بین الملل >>  سیاست خارجی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۵  ، 
کد خبر : ۲۸۳۰۵۲

راه صیانت از منافع ملی در دوران پسا برجام

لازم است میان ظرفیت های سیاست داخلی کشور نوعی هم افزایی صورت گیرد و برجام نیز به سند وفاق گروه های سیاسی کشور تبدیل شود. تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر لزوم جلوگیری از دو قطبی سازی در جامعه در همین راستا صورت گرفته است.
پایگاه بصیرت / فخرالدین اسدی

پایگاه بصیرت/گروه بین الملل/فخرالدین اسدی/ سرانجام نمایندگان مجلس شورای اسلامی موافقت خود را با اجرایی شدن برجام (البته با در نظر گرفتن ملاحظاتی 9 گانه) اعلام کردند. از این رو پس از تایید شورای محترم نگهبان، اجرای برجام میان طرفین یعنی ایران و اعضای 1+5 کلید خواهد خورد. در خصوص دوران پسابرجام و ترسیم دقیق  مختصات نقطه ای که هم  اکنون دقیقا در آن قرار داریم، لازم است نسبت به وقایع جاری در سیاست خارجی خود برداشت صحیح و رصد هوشمندانه ای داشته باشیم. از سوی دیگر، بازی در دوران پسا برجام تابع اصول و قواعدی است که نقض هریک از آن ها زمینه را برای "نفوذ دشمن" فراهم خواهد ساخت. این اصول عبارتست از:

1- حفظ استراتژی مدیریت دشمن

استراتژی مدیریت دشمن، کارآمد ترین استراتژی ما در مواجهه با دشمنان قسم خورده نظام و در رأس آن ها ایالات متحده آمریکا محسوب می شود. متاسفانه تبدیل دشمن به دوست و یا انکار تقابل محض آمریکا با ارزش های انقلاب اسلامی ایران و ماهیت و هویت نظام اسلامی، منجر به ارسال پیام های غلط از سوی ما خواهد شد. از این رو در دوران پسا برجام باید آمریکا را مترادف با "دشمن" و استراتژی حاکم بر روابط خود با آمریکا را نیز در قالب استراتژی " مدیریت رفتار دشمن" و خنثی سازی توطئه های آن تعریف کرد. 

راه صیانت از منافع ملی در دوران پسا برجام

بنابراین نگاه استراتژیک حاکم بر سیاست خارجی ما در دوران پسا برجام نباید مبتنی بر محاسبات ایده آل گرایانه و متعارض با ارزش های انقلاب اسلامی باشد. بزک کردن چهره دشمن توسط برخی افراد و مسئولین و رسانه ها در داخل کشور، منجر به مواجهه غیر واقعی ما با محیط پیرامونی و در نتیجه تحمیل هزینه های کلان بر بدنه سیاست خارجی کشور خواهد شد.

2- بی اعتمادی به آمریکا و آژانس در مسیر اجرایی شدن برجام

بی اعتمادی به آمریکا، دیگر اعضای 5+1 و آژانس بین المللی انرژی اتمی موضوع دیگری است که ما باید در مسیر اجرایی شدن برجام آن را مد نظر قرار دهیم. چه بپذیریم یا خیر، آمانو وظیفه دارد فضای دوگانگی و ابهام و تناقض را در قبال برنامه هسته ای صلح آمیز کشورمان حفظ کند. اگر بخواهیم آمانو را در محاسبات خود به عنوان شخصیتی مستقل و فردی با دغدغه های فنی و حقوقی فرض کنیم، اشتباه بزرگی کرده ایم. از این رو هر گونه همکاری با آژانس باید با این پیش فرض صورت گیرد که این سازمان و مدیر کل و بازرسان آن غیر قابل اعتماد هستند. در صورتی که این پیش فرض را در ذهن خود ملکه سازیم، در مناسبات خود با آژانس راه و روش معقولی اتخاذ خواهیم کرد و اخم و لبخندهای آمانو منجر به سردرگمی ما نخواهد شد. آژانس بین المللی انرژی اتمی ماهیتی کاملا رئالیستی دارد و در بستر بازی قدرت های بزرگ به فعالیت خود ادامه می دهد و حتی انتخاب مدیر کل این مجموعه نیز با اراده و نظر واشنگتن و متحدانش صورت می گیرد. از این رو نباید با پدیده ای رئالیستی برخوردی ایده آلیستی کرد!

این قاعده در خصوص آمریکا نیز صادق است. سران دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا علی رغم نگاه ظاهری متفاوتی که نسبت به اجرایی شدن برجام داشته و دارند، اما در یک نقطه با یکدیگر مشترک هستند. این نقطه مشترک که کبوترها و بازهای آمریکا را به یکدیگر پیوند می دهد، "عدم پایبندی به پیمان های بین المللی" است. نمونه این نقض پیمان ها را در دوران رؤسای جمهور مختلف آمریکا مشاهده کرده ایم.

3- عدم قطعیت بخشی به پدیده برجام

قطعی و غیر قابل تغییر دانستن پدیده برجام و یاد کردن از آن به عنوان یک نقطه ثقل (نقطه ثقل اقتصادی، سیاسی، راهبردی و منطقه ای) ساده انگارانه ترین محاسبه ای است که می توان در قبال توافق هسته ای صورت گرفته داشت. در این میان، صرفا در قالب نگاه تاکتیکی می توان برجام و توافق هسته ای را در مسیری صحیح و به عنوان یک ظرفیت در حوزه های گوناگون به گردش در آورد نه یک "نقطه ثقل"!

از آنجا که یک نقطه ثقل راهبردی یا سیاسی باید حداقل ضریب تغییر پذیری را داشته باشد، برجام به عنوان پدیده ای که متاثر از رفتار طرف مقابل بوده و به صورت بالقوه نیز امکان نقض آن از سوی آمریکا و حتی دیگر اعضای 1+5 وجود دارد، نمی تواند حکم یک نقطه ثقل راهبردی را برای ما داشته باشد. بنابراین باید در محاسبات رفتاری خود این نوع نگاه به برجام را به عنوان یک مبنای اصولی مدنظر قرار دهیم.

4- تکیه بر اصل رصد دائمی و هوشمندانه اوضاع

در دوران پساتوافق باید هر گونه محاسبه و رفتار ما بر اساس رصد هوشمندانه اوضاع و در سایه حفظ ثوابت و اصول سیاست خارجی ما صورت گیرد. همان گونه که بارها اعلام شده است، پیروزی یا شکست ما در موضوع هسته ای تا درجه ای زیاد معلول رویکرد و رفتار مان در دوران پسا توافق است. "صیانت از نقاط قوت برجام"، "مقابله جمعی با نقاط ضعف برجام"، "عدم اعتماد به رقیب"، "اصرار بر خطوط قرمز راهبردی نظام در منطقه و نظام بین الملل"، "آینده پژوهی رفتار رقیب در قبال برجام" و از همه مهم تر عدم تعریف پدیده برجام  به عنوان  یک نقطه ثقل استراتژیک و غیر قابل تغییر، جملگی سبب خواهد شد تا در دوران پسا برجام بهترین استفاده را نسبت به توافق صورت گرفته داشته باشیم.

5- نگاه ملی و فراجناحی نسبت به مقوله برجام

باید در نظر داشته باشیم که توافق هسته ای صورت گرفته و حضور اعضای 1+5 پای میز مذاکره و جبری که آن ها را ناچار به دادن امتیازاتی به ایران کرده است، مرهون مقاومت 12 ساله ملت ایران بوده است. حضور غیرتمندانه و خستگی ناپذیر همه تیم های مذاکره کننده هسته ای در این معادله و مخصوصا تیم مذاکره کننده هسته ای اخیر، بدون پشتوانه ای  به نام " مقاومت هسته ای یک ملت " امکانپذیر نبوده است. این مقاومت نیز به برکت خون هشدای هسته ای ما صورت گرفته است. از این رو برجام متعلق به هیچ گروهی نیست و نباید نسبت به آن نگاه جناحی و ابزاری داشت. از این رو باید در دوران پسا برجام باید ضمن اتخاذ نگاهی واقع بینانه نسبت به آن، در صیانت از نقاط مثبت و مقابله با نقاط ضعف آن و همچنین رصد هوشمندانه رفتار رقیب غیر قابل اعتمادمان، یعنی ایالات متحده آمریکا، نقش جمعی و پررنگی ایفا کنیم. دوران پسا توافق، دوران حفظ اصول انقلاب و استراتژی های کلان سیاست خارجی کشور است که جملگی متاثر از آرمان های والای ملت ما هستند. رمز موفقت ایران اسلامی  در هدایت دوران پسا برجام تکیه بر اصول و ثوابت سیاست خارجی کشور است.

در این خصوص لازم است میان ظرفیت های سیاست داخلی کشور نوعی هم افزایی صورت گیرد و برجام نیز به سند وفاق گروه های سیاسی  کشور تبدیل شود. تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر لزوم جلوگیری از دو قطبی سازی در جامعه در همین راستا صورت گرفته است. دو قطبی سازی در میان دلسوزان و طرفداران انقلاب اسلامی در دوران پسا برجام یکی از راهبردهای دشمن در جنگ نرم علیه ملت ایران محسوب می شود. از این رو باید ضمن شناسایی دقیق این راهبرد و ترسیم ابعاد مختلف آن، مانع از تحقق چنین هدف شومی از سوی دشمن داست.

 6- مراقبت در بده و بستان آدرس های صحیح و نادرست

موضوع مهم دیگری که در دوران پسا برجام با آن مواجه خواهیم بود، آدرس هایی است که در فضای ایجاد شده در دوران اجرایی شدن برجام میان ما و دیگر بازیگران نظام بین الملل رد و بدل خواهد شد. در این خصوص ما به طور طبیعی به دو نوع آدرس دهی مواجه خواهیم بود، یکی آدرس و نشانه ای که ما به طرف مقابل می دهیم و دیگری آدرس و نشانه ای که طرف مقابل با ما می دهد.

در صورتی که آدرس دهی ما به بازیگران نظام بین الملل و مخصوصا دشمنان نظام بر مبنا و اساسا اصرار بر اصول سیاست خارجی خود باشد، در آن صورت ما آدرس صحیحی در قبال سیاست های کلان و غیر قابل تغییر خود به طرف مقابل ارائه کرده ایم و در مقابل، راه را بر روی هرگونه آدرس گیری نادرست از غرب بسته ایم. اما ذره ای غفلت و سوء تدبیر در قبال برجام و یا ارائه آدرس های نادرست در خصوص توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5، ما را در دامی خواهد افکند که غرب در صدد پهن کردن آن برای ما خواهد بود.

در نهایت اینکه  لازم است در برهه فعلی و در قبال توافق نهایی "آدرس نادرست ندهیم "، "آدرس نادرست نگیریم "، "بدانیم چه آدرسی را باید بدهیم" و در نهایت "بدانیم چه آدرسی را نباید بگیریم." به عنوان مثال ارائه تصویری از اختلافات بر سر برجام و سیاسی کردن ملتهب آن یکی از آدرس های غلطی است که منجر به سرمایه گذاری دشمن در این زمینه جهت ایجاد اختلاف و شکاف در بین نیروهای سیاسی می شود.

باید مراقب بود که در دوران پسا برجام غرب قطعا در صدد ارائه آدرس های نادرست و فریبنده ای در مقابل ما بر خواهد آمد. از جمله این که غرب سعی دارد ایران را استحاله شده در روندهای بین المللی که خود طراحی می کند، تعریف کند و این گونه وانمود کند که جمهوری اسلامی بالاخره بر اثر فشارها و تحریم ها مجبور شد، از اصول خود عقب نشینی کند و وارد تعاملات سازنده با دنیا شود. منظور غربی ها از تعاملات سازنده، دست کشیدن ایران از اصول و مبانی سیاست خارجی خود و پذیرش سلطه آنان است، در حالی که اساسا اصول و ارزش های انقلابی ایران، نوعی تعامل انسانی و سازنده با ملت های دنیا و دولت های غیرسلطه گر تعریف می کند و این مستقل از نگاه غرب است و مبتنی بر ارزش های دینی و ملی ایران است. از این رو در دوران پسا برجام باید مراقب نوع تعریف ها و تفسیرهایی که دشمن از جمهوری اسلامی به اذهان عمومی دنیا مخابره می کند بود و راه آن، تأکید مستمر بر اصول سیاست خارجی است که نه سلطه می پذیرد و نه به دنبال سلطه بر دیگران است.

در این جا باید مراقب بود فریب دشمنان قسم خورده نظام را نخورد، زیرا کمترین اعتمادی به ایالات متحده آمریکا و غرب و آدرس هایی که آن ها در خصوص دیگر تحولات بین المللی به سوی ما مخابره می کنند، نتیجه ای جز افزایش هزینه های بدون فایده در سیاست خارجی و داخلی ما نخواهد داشت./

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات