ترکیه بنا به دلایل متعدد ژئوپلیتیکی نمیتواند بازیگر مستقلی باشد و این محدودیتها باعث شده دست به کدهای وابسته ژئوپلیتیکی بزند. نکته اساسی اینجاست که این کدها هیچ وقت مطابق میل آنکارا عمل نمیکنند.
پایگاه بصیرت: کیومرث یزدان پناه عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل منطقه در یادداشتی به بررسی نقش ژئوپلیتیک در روابط ایران و ترکیه پرداخته است که متن کامل این یادداشت در ادامه آمده است.
در دنیای امروزی کشورها، ملتها، دولتها و حکومتها برای هر اقدام، حرکت و حرف خود باید حساب و کتابی داشته باشند. دنیای متحول شده امروزی، فرصت زیادی را برای جبران اشتباهات در اختیار قرار نمیدهد که هیچ، بلکه اگر اصل فوق مورد توجه قرار نگیرد، چه بسا هزینههای گزافی را به همراه داشته باشد. این مسئله در روابط کشورهایی که از سابقه متعدد تاریخی – سیاسی و از همه مهمتر موقعیت خاص ژئوپلیتیکی برخوردارند، بیشتر خودنمایی میکند.
ایران به نوعی ژئوپلتیک قدرت و سیاست در منطقه را تحت سلطه خود دارد. تروریسم و خلافتهای خودسر و نوظهور غیر متعارف و غیر استاندارد باعث شدند که رقابتهای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک بین بازیگران منطقهای و فرا منطقهای یعنی روسیه، ایران، ترکیه و آمریکا به اوج خود برسد و ائتلافهایی مغایر با اساس ژئوپلیتیکی این مناطق حساس ژئو استراتژیک شکل بگیرد.
باید اعتراف کرد که حقیقتأ در 250 سال اخیر سه منطقه اورآسیا-قفقاز،منطقه جنوبغرب آسیا و خلیج فارس و منطقه خاورمیانه این چنین شرایطی را با همه پیچیدگی های تاریخی – سیاسی و جغرافیایی خود طی نکرده است. بخشی از رفتارهای ترکیه متأثر از شرایط سخت ژئوپلیتیکی این کشور است. موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه به گونهای است که این کشور را در سه راهی تردید جهانی – قارهای و منطقهای قرار داده است.
علاوه بر این دشواریهای داخلی و قومیتی نیز به محدودیت های رفتاری ترکیه بیشتر دامن میزند. این کشور بنا به دلایل متعدد ژئوپلیتیکی نمیتواند بازیگر مستقلی باشد و این محدودیتها باعث شده تا ترکیه دست به کدهای وابسته ژئوپلیتیکی بزند. نکته اساسی در اینجاست که این کدها هیچ وقت مطابق میل آنکارا عمل نمیکنند. لذا بنا بر این دلیل مهم ژئوپلیتیکی، میتوان به شرح ذیل رفتارهای ترکیه در روزهای اخیر بویژه در مواجهه با ایران و روسیه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
به نظر مهمترین دلیل عصبانیت رهبران ترک در مواجهه با ایران و روسیه ناشی از ضعف های شدید ترکیه در برابر این دو کشور در حوزه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک باشد و همین مسأله باعث شده تا ترکیه نتواند در سطح مناسبات و مناقشات منطقهای راهبردهای سیاسی، نظامی و امنیتی خود را با ژئوپلیتیک خود هماهنگ کند.
علاوه بر این هم ایران و روسیه در چند حوزه موثر ژئوپلیتیکی غلبه مطلق بر کدهای ترکیه دارند. ترکیه در ترسیم امنیت منطقهای خود با دشواریهایی مواجهه است که بدون مشارکت و همراهی مستمر همسایگان و همپیمانانی همچون ایران و روسیه نمیتواند اهداف خود را پیش ببرد.
از طرفی دیگر، ترکیه در قاعده بازی مؤثر منطقهای و جهانی، نقش خود را به بیرون از صفحه شطرنج و اتکای بیش از حد به مهرههای فرا قارهای و فرامنطقهای بویژه آمریکا منتقل میکند و این موضوع بزرگترین ضعف راهبردی حال حاضر دولتمردان ترک است.
لذا ترکیه که در حال منزوی شدن در صحنه دیپلماتیک جهانی است، در حال حاضر در بالاترین سطح ممکن تاوان اشتباهات استراتژیک خود را پس می دهد. تاوانی که نتیجه نگرش ابزاری آمریکا و غرب به آنکارا بوده و بازیگران و مداخلهگران منفعتطلب غرب، با استفاده از نقش معبری ترکیه تلاش کرده است تا این کشور را از جنبههای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک، جایگزین خلاء قدرتی سازد که به واسطه آن انقلابهای عربی و جابجایی حکومتها در منطقه ایجاد شده است.
بعد دیگری که رهبران ترک را به شدت نگران میسازد، احتمال گرفتار شدن در چالشهای فراگیر داخلی است و این مسئله در حال حاضر اتاق فکر آنکارا را بیشتر از هر موضوع دیگری نگران میسازد. به نظرم بعد دوم تأثیر بیشتری بر اتخاذ تصمیمات عجولانه سران ترکیه در حال حاضر دارد و منجر به اتخاذ تصمیمات هزینهبری میشود.
تصمیمات متعدد اشتباهی را که اردوغان و برخی از اعضای کابینه وی در این ماههای اخیر اتخاذ کردهاند، اعتبار منطقهای و بینالمللی این کشور بین قارهای را تحت شعاع قرار داده و این مسأله که امروز منجر به گسترش تنش با روسیه و تردیدهای جدی با ایران شده است. تنشها و تردیدهایی که نه تنها سابقه آن در تاریخ معاصر پیدا نمیشود بلکه در نوع خود خاص بوده و زمینهساز اختلافات اساسی شده که ممکن است در آینده به مراحل حساسی نیر برسد.
علاوه بر این، تنش و تردیدهای فعلی خط بطلانی بر حسن نیت حاصل از مناسبات طولانی مدت ترکیه با همسایگان کشیده و فضای ضد امنیتی حاکم میکند. اهمیت استراتژیک ویژه ایران در جهان که نسبت به زمان قبل در حال افزایش است، قابل مقایسه با اهمیت معبری ترکیه که در حال تضعیف هست، نیست.
از طرفی تاریخچه مناسبات ایران و ترکیه در طول سده بیستم نشان میدهد که این روابط هر از گاهی با دشواریهایی نیز همراه بوده است. برای نمونه در سال 1927 ارتش ترکیه در تعقیب شورشیان کُرد آن کشور وارد خاک ایران شد امّا بر خلاف انتظار، ستونی از سربازان ترک به اسارت کردها در آمدند. ولی ترکها این درک تاریخی را دارند که چه بصورت سنتی و چه بصورت مدرن امروزی، کشور ایران از نگاه ژئوپلیتیکی غلبه مطلق بر ژئوپلیتیک ترکیه دارد.
اگر چه الزامات اقتصادی از جمله عبور خطوط لوله گاز ایران از ترکیه، محدودیتهایی را ایجاد میکند، اما در شرایط فعلی که سطح بحران در مناطق پیرامون دو کشور در پیچیدهترین شرایط ، برقآسا و شکننده عمل میکند، اما نحوه عملکرد ژئوپلیتیک ایران در مناطق جغرافیایی درگیر بسیار کارسازتر از عملکرد ترکیه نشان میدهد.
چه بسا که بررسیهای راهبردی نشان از عملکرد معکوس و وارونه ترکها در مواجهه با داعش بعنوان غده ثانوی سرطانی در عراق و سوریه و خاورمیانه دارد. ترکیه در گرداب خطاهای استراتژیک و راهبردی افتاده است.
اگر ترکیه در ظاهر از ظهور داعش استقبال کرد به این دلیل بود که این گروه تروریستی ، همزمان بشار اسد و نیز مبارزان کرد را تهدید می کرد. ترکیه برخلاف جریان امنیتی منطقه، بسیار احساسی و هیجانی و صرفأ مبتنی بر منافع کوتاه مدت خود وارد جریان خطرناک تحولات منطقه شد. به گونهای که میتوان گفت یکی از دلایل حضور گسترده نظامی روسیه در سوریه واکنش به اقدامات ترکیه در قبال دمشق بود. پ.ک.ک که پاشنه آشیل امنیت ملی ترکیه به حساب میآید و محصول سیاستهای شوروی سابق بوده، دوباره میتواند با ظرفیت 12 میلیون کرد ترکیه بعنوان یک کد قدرتمند ژئوپلیتیکی علیه آنکارا فعال شود.
از سوی دیگر رفتار هیجانی اردوغان و برخی از رهبران ترک، لنز روابط آنکارا – تهران را هم تار نموده است. مناسبات ایران و ترکیه که در طول سده بیستم نشان از روند رو به تعامل سازنده و همکاری بیشتر میدهد، با حاکم شدن جوّ مسموم در ذهن رهبران دولت ترکیه علیه ایران ، روند نزولی به خود میگیرد. حسن نیّت این روابط با دشواریهای بوجود آمده، تبدیل به سوء نیت میشود. این مسئله به نفع دو کشور و منطقه نیست و از نگاه ژئوپلیتیک ترکیه را که ماهیت معبری دارد و در کنار محدودیتهای متعدد ژئوپلیتیکی بویژه ژئوپلیتیک انرژی بهره چندانی نمیبرد، بیشتر گرفتار میکند.
ترکها در مقاطع مختلف تاریخی، تاوانهای مشابهی را پس دادند، اما شرایط امروزی به هیچ وجه قابل مقایسه با گذشته نیست. ترکیه همچون عربستان سعودی و متحدان کوچک اندام عربیاش در اردوگاه سنتی اعراب، در صورت تداوم روند فعلی، گرفتار مصائب پر هزینه داخلی خواهد شد.
از طرفی، اقتصاد ترکیه بیش از حد وابسته به صادرات و واردات است و چنین اقتصادی تاب و تحمل فراز نشیبهای متعدد سیاسی را ندارد. بطور مثال پس از افزایش چشمگیر و ناگهانی قیمتهای نفت در 74-1973 ترکیه از جمله کشورهایی بود که از نظر اقتصادی دچار مشکل شد و پیوسته گرفتار کمبود انرژی بود و امروزه نیز اقتصاد نوپای ترکیه در معرض تهدیدات جدی است و یکی از معابر اصلی اقتصادی ترکیه، کشور ایران است که به نظر میرسد رهبران فعلی ترکیه آنقدر خود را در مسائل حاشیهای و خطرناک گرفتار ساختهاند، که بطور کلی از عواقب رفتاری خود نسبت به فاصلهگرفتن با همسایه قدرتمند شرقی خود یعنی ایران غافل شدهاند.
این در حالی است که ایران علاوه بر سرآمدی ژئوپلیتیکی خود نسبت به ترکیه، از بازوان ِژئوپلیتیکی اعتقادی قدرتمندی همچون حزبالله لبنان ، انصارالله یمن و گروههای مشابه اسلامی برخوردار است که تا شعاع 1400 کیلومتری مرزهای ایران بصورت راهبردی فعال و تأثیر گذارند.
به همین دلیل رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه میخواست از طریق گروههای تروریستی خشن و وحشی به سرکردگی داعش سرنگونی دولت بشار اسد را تسریع کرده و یک رژیم سنیمذهب را حتی افراط گرا در کنار مرزهایش مستقر کرده و بر آن تسلط داشته باشد.
اردوغان به اندازهای از این مسأله اطمینان داشت که صریحا گفت که پوتین حتما بشار اسد را رها میکند. اینگونه رفتارها در وهله اول نشان از عدم درک ژئوپلیتیکی تحولات پیچیده پیرامون ترکیه داشته و در وهله دوم نشان از بیثباتی و سردرگمی در رفتارهای منطقه ای رهبران ترکیه و عصابنیت آنان از رفتار منطقی و همراه با دغدغههای واقعبینانه ایران در قبال تحولات منطقه.
لذا با توجه به تلاشهای پیشین ترکیه جای شگفتی نیست که نه تنها ایران بلکه روسیه و آمریکا و حتی ناتو هم با بدبینی به حضور ترکیه در منطقه و اقدامات عجیب و غریب و بعضأ غیر منطقی آن بنگرند و در مواقع حساس حاضر به همراهی با سیاستهای غیر ژئوپلیتیک آنکارا نشوند، بلکه برخی از این مدعیان منطقهای و جهانی با تمام قدرت سیاسی و راهبردی در مقابلش ایستادگی کنند.
اما از منظری دیگر هم میتوان به تحولات و تنشها در روابط ایران و ترکیه نگاه کرد که تازگی نداشته، بلکه ریشه در فراز و فرودهای تاریخی دارد. مهمترین مسأله این است که به طور کلی ترکیه و ایران جهانبینی ها و ایدئولوژیهای متفاوتی دارند که احتمالا هرگز نمیتوان آنها را به طور کامل با هم سازگار ساخت. امّا این نوع اختلافات لزوما نباید بر جایگاه استراتژیک و ارتباطات بینالمللی هر یک از آنها تأثیر گذارد و نیاز به درک شرایط متقابل دارد. که متأسفانه امروزه این قاعده و عرف دیپلماتیک نیز نادیده گرفته شده است و این خطای راهبردی مغایر با اصول ژئوپلیتیکی دو کشور است که تداوم آن آب در آسیاب دشمن ریختن و خراب شدن بیشتر امنیت منطقه و منافع دو کشور بزرگ است.
ترکیه، فراموشی درونی، فرمانبری غرب!!
اما ترکیه شدیدأ گرفتار فراموشی درون منطقهای و فرمانبری غیر واقعبینانه از غرب شده است. البته در خلق چنین شرایطی این مسأله را نمیتوان نادیده گرفت. درست همانگونه که تصویر ایران در ترکیه چندان مثبت نبوده است، ایران هم از زمان پیروزی انقلاب، تصویری منفی از ترکیه در ذهن داشته است. بسیاری از رهبران انقلاب اسلامی پیوسته آتاتورک بنیانگذار ترکیه نو را همپیمان رضاشاه و دشمن اسلامگرایان دانسته و بر این باور بودهاند که ترکیه از مسیر اسلام منحرف شده است.
مهمتر این که اعتقاد بر این است که ترکیه به عنوان همپیمان غرب در جهت منافع ایالات متحده آمریکا عمل میکند که رفتارهای رهبران سیاسی ترکیه در حال حاضر نیز چیزی خارج از این گود نبوده و بویژه در حال حاضر همچنان دولت ترکیه در خدمت فعالسازی کدهای ژئوپلیتیکی غربی در منطقه است، اما بنا به دلایل زیر ترکیه باید درک کند که از هر نظر غلبه ژئوپلیتیکی در این کشمکش خودساخته احساسی با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود که بررسی برخی از آنها الزامی است.
موقعیت ایران موقعیت مرکزی است و بدون توجه به موقعیت ایران، ترکیه در بنبستهای غیر جایگزین گیر میکند. مثلأ موقع جغرافیایی ایران و جمهوری ارمنستان مانعی فیزیکی بر سر راه ورود ترکیّه به قفقاز و آسیای مرکزی است.از این رو، ترکیه به روابط حسن همجواری با ایران بیش از هر کشور دیگر منطقه نیاز دارد. اگر چه قرار گرفتن ناشیانه در محور بازی غرب و امریکا هرگز اجازه تصمیم منطقی به ترکها را در درک این واقعیت ها نداده است.
ترکیه به دلیل توجه به منافع کوتاه مدت و محاسبات کوته اندیشانه خود در طول جنگ عراق علیه ایران نتوانست نقش میانجی را میان دو کشور بازی کند. زیرا ترکیه فقط به فکر سود مقطعی خود بود. این مسئله هم اکنون هم در سیاستهای این همسایه بیاعتماد در ابعاد وسیعتری نسبت به سوریه – عراق و ایران مشهود است.
ترکیه در سراسر دهه 1980 جنگ با ایران، عراق را تشویق میکرد تا با ترکیه همکاری کاملی از جمله در زمینه مبادلات تجاری داشته باشد. اما در حال حاضر سه کشور ایران و سوریه و عراق بدبینانهترین نگاه را به این همسایه خود دارند و به نظر می آید ترکیه در آینده در یک انزوای تشدید شده ژئوپلیتیکی منطقهای با محوریت این سه کشور قرار بگیرد. علاوه بر این فشار مستقیم روسیه بر ترکیه نیز برای آنکارا کشنده خواهد بود.
بخش قابل توجهی از شرایط فعلی ترکیه که بر راهبردهای منطقهای آن تأثیر داشته و منجر به واکنشها و اقدامات منفی از سوی آنکارا میشود، این است که اگر چه ترکیه کشوری اسلامی است ولی تلاش مستمر آن کشور برای به نمایش گذاشتن تصویری غربگرایانه از خود، نقش منطقهای آن را تیره و تار ساخته است.
این امر تا حدودی نتیجه جایگاه ژئوپلیتیک ترکیه به عنوان کشوری هم مرز با دو قاره آسیا و اروپاست و تا حدودی هم نتیجه در پیش گرفتن هنجارهای غربی است که خود مشوق برقراری پیوندهای سیاسی و فرهنگی با غرب به زیان جهان اسلام است. ترکیه تنها کشور اسلامی است که پیوسته در سازمانهای فرهنگی و نظامی غرب شرکت فعال داشته است.
ایران مخالف همکاری ترکیه با غرب به این شیوه است و قویا اعتقاد دارد که این گونه همراهیها مانع از ادغام موفقیتآمیز ترکیه در سازمانهای منطقهای میشود.این مسئله ترکیه را از نگاه ژئوپلیتیکی منزوی و کشورها و ملت های مسلمان را نسبت به ترکیه بدبین می سازد.
ترکیه به دنبال احاطه ژئوپلیتیکی در بخشهایی از شرق میانه از جمله شمال عراق، سوریه، اسرائیل، فلسطین و لبنان است که برای این کشور اهمیّت استراتژیک دارند و تأکید ارتش ترکیه بر نقش نظامی این کشور سبب تشدید نگرانی کشورهای همسایه میشود. این تأکید با مبالغه مستمر برخی افراد در ترکیه در مورد خطر بنیادگرایی اسلامی همراه است و جالب است که ترکیه فقط در فعالکردن کد غیرمتعارفی به نام اسرائیل مطلوب عمل کرده است!
اگر چه ترکیه از جمله کشورهای خاورمیانه است که بیش از همه نگران تمامیت ارضی خود بوده و به همین دلیل اصلی و این احساس ناامنی که در آن گرفتار آمده، رفتارهای خارجی خود در منطقه را توجیه میکند و با برجسته کردن مسئله کردها و مخاطرات بر سر راه تمامیت ارضی این کشور، موضعگیریهای مداخله جویانه میکند، اما بخش زیادی ازاین رفتارها ، متناسب با قد و قواره کشور ترکیه نیست.
به عبارتی ، رهبران فعلی ترکیه مغایر با وزن ژئوپلیتیکی ترکیه در منطقه و کشورهای منطقه در حال ایفای نقش هستند. این مغایرت را هم در رفتارهای سیاسی علیه ایران، هم اقدامات مغایر دیپلماتیک با قدرتهای منطقه ای بویژه روسیه و هم مداخلات عجیب و غریب نظامی و امنیتی در سوریه و عراق در بالاترین سطح ممکن شاهد هستیم. حتی به جرأت میتوان گفت که رفتارها و اقدامات اخیر آنکارا ، کدهای خفته ژئوپلیتیک داخلی و حفره های غیرفعال دولتی این کشور بویژه در مناطق کردنشین خود را هم علیه خود فعال کرده است.
این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران برخلاف ترکیه، تنها کشوری در منطقه است که دارای استانی با نام رسمی و قانونی «کردستان» است که از همه مزیت های سرزمینی و قانونی کشور بهرهمند بوده و در آزادانهترین دوران تاریخی خود، فعالیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در سطوح مختلف دارند.
کردها جزو جدانشدنی و مهمی از تمدن ایرانند. قومیت و زبان آنها و نیز سنتهایشان مانند برگزاری جشن نوروز و الگوهای فرهنگی زندگی روزمرهشان که بسیار شبیه بقیه مردم ایران است گواه این امر است. اما در همین برهه تاریخی، تاریخ نشان داده است که بطور کلی ترکیه در برابر کردها به شیوهای معکوس و محدودزا عمل کرده که موجب بروز مشکل با کشورهای هم مرزش شده است و در حال حاضر نیز این نگرانی در سطوح مختلف ایجاد شده است.
حال آنکه در بالا هم اشاره شد که درگیر شدن با روسیه می تواند موجب تشدید مخاطرات دولت ترکیه با کردها از ناحیه "پ.ک.ک" شود. زیرا اگر به سابقه تاریخی این تشکیلات برگردیم، متوجه میشویم که «اتحاد جماهیر شوروی سابق، مغز متفکّر عملیات چریکی در جنوب شرقی خاک ترکیه بود و با سوریه و حزب کارگران کردستان یک اتحاد سهگانه تشکیل میداد.
فروپاشی اتحاد شوروی به این انتظار دامن زد که بازی بزرگ در آسیای مرکزی از نو تکرار شود، البته این بار با اشکال متفاوت و غیر منتظره. حتی خطری بزرگتر از اینها هم در پس پرده رفتارهای ترکیه قابل تصور است که در صورت تداوم، وقوع آن با شرایطی جدید و متفاوت دور از انتظار نیست. این خطر همان احیای دوباره «بازی بزرگ» است.
«بازی بزرگ» یعنی اصطلاحی که نزدیک به 160 سال رواج داشت، رقابت خونین روسیه و انگلستان در سده نوزدهم میلادی برای کسب برتری در آسیای مرکزی و هند و البرز تا اورست، از دریای سیاه تا خلیج بنگال و از کوههای اورال تا گذرگاه خیبر بود. امّا اگر در صورت تداوم اتفاقات فعلی در این مناطق، شاهد ظهور دوباره این مدل قرن نوزدهی خواهیم بود که بازیگران و مداخله گران دیگری را با نیات پیچیده به «بازی بزرگ» خواهد کشاند.
به نظر می آید دولتمردان ترکیه در ترسیم این سناریو به شدت دچار خطا هستند. زیرا ایران و ترکیه و هیچکدام از کشورهای منطقه چه بصورت انفرادی و چه بصورت ائتلافی از تواناییهای لازم برای چنین رقابتی بیبهرهاند .زیرا ایران و ترکیه قدرتهایی منطقهایاند، نه جهانی و سایر بازیگران منطقه مثل عربستان حتی در قامت قدرتهای منطقهای هم نیستند. و دامن زدن به چنین سناریویی به شدت به ضرر ژئوپلیتیک دو کشور خواهد بود.
لذا همانگونه که اشاره شد، گر چه ترکیه کشوری اسلامی است ولی تلاش مستمّر آن کشور برای به نمایش گذاشتن تصویری غربگرایانه از خود، نقش منطقهای آن را تیره و تار ساخته است. از زمان فروپاشی امپراطوری عثمانی، سیاستگذاریهای ترکیه نوین چندان در خدمت اهداف اسلامی داخلی و کشورهای مسلمان نبوده، و امروزه با آشکارشدن سیاستهای پشت پرده مانده دولتمردان ترکیه، این کشور میرود تا برای همیشه خود را از جغرافیای سیاسی جهان اسلام حذف کند.
اقدامات ترکیه بخشی از جهان اسلام را در حوزه مدیترانه شرقی و بین النهرین با چالشهای جدی مواجه کرده و اینگونه اقدامات نه در اصول ثابت ژئوپلیتیکی میگنجد و نه مطابقتی با اصول سیاست منطقهای دارد. رفتارهای ترکیه در کنار رفتارهای عربستان و متحدان عربی آن، خاورمیانه را به سمت فروپاشی درونی میبرد و ادامه این روند تا 10 سال آینده منجر به تجزیههای ژئوپلیتیکی در برخی از قلمروهای خاص سرزمینی و جغرافیایی خواهد شد.
منبع: فارس