نهم دي
ماه سرفصلي نو در روند انقلاب اسلامي است که در آن ملت انقلابي و مسلمان ايران بار
ديگر و بعد از سالها به ميدان آمدند تا فتنهاي عيان و خياباني شده را مهار و
سرکوب نمايند. اين حماسه بعد از آن صورت گرفت که فتنه گران، فتنه گري را تا مرزهاي
توهين به والاترين مقدسات شيعه و حضرت اباعبدالله الحسين(ع) آن هم در روز عاشورا
حسيني ادامه دادند و با کف و سوت در اين روز به خيمه عزاداري امام حسين(ع) حمله
کرده و عزاداران حسيني را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
در اين
شرايط بود که ديگر کاسه صبر ملت غيور ايران پس از قريب به هفت ماه تحمل فتنهگران
به سر آمد و با حضور دهها ميليوني خود در تهران و ديگر شهرهاي کشور نفرت و انزجار
خود را از فتنه و فتنه گران اعلام کرده و با آنان اتمام حجت کردند. از آن پس بود
که بازار فتنه گران برچيده شد و ديگر جرات عرض اندام نکردند و از آن روز به بعد
بود که اين حماسه بزرگ به عنوان روز بصيرت ملت ايران ثبت گرديد و هر ساله بزرگداشت
اين روز در سراسر کشور برگزار ميشود.
با گذشت
شش سال از حماسه بزرگ نهم دي ماه 88، مساله چگونگي برگزاري بزرگداشت اين روز از
مباحثي است که بايد به آن توجه نمود. اينکه در اين روز چه مسايلي بايد به عنوان
اولويت رسانه اي مورد توجه قرار گيرد و با چه رويکرد و قالبي و براي کدام مخاطب
پرداخته شود، خود از موضوعات مهمي است که بايد بر روي آن تامل کرد و برنامهريزي
نمود.
1- يکي
از رمز و رازهاي ماندگاري ايام الهي چون 29 اسفند 29، پانزدهم خرداد 42، 22 بهمن
57، 12 فروردين 58، و مناسبتهايي از اين قبيل آن است که اين روزها، روزي ملي،
فراگير و عامي براي اتحاد و وحدت ملت ايران با هر نظر و عقيدهاي بوده است و اگر
چنين نبود ميتوان با جرات گفت که اين روزها نيز خيلي زود از يادها به فراموشي
سپرده ميشد و فراگيري و ملي بودن خود را از دست ميداد.
حماسه
نهم دي نيز همچون ايام اللههاي ياد شده روز تجلي وحدت ملت ايران است. روزي است که
ملت ايران يکپارچه بر عليه جمع محدودي از وابستگان به بيگانه و آشوب آفرين ايستاد
تا اعلام نمايد که از اختلاف افکنان و آشوب گرايان و توطئه گران بيزار است. لذا بزرگداشت اين روز نيز بايد وحدت آفرين باشد
و به تقويت وحدت ملي بينجامد نه اختلاف برانگيز! و بطور کلي بايد گفت که بزرگداشت
چنين روزي نبايد به عاملي براي اختلاف و تحريک عواطف و احساسات بدل گردد. لذا بايد
توجه نمود تا جنبههاي ايجابي آن بيشتر مورد توجه قرار گيرد نه جنبههاي سلبي آن!
به واقع اين حماسه نبايد به پتکي براي کوفتن بر سر آناني که در انتخابات 88 به کسي غير از احمدي نژاد راي دادند بدل گردد!
يا آناني که به هر دليلي به اشتباه در فتنه مواضع روشني نگرفتند و يا آنکه سردرگم
بودند! لبه تند انتقادات بايد به سمت فتنهگران داخلي و ايادي خارجي آنان باشد.
2-
حماسه نهم دي فارغ از آنکه در واکنش به اقدامات چه کساني شکل گرفت، داراي درسها و
پيامهايي است که اين درسها و پيام ها بايد مورد توجه و تاکيد قرار گيرد. مواردي
چون: نقش آگاهي و بصيرت ملت در مقابله با انحرافات و فتنهها، نقش حضور به موقع و
به هنگام در صحنه در دفع تهديدات و خطرات عليه انقلاب و نظام اسلامي، حساسيتها و
پايبنديهاي ملت به مظاهر و شعائر اسلامي، نقش و تاثيرات مراسمات مذهبي چون مراسم
عزاداري حسيني، جايگاه هيئات مذهبي در آگاهيبخشي و انسجام مردم براي دفاع از ارزشها
و نمونههايي از اين قبيل، که توجه به آنها امروز نيز ميتواند مورد استفاده مردم
بوده و راهگشاي برخي مشکلات باشد.
3- بايد
پذيرفت که بخشي از توده هاي مردم به واسطه فتنه گري فتنه گران در سال 88 دچار اغوا
و خطا شدند که به مرور زمان و افتادن پرده ها و آشکار شدن حقايق و خلق حماسههاي
بزرگي چون 9 دي ماه، به تدريج بر اشتباه خود پي بردهاند. سخنرانيها و نوشتارها
نبايد با تحريک عواطف و احساسات و سرزنش اين افراد همراه باشد. چرا که طبيعي است
که در اين صورت اين افراد در موضع انفعال قرار گرفته و به طور ناخواسته با واکنش
نشان دادن بر همان مسير گمراهي و ضلالت گذشته خود اصرار خواهند ورزيد.
4-
البته تکليف سران و مجرمان فتنه از تودههاي اغوا شده جداست. و نبايد با برخورد
تسامحگرايانه بدون آنکه اين افراد از اقدامات خائنانه خود اظهار ندامت کنند،
زمينه عفو و بازگشت آنان را به صحنه سياسي کشور گشود. چرا که چنين برخوردي فضا را
به نفع فتنه گران تغيير داده و آنان را در جايگاه مدعي و طلبکاري از نظام اسلامي
قرار خواهد داد.
لذا
بايد ضمن تفکيک سران و مجرمان فتنه از هواداران سابق آنان، در برابر اقدامات جديدي
که براي آزادسازي سران فتنه طرحريزي شده ايستاد و با دلائل متقن از چرايي تداوم
حصر آنان مبتني بر تصميمات نهادهاي قانوني از جمله دستور العمل شوراي عالي امنيت
ملي دفاع نمود.
5-
حماسه نهم دي ماه فرصتي است براي پاسخ به شبهات و ابهاماتي که متاسفانه توسط فتنه
گران و رسانههاي وابسته و حامي آنان در طول اين سالها در سطح افکار عمومي
پراکنده کردهاند. بخشي از اين شبهات هرچند در طول اين سالها تناقضات خود را آشکار
ساختهاند، اما برخي ديگر همچنبن نيازمند پاسخند تا اذهاني که هنوز درگير آنند
قانع شوند. ضمن آنکه گذر زمان نيز حقايق جديدي را پيش روي ما گذاشته است که در
تحليل انتخابات سال 88 و فتنه پس از آن ميتواند مفيد باشد.