اقتصادی >>  اقتصادی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۰  ، 
کد خبر : ۲۸۶۷۱۸
دکتر ابراهیم رزاقی در همایش هادیان سیاسی عنوان کرد:

حرف از اقتصاد مقاومتی می‌زنیم، ولی به اقتصاد لیبرالی عمل می‌کنیم

ایران اسلامی که در دوران دفاع مقدس، هشت سال دفاع کرد. چرا در حوزه اقتصادی دفاع نمی‌کند! ما در این تحریم و تهاجم اقتصادی که علیه کشورمان صورت گرفت خوب دفاع نکرده‌ایم.
پایگاه بصیرت / گروه اقتصاد / دکتر ابراهیم رزاقی

دکتر ابراهیم رزاقی، اقتصاددان، پژوهشگر و مدرس دانشگاه که فارغ‌التحصیل مقطع دکترا در رشته توسعه اقتصادی از فرانسه است و سال‌های متمادی کرسی تدریس در دانشگاه‌های داخلی در رشته اقتصادی را دارا می‌باشد، وی سخنران اقتصادی بیست‌وسومین همایش هادیان و مسئولان سیاسی سپاه بود. آنچه در پی می‌آید خلاصه سخنرانی این استاد گرامی است.

نگاه به انسان در زندگی کنونی، متعاقب با آنچه دارد(ثروت) است و فردگرایی در آن به اوج خود رسیده است. در این نگاه انسان به‌عنوان یک فرد در راستای کسب هر چه بیشتر لذت و ثروت حرکت می‌کند. در این نگاه فقر وجود دارد و عامل این فقر را نیز خود فرد می‌دانند و از دیگران هم می‌خواهند که نسبت به این انسان فقیر هیچ‌گونه تعصبی نداشته باشد. انقلاب اسلامی ایران معنی دیگری از زندگی را در جهان به وجود آورد که در مقابل این نگاه به زندگی انسان بود و این نگاه مورد الگوبرداری قرار گرفت.

اقتصاد چه نوع دانشی است؟

نظام سرمایه‌داری معتقد است اقتصاد دانشی دقیق مانند نجوم، پزشکی، ریاضیات و ... است که یافته‌های آن در تمام اقصی نقاط دنیا قبال تکرار شدن است. سؤالی که پیش می‌آید اینکه با این وجود چرا قریب به اتفاق کشورهای دنیا صنعتی نیستند و چرا صنعتی نشده‌اند؟ دلیل اصلی این امر سرسپردگی این کشورها است و در راستای تأمین منافع کشورهای صنعتی تعریف و ایجاد شده‌اند. اصل قضیه مربوط به این موضوع می‌گردد که در برخی کشورهای محدود این نظریه انسان‌محوری پیروز شده است، ولی در هیچ یک از آنها انسان به آرامش نرسیده است؛ چرا که پول و ثروت محور و نشانه تمدن شده است.

بقای سرمایه‌داری به تولید آنها ارتباط دارد. در قرون گذشته تولیه به صورت سنتی و با محوریت دست انسان شکل می‌گرفت و لذا به‌صورت محدود انجام می‌شد، ولی در حال حاضر تولید به صورت صنعتی انجام می‌شود و این یعنی تولید انبوه و از محدودیت خارج شدن. تولید صنعتی با دو اشکال عمده روبه‌رو شد؛ ۱ـ کمبود مواد اولیه برای تولید ۲ـ نیاز به بازار فروش کالای تولید شده. در تمدن جدید تمام دنیا باید در این زمینه فعالیت کنند و این دو مشکل را حل کنند. یعنی منابع خود را به صورت خام به کشورهای صنعتی بفروشند و در مقابل کالای تولید شده مورد نیاز را تهیه کنند. از ۲۰۰ سال پیش دنیا به این سمت حرکت کرده است، لذا به هیچ کشوری اجازه استقلال اقتصادی داده نشده است و اگر کشوری در حوزه استقلال گام برداشته است به وسیله ابزار مختلف و از راه‌های گوناگون مانع دستیابی به استقلال آن شده‌اند.

از دیگر اعتقادات نظام سرمایه‌داری عدم دخالت دولت در اقتصاد است. به اعتقاد این نظام، عامل بازار بدون اراده انسان حداکثر توسعه را در کشور به وجود می‌آورد. اشکالی که وجود دارد اینکه اگر انسان‌هایی که به‌دنبال حداکثر سود و ثروت هستند این بازار را در واسطه‌گری خلاصه کردند، توسعه چگونه به وجود خواهد آمد!

مسلماً عده‌ای از انسان‌ها در این جوامع با واسطه‌گری به ثروت‌های هنگفت دست پیدا می‌کنند، ولی توسعه‌ای اتفاق نمی‌افتد؟ چرا که به‌دنبال سود بیشتر در زمان کمتر هستند.

نظام لیبرال سرمایه‌داری به‌گونه‌ای القا می‌کند که بهترین روش برای کشورهای غیرصنعتی این است که مواد اولیه موجود در کشور خود را بفروشد و در مقابل آنچه نیاز دارد از کشورهای صنعتی تهیه کند. این نظام قیمت‌گذاری مواد خام اولیه را نیز به‌شدت کنترل می‌کند تا هیچ کشوری از قبیل فروش مواد اولیه به ثروت‌های کلان دست‌یابند و به معنی واقعی کلمه ثروتمند شوند و با ایجاد محدودیت مضاعف در خرید کالاها و خدمات، از دستیابی کشورهای غیرصنعتی به صنعت و فناوری لازم جهت تولید صنعتی ممانعت می‌نماید.

ماحصل این نگاه اقتصادی در دنیا به وجود آمدن بیش از یک میلیارد فقیر در دنیا است که نشان می‌دهد این روش پاسخگوی نیاز انسان کنونی نیست و نظام سرمایه‌داری با استفاده از رسانه و القای دروغ به مردم دنیا در راستای دستیابی به اهداف خود عمل می‌نماید و در داخل کشورهای غیرصنعتی عده‌ای برای اهداف نظام سرمایه‌داری با آنها همراه می‌کنند و از این موضوع منتفع می‌شود و این افراد هستند که کشورهای غیرصنعتی را اداره می‌کنند و اگر در این فرایند به بن‌بست برسند از چرخه و دور اقتصادی خارج می‌شوند و افراد دیگری جایگزین آنها می‌شوند. اشکال اصلی این نظام فردگرایی است و این فردگرایی با موانعی روبه‌رو است که وقتی آن موانع را از سر راه خود برمی‌دارد جامعه به سمت پوچی و انحطاط سوق داده می‌شود. موانع اصلی این روش محدودیت‌هایی مثال دین، آیین و اخلاق است. منافع ملی و منافع ملت در این نظام معنی ندارد؛ چرا که اصل یا فرد است و جمع‌گرایی جایگاهی در این نظام ندارد.

این نظام برای اینکه مردم کشورهای غیرصنعتی به روش غلط آنها ایراد وارد نکنند با آمار و علم ریاضی آن را توجیه می‌کنند و چون از ابزار علمی برای توجیه آن مدد می‌گیرند کمتر مورد تعرض مردم خواص آن کشورها قرار می‌گیرند. به‌عنوان مثال تورم ۴۰ درصدی در یک کشور را با تغییر ضرایب، ۱۲ درصد عنوان و اثبات می‌کنند در حالی که واقعیت صحنه اجتماع چیزی غیر از آن را نشان می‌دهد.

نگاه اسلام به اقتصاد (انقلاب اسلامی ایران)

در اقتصادی که محور پول است، نگاه‌های متفاوتی به این پول وجود دارد. برخی آن را برای فرد می‌دانند و کسب حداکثری آن را برای انسان هدف خود قلمداد می‌کنند. برخی دیگر از این پول به‌گونه‌ای دیگر استفاده می‌کنند. در اسلام کمک به فقیر و اعطای پول به آنها جهت رهایی از فقر امری پسندیده و مورد تأیید دین و ‌آیین است، ولی در نظام انسان‌محور، این فردی که چنین اقدامی انجام دهد، کار منطقی انجام نمی‌دهد در این نظام منطق یعنی در تمام موارد به فکر خودش بودن.

در نظام جمهوری اسلامی نگاه خاصی به اقتصاد وجود دارد. انسان در این نظام علاوه‌بر توجه به خود به دیگران نیز توجه دارد و با عاطفه، اخلاق و... ارتباط دارد. در نظام جمهوری اسلامی ایران و در قانون اساسی آن اقتصاد وسیله است نه هدف. یعنی اینکه در سطح فرد، خانواده، ملت و ... باید به اقتصاد به عنوان یک وسیله برای دستیابی به اهداف والای انسانی نگریسته شود. نه هدف اصلی انسان از زندگی در این دنیا. اگر اقتصاد هدف شد، اقتصاد ایران مانند اقتصاد آمریکا، اقتصاد سرمایه‌داری و سوسیالیستی می‌گردد که در حال حاضر به پوچی رسیده‌اند. در این نظام وظیفه دولت چیست؟ در نظام لیبرال سرمایه‌داری، دولت کاری به افراد فقیر ندارد که چه عاملی باعث فقر آنها شده است و معتقد است بازار همه چیز را سر و سامان می‌دهد و دولت نباید دخالت کند. ولی در نظام جمهوری اسلامی ایران و در اصل ۴۳ قانون اساسی برای دولت در حوزه اقتصاد وظیفه مشخص کرده است و ‌آن اینکه متولی تأمین مسکن، کار، خوراک، پوشاک، بیمه، درمان و بهداشت است. در نظام‌های لیبرال این موارد خصوصی می‌شود و از حوزه عملکرد دولت خارج می‌گردد.

در سال‌های بعد از انقلاب کشور بیش از ۱۳۰۰ میلیارد دلار درآمد داشته است که از قبل آن می‌بایست ۱۳۰ میلیون شغل ایجاد می‌کرد. در حالی که ۱۳ میلیون شغل ایجاد شده که بیشتر آنها نیز واسطه‌گری است و اقتصاد دلالی رونق گرفته است که این آفت یک اقتصاد است و نشان می‌دهد دولت‌ها در اجرای این قانون خوب عمل نکرده‌اند و ناخواسته سیاست‌های اقتصادی غربی و آمریکایی را در کشور به اجرا گذاشته‌اند و در این مسیر توجهی به نتایج نامطلوب اجرای این روش در کشور صورت نگرفته و وضعیت اقتصادی کشور را به حالت نامطلوب رسانده است.

اصل ۴۴ قانون اساسی اقتصاد ایران را بخش‌بندی و معرفی می‌کند. در نظام سوسیالیستی اقتصاد یک بخش دارد و آن هم بخش دولتی است. در نظام سرمایه‌داری نیز اقتصاد یک بخش‌ دارد و آن بخش خصوصی است، ولی در نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران سه بخش تعریف شده است. دولتی، خصوصی و تعاونی. دولت نباید کارفرمای مطلق باشد؛ چرا که در این صورت نظام سوسیالیستی ایجاد می‌شود. بخش خصوصی هم نباید به انباشت ثروت روی آورد؛ چرا که نظام سرمایه‌داری پدید می‌آید. باید از مضایای هر سه بخش در اقتصاد بهره برد. ولی در صحنه عمل دولت‌ها با خصوصی‌سازی، اقتصاد را به سمت تک‌بخشی شدن هدایت کرده‌ایم و آن نیز از نوع سرمایه‌داری که بدترین نوع است.

لیبرال‌ترین کشور دنیا، آمریکاست، ولی در همین کشور در عالی‌ترین درجه از تولید داخلی حمایت می‌شود. هیچ کشوری نمی‌تواند کالایی به آمریکا صادر کند که تولید داخلی را تحت‌تأثیر قرار دهد. هر کالایی بخواهد وارد شود تعرفه‌های سنگین بر آن وضع می‌کنند تا تولید داخلی آسیب نبیند. در حالی که در کشور ما مسئولان اجرایی با تخصیص دلار ارزان موجبات تضعیف تولید داخلی را فراهم می‌کنند به‌گونه‌ای که واردات مقرون به صرفه شود و تولید داخلی تضعیف و در نهایت نابود شود.

شعار جمهوری اسلامی، استقلال، آزادی جمهوری اسلامی بود. این عملکرد با استقلال منافات دارد. امام(ره) در وصیت‌نامه توسعه را اینگونه تعریف می‌کنند: خویشتن‌شناسی، خودکفایی و استقلال در تمام زمینه‌ها. در حالی که عملکرد دولت‌ها با این تعریف همخوانی ندارد و در راستای خواست کشورهای غربی و ‌آمریکا صورت می‌پذیرد. (خام‌فروشی و واردات کالاهای مورد نیاز)

مالیات محور توسعه

تمام کشورهای صنعتی و غربی از مالیات در راستای اداره کشور بهترین استفاده را دارند و درآمدهای کلان مالیاتی دارند. در کشور ما فرار مالیاتی در سطح ثروتمندان وجود دارد و حتی به ثروتمندان یارانه نیز پرداخت می‌گردد. در حالی که دولت باید توجه بیشتری به قشر آسیب‌پذیر جامعه داشته باشد. دولت با درآمد مالیاتی در حوزه تأمین منافع ملی و تأمین نیازهای دولت در مورد درآمد می‌تواند استفاده مطلوب داشته باشد که متأسفانه در این حوزه ضعیف عمل می‌کنند.

در هیچ یک از کشورهای صنعتی اجازه داده نمی‌شود سود فعالیت‌های غیرتولیدی بیشتر از فعالیت‌های تولیدی باشد و با این امر مبارزه می‌شود، ولی در کشورهای غیرصنعتی که واسطه‌گری رونق دارد این امر وجود دارد و در حال گسترش است. در کشور ما مجلس قانونی را تصویب می‌کند که در آن دولت مجاز به دریافت مالیات از مستقلات نیست این به آن معنی است که فرد می‌تواند خانه‌ای تهیه کند و پس از افزایش قیمت آن را بفروشد و در این اقدام تجاری هیچ مالیاتی پرداخت نکند. در غرب برای خرید و فروش خانه بیش از ۸۰ درصد مالیات وضع می‌شود و از این طریق درآمد مالیاتی دولت افزایش می‌یابد و جلوی واسطه‌گری بی‌مورد گرفته می‌شود.

وظایف نمایندگان مجلس در این اقتصاد

یکی از اصلی‌ترین وظایف نمایندگان مجلس نظارت برعملکرد وزارت‌خانه‌ها و در صورت لزوم تذکر به وزیر برای اجرای قانون و در نهایت استیضاح وزیر کم‌کار و خاطی است. ولی در حوزه اقتصاد این اتفاق رخ نمی‌دهد. وزیری که سیاست‌های اقتصاد آمریکایی و غربی را در کشور پیگیری و اجرا می‌کند. نه تذکر دریافت می‌کند و نه استیضاح می‌گردد. چرا نمایندگان مجلس که قدرت دارند، می‌توانند در این حوزه مدافع منافع ملی باشند و منافع ملت را تأمین کنند چرا ورود پیدا نمی‌کنند؟ چرا اعتراض نمی‌کنند؟ قطعاً منافع شخصی، حزبی و گروهی منافع این امر می‌شود که در کلان به اقتصاد این کشور ضربات جبران‌ناپذیری وارد می‌کند و کار را به جایی می‌‌رساند که آمریکا اقتصاد ما را تحریم می‌کند یعنی اینکه امکان فشار بر اقتصاد ما از سوی کشورهای دیگر فراهم شده است. ایران اسلامی که در دوران دفاع مقدس، هشت سال دفاع کرد. چرا در این حوزه اقتصادی دفاع نمی‌کند! ما در این تحریم و تهاجم اقتصادی که علیه کشورمان صورت گرفت دفاع نکرده‌ایم. به سمت دشمن رفته‌ایم. چرا که اگر دفاع اقتصادی می‌کردیم، کالای مصرفی از خارج وارد نمی‌کردیم. ۱۴ میلیارد دلار، محصولات کشاورزی از خارج وارد نمی‌کردیم. ۶۰ درصد محصولات غذایی و مصرفی را از خارج تأمین نمی‌کردیم.

اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصادی که در مقابل تهاجم دشمن مقاوم باشد و از هم نپاشد. در داخل کشور اقتصاد مقاومتی را تفسیر به اقتصاد لیبرال کردیم. از اقتصاد مقاومتی حرف زدیم، ولی به اقتصاد لیبرالی عمل کردیم. مبانی اقتصاد مقاومتی، قانون اساسی و بیانات آمام(ره) و منویات رهبر معظم انقلاب است.

برندگان اصلی اقتصاد لیبرالی، واردکنندگان، تجار و واسطه‌گران هستند و با درآمدهای کلان که به دست می‌آورند، می‌توانند وزیر، نماینده مجلس و مجریان کشور را مدیریت کنند و از طریق آنها به منافع شخصی کلان خود دست‌یابند. مصادیق این امر در کشور ما وجود دارد. فساد ناشی از این امر موجب بروز بیکاری بیشتر، فقر کلان‌تر، فاصله طبقاتی و ... می‌شود.

راهکارهای برو‌رفت

۱ـ اعتقاد عملی به اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی؛

۲ـ اطلاع‌رسانی شفاف به مردم و مطالبه‌گری مردم از مسئولان در حوزه اقتصاد(رفع فقر، بیکاری، فساد و...)؛

۳ـ برنامه‌ریزی اقتصادی براساس قانون اساسی، گفتمان حضرت امام(ره) و منویات رهبری و توجه به نتایج برنامه‌های اجرایی؛

۴ ـ پاسخگویی مسئولان اقتصادی نسبت به عملکرد خود در مقابل ملت؛

۵ ـ انجام رسالت اصلی نمایندگی توسط نمایندگان مجلس (تأمین منافع ملی و ملت)؛

۶ ـ مدیریت مناسب سرمایه‌گذاری‌های خارجی در اقتصاد کشور؛

۷ ـ پرهیز از خام‌فروشی؛

۸ ـ سرمایه‌گذاری مناسب در صنایع کلان؛

۹ ـ توجه به تولید در روستا و ایجاد صنایع تبدیلی در روستاها؛

۱۰ ـ کاهش واسطه‌گری در امر اقتصاد؛

۱۱ـ احیای تعاونی‌ها؛

۱۲ـ اصلاح نظام بانکداری در راستای هدایت سرمایه‌ها به سمت تولید؛

۱۳ ـ حذف یارانه صادرات و وضع تعرفه‌های وارداتی برای حمایت از تولید داخلی؛

۱۴ ـ اصلاح الگوی مصرف در بین مردم و تبلیغ حمایت از تولید داخلی با مصرف آن.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
علی
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۱۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
0
2
کاشکی یخورده مدیریت هم بود و فقط حرف نبود
کاشکی مییشد درک کرد وقتی اقتصاد درست نداشته باشیم یه کشور درست هم نمیشه داشت
کاش درست بفهمیم وقتی اقتصاد درست نباشه و مردم نون شبشونو نداشته باشن دیگه اعتقادشونم میپره به نظام بد بین میشن فساد بیشتر میشه طلاق زیاد میشه و بطور خلاصه ستون خانواده از هم میپاشه
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات