آیت وکیلیانملکی/ روزنامهنگار
محمود احمدینژاد واقعا معجزه قرن 21 یا به تعبیر اثر جامعالاطراف «فاطمه رجبی» همسر غلامحسین الهام از حواریون وی، معجزه هزاره سوم است. در طول تاریخ جدید ایران حامی تا این اندازه کشور را در سراشیبی و زوال سوق نداده بود. گفتمان 3 تیر 84 بیتردید نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است.
احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری خود در مقابل اشخاص و نهادهای کشوری و لشکری دهنکجی کرد. در برابر فرامین رهبر معظم انقلاب بارها ایستاد و از اجرای دستورات ایشان سر باز زد. زمانی مشایی را به عنوان معاون اول خود برگزید، رهبری با ارسال نامهای او را از این کار منصرف کرد. هشت روز از ارسال نامه گذشته بود، اما نامه همچنان بیجواب مانده بود. احمدینژاد در کمال بیاحترامی به ایشان بعد از هشت روز جواب این نامه را داد. در ماجرای عزل و نصب وزیر اطلاعات نیز که انتخاب خود وی بود، به فرامین رهبری بیاعتنایی کرد. 11 روز خانهنشینی و کنج عزلت اختیار کرد. احمدینژاد در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری به بسیاری شخصیتهای سیاسی انقلاب تاخت و انواع و اقسام تهمتها را نثار آنان کرد.
مجلس دیگر در رأس امور نیست
احمدینژاد کابینهای را به مجلس معرفی کرد. که بعدها از درون آن متهمان و مجرمان زیادی برون تراوید. جالب اینجا بود که احمدینژاد کابینه را خط قرمز خود معرفی کرد. تقریباً در شهریور سال 1389 بود که در راه سفر سالانه خود به سازمان ملل در نیویورک، زمانی که از برخورد مجلس با کابینهاش خبردار شد، جملهای تاریخی را در مقابل سخن امام خمینی(ره) نثار مجلسیان کرد: «مجلس دیگر در رأس امور نیست.»
شرکای جرم پارلمانی
دولت 8 ساله احمدینژاد سه مجلس را تجربه کرد. مجالسی که برخی نمایندگان در اقدامات نسنجیده دولت جادهصافکن بودند. نمایندگانی که همفکران رئیس دولت وقت شاکله آن را تشکیل داده بود و به جای امر نظارت به رفاقت با قوه مجریه پرداخته بودند. نمایندگانی که همسو با گفتمان 3 تیر پیش میرفتند. این نمایندگان بارها و بارها در مقابل هر زیادهخواهی و رفتارهای غیر دموکراتیک احمدینژاد ابرو خم نکردند.
سایه معلمان اخلاق بر دولت آفتاب
اطاعت از او اطاعت از خداست. این جمله را آیتالله مصباحیزدی بر زبان آورد. جملهای که شاید در ادامه همان نگاه احمدینژاد بود که هر دم هالهای بر بالای سرش تابیدن میگرفت. مصباحیزدی و مرتضی آقاتهرانی گرفته تا علمالهدی از ا فرادی بودند که معلم اخلاق این جریان بودند و طیف احمدینژاد را تربیت میکردند.
خودرأیی به ز دولت قانون
گویا احمدینژاد در دورنمای حاکمیت خویش تصویر بلندبالایی از کارها و امورات غیر قانونی را ترسیم کرده بود. سازمان برنامه و بودجه نخستین نهادی بود که احمدینژاد عطای آن را به لقایش سپرد. موجی از مصوبات خود درآورده را روانه مجلس کرد اما همفکران وی در مجلس در مقابل آن چارهای جز سکوت نداشتند. احمدینژاد تا روزهای آخر که در پاستور حضور داشت، خبری از تخلفات صورت گرفته توسط اطرافیان احمدینژاد نبود. بعد از تغییر دولت ما شاهد دستگیری روزانه یاران او هستیم. افرادی که در دولت نهم و دهم اصلیترین پستهای کشور را در اختیار داشتند.
معاون اول دولت اولین قربانی با علت
قرعه اولین زندانی از نزدیکان احمدینژاد به نام محمدرضا رحیمی، معاون او افتاد. 5 سال و 91 روز زندان قطعی، بازگرداندن 2 میلیارد و 850 میلیون تومان به بیتالمال و یک میلیارد تومان جزای نقدی، حکمی است که دیوان عالی کشور تأیید کرده است و باید اجرا شود. قوه قضائیه، در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد مفاسد اقتصادی معاون اول وی را کشف کرد و در صدد برآمد تا با وی برخورد کند. احمد توکلی در سال 90 در این باره چنین گفته بود: "سه قاضی با سابقه آقایان اژهای، رئیسی و خلفی که قضات با سابقه و خوشنام کشورمان هستند پرونده رحیمی را مطالعه کردند و یک سال پیش به نزد احمدینژاد رفتند و به وی گفتند ما سه قاضی به اتفاق آرا تایید میکنیم که توجه اتهام به آقای رحیمی قطعی است و باید تعقیب شود اما احمدینژاد 100 دقیقه برای این 3 نفر سخنرانی کرد و از توطئه علیه دولت یاد کرد و به صورت قاطع از معاون اول خود حمایت کرد." یک بار هم که احتمال برخورد قانونی با رحیمی پیش آمد، احمدینژاد با صدا و سیما مصاحبه کرد و با "خط قرمز" خواندن کابینه، مانع از رسیدگی قانونی به این پرونده شد. محمدرضا رحیمی در حالی به جرم فساد اقتصادی محکوم به زندان شده است که سالها ریاست "ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی" را بر عهده داشت و به نظر میرسد این اتفاقها تنها در دورانی به نام دولت مهرورز یا همان پاکدست صورت میگرفت.
دکلخوری
این آخرین شاهکار دولت احمدینژاد نبود. چند وقت بعد و هنگامی که همه منتظر دستگیری سومین فرد از دم و دستگاه پاکدستان بودند، خبر مفقود شدن یک دکل به گوش رسید. دکل نفتی که ناگهان در وسط دریاها جای خالی آن بعد از سالها احساس شد. اوایل تیرماه بود که بیژن زنگنه، وزیر نفت با تایید گم شدن یک دستگاه دکل حفاری نفتی ایران، گفت: به صورت ویژه پیگیر این موضوع هستیم. وزیر نفت در پاسخ به این سئوال مبنی بر اینکه آیا خبر مفقود شدن یک دکل نفتی ایرانی در زمان فعالیت دولت گذشته صحت دارد؟ گفت: موضوع مفقود شدن دکل نفتی متعلق به ایران واقعیت دارد و با پیگیری و شکایت ما پروندهای در این خصوص تشکیل شده است. پیش از این، نادر قاضیپور نماینده مردم ارومیه در مجلس درباره سرنوشت دکل نفتی گمشده ایرانی گفته بود، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی دستور بررسی موضوع مفقود شدن دکل نفتی متعلق به ایران را که در حدود 78 میلیون دلار ارزش دارد، به رئیس کمیسیون انرژی مجلس داده است. در همین راستا نیز علی مروی، رئیس کمیسیون انرژی مجلس، وضعیت دکل حفاری گم شده را تشریح کرد و گفت: در حال حاضر پرونده این موضوع به قوه قضاییه ارسال شده و تیمی بر روی این پرونده کار میکند. وی با اشاره به ز وایای موضوع دکل حفاری گم شده اظهار کرد: هنگامی که قصد خرید این دکل وجود داشت گویا مبلغی را به واسطهای دادند تا این کار انجام شود که متاسفانه دکل تحویل داده نشده است.
وی تصریح کرد: در حال حاضر نیز تیمی بر روی این پرونده کار میکند که شامل افرادی از سازمان بازرسی و تعدادی از دستگاههای نظارتی هستند که در حال حاضر در محل تاسیسات دریایی مستقرند تا بتوانند هر چه زودتر این مساله را حل کنند. در روز پیروزی احمدینژاد در سال 84 طرفداران وی بر روی موتور پرچم دولت کریمه را به اهتزار درآوردند و در هر پوستر تبلیغاتیاش نقش ناجی محرومان منقش بود. تاریخ دولت پاکدستان را باید نوشت و از آن رونمایی کرد شاید بتوان از پایان سیاستهای پوپولیستی یک پوپولیست درس گرفت.