تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۹  ، 
کد خبر : ۲۷۸۵۲۴
چرا به گفتمان اعتدال رأی دادیم؟

اصلاحگری با لهجه گفتمان اعتدال


دکتر داوود فیرحی / استاد علوم ‌سیاسی دانشگاه تهران

برجسته‌شدن یک گفتمان در نتیجه تناسب میان عرضه و تقاضا شکل می‌گیرد، مقصود از عرضه، وجود گفتمان‌های ممکن و منظور از تقاضا خواست شهروندان است. بنابراین، در کنار «خواست» شهروندان، «ممکن‌ها» روی دیگر سکه است. نکته‌ای که نباید از نظر دور داشت این است که در مرحله عرضه، یکسری محدودیت‌ها وجود ‌دارد و نمی‌توان تمام خواسته‌های شهروندان را تحقق بخشید. از این رو، شهروند می‌کوشد تا از میان گفتمان‌هایی که در دسترس است بهترین را انتخاب کند. در کنار شهروندان، فعالان سیاسی که دارای دانشی در این زمینه هستند نیز گفتمان‌ برتر را برجسته کرده و عرضه می‌کنند.

در جریان انتخاب «گفتمان اعتدال» سه اتفاق رخ داد؛ نخست نیازی که شهروند ایرانی به «تغییر» احساس می‌کرد. دوم، حدی از ممکناتی که در اختیار داشت و  می‌بایست از میان آنها دست به انتخاب می‌زد و سوم، نخبگان  مورد اعتمادی که به این گفتمان رأی مثبت دادند، در انتخاب شهروندان اثرگذار بودند. اگر بخواهم به چرایی انتخاب گفتمان اعتدال  بپردازم باید به این نکته توجه داشت که در آن زمان جامعه ما با سه آسیب بزرگ مواجه ‌بود که اتفاقاً نتایج سنگینی را نیز به همراه داشت؛

اولین آسیب مربوط به بی‌قاعدگی‌های حوزه اقتصاد بود. این بی‌قاعدگی‌ها چون در ساختارهای دولت رخنه کرده بود باعث شد راه برای فسادهای اقتصادی باز شود، از این رو، چندان در بحث فساد اقتصادی به اراده فساد‌آمیز افراد یا کارگزاران اعتقادی ندارم، بلکه بر این باورم که به‌هم‌ریختگی نظم در جامعه و دولت، به طور اتوماتیک بستر را برای بروز فسادهایی از این قبیل فراهم‌کرده‌بود؛ به تعبیری ساختارها و بی‌قاعدگی‌های قاعده‌مند عامل بروز فسادهای اقتصادی بود. 

دومین مسأله مربوط به سیاست خارجی بود که هر روز کشور را با بن‌بست‌هایی در تعامل با دنیا مواجه می‌کرد تا آنجا که باعث شده‌بود کشور در انزوایی سیاسی قرار بگیرد.  فارغ از عرصه خارجی و بین‌الملل این جداسازی‌ها به نوعی در فضای داخلی نیز احساس می‌شد و آنچنان  بر طبل گسست‌های جناحی کوبیده می‌شد که گویی جامعه به دو دسته «خودی» و «غیرخودی» بدل شده‌است، و اینجا بود که آسیب سوم شکل گرفت. به نظر می‌آمد این دو دوستگی‌ها شقاق بزرگ و سنگینی برای کشور باشد چراکه ظاهراً جامعه ایرانی را از حالت اجماع خارج کرده بود. 

 در چنین شرایطی دولت خود را در مقابل گروه‌های متفاوت همچون نخبگان، روشنفکران و حتی بخش‌های مذهبی قرار داد تا آنجا که حوزه علمیه را هم به دو بخش خودی و غیر خودی تقسیم کرده بود؛ به تعبیری گویی تقابلی که در سطح سیاست خارجی کمابیش به چشم می‌خورد، در داخل کشور نیز رخنه‌کرده‌است. نتیجه این بود که دولت اصولگرای گذشته به «دولتی محفلی» بدل شد و اگر چه به لحاظ جمعیتی کوچک بود اما بر بقیه جامعه تحکم می‌کرد و با ایدئولوژی و ذهنیت خاص خود، نیازی به گفت‌وگو و همفکری با دیگران نیز احساس نمی‌کرد. در نتیجه این مسائل،‌ جامعه با سطحی از  بدبینی مواجه شد.

 از این رو، برای برون رفت از این آسیب‌ها به تدریج نیاز به «تغییر» و «اصلاح» در جامعه احساس‌ شد و «گفتمان اعتدال» با هدف اصلاحگری، برخلاف جناح افراطی، عقلانیت و اعتدال را سرلوحه خود قرار‌می‌داد، بیشتر در مسیر خواست جمعی مردم حرکت می‌کرد. به تعبیری در آن شرایط،  اعتدال حد ممکن آن چیزی بود که باید اتفاق می‌افتاد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات