صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۰۵:۵۲  ، 
کد خبر : ۲۸۳۱۱۳

یادداشت روزنامه‌ها 28 مهر

با مرور سخنرانی‌های حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب در طول سی‌وچهار سال گذشته و به ویژه سخنرانی‌های خطاب به دستگاه‌های فرهنگی و صدا و سیما، تاکیدهای مکرر و هشدارهای دائمی در مورد هجمه تبلیغاتی رسانه‌های دشمن و ضرورت مقابله با آنها مشاهده می‌شود. این جنگ فرهنگی که از اول انقلاب تاکنون لحظه‌ای توقف نداشته وظیفه سنگینی برای دستگاه‌ها و مسئولین فرهنگی کشور و به ویژه برای صدا و سیما ایجاد کرده که هنوز ابعاد آن به درستی مورد توجه مسئولان قرار نگرفته است.

روزنامه کیهان **

قرارگاه مقدم جنگ نرم /سیدمسعود شهیدی

با مرور سخنرانی‌های حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب در طول سی‌وچهار سال گذشته و به ویژه سخنرانی‌های خطاب به دستگاه‌های فرهنگی و صدا و سیما، تاکیدهای مکرر و هشدارهای دائمی در مورد هجمه تبلیغاتی رسانه‌های دشمن و ضرورت مقابله با آنها مشاهده می‌شود. این جنگ فرهنگی که از اول انقلاب تاکنون لحظه‌ای توقف نداشته وظیفه سنگینی برای دستگاه‌ها و مسئولین فرهنگی کشور و به ویژه برای صدا و سیما ایجاد کرده که هنوز ابعاد آن به درستی مورد توجه مسئولان قرار نگرفته است. واژه‌هایی مثل جنگ فرهنگی، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نفوذ فرهنگی و استحاله فرهنگی، آن قدر از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تاکید قرار گرفته که اکنون در ادبیات انقلاب اسلامی بدل به یک گفتمان شده، مدیریت فرهنگ، مهندسی فرهنگ، مدیریت افکار عمومی و هدایت فرهنگ به عنوان الزام‌های مقابله مورد تاکید مداوم قرار داشته است.

در سخنرانی مقام معظم رهبری، روز دوشنبه گذشته با حضور مدیران صدا و سیما، موضوع جنگ نرم‌ بار دیگر با تاکید سنگینی مورد تحلیل و تبیین قرار گرفت و وظایفی که باید انجام شود تشریح شد. در خلاصه‌ترین بیان، هدف جنگ نرم تغییر دادن باورهای دینی و انقلابی مردم و به تبع آن تغییر ماهیت نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن تسلیم شدن ایران در مقابل آمریکاست. برای رسیدن به این هدف محورهای اصلی که مورد حمله دشمن قرار می‌گیرد عقاید دینی و انقلابی مردم و به ویژه قشرهای اثرگذار جامعه است. اگر در این مصاف، روحیه عزت‌طلبی، استقلال‌خواهی و استکبارستیزی ملت تبدیل به روحیه ذلت‌پذیری، سازش کاری و تسلیم طلبی شود، دشمن به هدف اصلی خود رسیده است.

اگر دشمن بتواند با تولید هزاران برنامه صوتی و تصویری و مکتوب و از طریق صدها شبکه و سایت و نشریه به نخبگان ما بقبولاند که انقلاب به زیان آنها تمام شده و بتواند آنها را از ادامه انقلاب دلسرد و متزلزل کند، به هدف اصلی خود رسیده است. اگر بتواند ناامیدی و یاس و پشیمانی را جایگزین شور و نشاط انقلابی و اسلامی کند دیگر از بابت ایران نگرانی نخواهد داشت. رسانه ملی و دیگر دستگاه‌های فرهنگی اگر اراده کنند، این ظرفیت را دارند که در مقابل دشمن و رسانه‌های داخلی دشمن بایستند، مقاومت کنند و مردم را در مسیر دفاع از ارزش‌هایشان تقویت نمایند. لازمه این حضور انقلابی و جهادی در صحنه جنگ فرهنگی این است که مسئولان و مدیران سازمان باور کنند که در قرارگاه مقدم جنگ نرم هستند. این باور هنوز به درستی در قلب‌ها استحکام نیافته. مدیرانی هستند که اصولا به وجود دشمن اعتقادی ندارند یا جنگ نرم را باور ندارند. صدا و سیما را نوعی شنبه بازار فرهنگی می‌دانند که هر کس محصول مورد علاقه خودش را تولید و عرضه می‌کند تا آنتن پر شود و مردم هم از این سفره برای سرگرم شدن استفاده می‌کنند و انتظاری فراتر از این از صدا و سیما ندارند. وجود چنین دیدگاهی که اساسا جنگ رسانه‌ای و تهاجم فرهنگی دشمن را باور ندارد با تعریفی که از قرارگاه خط مقدم داریم نه تنها همخوانی ندارد، بلکه تخریب‌کننده اقدام مدیران دلسوز و معتقد است.

در قرارگاه خط مقدم باید کسانی مثل شهید همدانی و شهیدتهرانی مقدم حضور داشته باشند که جنگ را با تمام وجود خود باور کرده‌اند و با جان و دل در خط مقدم حضور پیدا می‌کنند. اگر مدیران سازمان صددرصد جنگ نرم را باور داشته باشند شاید بتوانند زیر مجموعه خود را به باور پنجاه درصد رسانند. ولی اگر دچار تردید و دودلی باشند هیچ امیدی به موفقیت آنها و زیر مجموعه آنها نمی‌توان داشت.

