روزنامه کیهان **
عملیات رهایی گروگان/ محمد صرفی
درباره انتخابات هفتم اسفند، سخن بسیار است. یکی از مهمترین و پربحثترین مباحث در این زمینه، تعیین پیروز میدان انتخابات است. فارغ از جناحبندیها، درصدها، گرایشها و... پیروزی مطلق و اصلی این انتخابات را - با حد نصاب مشارکت بیش از 60 درصد- باید متعلق به ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران دانست. شکستخورده اصلی این عرصه دشمنان این نظام و ملت - در راس آنها آمریکا- هستند. حدود 15 ماه پیش انتخابات کنگره آمریکا برگزار شد. انتخاباتی که پایین بودن میزان مشارکت در آن طی 200 سال اخیر در آمریکا بیسابقه و به اذعان نشریه آمریکایی «کانترپانچ» میزان مشارکت واقعی در آن کمتر از 19 درصد بود. دوقطبی نظام- ملت در ایران اسلامی، رویای دیرینه آمریکاییها بوده و هست. اغلب طرحها و توطئههای واشنگتن نیز برای ایجاد و شکلدهی به چنین وضعیتی است. اساساً تحریمهای طولانی و سنگین علیه جمهوری اسلامی نیز در همین راستا بود. انتخابات پرشور هفتم اسفند، بار دیگر بر این رویای آمریکایی مهر بطلان زد.
اما موضوع این نوشتار چیز دیگری است. رهبر معظم انقلاب اسلامی حدود 3 هفته پیش از انتخابات فرمودند؛ «مسئولان به یاری پروردگار مشغول کار و تلاشند اما مراقب باشند که جنجالهای روزمره انتخاباتی آنها را سرگرم نکند و از پرداختن به مسائل مهم بهویژه اقتصاد غافل ننماید. این مسئله (انتخابات) با همه اهمیتش مقطعی است و آنچه بعد از چند هفته باقی میماند مسائل اساسی کشور از جمله مقاومسازی اقتصاد است. با تکیه بر این سرمایههای بینظیر، اقتصاد کشور را بهگونهای مقاوم کنید که دشمن از فکر فشارهای اقتصادی برای تحمیل خواستههایش منصرف شود.» ایشان در پیامی که هفته گذشته و دو روز پس از برگزاری انتخابات صادر کردند، پیشرفت را هدف اصلی کشور برشمرده و تاکید فرمودند؛ «پیشرفت صوری و منهای استقلال و عزّت ملی، پذیرفته نیست. پیشرفت، به معنی حل شدن در هاضمه استکبار جهانی نیست و حفظ عزّت و هویت ملی جز با پیشرفت همهجانبه و درونزا دستیافتنی نیست.»
واقعیت ماجرا آن است که واشنگتن طی یک دهه گذشته از تحریم اقتصادی به سوی گروگانگیری اقتصاد جمهوری اسلامی ایران حرکت کرده است. اگرچه واکنش اولیه آمریکاییها به حوادث 11 سپتامبر از نوع سخت و نظامی بود اما آنها همزمان - یا حداقل به فاصلهای اندک- دریافتند دوران تکیه صرف به میلیتاریسم برای حل و فصل چالشهای پیش روی آمریکا در سطح بینالمللی گذشته است. ابزار نظامی و طرحهای سخت شاید بتواند حکومتهای غیرمردمی و خودکامهای مانند رژیم صدام را ساقط کند، اما بدون شک برای همه عرصهها پاسخگو نیست و برای مواجهه با حکومتهایی مانند جمهوری اسلامی - که هم از پشتیبانی مردمی برخوردارند و هم با آمریکا در تخاصم و تضاد هستند- باید به روشهای جدید و پیچیدهتری روی آورد.
اینجا بود که وزارت خزانهداری آمریکا با بهرهگیری از اهرم تحریمها به پیشانی ابزارهای این کشور برای مقابله با چنین چالشهایی مبدل شد و گستره استفاده از این ابزار روز به روز در حال افزایش است. به عنوان مثال باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اخیرا به وزیر خزانهداری این اختیارات را داد تا بر ضد کشورها و شرکتهای خارجی که در فعالیتهای خصمانه سایبری مانند راهاندازی حملات سایبری به زیرساختهای حساس یا سرقت اطلاعات ارزشمند تجاری دخالت دارند، یک رشته تحریمهای اقتصادی را اعمال کند. به نوشته نشریه آمریکایی فارن افرز؛ «در یک کلام تحریمهای اقتصادی فرسایشی اخیرا به یک ابزار مد روز تبدیل شده است.»
برجام قرار بود تحریمهایی که به بهانه فعالیتهای هستهای علیه ایران وضع شده را رفع کند اما به اعتراف اعضای تیم مذاکرهکننده کشورمان، آمریکاییها در عمل به تعهدات خود در این زمینه کوتاهی و تعلل دارند. 85 درصد معاملات تجاری دنیا با دلار انجام میشود و ناتوانی دسترسی به سامانه مالی آمریکا یک مانع بزرگ و عمده برای شرکتهای خارجی به شمار میرود که مایل به همکاری و تجارت با ایران هستند.
قابلیتها و جذابیتهای تجاری ایران برای طرفهای خارجی چنان است که مانعی به عنوان دلار نتوانسته شرکتهای خارجی را از همکاری با ایران منصرف کند. به عنوان مثال دولت پاکستان از بانک مرکزی پاکستان خواسته است تا مکانیسمی موقتی و معتبر فراهم سازد تا شرکتهای پاکستانی بتوانند بدون نگرانی درباره دلار، وارد کسب و کار و تجارت با ایران شوند. کره جنوبی نیز درصدد ترغیب معاملات و تجارت با ایران با واحد پولی این کشور یا یورو برآمده است.افزون بر آن بانک توکیو - میتسوبیشی اخیرا اعلام کرده است که پرداختهای پالایشگاههای نفتی ژاپن به ایران را هم به صورت ین و هم یورو انجام خواهد داد. به همین صورت گفته میشود دو بانک ژاپنی دیگر درصدد از سرگیری سرویسهای پرداخت غیردلاری به ایران هستند.و اخیرا نیز وزیر تجارت برزیل اعلام کرد دولت وی به دنبال آن است تا امکان پرداخت مالی به مبدا و مقصد ایران را به یورو و دیگر ارزهای خارجی مهیا سازد.
ابزار تهاجمی تحریم شاید برای کشورهایی که به نوعی همسو - به عبارت دقیقتر مستعمرات عصر جدید- با سیاستهای واشنگتن هستند، تهدیدزا نباشد اما بدون شک برای کشورهایی که سیاستهای مستقلی را در عرصه بینالمللی دنبال میکنند، خطرآفرین و قابل تامل است. یکی از این کشورها چین است. پکن سالهاست، تدابیر و اقدامات پیشگیرانه خاصی را در این زمینه به اجرا گذاشته است. اخیراً چین «رنمینبی» (به زبان چینی یعنی پول رایج مردم) را به عنوان واحد مبادلات بینالمللی خود، به جای دلار معرفی کرده است. (واحد پول داخلی و روزمره در چین یوان است و بطور ساده میتوان گفت نسبت رنمینبی و یوان در چین چیزی شبیه نسبت ریال و تومان در کشور ماست.) در حال حاضر 4 ارز «دلار آمریکا، ین ژاپن، پوند انگلیس و یورو»، جزء سبد ارزی صندوق بینالمللی پول هستند و تا شش ماه دیگر رنمینبی به این سبد اضافه میشود و کارشناسان با توجه به قدرت اقتصادی چین، آینده متزلزل و رو به افولی را برای دلار در مقابل رنمینبی پیشبینی میکنند. اقدام پکن در راه اندازی و برقراری سامانه پرداخت بینالمللی چین موسوم به چیپس (CHIPS) سامانهای مشابه سامانه سوئیفت (SWIFT) که با هدف کمک به هماهنگی انتقال روزانه تریلیونها دلار در معاملات مالی و تسهیل فرایند معاملات به واحد پولی رنمینبی ایجاد شده است، میتواند به حفاظت از پکن در برابر اعمال هرگونه تحریمهای مشابه که بر ضد ایران اعمال شده بود، کمک کند.
داستان آمریکاییها و ما تنها مسئله هستهای نیست که با برجام، خاتمه یافته باشد که البته خود رشته برجام سردرازی دارد. در میان لیست بلندبالای موارد تخاصم دو طرف، به نظر میرسد مسائل منطقهای نزدیکترین و محتملترین میدان تقابل در آینده باشد. در چنین وضعیت و شرایطی، انسان عاقل و زیرک چه میکند؟ جز آن است که از تقابل پیشین درس گرفته و نقاط ضعف و رخنه را تقویت و ترمیم میکند؟ تحریم کردن اژدهای زرد از سوی آمریکا در خوشبینانهترین حالت چیزی شبیه شلیک به مغز است اما با این حال چینیها جانب احتیاط را نگاه داشته و به اقداماتی پیشگیرانه مانند آنچه در بالا ذکر شد، دست زدهاند. ما برای رویاروییهای قطعی در میدانهای آینده چه کردهایم؟ مردم با حضور گسترده خود در هفتم اسفند، نقش خود را در مقاومسازی کشور به نحو احسن ایفا کردند، وقت آن نرسیده است که دستاندرکاران و متولیان اقتصاد کشور، عملیات رهایی گروگان را آغاز کنند؟! در هیچ جا گروگانها را با باج دادن آزاد نمیکنند. باج دهی شاید راحتترین راه ممکن باشد، اما تنها یک نتیجه دارد؛ گروگانگیری بیشتر.
***************************************
روزنامه قدس **
انتخاب میان «نهادسازی»و «تعطیل سازی»
پس از اجرایی شدن «برجام» و اعلام رفع تحریمها، به خاطر پیشبینی گشایشهای احتمالی در اقتصاد ایران، اقتصاددانان و کارشناسان، فهرستی از اصلاحات ساختاری مورد نیاز کشور را مطرح میکردند. در صدر پیشنهادها، عبارت «اصلاح نهادها یا ایجاد نهادها» بارها به گوش میرسید.
هر چند رویکرد اقتصاد نهادگرایی هنوز در مرحله سیاستگذاری جای زیادی برای بررسی دارد، اما به طور اولیه نظریههای مختلف و مطالعات گوناگون، نقش پررنگ نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را در توسعه و رشد اقتصادی تأیید میکند، بنابراین، این توصیه در واقع از اهمیت بسیاری برخوردار است.
اما در یک نگاه انتقادی هر چند ایجاد نهادهای کارا و فراگیر نقش ویژه و مهمی در توسعه دارند، به نظر میرسد در کشوری مانند ایران که اقتصاد دولتی در تمام شؤون و سطوح ریشه دوانده و کمتر جایی است که سایه اقتصاد دولتی بر آن نباشد، سخن از ایجاد نهادهای جدید کمی خندهدار است.
به همین علت در فرآیند کوچکسازی دولت که خوشبختانه چندی است آغاز شده، بدون در نظر گرفتن حواشی احتمالی، تعطیلسازی هم باید مورد توجه قرار بگیرد.
البته امکان مدیریت این حواشی، مانند بیکاری وجود دارد. حذف و «تعطیلسازی» به جای «نهادسازی» میتواند افزون بر کاهش بار مالی شرکتها و مؤسسات دولتی، این نشانه و علامت را به مجموعه افراد و سازمانها در اقتصاد بدهد که حمایت تنها از کارایی و بهرهوری صورت میگیرد.
به عبارت دیگر، اگر کسی یا سازمانی زیان اقتصادی دارد و ارزش افزودهای تولید نمیکند، جایی در اقتصاد ندارد. تاکنون همه دولتها به جای اینکه از بنگاههای ناکارا حمایت نکنند، همواره در بلندگویهای مختلف حمایت از شرکتهای زیانده و مدیران آنها را فریاد میزدند.البته در دورههایی این موضوع نیز فراز و نشیب داشته، اما به طور کلی روند اقتصاد ایران اثبات کننده این مدعاست.
بجز معدودی از کشورها - که کارنامه تاریک اقتصادی آنها بر همگان اثبات شده است- هیچ کشوری نقش دولت در اقتصاد و مداخله آن را به سطح تصدیگری و بنگاهداری تقلیل نمیدهد، بنابراین جمعبندی نظریات اقتصادی و نمونههای واقعی نشان میدهد در کوتاه مدت دولت وظیفه دارد با سیاستهای پولی و مالی نوسانهای اقتصاد را کنترل کند و ثبات را به ارمغان بیاورد.
نقش دیگر دولت در اقتصاد مربوط به تولید کالاهای عمومی مانند بهداشت، امنیت و آموزش است.
اندازه بزرگ دولت در بسیاری از کشورها به خاطر حجم کالاهای عمومی است که آنها تولید میکنند، اما فربه بودن دولت در ایران در تصدیگری و بنگاه داری ریشه دارد.
از همه مهمتر، اگر اقتصاد را به یک زمین بازی تشبیه کنیم، دولت بیشترین نقش را در طراحی قوانین و قواعد این بازی دارد؛. بنابراین مهمترین نقش دولت در اقتصاد قاعدهگذاری است.
تجربه نشان داده اگر نقش دولت و دخالتهای آن به همین کانالهای ذکر شده محدود شود، یک دولت قوی، کمک شایانی به رشد و توسعه خواهد کرد.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
عدو شود سبب خیر
بسمالله الرحمن الرحیم
حاکمیت یکساله و نوپای ملک سلمان و فرزندان تازه به دوران رسیدهاش بار دیگر زمینه ساز خطایی استراتژیک برای عربستان شد و همچون دیگر تصمیمات جاه طلبانه و بلندپروازانه یکسال اخیر آنان، رسوایی جدیدی را برای آل سعود آفرید.
آل سعود که از آغاز حاکمیت بر عربستان، تحت قیمومیت صهیونیستها قرار داشتند و دارند، در روزهای پایانی هفته گذشته در بیانیهای که به اسم شورای همکاری خلیج فارس منتشر کرد، حزبالله لبنان را گروهی تروریستی خواند و خواستار مقابله اعراب با این نماد مقاومت اسلامی در منطقه شد.
در پی این اقدام منطبق بر خواستههای رژیم صهیونیستی، آل سعود در نشست وزرای کشورهای عضو اتحادیه عرب در تونس نیز عنوان تروریست را برای حزبالله لبنان در بیانیه پایانی این اجلاس گنجاند و ثابت کرد که در زمینه مقابله با خط مقاومت ضد صهیونیستی در منطقه با صهیونیستها در همکاری و تعامل کامل است. این اقدام، مورد استقبال و حمایت دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز قرار گرفته است.
آل سعود طی چند روز گذشته نهایت تلاش خود را با استفاده از دلارهای نفتی به کار گرفتند تا به نیابت از رژیم صهیونیستی، حزبالله لبنان را که نماد مقاومت و پایداری ملت لبنان در برابر تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی است، یک گروه تروریستی اعلام کنند. آنها علیرغم صرف هزینههای سنگین و وعدههای کمک مالی که به کشورهای کوچک عرب دادند نتوانستند به اجماع عربی علیه حزبالله لبنان دست یابند و به این ترتیب این توطئه آنها عملاً با شکست مواجه شد و برگ دیگری بر شکستهای آْنان در بحرین، سوریه، یمن و عراق افزوده شد.
این نخستین بار نیست که سعودیها در ایجاد اجماع عربی شکست میخورند، زیرا آنها در ایجاد اتحاد علیه ایران برای برهم زدن برجام و تشکیل ائتلاف به اصطلاح مبارزه با تروریسم به منظور مداخله نظامی در سوریه نیز طعم تلخ ناکامی را چشیدهاند. بدین ترتیب، آنچه اکنون آل سعود تحت عنوان اجماع در اجلاس تونس از آن یاد میکنند، اجماع شکست خورده آل سعود و هم پیمانانی است که همواره چشم طمع به جیبهای باد کرده حکام آل سعود و کمکهای مالی ریاض داشته و از آن طریق ارتزاق میکنند. بهترین شاهد این رسوائی اینکه حتی دولت تونس که میزبان نشست وزیران کشورهای اتحادیه عرب بود اعلام کرد که حزبالله لبنان را سازمانی تروریستی نمیداند و الجزایر و عراق هم با تروریست خواندن حزبالله مخالفت و نشست را ترک کردند و دولت لبنان نیز که اکنون زیر منگنه فشارهای شدید مالی و سیاسی عربستان است، به این اقدام اعتراض کرده است.
قاهره هم تاکید کرد روابطش را با حزبالله هرگز قطع نمیکند و به بیان دیگر، به همه فهماند که موافقت مصر با این بیانیه، صرفاً برای خریدن رای دولت سعودی در انتخابات آینده دبیرکل اتحادیه عرب بوده است.
به تصریح وزیر کشور عراق این اقدام آل سعود در اجلاس تونس آنچنان برخلاف رویه معمول بود که متن بیانیه به صورت ناگهانی و خلقالساعه بدون اینکه قبلاً در کمیتههای مقدماتی بررسی شده باشد در خود جلسه توزیع و بین همپیمانان ریاض به رای گذاشته شد.
هر چند طبق معمول، سعودیها از طریق رسانههای همسوی خود چنین وانمود میکنند که این تصمیم عربستان و همپیمانان اقماریاش تصمیم جمعی تمامی کشورهای عرب بوده و از اجماع کامل برخوردار است ولی مخالفت کشورهایی مثل الجزایر، تونس، عراق و لبنان نشان داد که این بیانیه صرفاً نمایشی برروی کاغذ و در جهت تامین خواست رژیم صهیونیستی و در خدمت به اهداف شوم صهیونیسم در منطقه است.
اینکه چرا عربستان دست به چنین اقدامی علیه حزبالله لبنان زده، چندان حرکت غیرمنتظرهای نیست ولی باید دید که دلیل انتخاب این مقطع زمانی چه بوده و چرا آل سعود در دشمنی علیه حزبالله لبنان تا این حد به پیش رفتهاند.
در تحلیل این اقدام سعودیها و قرار دادن نام حزبالله لبنان در فهرست گروههای تروریستی باید توجه داشت کسانی که بیشترین نفع را از این بازی میبرند، صهیونیستها و گروههای تروریستی و تکفیری هستند که حزبالله در سالهای اخیر به عنوان نماد مقاومت اسلامی در برابر مطامع و تجاوزات آنها ایستاده و توطئههای آنان را نقشی بر آب کرده، به گونهای که اکنون وضعیت منطقه، آن طور نیست که آنها میخواستند و برای آن سرمایهگذاری کرده بودند. قطعاً این قبیل اقدامات رژیم سعودی، واکنش شتاب زده و غیرعاقلانه ارتجاع عرب و خط سازش با رژیم صهیونیستی به پیروزیهای اخیر حزبالله در سوریه و کل منطقه است. طبعاً آنهایی که در بحرین، یمن، سوریه و عراق علیه سرمایهگذاری هنگفت سیاسی، نظامی، مالی و حیثیتی کرده و چیزی جز شکست به دست نیاورده و اکنون نیز چهره سیاسی لبنان و منطقه را به نفع خود نمیبینند، در پشت این توطئه قرار داشته و آنرا دنبال میکنند.
قطعاً حزبالله لبنان به عنوان یک واقعیت قوی، استوار، انکارناپذیر منطقهای که خارج از اندازه یک گروه سیاسی در حد یک قدرت بزرگ منطقهای در مقابل مطامع اشغالگران صهیونیسم و ارتجاع عرب ایستادگی کرده، علیرغم این توطئه سعودی – صهیونیستی، با قدرت و قوت بیشتر به مقاومت در برابر مثلث شوم عبری، غرب و ارتجاع عرب ادامه خواهد داد و محور مقاومت نیز با ثبات و پایداری در میدان عمل و با مقبولیت مردمی بیشتر، مقابله با دشمنان را تداوم میبخشد.
اکنون محبوبیت حزبالله لبنان به گونهای است که علاوه بر مسلمانان، بسیاری از طوایف و پیروان ادیان دیگر هم برای آن احترام ویژهای قائل هستند و سید حسن نصرالله در جهان عرب و حتی در مقایسه با رهبران کشورهای عربی از مقبولیت فوقالعادهای برخوردار است.
امروزه مقاومت اسلامی لبنان شکست بزرگی را به صهیونیستها و حامیان تروریسم و ارتجاع عرب که در پی تغییر نقشه و موازنه در منطقه بودند تحمیل کرده و این واقعیت را به اثبات رسانده که پیروزی از آن کسانی است که با اتکا به خدا و نیروهای مومن، در راه کرامت مسلمانان و آزادسازی سرزمینهای اشغالی، مبارزه و جانفشانی میکنند و طبعاً همین موضوع رمز توطئههای رنگارنگی است که اکنون ریاض به نیابت از تلآویو علیه مقاومت اسلامی منطقه دنبال میکند. آل سعود و شرکای منطقهای و فرامنطقهای آنان به خوبی میدانند که جایگاه حزبالله در منطقه و بویژه در ساختار سیاسی لبنان آنچنان واقعیت مستحکمی است که با گسترش دامنه فتنه در مناطق مختلف، محاصره، تحریم و یا قرار دادن در فهرست تروریسم نمیتواند تغییر کند.
اینکه آل سعود و ارتجاع عرب علیرغم همه جنایات رژیم صهیونیستی به جای آنکه این رژیم غاصب را که بالاترین مظهر تروریسم دولتی است، تروریست نمیدانند و برای سرپوش گذاشتن بر این خیانت خود، حزبالله لبنان را که مظهر مقاومت است تروریست مینامند، برگ دیگری بر رسوائی آنان افزوده و به مصداق «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» حزبالله لبنان را در بالاترین نقطه قله افتخار قرار داده است.
***************************************
روزنامه خراسان**
آموزه هایی برای امروز/امیر خوراکیان
انسان هایی که علاوه بر اصالت خانوادگی و فضل علمی، شخصیت شان در میدان مبارزه با طاغوت و در روزهای سخت و غربت قبل از پیروزی انقلاب شکل گرفته است و در پرتو اندیشه ها و اسلام انقلابی امام خمینی(ره) ساخته شده اند بخش مهمی از هویت انقلاب اسلامی به شمار می روند.بازشناسی و تحلیل شخصیت و عملکرد این چهره های تأثیرگذار و بررسی نقاط قوت و حتی ضعف ها و اشکالات آن ها به دور از قضاوت های آلوده به سیاست زدگی و سلایق نادرست برگرفته از منافع شخصی و گروهی، نقش آفرینی در پاسداری از این هویت گرانسنگ محسوب می شود.بازخوانی اندیشه و رفتار این گونه افراد نه به منظور قضاوتِ آن ها – که عملکرد و تصمیمات هر کس در ظرف زمانی و شرایط آشکار و پنهان خاصی بوده که اشراف به آن برای همه مقدور نیست – بلکه بهره گیری از این آموزه ها در تربیت نیروهای مومن و انقلابی برای آینده و اصلاح و رشد خواص موجود کاری لازم، مفید و پرثمر خواهد بود. اما پر واضح است که این چند سطر در مورد حضرت آیت ا... واعظ طبسی با این هدف نگاشته نمی شود، بلکه تنها مرور 3 ویژگی مهم، برجسته و کاملاً قابل دفاع ایشان را آن هم به اختصار از زاویه باورِ این فرزند کوچک از نظر می گذراند. همه نوجوانان و جوانان سال های آغاز نهضت اسلامی با الفبای انقلاب وامام راحل، از طریق 3 شخصیت بزرگوار، حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای، آیت ا... واعظ طبسی و شهید هاشمی نژاد آشنا شده اند و تمام این سال ها جوانان فعال در عرصه انقلاب و نظام اسلامی از زاویه نمایندگی رهبری با ایشان در تماس بوده اند. نگارنده هم قطره بی مقداری در این دریا بوده و علاوه بر این بیش از یک دهه حضور مستقیم در آستان قدس رضوی از نزدیک با نظرات و مَنِش ایشان مأنوس بوده است.
مواضع درست
برجسته ترین ویژگی آیت ا... طبسی مواضع کاملا هماهنگ، درست و دقیق ایشان نسبت به اندیشه ها و نوع نگاه امام راحل به مسائل، جریان ها و حوادث روز و پس از آن تبعیت کامل نسبت به مواضع مقام معظم رهبری است.به جرأت می توان گفت هیچ کس نمی تواند در بیانات و رفتار عملی آن مرید صدیق امام، تفاوت مبنایی با مواضع امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی پیدا کند.این برادری همدلانه با مقام معظم رهبری تنها از زاویه ولایت پذیری نبود، مطابقت مبانی نظری و همگونی اندیشه آیت ا... طبسی با امام راحل و حضرت آیت ا... خامنه ای این همفکری و هم نظری را شکل داده بود لذا نقش آن همسنگر دوران پیش از انقلاب رهبری در دفاع از مواضع انقلاب نشأت گرفته از باور و ایمان قلبی وی و خالصانه و تأثیرگذار بود.بازخوانی مواضع ایشان در مقاطع زمانی گوناگون، کار ارزشمندی است که در این مجال مقدور نیست اما خاطرات زیادی را از بصیرت و تشخیص عمیق و درست ایشان در مقاطع حساس و نسبت به افراد گوناگون به ذهن سپرده ام.در سال های حیات امام بزرگوار، در سنین جوانی با دو تن از دوستان شهیدم در حضور ایشان از تفاوت مواضع یکی از چهره های اصلی انقلاب با امام خمینی و در عین حال تفاوت مواضع آن فرد با حضرت آیت ا... خامنه ای و در نتیجه اختلافات این دو یار انقلاب و امام اظهار نگرانی کردیم.آیت ا... طبسی ضمن توصیه به این که نباید به اختلاف بین این دو یار امام دامن زده شود، صریح و قاطع گفت: «اما اگر روزی مجبور شویم بین این دو یکی را برگزینیم، بدون شک انتخاب ما آقای خامنه ای خواهد بود.»این تشخیص دقیق آن هم در آن روزها حکایت از بصیرت و دانایی و دقت ایشان در تشخیص مواضع و اندیشه افراد داشت. تشخیصی که درستی آن بعدها، مخصوصاً پس از رحلت امام(ره) کاملاً روشن شد و آیت ا... طبسی، در حمایت و تبعیت از رهبر معظم انقلاب نسبت به افراد دیگر صادقانه تر، خالصانه تر و درست تر ظاهر شد.
مواجهه حکیمانه
آیت ا... طبسی بیش از آن که جریان های مختلف را که به تناسب شرایط، دچار اشتباه، تندروی یا ساده اندیشی در مواضع می شدند، با عباراتی حقارت آمیز و طرد کننده مورد خطاب قرار دهد با روشنگری و بیانی همراه با تبیین و استدلال مخاطب قرار می داد.در سخنان پرشور و با صلابت آیت ا... طبسی در مواجهه با جریان ها و کسانی که با آن ها اختلاف نظر داشت هیچ گاه کلمات سخیف و ناشایستی پیدا نمی کنید. تندترین عبارت های ایشان به آمریکا، اسرائیل و جریان نفاق و استکبار جهانی اختصاص داشت. در طول بیش از سه دهه محوریت آیت ا... طبسی در خراسان، جریان ها و سلایق مختلف سیاسی در قوه مجریه و مقننه حضور پیدا کردند، مواجهه حکیمانه و پدرانه همراه با صداقت و به ویژه ادب و متانت مثال زدنی ایشان موجب تنظیم و تعادل رفتار و مواضع آن ها شد.به اعتقاد حقیر، مدل مواجهه قاطع و در عین حال روشنگرانه و عاقلانه آیت ا... طبسی با جریان های گوناگون برای فعالان عرصه سیاسی امروز که بعضاً فقط و فقط خود را حق مطلق آن هم در همه امور می دانند و مخالف خود را کافر مطلق می پندارند و در نوع مواجهه با بی اخلاقی و بی تقوایی حتی سخن حق را به روش نادرست و ملال آور مطرح می کنند، درس بزرگی است.
مدیریت پربرکت
سومین ویژگی این خدمتگزار پایدار انقلاب، مدیریت پرخیر و برکت ایشان در آستان قدس رضوی است. مدیریتی که علی رغم نقدها و نظرهایی که در جای خود قابل احترام و بررسی است، ثمرات آن غیرقابل انکار و نتایج آن کاملاً قابل دفاع و تحسین برانگیز است.
تشریح ابعاد این ویژگی ایشان نیز نیاز به مجالی مستقل و مفصل دارد اما به طور مشخص حداقل در چهار محور به راحتی قابل اثبات و توضیح است.
-توسعه و عمران حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام، صحن ها، رواق ها و بخش های مختلفی که در این مکان مقدس چندین برابر همه قرن های گذشته در این سه دهه ایجاد شد.
-گسترش و تنوع خدمات به زائرین حضرت رضا علیه السلام از کوچکترین مسائل مانند امانت داری و خدمات ویلچر گرفته تا بزرگترین فعالیت ها، عرصه بهداشت و درمان زائرین.
-حفظ و نگهداری و بهینه سازی موقوفات که نظم، دقت، نگاه بلند و تدین و پایبندی ایشان به شریعت در این رابطه آثار و پیامدهای بی نظیری را در پایبندی به نیات واقفین به دنبال داشته است.
-و توسعه نقش و فعالیت های فرهنگی آستان قدس رضوی در حوزه های مختلف آموزشی، پژوهشی، تولید محصولات، تبلیغ و ترویج دین، پاسخگویی به شبهات، رسانه و حتی فعالیت های اجتماعی، تربیت بدنی به ویژه برای جوانان که در قالب بیش از ده موسسه فرهنگی، اجتماعی ساماندهی و تنظیم شده است.
-تلاش همکار سختکوش رهبری در دوران پس از انقلاب ظرفیت بی نظیری را از آستان قدس رضوی برای دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی در سراسر جهان فراهم نموده است.
روح این خادم حضرت رضا علیه السلام مرید صدیق امام و برادر رهبر معظم انقلاب در پیشگاه امام رئوف قرین رحمت و اجر و پاداش الهی باد.
***************************************
روزنامه ایران**
جای خالی علوم انسانی در تحلیل انتخابات/نعمتالله فاضلی
نگاهی به تاریخ مدرن ایران ثابت میکند که ایرانیان قریب به 150 سال است که در مسیر دشوار مردمسالاری گام زدهاند. در این سلوک سخت، اگرچه همواره بخت با آنها یار نبوده است، اما مرارتها و مشقتهایشان خالی از توفیق هم نبوده است. بارها مرزهای مردمسالاری و دموکراسی را فتح کردند و با استقرار نهادها و نظامات مدرن، تجربیات مؤثری در این عرصه کسب کردهاند. با این همه به نظر میرسد نهال مردمسالاری در ایران چندان که باید، مستحکم و استوار نشده است و همواره باید برای پایداری و نگهداری از مردمسالاری تلاش کرد. انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی یکی از جلوههای بارز موفقیت مردم ایران در بنا ساختن سامان سیاسی مردمسالارانه بود. طی لااقل یک قرن گذشته مردم ایران برای تأسیس و توسعه «سامان سیاسی مردمسالار» تلاش بی وقفهای کردهاند و فراز و نشیبهایی داشتهاند. در این فرآیند بیشترین ناکامیها در تداوم و ماندگاری ساختارهای مردمسالار بوده است. تداوم و توسعه مردمسالاری نیازمند بازبینی و توجه بیشتر به نقش و عملکرد نهادهای مؤثر کنونی در فضای اجتماعی ایران است. این نهادها عبارتند از نهاد رسانه، نهاد ارتباطات جدید، نهاد آموزش عالی و دانشگاه و نهاد علوم انسانی و اجتماعی. تعامل این نهادها در سالهای اخیر نقش مهمی در تحولات همهجانبه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران داشتهاند. در فضای خلأ ساختار حزبی کارآمد، این نهادها مهمترین بازیگران شکل دهنده به تحولات سیاسی در ایران امروز هستند. یکی از مهمترین راهبردها برای گسترش و ماندگاری سامان سیاسی مردمسالار گسترش تعامل و پیوند میان این نهادهاست. بویژه باید بر تعامل میان علوم انسانی و اجتماعی با نهاد رسانه و ارتباطات تأکید و توجه داشت. لازمه کارآمدتر کردن علوم انسانی و اجتماعی، گسترش عملکرد این علوم در فضای رسانهای و ارتباطی و لازمه بهبود عملکرد و تأثیرگذاری رسانهها و شبکههای ارتباطی بهرهگیری بیشتر آنها از علوم انسانی و اجتماعی و تغدیه مداوم آنها از این علوم است. یکی از پیامدهای بهبود عملکرد این دو نهاد نیز گسترش و ماندگاری سامان سیاسی مردمسالار است. علوم انسانی و اجتماعی در بهبود عملکرد رسانهها و شبکههای ارتباطی میتواند به ارزیابی انتقادی مستمر و علمی عملکرد این نهادها بپردازد.
ارزیابی انتقادی عملکرد رسانهها در «بازنمایی انتخابات» از ضرورتهای اجتنابناپذیر اکنون ماست. این امر وظیفهای است که برعهده خود رسانهها و همچنین «نهاد دانشگاه»، است؛ نهادی که علوم انسانی و اجتماعی به عنوان عقل مدرن در آن مستقر است. دانشگاه و علوم انسانی و اجتماعی اکنون وظیقه دارد به عنوان نهاد مستقل و مدنی به نحو نظاممند و روشمند به ما کمک کند تا پرسشهای مهم ما در زمینه انتخابات را مطرح و ارزیابی دقیق کند. اکنون دو و نیم میلیون دانشجو و بیش از 100 هزار استاد و پنج میلیون دانش آموخته علوم انسانی و اجتماعی در کشور وجود دارد. این جمعیت پرشمار در تمام رشتههای علوم انسانی و اجتماعی از ادبیات و فلسفه گرفته تا مجموعه علوم اجتماعی مانند علوم سیاسی، جامعهشناسی، مطالعات ارتباطی، مطالعات رسانه، انسانشناسی و مطالعات فرهنگی هر کدام میتوانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. اینکه هر کدام از این رشتهها چرا و چگونه میتوانند و باید در موضوع ارزیابی انتقادی و شناخت انتخابات در ایران کمک کنند، موضوع سخن من در اینجا نیست و خود این موضوع نیز باید در دستور کار هر یک از رشتههای علوم انسانی و اجتماعی قرار گیرد. به گمان من، جامعه متکثر علوم انسانی در ایران، وظیفه دارد ابتکار تحلیل رخدادهای سیاسی، از جمله پدیده انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را رأساً برعهده بگیرد. در غیر این صورت، واکاوی این پدیده شگفت در انحصار رویکردهای روبنایی و حزبی و جناحی باقی خواهد ماند و طبعاً سرشت پنهان آن مکتوم میماند. رخداد 7 اسفند میتواند آیینهای برای انعکاس تحولات گفتمانی جامعه ایران باشد مشروط بر آنکه سررشته رمزگشایی از نشانههای تفسیری آن را نه فقط فعالان حزبی و سیاسی بلکه جریان عظیم علوم انسانی کشور به دست بگیرد تا این واقعه مهم در دام تحلیلهای کوتاه مدت اسیر نماند.
***************************************
روزنامه جام جم **
راهبردهای رسانه ملی در امیدبخشی اجتماعی / دکتراردشیر زابلیزاده
چندی پیش، رئیس رسانه ملی در مراسم قدردانی از عوامل و بازیگران سریال «کیمیا»، به دو مقوله جذابیت داستان و جهتگیری درست مضمون در موفقیت آن اشارهای کرد و گفت : اگر فیلمنامه، داستان قوی داشته باشد، اما مخاطب را دچار یاس و ناامیدی کند، از دید رسانه فیلمنامهای مردود است.
لذا سوال اینجاست، رسانه ملی چگونه میتواند در ایجاد فضای امید در جامعه نقش موثری ایفا کند؟
سازمان صدا و سیما با رعایت راهبردهای زیر میتواند روح امید و نشاط را به کالبد جامعه بدمد.
1ـ توجه به گروههای سِنی و جنسیتی: تولید برنامه و انعکاس مفاهیمی همچون امید به متن جامعه، نیازمند طبقهبندی گروههای سنی و جنسیتی مخاطبان و شناخت ظرفیتها و نیازهای روحی و روانی هرکدام و تولید برنامههایی متناسب با این گروهبندیاست. گروههایی که امید برای آنها یک مسأله بوده و هست.
2ـ توجه به نهادخانواده: تعامل کودک با خانواده بیشتر از تعامل با هر سیستم اجتماعی دیگر است و هزاران ساعت را در فضای تعاملی خانواده میگذراند؛ بنابراین مثبتاندیشی نیز از خانواده آموخته میشود.
3ـ تاکید بر آگاهی و شناخت: گروهی که از جامعه به آگاهی میرسند بیشک به نگرش مثبت گرایش بیشتری پیدا میکنند؛ بنابراین آگاهی و شناخت منشأ امید است و نقش آموزشی رسانه در ارتقای سطح آگاهی و شناخت مخاطب یکی از اهداف راهبردی آن است.
4 ـ تقویت غرور ملی: تولید برنامههایی که بتواند تاریخ فرهنگی و ارزشهای بومی و ملی را تبلور بخشد، میتواند در تقویت هویت ملی و امید اجتماعی موثر واقع شود.
5 ـ برجستهسازی آموزههای دینی امیدبخش: یکی از عوامل و منابع یأسآفرین، رسوخ اندیشهها و آموزههای درونگرا، انزواطلب و جامعهگریز است. یکی از راهبردهای اساسی رسانه در این خصوص، تولید برنامههایی با رویکرد مبارزه و تبلیغ جدی علیه ارزشهای ریاضتگرا، دنیاگریز و اندیشههای انزواطلب است.
6 ـ توجه به عزت نفس در تولید برنامه: کسانی که از عزت نفس بیشتری برخوردارند، مثبتاندیش میشوند. منظور از عزت نفس، باور و احترام به خود است. تقویت عزتنفس در سطح فردی و در سطح ملی میتواند تقویت امید را در افراد در پی داشته باشد.
7 ـ تقویت اعتماد اجتماعی و سیاسی: انسانها اعتماد میکنند تا ارتباط برقرارکنند. ارتباط برقرار میکنند تا باورکنند بدون همکاری، مشارکت و همفکری کاری از پیش نخواهد رفت. در نهایت ارتباط و مشارکت، تقویتکننده امید و اطمینان اجتماعی است. اعتماد، مهمترین انگیزهای است که افراد را به داشتن ارتباطات دوسویه یا چندسویه تشویق میکند.
8 ـ امنیت اجتماعی: عبارت است از آرامش خاطری که جامعه و نظام سیاسی برای اعضای خود ایجاد میکند. گستره امنیت اجتماعی، بستگی به تصویری دارد که نظام سیاسی از دولت، ساختار و هدف خود میدهد. جامعهای که افراد آن احساس امنیت اجتماعی کنند روحیه فعال و پویایی برای مشارکت و احساس مسئولیت و به تبع آن احساس امیدوارانهای در زندگی اجتماعی خواهند داشت.
9 ـ سرمایه اجتماعی: یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی، امید اجتماعی است که رابطه تنگاتنگی با ابعاد دیگر آن مثل مشارکت و اعتماد دارد. رسانه نقش تاثیرگذاری در ارتقای سرمایه اجتماعی میتواند داشته باشد. تولید برنامههایی با محتوای ارزشی و اخلاقی منبعث از فرهنگ دینی و بومی، میتواند در تقویت این سرمایه مهم باشد.
10 ـ ترویج ارزش کار: کار و تلاش، صداقت، تعاون و همکاری، احترام به یکدیگر و تقویت عملکرد، کارایی سازمانی و حوزههای اقتصادی میتواند روحیه فعال و پویایی در افراد جامعه ایجاد کند. شکلگیری روحیه پویا، خود بارقههای امید را در افراد جامعه افزایش میدهد.
11 ـ تقویت هویت اجتماعی و فرهنگی: ریشه مثبتنگری در جامعه و فرهنگ نهفته است، افراد در جامعه و فرهنگی که مردم در آن هستند، تعریف میشوند.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
پنهانکاری یارانهای شلختگی اقتصادی/ محسن جندقی
خوشبینانهترین هوادار دولت هم وقتی موضوع اقتصاد به میان میآید نمیداند باید دقیقا از چه چیزی حمایت کند. کابینه یازدهم چندین فرمانده اقتصادی با تفکرات متفاوت دارد که هرکدام دوست دارند طرحهای اقتصادی به سمت تفکرات و اندیشههای آنها نزدیک شود. به همین علت است که با یک نوع شلختگی اقتصادی مواجه هستیم که نمونه آن را در دولت سابق هم شاهد بودیم. «یارانه نقدی» مثال مناسبی است تا به این موضوع پی ببریم که دولت برنامه جامع و مشخصی برای «اقتصاد» و طرحهای اقتصادی ندارد و خود مسؤولان نیز نمیدانند سرنوشت این طرحها و برنامهها چه خواهد شد!
1- 20 ماه از آخرین آییننامه اجرایی هدفمندی یارانهها میگذرد و دولت هماکنون با همان آییننامه اجرایی فروردین 1393 قانون هدفمندی را جلو میبرد. این در حالی است که قانون بودجه 94 نیز تصویب شده و در حال اجراست و در این قانون نیز به صورت جداگانه به مرحله جدیدی از «هدفمندی یارانهها» اشاره شده است. با این وجود دولت با همان دستورالعمل سال 93 قانون سال 94 را هم پیش میبرد! از طرفی طبق همان قانون سپردن وظیفه رسیدگی به وضعیت یارانهبگیران به وزارت رفاه تخلف محسوب میشود و دولت به این تخلف هم اصرار دارد. طبق بند «ح» تبصره «20» قانون بودجه 1394 کل کشور «دولت موظف است یارانه خانوارهای پردرآمد را قطع کند. خانوارهای پردرآمد به تشخیص دولت و براساس شرایط اقلیمی، بعد خانوار و محل سکونت و میزان درآمد تعیین میشود». بنابراین بند «الف» ماده «4» مصوبه دولت که تهیه دستورالعمل تعیین خانوارهای غیر مشمول دریافت یارانه را به جای هیأت دولت بر عهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قرار داده از حیث اقدام دولت به تغییر مرجع تشخیص، مغایر قانون است. مطابق قانون، دولت موظف است پس از دریافت نظر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین، نسبت به اصلاح موارد خلاف قانون مصوبات موردنظر اقدام کند اما تاکنون خبری از اصلاح این تخلف نشده است.
2- دولت با همان تخلف مذکور، توسط وزارت رفاه اقدام به حذف افراد از لیست یارانهها کرده اما ملاکی برای حذف افراد اعلام نکرده است. مشخص نیست چه خانوارهایی از نظر دولت ثروتمند و غیرنیازمند محسوب میشوند. اعلام نکردن ملاکها و شاخصهای حذف افراد ناشی از همان نبودن دستورالعمل و آییننامه است. دولت تاکنون میلیونها نفر را حذف کرده اما اعلام نکرده با چه معیاری چنین اقدامی میکند. آیا برای دولت کسانی که خانه و خودرو و درآمد بالای 5 میلیون تومان دارند غیرنیازمند محسوب میشوند یا اینکه فقط کسانی که یک خانه داشته باشند مشمول قطع یارانه نقدی میشوند. دولت تاکنون در اینباره سکوت کرده، چراکه عملا نشان داده به هیچ شاخص و ملاک و معیاری پایبند نیست! هماکنون بسیاری از افرادی که خانه و خودرو و حقوق مکفی دارند یارانه نقدی دریافت میکنند اما یارانه نقدی آن کارگری که یک خانه 46 متری دارد حذف میشود. این وضعیت نشان میدهد مسؤولان به صورت فلهای و بدون بررسی لازم یارانه افراد را قطع میکنند و برنامه جامعی در این زمینه وجود ندارد. به همین علت است که درصد قابل توجهی از حذفشدگان به این اقدام مسؤولان اعتراض کردهاند و یارانه برخی از آنها نیز بار دیگر برقرار شده است. به عبارت بهتر دولت بدون آییننامه و دستورالعمل مشخص و ملاکها و شاخصهای معین، یارانه نقدی افراد را حذف میکند و عدم اعتراض افراد به حذف را نشان غیرنیازمند بودن آنها تلقی میکند!
3- حذف افرادی که تنها یک خانه دارند نشان میدهد دولت اکثر آنهایی که ثروتمند میخوانندشان را حذف کرده و حالا به قشر متوسط رو به پایین رسیده است. مسؤولان میخواهند یارانه اکثر افراد را حذف کند و فقط به درصد کمی از جامعه یارانه نقدی بدهند اما با «موش و گربه بازی» قصد دارند بار روانی حذفیات گسترده را کاهش دهند.
مانند همان کاری که بر سر طرح «سبد کالا» درآمد، هماکنون سبد کالا تنها به قشر محدودی پرداخت میشود و دولت در آمارهای خود رقم چند هزار میلیارد تومانی پرداخت سبد کالا را اعلام میکند. یارانه نقدی عملا در حال تبدیل شدن به «سبد کالا» است و رفتار مسؤولان نشان میدهد آنها اصلا دوست ندارند «یارانه نقدی» پرداخت کنند و با اکراه این کار را میکنند! دولت یارانه نقدی افراد زیادی را حذف کرده اما همچنان یارانه نقدی میدهد و با هیجان خاصی از پرداخت یارانه نقدی به میلیونها نفر سخن میگوید اما کدام میلیونها نفر؟! 4- یارانه نقدی چند نفر حذف شده است؟ هیچکس نمیداند. دولتیها از 6 ماه پیش خبر از حذف حدود 3 میلیون نفر دادند و این آمار در این 6 ماهه فریز شده است در حالی که هر ماه تعداد بسیاری از افراد از دریافت یارانه نقدی محروم میشوند. مشخص نیست چرا دولت از انتشار حقیقت واهمه دارد و رقم دقیق حذف افراد را اعلام نمیکند. مگر میشود یارانه نقدی افراد زیادی در این 6 ماهه حذف شود اما آمار حذفیات همانی باشد که بود؟! جالب اینکه حذفشوندگانی که اعتراض میکنند با پاسخ عجیب کارشناسان سازمان هدفمندی مواجه میشوند: «تا اسفند امسال(94) 6 میلیون نفر حذف شدهاند و قرار است سال آینده هم یارانه نقدی اکثر افراد حذف شود». از طرفی خود مسؤولان نیز آمار واحدی از حذفشدهها اعلام نمیکنند و این چندگانگی در آمارها و پنهانکاری دولت یک علت اصلی دارد و آن دستور شخص رئیسجمهور بر حذف بیسروصدای یارانه نقدی افراد است. دولت اعتقادی به شفافسازی در زمینه یارانه نقدی ندارد، چراکه میداند با روشن شدن حقیقت سوالات بیپاسخ بسیاری مطرح خواهد شد. عملکرد 30 ماهه دولت در قبال یارانه نقدی نشان میدهد مسؤولان از تدوین یک برنامه جامع و کمایراد عاجز هستند و به همین علت سیاست سکوت و پنهانکاری را در پیش گرفتهاند. اگر کمی دقت کنیم خواهیم دید سیاست پنهانکاری که نتیجه شلختگی اقتصادی است در سایر حوزههای اقتصادی نیز مشاهده میشود و دولت با این وضعیت نمیتواند اقتصاد را از بحران خارج کند. دولت فقط میتواند حقیقت را برای مدت زمانی پنهان کند اما قطعا نمیتواند جلوی برملا شدن آن را بگیرد. مردم خیلی زودتر از آنچه دولت فکرش را بکند، حقیقت را درک میکنند.
***************************************