انتخابات مجلس ششم در سال ۷۸ با دسیسه دومخردادیها در سایه تقلب، برگزار شد و اکثر اعضای حزب مشارکت و سازمان موسوم به مجاهدین انقلاب در تهران به مجلس راه یافتند و مجلس ششم با یک رویکرد سیاسی شکل گرفت. چون شعار آنها توسعه سیاسی مقدم بر توسعه اقتصادی بود، و اکثر اعضای مجلس ششم متعلق به طیف دومخردادیها با محوریت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین بودند، به همین دلیل مجلس ششم مجموعهای از چالشهای سیاسی را از آغاز تا پایان به همراه خود داشت هیئترئیسه و رؤسای کمیسیونها و نمایندگان از این دو تشکل بودند. همانطور که در دستگاههای اجرایی دچار یک انحصارگرایی شده بودند، در مجلس ششم هم این جریان تلاش کرد به هر شکل ممکن از حضور سایر جریانهای ریشهدار انقلابی در ارکان قدرت و اداره کشور جلوگیری کند. همانطور که در دولت کوشش کردند مدیران ارزشی و انقلابی را کنار بزنند و به افراد همسوی دومخردادیها پست و مسئولیت بدهند. در واقع، این اقدامات به یک جریان انتقامگیری شباهت داشت، آنها گرفتار توهم شده بودند که به جز تشکیلات خودشان، کسان دیگر در نزد مردم مقبول نیستند. البته در کنار آن، نکته مهم دیگری هم وجود داشت که پس از دوم خرداد ۷۶ ، به ویژه در سال ۷۷ مطبوعات، نشریات و رسانههای زیادی وارد عرصه شده بودند و به شدت این سمت و سو را تحریک و تشویق میکردند. چون تعدادی از نمایندگان مجلس ششم از نویسندگان مطبوعاتی بودند و جریان ساختارشکنی را به دستگاههای نفوذ میدادند که مواردی را شاهد بودهایم.
رسانههای مهاجم
دستگاههای رسانهای دومخردادی، به ویژه تریبونها و مطبوعات نقطه تمرکز تهاجم خود را روی ارزشهای انقلابی و دینی گذاشته بودند که دارای عناوین و مباحث بسیار گسترده و طولانی است. در این مختصر فقط به چند مورد آن اشاره میشود که وضعیت عمومی رسانهای آنها تضعیف دین، انقلاب و نظام را در پی داشت. با ایجاد شبهات در اذهان مردم و جوانان بیشرمانه درج کردند که «مظاهر دینی نماد عقبماندگی است»، یا اینکه آوردند: «ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است.» یا اینکه مبانی فکری حوزههای علمیه را به طالبان تشبیه کردند و دین را منشأ خشونت دانستند. در موارد دیگر به احکام فقهی و شریعت هجوم بردند و نوشتند: «انقلاب ما به دنبال اجرای احکام شرعی نبود.» و در فرصتهای دیگر به انواع و اقسام، ولایت فقیه و شخصیت حضرت امام را هدف حمله قرار دادند و در روزنامهشان نوشتند: «نظریه کشف درباره ولایت فقیه ـ دیدگاه امام خمینی(ره)ـ غیرعلمی و مخالف امنیت ملی است.» یا در هفتهنامهای دیگر که مدیر آن از خانوادهای روحانی بود، بیشرمانه نوشت: «جامعه ولایی انحصارگر و مستبد است.» و در موارد دیگر اصل ولایت فقیه را به حکومتهای توتالیتر و ضدمردمی تشبیه کردند، تا جایی که احمد کسروی و حکیمیزاده عامل استعمار را اصلاحطلب دانستند و شهید نواب صفوی را خشونتگرا نامیدند. مجلس ششم از طریق چنین رسانهها و مطبوعاتی پشتیبانی میشد و برخی از نمایندگان مجلس ششم هم همین مواضع را داشتند و از چنین نویسندگانی به طور جدی حمایت میکردند. با این اوضاع معلوم بود که جریان دومخردادیها در مجلس ششم دسیسهای را در دستور کارشان دارند و آن تغییر قانون مطبوعات بود.
توطئه تغییر قانون مطبوعات
نمایندگان دومخردادی مجلس ششم که اکثریت را در اختیار داشتند در اولین اقدام خود تغییر قانون مطبوعات را در دستور کار قرار دادند. در حالی که مجلس پنجم اصلاحیه جدیدی بر قانون مطبوعات به تصویب رسانده بود و از ورود افراد ضدانقلاب مانع میشد. در واقع، طرح نمایندگان در تغییر قانون مطبوعات از کمک قانونی به مطبوعات و نویسندگان هتاک حکایت داشت و تغییر و اصلاح آن موجبات تحرک بیشتر و جسارت آزادانهتری برای آنها فراهم میکرد تا در جهت تخریب دین و اعتقادات جامعه بدون مانع قانونی به حرکت ساختارشکنانهشان ادامه دهند و این برنامه برای رهبر معظم انقلاب و مردم مسلمان و انقلابی قابل تحمل نبود و رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۱۵ مرداد ۷۹ طی نامهای خطاب به نمایندگان مجلس، باقی ماندن قانون قبلی و ملغی شدن مصوبه مجلس پنجم را خواستار شدند و طی حکمی سکوت خود را در این امر جایز ندانستند و با تیزبینی و درایتی آیندهنگر با ارسال نامهای به مجلس شورای اسلامی خواستار خروج این طرح از دستور کار مجلس شدند و مرقوم فرمودند: «مطبوعات کشور سازنده افکار عمومی و جهتدهنده همت و اراده مردمند. اگر دشمنان اسلام، انقلاب و نظام اسلامی مطبوعات را در دست بگیرند، یا در آن نفوذ کنند، خطر بزرگی امنیت و وحدت و ایمان مردم را تهدید خواهد کرد و اینجانب سکوت خود و دیگر دستاندرکاران را در این امر حیاتی، جایز نمیدانم. قانون کنونی تا حدودی توانسته است مانع بروز این آفت بزرگ شود و تغییر آن و امثال آنچه در کمیسیون مجلس پیشبینی شده، مشروع و به مصلحت نظام و کشور نیست.»
واکنش تشنجزا
رئیس مجلس وقت در جلسهای غیرعلنی نامه رهبر معظم انقلاب را برای نمایندگان قرائت کرد و موضوع را به اطلاع آنان رساند و بر اساس این حکم طرح آن را از دستور کار مجلس خارج کرد و به دنبال حذف این طرح در جلسه علنی، واکنشهای متفاوتی در فضای مجلس پدید آمد و برای مدتی صحن مجلس را متشنج کرد. این حکم، نمایندگان مجلس ششم را در یک آزمون بزرگ قرار داد. برخی از آنها حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب را کاری فراقانونی قلمداد کردند و در مقابل آن موضع گرفتند. عدهای هم به معظمله هتاکی کردند تا جایی که هتاکیها به واکنش نمایندگان غیر دومخردادی منجر شد و مجلس مدتی متشنج شد. تعداد دیگری سعی میکردند از مجلس خارج شوند تا مجلس از اکثریت بیفتد، به اصطلاح آبستراکسیون کنند و مجلس را از رسمیت بیندازند و نمایندگان را به انفعال وادارند و هیئترئیسه را تحت فشار قرار دهند. مجلس ششم با این واکنش تشنجآفرین نشان داد که به حمایت از مطبوعات ساختارشکن مصمم است و پایگاه ضدانقلاب و دشمنان اسلام را تقویت میکردند تا جایی که حاضر شدند در مقابل رهبر انقلاب بایستند. این افراد خودشان و انحرافشان افشا شد و در افکار عمومی مردود شناخته شدند. با جنجالها و سروصداهایی که به راه انداختند طرح از دستور مجلس خارج شد، اما این افراد فتنهگر حرکتهای ساختارشکنی را در نظام کلید زدند و همین امر سرمنشأ فتنههای دیگری شد. از طرف دیگر جلوگیری از طرح تغییر قانون مطبوعات خدمت بزرگی به ملت ایران و انقلاب اسلامی شد که تجزیه و تحلیل آن بحث جداگانهای را میطلبد.
تصویب مصوبات شتابزده
دسیسه طرح تغییر قانون مطبوعات در مجلس ششم و واکنشهای آنها نشان داد که این مجلس رویکرد دیگری در تصویب قوانین دارد و معلوم شد با شتابزدگی مصوبات دیگری را هم در دستور کار دارد که حقیقتاً تضعیف نظام جمهوری اسلامی و تقویت پایگاه ضدانقلاب و دشمنان ایران را در پی داشت. برای نمونه در تاریخ هشتم خرداد ۱۳۸۰ طرح جرم سیاسی را در سه فصل و ۲۳ ماده تصویب کرد. معلوم بود با اهداف توسعه سیاسی دومخردادیها، سیاسیکاری صورت گرفته بود که با ایرادات فراوان روبهرو شد که شورای نگهبان ۱۸ مورد آن را خلاف قانون اساسی و شرع دانست که یک مورد آن طبق برنامه چهارم توسعه، تعریف جرم سیاسی برعهده قوه قضائیه نهاده شده بود. مصوبه دیگری را در دستور کار قرار داده بودند تحت عنوان «اعزام دانشجویان دختر به خارج از کشور» که این مصوبه نیز با واکنشهای منفی شورای نگهبان و سایر علما و مراجع تقلید روبهرو شد، به طوری که رئیس مجلس ششم وقت در جمع خبرنگاران تأکید کرد: «من هم به مصلحت نمیدانم دختران به تنهایی به خارج فرستاده شوند. همانطور که مشخص بود شورای نگهبان ایراداتی را بر این مصوبه وارد کرد و این مصوبه به جمع مصوبههای در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت پیوست.»
یکی دیگر از مصوبات مسئلهدار مجلس ششم، تصویب پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان بود که خود ماجرای دیگری دارد. در نهایت مجلس ششم نشان داد که دقت کافی در رعایت و توجه به دستورهای را شرع ندارد.
همصدایی با دشمنان
یکی از اقدامات دیگر نمایندگان دومخردادی در مجلس ششم، همصدایی با دشمنان نظام جمهوری اسلامی بود. درواقع جوسازیهای غربیها را از تریبون مجلس فریاد میزدند. برای نمونه در ماجرای انرژی هستهای دولتهای غربی، آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، به ویژه دستگاههای رسانهای آنها ایران را به شدت تحت فشار قرار دادند. در چنین اوضاعی یکی از نمایندگان که از اعضای ارشد فراکسیون حزب مشارکت در مجلس به شمار میرفت، برای خوش آمدن به مذاق آمریکا و اروپا فعالیتهای هستهای کشور را به چالش کشید و طی سخنانی گفت: «چند روز پیش تیتر درشت برخی روزنامههای اروپا این بود؛ جمهوری اسلامی نوزده سال به دنیا دروغ گفته است. میتوان تمام این تبلیغات را به رسانههای صهیونیستی نسبت داد. میتوان مثل همیشه آنها را توطئه استکبار جهانی دانست. میتوان کماکان خود را محور خوبیهای جهان پنداشت و تمام این اتهامات را به دشمنی دشمن نسبت داد.
اما یک نکته بسیار ساده وجود دارد. آنها سرنخها و دم خروسها و مدارک و مستنداتی از ما دارند که آنها را در این ادعایشان محق جلوه میدهد.»
این فریادها که از تریبون مجلس پخش شد، به عیان خیانتی بزرگ بود که دشمن از آن سوءاستفادهای لازم را برد و مستند خوبی برای اثبات ادعای دروغین دشمن بود و تا مدتی رسانههای بیگانه کشور و مسئولان نظام را تحت فشار جنگ روانی قرار داد.