اگر یک قرارگاه با مدیران انقلابی و جهادی تشکیل شود که همه همدل و هماهنگ باشند قدم اول برداشته شده آنگاه نیاز به مبانی مشترک فکری برای تحلیل شرایط موجود است. مجموعه افسران قرارگاه خط اول باید شناخت، محاسبه و تحلیل درست از شرایط موجود داشته باشند. باید به طور دقیق دشمن و راهبردهای دشمن و اهداف و اولویت‌های دشمن را بشناسند. باید راه‌های نفوذ دشمن در داخل کشور و عقبه‌های دشمن در بین رسانه‌ها و گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی را بشناسند. افسران ارشد قرارگاه باید در مورد مقوله‌های حیاتی مثل استقلال کشور، عزت کشور، هزینه‌های تسلیم شدن و سازش کردن و عواقب کوتاه آمدن و اعتماد کردن به دشمن و راه‌های نفوذ دشمن به آگاهی مشترک برسند تا با هماهنگی و استحکام لازم بتوانند در مقابل هجمه‌های فرهنگی مقاومت کرده و از سنگرهای اسلام و انقلاب اسلامی محافظت نمایند. پرخسارت‌بارترین شیوه اداره جنگ نرم اکتفا کردن به اقدامات پراکنده، بی‌برنامه، اتفاقی و سلیقه‌ای است که با انگیزه اشخاص متعهد و معتقد در گوشه و کنار سازمان شکل می‌گیرد روزمرگی و تسلیم شرایط شدن آفت بزرگ جبهه جنگ فرهنگی است. شرط موفقیت در جنگ نرم، مدیریت بر محتوای برنامه‌های تولیدی است که یک وظیفه بزرگ و اجتناب‌ناپذیر است. متاسفانه سازمان صدا و سیما تاکنون موفق به انجام این مهم نبوده و به همین دلیل برنامه‌هایی که از نظر محتوا، متضاد با یکدیگر در شبکه‌های مختلف تولید و پخش می‌شود. مدیریت و نظارت بر محتوای برنامه‌ها وظیفه‌ای است که بیست سال قبل به صدا و سیما ابلاغ شده ولی هنوز در فرآیند تولید برنامه‌های صدا و سیما نقش جدی و اساسی ندارد. هرگز نباید تولید تعدادی برنامه خوب و با محتوا را که با سفارش برخی مدیران و نظارت آنها و حمایت آنها انجام می‌شود یا با ابتکار شخصی یک هنرمند فرهیخته تولید می‌شود با نظام برنامه‌ریزی محتوایی که باید تمام محصولات سازمان را دربرگیرد اشتباه گرفت.

باید بپذیریم که محصولات سازمان عموما خارج از یک برنامه محتوایی مشخص و یک نظارت محتوایی جدی تولید و پخش می‌شود و به همین دلیل کم نیستند برنامه‌هایی که پس از تولید غیرقابل پخش یا مشمول اصلاحات و تغییرات زیاد می‌شوند یا پس از پخش قسمت‌های اول نیمه‌کاره متوقف شده یا بخش‌های بعدی دوباره تولید می‌شود. اکنون زمان آن است که رئیس محترم سازمان که به اصل مدیریت محتوایی برنامه‌ها باور دارد و از توانایی‌های مدیریتی بالایی نیز برخوردار است و ضمن برخورداری از وجود مدیرانی با تجربه و دلسوز بیش از روسای قبلی سازمان مورد حمایت مقام معظم رهبری قرار گرفته، به این مهم همت گماشته و برگ درخشانی به کارنامه مدیریت خود بیفزاید. گسترش کمی، بدون سرمایه‌گذاری لازم بر روی گسترش کیفی و محتوایی، سازمان صدا و سیما را با بحران محتوا و بحران کیفیت رو‌به‌رو کرده و به‌خصوص در شرایط نامهربانی دولت و تنگناهای مالی هیچ امکانی برای توجه به محتوا و کیفیت باقی نمی‌ماند.

مدیریت محتوایی و کیفی بر محصولات صدا و سیما نیاز به نیروهای فکری و محتوایی دارد و حضور چنین نیروهایی در کنار تمام برنامه‌ها نیاز به یک برنامه‌ریزی و بودجه سنگین دارد. وقتی تهیه‌کننده برنامه پربیننده سیما می‌گوید حتی یک نفر کارشناس در مراحل مختلف تولید برنامه‌اش حضور نداشته و فقط تهیه‌کننده و نویسنده و کارگردان که عوامل اجرایی هستند از اول تا آخر این برنامه پربیننده را تولید و پخش کرده‌اند، باید به نقیصه بزرگ سازمان پی برد. نبودن توجه و بودجه کافی و نبودن برنامه محتوایی و نظارت محتوایی، این نقیصه را پدید آورده، اگر در مراحل مختلف طراحی، نویسندگی و کارگردانی برنامه‌ها، شوراهای کارشناسی و محتوایی در کنار عوامل اجرایی حضور داشته باشند، آنگاه می‌توان امیدوار بود که برنامه‌ریزی محتوایی معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا کند.

متاسفانه گسترش کمی، بدون توجه به گسترش کیفی و محتوایی سبب شده که نیروی انسانی سازمان را عموما نیروهایی اداری، اجرایی و فنی تشکیل‌دهند و نیروهای فرهنگی و کارشناسان محتوایی حضور شایسته‌ای نداشته باشند. در مقطع کنونی که رئیس‌ محترم سازمان صدا و سیما از هرگونه حمایت داخل و خارج سازمان برخوردار است شجاعت و جسارت لازم برای اتخاذ تصمیم‌های بزرگ را دارد، انتظار می‌رود این نقیصه بزرگ را مرتفع نماید. مدیران محترم سازمان صدا و سیما به خوبی آگاهند که وقتی ساز و کار لازم برای مدیریت محتوا و نظارت برمحتوا و ارتقای کیفیت وجود نداشته یا صوری و نمایشی باشد، برنامه‌ها فاقد محتوای لازم و فاقد کیفیت مورد انتظار خواهد بود. در این حالت، با سخنرانی کردن و تکرار جملات رهبری و نصب بنر، مشکل حل نخواهد شد.

در این حالت، فشار آوردن بر تولیدکننده برنامه نه تنها موجب بهبود محتوا و کیفیت نخواهد شد؛ بلکه او با قرار دادن برخی صحنه‌های سطحی، تصنعی و تظاهری که ضد تبلیغ محسوب می‌شود، خود را از فشار سازمان رها خواهد کرد. صدا و سیما برای وارد شدن به خط اول مقابله با جنگ نرم نیاز به یک تحول دارد. محتوا و کیفیت را در اولویت قرار دادن و برای آن برنامه‌ریزی کردن و بودجه کافی اختصاص دادن و دل‌خوش نکردن به حجم عظیم برنامه های ضعیف، بی‌اثر و بی‌محتوا و گاه انحرافی، تصمیم‌ بسیار بزرگ و دشواری است ولی به مدیریت سازمان این امکان را می‌دهد که جنگ نرم را به شایستگی مدیریت کند. در گذشته بارها اهداف و راهبردهای کارشناسی از سوی رهبر معظم انقلاب به سازمان صدا و سیما ابلاغ شده ولی در مرحله عمل به نتایج مورد انتظار و قابل ارائه نرسیده است. امید است این بار که شرایط بهتری وجود دارد، راهبردهای ابلاغ شده در قرارگاهی که برای این هدف طراحی خواهد شد، با یک مدیریت جهادی به مرحله اجرا درآید و در ملاقات بعدی، با گزارش میزان تحقق راهبردهای ابلاغی، برخی گلایه‌های مقام معظم رهبری به تقدیر و تشکر تبدیل گردد.

***************************************

روزنامه قدس **

روسیه و بازسازی قدرت/ پیرمحمد ملازهی

ولادیمیر پوتین در قالب یک رهبر سنتی روس ظاهر شده است تا یک رئیس جمهور پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی؛ ...

آیا این یک امر تصادفی است یا نه! روس‌ها در حال بازگشت به گذشته‌ای هستند که با وجود تمام مشکلات و نارسایی‌هایش هنوز آرزوی آن را حفظ کرده‌اند؟

آنچه این روزها در کاخ کرملین می‌گذرد، یادآور این واقعیت است که روس‌ها از مجموعه تحولات جهانی و منطقه‌ای رضایت ندارند و بازی قدرت را تمام شده به سود غرب نمی‌دانند.

از این رو پوتین در دو جهت خیز برداشته است؛ از یک طرف در محدوده جمهوری های جدا شده از شوروی سابق وارد عمل شده و مانع از خروج آن‌ها از مدار قدرت روسیه شده است و از طرف دیگر به شکل فعال‌تری در خاورمیانه ظاهر شده است تا آن بخش از دنیای عرب را که در حوزه نفوذ شوروی بوده، باز پس گیرد.

هم از این روست که محل نزاع روسیه و غرب در دو منطقه اوکراین و سوریه تمرکز یافته است؛ تمرکزی که تصادفی نیست و پیامدها و اهداف خاصی دارد.

در چنین نگاهی قابل تصور است که پوتین خود را برای یک دوره طولانی‌تر و جدی‌تر مقابله با سیاست‌های آمریکا آماده کرده باشد. حضور نظامی مؤثر روسیه در سوریه تنها برای نجات آخرین متحد خاورمیانه‌ای یعنی بشار اسد نیست، حفظ سوریه و جلوگیری از سرنوشتی شبیه عراق در نگاهی راهبردی در کرملین مطرح است و احتمال دارد، این حضور در سطح عملیات هوایی محدود باقی نماند و اگر ضرورت پیدا کند، روسیه در زمین هم وارد جنگ خواهد شد.

حتی بالاتر از این نیز قابل تصور است که روسیه در عراق وارد عمل شود و به درخواست رهبران عراق برای مقابله با داعش پاسخ مثبت دهد.

آمریکایی‌ها نیز بی میل نیستند که روس‌ها را در خاورمیانه درگیر جنگی سازند که از نظر آنها می‌تواند با آینده‌ای نامعلوم روس‌ها را در این منطقه زمینگیر کند.

در نگاه آمریکا، سوریه و احتمالاً عراق در صورت دخالت نظامی روسیه می‌تواند ویتنام روس‌ها باشد و آن‌ها را برای همیشه قانع سازد که موقعیت درجه دومی خود را در قدرت بین‌الملل را بپذیرند و آن را هضم کنند. هر چند از منظر روس‌ها سوریه نه ویتنام، بلکه لنینگرادی دیگر است که قدرت آن‌ها را از زیر خاکستر فروپاشی شوروی بیرون خواهد کشید.

اینکه سوریه بنابر پیش‌بینی اوباما، ویتنامی برای روسیه باشد و یا یک لنینگراد دیگر به باور پوتین، بستگی به خیلی از عوامل دارد که قضاوت زودهنگام درباره آن‌ها معقول نیست. اما یک امر قطعی است و آن اینکه روس‌ها تصمیم خود را گرفته‌اند و به آمریکا و ناتو اجازه نمی‌دهند که با نادیده گرفتن و بهره گیری از رادیکالیسم اسلامی و جریان افراط مذهبی، آن‌ها را از درون، دچار فروپاشی دیگری سازند.

ورود مؤثر روسیه در جنگ سوریه و احتمالاً ورود درآینده به عراق، نه تنها به معنای تمایل این کشور به بازگشت به دوران قدرت شوروی است، بلکه مهم‌تر از آن، مهار رادیکالیسم اسلامی در قالب داعش، با قابلیت جذب 7 هزار نفر از مسلمانان آسیای مرکزی و چچن است که اصلی‌ترین فرماندهان میدانی داعش را در جنگ سوریه همین نیروهای ضد روسی تشکیل می‌دهند.

بنابراین حضور نظامی مؤثر روسیه در خاورمیانه را، باید فراتر از حمایت از یک متحد ضعیف دانست و آن را بخشی از جنگ قدرت برای ایجاد موازنه در ساختار قدرت بین‌المللی ارزیابی کرد که به صورت آشکاری به سود دنیای غرب تحول پیدا کرده است.

در حقیقت روس‌ها برای اینکه در آسیای مرکزی و چچن با تروریسم داعشی رو در رو نشوند، در سوریه و عراق با آن وارد جنگ شده‌اند. ورود روس‌ها به جنگ در سوریه می‌تواند موازنه قدرت را در این کشور و کل خاورمیانه دگرگون سازد.

به همین دلیل غافلگیری آمریکا و عربستان سعودی از حضور نظامی روسیه در سوریه بی جهت نیست، منتها اینکه آن‌ها عقب‌نشینی کنند و اجازه دهند روس‌ها بدون مشکل بر سوریه و یا احتمالاً عراق مسلط شوند، چندان واقع‌بینانه نخواهد بود.

از این رو احتمال شکل گیری نوعی اتحاد با ماهیت سیاسی، نظامی و حتی ایدئولوژیک در خاورمیانه عربی را نباید نادیده گرفت، اتحادی که یک طرف آن سوریه، ایران و عراق با تفکر مسلط «گفتمان انقلاب اسلامی» به همراه روسیه قرار داشته و در طرف دیگر آمریکا، ناتو، عربستان و رادیکالیسم داعش با تفکر مسلط «گفتمان تفرقه» قرار می گیرند.

تکلیف نهایی خلافت اسلامی در خاورمیانه را موازنه جدید قدرت بین این دو اتحاد، تعیین خواهد کرد، همچنان که سرنوشت بشار اسد را نیز این اتحاد رقم می‌زند.

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

وقتی ساکنان کاخ‌های شیشه‌ای غافل‌‌گیر می‌شوند

بسم‌الله الرحمن الرحیم

ضربات کوبنده و خرد کننده ارتش و نیروهای مردمی یمن سرانجام آل سعود و هم‌پیمانان و مزدوران آنها را به عقب‌نشینی وادار کرد. سخنگوی دولت مستعفی یمن از موافقت «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهور مستعفی و فراری این دولت برای انجام مذاکرات سیاسی با جنبش مردمی انصارالله با نظارت سازمان ملل خبر داد.

پیش از این هرگونه مذاکره با انصارالله، مشروط به زمین گذاشتن سلاحها شده بود ولی با قدرت‌نمائی ارتش و نیروهای مردمی یمن، اوضاع سیاسی نیز کاملاً تغییر کرد. علاوه بر این، انصارالله یمن اعلام کرد هفتاد کیلومتر از مرز عربستان با عمق 5 کیلومتر در کنترل ارتش و نیروهای مردمی یمن قرار دارد و این نیروها هر وقت بخواهند به راحتی می‌توانند بخش‌های دیگری از خاک عربستان در مرز مشترک با یمن را به کنترل خود در آورند.

با استفاده از همین قدرت نظامی زمینی است که ارتش یمن توانسته در روزهای اخیر از جمله روز یکشنبه پایگاه‌های نظامی را در خاک عربستان هدف موشک قرار دهد و ده‌ها افسر عربستانی و اماراتی را به هلاکت برساند و مقادیر زیادی ازادوات جنگی و تجهیزات نظامی آنها را منهدم نماید. براساس اطلاعات به دست آمده، این تجهیزات نظامی را رژیم صهیونیستی به پایگاه‌های نظامی عربستان از جمله «خمیس مشیط» منتقل کرده است و گفته می‌شود تعدادی از نظامیان صهیونیست نیز در این پایگاه حضور داشتند که احتمالاً در زمره کسانی قرار دارند که در اثر حمله موشکی ارتش یمن به هلاکت رسیده‌اند.

ضربه مهلک و سنگینی که ارتش یمن با شلیک موشک‌هایش به پادگان‌های نظامی عربستان بر پیکره ماشین جنگی آل سعود و امارات وارد کرده، تمامی محاسبات آل سعود و همدستانش در اتاق عملیات ائتلاف علیه ملت مظلوم یمن را درهم ریخته است.

واکنش خشم آلود آل سعود نشان می‌دهد آنها هرگز چنین ضربه مرگباری را از جانب ارتش یمن انتظار نداشته‌اند و به همین دلیل، منکر توان ارتش یمن شده‌اند و چنین حملاتی را به دیگران نسبت می‌دهند.

یکی از این حملات موشکی باعث هلاکت 66 نظامی سعودی و زخمی شدن بیش از 300 نفر شده و انهدام 26 جنگنده و بالگرد را به همراه داشته است. آل سعود فراموشکارند و به خاطر ندارند که حملات موشکی ارتش یمن و نیروهای مقاومت در گذشته باعث هلاکت 150 نفر از نظامیان ارشد سعودی، اماراتی، بحرینی و قطری شده که 3 روز عزای عمومی در امارات اعلام شد و حملات بعدی باعث فراری دادن مجدد دولت فراری منسوب به منصور هادی خائن از عدن شد. بعلاوه شرارت‌های آل سعود برای تصرف سواحل یمن در «باب المندب» با شکست خوار کننده‌ای مواجه گردیده و عملاً هیچ یک از اهداف و برنامه‌های ریاض علیرغم آنهمه جنایت جنگی، به نتیجه ملموسی منجر نشده است.

ارتش یمن و نیروهای مقاومت با حملات سنگین خود مناطق نظامی و استحکامات ارتش متجاوز سعودی در عمق خاک عربستان را در جریان حملات تلافی‌جویانه، زیر ضربات خود قرار می‌دهند و اشغالگران را با عواقب جنایاتشان آشنا می‌کنند. اکنون ارتش یمن و نیروهای مقاومت مردمی و قبائل سلحشور یمنی بخش حساسی از مرز مشترک یمن با عربستان را در اختیار گرفته‌اند.

جای سئوال و تعجب است که آل سعود با چه پشتوانه‌ای و براساس چه محاسبه‌ای وارد این جنگ بدفرجام و پرخسارت شده‌اند و دیگران را هم به دنبال خود وارد این باتلاق کرده‌اند؟ آل سعود بدون در اختیار دا شتن مردان جنگی و با تجربه، چگونه در کاخ‌های شیشه‌ای خود نشستند و تصمیم به ویرانی یمن گرفتند. در برابر این ظلم فاحش و جنایات مستمر، صبر و شکیبائی مردم یمن و خویشتنداری ارتش و نیروهای مقاومت یمن ستودنی است که چگونه تا این مرحله به چنین حملات برق‌آسا و ویرانگری علیه اشغالگران دست نزده بودند و اکنون با هر شلیک موشکی خود، ستون فقرات اشغالگران را خرد می‌کنند؟

آیا آنها که در واشنگتن، تل آویو، لندن و پاریس به تشویق مشتی نادان در کاخ‌های آل سعود پرداخته‌اند، اکنون می‌توانند برای زنده کردن قربانیان شرارت‌های آل سعود و همدستانشان کمکی بکنند؟ چقدر باید آل سعود از انسانیت و شرافت و ادب و شرم به دور باشند که از مرگ انسان‌ها خشنود شوند و برای نابودی بیشتر در یمن، سوریه و عراق و بحرین وسوسه شوند؟ آل سعود از مرگ مردم عربستان هم باکی ندارد و با حمله به مساجد شیعه و هر فرصتی، از نمازگزاران در خانه خدا هم قربانی می‌گیرد. این برای رژیم بی‌کفایتی که بیش از 7 هزار تن از «ضیوف الرحمن» هم قربانی گرفت و حاضر به عذرخواهی از امت اسلامی هم نشد، چندان دور از انتظار نیست که این روزها وزیر خارجه رژیم سعودی در مصاحبه با روزنامه صهیونیستی «معاریو» اعتراف کند که مسئله فلسطین از دیدگاه آل سعود، اولویت ندارد بلکه اولویت این رژیم مفلوک، نابودی مردم یمن و سوریه است و برای تحقق این هدف هم سر از پا نمی‌شناسد.

اگر هیچ دلیل و سندی برای اثبات همدستی آل سعود و رژیم اشغالگر صهیونیستی وجود نداشت،‌ همین اعتراف رسمی وزیر خارجه عربستان برای اثبات این مدعا کافی بود ولی امروزه پل هوائی میان ریاض و تل‌آویو برای ارسال جنگ‌افزارهای کشتار جمعی و اعزام مستشاران نظامی صهیونیست‌ها در جهت کمک به قتل عام مردم مظلوم و مسلمان و عرب یمن به قدری آشکار است که اخبار آن حتی در رسانه‌های غربی و عربی هم انعکاس دارد و همدستی آل سعود با دشمنان اسلام و دشمنان اعراب را به وضوح اعلام می‌کند. آل سعود تصور نکنند افشای این مسائل،‌ نفعی برای آنها دارد و حمایت صهیونیست‌ها و اربابان آنها می‌تواند چیزی را در صحنه رویاروئی با ملت‌های مظلوم و مسلمان تغییر دهد. بالاخره همان حامیان منطقه‌ای و ماوراء بحاری آل سعود به این جمع‌بندی می‌رسند که تاریخ مصرف آل سعود هم به سر آمده و آنها بجای اینکه عامل ثبات و تامین منافع قدرت‌های استکباری باشند، خود به عامل اصلی ناامنی و بی‌ثباتی در منطقه تبدیل شده‌اند. در آنصورت شاید آنها مستقیماً کمکی برای سرنگونی آل سعود نکنند ولی توقف همان حمایتی که دیروز از شاه معدوم ایران داشتند و در کنفرانس سران هفت کشور صنعتی در «گوادلوپ» در آن تجدیدنظر کردند، فردا در مورد آل سعود هم عیناً تکرار شود و پرونده ملک سلمان به طریقی توسط یکی از اعضای خانواده آل سعود مختومه گردد. طبعاً در چنان شرایطی هیچکس برای مرگ کسی که هزاران انسان بی‌گناه را قربانی جنایاتش کرده، اشک نخواهد ریخت.

***************************************

روزنامه ایران**

برجام؛ نمادی از تدبیر رهبری و توفیق نظام/دکتر سیدعلی میرباقری

برخلاف بسیاری از پندارها و پیش بینی ها، برجام به‌بار نشست و برگ تازه ای در تقویم دیپلماسی ایران رقم خورد. برجام یا توافق هسته ای یک تجربه و راه‌نو بود که ایران و 6 قدرت جهانی برای برون رفت از ورطه یک مناقشه توانفرسا آزمودند و از همین روست که روز دوشنبه وقتی فرمان پایان تحریم ها در واشنگتن و بروکسل صادر شد همه طرف های این مناقشه حسی از آرامش و رضایت داشتند.

پایه گذاران برجام راه سخت و طولانی را تا رسیدن به این نقطه پیمودند. آنها در همه روزهایی که دیپلمات ها و دولتمردان سرگرم مذاکره بودند با انواع تهدیدها و فشارها دست و پنجه نرم کردند. در نهایت با غلبه بر موج بلند موانع و تهدیدها بود که برجام در جایگاه یکی از دستاوردهای جهان دیپلماسی نشست.

دست کم در صحنه سیاسی ایران، قضیه برجام بسیاری از معادلات و محاسبات را تغییر داد. طی این دو سال کم نبودند مدعیانی که بساط بازی مرگ و زندگی و نوعی قمار سیاسی را حول برجام گشودند و در مقام پیشگویان چنین حکم راندند که مذاکره هسته‌ای محکوم به شکست است و گفتند و نوشتند که مذاکره کنندگان آب در هاون می‌کوبند. در این دو سال جبهه مخالفان دولت همه توش و توان خویش را در عرصه های سیاسی و تبلیغاتی برای جلوگیری از این توافق به میدان آورد. اتفاقی که در روزهای منتهی به تأیید برجام در بهارستان رخ داد تنها یک بخش از رشته بلند طرح و تلاش هایی بود که در این عرصه به نمایش درآمد. آنها که دستی بر تبلیغات و خبر دارند می دانند که طی دو سال اخیر چندین شبکه و بنگاه رسانه ای بویژه در فضای مجازی و خطوط تلفن همراه، مأموریت تولید شایعه و جنجال برای متوقف ساختن برنامه مذاکره پیشبردند.

بنابراین در تجربه سیاسی مردم ایران، توافق هسته ای یا برجام چون آئینه ای است که حقایق تازه ای را برای افکار عمومی آشکار ساخت.

بخواهیم یا نخواهیم، برجام به سنگ محکی برای قضاوت درباره رفتار و افکار گروه ها و جریان های سیاسی تبدیل شد؛ برجام «نماد تمکین به اراده و انتخاب مردم» شد به این دلیل که حل مسأله هسته‌ای اولین مطالبه ایرانیان در فردای انتخابات خرداد 92 از دولت روحانی بود. برجام به صورت «نماد منافع و مصالح ملی» در آمد به این سبب که همه چیز درباره تحریم اقتصادی و مالی ایران به پرونده هسته ای گره خورد. دست آخر برجام «نماد وفاداری به رهبری و مرجعیت نظام» شد از آن رو که موضوع مذاکره هسته ای از روز اول در شمار مسائل ملی کشور نشست و خطوط اصلی مربوط به آن را رهبر معظم انقلاب ترسیم کردند.

حال که برجام از مرحله تدوین و تصویب عبور کرده می‌توان آحاد نیروهای سیاسی را برابر این سؤال قرار داد که چه کسانی در چارچوب اصول سه گانه مذکور یعنی؛ اراده مردم، منافع ملی و تدابیر رهبری حرکت کردند؟

واقعیت این است که قبل از آنکه پرونده برجام از وین به تهران بیاید دغدغه اغلب ایرانیان این بود که آیا چرخه مذاکره هسته ای بر مدار مطالبه مردم و منافع ملی پیش خواهد رفت یا نه. در این مرحله رهبر معظم انقلاب با موضع‌گیری صریح خویش این اطمینان را به افکار عمومی بخشیدند که تیم دیپلمات ها و مجریان، گروهی دلسوز و متدین و متعهد هستند که در مسیر منافع ملی گام بر می‌دارند تا جایی که آنها را فرزندان انقلابی خویش لقب دادند. اما بعد از توافق وین، گردش کار پرونده در اختیار مجلس قرار گرفت و دوره ای دیگر از سرنوشت پرونده هسته ای ایران گشوده شد دوره ای که این بار فراکسیون های سیاسی و نمایندگان مجلس زیر ذره بین قضاوت افکار عمومی قرار گرفتند. در این مرحله به رغم آنکه رهبر معظم انقلاب پیشاپیش نسبت به بروز تنش و چند دستگی در امر مهم هسته‌ای هشدار داده بودند اما برخی جریان های سیاسی در تنور تنش و اختلاف دمیدند تا جایی که این جریان روزهای پایانی تصویب برجام، بهارستان را به میدان رقابت و مؤاخذه سیاسی تبدیل کردند. با همه این اوصاف تدبیر هیأت رئیسه و همگرایی مجلس و دولت مانع از آن شد که تحرکات جریان مذکور بر اراده نظام در حل مسالمت آمیز مناقشه هسته‌ای خدشه وارد کند.

اکنون که آرزوی بلند شهروندان برای حل مناقشه هسته ای و پایان تحریم به ثمر نشسته است می‌توان با سخن رئیس دولت اعتدال همداستان شد که رسیدن به این نقطه و کسب این توفیق تاریخی بدون تدبیر و توجه رهبری امکانپذیر نبود.

***************************************

روزنامه جام جم **

نگرانی از عملکرد برعکس تسهیلات تحریک تقاضا / دکتر جمشید پژویان

بسته ضدرکودی که چند روز پیش توسط تیم اقتصادی دولت رونمایی شد، مبتنی بر سیاست‌های پولی است. اما نگاهی به محتوای این بسته نشان می‌دهد بسته تدوین شده نمی‌تواند نقش چندانی در خروج از رکود داشته باشد.

به این دلیل که سیاست‌های پولی هرگز در رفع کارایی نداشتن اقتصاد و بازار موثر نبوده و نیست. از سوی دیگر تناقضی در اقتصاد ایران وجود دارد که باعث می‌شود اصل سیاست پولی موجود در بسته دولت زیر سوال برود. به این معنا که در شرایط فعلی اقتصاد که افراد زیادی در نوبت دریافت وام برای حل مشکلات خود هستند و در این میان رشوه‌های زیادی رد و بدل می‌شود، کاهش نرخ سود و بالا بردن امکان وام‌دهی بانک‌ها می‌تواند برعکس عمل کرده و اعتبارات این وام‌ها را به بیراهه ببرد و نقدینگی سرگردان بیشتری را راهی بخش‌های غیرمولد اقتصاد کند.

اکنون نرخ بازده سرمایه گذاری در بخش تولید، صنعت و کشاورزی 7 تا 8 درصد است، در حالی که این سود در بخش تجارت و ساختمان به بیش از 200 درصد می‌رسد؛ لذا همان طور که در سال‌های گذشته این گونه وام‌ها و اعتبارات همه به سمت‌های غیرمولد منحرف شدند، هیچ دلیل و ضمانتی وجود ندارد که این بار نیز چنین اتفاقی برای وام‌های تحریک تقاضای بسته ضدرکود نیفتد. اما درباره آن بخش از بسته ضدرکود که وام 25 میلیون تومانی برای خرید خودرو در نظرگرفته شده است، باید گفت به نظر می‌رسد این دولت فقط و فقط توجهش به خودروسازان با این توجیه است که آنها بخش بزرگی از تولید در اقتصاد کشور هستند و به هر قیمت باید حمایت شوند و به زور سرپا بمانند.

البته خودروسازان می‌توانستند نقش مهمی در تولید کشور داشته باشند به شرطی که صنعتی کارآمد، کیفی و با بهره‌وری بالا می‌بودند. اما اکنون صنایع خودروسازی ما ورشکسته محسوب می‌شوند. یعنی این صنعت خودروهایی چنان بی‌کیفیت تولید می‌کنند که حتی با وجود سد گمرکات و تعرفه واردات نزدیک 100 درصد برای خودروهای خارجی هم باز چندان نمی‌توانند کالایشان را بفروشند.

در نهایت نیز باید گفت دولت در دو سال گذشته تمام توان خود را برای به نتیجه رساندن مذاکرات هسته‌ای به کار گرفت و البته توانست آن را به سرانجام برساند، اما بی‌توجهی به مسائل اقتصادی باعث شد زمان طلایی برای خروج از رکود را از دست بدهد و اکنون به تسهیلات اینچنینی روی آورده است.

غافل از این که خروج از رکود با توسل به یک چنین تسهیلاتی اگر با برنامه‌ریزی اجرایی قوی و تدابیر تکمیل‌کننده دشوار همراه نباشد، آب در هاون کوبیدن و هدر دادن منابع ارزشمند کشور خواهد بود.

***************************************

روزنامه وطن امروز **

چه کسانی از سیاسی شدن مجالس عزاداری بیم دارند؟

محرم سیاسی/علی اکبر عباسی

«هیات و مجلس عزاداری نباید سیاسی باشد.» این سخن متناقض‌ترین حرفی است که می‌توان به زبان آورد. چطور می‌شود از محرم و عاشورا و کربلا و امام حسین(ع) و هیات و مجلس عزا سخن گفت و نفی سیاسی بودن این مقوله‌ها را هم کرد؟! مگر می‌شود انکار کرد که نهضت عاشورا، برجسته‌ترین رخداد سیاسی تاریخ است؟! آیا اقدام سیاسی‌ای صریح‌تر از نهضت امام حسین(ع) در تاریخ وجود دارد؟!

در شرایطی که پاسخ پرسش‌های فوق کاملا روشن است؛ چه چیزی موجب شده عده‌ای از لزوم سیاسی نبودن هیئات و مجالس عزا سخن بگویند و اصرار بورزند مراسم عزاداری امام حسین(ع) را غیرسیاسی قلمداد کنند؟! به‌راستی چه کسانی و به چه دلیل از اسلام سیاسی و عزاداری سیاسی و هیات سیاسی که همان حقیقت اسلام و حقیقت هیات و عزاداری است بیم دارند؟! و چرا عده‌ای از برپایی مراسم عزا که سیاسی بودن در ذات آن است لرزه به تن‌شان می‌افتد؟ چرا هر ساله و از جمله در سال‌های اخیر تا زمزمه‌ ورود به محرم به گوش می‌رسد بر اندام عده‌ای لرزه می‌افتد و برخی رسانه‌ها برای تئوریزه کردن هیات و عزاداری غیرسیاسی فعال می‌شوند؟!

رضاخان یکی از اصلی‌ترین افرادی بود که با هیئات و مجالس عزاداری امام حسین(ع) و سیاسی بودن این مجالس مشکل داشت و نسبت به رونق این محافل ابراز نگرانی می‌کرد که در نهایت هم دستور جمع کردن هیئات و ممانعت از برگزاری مجالس عزا را صادر کرد. مشکل رضاخان با مجالس عزاداری هم همین سیاسی بودن آنها بود. رضاخان اما با همه رضاخان بودنش این را خوب می‌دانست که مجلس عزای امام حسین(ع) و سیاسی بودن آن، 2 مقوله یکسان و درهم تنیده است و سخن گفتن از مجلس و هیات غیرسیاسی بیشتر شبیه یک لطیفه است لذا دستور جمع‌آوری هیات‌ها و ممانعت از برگزاری مجالس را صادر کرد.

هرچند رضاخان تلاش‌ فراوانی برای تقابل با عزاداری سیاسی کرد اما در نهایت همین هیات‌ها و مجالس عزای اباعبدالله(ع) بود که تومار حکومت پهلوی را در هم پیچید و انقلاب اسلامی را موجب شد.

آری! عاشورا، کربلا و مجالس عزای امام حسین(ع) عامل وقوع انقلاب اسلامی بودند و همین هیئات و محافل حسینی هستند که انقلاب اسلامی را در تحقق نهایی یاری خواهند کرد. ده‌ها سال قبل رضاخان میرپنج مهره نظام سلطه در ایران از عزاداری سیاسی ممانعت می‌کرد چون می‌دانست عزاداری و هیات سیاسی نسبتش با انگلیس و آمریکا و نوکرانشان چیست و اگر قرار باشد عزای امام حسین(ع) در این کشور قوت بگیرد عاقبت فردی چون رضاخان که عامل نظام سلطه است چه خواهد شد. امروز هم جریان‌ها و افرادی که نزدیک است از شوق آمریکا جان خود را تسلیم کنند و در بزک کردن آمریکای عزیزشان از تلاشی دریغ نمی‌کنند؛ به سیاق سلف خویش رضاخان میرپنج نگران هیات و عزاداری سیاسی هستند و تا سخن از محرم و برپایی محافل عزای اباعبدالله به میان می‌آید لرزه بر اندام‌شان می‌افتد و به یکباره صفحات رسانه‌هایشان به تخطئه نرم عاشورا و عزاداری پر می‌شود.

رسانه‌هایی که یک دهه و نیم قبل آشکارا نهضت امام حسین(ع) را زیر سوال می‌بردند و همان‌گونه که یزید در محفل شام خطاب به اهل‌بیت امام حسین(ع)، شهادت حضرت را انتقام ابوسفیان از پیامبر(ص) عنوان کرده بود؛ آنها نیز شهادت امام را نتیجه خشونت‌طلبی(!) جد ایشان یعنی پیامبر(ص) عنوان می‌کردند؛ حالا برای تخطئه مجالس عزای امام حسین(ع) طریقی دیگر پیش گرفته‌اند و تلاش می‌کنند روح اصلی محافل عزا که همان سیاسی بودن آن است را تخطئه کنند و از هیات غیرسیاسی سخن می‌گویند. کسانی که می‌گویند «هیات سیاسی نباشد» در واقع منظورشان این است که «اصلا هیات نباشد» چون به وضوح می‌دانند که هیات، عزا، عاشورا و حسین(ع) یعنی سیاسی بودن و نمی‌شود هیات و مجلس عزای حسین(ع) باشد و سیاسی نباشد. اصلا از حسین(ع) و عاشورا و کربلا سخن گفتن یعنی حرف سیاسی زدن. آری! رونق مجلس عزای امام حسین(ع) ده‌ها سال قبل آمریکا و ایادی‌اش را از این کشور بیرون کرد و امروز سفارتخانه‌های کاغذی آمریکا در ایران باز هم از رونق مجالس عزای اباعبدالله ابراز نگرانی می‌کنند و در راستای تخطئه این محافل قلم می‌زنند و از سیاسی بودن هیئات و محافل عزاداری اباعبدالله ابراز نگرانی می‌کنند. روح نهضت امام حسین(ع) ظلم‌ستیزی و تقابل با ظلم و سلطه ناحق بوده و همین روح ظلم‌ستیزی 4 دهه قبل در کالبد ملتی دمید و در نتیجه آن انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. همین عاشورا بود که در سال 88 نیز توطئه و طراحی‌های آمریکا و ایادی‌اش را باز هم در ایران خنثی کرد و بار دیگر پویایی و زنده بودن سلطه‌ستیزی عاشورا و کربلا را به نمایش گذاشت. امروز نیز ایادی نظام سلطه به‌خوبی می‌دانند اگر پای کربلا و عاشورا و حسین(ع) به میان بیاید، جایی برای سازش و بزک کردن ارباب سلطه وجود ندارد و پنبه بزک‌کنندگان نظام سلطه باز هم رشته خواهد شد. آنان که از شوق به دامن نظام سلطه افتادن سر از پا نمی‌شناسند، از یکسو به ناشیانه‌ترین شکل ممکن عاشورا و کربلا را تحریف می‌کنند و درس عاشورا را درس مذاکره می‌خوانند و از سویی ارتش رسانه‌ای‌شان از هیات و مجلس عزای غیرسیاسی می‌نویسد و روح محافل عزاداری را تخطئه می‌کند.

آنان که امروز سفارتخانه‌های کاغذی آمریکا را مدیریت میکنند و در آن قلم می‌زنند و از غیرسیاسی بودن هیات و مجلس عزا می‌نویسند، به‌خوبی می‌دانند چه می‌گویند و چه می‌نویسند. آنها به‌خوبی می‌دانند مجلس عزا با سلف‌شان و کسانی که قبل از آنها سنگ آمریکا به سینه می‌زدند چه کرده است. آنها این سخن خمینی کبیر را هم خوب درک کرده‌اند: «مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند- البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند- بلکه مهم، آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‌اش را کشیده‌اند که تا آخر باشد و آن، این[که] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمی‌تواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهدا در او تاثیر دارد، تاثیر بکند».

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات