(روزنامه جمهوري اسلامي ـ 1394/06/30 ـ شماره 10411 ـ صفحه 6)
انتخاب شگفت انگیز جرمی کوربین به عنوان رهبر حزب کارگر انگلیس و روند تحولات احزاب سیاسی اروپا موضوع مطلبی است که مارک ماردل، خبرنگار بیبیسی آن را بررسی کرده است.
به گزارش خبرگزاری ایسنا در این مطلب آمده است: پیروزی جرمی کوربین شگفت انگیز است اما نحوهای که او توانست آرای جناح منزوی چپ و حامیان جوان و تندروی حزب را به دست آورد نیز جای شگفتی دارد.
انتخاب جرمی کوربین از بسیاری جنبهها حائز اهمیت است.
او در حالی به رهبری حزب کارگر برگزیده شده است که این حزب دوره تاریکی از شکست سخت انتخاباتی در انگلیس و اسکاتلند را پشت سرگذاشته و نتوانسته نقاط مثبت و منفی عملکرد خود در دوران سیزده ساله رهبری تونی بلر را مورد بحث و بررسی دقیق قرار دهد.
اما فراتر از آن به نظر میرسد که حزب کارگر با بحران اصول مواجه بوده است.
سیاستی متفاوت
اهمیت پیروزی جرمی کوربین را نمیتوان تنها در محدوده سیاست داخلی انگلیس در نظر گرفت.
در سراسر غرب گروهی از مردم از سیاستمدارانی که سالیان دراز بر سر قدرت ماندهاند و از سیاستهای همیشگی و عادی شده آنها نومید و سرخورده شدهاند.
یونان شاهد قدرت گرفتن گروههای چپ گرا بود که به حزب سیاسی حاکم سیریزا تبدیل شد اما الکسیس سیپراس، رهبر این حزب بعدا ازمقام خود استعفا داد و اکنون بار دیگر در مبارزات انتخابات مجلس زود هنگام این کشور شرکت دارد.
حزب پودموس اسپانیا با موضع ضد ریاضت اقتصادی و سیاستی متفاوت برای مدتی یکی از محبوبترین احزاب سیاسی اسپانیا بود.
اما این روند تنها شامل احزاب چپ گرا نمیشود بلکه در بسیاری از کشورهای اروپایی احزاب ملی گرای افراطی هم موقعیت بهتری پیدا کردهاند.
در آمریکا هم دیگر احزاب راست گرا یکه تاز میدان سیاست نیستند.
برنی ساندرز که مانند کوربین از "چپ گراهای باسابقه" آمریکا به شمار میآید از منتقدان استفاده از پول و قدرت در مبارزات انتخاباتی آمریکاست.
مواضع ضد جنگ و ضد نابرابری ساندرز هزاران نفر را به گردهماییهای انتخاباتی او کشانده است.
از طرفی دیگر بیل بلاسیو، شهردار نیویورک صرفا بر اساس مواضع چپ گرایانه خود و قول به مبارزه با نابرابری انتخاب شد.
در کشورهای غربی اقلیت قابل ملاحظهای وجود دارد که دیگر جهان بینی متعارف را قبول ندارند و خواهان راه حلهای متفاوت و نامتعارفتری هستند.
این اقلیت همچنین خواستار صداقت و اصالت سیاستمدارانی هستند که به جای حرافی و تکرار شعارهای تو خالی، هراسی از بیان نظرات و اعتقادات خود نداشته باشند. کسانی که ورود به سیاست برای آنها تنها انتخاب شغل نیست، بلکه میخواهند تغییری ایجاد کنند.
اما پایبندی به اصول آسان نیست.
جرمی کوربین حالا که به رهبری حزب کارگر انتخاب شده، دیگر نمیتواند تنها اعتقادات خود را بیان کند، بلکه باید سیاستهای مورد توافق سایر اعضای حزب را هم در نظر داشته باشد.
پایبندی به اصول حزب و حفظ صداقت برای بسیاری از مخالفان کوربین در داخل حزب کارگر هم مشکل شده است، آنها چگونه میتوانند تحت رهبری کسی باشند که با او مخالفند ولی صداقت و پایبندی خود به اصول حزب را هم حفظ کنند؟
تجربه احزاب دیگر کشورهای اروپایی هم نشان دهنده دشواری راه است.
حزب سیریزا در یونان در مواجهه با واقعیت مجبور شد بسیاری از وعدههای انتخاباتی خود را کنار بگذارد و حالا دوباره در برابر آزمون انتخابات قرار دارد. این حزب ممکن است دوام بیاورد و به عنوان یک حزب میانهروی متمایل به چپ به حیات خود ادامه دهد، اما بسیاری از حامیان پرشور خود را به شدت سرخورده کرده است.
محبوبیت حزب پودموس اسپانیا هم پس از پیروزی در انتخابات شهرداریها و کوتاه آمدن از بعضی مواضعش، کاهش یافت. به خصوص در میان چپها، همیشه احتمال متهم شدن به خیانت وجود دارد.
اصول بدون قدرت
پایبندی به اصول و صداقت از چالشهایی است که احزاب سوسیال دموکرات اروپا به طور کلی و به ویژه حزب کارگر انگلیس با آن روبروست.
به گفته یکی از هواداران جرمی کوربین، تمامی سوسیالیستها در اعتقادات باطنی او سهیم هستند اما پایبندی به اصول بدون داشتن قدرت چه فایدهای خواهد داشت.
دومین حزب عمده انگلیس حال باید از خود بپرسد که آیا پایبندی به اصول و در عین حال حفظ ارتباط با اکثریت رای دهندگان، امکان پذیر است و میتواند آن را به عنوان یک گزینه در نظر بگیرد.
http://jomhourieslami.net/paper/?newsid=62726
ش.د9402895