تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۳  ، 
کد خبر : ۲۷۶۸۴۲

طرح تجزيه عراق و تأثير آن بر امنيت ملي ايران (بخش سوم)

مقدمه: پايگاه خبري تحليلي شفقنا گفتگويي را با اردشير پشنگ تحليلگر مسائل عراق در مورد وضع قوميت ها و تأثير حضور داعش بر همگرايي يا افزايش اختلافات ميان گروه هاي مختلف در انجام داده است که در ادامه اين مصاحبه را مي‌خوانيم. از زمان ظهور نسخه جديد داعش، نکته مثبت اين است که ميزان همگرايي در بين گروه هاي عراقي نسبت به دوره پيشين يعني دوره اي که نوري مالکي نخست وزير عراق بود، بيشتر شده است. ميزان تنش در کنفرانس هاي مطبوعاتي که رهبران مختلف عراقي اعم از کرد، سني و شيعه عليه هم داشتند، بسيار کمتر شده ،اما از سوي ديگر ما هنوز شاهد هستيم که مباحث قومي و مذهبي در عراق مطرح است و در ساختار حاکميت اين کشور و در مبارزه با داعش خود را نشان مي دهد. پشنگ معتقد است که کردهاي عراق حتي با وجود حضور داعش و کاهش تنش ها ميان گروه هاي قومي و مذهبي همچنان خواستار استقلال خواهي و خودمختاري هستند؛ اما اگر ميزان تفاهم در بين رهبران عراقي بيشتر از وضعيت فعلي شود، مي‌توان گفت که کردها طرح کنفدرالي در عراق را دنبال خواهند کرد.

* با توجه به اينکه قبل از حمله داعش به عراق و اشغال بخش هايي از خاک اين کشور، کردها خواهان استقلال کامل از عراق بودند، همچنين زمزمه هايي مبني بر تجزيه عراق به سه کشور نيز به گوش مي رسيد، اما بعد از نفوذ داعش به بخش هايي از عراق و همچنين فتواي حضرت آيت الله العظمي سيستاني مبني بر همبستگي گروه هاي عراقي براي مبارزه با داعش، که قوميت ها و گروه هاي مختلف براي مبارزه با داعش بسيج شدند و نوعي همگرايي بين آنان به وجود آمد، اما کردها هنوز خواهان استقلال هستند. نظر شما در اين خصوص چيست و معادلات قومي طايفه اي در عراق کنوني را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

** براي پاسخ به اين سوال نخست بايد به وضعيت و چگونگي تاسيس عراق در سال 1921 بازگرديم، عراق متشکل از سه گروه قومي، جمعيتي عرب شيعه، سني و کرد بود که اين سه گروه نه براساس خواست مشترک و يک هدف تاريخي سياسي بلکه براساس منافع دو قدرت پيروز در جنگ جهاني اول يعني بريتانيا و فرانسه، مرزهايي که آنها تعيين کردند، عراق ناميده شد و اين سه گروه در آن جاي گرفتند.

حتي پيش از تاسيس عراق در 1921 ما شاهد هستيم که از 1919 جنبش کردهاي عراق عليه دولت مرکزي وقت که متحد بريتانيا بود به نوعي دست به مبارزه زد؛ مبارزه اي که در برهه هايي از زمان مسلحانه و در برهه هايي از زمان سياسي، مدني و در برهه هايي از زمان تبديل به يک جنگ گسترده شد؛ در اين مقطع شاهد 5 جنگ بين کردها و دولت عراق هستيم.

به باور من استقلال خواهي يا استقلال طلبي کردها مساله جديدي در عراق نيست؛ هر زمان کردها در عراق داراي يک قدرت قابل توجه يا تاثيرگذاري بودند يا به عبارتي ديگر دولت مرکزي عراق در يک وضعيت ضعف قرار داشته، کردها به دنبال خواست تاريخي خود در اين کشور بودند تا سرنوشت خودشان را خودشان به دست بگيرند و يک کشور مستقل را تشکيل دهند؛ هر زمان که قدرت دولت مرکزي به شيوه هاي مختلف در قدرت نظامي و يک وضعيت برتر نسبت به کردها قرار داشته ما شاهد هستيم که کردها از استقلال عقب نشيني کردند؛ اما بر خودمختاري تاکيد مي کردند.

از 1970 شاهد هستيم که نوعي خودمختاري در برهه هاي مختلف در شمال عراق ايجاد شد و تحولات مختلفي مثل جنگ ايران و عراق در دهه 80 ميلادي، حمله ائتلاف بين المللي به عراق در سال 1991 بخصوص پس از حمله آمريکا و نظام بعثي در سال 2003 رخ داده که همه اينها دست به دست يکديگر دادند و جنبش کردهاي عراق را روز به روز از يک سو تقويت کرده و از سوي ديگر دولت مرکزي عراق را دچار يک ضعف جدي کرده است.

اينکه داعش در زمينه استقلال خواهي و خودمختاري کردهاي عراق چه تاثيري داشته است، به نظر من تاثيرات داعش در خصوص خاصيت استقلال خواهانه و خواست تعيين سرنوشت کردها خيلي تاثير قاطعي نيست يعني همانطور که اشاره کردم اين انگيزه و خواست از بدو تاسيس عراق تا به امروز ادامه داشته است.

کردها پس از ظهور داعش و به خصوص پس از اينکه داعش به سوي مناطق کردنشين سنجار، کرکوک و خانِقين حمله ور شد، توانستند به يک موفقيت جدي در دو عرصه مختلف دست پيدا کنند؛ از يک سو حمايت ديپلماتيک را در عرصه منطقه اي و بين المللي به دست آوردند، امري که نوري مالکي نخست وزير وقت عراق نسبت به آن ناتوان بود.

از سوي ديگر با توجه به اينکه گويا دولت مرکزي عراق سلاح‌ها را به کردها تحويل نمي داده يا با تاخير تحويل مي داده است؛ براي نخستين بار شاهد هستيم که کردها توانستند مساله خريد يا دريافت مستقيم تسليحات را مطرح کنند؛ در اين خصوص برخي از کشورها به ويژه آلمان و کشورهاي اروپاي شرقي و اخيرا کنگره آمريکا اعلام آمادگي کردند و به صورت جدي تري به دنبال تحقق اين مساله هستند. به هر حال خودمختاري کردهاي عراق يک پکيج گسترده است که عمده عوامل مختلف در آن تاثيرگذار بوده، هست و همچنان به عنوان يک مساله مهم در عراق باقي خواهد ماند.

* وضع سني ها، شيعيان و کردها در حال حاضر در مبارزه با داعش چگونه است؟ آيا اين گروه‌ها توانسته اند به نوعي از توافق جمعي برسند يا اينکه هر کدام جداگانه در حال تلاش براي نجات مردم خود هستند؟

** از زمان ظهور نسخه جديد داعش، نکته مثبت اين است که ميزان همگرايي در بين گروه هاي عراقي نسبت به دوره پيشين يعني دوره اي که نوري مالکي نخست وزير عراق بود، بيشتر شده است.

ميزان تنش در کنفرانس‌هاي مطبوعاتي که رهبران مختلف عراقي اعم از کرد، سني و شيعه عليه هم داشتند، بسيار کمتر شد. به نظر من ميزان اميد به اينکه در يک همگرايي داخلي بتوانند عليه داعش مبارزه کنند، وضعيت بهتري پيدا کرد؛ اما از سوي ديگر هنوز شاهد هستيم که مباحث قومي و مذهبي در عراق مطرح است و در ساختار حاکميت اين کشور و در مبارزه با داعش خودش را نشان مي دهد.

به طور مثال با توجه به اينکه داعش تسليحات کاملا جديد، مدرن و قابل توجهي در اختيار دارد، کردها انتقاداتي را به دولت مرکزي عراق و برخي از رهبران سني و کرد مطرح مي کنند که سلاح هايي در مقابل داعش نياز دارند؛ اما دولت عراق يا اين تسليحات را در اختيار آنها قرار نمي دهد يا بسيار با تاخير و در سطح بسيار کمي اين اقدام را انجام مي دهد. اين انتقادات به بهانه اي تبديل شده که کنگره آمريکا اعلام کرده اگر دولت عراق روش خود را تغيير ندهد به صورت مستقيم اين تسليحات را در اختيار آن دو گروه ديگر قرار دهد.

به طور کلي وجود يک دشمن بسيار خطرناک تحت عنوان داعش، يک نوع همگرايي را در کوتاه مدت بين گروه هاي مختلف ايجاد کرده ولي اين دشمن مشترک و اين وضعيت تا چه ميزان مي تواند بر آن وضعيت توزيع قدرت و نگاه گروه هاي مختلف قومي در عراق اعم از شيعه، سني و کرد در يک واحد مشترک به نام دولت عراق تاثيرگذار باشد، بسيار قابل تأمل است.

به نظر من هنوز مشکلات پيچيده و عديده اي بين گروه هاي مختلف وجود دارد. هنوز در نظام سياسي جديد عراق يکي از نقاط ضعف اين است که گروه‌هاي مختلف به طور کلي به ميزان رضايت نسبي دست پيدا نکرده اند.

به عنوان مثال پيش از ظهور داعش يکي از مشکلاتي که وجود داشت، عدم توجه جدي دولت مرکزي عراق به توسعه مناطق سني نشين بود و حتي در برهه اي از زمان ما شاهد هستيم که به مدت چند سال تظاهرات هايي ممتد به گاه خشونت آميز هم در اين مناطق رخ مي داد و اين مشکل همچنان در عراق وجود دارد.

به نظر من وضعيت سطح گذشته و ميزان همکاري ها در مبارزه با داعش بهتر شده است و پيش بيني مي شود در عمليات آزادسازي موصل هر سه گروه حضور فعالانه اي داشته باشند،اما اين حضور فعالانه و پيشرفت از اتحاد عليه داعش لزوما به معناي حل مشکلات عديده و اساسي بين گروه هاي عراق نيست.

* عملکرد عبادي در تقويت همبستگي قومي و مذهبي در عراق را چطور مي بينيد؟ به هر حال يکي از ارکان مهم ايجاد همبستگي هاي قومي مذهبي تقسيم متناسب قدرت ميان گروه هاي مختلف است يا به عبارتي مشارکت گروه ها، اقوام و مذاهب در تصميم گيري ها و تصميم سازي هاست. آيا با توجه به يک سال و اندي که از دوره حيدرالعبادي مي گذرد، او توانسته توازن قدرت را بين گروه هاي مختلف عراقي برقرار سازد؟

** ما بايد اين نکته را مدنظر داشته باشيم که آقاي العبادي در سخت ترين، پيچيده ترين و بحراني ترين وضعيت ممکن، مقام نخست وزيري در عراق را به دست گرفت يعني در زماني که دست کم 40 درصد خاک عراق در دست داعش بود، بغداد با تهديدات جدي مواجه بود، ميزان نارضايتي گروه هاي شيعه، سني و کرد از نخست وزير پيشين در اوج خود قرار داشت، دولت عراق از منظر قدرت نظامي و نيروهاي مسلح خود تقريبا دچار فروپاشي شده بود؛ در چنين فضايي العبادي ريسک بزرگي کرد و نخست وزيري را به دست گرفت.

يکي از خصوصيات مهم العبادي اين است که اگر ما فرض کنيم که او توان حل مشکلات را ندارد، دست کم با گفتار خود بر مشکلات پيشين نمي افزايد؛ امري که در زمان آقاي نوري مالکي کمتر بود.

در زمان العبادي ميزان تنش در ديالوگ‌هاي بين رهبران کرد، شيعه و سني بسيار کمتر شده است، صحبت‌هاي اتحادگرايانه و ملي‌گرايانه عراقي که يک عراق فراگير را شامل مي شود، نزد العبادي پر رنگ تر شده و همزمان دولت عراق توانسته با يک ائتلاف بين المللي و منطقه اي از موضع دفاعي در مقابل داعش کم کم عبور کند.

عراق در چند هفته اخير که در يک وضعيت تهاجمي قرار گرفته، رشد داشته، اما از منظر حل مشکلات موجود ميان گروه هاي سياسي، قومي و مذهبي مختلف هنوز اقدامي جدي و عملي رخ نداده است. کردها هر چند در تشکيل دولت، به يک ائتلاف و توافق رسيدند؛ اما شاهد هستيم مساله بودجه در طي روزهاي اخير هنوز حل نشده است حتي در چند روز اخير وزراي کرد در اعتراض به عملکرد العبادي در اين حوزه دوباره به اربيل بازگشتند.

به طور کلي من کارنامه العبادي در حوزه امنيتي را بهتر از کارنامه او در حوزه هاي ديگر مي دانم؛ هر چند در اين حوزه هم هنوز مشکلات زيادي در پيش روي او و دولت عراق وجود دارد.

* به هر حال هر کداميك از گروه هاي مبارز در عراق بعد از اينکه بر داعش چيره شدند ممکن است سهم خواهي کنند. به نظر شما کردها خواسته خود را از چه طريقي پيش خواهند گرفت؟

** به باور من خواست استقلال خواهي در نزد کردهاي عراق يک خواست تاريخي است همانطور که اشاره کردم در هر زمان که کردها در وضعيت برتري بودند يا در زمان هايي که يک ظلم مضاعف عليه آنان مانند بمباران شيميايي حلبچه که 5000 نفر کشته شدند يا مانند مجموعه عمليات هاي انفال که 182 هزار نفر آنها توسط نيروهاي بعثي زنده به گور شدند يا پس از حمله داعش به سنجار که يک نوع جنايت عليه يک گروه ايزدي کردي رخ داد؛ شاهد هستيم که خواست استقلال طلبانه کردها پر رنگ تر مي شود، اما اگر ميزان تفاهم در بين رهبران عراقي بيشتر از وضعيت فعلي شود، کشورهاي منطقه اي و فرا منطقه اي عمدتا از تجزيه يا تضعيف بيش از پيش عراق حمايت نمي کنند.

شايد بتوان گفت پلنB که کردها در عراق دنبال خواهند کرد، طرح کنفدرالي در عراق است. برنامه‌اي که برخي از گروه هاي سني و شيعي در جنوب عراق هم از آن حمايت مي کنند که عراق در چارچوب سه کنفدرال اداره شود. اين حداقل خواسته اي خواهد بود که کردها در عراق در کوتاه مدت دنبال خواهند کرد؛ اما تحليل شخصي من از مجموعه روند و تحولاتي که در عراق طي 9 دهه از تاسيس آن سپري مي شود؛ اين است که تماميت ارضي عراق در ميان مدت چندان مساله اي نيست که ما تصور کنيم باقي خواهد ماند.

اين روند شکننده همچنان تماميت ارضي عراق را با خطر مواجه خواهد کرد و آن خواست و ايده در بين کردها همچنان پيگيري خواهد شد ولي ممکن است که در کوتاه مدت آنها به يک توافقي برسند که در چارچوب هايي مثل کنفدرالي و استقلال عمل در حوزه هاي مختلف بتوانند در کنار يکديگر به ادامه يک نوع اتحاد سياسي در چارچوب عراق ادامه دهند.          ادامه دارد...

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات