در طرح عملیاتی «فروغ جاویدان»(1367) قرار بود «حسین ابریشمچی» با یک تیپ به «جماران» حمله کند که پس از گذشت سالها از شکست منافقان در این این عملیات، ابریشمچی خائن وطنفروش روز هفتم آبانماه جاری بر اثر حمله با آتشبار کاتیوشا به کمپ «لیبرتی» در کشور عراق به همراه 22 تن دیگر از اعضای سازمان منافقین به هلاکت رسید و رؤیای حمله به ایران و تسخیر «جماران» را با خود به گور برد.
پایگاه بصیرت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق:
یکی از نقاط تاریک و پرالتهاب برای اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) عملیات «فروغ جاویدان» نام دارد چون هوشیاری و آمادگی نیروهای ارتش و سپاه پس از پذیرش قطعنامه 598 موجب شد تا در پی گستاخی مسعود رجوی برای طرح این عملیات نسخه این سازمان تروریستی که بالغ بر 17 هزار تن از مردم ایران را با ابزار ترور به شهادت رسانده بود، پیچیده شود.
در طرح عملیاتی «فروغ جاویدان»(1367) قرار بود «حسین ابریشمچی» با یک تیپ به «جماران» حمله کند که پس از گذشت سالها از شکست منافقان در این این عملیات، ابریشمچی خائن وطنفروش روز هفتم آبانماه جاری بر اثر حمله با آتشبار کاتیوشا به کمپ «لیبرتی» در کشور عراق به همراه 22 تن دیگر از اعضای سازمان منافقین به هلاکت رسید و رؤیای حمله به ایران و تسخیر «جماران» را با خود به گور برد.
با اعلام خبر پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، نقشهها و طرحهای قبلی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با بنبست مواجه شد.در آن شرایط، سازمان در کنار امیدواری به داشتن پشتوانه خرده عملیاتهای مرزی،حمایت نمایندگان کنگره و سنای آمریکا را نیز یدک میکشید. در روز 30 خرداد 67 تعداد 138 نماینده کنگره و 14 سناتور آمریکایی طی نامهای به «جرج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا،از وی خواسته بودند که به جنبشهای مقاومت داخلی در ایران توجه کند و در همین راستا بر حمایت از سازمان مستقر در عراق را اکیداً توصیه کرده بودند.
از همین رو نخستین واکنش سازمان منافقین در مورد پذیرش قطعنامه توسط ایران، برگزاری نشست رجوی با اعضا بود:
شرح نشست:
«عصر روز جمعه 67/4/31 حدود ساعت 6 بعد از ظهر به قسمتهای مختلف مستقر در قرارگاه اشرف و اردوگاههای دیگر ابلاغ شد که همه برای سخنرانی رجوی رأس ساعت 8 در سالن عمومی حضور داشته باشند. ساعت در حدود 23:30 دقیقه شب بود که مسعود و مریم وارد سالن شدند.»
در بخشی از سخنرانی رجوی با اعضای سازمان این چنین آمده است:
«... رجوی: مسئولین همه آمادهاند؟
صالح(1): بله.
رجوی: شما قرار شد به کجا بروید؟
صالح:کرمانشاه. تقسیمبندی هم شده است که تیپها باید در کدام نقاط متمرکز شوند. تیپ ... به سراغ صدا و سیما میرود، تیپ ... به سراغ زندان دیزلآباد میرود و زندانیان را آزاد میکند و آنهایی را که میخواهند، مسلح میکند، و تیپ... سپاه بعثت و قرارگاه نجف را میگیرد و به همین ترتیب جعفر راه ورودی کرمانشاه، تیپ افسانه پادگان نزدیک آن و تیپ جلیل (2) دروازه خروجی کرمانشاه را به اضافه هوانیروز دارند. البته مردم را میفرستیم که زندانیان دیزلآباد را آزاد کنند.
رجوی:اول شهر را بگیرید،بعد زندان را؛چون تصرف شهر مهمتر است. ما در کرمانشاه اعلام جمهوری دموکراتیک اسلامی میکنیم. این تیپها در کرمانشاه مستقر میشوند و دو تیپ به سنندج و بقیه به سمت همدان حرکت میکنند. نام عملیات محور همدان را «بدیعزادگان» گذاشتهایم. محمود قائمشهر(3)، آمادهای؟
محمود: بله.
رجوی:میدانی باید به کجا بروید و چه هدفهایی را در شهر در دست بگیرید؟
محمود:بله، همدان.
رجوی:بعد از آنکه به همدان رسیدید و مستقر شدید یکی از تیپهای زیر نظر خودت را برای کمک به تهران بده. وقتی همدان و صدا و سیمای آن را گرفتید صدای مجاهد را پخش کنید و به مردم اعلام کنید که ما داریم میآییم.
محمود:باشد.
رجوی:رادار همدان باید منهدم شود تا هواپیماها نتوانند درست کار کنند.از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد.
نادر(4)، از لحاظ پوشش هوایی چطوری؟
نادر: در دست ماست و میتوانیم کنترل کنیم.
رجوی: اگر هواپیمایی بخواهد از «نوژه» بلند شود چه کار میکنید؟
نادر: میزنیم. اگر چیزی بخواهد پرواز کند کلّاً فرودگاه را میزنیم.
رجوی: کاملاً مطمئن هستید؟
نادر: بله،میتوانیم.
رجوی:علاوه بر آن ضدهوایی و موشک «سام7» هم که داریم؟
نادر: بله، داریم.
رجوی:فتحالله(5)، تو میروی قزوین و تاکستان را میگیری. یکی از هدفها علاوه بر مراکز سپاه، لشکر 16 قزوین است. پس از خلع سلاح تمام نیروهای نظامی و انتظامی در آنجا مستقر میشوی و وقتی مستقر شدی یکی از تیپهای خود را به کمک تهران بفرست چون در آنجا نیاز هست. پس از آن دو تیپ راهی تاکستان شده و در آنجا مستقر میشود و پشت سر آن منوچهر (6) با یک لشکر،راهی کرج میشود و آنجا را تصرف میکند.البته نام عملیات محورهای قزوین و تاکستان را «سردار» نام گذاردهایم. پس از آن چهار لشکر و دو تیپ تحت نام کلی «سیمرغ» و تحت فرماندهی محمود عطایی راهی تهران میشوند که مهدی ابریشمچی هم معاون او در این عملیات است. محمود عطایی و مهدی ابریشمچی دست یکدیگر را میفشارند. ضمناً اگر یادتان باشد در انقلاب ایدئولوژیک گفتم یک سیمرغ بود که به کوه قاف رسید و آن روز هم گفتم که سیمرغ «مریم» بود. علت اینکه این اسم «سیمرغ» را انتخاب کردم حرف همان روز است. (کف زدن حضار)
مریم: چرا این اسم را گذاشتی؟
رجوی:میبخشید که بدون مشورت جنابعالی این اسم را گذاشتم.
در آنجا تیپ لیلا در فرودگاه مهرآباد،تیپ... در سلطنتآباد، تیپ فرهاد در صدا و سیما، تیپ فرشید در زندان اوین(7)، تیپ... در مراکز سپاه، تیپ... در نخستوزیری، تیپ... در مجلس شورا، تیپ... در ستاد ارتش و تیپ کاظم (8)در جماران عمل میکند. (هورا و کف زدن حضار.) هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت میکنند.
1- نام سازمانی ابراهیم ذاکری.
2- نام سازمانی مهدی مددی.
3-نام سازمانی محمود مهدوی.
4-نام سازمانی حسن نظامالملکی.
5- نام سازمانی مهدی افتخاری.
6- نام سازمانی فرهاد الفت.
7- سازمان به تشکیلات درون زندانها اطلاع داده بود که به زودی نظام جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد. بنابراین، از آمادگی برای پیوستن به سازمان و کمک به آزادسازی شهرها برخوردار باشند.
8-نام سازمانی حسین ابریشمچی (برادر مهدی ابریشمچی همسر سابق مریم قجَر عضدانلو (مریم رجوی) که از مریم جدا شد و او را به عقد مسعود رجوی درآورد.)