مجموعه بسيج دانشجويي از جمله تشکلهايي بود که با تدبير بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) پس از پايان جنگ تشکيل گرديد. حضرت امام(ره) با نگاهي راهيردي افقي را براي فعاليت بسيج در دانشگاهها گشود که امروز بعد از گذشت 27 سال از آن، بيش از پيش اهميت آن درک ميشود.
مدتهاست که روز 16 دي ماه که همزمان با شهادت مظلوم شهيد حسين علم الهدي و يارانش در روزهاي ابتدايي آغازين جنگ (1359) در کربلاي هويزه ميباشد، به عنوان روز بسيج دانشجويي انتخاب گرديده است. در اين روز جا دارد تا وظايف و انتظارات از بسيج دانشجويي را در کلام امام خامنهي مروري نماييم.
اما دانشجويان! بيدار بمانيد. اين وضعِ دانشگاهي كه امروز هست، من به شما صريح بگويم: من اين وضعيت را نميپسندم. دانشجويي كه اصلاً نفهمد در دنيا چه ميگذرد، اين دانشجو، دانشجوي زمان خودش نيست؛ مرد زمان خودش نيست. دانشجو بايد احساس سياسي داشته باشد، درك سياسي داشته باشد، تحليل سياسي داشته باشد. (بيانات در ديدار دانشجويان و دانش آموزان به مناسبت روز ملي مبارزه با استكبار12/08/72)
حال اگر اين دو نهادِ دانشجويي خوب كار كنند و با هم رابطهي متقابل دوستانه و از خود دانستن يكديگر داشته باشند، معنايش اين خواهدشد كه اين جامعه، هم دينش و هم دنيايش آباد خواهد شد. آنها جهتگيري زندگي جامعه را تصحيح ميكنند؛ اينها حركات زندگي جامعه را تسهيل ميكنند. آنها فكر و ذهن و روح جامعه را آنچنان از زشتيها و نادرستيها دور ميكنند كه بفهمد به كجا بايد حركت كند، و اينها وسيلهي اين حركت را بهدست او ميدهند تا حركت كند. (بيانات در ديدار دانشجويان به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه24/09/72)
هنوز هم بعضي از دستاندركاران و استادان هستند كه نسبت به دين و احساسات و ايمان و انگيزههاي ديني و انقلابي، مسأله دارند. اينها بايد نتوانند در دانشگاه اثر بگذارند. اينها بايد نتوانند محيط دانشگاه را با افكار و انگيزهها و احساسات غلط خودشان، تحت تأثير قرار دهند؛ چون اين امر، مايهي بدبختي ملت است. مايهي سلطهي بيگانگان است. مايهي ناقص ماندن زندگي يك ملت است. (بيانات در ديدار دانشجويان به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه24/09/72)
حوزه و دانشگاه هردو بايد ناظر به يك هدف باشند و آن، تكميل زندگي مردم است. حوزهي كامل؛ دانشگاه كامل. هر كدام به معناي كمال حقيقي خودشان؛ و هماهنگي اين دو با هم. آنوقت ملت، ملت مستقل، و جامعهي ايراني، جامعهي الگودهنده خواهد شد. يعني اين انزجار شما نسبت به دشمنان دين دشمنان مقتدر دين كه امروز از قدرت دنيايي برخوردارند تثبيت خواهد شد. نفي ملت ايران، يعني آن كلمهي نفياي كه ملت ايران، از زبان خودش صادر ميكند. آن «نه»اي كه ميگويد، يا اثباتي كه از زبان جاري و صادر ميكند، هر دو، در دنيا الگو خواهد شد. امروز، بشريت به اين الگو نيازمند است. (بيانات در ديدار دانشجويان به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه24/09/72)
فرزندان عزيزم! شما در دانشگاهها به نام اسلام و براي تأمين هدفهاي عاليهي اسلامي، فعاليت ميكنيد. اين خصوصيت اگر در عمل تحقق يابد، ميتوان گفت كه كمتر فعاليتي، از لحاظ ارزش با آن برابري تواند كرد. نامهاي گوناگون مهم نيست و سلائق مختلفي كه به جدايي اين نامها از يكديگر ميانجامد، تعيين كننده نيست؛ آنچه مهم است، عمل و نيت شماست. نيتهاي خود را خالص كنيد و با هر نامي كه در دانشگاه به فعاليت اسلامي سر گرميد، آن فعاليت را منتظم، هوشمندانه، همراه با حكمت و كارداني و به دور از جنجالهاي بيهوده و تعارضهاي بدفرجام شكل دهيد.( پيام شفاهي به دانشجويان، 03/07/1375)
امروز كشور به دانشگاهي كه حقيقتاً اسلامي باشد، نيازمند است. در دانشگاه اسلامي علم، با دين، و تلاشگري با اخلاق، و تضارب افكار با سعهي صدر، و تنوع رشتهها با وحدت هدف، و كار سياسي با سلامت نفس، تعمق و ژرفنگري با سرعت عمل، و خلاصه دنيا با آخرت همراه است. ( پيام شفاهي به دانشجويان، 03/07/1375)
به نظر من، تشكّلهاي دانشجويي نبايد از بيرون الگو بگيرند؛ الگو نميخواهد. اينكه من ميگويم چهل درصد را بايد جذب كند، يعني همين جمعيتهاي دانشجويي كه الان هستند، اينها بايد خوب كار كنند تا بتوانند حداقل چهل درصد دانشجويان را جذب كنند. من عقيدهام اين است كه آنها كمكاري دارند، والّا اگر كمكاري نداشتند، واقعاً چهل درصد دانشجويان، بلكه بيشتر دانشجويان را جذب ميكردند. كمكاري، گاهي كجسليقگي و گاهي قصور، موجب ميشود كه اين كار انجام نگيرد. اما اينكه حالا چه الگويي مورد نظر است، اين الگو را بايستي خودِ دانشجويان پيدا كنند.(بيانات در جلسهي پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 22/2/77)
بسيج دانشجويي يكي از ارزندهترين يادگارهاي امام راحل بزرگوار ما است.(پيام به پنجمين گردهمايي بسيج دانشجويي 14/7/77)
آن روزي كه آن حكيم فرزانه، يكي از ضروريترين تشكلها را بسيج دانشجو و طلبه اعلام كرد، كمتر كسي به اهميت حضور اين مجموعهي ارزشمند در دانشگاه كشور واقف بود، و امروز كه دانشگاه و همهي عرصههاي زندگي، صحنهي زورآزمايي فرهنگي - سياسي - تبليغاتي استكبار و صهيونيسم با انقلاب و نظام اسلامي است، روشنبيني امام بزرگوار ما از هميشه آشكارتر گرديده است.(پيام به پنجمين گردهمايي بسيج دانشجويي 14/7/77)
در صحنهيي كه دشمن با ابزار فرهنگي و تكيه بر سلاح تبليغ، مزورانه به ميدان ميآيد، چه كسي شايستهتر از دانشجو و طلبه است كه در صفوف مقدم اين دفاع مقدس قرار بگيرد و با تكيه بر ايمان صادقانه و منطق قوي و عمل صالح خود، دشمن را مغلوب و رسوا كند.(پيام به پنجمين گردهمايي بسيج دانشجويي 14/7/77)
دانشجوي بسيجي، آن عنصر نوراني و پاكنهادي است كه در حال فراگرفتن دانش و آمادهسازي علمي و فكري خود براي شركت در پيشرفت مادي ملت و كشورش، چراغ ايمان و هدايت را نيز در دل خود و در محيط دانشگاه فروزان ميكند و فضا را با صلاح و صفا و نورانيت خود نوراني ميسازد. دانشجوي بسيجي كسي است كه دشمن كمينگرفته را از ياد نميبرد و غافلانه، خود و دانشگاه و كشورش را به دست تطاول دشمن نميسپرد. دانشجوي بسيجي، جواني خود را مغتنم ميشمرد و از لحظههاي گرانبهاي آن براي خودسازي علمي و فكري و روحي بهره ميگيرد. دانشجوي بسيجي، پيكار فرهنگي و فكري و عقلاني را نيز مانند حضور در ميدانهاي جنگ، با تكيه بر هوشمندي و تلاش و توكل به پيش ميبرد و خود را در همه حال، سرباز اسلام و انقلاب و فرزند خميني كبير ميشمرد. بسيج دانشجويي در عين آنكه يك تشكل نظميافته و برخوردار از سازماندهي است، نه در جناحهاي سياسي، هضم و حل ميشود و نه خود را رقيب سازمانهاي دانشجويي متعارف ميشمرد. هر دانشجويي با هر سليقهي سياسي، اگر پايبند به ارزشهاي انقلاب و آمادهي حضور در عرصهي مبارزهي فرهنگي و سياسي با استكبار و ايادي آشكار و نقابدار آن است، ميتواند در خيل بسيجيان دانشگاه و عضوي از بسيج دانشجويي باشد.(پيام به پنجمين گردهمايي بسيج دانشجويي 14/7/77)
امروز دانشگاه، بيش از هميشه به بسيج دانشجويي و بسيج دانشجويان در صراط مستقيمِ انقلاب نيازمند است، و تشكل بسيج دانشجويي، بيش از هميشه به خودسازي و هوشمندي و پايداري.(پيام به پنجمين گردهمايي بسيج دانشجويي 14/7/77)
به تشكّلهاي دانشجويي هم سفارش ميكنم كه عزيزان من! اسمتان هرچه هست، باشد؛ براي من اسمها اهميتي ندارد. جناح و گرايش سياسيتان هرچه هست، باشد؛ براي من چپ و راست اهميتي ندارد. آنچه براي من اهميت دارد، اين است كه جوان و عنصر فعّال سياسي ما توجّه كند كه امروز كشور و ملتش كجا ايستاده است و بايد چهكار كند و به چه چيزي همت بگمارد؛ نيرويش را صرف آن كند و به دهان دشمن - كه براي ما خواب و خيالهاي زيادي ديده - نگاه نكند.(بيانات در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي استان زنجان 22/7/82)
بسيج همچنين يعني انسان باهمتي كه غيرت ديني و داناييِ فكري و نيازشناسي و ابتكار و جوشش ذهني و خلاقيت دارد و وارد ميدان ميشود. بسيج دانشجويي طبيعتاً مظهر تام و تمام اين مفاهيم است. همت شما بايد اين باشد كه اين عرصهي اساسي را تأمين كنيد. از هيچ چيز هم نبايد بيمناك باشيد. نه اينكه ملاحظه نكنيد - ملاحظه، يعني عقل را بهكار گرفتن؛ اين هميشه لازم است - اما آن چيزي را كه حق تشخيص ميدهيد، بايد مطالبه كنيد. نه فقط خواستن با زبان و با شعار - البته يك وقت شعار لازم است، يك وقت هم لازم نيست - بايد كار و تلاش هم كرد.(بيانات در ديدار دانشجويان بسيجي 5/3/84)
تشکل دانشجويان در زير نام بسيج، گسترهي پهناور و پيچيدگي و چندجانبگي اين نام پرافتخار و پرآوازه را به نمايش ميگذارد.(بيانات خطاب به همايش مسئولين بسيج دانشگاهي کشور 1/6/85)
بسيجي بودن، به ميدان آوردن همهي تواناييهاي خود در راه آرمانهاي نظام اسلامي است. به تکاپوي اميدوارانه و هدفدار و سلوک مؤمنانه و رو به کمال است. اين ويژگيها آنگاه که در دانشگاه و در قالب يک مجموعهي دانشجويي ظهور ميکند، پيشگامي و نوآوري و دليري در ميدان علم و سياست و دينداري و خدمت را با خود به همراه ميآورد. دانشجويان بسيجي بايد خود را با اين معيارها بسنجند و تلاش مجاهدتآميز در راه هدفهاي والا را هرروز بيشتر کنند.(بيانات خطاب به همايش مسئولين بسيج دانشگاهي کشور 1/6/85)
من تأكيد ميكنم، تشكلهاي دانشجويي - كه عمده نمايندگان آنها، در اينجا تشريف داريد - نوع برنامهريزي و كار را به كيفيتي قرار دهيد كه دانشجو قدرت تحليل سياسي پيدا كند؛ هر حرفي را به آساني نپذيرد و هر احتمالي را بهآساني در ذهن خودش راه ندهد يا رد نكند؛ اين قدرتِ تحليل سياسي، خيلي مهم است.(بيانات در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشکلهاي مختلف دانشجويي 25/7/85)
براي اينكه ما بتوانيم به اين آيندههاي مطلوب برسيم، احتياج به نسل جوانِ باهمتِ پُرانگيزهي مؤمنِ تلاشگرِ كاردانِ راهبلد داريم. يكي از شرايط اصلياش مؤمن بودن و متقي بودن است؛ اينكه ميگوييم تشكلهاي اسلامي و محيطهاي دانشجويي، معارف و معرفت اسلامي را در خودشان عمق ببخشند، براي اين است كه بتوانند اين بار سنگين را بر دوش بگيرند و به منزل برسانند؛ والّا نميشود. اين نكته و حرف اصلي ما با مجموعههاي دانشجويي است.(بيانات در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشکلهاي مختلف دانشجويي 25/7/85)
مجموعههاي دانشجويي - كه پايهي اسلامي و پايهي معرفتي دارند - در داخل دانشگاه، كاري نكنند كه رقابتهاي آنها يا معارضههايي كه به نام رقابت انجام ميگيرد، به تضعيف قواي اين مجموعههاي مؤمن بينجامد. اين مجموعهها همديگر را حفظ كنند. من نميگويم همه يكجور فكر كنند، همه يكجور سليقه داشته باشند؛ نه ممكن است، نه لازم؛ ليكن از معارضه و تضعيف يكديگر جداً خودداري كنند.(بيانات در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشکلهاي مختلف دانشجويي 25/7/85)
در محيط دانشگاه، تحمل و مداراي سياسي لازم است. تشكلهاي دانشجوئي نسبت به هم مداراي سياسي داشته باشند؛ تحمل سياسي داشته باشند. درگير كردن مجموعههاي دانشجوئي با هم، نقشهي خطرناكي است كه كشيده شده است؛ اين نقشه را كشيدهاند. بايد مراقب باشيد. ميخواهند تشكلهاي دانشجوئي را به جان هم بيندازند. ما همين اواخر شاهد بوديم كه در چندتا دانشگاه داشتند اين كار را ميكردند. البته دانشجويان عاقل و با شعور و بلوغِ سياسي نگذاشتند اين اتفاق بيفتد. اما نقشه اين است. راه مواجههاش هم همين است كه مجموعههاي دانشجوئي، افراد دانشجوئي و تشكلهاي دانشجوئي، حالت مدارا و تحمل داشته باشند.(بيانات در ديدار با دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد 25/2/86)
جمع دانشجويان بسيجي، نيروهاي زنده، فعال، هوشمند و در حقيقت سربازان آمادهبهكار و كمربستهي اسلام و انقلاب، براي هر مسئولي - بلكه براي هر احدي از آحاد كشور كه به سرنوشت اين كشور علاقه دارد - مايهي سپاس و مايهي مباهات است.(بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
من، شما دانشجوهاي بسيجي را توصيه ميكنم به اين كه محافظهكار نشويد و همواره دانشجو و بسيجي - به همان معناي مثبت و پُرخون و پُرتپش - باقي بمانيد. البته دنبالهي اين كه ميگوئيم «محافظهكار نشويد» اين است كه «ولي هوشيار هم باشيد». كاملاً هوشيار باشيد. شعار ميدهيد: دانشجو بيدار است! بله، همين توقع هست؛ من ميخواهم به شما عرض بكنم: بيدار باشيد. بيداري دانشجو هم فقط بيزاري از آمريكا نيست. آمريكا چيست؟ آمريكا به معناي يك منطقهي جغرافيايي يا يك ملت مطرح است؟ يا نه، به عنوان يك حجم و هويت سياسي، امنيتي، تشكيلاتي، فرهنگي كه به چشم ديده نميشود؟ آن هم تشكيلاتي با پشتوانهي عظيم مالي و تجربهي فراوان در كار تبليغات و جنگ رواني. بيزاري از اين، بيداري مضاعف لازم دارد. مثل بيداري در ميدان جنگ نظامي نيست كه شما اگر در سنگر بيدار باشيد، به مجردي كه دشمن كوچكترين تحركي نشان داد، او را هدف قرار بدهيد. در جنگ فرهنگي، در جنگ سياسي، در جنگ امنيتي، تحرك دشمن را درست نميتوان ديد. گاهي اوقات، دشمن كار را به گونهاي ترتيب ميدهد كه حرف حقي، از زبان يك نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا ميخواهد اين حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون ميخواهد پازل خودش را كامل كند. اين پازل از صد يا دويست قطعه تشكيل شده؛ يك قطعهاش هم همين حرف حقي است كه آن شخص بايد بزند تا اين پازل را كامل كند! اينجا اين حرف حق را نبايد زد. پازل دشمن را كامل نبايد كرد. در اين حد هوشياري لازم است! بله، وارد سياست بشويد و فكرِ سياسي كنيد؛ اما بسيار هوشيار. دشمن نبايد بتواند از هيچ حركت و اظهار و موضعگيري شما استفاده كند. اين، اصل اول و يك خط قرمز است.(بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
ممكن است فلان تشكل ديگر دانشگاهي اين ظرفيت را نداشته باشد كه حتّي اين حرف را بشنود؛ اما شما بعنوان بسيج، بايد اين ظرفيت را داشته باشيد كه اين كار را بكنيد؛ تفاوت شما اينقدر است. جمعبندي كردن و مطالب را از بالاسرِ خطوط سياسي و جناح بازيها ديدن همان چيزي است كه من از دانشجوي بسيجي توقع دارم.(بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
اردوهاي جهادي دانشجوئي بسيار كار خوبي است و يكي از شعبههاي كمك به دولت است.(بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
دانشجوجماعت - بخصوص آن وقتي كه انگيزهي بسيجي و روح بسيجي بر او حاكم است - آن عنصر بي همتاست؛ بي همتاست. يعني براي پيشبرد اين حركت عظيم، ديگر نميتوان روي او قيمت گذاشت.(بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
بسيج دانشجويي نيازهائي دارد؛ نيازهاي اصلي و عنصري و اساسي: نياز اولش به فكر و تحليل و روشنبيني است. فكر، تفكر، انديشهپردازي - يا به قول شماها كارِ تئوريك - در زمينهي مسائل اسلام، در زمينهي مسائل انقلاب، در زمينهي مسائل بينالمللي و در زمينهي مسائل جاري؛ به طوري كه دانشجوي بسيجي، در هر جمع دانشجويي، ذهن روشنتر، زبان گوياتر و ابتكار بيشتري داشته باشد. همان طوري كه گفتم و اشاره كردم، حقايق را از وراي جناحبنديهاي سياسي نگاه كنيد و ببينيد؛ از بالا نگاه كنيد و جبهه را ببينيد. در يك جبههي گستردهاي كه ممكن است طول آن صد كيلومتر باشد، واحدهاي گوناگوني هستند؛ يك نفر در يك واحد، فقط خودش را ميبيند. اما آن كسي كه با هليكوپتر از بالا عبور ميكند، آرايش جنگي مجموعهي اين واحدها را ميبيند. از بالا اوضاع كشور را نگاه كنيد؛ آن وقت جاي خودتان را درست پيدا ميكنيد كه كجا بايد باشيد، چه كار بايد بكنيد، به چه چيز بايد حساسيت نشان بدهيد، به چه چيز بايد حساسيت نشان ندهيد. همان طور كه گفتم گاهي يك حرف حق را نبايد زد؛ چون گفتن اين حرف، پازل دشمن را تكميل ميكند. مواظب باشيد در هيچ مرحلهاي، شما تكميلكنندهي پازل دشمن نباشيد. (بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
يك نياز ديگر عبارت است از جهاد علمي. جهاد علمي براي شما لازم است. بايد در ميدانهاي علم وارد بشويد؛ وزارتخانهها هم بايد كمك كنند؛ معاونتهاي تحقيقاتي هم بايد كمك كنند؛ معاونتهاي اداري مالي دانشگاهها و وزارتخانهها هم بايد كمك مالي كنند؛ خود سازمان مقاومت بسيج هم در بخشهايي بايد كمك و پشتيباني كند. (بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
يكي ديگر از نيازهاي عمدهي شما مسألهي اخلاق و معنويت است. شماها جوانهاي خوبي هستيد؛ اين را بدون تعارف ميگويم؛ انصافاً جوانهاي بسيجي ما، جوانهاي خوبي هستند. اما خوبي مراتبي دارد. هيچ وقت در خوب بودن و خوب شدن حد نشناسيد؛ مرتب در حال بالاتر رفتن باشيد. سعيتان اين باشد كه گناه نكنيد. فرائض را با شوق و رغبت انجام بدهيد. از ياد خدا غفلت نكنيد. با قرآن انس پيدا كنيد. در محيطهاي گوناگون كه با همديگر هستيد، سعي كنيد به دينداري و معنويتِ يكديگر كمك كنيد. اگر رفيقي در جايي پايي كج ميگذارد، او را برادرانه و مشفقانه باز بداريد. عزيزان من! از لحاظ اخلاق خودسازي كنيد. انسان با تمرين، همهي كارها را، همهي خلقيات و خويها را ميتواند به خودش بدهد؛ بخصوص در فصل جواني كه شما هستيد. در فصل ما - فصل پيري - محال نيست، اما خيلي سخت است. در فصل شما نه، خيلي آسان است. اگر بينظميد و بخواهيد به خودتان نظم بدهيد، آسان است. اگر بخيليد و بخواهيد به خودتان سخاوت بدهيد، آسان است. اگر بداخلاق و اخمرو و ترشرو و بهانهگيريد و بخواهيد به خودتان خوشاخلاقي بدهيد، آسان است. اگر غيبتكننده و ايرادگيرندهي از اين و آنيد و بخواهيد خودتان را نگه داريد، آسان است. با تمرين! با تمرين حقيقتاً ميتوانيد به سمت تعالي حركت كنيد؛ به اين احتياج داريد. اين جوانهايي كه اول وارد دانشگاه ميشوند، غالباً دلهاي پاكي دارند و دلشان هم ميخواهد كه يك كانون معنويتي پيدا كنند و به او بپيوندند؛ بسيج مورد نظر آنهاست و از بسيج توقع دارند. شما به يك معنا، شبيه ما طلبهها هستيد: مردم از طلبهها انتظار بيشتري دارند؛ از بسيج هم انتظار بيشتري دارند. پس اخلاق و معنويت هم از نيازهاي عمدهي شماست! درسهاي اخلاقي را در بين خودتان رائج كنيد. از اساتيد اخلاق و موعظهگرها استفاده كنيد. البته مواظب باشيد در دام عنكبوتهاي دنيادار و دكاندار گرفتار نشويد؛ اين روزها از اين چيزها هم زياد است: دكاندارهايي كه به اسم معنويت، ادعا ميكنند كه امام ديديم و ...! هيچ واقعيتي هم ندارد. حواستان باشد كه اسير آنها نشويد. (بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
از جملهي نيازهاي شما، يك مجموعهي انديشهورز است. من دلم ميخواهد ما گرتهبرداري از لغات خارجي را كمتر كنيم. متأسفانه كمكاريهاي ما موجب شده كه گرتهبرداري كنيم. اتاق فكر، درست ترجمهاي از انگليسي است. من دلم نميخواهد كلمهي «اتاق فكر» را به كار ببرم، اما چارهاي نيست. يك مجموعهي فكري درست كنيد - همان اتاق فكر در مراكز - اينها بنشينند فكر كنند، فكرهاي عالي بكنند. از افراد مطمئن، خاطرجمع و خوشفكر استفاده كنيد. (بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
نشريات بسيج دانشجويي جزو پُرمايهترين و غنيترين نشريات باشد كه هر دانشجويي يا هر استادي يا هر كسي بيرون از محيط دانشگاه آن را نگاه كرد، از آن استفاده كند؛ اين جزو نيازهاي شماست. (بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
يكي از نيازها، گزينش افراد باصلاحيت در بخشهاي مختلف اين تشكيلات بزرگ است. امام (رضواناللَّهتعاليعليه) هميشه به همه - از جمله به دانشجوها - توصيه ميكردند كه از نفوذيها بپرهيزيد؛ واقعش هم همين بود. آن اوايل جزو مجموعههاي ماهر در نفوذ، اعضاي حزب توده بودند كه با چاپلوسي و ظاهرفريبي و رياكاري، خودشان را جا ميزدند. بعد البته يك عدهي ديگر هم از آنها ياد گرفتند و وارد تشكيلاتهاي گوناگون و بخشهاي مختلف نظام شدند و كار را به جايي رساندند كه حاكميت دوگانه را هم ادعا كردند. شماها كه يادتان هست؛ مال چهار پنج سال پيش است. حاكميت دوگانه، انشقاق، انشقاق در رأس! خيلي چيز عجيبي است! به اين جا هم رسيدند. حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دودسته شدن خطرناك است؛ يكي به خاطر يك فكري از مجموعهاي جدا بشود، باز يكي ديگر از آن طرف به خاطر يك فكر ديگر جدا بشود؛ در حالي كه اين فكرها ممكن است درست هم باشد، اما آنقدر اهميت نداشته باشد كه انسان اين يكپارچگي را به خاطر آن به هم بزند. بنده كه عرض كردم اتحاد ملي، خوب، اتحاد ملي براي شما دانشجويان بسيجي از همين بسيج خودتان شروع ميشود: اتحاد سازماني و تشكيلاتي. نگذاريد شما را تكهتكه و پارهپاره كنند. (بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
و يك توصيه هم كه واقعاً به آن احتياج داريد - با اينكه شماها بسيجي هستيد و تحرك شما زياد است - اين است كه مراقب باشيد تحرك خود را از دست ندهيد و از تنبلي بپرهيزيد؛ اين چيز مهمي است. تنآسايي نكردن، چيز مهمي است.
به نظر من بسيج دانشجويي با اين توصيههايي كه عرض كرديم، با آن نكات و روشنبينيهايي كه در خود شماها هست - كه من نمونهاش را امروز از شما شنيدم - انشاءاللَّه براي آيندهي كشور، بركاتش از گذشته هم بيشتر خواهد بود. من احساس ميكنم كه انشاءاللَّه بسيج و بخصوص بسيج دانشجويي، در آينده باز به بركات بيشتر و فراواني دست خواهد يافت.(بيانات در ديدار با هزاران نفر از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي سراسر کشور 31/2/86)
در دانشگاههاي ما، اين هستههاي علم و معرفت و سياست، انجمنهاي گوناگون - انجمنهاي اسلامي، جامعهي اسلامي، جنبش عدالتخواهي، بسيج دانشجوئي، دهها مجموعهي جوان - كه با نامهاي گوناگون در دانشگاهها، در دبيرستانها مشغول فعاليتند، هر كدام از اينها يك برگ زرين برندهاي هستند از تلاش ملت ايران؛ اينها را بايد تقويت كنيم. اين ميشود بسيج يك ملت. بدخواهان اين ملت، بسيج را بد معنا ميكنند؛ بسيج يعني اين.(بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان بسيجي 9/8/86)
چيزهائي كه اين اعتماد به نفس را ضعيف ميكند، بايد از آن اجتناب شود؛ بخصوص نخبگان، كه بعضي از اينها را من گفتم؛ خودتان فكر كنيد، رويش مطالعه كنيد؛ چيزهائي كه اين اعتماد به نفس را تقويت ميكند، اينها را بايد برجسته كنيد؛ شما در نشريات دانشجوئي، استاد در سر كلاس، دانشجوها در تشكلهاي دانشجوئي، دانشجوها در محيط اثرگذاري خودشان.(بيانات در ديدار دانشجويان دانشگاههاي استان يزد 13/10/86)
تشكلهاي دانشجوئي نقشآفرينند؛ بدون ترديد. منتها بايد توجه داشت كه تشكل دانشجوئي، حزب به اين اصطلاحي كه امروز در دنيا هست و احزاب با آن اصطلاح شناخته ميشوند، نيست و با آن فرق دارد؛ تشكل دانشجوئي با حزب فرق دارد. احزاب و سازمانهاي سياسي در وضع رائج و متعارف عالم، تشكيلاتي هستند كه براي رسيدن به قدرت به وجود آمدهاند. احزاب در دنيا اينجورند. يعني مجموعههائي تشكيل ميشوند براي اينكه قدرت سياسي را در جامعه در دست بگيرند. اين خاصيت حزب اين است. تشكلهاي دانشجوئي مطلقاً براي اين به وجود نميآيند و نميخواهند قدرت را در دست بگيرند. تشكلهاي دانشجوئي براي رسيدن آرمانها به وجود ميآيند كه فراتر از مسئلهي به قدرت سياسي رسيدن و حكومت را به دست گرفتن، است. اين - قدرت سياسي - برايشان مطرح نيست.(بيانات در ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت 24/9/87)
تشكلهاي دانشجوئي فرصتي هم براي دانشجو ايجاد ميكند براي كار دستهجمعي. و من به كار دستهجمعي اعتقاد دارم و اين را يك نياز دانشجو ميدانم؛ كسب مهارتهاي گوناگون؛ مهارتهاي سياسي، اجتماعي.(بيانات در ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت 24/9/87)
تشكلهاي دانشجوئي مواظب باشند هدفهايشان را گم نكنند. هدفهاي اصلي تشكلهاي دانشجوئي همان چيزهائي است كه بر روي طاق بلند جنبش دانشجوئي نوشته شده: ضديت با استكبار، كمك به پيشرفت كشور، كمك به اتحاد ملي، كمك به پيشرفت علم، حضور و شركت در مبارزه و پيكار همگانيِ ملت ايران براي غالب آمدن بر توطئهها و بر دشمنيها؛ اينها هدف اصلي است؛ اين را بايد فراموش نكنند.(بيانات در ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت 24/9/87)
تشكلها از بدنهي دانشجوئي هم خودشان را نبايد جدا كنند؛ يعني اينجور نباشد كه تشكل، موجب تقسيم دانشجوها بشود. به دانشجوها نزديك باشند.(بيانات در ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت 24/9/87)
حالا شما تو دانشگاه ميخواهيد بسيجي باشيد. معلوم است كه چه كار بايد كرد. دانشگاه به چي احتياج دارد؟ كشور به چي احتياج دارد؟ چند سالي است ما بحث علم را پيش كشيديم؛ شما نگاه كنيد امروز بسياري از حسادتها و رقابتها و حسرتها و احساس عقبماندگيهاي دشمنان بينالمللي ما به خاطر پيشرفت علمي شماست. آنهائي كه امروز ملت ايران را تحسين ميكنند، به خاطر علمش او را تحسين ميكنند؛ آنهائي كه دشمني ميورزند به خاطر علم اوست كه دشمني ميورزند. پيشرفت علمي شما يك چنين اثري دارد.(بيانات در ديدار اعضاي بسيجي هيئت علمي دانشگاهها 2/4/89)
مراقب باشيد تشكلهاي دانشجوئي تحت تأثير اختلاف سليقهها، نه خودشان در درون دچار انشعاب بشوند، نه با همديگر اصطكاك و تصادم پيدا كنند.(بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان 31/5/89)
مجموعهي تشكلها تقويت مباني معرفتي را جدي بگيرند تا بعد، از تشكلها سرريز بشود روي مجموعهي دانشجوها. تقويت مباني معرفتي خيلي لازم است. ضعف اين مباني، ضررهاي بزرگي به مجموعهي دانشجوئي كشور و مجموعهي تشكلها خواهد زد.(بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان 31/5/89)
اولين توصيهاي كه من به مجموعهي تشكلهاي دانشجوئي كه در زمينههاي مسائل دانشجوئي و كشور و انقلاب و همه چيز فكر ميكنند، دارم، اين است: شما وقتي نگاه ميكنيد به جبههي معارض، يعني استكبار، جبههي ظلم، جبههي سرمايهدارهاي كلان بينالمللي، كارتلها، تراستها و و و، به چشم يك جبهه به آنها نگاه كنيد. يك جبههي بههمپيوستهاي وجود دارد در مقابلهي با انقلاب اسلامي، كه يك انقلاب معنوي و ديني و فرهنگي و اعتقادي است. وقتي به چشم يك جبههي بههمپيوسته به اينها نگاه كرديد، خيلي از كارهاي اينها معناي واقعي خودش را نشان ميدهد. اين مسئله، وظيفهي دانشجو يا تشكلهاي دانشجوئي را مشخص ميكند.(بيانات در ديدار جمعي از دانشجويان 19/5/90)
يكي از چيزهائي كه من ميخواهم بخصوص به تشكلهاي دانشجوئي توصيه كنم، اين است كه به طور جدي به كارهاي فكري و فرهنگي برنامهمند و هدفمند و عميق بپردازند. يك وقت هست كه دشمن به عرصهي دانشگاه تهاجم آشكار ميكند؛ اينجا شما بايد حضور آشكار داشته باشيد؛ مثل مسائل دورهي فتنه 88 و امثال اينها. يك وقت هست كه نه، آنچنان تهاجم آشكاري وجود ندارد؛ اينجا بايستي حضور مجموعههاي دانشجوئي، حضور عميق فكري باشد.(بيانات در ديدار جمعي از دانشجويان 19/5/90)
يك توصيهي ديگر ما هم اين است كه تشكلهاي دانشجوئي با هم همفكري و همكاري و همدلي نشان بدهند. حالا من نميخواهم يك چيزي را حتماً يك پيشنهاد قطعي بكنم، اما به نظر آدم ميرسد كه مثلاً يك مجمع هماهنگ كنندهاي بين اين تشكلها وجود داشته باشد تا تشكلها همجهت پيش بروند. البته جهتهاي كلي تقريباً با هم يكسان است، خوب است. نميخواهيم هم بگوئيم كه اين تشكلها با مختصاتي كه هر كدام دارند، بايستي اين مختصات را همه يككاسه كنند؛ نه، تنوع و مختصات گوناگون در تشكلها هيچ ايرادي ندارد؛ منتها در جهتگيريها، در پيشرفت به سمت اهداف انقلاب، يك هماهنگي انجام بگيرد تا بتوانيد بر محيط دانشجوئي اثرگذاري كنيد. تشكلها بايد بتوانند بر محيط دانشجوئي اثرگذاري كنند.(بيانات در ديدار جمعي از دانشجويان 19/5/90)
فرهنگ تلاش و مجاهدت براي جبههي حق بايد در دانشگاه توسعه پيدا كند.(بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها 22/5/91)
اتّحاد نيروهاي مؤمن و غيور در دانشگاهها امروز يك ضرورت ترديدناپذير است.(پيام به کنگرهي جامعهي اسلامي دانشجويان 31/2/81)
بنده اعتقادم اين است كه اتّحاد تشكّلهاي دانشجويي - كه اشاره شد - چيز خوبي است؛ منتها نه به اين معنا كه همهي تشكّلها از بين بروند و يك تشكّل بهوجود آيد؛ اين تجربهي درستي نيست. چيزي نخواهد گذاشت كه همان تشكّل هم دچار مشكلات فراوانِ خيلي از تشكّلها خواهد شد. راه درست اين است كه اين تشكّلهاي دانشجويي موجود، با تفاهم، حقبيني و آن چيزي كه خاصيت دانشجوست، خودشان را به يكديگر نزديكتر كنند؛ حرف حق را وسط بگذارند و جانبداريها و مخالفتها از استدلال و منطق ناشي شود.(بيانات در ديدار دانشجويان نمونه و ممتاز دانشگاهها 7/9/81)