تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۰  ، 
کد خبر : ۲۷۷۷۸۳
قرعه لیدری اصلاحات این بار به نام محتشمی‌پور افتاد!

سردرگمی تجدیدنظرطلبان در فقدان رهبریت


نویسنده: سعید همتی

«محتشمی‌پور باز می‌گردد» این خبری است که روزنامه آرمان رسانه نزدیک به خانواده هاشمی در بالای تصویر برجسته حجت‌الاسلام علی‌اکبر محتشمی‌پور در صفحه نخست خود مورد توجه قرار داده است.

تیتر این رسانه زنجیره‌ای را می‌توان یک خط خبری تکراری طی یک سال اخیر توسط جریان اصلاح‌طلب معرفی کرد که گویای این نکته است که جماعت تجدیدنظرطلب برای جلوگیری از تفرق و ایجاد همگرایی بین گروه‌های وابسته به خود ناچار است که چند هفته در میان تلاش کنند یکی از چهره‌های به ظاهر مقبول را به عنوان رهبر یا لیدر به جامعه معرفی کنند تا بلکه فقدان رهبری خود را پوشش دهند، ضعفی که می‌تواند در اسفند 94 شکست تازه‌ای در کارنامه جماعت متمایل به غرب را درج نماید و رؤیای بازگشت آرام و خزنده آنها را بار دیگر به کابوسی ابدی تبدیل کند.

موضوع از این قرار است که تئوری‌پردازان تجدیدنظرطلب معتقدند که محمد خاتمی با توجه به نقش‌آفرینی فعال در فتنه 88 قابلیت و ظرفیت آن را ندارد که به تنهایی موفقیت نامزدهای اصلاح‌طلب در انتخابات دهم مجلس را رقم بزند به همین دلیل باید شخصیت‌هایی نظیر هاشمی‌رفسنجانی، ناطق‌نوری و حتی علی لاریجانی و در حال حاضر هم که علی‌اکبر محتشمی به عنوان رهبر یا سرلیست در انتخابات پیش رو نقش محوری بازی کنند. به همین دلیل است که روزنامه آرمان این بار به سراغ محتشمی‌پور رفته و با ادبیاتی متملقانه و سراسر تعارف از وی به عنوان یکی از بزرگانی یاد کرده که می‌تواند جماعت تجدیدنظرطلب را به وحدت و اتحاد برساند بدون اینکه به این سؤال پاسخ دهد که این فرد تا چه میزان در بین سایر گروه‌های اصلاح‌طلب دارای احترام و مقبولیت است و آیا می‌تواند در بدنه این جریان همگرایی ایجاد کند یا خیر.

این روزنامه در بخشی از مطلب خود نوشته: «علی‌اکبر محتشمی‌پور از سال 89 در نجف به سر می‌برد. او که روزگاری در عالم سیاست برو و بیایی داشت، ترجیح داد با برکناری‌اش از آخرین سمت رسمی در دولت دهم از کشور هم خارج شود. او در این پنج سال به ایران رفت‌وآمدهایی داشته اما خیلی کم پیش آمده است که عزلت رسانه‌ای خود را بشکند. البته در عالم سیاست همیشه حرف و حدیث‌هایی از استندبای چهره‌های سیاسی زده می‌شود اما همیشه باید به یاد داشت موقع راه رفتن در زمین سیاست باید جانب احتیاط را رعایت کرد؛ چراکه هر آن امکان دارد رخت‌بسته‌های سیاست به توصیه برخی چهره‌ها یا با تشخیص و التزام خود سکوت را بشکنند و در دقیقه 90 نام خود را مجدداً بر زبان‌ها جاری کنند. محتشمی‌پور ازجمله افرادی است که رأیی نافذ در خط‌مشی اصلاح‌طلبان داشته و به نظر می‌رسد کماکان هم دارد. نگرش سیاسی محتشمی‌پور، او را در طبقه‌ای قرار می‌دهد که جلوداری آن با سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌هاست.»

این روزنامه در ادامه تلاش می‌کند که القا کند بین محتشمی‌پور و ناطق‌نوری علاقه دوسویه‌‌ای است که می‌تواند منجر به آن شود در انتخابات پیش رو هر دو برای موفقیت اصلاحات گام بردارند: «محتشمی‌پور در سال‌های 64 تا 68 بر صندلی وزارت کشور نشسته است. پیش از او ناطق‌نوری سمت‌دار این پست در سال‌های 60 تا 64 بود. اما مخرج‌مشترک محتشمی‌پور و ناطق‌نوری به وزارت کشور برنمی‌گردد. هر دو آنها از عالم کشاکش‌های سیاسی فاصله گرفته‌اند. چشم‌انتظاری به ورود مجدد وزرای کشور دولت‌های گذشته این فکر را در ذهن متبادر می‌کند که کرسی وزارت کشور خود مکتبی جریان‌ساز برای اصلاح‌طلبان است.» این روزنامه همچنین در پایان تلاش می‌کند وانمود کند که محتشمی‌پور به عنوان یکی از بزرگان این جریان عزم راسخی برای نقش‌آفرینی در انتخابات آتی خواهد داشت:«محتشمی‌پور در عراق باشد یا در ایران اما اصلاح‌طلبان همواره آغوش خود را برای پذیرش او به‌عنوان یک لیدر سیاسی میانه‌رو باز گذاشته‌اند و انتظار می‌رود تعدادی از اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان با باز شدن چتر سیاسی محتشمی‌پور در زیر آن قرار گیرند که البته اکنون زمزمه‌هایی در این راستا شنیده می‌شود و باید منتظر ماند.»

اصلاحات بی‌سر

دلیل عمده اینکه روزنامه‌های زنجیره‌ای چند هفته در میان یکی از بزرگان را به عنوان لیدر جریان خود برای انتخابات پیش رو معرفی می‌کنند را باید از تئوریسین برجسته‌ این جماعت شنید؛ وی ابراز می‌کند «اصلاحات بی‌سر است.»

سعید حجاریان از چهره‌های شاخص اصلاحات در روزهایی که اصلاح‌طلبان در تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیدا کردن گزینه‌ای رأی‌آور برای بازگشت دوباره به قدرت بودند، بیان کرد تا «بحران رهبری و مدیریت» اینگونه از لایه‌های درونی اصلاحات روی دایره ریخته شود. هر چند که تجدیدنظرطلبان «بحران رهبری» در انتخابات 92 را چاره‌سازی کردند و در شرایطی که هیچ راه گریزی نداشتند و نامزد اختصاصی آنها تنها 8 درصد از آرای عمومی را دارا بود با اجماع دقیقه نودی روی «حسن روحانی» گزینه‌ای اعتدالی بازگشت نیمه‌رسمی خود به سیاست را رقم زدند. اما جریان مدعی اصلاحات به خوبی می‌داند که تعلل و اتخاذ نشدن یک راهکار مناسب می‌تواند به شکست چند باره آنها در انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری دوازدهم بینجامد بنابراین باید تا دیر نشده چاره‌ای به حال رهبری حزبشان کنند.

هر هفته یک رهبر

اما بحران رهبری در جریان مورد اشاره را باید اینگونه تشریح کرد؛ خاتمی به ظاهر خود را در ابتدای سال 93 بازنشسته می‌کند تا جا برای هاشمی باز شود، هرچند تجدیدنظرطلبان همواره تلاش کردند خاتمی را به عنوان رهبر جریان متبوع خود نامگذاری کنند اما رفتار تند و ضد حاکمیتی وی در غائله سال 88 و مواضع چالش‌برانگیز وی در همان برهه، فضا را برای او آنقدر تنگ کرده است که حال او تلویحاً از بازنشستگی سیاسی خود سخن گفته و تأکید کرده «نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمینه‌اش فراهم است که به قدرت بازگردم. ما نسلی هستیم که نباید دیگر به قدرت بازگردیم.» اما همانگونه که رفتارهای ماه‌های اخیر خاتمی نشان داده، بازنشستگی سیاسی وی بیشتر یک شعار یا بازی سیاسی است که یکی از اهداف آن را می‌توان کم کردن فشار به جریان متبوعش توسط طیف رقیب عنوان کرد. اما باید گفت خاتمی هنوز برای مدعیان اصلاح‌طلبی یک رهبر معنوی جریانی است که کنار دستش افرادی مانند موسوی خوئینی‌ها، عبدالله‌نوری، بهزاد نبوی و مسجدجامعی ایفای نقش می‌کنند.

مثلث طلایی

هر چند منتجب‌نیا قائم‌مقام حزب اعتمادملی مهر ماه سال 93 در حاشیه مراسم ختم حجت‌الاسلام دعاگو به صراحت از رهبری هاشمی‌رفسنجانی سخن می‌گوید اما حمایت‌های سرسختانه رسانه‌های این جریان به سوی ناطق‌نوری و سیدحسن خمینی هم چرخش داشته به گونه‌ای که در یک مقطع زمانی دوماهه این جماعت سخن از «مثلث طلایی اصلاحات» به میان آوردند؛ مثلثی که سه ضلع آن هاشمی، خاتمی و ناطق بود.

نخستین بار هم همین روزنامه آرمان بود که در تیرماه 93 سخن از این مثلث به میان آورد و با عبارت «‌ائتلاف آیت‌الله هاشمی، سیدمحمد خاتمی و ناطق نوری» تیتر «‌مثلث طلایی بزرگان در انتخابات مجلس؟» را برجسته کرد و در ذیل آن با عباراتی غلوآمیز و بدون توجه به کارنامه کاری آنها آورده است: «‌سه ضلع، یکی از دیگری قدرتمندتر و تأثیرگذارتر؛ ویژگی مشترک آنها هم نه رسیدن به قدرت بلکه «نه» بلند به این مؤلفه است. می‌خواهند اگر تا دیروز به صورت فردی و تکی موفق بودند، این بار با یکی شدن حماسه‌ای بیافرینند که نه تنها کم از حماسه 24خرداد نداشته باشد، بلکه افزون بر آن سبب‌ساز شادی ایران شود.

این روزها در مجامع سیاسی صحبت از سه ضلعی است که اگر با یکدیگر ائتلاف داشته باشند، روزهای خوشی برای ملت رقم خواهد خورد؛ روزهای خوش‌اعتدال در بهارستان و تصمیماتی از جانب شاگردان میانه‌رو برای ساخت آینده‌ای بهتر از دیروز. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و علی‌اکبر ناطق‌نوری از سه طیف که هر کدام حامیان و هواداران زیادی دارند قرار است با هم ائتلافی داشته باشند که بدون شک نامی جز ائتلاف طلایی نمی‌توان برای آن انتخاب کرد... پس این سه ضلع با یکدیگر «یا علی» می‌گویند تا حماسه‌ای دیگر بیافرینند...» یکی دیگر از رسانه‌های همین جناح با درج عکس بزرگ این سه تن در صفحه نخست خود با طرح این پرسش که آیا هاشمی، ناطق و خاتمی محور ائتلاف اصلاح‌طلبان قرار می‌گیرند، تیتر «‌شیخوخیت به سبک اصلاح‌طلبان‌» را مورد تأکید قرار می‌دهد.

اما بها دادن به هاشمی توسط جماعت تجدیدنظرطلب اصلاً قابل قیاس به ناطق‌نوری و سید حسن خمینی نیست به صورتی که مثلاً طی یک هفته بارها رسانه‌های وابسته به این جریان یا سخنان هاشمی را تیتر یک خود کرده یا عکس وی را برجسته‌سازی می‌کنند و این روند از سال 92 تا به امروز رشد قابل‌توجهی هم داشته است. در ادامه این روند آرمان، ارگان رسانه‌ای نزدیک به خانوداه هاشمی اواسط آذر ماه سال گذشته گزارشی با عنوان «امضای هاشمی تضمین پیروزی لیست انتخاباتی اصلاح‌طلبان است» را درج می‌کند؛ موضوعی که یک اعتراف تلخ دیگر برای جماعت تجدیدنظرطلب به حساب می‌آید؛ اعتراف به «بحران هویت» و «فقدان رهبری» در این جبهه.

دو اکبر و دو حسن!

«‌دو اکبر‌» و «‌دو حسن‌» هم رویکرد نو روزنامه‌های زنجیره‌ای در همین مسیر است، سوژه‌‌ای جدید که این روزنامه‌ها برای ایجاد همگرایی و هماهنگ ساختن رهبران جریان متبوع خود در 9 ماه مانده به انتخابات مجلس دهم است؛ انتخاباتی که برای آنها بسیار حیاتی است و میزان موفقیت آنها در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری را نشان می‌دهد. «‌سرنوشت دو اکبر‌» عنوان مطلب هفته گذشته روزنامه شرق است که در کنار عکس مصافحه علی‌اکبر ناطق نوری و اکبر هاشمی‌رفسنجانی برجسته شده بود و در آن تلاش شده تا تفکرات، آینده و سرنوشت سیاسی این دو به هم گره خورده عنوان شود. «دو حسن» محور مطلب دیگری است که محمد قوچانی سردبیر هفته‌نامه صدا در شماره هفته گذشته از ضرورت نزدیکی بیشتر حسن روحانی و حسن خمینی سخن به میان آورده و تأکید می‌کند که این دو در کنار علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی می‌توانند موفقیت جناح «تجدیدنظرطلب» را تضمین کنند.

روی خوش به لاریجانی و پشت کردن به عارف

نکته قابل توجه در این رویکرد را باید توجه وافر شخصیت‌ها و روزنامه‌های جماعت تجدیدنظرطلب به علی لاریجانی و فراکسیون رهروان دانست آنگونه که حجم قابل توجهی از مطالب هفتگی این رسانه‌ها را برجسته کردن مواضع علی لاریجانی و بحث حول محور «نزدیکی علی لاریجانی به دولت و اصلاحات» باید ارزیابی کرد و در مقابل تخطئه فعالیت‌های افرادی نظیر عارف است که با کش و قوس فراوان از صحنه انتخابات 92 کنار رفت. این رویکرد نشان می‌دهد که عارف همچنان مغضوب پدرخوانده‌های اصلاح‌طلبی است که خواهان تندروی در مقابله با نظام هستند و افرادی نظیر عارف و صادق خرازی مخالف چنین رویه‌ای هستند.

حال با توجه به آنچه گفته شد باید منتظر ماند و دید که مدعیان اصلاحات فقدان رهبریت خود را چگونه و با چه کسی علاج خواهند کرد و آیا حلقه گسترده شکست‌های آنها دور تازه‌ایی به خود خواهد گرفت یا خیر.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات