(روزنامه اعتماد ـ 1394/06/15 ـ شماره 3335 ـ صفحه 11)
* اخيرا پيش كنگره حزب كارگزاران تشكيل شده است. حزب كارگزاران در شرايط فعلي پس از تمام شدن دوره رياست دولت احمدينژاد و باز شدن فضاي سياسي و همچنين با توجه به اينكه انتخابات مجلس دهم را پيش رو داريم چه شكل و شمايلي از حيات سياسي خود را سپري ميكند؟ فعاليتها و كنشهاي سياسياش را بر چه مبنايي تنظيم كرده است؟
** حزب كارگزاران بيستمين سال تاسيس خود را همراه با بيستمين سال درگذشت دكتر نوربخش كه يكي از موسسين اين حزب بود، پيشكنگره خود را با عنوان مذاكره ملي و راهبردهاي آن برگزار كرد. حزب كارگزاران در اين ٢٠ سال فراز و فرودهاي جدي داشته است اما خوشبختانه توانسته در گذرگاه و مشكلات پيشروي احزاب شناسنامهدار چراغ حزب را روشن نگه دارد و تدبير لازم را در اين زمينه هيات موسس و شوراي مركزي حزب تاكنون به كار بسته است. در پيروزي آقاي روحاني حزب كارگزاران نقش موثري داشت. اين حزب اقدام به بازسازي شوراي مركزي خود كردند و نيروهاي جديدي را با تصويب هيات موسس به شوراي مركزي اضافه كردند و بر آن اساس كميتههاي حزب شروع به فعاليت كردند كه در همين پيش كنگره ٣ پنل از سوي دبيركل براي راهبردهايي كه حزب پيش رو دارد عنوان شد تا بتواند تعاملي را بين استانها، شوراي مركزي و هيات موسس ايجاد كند. در اكثر استانها حزب كارگزاران استاني تشكيل شده است و در حال پيشبرد وظايف حزبي خودشان هستند. آنها روند برنامهها در آستانه انتخابات مجلس را تبيين ميكنند.
حزب كارگزاران از سال ٧٤ شروع به كار كرد. در سال ٧٥ و ٧٦ در پيروزي رييس دولت اصلاحات نقش موثري داشت. در جناح چپ آن زمان مجمع روحانيون مبارز و حزب كارگزاران به عنوان تشكلهاي سياسي شناخته شده وجود داشت كه در پيروزي رييس دولت اصلاحات تلاش بسيار جدي داشتند. حزب كارگزاران همواره در اردوگاه اصلاحات و با اصلاحطلبان بوده است. اين حزب با اين تفكر كار خود را پيش برده است. در خانه احزاب هميشه عضو بوده است. همچنين در شوراي هماهنگي اصلاحات به عنوان يكي از احزاب اصلاحطلب هميشه عضو بوده است.
* كارگزاران بيشتر به چه بخشي از اصلاحات در كشور علاقهمند است؟ از نظر هويتي چه مدل اصلاحاتي را براي خود قايل است؟
** پيش ازبرگزاري پيش كنگره حزب در خدمت آقاي هاشميرفسنجاني بوديم كه توضيح مبسوطي از نحوه شكلگيري حزب كارگزاران ارايه كرد. جريان راست سنتي از طريق رد صلاحيتهايي در دوره چهارم هدف يكدست كردن مجلس را پيگيري ميكرد. در آن زمان تصميم بر اين ميشود كه براي انتخابات مجلس پنجم ليست واحدي ارايه شود. بخشي از كارگزاران كشور از جمله بخشي از وزرا و معاونين وزرا، مسوولان اجرايي موثر و بخشي از مجمع روحانيون مبارز تصميم به دادن ليست واحد ميگيرند. البته آن زمان با توجه به شرايطي كه در حوزه سياسي وجود داشت جريان چپ تصميم ميگيرد كه در انتخابات حضور فعال نداشته باشد. دولت دوم آقاي هاشمي آن زمان به نقطه عطفي در اصلاحات اقتصادي رسيده بود و مجلس مخالف دولت بود و مانع تراشي خيلي جدي بر سر كار دولت ششم ايجاد ميكرد. با وجود اينكه برنامه پنج ساله كوتاهمدت دوم در حال اجرا بود. لذا دولتمردان وقت با توجه به شرايطي كه پيش روي دولت بود، تعدادي از موثرين جريان چپ نياز به نوعي جراحي اقتصادي را پس از جنگ لازم ميبينند.
درست است كه حوزههاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي جدا از هم نيستند اما كارگزاران اصلاحات اساسي را در اصلاحات اقتصادي ميداند. لذا روندي كه در تعديل قيمتها، كوچك كردن دولت و برنامه براي آن پيش گرفته بودند، نيازمند اقدامي بود تا بتوانند از مسير سخت و سنگلاخي كه مجلس پيش روي دولت قرار داده بود عبور كنند. در چنين شرايطي براي تاسيس حزب كارگزاران اقدام ميشود. همانطور كه آقاي هاشمي بيان كردند آنها تلاش ميكردند تا تعدادي از كانديداهاي جريان چپ را در ليست تهران وارد كنند. آن زمان جامعه روحانيت مبارز و جريان راست اين را نميپذيرند. لذا آنها تصميم ميگيرند با تاسيس يك حزب كانديدا معرفي كنند. اين مبدا و شروع حزب كارگزاران است. هر چند كه شروع به فعاليت اين حزب زمان كوتاهي بوده است اما توانست شرايطي را ايجاد كند كه نزديك به ١٠٠ كرسي را به تناوب در ادوار مختلف مجلس بگيرد. اين مساله زمينهساز كمك به رييس دولت اصلاحات در سال ٧٦ بود. در واقع كارگزاران از اين طريق به نوعي يك كمككار و بسترساز براي تغييرات سياسي كشور و نقطه عطف سياسي كشور نيز بوده است.
* هنوز اولويت خود را اصلاحات اقتصادي ميداند؟
** كميته سياسي مانيفست و برنامهاي را در حوزههاي مختلف كه اقتصاد يكي از آنها است تنظيم كرده است. ميتوان گفت كه توسعه پايدار كشور اولويت حزب كارگزاران است. البته پيشرفت يكجانبه معنا ندارد. به هر حال بايد براي پيشرفت اجتماعي، سياسي و فرهنگي نيز تلاش كنيم. اينها لازم و ملزوم يكديگر هستند. هيچگاه هيچ كشوري به تنهايي و يك بعدي توسعه پيدا نميكند. در اين صورت پيشرفت مقطعي خواهد بود.
* جزييتر وارد بحث انتخابات مجلس شويم. حزب كارگزاران شوراهاي استاني خود را به راه انداخته است و براي انتخابات مجلس دهم نيز بهطور جدي برنامه دارد. حزب كارگزاران چقدر به تبعيت و در ذيل كميته راهبردي اصلاحات حركت كردن معتقد است و اصولا برنامه خود را براي انتخابات مجلس بر چه مبنايي تنظيم كرده است؟
** حزب كارگزاران بهطور عمده همواره در اردوگاه اصلاحطلبان فعال بوده است. ما يك حزب رفورميست هستيم و بعد از پيروزي روحاني بحث اين بود كه براي تكميل پيروزي خود در ٢٤ خرداد و عقلانيتي كه جريان اصلاحطلب در ايجاد و كمك به انتخاب مردم و قدرشناسي از فرصتي كه مردم دوباره به اصلاحطلبان دادند عزم خود را براي پيروزي در انتخابات مجلس جزم كرده است. در حالي كه اصلاحطلبان در دوره هشت ساله احمدينژاد به محاق رفته بودند و فضا به نوعي امنيتي بود. ما از تضارب و تشتت آرا در ٨٤ شكست خورديم و از اين شكست متنبه شديم و براي قدرداني و استمرار مسير تلاش ميكنيم. ما زماني ميتوانيم در امر اصلاح جامعه موفق باشيم كه به انتخابات به عنوان يك پروژه نگاه نكنيم. اينكه براي يك انتخابات فعال شويم و پس از آن در خانه بنشينيم نميتواند ما را در امر اصلاحات موفق كند. لذا براي اينكه فرصت ادامه فعاليت اصلاحطلبان در جامعه فراهم شود و همچنين پيروزي ٩٢ استمرار يابد براي بازسازي جريانهاي سياسي، نهادينه شدن و عمق دادن به تحزب كشور تلاش ميكنيم. يك شبه نميتوان كاري را آغاز كرد و پيروز شد. از همان زمان حزب كارگزاران يك حزب تاثيرگذار در تشكيل دورههاي شوراهاي اصلاحطلبان در سراسر كشور بود و اكنون نيز هست. تلاش حزب كارگزاران بر پايه همگرايي و وحدت كل جريان اصلاحطلبي است.
* پس شما معتقديد كه اكنون نقش حزب كارگزاران در شوراهاي استاني تشكيل شده توسط كميته راهبردي نقشي اساسي است؟
** بله. اعضاي حزب از اعضاي موثر در فرآيند انتخابات مجلس دهم هستند. حزب كارگزاران واحدهاي استاني را در همه استانها بهطور جدي فعال كرده است.
* چه هدفي را دنبال ميكند؟
** براي به وحدت رساندن اصلاحطلبان استان و حوزههاي انتخابيه فعاليت ميكند.
* فقط در حيطه جمعآوري كانديدا و برنامههاي حزب كار ميكند؟
** نه. براي همگرايي و وحدت با بقيه مجموعههاي اصلاحطلبي نيز همكاري ميكند. ما در شوراي هماهنگي اصلاحات عضو داريم كه اين تشكل در كميته راهبردي نقشي مهم ايفا ميكند. شوراهاي استان اصلاحطلب از هر يك از اضلاع اصلاحطلبي عضو دارد تا بتواند نظر كليه اصلاحطلبان استان را بر اساس خرد جمعي تامين كند و زمينه و بستر وحدت و همگرايي فراهم شود تا بتوانند به كانديداي واحد برسند. حزب كارگزاران يك ماندگاري و مانايي براي خود در عرصه سياسي كشور تعريف ميكند. همچنين انتخابات و حضور در قدرت يكي از اهداف حزب است. ما در ايران به صورت جبههاي عمل ميكنيم و احزاب توانمند ملي و ماندگار نداريم. حزب كارگزاران در ٢٠ سالگي خود لاجرم به بازسازي خود دست زد. در كشورهايي كه تحزب نهادينه شده است بالغ بر ٢٠٠ تا ٣٠٠ سال ممكن است عمر يك حزبشان باشد. حزب كارگر انگلستان ١٠٠ سال عمر براي خود برنامهريزي كرد.
حزب كارگزاران واحدهاي استاني خود را تشكيل داده است كه اينها واحدهاي شهرستاني خود و كانونها را تشكيل ميدهند. اين مساله بهطور كلي و غير از بحث انتخابات نيز پيگيري ميشود اما در بحث انتخابات تمامي اصلاحطلبان در گذشته يك الگوي از بالا به پايين را اجرا ميكردند. به اين معنا كه مركز در انتخاب كانديداهاي استان دخيل بود. در انتخابات مجلس دهم به روش ديگري روي آوردهايم. آن هم اين است كه از قاعده هرم اصلاحطلبي شروع ميكنيم. يعني الگوي از پايين به بالا را اجرا ميكنيم. براي تصميمي كه گرفته شد خيلي زحمت كشيده شد. سازوكاري لازم بود كه هرچه بيشتر بتواند زمينه حركت منسجم اصلاحات را فراهم كند. احزاب مختلفي در اصلاحات وجود دارد و همچنين اشخاص تاثيرگذار نمايندگان ادوار و مديران دوره اصلاحات هستند كه بايد سازماندهي درستي در بين آنان صورت گيرد. الگويي كه به نام كميته راهبردي معرفي شد ماهها روي آن كار شده بود.
* فايده و سود الگوي انتخاب كانديدا از پايين به بالا در چيست؟
** چيزي كه بسيار حايز اهميت است اين است كه با اين سيستم از آنجايي كه در هر استان هر شورا بايد براي راي آوري كانديداهاي خود تلاش كند، بهطور طبيعي پس از پيروزي كانديداي مورد نظر خود او را حمايت و نظارت خواهند كرد. يكي از مشكلات عمده در كشور ما اين است كه يك مجلس را انتخاب ميكنند و كسي پس از انتخاب بر كارشان نظارت نميكند. نه تنها نظارتي انجام نميشود بلكه در برابر خطاهاي خود نيز پاسخگو نيستند. نمايندهاي كه انتخاب شده است كجا پاسخگوي مطالبات مردم است؟چرا خانم نمايندهاي كه عليه حقوق زنان در مجلس رفتار ميكند پاسخگو نيست. اجماع بر اين بود كه اگر ما بتوانيم اين فرآيند را شكل دهيم و كانديداها از حوزههاي انتخابيه معرفي شوند. همين نيروي محركه فعال با عنوان شوراي استاني كه طيف گسترده اصلاحطلبان استان را تجميع كرده است بعد از پيروزي ميتواند نماينده را حمايت كند. انتخابات يك پروژه طولاني است و پس از به سرمنزل مقصود رسيدن تازه راه سخت ديگري آغاز ميشود. يكي از اهداف نهايي ما ميتواند اين باشد كه بعد از پيروزي در انتخابات نيز جبهه اصلاحطلبان بتوانند در كنار هم فعاليت و حركت وحدتمند خود را استمرار بخشند تا حركت رو به جلوي خود را صيانت كنند. شوراهاي استاني ميتوانند نقش حمايتي و پاسخگو بودن را به عهده گيرند.
* اينكه پس از پيروزي هر كانديدا شوراهاي استاني آن را حمايت كنند يك برنامه تبيين شده است يا پيشنهاد شما است؟
** من معتقدم وقتي يك عده براي يك يا چند نفر زحمت ميكشند تا او را به مجلس وارد كنند، اين هم به نفع نماينده است و هم به نفع بخشهاي ديگر جريان اصلاحات. من اميدوارم اصولگرايان نيز از اين كار الگوبرداري كنند. پروژه اصلاحطلب هراسي را كنار بگذارند و به جاي اينكه فقط به مجلس فكر كنند، به اين فرآيندها فكر كنند، جبهه خود را سرو سامان دهند. در دورهاي كه كشور كاملا به مرحله پرتگاه رفته بود سياسيون نقش نداشتند؟ اصلاحطلبان اشتباه خودشان را قبول كردند و هزينه آن را نيز پرداختهاند. اصولگرايان نميتوانند با فرافكني و فرار به جلواعلام كنند كه ما هيچ نقشي نداشتيم. لذا با مردم صادق باشند و به ثبات سياسي كشور كمك كنند كه قابل نظارت مردمي شود. متاسفانه گذشته نشان داده كه اصولگرايان عنصر سياسي مورد توجه بين افكار عمومي نيستند.
به هر حال هر جريان سياسي فراز و فرودي دارد. يك بار موفق است و بار ديگر اشتباهي ميكند. بايد اشتباهات خود را صادقانه بپذيرد و با مردم گفتوگو كند. اين چه روشي است كه يك نفر اذعان ميكند هيچ اشتباهي انجام نداده درحالي كه بزرگترين فسادها در دوره آنها اتفاق افتاده است. جريانهاي سياسي بايد از اشتباهات گذشته خود درس بگيرند. نميشود كه در يك برهه سياسي شركت كنيد را حمايت بعد اعلام كنيد كه ما نبوديم. كما اينكه وقتي تلاش كردند در دورههاي گذشته با افكار اصلاحطلبي و با شعاري ديگر شركت كنند مردم نپذيرفتند و به آنها راي ندادند. اصلاحطلبان هر زماني كه امكان استفاده از ظرفيتهاي خود را داشتند توانستند در مشاركت حداكثري چه در انتخابات رياستجمهوري و چه مجلس پيروز شوند.
* چرا رقباي اصلاحطلبان همواره به تخريب و حذف رقيب روي ميآورند؟
** چون جريان رقيب اصلاحطلبان به توان و ظرفيت خودشان اعتماد ندارند هميشه به دنبال يك رانت سياسي، فرصت سياسي و حذف رقباي خود هستند. آنها به دنبال يك جاي خالي ميگردند تا بتوانند حضور پيدا كنند. بنابراين به حذف نيروهاي سياسي اصلاحطلب دست ميزنند. اگر هم موفق شوند مانند اين دوره مجلس يك مجلس يكدست ضعيف را ميسازند كه اين به نوعي منافع ملي را ضايع كردن است. اصولگرايي امروز با اصولگرايان مجلس پنجم و گذشته تفاوت زيادي دارند. هر چند كه منشعب شدند.
* اين تفاوت را در چه ميدانيد؟
** من فكر ميكنم وقتي مهرههاي اصلي سياسي از رقابت باز بمانند و فرآيند تشكيل يك پارلمان فرآيندي قوي وقدرتمند نباشد و رقابت در آن چندان جدي نباشد منافع فردي مطرح ميشود. به اين معنا كه چنانچه نوشته يا نانوشته عدهاي متعهد شوند از يك جريان سياسي يا از يك نحله سياسي خاص در مجلس پشتيباني خواهند كرد، وقتي به مجلس راه پيدا كردند به دنبال منافع فردي خود ميافتند. در اين صورت منافع ملي ذيل منافع فردي قرار ميگيرد. تريبون مجلس يك تريبون تاثيرگذار، مستقيم و قوي است. هرچند تعداد كساني كه از نمايندگان جبهه پايداري در مجلس نهم هستند شايد زياد نباشند اما به نوعي همين تعداد كم اكثريت مجلس را منفعل كردهاند. بقاي اين افراد به اين است كه هر چقدر ميتوانند فرياد بزنند و فضاي سياسي را ملتهب كنند. هرچقدر ميتوانند با فرافكني و فرار به جلو موقعيت خود را در فضاي سياسي حفظ كنند. حتي مساله ساپورت زنان در مجلس مطرح شد و درباره آن عكس نمايش داده شد اما من نديدم از هزاران ميليارد رانتخواري، تاراج بودجههاي عمومي و تاراج منابع كشور يكي از اين نمايندگان معترض باشد. زماني بحث اسكلهها بود توجه نميكردند. الان دكل به يكباره نيست ميشود. بخشي كه بايد پاسخگو باشند پاسخگو نيستند. حتي تجربه نشان داده كه حركتهاي ايذايي عليه دولت انجام ميگيرد.
اكثريت مجلس پنجم مخالف رييس دولت اصلاحات بودند اما در ماههاي آخر من مقابله جدي با دولت نديدم. خصوصا در ارتباط با گذرگاههاي مهم سياسي كشور مقابلهاي نديدم. ديپلماتهاي ما امروز بسيار زحمت كشيدند تا چنين نتيجهاي را در پي آورند. در مذاكرات هستهاي قدرت منطقهاي و تاثيرگذاري ايران را كشورهاي جهان به عنوان يك كشور صلح طلب پذيرفتهاند. هرچند ما در خارج از كشور هم ميبينيم كه مخالفان دولت خيلي جدي مايلند بازي را به هم بزنند. كشورهاي تندرو كه منافعشان به خطر ميافتد نيز چنين موضعي در پيش گرفتند. ايران در اين مذاكرات نشان داد كشوري صلحطلب و قابل اعتماد است. چه كشورهايي از اين تفاهم و مذاكره نگرانند و چه كساني در داخل كشور نگران هستند؟ من نميگويم كه تك صدايي باشد وانتقاد نكنند اما اين پروسه بسيار زمانبر است كه هزينههاي اقتصادي و غيراقتصادي زيادي توسط مردم ايران براي آن داده شده تا به اين نتايج برسد. امروز اين فشار از مردم ايران برداشته شده است. عقلانيت و رهبري داهيانه راهگشا بود.
مقام معظم رهبري مدبرانه مديريت و دولت را پشتيباني كردند و خوشبختانه به نتايجي كه ميخواستيم رسيديم. مخالفان مذاكرات اين را برگ برنده براي دولت روحاني ميدانند كه توانسته حقانيت ايران را به افكار عمومي جهانيان ثابت كند، فكر ميكنند اين برگ برنده در شكلگيري مجلس آينده تاثيرگذار است. البته اين فكر درست است. هر چند كه در داخل مشكلات اقتصادي ما حل نشده و دولت شرايط سختي را براي حل مشكلات اقتصادي در كشور دارد. از حرف تا عمل پروسه طولاني بايد طي شود. جريان مخالف دولت اگر توانايي دارد و اگر گفتمانشان در بين مردم راي دارد، نبايد ستاد فرماندهي تخريب دولت و اصلاحطلبان را به راه بيندازند. آنها خيلي تلاش كردند كه اصلاحطلبان و روحاني را از هم جدا كنند. آنها سعي كردند بگويند اكثريت راي آقاي روحاني مربوط به اصلاحطلبان نيست. دوستان ديگر پنج كانديدا داشتند. مجموع راي پنج كانديداي آنها چقدر بود؟ عناصر مهم سياسي آنها در اين پنج ستاد حضور داشتند. اگر چنانچه به منافع ملي فكر ميكنند و اگر به دستاورهاي انقلاب اهميت ميدهند و پايبند خون شهدا هستند بايد از اين دستاورد مهم دولت صيانت كنند. اين جز با عزم ملي و عقلانيت همه تصميمسازان و تصميمگيران به نتيجه نميرسيد. صهيونيستها با رفتار ايذايي و رسانههاي قدرتمندي كه در جهان در اختيار دارند براي بر همزدن مذاكرات تلاش كردند. ما نميگوييم تك صدايي باشد اما نقد كردن زير علم مخالفين جمهوري اسلامي ايران و هم نوا و هم صدا شدن با مخالفان كشور نشان چند صدايي نيست.
* شكل و شمايل رفتار ايذايي رقباي اصلاحطلب در طيفهاي مختلف اصولگرايي چه شباهتها و تفاوتهايي دارد؟ طيفهاي مختلف اين جريان از جمله جبهه پايداري و موتلفه، طيف لاريجاني و احمدينژاد و بخشهاي سنتي اين جريان چه ائتلافهاي ممكن و ناممكني در بينشان ميتواند وجود داشته باشد؟
** ما ميتوانيم با توجه به شرايط كشور و الزامات پيشروي انتخابات آينده الگوي شوراهاي استاني و كميته راهبردي را تبيين كنيم. اين الگو با پشتيباني رييس دولت اصلاحات است. مشي و انديشه او گفتمان قالبي در بين افكار عمومي است. اصلاحطلبان يك بار در سال ٨٤ هزينه عبور از رييس دولت اصلاحات را دادند كه هزينهگران و سنگيني بود. لذا جريان رقيب با اهرمهاي زيادي كه در دست دارد براي محكوم كردن، منكوب كردن و منفعل كردن جريان رقيب خودشان استفاده ميكنند. ما در اردوگاه اصلاحطلبان ميتوانيم روي توانمنديهاي خود سرمايهگذاري و فكر كنيم. كثرت طيفهاي مختلف در جريان اصلاحطلبي نيز وجود دارد. هنر اين است كه اين افراد را حول يك محور جمع كنيم. خوشبختانه اين مساله در اين جريان در حال تحقق است. حاكميت بايد از نهادينهشدن تفكرهاي سياسي شناسنامهدار شناخته شده حمايت كند. سال ٨٤ اين اشتباه را ما انجام داديم و در سال ٩٢ اصولگرايان اشتباه كردند. از مجلس هفتم به بعد لايه جبهه پايداري تازه ميخواست ظهور پيدا كند. آن زمان آنها با اصولگرايان به وحدت رسيدند اما پس از آن اين جريان به خاطر زيادهخواهي و زيادهطلبي رفتارهايي از خود نشان دادند كه باعث ريزش پايگاه اجتماعي اصولگرا شد.
همچنين رفتارهاي دولتي كه برخاسته از فكر اصولگرايان بود و پاسخگو نبودن آن نيز باعث ريزش در پايگاه اجتماعي اين جريان بود. لذا دولت هميشه فرافكني ميكرد. وقتي در اوج مذاكرات هستهاي و افشاگري رانتهاي دولت قبلي بوديم كه يكشبه ايجاد نشده بود بلكه ساختار اقتصادي كشور به هم خورده بود، نيز فرافكني ميكردند. جمهوري اسلامي يك حكومت نوپا بود كه دولت قبلي سعي ميكرد تمام ساختار حكومت كشور را به هم بزند. خصوصا ساختارهاي خودكنترلي مثل سازمان مديريت و برنامهريزي كشور را به هم زد. آنها سيستمي را ايجاد كردند كه بسترساز رانتخواري در كشور شد. وقتي اصولگرايان پاسخگوي اين به همريختگي جامعه خصوصا در حوزه اجتماعي نيستند مردم را به خود بياعتماد ميكنند. آنها با ايجاد رانت سياسي يك طبقه جديد سياسي را تشكيل دادند و از اين طريق طبقه جديد اقتصادي ايجاد كردند كه با رانتخواري همراه بود. معاون اول وقت سعي كرد آن را گزارش دهد و عمومي كند. اصولگرايان ميخواستند در اوج شيريني موفقيت مذاكرات شيريني آن را از بين ببرند و نظر مردم را به جاي ديگر جلب كنند. ما خيلي خوشحال ميشويم كه اصولگرايان به عنوان يك جريان سياسي شناخته شده كشور در اردوگاه خود به سرانجام برسند.
* احمدينژاد چه نقشه راهي را براي انتخابات مجلس انتخاب كرده است؟ كارهاي انتخاباتي كه او انجام ميدهد كاملا چراغ خاموش و موتور روشن است. حتي جلسهاي را كه اخيرا با مسوولان دولت خود داشت بدون حضور خبرنگاران برگزار كرد. سياست احمدينژاد براي انتخابات مجلس چيست؟
** سياست او همواره يك سياست پوپوليستي بوده است. او بر موجي سوار شد كه اصولگرايان براي رقابت با اصلاحطلبان ساخته بودند. اصولگرايان جريان ناشناختهاي را ايجاد و او را بزرگ كردند. آنها فكر كردند به اين دليل كه آنها، خود او را بزرگ كردهاند او نيز به آنها توجه خواهد كرد اما احمدينژاد نسبت به آنها نيز نوعي نمكنشناسي را در پيش گرفت.
* اصولگرايان فكرش را ميكردند كه احمدينژاد بتواند به جريان جدايي از خودشان تبديل شود و به نوعي نيامده ساز جدايي كوك كند؟
** اصلا فكرش را نميكردند. قدرت به هر حال طمع و فساد ميآورد. تيم احمدينژاد قدرت بدون زحمتي را به دست آورد. ديگران هزينه آن را دادند و آنها فقط موجسواري كردند. اصولگرايان در سال ٨٤ سعي كردند افراد جديد ناشناخته را به مردم عرضه كنند و هزينهاي كه به كشور تحميل شد هزينه جبرانناپذيري بود كه هنوز كه هنوز است بايد هزينه بدهيم. هر كسي بايد پاسخگوي رفتار خود باشد. تيم نسيم مهرورزي، آبادگران جوان يا با هر لوگويي كه بخواهند بيايند بايد پاسخگو باشند. بدنه دولت آن زمان افرادي را بزرگ كرد و آنها از رانت اين دولت استفاده كردند. امروز به اميد آن رانتها برنامهريزي ميكنند. تيم احمدينژاد امروز نيز به اميد آن رانتهاي غيرقانوني او را پشتيباني ميكنند. اخيرا خبري را شنيدم كه از ستاد ائمه جمعه موثرين و كساني كه بايد در جايگاه ملي خود باشند از قول رييس فقيد مجلس خبرگان وصيت ابلاغ ميكنند. از سال ٨٥ اين روش كاملا نخنما شده است.
* وصيت چه كسي؟
** آيتالله مهدوي كني. اتفاقا به نظر من آنها كمي از انتخابات مجلس نا اميد شدهاند و به دنبال مجلس خبرگان رهبري هستند. اين هشداري براي اصولگرايان و اصلاحطلبان است. من اميدوارم اين رفتار ايذايي كه از اواخر ٧٥ درباره خوابديدنها به راه انداخته بودند و از مقدسات مردم سوءاستفاده ميكردند را پايان دهند. آنها از اين طريق مردم را از دامن اسلام دور ميكنند.
* چه تاكتيكي براي احمدينژاد از نظر ائتلافهاي انتخاباتي بيشترين سود را براي او خواهد داشت؟
** تيم احمدينژاد اعتقاد و باوري به رفتار سياسي شفاف ندارد. ابر و باد و خورشيد و فلك در كار شدند تا احمدينژاد احمدينژاد شد. آنها هشت سال بر قوه مجريه كشور تكيه زدند و در همه قوا تلاش كردند همراهاني براي خود دست و پا كنند. معاون اول او اعتراف كرد كه در راي خريدن به نمايندگان مجلس كمك كرده است. اگر آنها قائل به رفتار شفاف سياسي بودند و به توان خود باور داشتند اين كار را نميكردند. آنها اصولا به حزبگرايي اعتقادي ندارند. خانه احزاب را پلمپ كردند و در زمان دولت خود اجازه فعاليت به احزاب و انجياوها نميدادند، حزبي را به ثبت ميرساندند. آنها با حزب شناسنامهدار و قاعدهمند و با رعايت قواعد بازي فعاليت سياسي كنند. بالاخره هشت سال همه كشور به دستشان بود.
* آيا اصولگرايان الان احمدينژاد را در ليست خود راه ميدهند؟ با كدام بخشهاي اصولگرايي ميتوانند ائتلاف كنند؟
** من فكر ميكنم آنها به همه يا هيچ عادت كردهاند. بنابراين به ديگي كه براي آنها نميجوشد كاملا بيتوجه هستند و عادت به رفتار جمعي ندارند.
* طيف لاريجاني چه سرنوشتي در انتخابات مجلس خواهد داشت؟ ائتلاف آنها با اصلاحطلبان مطرح شده است؟
** اين فرآيندي است كه بايد با عقلانيت جلو رود. من نميتوانم پيشبيني كنم اما بهطور طبيعي مجلس دهم به دست يك جريان سياسي خاص نخواهد بود.
* راههاي ناممكن و ممكن ائتلاف طيف آقاي لاريجاني چيست؟
** هنوز فعاليتهاي تبليغاتي انتخابات شروع نشده است و همواره در كشور ما مردم به عنوان انتخابكننده هزينه سنگين آن را به دوش ميكشند. هنوز فضاي انتخاباتي در كشور شكل نگرفته است. ١٠ روز نزديك به انتخابات براي تبليغات درنظرگرفته شدهاست. جريانات سياسي خيلي فعال نشدهاند. دولت اعلام كرده است كه همه طيفها بايد براي انتخابات فعال باشند و فضا بايد سياسي باشد نه امنيتي و نظامي. در اين زمينه صحبت زياد بوده است اما نهادينه نشده است. حتي در استانها و شهرستانها اجازه حضور برخي عناصر سياسي در استانها و شهرستانها داده نميشود. شاهد عرضم آقاي مطهري است كه حتي جلوي سخنراني كردن او گرفته شده است. من فكر ميكنم اگر نشاط سياسي باشد و همه به فكر مشاركت حداكثري باشيم، مجلس آينده اكثريت با اعتداليون و اصلاحطلبان است. اصولگرايان معتدل و منطقي در مجلس راي ميآورند؟
* از نظر ليست چطور؟ آقاي لاريجاني چقدر ميتواند با اصولگرايان همكاري كند؟
** من فكر ميكنم طيف لاريجاني ميتواند اكثريت اصولگرايان را در ليست خود بگنجاند.
* در رابطه با سرليستي اصلاحطلبان در تهران چه بحثهايي شده است؟
** ما فعلا وارد مصاديق نشدهايم اما آقاي عارف سرليست اصلاحطلبان است.
* كارگزاران با اين مساله موافقند؟
** كارگزاران را اصلا منهاي اصلاحطلبان نبينيد. كارگزاران يكي از عناصر پاي كار و قوي شكلگيري اجماع اصلاحطلبان است.
* آقاي ناطق براي انتخابات مجلس دهم ورود پيدا ميكند؟
** آقاي ناطق اگر ضرورتي احساس كند وارد ميشود.
* درمجموع فعاليتهاي شوراي راهبردي را تاكنون چطور ارزيابي ميكنيد و چه كارهايي در آينده بايد در آن انجام گيرد؟
** ما شوراهاي استان را تقريبا در همه استان تشكيل دادهايم. شوراي اصلاحطلبان متشكل از احزاب داراي شاخه استاني است كه كارگزاران هم يكي از احزاب عضو است.
* اگر بخواهيم تخريبهاي رقباي را خود بسنجيم چه دستهبنديهايي براي اين تخريبها قايل هستيد؟ در مجموع عملكرد رسانههاي اصولگرا را چطور ارزيابي ميكنيد؟
** ستاد فرماندهي تخريب اصلاحطلبان توسط اصولگرايان هيچگاه تعطيل نشده است. در هر بازه زماني شكل آن فقط تغيير كرده است. آنها بخشهاي زيادي از امكانات جامعه را در اختيار دارند و منابع مالي سرشاري دارند. رقباي اصلاحطلبان ميدانند كه اصلاحطلبان كارنامه شفاف و روشني دارند چون قايل به شفافيت در سياست هستند. ضمنا اصلاحطلبان اين حسن را دارند كه به اشتباهات خود اعتراف كنند و هزينه آن را نيز بپردازند. اصلاحطلبان فعاليت سياسي را طولانيمدت ميدانند. زماني ريزش و رويش دارد. اصلاحطلبان خزان سياسي خود را پشت سر گذاشتهاند و به سمت شكوفايي در حركت هستند. بخش تخريب رسانهاي يكي از ابعاد مختلف رقابت سياسي جريان رقيب است. آنها منابع مالي را از بيتالمال استفاده ميكنند اما به نفع خود به كار ميبرند.
بهتر است به جاي صرف نيرو و امكانات روي چنين مسائلي به تقويت جريان خود بپردازند. آنها فضايي را ساختند كه يك نفر در دانشگاهها اجازه صحبت نداشت. آنها تريبونهاي زيادي دراختيار دارند. مساجد، نهادهاي مختلف، رسانه ملي و شبكههاي ملي و استاني به دست آنهاست. حوزه فرهنگ به دست آنهاست. انگشت اتهام آنها نيز به سمت اصلاحطلبان است. آنها براي اصلاحطلبهراسي تلاش ميكنند و اتهاماتي ميزنند كه در هيچ دادگاه صالحه نيز ثابت نشده است. از شوراي نگهبان ميپرسند كه چه زماني از نظر نظارت براي شما زمان سختي بود. پاسخ ميدهد مجلس ششم. كارنامه مجلس ششم را براي نظرسنجي در مقابل افكار عمومي بگذارند. به جاي اينكه بيشتر زمان و انرژي خود را براي اتهامزني و تهمت بگذارند و با كمترين هزينه براي خود و بيشترين هزينه براي افكار عمومي و منفعل كردن مردم به كار ببرند، بر تواناييهاي خود سرمايهگذاري كنند.
فشارها و محدوديتهاي هشت سالهاي را كه به اصلاحطلبان گذشت و دو سال اخير كه صرف بازسازي اصلاحطلبان شد چطور ارزيابي ميكنيد؟ آيا فشارها و محدوديتها توانسته يا خواهد توانست هويت اصلاحطلبي را مخدوش كند؟ تمركز اصلاحطلبان را از پرداختن و بازتعريف و توجه به هويت و وظيفه خود بگيرد و به دفاع از خودش منتقل كند؟ دفاعي كه شايد بسيار انرژي بر و وقتگير نيز باشد.
عملكرد دولت گذشته و همسنگرانش حقانيت اصلاحطلبان را در افكار عمومي نهادينه كرد. اين حواشي تاثيري در اكثريت افكار عمومي ندارد و اصلاحات گفتماني قالب در جامعه است. حتي ميبينيم در بازه مختلف زماني مثلا انتخابات ٩٢ كانديداهاي اصولگرا از گفتمان اصلاحطلبي براي رايآوري استفاده كردند. مردم خودشان پشت رايي كه دادند، ميايستند. چرا تا امروز هيچكس نيامده تا از عملكرد دولت قبل دفاع كند؟
* اين فشارها چه تاثيري بر اصلاحطلبان داشته است؟
** آنها را پختهتر كرده است. آن بخشي از اصلاحطلبان كه به راه و منش خود اعتقاد داشتند و باورشان اين است مسير گفتمان اصلاحطلبي ميتواند پاسخگوي مطالبات مردم باشد. گفتمان اصلاحطلبي با مردم عهد و پيمان بسته گاهي فرصت محقق كردن آن را نداشته است و وقتي هم كه قدرت در اختيار داشت مخالفانش با ائتلافي نانوشته موانعي جدي پيش روي دولت وقت ايجاد كردند. كمااينكه الان هم مانع ايجاد ميكنند. آنهايي كه به راه خود ايمان داشتند ثابتقدم ماندهاند و دارند ادامه ميدهند. اشكالات و نواقص خود را اصلاح ميكنند.
* از سال ٧٦ تاكنون اصلاحطلبان در پيشبرد گفتمان خود موفق بودهاند؟ چقدر پاي هويت خود ايستادهاند؟ آيا از تفكرات خود كوتاه آمدهاند؟
** مثلا همواره يكي از بحثهاي مهم و چالشي حقوق قوميتها بود. حتي در قانون اساسي نيز به آن پرداخته شده است. اينكه همه مردم از حقوق مساوي برخوردار هستند. پيماننامهاي كه اصلاحطلبان با مردم بسته بودند لغو انحصارات بود. در بخش اقتصادي حمايت از بخش خصوصي و كوچك كردن دولت بود. اينها اهدافي بود كه در برنامه كوتاهمدت پنجساله هميشه بوده و هست. در سند بالادستي اينها تبيين شد. دولت پيشين كه روي كار آمد از اساس گفت كه اينها را قبول ندارد قانون برنامه چهارم كه همپيمانان خودشان اصلاح كرده بودند نيز قبول نداشتند. معتقد بود كه كارشناسان آنها از خارج از كشور خط ميگيرند. اتهامزني دولت آن زمان تا اين حد بود. نظر كارشناسان در برنامه ميان مدت را قبول نداشت در حالي كه نظر رهبري هم در آن لحاظ شده بود. الان زمان تغيير كرده است.
مطالبات جوانان امروز با مطالبات جوانان ٢٠ سال گذشته تفاوت دارد. امروز قدرت رسانهها را همه ميدانند. جوان امروز بيشتر داشتههاي را از شبكه مجازي دارد. يكي از عوامل مهم در پيروزي روحاني اين بود كه جوانان تلاش كردند. همان اساماسهايي كه روز آخر داده شد و قطع نشده بود نقشي اساسي در پيروزي روحاني داشت. هر جريان سياسي نياز دارد كه خود را با توجه به نياز زمان بهروز كند. مثلا ممكن است ما امروز با يك ادبيات جديد با نسل جوان زن بايد صحبت كنيم. هرچند فشارها به ضرر كشور بود اما به قولي آهن در آتش گداخته ميشود. اصلاحطلبان تحت فشارها قويتر شدهاند. اتفاقا اصلاحطلبان فرصت پيدا كردند تا بتوانند خود را توانمندتر كنند.
* در روش چطور؟ اصلاحطلبان در عصر عسرت در روش تغيير كردهاند؟
** همين كه نخستين تجربه جمعي آنها بعد از انتخابات ٩٢ ميتواند ٩٤ باشد يعني آنها در روش تغيير كردهاند. همين كه الان روش و فرآيند كارآمدي را براي به وحدت رسيدن عرضه كردهاند نشان ميدهند كه اين فلز اكنون آبديده شده است. آنها امروز الگوي از پايين به بالا را براي وحدت امتحان ميكنند.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=24610
ش.د9402478