محمدحسین نجاتی
وزارت علوم در سال 1393، مانند هشت سالگی که گذشت، سرنوشت دراماتیکی داشت. مهمترین طبقه حامی حسن روحانی در انتخابات سال 1392، یعنی دانشگاهیان، روزهای پرفراز و نشیبی را به چشم دیدند و همچون سال 1392، شاهد محقق نشدن خواستههای خود از دولت یازدهم بودند دولتی که رییس آن هم زمان با قوت گرفتن مذاکرات هستهای، دانشگاهیان را مخاطب انتقاد خود قرار داد که چرا نسبت به دستاوردهای مذاکرات هستهای سکوت کردهاند. فارغ از اینکه محقق نشدن وعدههای روحانی به دانشگاهیان چنان سر خوردگی و بلاتکلیفی را بر دانشگاه حاکم کرده که سکوت آنها در زمره مسایل ثانویه محسوب میشود.
در سال 1393، بورسیههای غیر قانونی در هشت سال فعالیت دولتهای نهم و دهم افشا شد. فشارها بر رضا فرجی دانا برای امتناع از تغییر روسای دانشگاههای قوت گرفت. در مجلس با اقلیتی پرهیاهو، استیضاح را به تاوانی برای افشای بورسیههای غیر قانونی تبدیل کرد. «پایداری»ها در مجلس صحنهگردانی کردند و هزینههای استیضاح فرجی دانا را بیش از پیش افزایش دادند. مجلس کاری کرد که دولت روحانی نیز در تعدد معرفی گزینههای پیشنهادی برای تصدی پست وزارت، به رکود احمدینژاد برسد و در آخر هم به حضور محمد فرهادی راضی شدند و پای محافظهکاران چه در جلسات تودیع و معارفه و چه در جلساتی با عنوان شورای تحول و بازنگری در علوم انسانی به وزارت علوم باز شد و پروژه بیثباتی در وزارت علوم دولت روحانی تام و تمام اجرایی شد.
اما شاید این سوال در ذهن دانشگاهیان باقی مانده باشد که چرا محافظهکاران، وزارت علوم را در دولتهای اصلاحطلبان و اعتدالیون بیثبات میخواهند و وزارت افرادی همچون محمدمهدی زاهدی در وزارت علوم دولت نهم و کامران دانشجو در وزارت علوم دولت دهم را پایدار طی سالهای اخیر تفاوت دیدگاه نظام سیاسی دو قطبی ایران نسبت به مقوله دانشگاه، همواره این نهاد تاثیرگذار را در تحرکهای سیاسی، اجتماعی، علمی و اقتصادی تحتتاثیر خود قرار داده است. نگاه اصلاحطلبان به مقوله دانشگاه همراه با فاکتورهایی همچون دفاع از استقلال دانشگاهها و مراکز علمی بوده. آنها معتقد به آزادی در فعالیتهای علمی و انتشار نتایج نقد و نظریهپردازی. بحث و تبادلنظر، تضارب آرا و افکار و اندیشهها در دانشگاهها هستند و در اظهارات خود، تولید علمی را اولویت اصلی کشور دانسته و حل مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران را تنها مستلزم توسعه علمی میدانند.
اما قطب دیگر نظام سیاسی ایران، یعنی محافظهکاران در نقطهای مقابل، در ظاهر نافی این ویژگیها در دانشگاهها نیستند اما در قالبی خود ساخته، مخافظهکاران در نقطه مقابل اصلاحطلبان، تجربه تلخ سالهای 1378، و 1388 را یکی از خروجیهای مدیرت اصلاحطلبان در دانشگاهها میدانند و همین مساله را به عنوان یکی از اهرمهای اصلی تلاش خود برای دوری هر چه بیشتر نگرش مقابل خود از دانشگاهها در دست دارند. با این حال اگر بخواهیم برای این دو جریان و نگاه به مقوله دانشگاه، دو نماینده شاخص معرفی کنیم، کسانی جز جعفر توفیقی و کامران دانشجو به ذهن متبادر نمیشود.
جعفر توفیقی وزیر علوم در دولت هشتم به واسطه عملکرد موفقش پس از دوران 18 تیر 1378 یکی از موجهترین چهرههای اصلاحطلبان در حوزه مدیریت آموزش عالی است. او در سال 1388 رییس ستاد دانشگاهیان یکی از نامزدهای ریاست جمهوری شد و به واسطه جایگاهی که در میان دانشگاهیان داشت، توانست بخش زیادی از مطالبات اصلی دانشگاهیان را در کلام نامزد اصلاحطلبان در انتخابات سال 88 بگنجاند و یکی از مهرههای تاثیرگذار در جلب حمایت بخش زیادی از دانشگاهیان شود. تا آنجا که حجتالاسلام محمد محمدیان در دانشگاهها 21 آذر سال 1388 طی اظهاراتی اعلام کرد: «رای 70 درصد در دانشگاهیان به کسی است که اکنون در راس مدیریت نیست.»
اما نماینده طیف محافظهکاران یعنی کامران دانشجو، پس از سال 1388 دست به اقداماتی زد که حتی برکناری او برای محمود احمدینژاد نیز به واسطه جلب حمایت طیف زیادی از محافظهکاران، کار آسانی نبود. ترسیم این دو نوع نگاه به مقوله دانشگاه و معرفی نمایندگانی از این دو طیف مسیر تحلیل را به جای میرساند که امروز، چالش اصلی وزارت علوم در دولت تدبیر و امید با محافظهکاران است. حسن روحانی در سال گذشته با معرفی جعفر توفیقی به عنوان سرپرست وزارت علوم و رضا فرجی دانا به عنوان وزیر علوم در اولین قدم نشان داد و مقوله دانشگاه به کدام نوع نگاه به مقوله دانشگاه، تعلق دارد. در همین مساله حالا تبدیل به نقطه آغاز نگرانیهای محافظهکاران برای نزدیکی هر چه بیشتر اصلاحطلبان به مدیرت آموزش عالی کشور شده و در واقع استیضاح فرجی دانا در مرداد ماه سال 1393 تلاش محافظهکاران در این مسیر است.
این تلاش، به طور قطع با توجه به حضور یک ساله دیگر آنها در مجلس، پایانی بر چالشهای دولت روحانی در حوزه مدیریت آموزش با مجلس نخواهد بود چرا که روحانی با انتخاب محمد فرهادی وزیر سابق دولت اصلاحات و تاکیدات چند باره مبنی بر اینکه رفتن یک فرد (فرجی دانا) مسیر دولت در حوزه آموزش عالی را تغییر نمیدهد. نشان داد بر قول خود به دانشگاهیان پا برجاست مگر آنکه رفت و آمدهای برخی چهرههای محافظهکار در حوزه آموزش عالی. سرنوشت دیگری را برای دانشگاهها در سال 1393 رقم بزند.
افشای بورسیههای غیر قانونی
مقابله نرم طیفی از نمایندگان مجلس پس از یک سال از آغاز به کار مردان روحانی و در وزارت علوم همزمان با افشای بورسیههای غیر قانونی از سوی وزارت علوم در مردادماه سال 1393 وارد مرحله جدیدی شد. آنها افشای بورسیهها را به تاوانی بر استیضاح فرجیدانا تبدیل کردند؛ به طوری که بخش مهمی از ایرادات طیفی از نمایندگان مجلس به عملکرد فرجیدانا، ناظر بر بحث بورسیههای غیر قانونی بود، مسالهای که در بند اول طرح استیضاح فرجی دانا این گونه مطرح شده است: «عدم پذیرش و سرگردانی پذیرفته شدگان قانونی بورسیههای تحصیلات تکمیلی و متاسفانه ارایه مجوز پذیرش افراد رد صلاحیت شده در این دورهها با وجود تاکید مراجع ذیصلاح و قانونی در کشور و بازگرداندن برخی اساتید اخراج شده توسط هیاتهای رسیدگی به تخلفات یا مراجع ذیربط دانشگاهها.»
طراحان استیضاح در حالی نگران «عدم پذیرش و سرگردانی پذیرفتهشدگان قانونی بورسیههای تحصیلات تکمیلی» بودند که تخلف دولت قبل در این باره از سوی بسیاری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تایید شده است. نکته حایز اهمیت در این باره سخنان رییس کمیته آموزش عالی بود. جواد هروی، رییس کمیته آموزش عالی مجلس، از اتمام بررسی پرونده بورسیهها در تمامی دولتهای پیشین خبر داده و اعلام کرده بود: «طبق بررسیهای بیشترین تخلف در زمینه بورسیهها مربوط به دولت دهم است که گزارش نهایی آن به زودی از سوی این کمیته به کمیسیون آموزش مجلس ارجاع میشود.» علاوه بر این بزرگترین ناکامی مخالفان و منتقدان، رد پای طیفی از نمایندگان مجلس در میان بورسیههای غیر قانونی بود، به طوری که خبرگزاری کار ایران در مرداد ماه سال 1393 گزارش داد: «به دنبال اعلام وصول استیضاح رضا فرجی دانا، وزیر علوم تحقیقات و فناوری، خبرنگار «ایلنا» با پیگیری خود به اسناد موثقی دست یافت که در فهرست بورسیههای غیر قانونی، نام افرادی مرتبط با دولت گذشته به چشم میخورد.»
وارونه خوانی «پایداری» از کارنامه «دانا»
همزمان با بحثها برای استیضاح رضا فرجی دانا ناظران سیاسی در ایران این طور تحلیل کردند که عدم اقبال عمومی به انتقادهای اقتصادی و دیپلماسی منتقدان دولت، آنان را به سمت چالش فراگیر با وزارت علوم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سوق داد. همچنین حساسیت ذاتی دانشگاه در میان سیاستمداران ایرانی و تفاوت دیدگاه و نگاه محافظهکاران در مقابل اصلاحطبان و بالعکس نسبت به دانشگاه همواره وزارت علوم را به وزارتخانهای چالش برانگیز تبدیل کرد. منتفدان دولت تدبیر و امید هم با طرح استیضاح رضا فرجیدانا جدیترین گام خود را در این رابطه برداشتند. طیفی از نمایندگان که در جلسه استیضاح میزبان رضا فرجیدانا بودند.
نه اعضای کمیسیون مرتبط با وزارت علوم مجلس (یعنی کمیسیون آموزش) بودند و نه نمایندگانی که سابقه علمیشان بر سابقه سیاسیشان غلبه کند. همین دو مساله به همراه دلایل متعدد دیگر، باعث شد طرح استیضاح فرجیدانا به شمشیری دولبه برای طراحان و مخاطبان آن تبدیل شود، از یک سو خطر استیضاح رضا فرجیدانا و متوقف شدن نسبی برنامههای او در دولت تدبیر و امید که مورد تایید قاطبه دانشگاهیان بود و از سوی، دیگر خطر مواجهه مستقیم افکار عمومی برای طراحان استیضاح. همین مساله باعث شد محافظهکاران دلایل خاصی برای استیضاح او در نظر بگیرند.
اما با مصادیق زیادی میتوان طرح استیضاح فرجیدانا را حاصل ناکامی طراحان استیضاح در اثبات ایرادات علمی و آموزشی در کارنامه فرجیدانا و توسل به اهرمهای سیاسی برای متوقف کردن فعالیت وزیر علوم دانست. اولین ایرادات به رضا فرجی دانا در نخستین روزهای کاری او در وزارت علوم از سوی مخالفان و منتقدان دولت، انتقاد نسبت به حجم بالای انتصابات وی در وزارت علوم بود. منتقدان در آن مقطع عنوان میکردند. تعداد بالای تغییرات در دانشگاهها، حرکت علمی در کشور را متوقف میکند و روسایی برکنار میشوند که رفتن آنها باعث کدورت خاطر دانشگاهیان میشود.
به طوری که ابوالقاسم خسروی سهلآبادی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، با انتقاد از تغییرات پیدرپی روسای دانشگاهها با رویکرد سیاسی، مانع رشد علمی کشور و باعث ضربهزدن به روحیه دانشجویان میشود.» پس از آن نیز حجم انتقادات این چنینی بالا گرفت و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس سعی کردند با پرداختن به این موضوع انتقادهایی را متوجه فعالیت فرجیدانا کنند. اما چیزی نگذشت که این ایراد آموزشی از سوی مخالفان با آمارهای مستند ارایه شده از سوی رسانهها رنگ باخت. چرا که رسانههای بیطرف گزارش دادند. در زمان وزارت محمدمهدی زاهدی وزیر علوم در دولت نهم، 64 دانشگاه تحت مدیریت وزارت علوم بود. با این حال محمدمهدی زاهدی که آن روز در راس منتقدان رضا فرجیدانا قرار داشت، بیش از 60 رییس دانشگاه را تغییر داد.
به عبارت دیگر او در وزارت علوم دولت نهم، 94 در صد روسای دانشگاهها را تغییر داده بود. علاوه بر این در دوم تیر ماه سال 1393 روزنامه کیهان اقدام به انتشار گزارشی کرد که سعی داشت از یکی دیگر از ایرادات آموزشی کارنامه فرجیدانا رونمایی کند. کیهان گزارش داد: مباحثی همچون بازگشت دانشجویان ستارهدار به تحصیل، از حاشیههایی است که در عمر یک ساله وزارت علوم دولت یازدهم شاهد آن هستیم. جای بسی تاسف است که فرجیدانا در این خصوص در گفتوگویی اعلام کرد که این دانشجویان میتوانند ادامه تحصیل دهند و بنده تا پایان از این تصمیم وزارت علوم دفاع میکنم.» اما نکته حایز اهمیت این است که منتقدان امروز بازگشت دانشجویان ستاره دارد، تکذیبکنندگان دیروز این مساله بودند. چرا که پیش از این مدیر کل سابق حقوقی سازمان امور دانشجویان، در 18 آذر سال 1391 با تکذیب ستارهدار شدن دانشجویان منتقد، گفته بود «در حال حاضر حتی یک دانشجوی ستارهدار هم نداریم.» کامران دانشجو وزیر پیشین علوم 25 آبان 1392 اعلام کرد: «ما هیچ وقت دانشجو اخراج نکردیم، اصلا وزارت علوم نمیتواند دانشجو اخراج کند. اگر کسی به عنوان مساله سیاسی از دانشگاه اخراج شده است. باید مصداقی بیان کند والا این میشود شعار.»
«حذف نیروهای دلسوز و متعهد، عدم توجه به صلاحیتها و توانمندیهای علمی افراد در انتصابشان، از جمله ایراداتی است که ما به وزیر علوم داریم. این بخشی از صحبتهای مسعود میرکاظمی، وزیر سابق بازرگانی در دولت احمدینژاد و از اعضای کنونی جبهه پایداری در مجلس است. او به همراه دیگر همتایان خود در جبهه پایداری بخشی از انتقادات خود نسبت به عملکرد فرجیدانا را متوجه درجه علمی پایین روسای منصوب شده از سوی وزیر علوم میدانست. انتقادی که نتایج بررسیهای رسمی، نه تنها آن را از اساس غلط معرفی میکند، بلکه نشان میدهد فرجیدانا در مقایسه با اولین وزیر علوم در دولت احمدینژاد یعنی محمدمهمدی زاهدی عملکرد بسیار بهتری داشته است.
براساس بررسی صورت گرفته، از مجموع 60 رییس دانشگاه منصوب شده در دوره زاهدی تنها 13/3 درصد از کل آنان دارای مرتبه علمی «استاد تمام» بودند. این در حالی است که 36/6 درصد از روسای دانشگاههای منصوب شده از سوی فرجیدانا، دارای مرتبه علمی استاد تمامی هستند، همچنین 51 درصد روسای منصوب شده دانشگاههای فرجی دانا 36/6 درصد است. از سوی دیگر 33/3 درصد روسای منصوب شده دانشگاه در دوره زاهدی استادیار بودند که این رقم در میان روسای دانشگاههای فرجی دانا 36/6 درصد است. نکته حایز اهمیت دیگر، این است که در میان روسای منصوب شده در دوره زاهدی یک نفر نیز دارای مرتبه علمی «مربی» بوده که پایینترین مرتبه علمی در دانشگاههای ایران است.
«یکی از علل کاهش سرعت رشد علمی کشور کنار زدن افراد صاحب دانش، ارزشی و اصولگرا است که موجب میشود تاثیری جدی در رشد دانش کشور داشته باشد و تا کنون نیز اثر خودش را گذاشته است.»، «رشد علمی کشور به دلیل سیاسی کاریها متوقف شده است» این دو اظهارنظر، به ترتیب بخشهایی از اظهارات مسعود میرکاظمی و علیرضا سلیمی، عضو کمیسیون آموزش مجلس بود. مخالفان و منتقدان دولت بر ادعایی پافشاری میکردند که پایگاه علمی «آیاسآی» پایگاه علمی «اسکوپوس» و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام این ادعا را رد میکرد که آن توقف رشد علمی در کشور بود.
چرا که براساس آمارهای رسمی، میزان تولید علم کشو براساس تعداد مقالات پایگاه «آیاسآی»، «اسکوپوس» و «آیاسسی» که هر سه این پایگاههای مورد تایید مراکز علمی کشور هستند نشان از تسریع روند تولید علم کشور در دولت یازدهم داشت. به طوری که ایران در آخرین ماه از سال 2012 همزمان داشت. به طوری که ایران در آخرین ماه از سال 2012 همزمان با آخرین روزهای فعالیت دولت یازدهم مصادف با آخرین ماه سال 2013 به 25 هزار و 96 مقاله علمی رسیده که نشان از رشد قابل توجهی در تعداد مقالات علمی است.
هزینههای سنگین استیضاح برای محافظهکاران
بالاخره رضا فرجیدانا در روزی که نمایندگان جبهه پایداری در مجلس خود را به آغوش میکشیدند، استیضاح شد. اما این استیضاح برندگان و بازندگان داشت. در سال 1393 به لطف رسانههای همسو با نمایندگان استیضاح کننده و رسانههای مخالف با رفتن فرجیدانا از وزارت علوم، افکار عمومی تا حد زیادی با چرایی استیضاح، تبعات و رگههای سیاسی آن آشنا شدند.
اقلیت پر سر و صدای مجلس که صحنهگردان اصلی استیضاح بود. در اکثریت رسانههایی که در هشت سال دولت احمدینژاد رشد کردند، استدلالهای خود را برای طرح این استیضاح مطرح کردند و ناخواسته، خود را در معرض افکار عمومی قرار دادند. در طرف دیگر، یعنی مخالفان استیضاح، چهرههای سرشناس دانشگاهی همچون رضا داوری اردکانی (چهرههای ماندگار دانشگاهی)، پروفسور ثبوتی (موسس دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان)، سعید سهرابپور (چهره ماندگار، عضو فرهنگستان علوم و رییس 13 ساله دانشگاه شریف)، غلامرضا اعوانی (فیلسوف ایرانی و چهره ماندگار سال 82)، نصرالله پورجوادی (چهره ماندگار و عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی )، صادق آیینهوند (چهره ماندگار کشور و رییس پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، کریم مجتهدی (استاد فلسفه دانشگاه تهران و چهره ماندگار در حوزه فلسفه) و... که جمع سوابق علمیشان چندین برابر از رقم سه هزار و 700 بورسیه مورد اشاره فراتر میرود، به صحنه آمد و هشدارهایی نسبت به استیضاح فرجدانا داده بودند و اقلیت پر سر و صدای مجلس در مقابل اکثریت جامعه دانشگاهی قرار گرفتند.
به همین دلیل میتوان این ادعا را مطرح کرد که استیضاحکنندگان فرجیدانا خواسته یا ناخواسته وارد عرصهای شدند که دستشان از سوی ریش سفیدان دانشگاهی، خوانده و باعث شد سرنوشت استیضاح برای آنها محکوم به شکست شود. گواه این ادعا بخشهایی از صحبتهای رضا داوری اردکانی، فیلسوف ایرانی و رییس فرهنگستان علوم ایران است. این نظریهپرداز فرهنگی و اندیشه فلسفی، در بخشی از مصاحبه با روزنامه «مشرق»، نمایندگان را مخاطب سخن خود قرار داد و با هشدار گفت: «استیضاحکنندگان سودی دارد و نه بر قدر و اعتبار مجلس میافزاید و شاید اثر منفی هم داشته باشد.
زیرا استیضاح باید مستند به اصول و قوانین باشد. نه به سلیقههای جناحی و گروهی.» او در بسط نظر خود میگوید: «به فرض اینکه آقای فرجیدانا از وزارت علوم برود. قرار نیست که ریاست جمهوری شخصی را که استیضاحکنندگان پیشنهاد میکنند، در راس وزارت علوم. بگمارد. این سیاست وزارت علوم در غیاب آقای فرجیدانا هم ادامه خواهد داشـت». یا در جایی دیگر پورفسور ثبوتی، فیزیکدان سرشناس ایرانی و موسس مرکز تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان در پاسخ به این سوال که «چه پیشنهادی برای نمایندگان استیضاحکننده فرجیدانا دارید؟ میگوید: «خدا انصافشان بدهد. امیدوارم مصالح کشور را به خاطر سودهای ناچیزی که دارند به باد ندهند.» همه این موارد نشان میدهد به چهار دلیل زیر هزینههای استیضاح فرجیدانا برای بهارستانیها به قدری بالا رفت که آنها را به طیف از پیش بازنده، و دولت را به عنوان طیف از پیش برنده تبدیل کرد:
1. حمایت قاطبه جامعه دانشگاهی به خصوص ریش سفیدان آموزش عالی از فرجیدانا 2- تاثیرات مخرب استیضاح با توجه به مخالفت دانشگاهیان و کم وزن بودن دلایل استیضاح 3- اصرار دولت بر معرفی وزیر همسو با فرجیدانا 4- تاثیر نارضایتی دانشگاهیان از استیضاح فرجیدانا بر بدنه جامعه و افکار عمومی.
همراهی فرهادی و حداد عادل
پس از استیضاح فرجیدانا، گزینههای همچون نیلی احمدآبادی و دانشآشتیانی نیز از مجلس رای اعتماد نگرفتند. و بهارستانیها به حضور محمد فرهادی در وزرات علوم راضی شدند. در این مسیر اما از نقش غلامعلی حداد عادل نمیتوان چشم پوشی کرد. غلامعلی حداد عادل را میتوان یکی از مهمترین منتقدان دولت یازدهم در حوزه وزارت علوم دانست. بسیاری از ناظران سیاسی در ایران حداد عادل را مرد در سایه آموزش (چه عمومی و چه آموزش عالی) در ایران میخوانند و حالا او علاوه بر نفوذ بالا در کمیسیون آموزش مجلس، مرد اول تحول در علوم انسانی نیز به شمار میآید. او در خرداد ماه سال جاری پس از پایان کار فرهاد رهبر در دانشگاه تهران و انتصاب سر پرست در دانشگاه تهران.
موضع تندی در قابل وزارت علوم گرفت و گفت: «با این اقدام وزارت علوم، روابط مجلس با این وزارتخاته روز به روز تیرهتر میشود.» پس از آن، قطعیت این موضعگیری حداد عادل بیش از پیش در روابط دولت و مجلس در حوزه وزارت علوم نمایان شد و به معنای کامل و به گفته حداد عادل «رابطه تیرهتر» شد. او حتی در جریان معرفی دانش آشتیانی و نیلی احمدآبادی، چند روز پیش از جلسه رای اعتماد، فضای مجلس نسبت به این گزینهها را منفی اعلام کرد، اما پس از معرفی محمد فرهای اوضاع متفاوت شد. در آن مقطع از راهروهای مجلس اخباری به گوش میرسید که غلامعلی حداد عادل با پیشنهاد خود مبنی بر تشکیل جلسه مشترک دو فراکسیون اصولگرایان و رهروان (دو فراکسیون اکثریت مجلس) با فرهادی سعی در حمایت از او دارد و حتی در اکثر جلسات مجلس این غلامعلی حداد عادل بود که فرهادی را همراهی میکرد، تا در بهمن ماه سال 1393 که برای دومین بار پا به وزارت علوم گذاشت به نظر میرسد روابطی که حداد در اوایل سال جاری احتمال میداد روز به روز تیرهتر میشود، حالا در شرف تغییر است.