تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۸۶۲۸۹
عصام حداد، فعال سیاسی لبنانی، در گفت‌وگو با «شرق»:

اروپا می‌خواهد با قدرت‌گرفتن ایران بحران منطقه را حل کند

اشاره: از آغاز ناآرامی‌های سوریه چهار سال می‌گذرد؛ اتفاقی که هم‌زمان با شروع «بهار عربی» در میان اعراب رخ داد و الان زمستانش را هم از سر گذرانده است و نمی‌داند بعد از زمستان چه فصلی باید بیاید که از این زمستان هم روسیاه‌تر باشد. هزاران‌هزار کشته، معلول، بی‌خانمان و آواره و اینک موج پناه‌جویانی که سوژه هم‌زمان نفرت و دلسوزی برای اروپاییان شده‌اند. دلشوره برای فردای خاورمیانه به‌ویژه سوریه و عراق با ترس از سربرون‌آوردن نیروهایی بدتر از داعش درهم آمیخته است. تجربه نشان داده که در خاورمیانه حد و مرزی برای سربرآوردن نیروی بدتر وجود ندارد. فراموش نکنیم روزهایی را که ظهور نیرویی بدتر و متحجرتر از القاعده ناممکن می‌نمود ولی «داعش» با خاورمیانه چنان کرد که القاعده، روسفید شد! حالا ایران، به‌عنوان کشوری که از منظر فکری، مذهبی و سیاسی، نقطه مقابل گروه‌های تکفیری در منطقه به‌شمار می‌رود، هم بخشی از دیپلماسی خود را معطوف به ایجاد همگرایی و حساسیت برای ایجاد ثبات در منطقه کرده است. «عصام حداد»، فعال سیاسی لبنانی است که سال‌ها در کنار یاسر عرفات با رژیم اسرائیل جنگیده و جزء اولین گروه اعزامی جبهه آزادی‌بخش فلسطین به ایران در فردای انقلاب بوده است، گروهی که ساختمان سفارت اسرائیل را تحویل گرفتند و پرچم فلسطین را بالای آن به اهتزاز درآوردند. او پیش از آغاز گفت‌وگوی خود با «شرق»، می‌گوید که بیش از ٨٠ درصد مردم خاورمیانه در فقر مطلق به سر می‌برند و تنها آرزویش این است که روزی مردم محروم منطقه از این همه آشفتگی رها شوند.
پایگاه بصیرت / لاله رشیدی

(روزنامه شرق - 1394/06/24 - شماره 2398 - صفحه 7)

‌* با توجه به نقشه سوریه و حرکت نیروهای معارض اسد و ارتش سوریه، توازن میان نیروهای درگیر در این کشور به چه صورت است؟

** در شمال سوریه، کردها و آسوری‌ها مستقر هستند که با همکاری حزب کارگران کردستان ترکیه به نبرد با داعش مشغول‌اند. نیروهای کرد ازجمله صادق‌ترین نیروهای حاضر در منطقه هستند که برای مبارزه با داعش از هیچ جان‌فشانی‌ای دریغ نکرده‌اند. به ‌غیر از غرب سوریه، که تا حدودی تحت کنترل دولت سوریه و نیروهای مخالف بشار اسد است، مناطق دیگر کاملا در حال حاضر تحت کنترل داعش است که البته جمعیت بسیار کمی در آن ساکن هستند. همان‌طور که در نقشه سوریه پیداست، رود فرات از این منطقه عبور می‌کند. کنترل رود فرات تقریبا در دست داعش است. داعش علاوه بر اینکه از شمال با ترکیه هم‌مرز شده است، قلمرو خود را تا مرزهای اردن نیز بسط داده است. این منطقه‌ای که در کنترل داعش است به‌لحاظ تاریخی منطقه مهمی است. هارون‌الرشید در کنار رود فرات دستور ساخت شهر «رافقه» در کنار شهر رقه را داد. بخشی از جنگ‌های صلاح‌الدین ایوبی نیز در این منطقه رخ داد. ولی با وجود این در این منطقه تا قبل از داعش، خلق‌های مختلف در کنار هم در حال زندگی بودند.

‌اما درون قلمرو داعش در خاک سوریه، یک بخش بسیار کوچکی در شرق سوریه وجود دارد که تمام اطرافش به اشغال داعش درآمده است اما این بخش هنوز تحت کنترل دولت سوریه باقی مانده است.

بله. بخش‌هایی از استان «دیر‌الزور» که سومین پایگاه هوایی مهم سوریه است الان در کنترل ارتش دولت سوریه است.

‌* چگونه داعش کل این منطقه را توانسته اشغال کند ولی این بخش را، که درون بخش‌های اشغال‌شده به دست داعش است، نتوانسته هنوز تحت کنترل خود داشته باشد؟

** برای اینکه این بخش‌های اشغال‌شده تقریبا خالی از سکنه بودند. اینجا ولی پنج هزار نفر جمعیت دارد و از طریق هوایی به این بخش کمک می‌رسد. هنوز چندین قبیله اینجا حضور دارند که علیه داعش هستند. درواقع مسئله اصلی این است که بخش‌هایی که به دست داعش در سوریه اشغال ‌شده است به خودی خود برای داعش مهم نبود. غیر از مسئله نفت منطقه تحت اشغال داعش، مسئله مهم دیگر این بود که اینجا مرز سوریه با اردن است.

این صحرا تا عربستان سعودی ادامه دارد. (درواقع این مسیری بود که عرب‌ها ابتدا در آن سال‌ها از طریق همین صحرا از حجاز به شام رسیدند). بخشی از نیروهای داعش از افسرهای سابق ارتش صدام هستند که آن سال‌ها به اردن مهاجرت کردند. افسران بعثی قبل از مسئله داعش در قسمت بین منطقه انبار موصل و مرز اردن با آمریکا می‌جنگیدند که می‌شود گفت درواقع تمام مناطق سنی‌نشین را شامل می‌شد و اینجا که الان در دست داعش است، منطقه مناسبی بود که از آن وارد عراق شوند. از نظر داعش که بخشی از آنها همین بعثی‌های سابق بودند، این کریدور به خاک عراق، باید همچنان حفظ شود.

* عراقی‌های نزدیک به دولت اسد، نمی‌توانند از همین منطقه برای کمک به سوریه استفاده کنند؟

** برنامه این بود که راه نفوذ نیروهای مدافع بشار اسد از عراق به سوریه نیز در این کریدور بسته شود. به همین دلیل موصل را اشغال کردند. چراکه کشورها و نیروهای هوادار دولت سوریه، از طریق این راه زمینی به این کشور کمک لجستیکی می‌کردند. خود منطقه خیلی مهم نیست. درواقع اشغال این منطقه به‌خاطر نفت است اما بعثی‌ها و داعش گمان می‌کردند از این راهرو برای بستن راه ورودی ایران از طریق موصل به سوریه هم استفاده می‌کنند.

ارتش سوریه برای تأمین نیروهای نظامی و اسلحه مشکل دارد. درواقع با اشغال موصل راه‌ها برای کمک به سوریه بسته شد. درواقع راه ورودی تمام نیروهای نظامی که خواهان کمک به بشار اسد بودند از این طریق بسته شد. وظیفه اصلی داعش این بود که این راه را ببندد. درواقع اگر موصل در دست داعش نبود تا الان با همکاری ارتش سوریه و کردها، داعش به‌کلی از سوریه بیرون رانده شده بود. وظیفه اصلی داعش این بوده که راه را برای کمک به سوریه مسدود کند.

‌* ترکیه چه نگاهی به این مسیر استراتژیک دارد؟

** این راه برای ترکیه نیز بسیار مهم است، درواقع داعش از طریق این قسمت با ترکیه ارتباطش را حفظ می‌کند.

* شمال غربی سوریه به‌غیر از منطقه روژآوا که کردها در آنجا در حال نبرد با داعش هستند تحت کنترل جبهه النصره و احرارالشام قرار دارد که زمانی، شاخه‌ای از «النصره» بود.

** بله. همین‌طور است. درواقع این گروه‌ها متناسب با اینکه چه کسی به آنها پول می‌دهد گرایش‌های سیاسی‌شان عوض می‌شود. این دو به‌دلیل مسائل مالی با هم اختلاف دارند. این دو گروه بیشتر قسمت شمال‌غربی سوریه را تحت تصرف خود دارند. «ادلب» در کنترل جبهه النصره و اطرافش در اختیار احرار‌الشام است.

* الان کدام‌یک قوی‌تر است، یا به بیان دیگر توازن قوا الان به سمت کدام است؟

** قطعا جبهه النصره. رئیس جبهه النصره «فاروق طیفور» است که اخوانی است و با دولت سوریه در زمان حافظ اسد در سال‌های ٨١-١٩٧٩ جنگیده است. نیروی اجرائی او در منطقه «جولانی» است ولی رهبری این جریان با فاروق طیفور است. مسئله اصلی این است که این جریان وابسته به اخوان‌المسلمین است. گاهی صحبت‌هایی می‌شود مبنی بر اینکه اینها وابستگی به القاعده دارند ولی من فکر می‌کنم نیروی تأثیرگذار بر این دو گروه و نیروی پیش‌برنده این دو گروه، اخوان‌المسلمین است. احرار‌الشام آخرین‌بار اعلام کرد ما به القاعده کاری نداریم. اما واقعیت این است که این گروه‌ها چه اخوانی باشند چه نباشند، هر دو بازیچه ترکیه هستند. یادمان نرود که جبهه النصره به فرماندهی فاروق، در ترکیه تشکیل شد.

‌* اما رقابتی الان بین این دو گروه شکل گرفته است که هرکدام خود را نیروی اصلی معتدل معرفی کنند و در معادلات سیاسی آتی سوریه اگر قرار بر سرکار آوردن یک نیروی معتدل باشد کدام‌یک از این دو آن را نمایندگی می‌کند؟

** جبهه النصره نیروی مخالف اصلی در سوریه است. این گروه تلاش‌های بسیاری کرد تا با همکاری ترکیه و قطر از فهرست گروه‌های تروریستی بیرون بیاید. اما هنوز همچنان در این فهرست هست. اما از طرف دیگر با این مسئله روبه‌رو هستیم که آمریکا، اینها را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار می‌دهد اما از طرف دیگر از آنها پشتیبانی می‌کند. به‌طور مثال تا الان که دو بار قصد داشته است به ارتش آزاد سوریه از طریق هوایی کمک کند اما عملا مهمات به دست جبهه النصره رسیده است.

* به نظر شما این اتفاق عمدی بوده است؟

** صددرصد عمدی بود. در این منطقه ترکیه نقش اصلی را بازی می‌کند. آمریکا و ترکیه به همه مخالفان اسد کمک کردند. فقط این مسئله برایشان مهم بود که منطقه‌ای که در کنترل اسد است کوچک شود، ورودی عراق به سوریه را هم ببندند و ارتش سوریه را از نظر روحی تضعیف کنند.

* به ارتش آزاد سوریه اشاره کردید. امروز، این ارتش چه وضعیتی دارد؟

** واقعیت این است که چیز زیادی از ارتش آزاد سوریه باقی نمانده است. فقط در مناطقی که در مجاورت اردن است با پشتیبانی آمریکا بخش‌هایی همچنان در تصرفشان باقی مانده است. این جریان عملا مرده است! خیلی از اینها افسرهای ارتش سوریه بودند که مخالف سیاست‌های سوریه بودند ولی به‌هیچ‌عنوان هم نمی‌خواهند نوکر آمریکا باشند. خیلی از اینها دیگر نمی‌جنگند و به کشورهای دیگر از جمله مصر مهاجرت کرده‌اند. در ارتش آزاد سوریه دست‌کم ٤٠٠ افسر ارتش اعلام کرده‌اند که دیگر حاضر نیستند علیه اسد بجنگند. در روزهای اول ناآرامی‌های سوریه ارتشی‌ها و یک‌سری ازگروه‌های چپ سوری دور هم در شهر «قاضی انتر» جمع شدند و شورای ملی سوریه (ائتلاف وطنی سوری) را تشکیل دادند. این تشکیلات همچنان با نام شورای ملی سوریه در حال فعالیت است. الان کسی که عهده‌دار ریاست این تشکیلات است «خالد الخوجه» نام دارد که تمایلات اخوانی دارد.

* یعنی شورای ملی سوریه با ارتش آزاد سوریه همکاری می‌کند؟

** نه، ارتش آزاد سوریه فقط همان قسمت‌هایی را که نزدیک به اردن است، در اختیار دارد. درواقع این نیروی ائتلاف (شورای ملی سوریه) اول ادعا کرد همه نیروها را در بردارد. تعدادی از افسرهای ارتش آزاد نیز در این شورا هستند. اما واقعیت این است که ارتش آزاد تنهاست. درواقع شورا اصلا نمی‌تواند به ارتش آزاد سوریه دستور بدهد. نیروی اصلی شورا، اخوان‌المسلمین است. بقیه نیروها در شورا، احزاب کوچکی هستند که قبلا در سوریه فعال بودند.

* اما شما گفتید که اخوان پشت جبهه النصره است؟

** جبهه النصره تنها بازوی مسلح اخوان است و بازوی سیاسی اخوان نیست. آنها در سال ٢٠١١ شورای ملی سوریه را با گروه‌های دیگر که اغلب آنها در پاریس، استکهلم، قطر و ترکیه بودند، ایجاد کردند. نیروی اصلی این جریان، اخوان‌المسلمین بود. اینها می‌گفتند ما می‌خواهیم همه را متحد کنیم. از سال ٢٠١١ تا آخر سال ٢٠١٣ با توجه به اینکه در مصر اخوانی‌ها سرکار بودند. برای اینکه اینها فکر می‌کردند با کمک اخوان‌المسلمین می‌توانند همه را در یک‌جا جمع کنند تا اینکه ژنرال سیسی در مصر روی کار آمد و بساط اخوان در مصر برچیده شد. به‌دنبال برخورد شدید دولت جدید قاهره با اخوان‌المسلمین، شورای ملی سوریه بی‌خاصیت شد.

‌* ولی اخوان‌المسلمین که هنوز رابطه‌اش را با نیروهای مخالف اسد حفظ کرده است؟

** بله ولی اخوان الان جبهه النصره را دارد و عملا دیگر به این ائتلاف نیاز ندارد. اگر کسی به قطر برود و سراغ شورای ملی سوریه را بگیرد، دفتر غیررسمی جبهه النصره را نشان می‌دهند، ولی اگر مایل باشد با نماینده جبهه النصره گفت‌وگو کند، به‌صورت رسمی امکان‌پذیر نیست و می‌گویند آنجا دفتر ندارند، اما اگر رابطه خوبی با سازمان امنیت قطر و آمریکا داشته باشید امکان ارتباط با جبهه النصره را کاملا مهیا می‌کنند. در شورای ملی، گروه‌های مختلفی هستند که در جامعه به‌ویژه طبقه متوسط نفوذ دارند اما چون گروه‌های دیگر برنامه ندارند، هژمونی این ائتلاف همچنان با اخوان‌المسلمین است.

* این‌گونه به نظر می‌رسد که شورای ملی سوریه فقط ویترینی از ائتلاف است. یا شاید به زبان دیگر جبهه النصره می‌داند که نمی‌تواند تحت نام خود به‌صورت سیاسی در جوامع بین‌المللی حضور به هم رساند به همین دلیل ویترین ِ ائتلاف، با نام شورای ملی سوریه برایش پوشش خوبی برای حضور در عرصه بین‌المللی فراهم می‌کند.

** بله درواقع می‌توان گفت از افراد و گروه‌هایی که غیر از جبهه النصره و اخوان‌المسلمین در شورای ملی سوریه هستند عملا فقط سوءاستفاده می‌شود. چون هژمونی با اخوان است. ٩٠ درصد شورای ملی سوریه از اعضای اخوان تشکیل شده است و ١٠ درصد دیگر از بیش از ٣٠ گروه دیگر.

‌* به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها ظاهرا از دو جبهه در حال فشارآوردن به داعش هستند. یکی از جبهه شمالی از طریق ترکیه و دیگری در جبهه جنوبی از طریق عراق. این زیر ‌فشار قراردادن داعش را باید جدی تلقی کنیم یا سیاستی موقت است؟

** آمریکایی‌ها می‌گویند ما با ترکیه علیه داعش می‌جنگیم و با ارتش سوریه هم نمی‌خواهیم همکاری کنیم. آمریکا همچنان مایل است ارتش خودش را شکل دهد. دو بار هم صد نیروی فراری ارتش را به‌منظور شکل‌دادن به ارتش جدید سوریه در خاک ترکیه تعلیم دادند، اما این نیروهای تعلیم‌دیده یک‌بار به دست نیروهای جبهه النصره و بار دیگر احرارالشام افتادند. همه این حمله‌ها علیه داعش از سمت آمریکا نمایشی است. اینها دنبال این هستند که وضعیت سوریه را در این حالت نگه ‌دارند. واقعیت این است که آمریکا و متحدانش به ارتش سوریه می‌گویند شما حق ندارید ارتش را به مناطقی که در کنترل شما نیست بفرستید، اما از طرف دیگر عملا به جبهه النصره و احرارالشام اجازه می‌دهند مواضع ارتش سوریه را بمباران کنند.

همین الان احرار‌الشام علیه ارتش سوریه در ادلب و آلپو در حال نبرد است. ارتش آزاد سوریه هم از جنوب از طریق جولان به ارتش سوریه فشار می‌آورد. همه فشارها برای این است که ارتش سوریه در یک محدوده کوچک حول‌وحوش دمشق باقی بماند. پیغام مشخص است؛ چیزی نباید عوض شود و سوریه باید در این وضعیت باقی بماند؛ در حقیقت بشار اسد را زندانی این وضعیت کرده‌اند. از طرف دیگر هم راه ورود حزب‌الله و نیروی نظامی عراق را برای کمک به سوریه بسته‌اند. همه این تلاش‌ها برای این است که درواقع فقط نوارِ باریکی در کنار دریای مدیترانه سهم بشار اسد باقی بماند و نه بیشتر. قسمتی که الان در اختیار سوریه است بیشتر از ٢٠ درصد نیست، اما بیشتر جمعیت سوریه در این مناطق زندگی می‌کنند.

* آیا واقعا ازبین‌بردن احرارالشام و جبهه النصره و حتی داعش امکان‌پذیر نیست؟

** حقیقت ماجرا این است که ترکیه به‌راحتی می‌تواند ظرف چند روز اینها را مغلوب کند و ارتش سوریه هم با وجود همه کاستی‌ها می‌تواند تکلیف اینها را خیلی زود روشن کند، اما ترکیه و آمریکا عملا مانع این مسئله هستند. مثلا نگاهی به وضعیت شهر زبدانی بیندازید. زبدانی بزرگ‌ترین پایگاه ارتش آزاد سوریه بود. سال‌های ٢٠١٢ و ٢٠١٣ به‌دلیل اینکه این منطقه نزدیک لبنان است از اینجا ارتش آزاد سوریه را تجهیز می‌کردند. زبدانی راه بسیار مناسبی برای عبورومرور ارتش آزاد سوریه شده بود، اما حزب‌الله این راه را بست.

بعد از بسته‌شدن زبدانی به دست نیروهای حزب‌الله، از جولان به ارتش آزاد سوریه کمک توپخانه‌ای می‌شود. از لحظه‌ای که زبدانی از دست نیروهای مخالف دولت سوریه خارج شده است هرروز این منطقه که مردم عادی شیعه در آن زندگی می‌کنند به دست اینان بمباران می‌شود. پیغام این است: اگر می‌خواهید بمباران متوقف شود باید زبدانی را ترک کنید و به ما تحویل دهید. برای آمریکا این مهم است که به ایران و روسیه پیغام دهد که شما نمی‌توانید چیزی را در اینجا عوض کنید؛ خود آمریکا هم دنبال این است که سوریه را چندپاره کند. برای اینها مهم بود که نفوذ ایران را در سوریه از بین ببرند، به همین دلیل بود که با داعش شروع کردند و الانبار و موصل را گرفتند تا راه نفوذ ایران را ببندند. داعش یک وسیله است.

* پس آمریکا عملا دنبال حل مسئله داعش نیست؟

** همین‌طور است. وقتی‌ که آمریکا اعلام می‌کند ازبین‌بردن داعش زمان می‌برد و سال‌ها طول می‌کشد، بدین معناست که آمریکا می‌خواهد اول مسئله سوریه را روشن کند.

* الان وضعیت جدیدی که در منطقه با آن روبه‌رو هستیم مسئله یمن است که به نظر می‌رسد با شکلی از توافق بر سر مسئله یمن، این پیغام برای عربستان سعودی ارسال می‌شود که اگر به‌دنبال حل مناقشات خود با یمن است با توجه به اینکه نیروهای حامی حوثی‌ها اندکی عقب‌نشینی کرده‌اند، او هم باید درباره مسئله سوریه تا حدودی عقب‌نشینی کند.

** اتفاقی که در یمن افتاد به عربستان نشان داد برای پایان درگیری با یمن باید بازی دیگر قدرت‌های منطقه را جدی بگیرد، اگر نه بحرانش حل نخواهد شد. ایران نه به‌خاطر مذهب قدرت‌نمایی و فقط به‌خاطر منافعش می‌خواهد به اینها پیغام دهد باید شما منافع ایران را ببینید و درواقع این توافق اتمی بین ایران و کشورهای غربی حامل یک پیام جدی است و آن اینکه ایران باید به‌عنوان یک قدرت در منطقه به رسمیت شناخته شود. عربستان مایل بود از مصر برای سرکوب ایران در منطقه یاری بگیرد اما مصر هم اعلام کرد به‌هیچ‌عنوان نمی‌خواهد آلت دست عربستان باشد.

* مصر چه نگاهی به سوریه و شرایط آن دارد؟

** بله یکی از دلایلش هم این است که مصر مایل است در برابر عربستان بایستد. در همین چند روز اخیر یک هیأت مصری به دمشق سفر کرد. اولین چیزی که بعد از روی‌کارآمدن سیسی از طرف مصر اعلام شد این بود که شورای ملی سوریه در اتحادیه عرب نمی‌تواند صندلی داشته باشد و این صندلی متعلق به دولت سوریه است. به‌علاوه اینکه در سوریه باید دنبال راه‌حل سیاسی بود. چند روز پیش بزرگ‌ترین ستون‌نویس روزنامه الاهرام نوشت که پوتین و سیسی هر دو بر این نظرند که دولت فعلی سوریه باید باقی بماند و بعد برای پیداکردن یک راه‌حل سیاسی و فراهم‌شدن شرایط لازم برای تشکیل یک دولت با ساختاری دیگر فکر کرد. وزیر امور خارجه عربستان در سفری که به مسکو داشت اعلام کرد ما دنبال راه‌حل سیاسی هستیم، اما بدون بشار اسد.

آمریکا هم از طرف دیگر هم‌صدا با عربستان اعلام کرده است که ما داعش را بمباران خواهیم کرد، ولی ما درآینده سوریه جایی برای بشار اسد نمی‌بینیم. اتحادیه اروپا نیز ‌هم‌صدا با اینهاست و می‌گوید سوریه بدون اسد، اما الان مصر اعلام کرده ما با همه دنیا متحدیم ولی اسد باید بماند، وگرنه از سوریه چیزی نخواهد ماند و هرج‌ومرج همچنان در سوریه پابرجا خواهد ماند. الاهرام در ادامه نوشته است، ما اجازه نمی‌دهیم که نیروهای متمایل به اخوان‌المسلمین در سوریه بر سرکار بیایند. به‌همین‌دلیل چند روز پیش که جلسه اتحادیه عرب برای ایجاد نیروی نظامی مشترک تشکیل شده است، عربستان اعلام کرده مشارکت نخواهد کرد درواقع پیامش این است که با مواضع مصر بر سر سوریه سخت مشکل دارد.

جواب مصری‌ها هم این بود که پس با این حساب خودتان به‌تنهایی با یمن بجنگید! الان وضعیت منطقه به‌گونه‌ای است که باید نیروهای مختلف منطقه در کنار هم بنشینند و برای پایان‌دادن به مسئله سوریه راه‌حلی بیندیشند. الان دیگر اوضاع منطقه این‌گونه نیست که آمریکا هر کاری که بخواهد به دست ترکیه در منطقه انجام دهد. الان دو قدرت ایران و مصر در منطقه بر سر مسئله سوریه هم‌نظر هستند، اما متأسفانه این دو باوجود اینکه یک سیاست دارند با هم همراه نیستند.

‌* ایران بارها اعلام کرده باید وضعیت آینده سوریه از مسیر سیاسی و با نظر مردم سوریه مشخص شود. چگونه می‌توان به این استراتژی جامه عمل پوشاند؟

** من فکر می‌کنم نظر ایران نیز به‌مانند پوتین و سیسی است که اول باید با حضور بشار اسد آرامش به سوریه بازگردد و بعد از رسیدن به ثبات درباره آینده سیاسی سوریه تصمیم‌گیری کرد.

‌* شما داعش را ساخته و پرداخته آمریکا می‌دانید؛ الان مسئله‌ای در اتحادیه اروپا مطرح است مبنی بر اینکه آمریکا در منطقه خاورمیانه ایجاد بحران می‌کند ولی تبعات این جنگ‌ها به‌دلیل فاصله سرزمینی آمریکا از خاورمیانه گریبان‌گیر او نمی‌شود. در همین روزهای اخیر داد و قال دولتمردان اروپایی ازجمله به‌دلیل مسئله پناه‌جویانی که دسته‌دسته فقط برای زنده‌ماندن راهی اروپا می‌شوند بیشتر شنیده می‌شود.

** من همچنان بر این باورم که داعش، وسیله‌ای بود که به بشار اسد فشار بیاورند و همچنین علیه ایران با مرتجع‌ترین گروه‌ها متحد شوند. برنامه این بود که از عراق تا چچن، تندروهای مذهبی را علیه ایران بسیج کنند. این اقدام مشترک وهابی‌ها با آمریکایی‌ها و افسران بعثی سابق صدام بود. حقیقتش این است که اروپایی‌ها در همان روزهای اول داعش به‌سادگی فریب آمریکا را خوردند. اروپایی‌ها خودشان در منطقه نفوذ مستقیم ندارند. فقط انگلیسی‌ها هستند که در بحرین و همچنین در مسقط زیر پرچم آمریکا در منطقه حضور دارند. حالا اروپایی‌ها تازه متوجه شده‌اند که مردم مصیبت‌زده و جنگ‌زده نمی‌توانند به آمریکا بروند پس اولین نقطه امن اینها اروپا خواهد بود. متأسفانه باید این فجایع رخ دهد تا این کشورها بیدار شوند.

* با توجه به بحران پناه‌جویان، ممکن است اروپا برای پایان دادن به فعالیت داعش به آمریکا فشار آورد؟

** اگر بتوانند! من امیدوارم که بتوانند. مسئله‌ای که به این وضعیت کمک خواهد کرد کاهش فشار به روسیه از طرف اتحادیه اروپاست تا از این طریق دست روسیه برای مسئله سوریه باز باشد. در هفته گذشته آلمان و هلند اعلام کردند که قرارداد مینسک را به رسمیت می‌شناسند.

* به نظر می‌رسد که اروپا با کارت روسیه بازی می‌کند تا بتوانند آمریکا را در منطقه تحت‌فشار بگذارند.

** اروپا نمی‌تواند به‌صورت مستقیم در خاورمیانه کاری انجام دهد. همچنین اروپا نمی‌تواند به‌صورت مستقیم از دولت فعلی سوریه حمایت کند. هلند هفته پیش اعلام کرد بشار اسد را به رسمیت نمی‌شناسد، ولی از طرف دیگر آلمان دراین‌باره سکوت کرده است. اروپایی‌هابه‌ویژه آلمان خیلی امیدوارند که با قدرت ‌گرفتن ایران بتوانند بحران خاورمیانه را حل کنند، درواقع اگر مسئله اسرائیل نبود، اروپایی‌ها روی مصر هم سرمایه‌گذاری می‌کردند. ایران علیه اسرائیل است ولی مرز مشترک با آن ندارد. درواقع تجهیز مصر از طرف اروپایی‌ها در آینده نزدیک می‌تواند برای اسرائیل خطرآفرین باشد. برای اروپایی‌ها اینکه ایران، رژیم اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد خیلی مهم نیست، اما خیلی هم نباید برای اسرائیل دردسر ایجاد کرد به‌همین‌دلیل گزینه مصر برای حل بحران از نظر اروپا منتفی است.

‌* ولی خود مصر هم با مسئله داعش درگیر است.

** بله به‌همین‌دلیل روسیه تا حدودی مصر را تجهیز می‌کند. الان طبق قرارداد، ارتش مصر حق ورود به صحرای سینا را ندارد ولی به خاطر حضور سلفی‌ها، به‌جای اینکه پلیس به آن منطقه برود مصر مجبور شده ارتش را برای سرکوب اینها روانه کند. همین مسئله حضور پرقدرت ارتش در مصر سبب شده اروپایی‌ها به‌شدت مصر را رصد کنند تا ببینند درنهایت مصر با این ارتش می‌خواهد چه کند. چراکه ممکن است برای اسرائیل خطر ایجاد کند. اگر اینها بخواهند به مصر فشار بیاورند از طریق لیبی این کار را می‌کنند.

لیبی و مصر هزاران کیلومتر مرز مشترک دارند. ٢٥ میلیون اسلحه در لیبی وجود دارد. در آخرین اجلاس کشورهای آفریقایی که در آفریقای جنوبی برگزار شد اعلام شد لیبی تبدیل به مرکز قاچاق اسلحه به همه‌جا شده است. درواقع لیبی تبدیل به کشوری برای بی‌ثبات‌کردن کشورهای آفریقایی شده است. برخی از کشورهای اروپایی و آمریکا که می‌خواهند در آفریقا نفوذ کنند از طریق لیبی وارد عمل می‌شوند. تنها کشوری که می‌تواند جلوی لیبی را بگیرد مصر است؛ چون برای مصر مسئله موجودیتش است. آمریکا و کشورهای حامی سلفی‌ها از طریق لیبی به مصر فشار می‌آورند. بعد از اینکه مصر کانال جدید سوئز را راه‌اندازی کرد اقدام به ساخت یک اتوبان سه هزار کیلومتری جدید کرد. بخشی از این اتوبان به سمت لیبی است.

درواقع من این‌طور فکر می‌کنم که ساخت این اتوبان برای این است که اگر مجبور به صف‌آرایی در مقابل لیبی شدند از طریق این اتوبان بتوانند سریع وارد عمل شوند و مستقیم به خاک لیبی دسترسی پیدا کنند. معنای دیگرش هم این است که مصر می‌خواهد بی‌ثباتی مرزی‌اش را از بین ببرد. الان آلمان با سیاست مصر در لیبی موافق است.

‌* آیا آلمان به‌صورت رسمی از سیاست‌های مصر در مقابل لیبی حمایت کرده است؟

** بله، ولی نه با صدای بلند!

‌* پس می‌شود نتیجه گرفت آلمان هم امید دارد که از طریق مصر مسئله سوریه را حل کند؟

** من این‌طور فکر می‌کنم، ولی این مسئله به‌صورت رسمی اعلام نمی‌شود. آلمان درنهایت به‌دنبال یک راه‌حل سیاسی است. بعد از سال ٢٠١٣ روابط غیررسمی بین دولت آلمان با دولت سوریه برقرار شده است. به‌تازگی هم روزنامه‌های آلمان از همکاری سازمان‌های اطلاعاتی دو کشور با یکدیگر خبر داده‌اند.

* سؤال آخر، شما آینده سوریه را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

** من فکر می‌کنم وحدت سوریه حفظ می‌شود و تجزیه نخواهد شد. با تمام فشاری که با هدف برکناری اسد صورت گرفته است با توجه به موضع ایران، مصر و روسیه اینها کاری از پیش نخواهند برد و احتمالا تا سال دیگر تکلیف سوریه روشن خواهد شد. اینکه شکل جدید سیاسی سوریه چگونه خواهد شد، باید همه به نتیجه واحد برسند؛ هرکسی سعی خواهد کرد موقعیتش را تا آن زمان بهتر کند و درنهایت این مردم سوریه هستند که باید تصمیم بگیرند.

http://www.sharghdaily.ir/News/73487

ش.د9402593

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات