تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۸۵۳۹۷

ورشکستگی امنیتی ترکیه و تلاش جهت بازسازی روابط با صهیونیست ها

تُرک ها سعی می کنند با دیدارهای نمادین با مقامات بلند پایه حماس در آنکارا و تکرار شرط و شروط هایی قدیمی، که رژیم اسرائیل وقعی به آن نمی نهد، مانند آزادی دسترسی به نوار غزه و برداشته شدن محاصره آن جهت ورود کالاهای تُرک و کمک های انسان دوستانه به این منطقه، برای عادی سازی رابطه خود با رژیم صهیونیستی دلایلی را بتراشند، اما در این میان بی میلی صهیونیست ها به انجام چنین گفتگوهایی و بدبینی آن ها نسبت به اردوغان نشان از اوج ورشکستگی امنیتی ترکیه دارد.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسن مولایی
برای برسی رفتار اخیر ترکیه در مورد نزدیکی بیشتر به رژیم اسرائیل که از به راه افتادن یک دیپلماسی رسانه ای در دو هفته گذشته گرفته، تا دیدارهای غیر رسانه ای بین مقامات دو کشور در سوئیس ادامه داشت، باید گفت که بازیگران روابط بین الملل در خلاء تصمیم نمی گیرند و همواره در چهارچوب محیط خاص به کنشگری می پردازند. از این جهت برای فهم سطح عقلانیت بازیگر روابط بین الملل، فهم الزامات محیطی از اهمیت به سزایی برخوردار است.
در هر منطقه از جهان، کشورها با آگاهی از الزامات محیطی و با اتکا به فهم معتبری که از خود و دیگر بازیگران دارند اتحادها و همکاری های سنجیده و پایداری را شکل می دهند که می تواند برای آن ها بستری جهت تعادل منطقه ای فراهم کند.
در این زمینه بی راه نیست که بگوییم برخی بازیگران محیط امنیتی غرب آسیا همچون ترکیه و عربستان، به دلیل تنش های سیاسی داخلیشان نه تعریف درستی از خود و نقششان در سطح منطقه ای و جهانی دارند و نه می توانند به دلیل وجود نا آرامی های سیاسی در دیگر کشورها به فهم درستی از نقش دیگر بازیگران جغرافیای غرب آسیا در سطح منطقه ای و جهانی برسند. ثانیا غرب آسیا یک محیط امنیتی، سیاسی، اقتصادی وابسته ای است که بیشترین تضاد فرهنگی را با تمدن جدید غرب دارد.
این وابستگی و تضاد یک معادله پیچیده ای از قدرت را به وجود آورده است که این منطقه را به عرصه ظهور و بروز بازیگران ناگهانی و هیولاهایی مانند داعش تبدیل کرده است. در نتیجه اگر بگوییم محیط امنیتی غرب آسیا مبهم ترین محیط امنیتی جهان است گزاف نگفته ایم.
الزامات چنین محیط مبهم و غیر قابل پیش بینیی تغییر رفتارها به صورت رادیکال است. یک نمونه این موضوع کشور ترکیه است.
با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 به دلیل مشکلات اقتصادی عمیقی که ترکیه گرفتار آن بود، سیاست خارجی به صفر رساندن مشکلات با همسایگان در دستور کار سیاست خارجی ترکیه قرار گرفت. این موضوع به دلیل منطبق شدن سیاست های رسمی دولت این کشور با شرایط جدید و موقعیت جغرافیایی آن به لحاظ اقتصادی (ژئواکونومیک) که یک موقعیت شبه پاسفیکی کوچک است، دستاورد فراوانی برای ترکیه به همراه داشت. بدین جهت ترکیه توانست به درک شفافی از خود برسد و به دیگر بازیگران نیز این فهم را انتقال دهد تا این بازیگران بتوانند با چشم انداز روشنی نوع رابطه خود را با این کشور شکل دهند.
اما آغاز نا آرامی های منطقه ای و چشم انداز ترکیه از آینده غرب آسیا، فهم این جمهوری جوان را از خود دگرگون کرد و آن را به سمت ایفای نقش سیاسی پررنگتری سوق داد. این موضوع چند نتیجه منطقی در پی داشت و آن این بود که نظام امنیتی غرب آسیا، که مبتنی بر یارگیری سنتی ایران و عربستان بود به سمت یک سه قطبی تعریف نشده نیل کرد. اگر بگوییم داعش از یک جهت، نتیجه تغییر نقش ترکیه در منطقه بود گزاف نگفته ایم، چرا که تحولات منطقه ای که با بده بستان سنتی ایران - عربستان قابل حل بود، با ورود یک نقش نا هم خوان با تحولات منطقه ای، دچار بحران شد.
ترکیه با دامن زدن به تحولات منطقه ای تصور می کرد با ظهور داعش، می تواند عربستان و ایران را در تحولات منطقه ای به حاشیه براند.
هدف قرار گرفتن جنگنده روسی به عنوان نقطه کانونی تغییر نقش و سیاست ترکیه و پاسخ پوزش ناپذیر کرملین، موقعیت اقتصادی ترکیه را دچار چالش کرد و به بیان دیگر جغرافیای صنعتی، تجاری و اقتصادی آن را دچار بحران امنیت کرد. این اوج روندی بود که ترکیه بر اساس آن از 2011 خود را درگیر مساله سوریه کرده بود و سیگنال های آشفته ای از خود به دیگر بازیگران در این باره ارسال می کرد.
حزب عدالت و توسعه اگر در 2002 در هویت بخشی به ترکیه نقش اساسی ایفا کرد در آغاز 2015 با گرایش به سمت رژیم صهیونیستی و سیاست های غلط، ترکیه توسعه یافته و اسلامی را به یک عنصر وابسته امنیتی به غرب تبدیل کرد، که اولین پیامد آن خدشه دار شدن شخصیت مستقل اسلامی ترکیه خواهد بود.

ورشکستگی امنیتی ترکیه و تلاش جهت بازسازی روابط با صهیونیست ها

اگر موقعیت خاص جغرافیایی ترکیه فرصت مناسبی برای توسعه اقتصادی فراهم می کند، اما این فرصت در برابر تنش های منطقه ای بسیار آسیب پذیر است و بدین جهت ترکیه به دلایل مختلف نمی تواند نقش و مسولیت سنگین همراه با تنش های سیاسی مثل ایران و یا عربستان را بر عهده بگیرد.
«همه بازیگران یک سیستم، ثبات منطقه ای را به نفع خود ارزیابی می کنند»؛ این یکی از اصول مطالعات منطقه ای مدرن است که متاسفانه به دلیل وجود بازیگران نامشروع همچون داعش و رژیم اسرائیل، این اصل کلی در غرب آسیا صادق نیست. ماهیت میکروب گونه رژیم صهیونیستی سبب می شود تا نه تنها از اختلافات منطقه ای تغذیه می کند، بلکه وجود رژیم اسرائیل،  باعث ایدئولوژیک شدن اختلافات منطقه ای نیز شده است.
عمده ترین مشکل ترکیه جدید از بدو تاسیس، مشکل امنیت سازی بوده است، به طوری که این مشکل دهه ها ترکیه را درگیر ملاحضات استراتژیک امنیتی کرده بود. از حکومت نظامیان در داخل گرفته تا عضویت در ناتو و شناسایی زود همگام اسرائیل در 1949 به عنوان متحد دنیای غرب فرصت هرگونه ظهور و بروز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه ای را از ترکیه سلب کرده بود. هر چند پایان جنگ سرد و کم شدن تهدیدات اتحاد جماهیر شوروی، ملاحظات استراتژیک را از اولویت انداخت، اما قرارداد های ارتش ترکیه با اسرائیل در 1997 نمایانگر وجود وابستگی های ساختاری این کشور به غرب و متحدان منطقه ای آن بود.
با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در 2002 اما، دولت ترکیه را از یک دولت سکولار غرب گرا و طرفدار اسرائیل، تبدیل به یک حکومت اسلامی عرب گرا شد.اردوغان گرچه در سال 2005 از اسرائیل دیدن کرد، اما واکنش تند وی به جنگ غزه در 2008 باعث شد که ترکیه در یک چرخش آشکار سیاسی، در رابطه خود با رژیم صهیونیستی تجدید نظر کند که این روند با بالا گرفتن بحث در مورد جنگ 2008 غزه در "کنفرانس بین المللی اقتصاد"،( اجلاس داووس) در 2009 که اردوغان این نشست را در اعتراض به شیمون پرز ترک کرد و قسم خورد که دیگر به آن بر نگردد و متعاقب آن با مورد هدف قرار گرفتن کشتی کمک های انسان دوستانه ترکیه توسط کماندوهای اسرائیل که باعث کشته شدن 9 نفر از اتباع ترکیه گردید، به اوج خود رسید.
بعد از این حادثه و قطع روابط سیاسی ترکیه بر سه خواسته اساسی خود مبنی بر عذر خواهی رسمی رژیم صهیونیستی از ملت ترکیه، پرداخت غرامت و رفع حصر نوار غزه اصرار کرد که به جز مورد دوم، انجام بقیه موارد برای اسرائیلی ها کار سختی بود. ترک ها تا قبل از تنش روابط با روسیه به صورت جدی بر این سه مورد به عنوان پیش شرط رابطه جدید با ترکیه اصرار داشتند، هر چند اسناد منتشر شده در روزنامه های اسرائیلی در چند روز گذشته حاکی از آن است که دو کشور در این دوران سردی روابط سیاسی نیز مبادلات اقتصادی بالایی داشته اند.
این موضوع در حالی بود که  ظرفیت بازیگری چند وجهی و استقلال عمل که ترکیه حزب عدالت و توسعه از آن سود می برد، نتیجه بهبود روابط با روسیه بود که با سفر پوتین به ترکیه در 2004 در زمینه همکاری های اقتصادی و انرژی شده بود. این روند در سال 2010 به حدی رسید که مدودوف از ترکیه به عنوان یک شریک استراتژیک یاد کرد.
در این میان حجم تجارت ترکیه و روسیه در برابر روابط گرم سیاسی آنکارا-مسکو و برطرف شدن ذات تهدیدزای روسیه جدید نسبت به ترکیه به مراتب از اهمیت کمتری برخوردار بود، بنابراین اصلی ترین ستون سیاست خارجی حزب عدالت توسعه و نگاه به شرق آن با چشم انداز رفتار دوستانه روسیه جدید بنا شده بود و به ترکیه این مجال را می داد که ملاحضات ملی و هویتی خودش را از بند ملاحظات امنیتی و وابستگی یکجانبه به غرب رها کند.
در صحنه تحولات بیداری اسلامی و انقلاب های عربی، تحولاتی همچون سقوط اخوان المسلمین در مصر، بن بست در تحولات سوریه و اخراج ترکیه از عراق و همچنین فشار امریکا به اسرائیل و ترکیه برای بهبود روابط بین خود به عنوان دو متحد کلیدی غرب در منطقه، آنکارا را وارد رقابت سخت با تهران و مسکو کرد و ترکیه نیز در  جستجوی راهی برای کاهش وابستگی به گاز روسیه و متنوع تر کردن منابع انرژی خود با ایجاد خط لوله اسرائیل- ترکیه از طریق دریای مدیترانه را دنبال نمود، اما به نظر می رسد  هیچ کدام از این عوامل به اندازه تنش در روابط دوجانبه روسیه و ترکیه در این چرخش جدید ترکیه به سمت اسرائیل، تاثیر گذار نبوده است.
آنچه این معمای منطقه ای را بوجود آورده است ناشی از دو رفتار غیر منتظره بود: ابتدا مورد هدف قرار گرفتن جنگنده روس ها توسط ارتش ترکیه، که اگر نگوییم ناشی از یک توطئه در ارتش ترکیه بود، باید بپذیریم که آشفتگی سیاسی در ترکیه زمینه رفتار خردمندانه را از بین برده است و از طرف دیگر پاسخ غیر منتظره روس ها و راه افتادن کمپین ضد تُرک در روسیه و تحریم رسمی و غیر رسمی کالاها، تجار و دانشجویان ترکیه در روسیه و شروع ضدیت با نمادهای تُرکی که خود نیز نمونه دیگری از یک رفتار غیر منتظره بود.
نزدیکی ترکیه به رژیم صهیونیستی و مذاکرات پنهانی دو طرف در روزهای اخیر در سوئیس برای برقراری یک رابطه جدید در کنار شکست سیاست های آنکارا، بیانگر یک رفتار امنیت محور است تا دیپلماتیک، آن گونه که طرفین عنوان می دارند. علاوه بر این چرخش در سیاست خارجی آنکارا یک چرخش اجباری در نتیجه فشار برخی گروه ها و احزاب و شخصیت های غرب گرا، خصوصا ارتش، برای جلوگیری از ورشکستگی امنیتی ترکیه با سیاست سنتی نگاه به غرب می باشد.
همزمان با این موضوع، ترک ها سعی می کنند با دیدارهای نمادین با مقامات بلند پایه حماس در آنکارا و تکرار شرط و شروط هایی قدیمی، که رژیم اسرائیل وقعی به آن نمی نهد مانند آزادی دسترسی به نوار غزه و برداشته شدن محاصره آن جهت ورود کالاهای تُرک و کمک های انسان دوستانه به این منطقه، برای عادی سازی رابطه خود با رژیم صهیونیستی دلایلی را بتراشند، اما در این میان بی میلی صهیونیست ها به انجام چنین گفتگوهایی و بدبینی آن ها نسبت به اردوغان نشان از اوج ورشکستگی امنیتی ترکیه دارد./

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات