اقدام اخیر عربستان در قطع روابط با ایران که به معنای تاکید بر تفرقه افکنی و تنش در جهان اسلام است باعث شده است که حتی سلفی های مصر نیز این اقدام را محکوم کنند. برخلاف انتظار آل سعود، جنایت اعدام «آیت الله نمر» روحانی بارز شیعه عربستانی، نه تنها جریان سلفی مصر و دیگر کشورهای عربی را خوشحال نکرد، بلکه اعتراض چهرههای سرشناس سلفی به این جنایت سعودی باعث بروز اختلاف و شکافهایی در صفوف آن ها شد.
اعدام آیت الله نمر توسط سعودی ها باعث به راه افتادن موجی در جهان اسلام و همچنین کشورهای غربی علیه سعودی ها شده است که این کشور در شرایط بسیار بغرنجی قرار گرفته است. عربستان برای فرار از این موج و تاثیرات آن با اقدامی عجولانه حمله به سفارتش در تهران را بهانه قرار داد و روابط خود را با ایران قطع کرد.
این اقدام عربستان که حکایت از عدم حاکم بودن عقلانیت بر رفتار سعودی ها دارد، بی شک پیامدهای برای این کشور دارد. در این مطلب نگاهی به پیامدهای این اقدام سعودی ها خواهیم داشت.
قطع ارتباط با ایران برای عربستان و هم پیمانش پیامدهای منفی فراوانی دارد. این پیامدها از اولین ساعات اعلام تصمیم مقامات ریاض، شروع شد. کاهش ارزش پول عربستان و افت شاخص بورس کشورهای عربی از جمله این پیامدها است که اتفاق افتاد.
از آن جا که در جریان مذاکرات هستهای ایران با 1+5 و پیش از حصول توافق، عربستان تلاش فراوانی داشت تا با استفاده از ابزار کاهش قیمت نفت، قدرت چانه زنی بیشتر را در اختیار طرف های غربی قراردهد، این جنگ نفتی عربستان ضربات سختی بر اقتصاد سعودی ها بر جای گذاشته است. کاهش قیمت نفت در سال جاری کسری بودجهای تا 87 میلیارد دلار برای حکام ریاض به ارمغان خواهد آورد. این در حالی است که اخیرا وزارت دارایی عربستان درآمدهای این کشور در سال 2015 را حدود 608 میلیارد ریال سعودی (معادل 162 میلیارد دلار) برآورد کرد که 15 درصد کمتر از پیش بینیها و 42 درصد کمتر از درآمدهای سال 2014 است.
صندوق بینالمللی پول نیز پیشبینی کرده بود کسری بودجه عربستان در سال 2015 به حدود 130 میلیارد دلار برسد و گزارشهای دیگری نیز کسری بودجه بالای 100 میلیارد دلار را برای این کشور پیشبینی کرده بود. در بودجه سال 2016، درآمدهای عربستان 137 میلیارد دلار پیشبینی شده که پایینترین رقم در 6 سال گذشته است و هزینهها نیز 224 میلیارد دلار برآورد شده که اندکی کمتر از برآوردهای سال 2015 (229 میلیارد دلار) است.
وزارت دارایی عربستان برای جبران هزینههای نظامی و کاهش درآمدهای نفتی این کشور برنامه 5 ساله برای کاهش یارانه برق و سوخت را در دست اجرا دارد. پس از اعلام رقم کسری بودجه امسال عربستان، مقامات این کشور به سرعت دست به کار شدند و ضمن افزایش قیمت بنزین اعلام کردند دولت یارانه برق، آب، گازوئیل و نفت سفید را نیز افزایش خواهند داد؛ اقدامی که قطعا نارضایتیهای داخلی را در عربستان افزایش خواهد داد. این سیاست عربستان به نظر می رسد همچنان ادامه داشته باشد و عربستان با تزریق بیش از حد نفت به بازار، سعی در پایین نگه داشتن قیمت نفت داشته باشد.
با این وضعیت، سیاست نسنجیده عربستان در قطع رابطه با ایران، اقتصاد شکننده و متکی به نفت این کشور را از همان ساعات اولیه تحت تاثیر قرار داد. به دنبال اقدام عربستان در قطع روابط با ایران و افزایش نگرانیها در مورد این که دلاری که عربستان تامین میکند ممکن است گرانتر شود، موجب شد تا روز دوشنبه، ارزش ریال عربستان در برابر دلار آمریکا کاهش یابد و از نزدیکی 425 واحد در روز پنجشنبه گذشته به 680 واحد در روز دوشنبه رسید که بالاترین رقم در 16 سال گذشته بود.
تحلیل گران میگویند اگر قیمت نفت کمتر از 40 دلار در هر بشکه بماند، عربستان ظرف سه سال ورشکست خواهد شد. این در حالی است که روز جمعه قیمت نفت به کمترین میزان در 11 سال گذشته رسید. با این وضعیت، چرا عربستان در این وضعیت شکننده اقدام به افزایش سطح تنش با ایران کرده است؟
عربستان در سال های اخیر بیش از پیش به آمریکا وابسته شده است. این کشور در زمینه تسلیحاتی در ردیف مشتری های همیشگی آمریکا است. از سوی دیگر وجود بزرگترین مناطق نفتی جهان در عربستان باعث شده است تا آمریکا نسبت به این کشور دیدگاهی راهبردی داشته باشد، با این حال اشتباهی که سعودی ها مرتکب شده اند مربوط به اعتماد زیاد به آمریکا است. سعودی ها به پشتوانه همین اطمینان در سوریه دخالت کردند و با حمایت های گسترده از تروریست ها به دنبال برکناری بشار اسد بودند، اما زمانی که از آمریکا در مورد حمله نظامی به سوریه جواب منفی شنیدند، پروسه شکست آن ها در سوریه آغاز شد.
در یمن نیز آمریکا تنها به صورت تلویحی از عربستان حمایت می کند و عربستان در 9 ماه گذشته نتوانسته است بر انقلابیون یمنی هیچ پیروزی چشمگیری را کسب کند. عربستان برای آمریکا تنها یک مهره بازی است و هر لحظه امکان تغییر این مهره و یا حذف آن وجود دارد، اما مقامات عربستان نمی خواهند این واقعیت را قبول کنند. در جریان بیداری اسلامی، حسنی مبارک، که مهره ای ارزشمند در سیاست های آمریکا بود نیز از این ناحیه ضربه خورد. آمریکا برای نجات وی هیچ کاری انجام ندادند. در یمن نیز علی عبدالله صالح به همین سرنوشت مبتلا شد. بنابراین سعودی ها با اعتماد بیش از حد به حمایت های آمریکا وارد پروسه افزایش سطح تنش با ایران شده اند.
این استراتژی جدید عربستان در مورد ایران تنها در یک زمینه می تواند باعث فشار بر ایران شود و آن نیز به قیمت نفت بر می گردد. البته این فشار جدید نخواهد بود و در یک سال گذشته ایران به این نتیجه رسیده است که به درآمدهای نفتی زیاد تکیه نکند. شاید بتوان افزایش سطح تنش بین ایران و عربستان را از یک تهدید به فرصتی بزرگ برای اقتصاد ایران تبدیل کرد، چرا که رهبر معظم انقلاب بارها بر اقتصاد مقاومتی و عدم تکیه بر درآمدهای نفتی تکیه کردند و شاید این فرصت جدید بتواند مقامات و دستگاه های اقتصادی کشور را به این نتیجه برساند که در راستای اقتصاد مقاومتی فعالیت های بیشتری صورت بگیرد.
نتیجه
وجود اماکن مقدس در عربستان باعث شده است تا مقامات سعودی با لقب خادمین الحرمین الشریفین در جهان اسلام به دنبال نفوذ باشند، اما در سال های اخیر سعودی ها با هتک حرمت این اماکن مقدس نه تنها آبرویی برای خود کسب نکرده اند، بلکه به صورت کلی این آبرو را از دست داده اند.
اقدام اخیر این کشور در قطع روابط با ایران که به معنای تاکید بر تفرقه افکنی و تنش در جهان اسلام است باعث شده است که حتی سلفی های مصر نیز این اقدام را محکوم کنند. برخلاف انتظار آل سعود، جنایت اعدام «آیت الله نمر» روحانی بارز شیعه عربستانی، نه تنها جریان سلفی مصر و دیگر کشورهای عربی را خوشحال نکرد، بلکه اعتراض چهرههای سرشناس سلفی به این جنایت سعودی باعث بروز اختلاف و شکافهایی در صفوف آن ها شد. جبهه سلفی مصر در بیانیهای اعدام گروهی 47 نفر در عربستان و از جمله آن ها «آیت الله نمر» را محکوم کرد. این جبهه، حکمهای صادر شده را «ظالمانه» و آل سعود را «مجرم» دانست، و اجرای حکمهای اعدام را «جنایت» جدیدی توصیف کرد که در «تاریخچه این نظام در جنگ علیه اسلام و علمای صادق» ثبت میشود.
این اقدام عربستان در حالی صورت گرفت که تصور می کرد جهان اهل سنت به صورت دومینو روابط خود را با ایران قطع خواهند کرد. در صورتی که تعدادی ریز کشور و کشورهای بحران زده مانند بحرین و سودان و با ایران قطع رابطه کرده اند. هرچند این دوکشور نیز پیش از این عملا رابطه ای با ایران نداشتند.
سیاست عربستان در مورد ایران از همان لحظه شروع با شکست مواجه شد. مشکل اصلی مقامات سعودی عدم توجه به مقدورات ملی است و سعی دارند برای خود نقشی فراتر از توانایی هایشان تعریف کنند، در حالی که عربستان به هیچ عنوان یارای مقاومت و رقابت با ایران را ندارد.
«مارتین گلن» در مقالهای با عنوان «وقتی عربستان از سر ضعف ریسک میکند» که در «دی سایت» منتشر شد، نوشت: «عربستان در عرصه توانمندیهای اجتماعی و فرهنگی، ظرفیت مقابله با ایران را ندارد. پادشاهی عربستان دههها به این امر دل خوش کرده بود که جمهوری اسلامی از سوی غرب در حالت ضعف نگاه داشته شود و این کشور با خرید بالای تسلیحات، قدرت برتر منطقه باشد.» این پژوهشگر ارشد خاورمیانه در ادامه تاکید میکند: «از جنبه آموزش و فرهنگ، ادبیات و فیلم، علم و دانشگاه، فعالیت اجتماعی، اخلاق کاری و دینامیسم روشنفکری گرفته تا جنبه معروف به «قدرت نرم»، بین رقبای دو سوی خلیج فارس (ایران و عربستان) به اندازه یک دریا فاصله وجود دارد.» بنابر این گزارش، سهتفنگدار دستگاه رهبری عربستان (ملک سلمان و دو ولیعهدش) تلاش میکنند برای ترساندن ایران، آن هم در آستانه رها شدن این رقیب از چنگ تحریمها، میخ خود را در منطقه بکوبند؛ امری با موفقیت کم و ریسک بالا که میتواند تمام منطقه را به درگیری کلان شیعی-سنی سوق دهد. قطع عجولانه مناسبات دیپلماتیک با تهران آن هم، ۴۸ ساعت بعد از اعدامهای دستهجمعی در عربستان، اثری از خود بر جای میگذارد که نشان از ضعف و فقدان رهبری در ریاض دارد./