روز جمعه مورخ 9 بهمن ماه رئیس جمهور پس از سفر رسمی پنج روزه به ایتالیا و فرانسه وارد تهران شد.
مرحله اول سفر رئیس جمهور به اروپا که از دورازه ایتالیا گذشت با امضای 14 سند و توافق درباره نقشه راه همکاری تهران – رم، زمینه گسترش روابط دو کشور را در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، توریسم و علمی و فناوری، هموار کرد.
آقای روحانی در سفر به ایتالیا ضمن دیدار با رئیس جمهور و نخست وزیر این کشور، در واتیکان با پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک های جهان دیدار و گفتگو کرد.
در مورد این که چرا رئیس جمهور کشورمان، ایتالیا را به عنوان دروازه ورود به اروپا انتخاب کرد باید گفت در سال 2005 ایتالیا سومین شریک بزرگ تجاری ایران بود با حدود 7.5 درصد از صادراتش به ایران و در اوایل 2006 این کشور در اتحادیه اروپا بیشترین مبادله اقتصادی را با جمهوری اسلامی ایران داشت. ایتالیا حتی در دوران شدت یافتن تحریم ها ظالمانه علیه ایران تلاش کرد تا سطحی از روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود را با ایران در حوزه های بدون مناقشه حفظ کند. از این رو بعد از توافق موقت ژنو در 2013 "ایمو بنینو"، اولین وزیر خارجه ای بود که از ایران دیدار کرد و بعد از سفر بنینو، حدود 17 نفر از وزرای خارجه اتحادیه اروپا به ایران سفر کردند؛ کشورهایی که خواهان برقراری ارتباط دوجانبه اقتصادی سیاسی و دیپلماتیک محکم تری بودند.
این روند با جمع بندی برجام و سفر وزیر خارجه فرانسه، انگلستان و آلمان به تهران به اوج خود نزدیک شد. این حوزه وسیع همکاری و اشتیاق اروپایی ها به از سرگیری روابط چند جانبه خود با ایران، بی شک نیز یکی از عوامل اصلی به نتیجه رسیدن برنامه جامع اقدام مشترک بود.
در این میان، رُم نسبت به دیگر پایتخت های کشورهای اروپایی حمایت قاطع تری از رسیدن به یک توافق جامع هسته ای را انجام داد که دلیل آن را باید در فضای باز سیاسی آن نسبت به ایران دانست.
به نظر می رسد ایتالیا نسبت به دیگر کشورهایی اروپایی ملاحظات منطقه ای آن چنانی در مراقبت از برهم خوردن موازنه قوای منطقه ای به سود ایران ندارد؛ برخلاف دیگر کشورهایی اروپایی که در مورد رابطه خود با ایران باید ملاحظات ارتباط با همپیمانان سنتی عرب خود، خصوصا عربستان سعودی را مد نظر داشته باشند.
از این رو، رُم نزدیکترین دروازه اتحادیه اروپا در دوره پسا برجام به ایران بود که رئیس جمهور روحانی از آن جا وارد فرانسه، قلب اتحادیه اروپا و همپیمان سرسخت سعودی ها شد تا با ایجاد روابط مستحکم و همکاری های اقتصادی بلند مدت بتواند برجام را از زلزله انتخابات آینده ریاست جمهوری امریکا حفظ کند.
گرچه ایتالیا به عنوان ستون اقتصادیِ گشایش رابطه با اتحادیه اروپا حائز اهمیت است، اما ادامه سفر رئیس جمهور به فرانسه و امضای یاداشت تفاهم هایی در زمینه خودروسازی تا خرید 114 هواپیمای جدید ایرباس همراه با رایزنی در مورد سوریه و بحران های منطقه ای با فرانسویان که سخت ترین موضع را در پروسه برجام اتخاذ کرده بودند و روابط عمیقی با کشورهای حوزه عربی خلیج فارس به خصوص عربستان سعودی دارند، از جهات دیگری نیز قابل اهمیت است.
در سفر آقای روحانی به پاریس، روسای جمهور ایران و فرانسه دیدار و درباره راههای توسعه همکاری های دو کشور، تحولات منطقهای و بینالمللی بحث و تبادل نظر کردند.
علاوه بر دیدار و گفتگوی روسای شرکتهای بزرگ اقتصادی فرانسه با رئیس جمهور، آقای روحانی در جمع اندیشمندان علوم سیاسی و روابط بینالملل فرانسه (ایفری) سخنرانی کرد.
این سفر که باعث افسردگی سیاستمداران عربستان سعودی شد، دستاوردهای اقتصادی آن، اجرای بلند مدت برجام را تا حدودی تضمین می کند و دلبستگی سعودی ها به انتخابات آینده امریکا، به امید روی کار آمدن جمهوری خواهان و کم اثر کردن تاثیر اقتصادی دوره پسا برجام را تا حدی خنثی می کند.
شاید مهم ترین بخش سفر رییس جمهور به اروپا آن جا بود که منجر به امضای ۲۰ سند همکاری میان ایران و فرانسه شد؛ جایی که قراردادهایی به ارزش حدود ۳۰ میلیارد یورو (۳۳ میلیارد دلار) میان طرفین امضا شد که شامل توافق های همکاری با شرکت های پژوسیتروئن، ایرباس و توتال بود.
توافق برای خرید ۱۱۴ هواپیمای مسافربری تجاری با ایرباس، توافق برای توسعه فرودگاه امام خمینی(ره) با شرکت ADP ، توافق برای طراحی و ساخت ترمینالهای جدید فرودگاه شهید هاشمینژاد مشهد و فرودگاه شهید بهشتی اصفهان، توافق دریایی برای همکاری در زمینه راه و پایانههای خطوط کشتیرانی، یادداشت تفاهم همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با شرکت سانوفی، امضای توافق نفتی با کمپانی توتال از جمله این قراردادها بود.
نگاه فرانسوی به روابط بین الملل
سفر رئیس جمهور به فرانسه گذشته از بعد همکاری های گسترده اقتصادی، از بعد سیاسی بسیار قابل اهمیت است، چون وزن فرانسه را در تحولات خاورمیانه و حتی جهان، نمی توان به راحتی نادیده گرفت.
این یک سنت سیاسی جا افتاده در سیاست خارجی فرانسه است که خواهان تاثیر گذاری عریان سیاسی بر تحولات اروپا و جهان در حد وسع خود است که خیزش آلمان به عنوان بازیگری سیاسی در گذشته همواره این نقش فرانسه را در اروپا دچار بحران می کرد.
فرانسه همواره یک پای ثابت جنگ در اروپا، بعد از انقلاب این کشور در سال 1789 بوده است.
عریان گرایی و بی پروایی در سیاست خارجی فرانسه بعد از جنگ دوم جهانی بیش از آن که ریشه در ارزش های انقلابی این کشور داشته باشد، در خودابرازی فرانسه یِ رنگ باخته، بعد از ظهور دنیای دو قطبی جدید دارد؛ کشوری با نوستالوژی رهبری فکری و فرهنگی جهان که زیر فشار لبیرالیسم سطحی و عوام گرای امریکایی بیش از هر کشور دیگر اتحادیه اروپا رنج می برد.
فرانسه سعی دارد خود را بازیگری با اعتماد به نفس بالا نشان دهد که آرزوهای زیادی در سر دارد و فرصت طلبی را تنها راه رسیدن به آن ها می داند و این بسیار خطرناک است. از این رو همان فرانسه انقلابی که روزی میزبان رهبر کبیر انقلاب اسلامی بود، سه سال بعد بمب های شیمایی در اختیار رژیم بعث عراق قرار داد. یا فرانسه امروزی که 20 قراداد مهم اقتصادی با ایران امضا کرد، همان فرانسه ای است که بنا به گفته دیپلمات های ایران هم صدا با رژیم اسرائیل و عربستان سعودی مانع اصلی حصول توافق هسته ای به حساب می آمد.
مثال دیگر این سیاست خاورمیانه ای فرانسه را می توان در قبال تحولات فلسطین نیز مشاهده کرد که همواره از طرفداری صرف از نسل کشی رژیم صهیونیستی در نوار غزه گرفته تا اعتراض به رفتارهای خشن صهیونیست ها در قبال فلسطینیان، متغیر بوده است.
در مورد سوریه نیز هر چند در طول پنج سال گذشته فرانسه یکی از متحدان اصلی اعراب و تروریست های مخالف دولت بشار اسد بود و بر ساقط کردن حکومت اسد تاکید می کرد، در ماه های اخیر بعد از حملات روسیه به تروریست ها در سوریه و تغییر معادلات میدانی، بر خلاف متحدان عربش از یک راه حل سیاسی که بشار اسد را نیز جزئی از راه حل می داند، طرفداری می کند و از بمباران مواضع داعش در سوریه و همکاری در آن استقبال می کند.
بنابراین در این شکی نیست که فرانسه جز فرصت طلبی در خاورمیانه هیچ استراتژی معتبری در مورد تحولات خاورمیانه ندارد که بتوان روی آن حساب کرد از این رو اگر رفتار فرانسه در خاورمیانه مدیریت نشود بسیار خطرناک است.
گرچه این عمل گرایی صرف در سیاست خارجی فرانسه در خاورمیانه توانسته پاریس را تا حدودی به دو بلوک معارض در خاورمیانه نزدیک کند و روابط فرانسه را با آن ها بهبود بخشد، اما در بلند مدت بعید است که این سیاست عمل گرایی فرانسه مورد حمایت قرار گیرد.
به هر حال نزدیکی جمهوری اسلامی ایران به فرانسه و از سرگیری همکاری های اقتصادی با این کشور از آن جا که می تواند رفتارهای فرصت طلبانه فرانسه را در اتحاد و نزدیکی با مخالفان سیاست های منطقه ای تهران، کنترل و مدیریت کند و حتی مواضع آن ها را گاهی تخریب کند در کنار دستاوردهای اقتصادی آن بسیار قابل اهمیت و هوشمندانه است.
نتیجه گیری
انتظار می رود بعد از رم و پاریس دیگر پایتخت های کشورهای اروپایی در آینده ای نزدیک نیز میزبان رئیس جمهور باشند و یا تهران آن ها ر ا میزبانی کند و محتمل ترین آن ها آلمان است؛ رقیب اصلی ایتالیایی ها در بازار گسترده و متنوع ایران.
از این رو همکاری گسترده ایران با کشورهایی اروپایی، گذشته از بستر ضمانت اجرای برجام، عامل موازنه گر مهمی در برابر رفتارهای تهاجمی عربستان سعودی است، بنابراین این رویکرد دولت روحانی که سعی دارد از فضای مثبت سیاسی کشورهای اروپایی در مورد موضوع ایران، نهایت بهره برداری را در مقابل فضای مسموم و شکننده سیاسی ایالات متحده و عربستان سعودی ببرد، مثبت ارزیابی می شود، به شرط این که کمک کار تولید داخلی باشد و ایران را تبدیل به بازار کالاهای اروپایی نکند.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور قدرتمند منطقه خاورمیانه که هم روابط استراتژیک با قدرت های شرقی دارد و هم از جذابیت و بستر مناسب همکاری با قدرت های غربی برخوردار است، می تواند به مرکز ثقل دیپلماسی حل بحران های خاورمیانه تبدیل شود که برجام و گذر از موضوع عدم اشاعه در رابطه ایران با اروپا می تواند به مرکز ثقل این تحول تبدیل باشد./