(روزنامه آرمان - 1394/07/18 - شماره 2873 - صفحه 6)
مقدمه: با روي كار آمدن دولت اعتدالي حسن روحاني و در نتيجه اجماع اصلاحطلبان بر يك كانديدا و كنارهگيري به موقع محمدرضا عارف از گردونه انتخابات جريان اصلاحطلب توانست بعد از سالها دوري از عرصه كنشگيري سياسي وارد صحنه سياسي شود. اين برد شيرين براي اصلاحطلبان بيش از هر چيزي اهميت داشت؛ زيرا آنها به اين درك رسيدند كه بايد اختلافات را كنار گذاشته و بهصورت اجماع وارد انتخابات شوند. جدا از اينكه انتخاب اين تاكتيك در نتيجه شكست سال 84 اصلاحطلبان و پيروزي 92 آنها بود به نظر ميرسد رسيدن به اين نتيجه در نتيجه توسعه در انديشه سياسي اصلاحطلبان نيز باشد. بحثهاي مختلفي از جمله سرليستي جريان اصلاحطلب و اجماع ميان اصلاحطلبان و اصولگرايان اين روزها در فضاي سياسي ايران طنين انداخته و مخالفان و موافقان درباره آن بحث كردهاند. به بهانه انتخابات پيش رو «آرمان» با دكتر غلامعباس توسلي به گفتوگو پرداخته است که در ادامه ميخوانید:
* رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات پيش رو چیست؟
** اصلاحطلبان در انتخابات پيش رو از تجربيات گذشته خود در سالهاي 84 و92 به خوبي بهره خواهند برد. تكثركانديداي اصلاحطلب در انتخابات سال84 بیشك عامل اصلي شكست آنها در انتخابات بود. اگر میزان آرای كانديداهاي اصلاحطلب در سال 84 را جمع كنيم میبینیم كه اصلاحطلبان در آن دوران آراي كمي نداشتند و درصورتی که در آن زمان با وحدت وارد انتخابات ميشدند، بدون شك ميتوانستند با كمي تلاش به پيروزي برسند.
البته اصلاحطلبان در سال 92 بهخوبي از تجربه انتخاباتي سالهاي گذشته استفاده كردند و با كنارهگيري آقاي عارف توانستند به پيروزي خوبي برسند. با توجه به شكست سال 84 و پيروزي 92 اصلاحطلبان در انتخابات آتي با وحدت كامل وارد انتخابات خواهند شد. يك سري اصول كلي عملي وجود دارد كه اصلاحطلبان بايد از آن درانتخابات پيش رو بهره ببرند. اين اصول بايد مد نظر همگان قرار بگيرد و بر آن اجماع شود تا با يك قدرت واحد بتوانند به ميدان انتخابات وارد شوند. اصلاحطلبان بايد بر مشتركات خود متمركز شوند و از اختلافات دوری کنند.
* انتخابات مجلس آينده صحنه رقابت جناحهای گوناگون سياسي است. اصلاحطلبان چگونه ميتوانند از اين صحنه رقابت پيروز بيرون بيايند؟
** همانطور كه قبلا اشاره شد اصلاحطلبان در ابتدا بايد بتوانند به صورت واحد وارد انتخابات آينده شوند. در اين صورت آراي طيفهاي مختلف حامي اصلاحات شكسته نخواهد شد و در صورت رعایت این مولفه بيشك آراي خوبي نصيب اصلاحطلبان خواهد شد. همچنين آنها بايد شعارهايي را در انتخابات آتي انتخاب كنند تا مردم يقين داشته باشند كه اگر اصلاحطلبان وارد مجلس ميشوند به فكر رفع مشكلات مردم از جمله بيكاري، پايين آمدن تورم و خروج از ركود هستند. در اين صورت بخشي از آراي سيال جامعه نيز نصيب جريان اصلاحات خواهد شد؛ زيرا جريان اصولگرا در دولت گذشته به هيچوجه نتوانسته به اين شعارها عمل كند و ضمن اينكه اين جريان ميتواند با دولت در تناسب خوبي قرار گيرد. اين مولفه هم آراي بيشتري را به سبد اصلاحطلبان خواهد ريخت. اصلاحطلبان بايد با مردم شفاف حرف بزنند. آنها بايد مسائلي را در انتخابات مطرح كنند كه باب ميل مردم است و بتوانند در راستای رفع نیازهای اساسی آنها قرار بگیرد.
* احزاب و تشكلهاي اصلاحطلب چگونه ميتوانند در انتخابات پيش رو نقشآفريني كنند؟
** در جريان انتخابات در تمام دنيا احزاب حرف اول را ميزنند ولي واقعيت اين است كه حزب در ايران چندان ريشهدواني نكرده و لذا اگر قرار است احزاب در انتخابات پيش رو شركت كنند نبايد تمايلات شخصي خود را وارد چرخه انتخابات كنند و بايد اختلافات را كنار گذاشته و با يك مكانيسم واحد وارد انتخابات شوند. در اين صورت ورود احزاب به معني ساماندهي انتخابات مفيد است و بايد از آن حمايت شود ولي اگر قرار باشد هر حزبي به صورت واحد ليست انتخاباتي بدهد بیشك اين موضوع مشكلاتي را ايجاد خواهد كرد و آراي اصلاحطلبان شكسته خواهد شد.
* مساله سرليسي عارف در انتخابات پيش رو را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
** آقاي عارف از مديران باسابقه اصلاحطلب هستند و تجربه خوبي در حوزههاي مختلف دارند و گذشته وي مشخصکننده رویکردهای مدیریتی پویای وی در عرصه اجرایی است.اميدواريم اگر وي رئيس مجلس شد از موقعيت خوبي كه برايش به وجود خواهد آمد بتواند با سربلندي بيرون بيايد. از منظرهاي مختلف آقاي عارف بهترين شخصي است كه ميتواند سرليست اصلاحات شود و حتي نقش خوبي در به وحدت رسيدن اصلاحطلبان داشته باشد و دراين صورت در انتخابات بعدي وي نقش مهمي در جريان اصلاحات خواهد داشت. ايشان با تصميم خوبي كه در انتخابات 92 گرفتند حركت خوبي را آغاز كردند و در حال حاضر سرمايه خوبي براي اصلاحطلبان هستند. ديد آقاي عارف به عرصه سياسي در ايران بدون شك ميتواند به ديد دولت فعلي نزديك باشد و عارف اگر رئيس مجلس شود مجلس اعتدالي به خوبي ميتواند كاستيهاي گذشته را جبران كند.
* ساختار مجلس آينده با توجه به شرايط فعلي چگونه خواهد بود؟
** پاسخ به اين پرسش مستلزم آن است که ببينيم در آينده چه اشخاصي وارد انتخابات خواهند شد. هر جرياني كه بتواند به صورت منسجم و با برنامه دقيق و واقعي وارد انتخابات شود بدون شك آراي خوبي به آن جريان خواهد رسيد و ميزان قابل توجهي از آرا را به دست خواهد آورد. بهيقين جريانهايي كه در انتخابات پيش رو منتقد دولت گذشته باشند و برنامه معقولي ارائه دهند و واقعيتها را براي مردم بازگو كنند و براساس آن به مردم توضيح دهند كه بازگشت به دوران گذشته و قبل از دوران دولت احمدينژاد بسيار سخت است ميتوانند آراي خوبي را بهدست آورده و حتي به نسبت خوبي كرسيهاي پارلمان را به دست آورند.
مجلس آينده ميتواند يك مجلس اعتدالي باشد؛ اين مجلس ميتواند در قانونگذاري براي رفع مشكلات كشور به دولت كمك كند و مردم نيز اين مولفه را براي انتخاب كانديدا درنظر دارند. اگر مجلس اصلاحطلب باشد و براساس معيارهايی كه قبلا بر سر آن توافق شده است، حرکت کنند ميتوانند دولت را ياري دهند. بايد توجه داشت بهترين مجلس در شرايط فعلي مجلس اعتدالي است؛ زيرا جريان اعتدال قصد پيشرفت دارد ولي جريان تندرو به منافع خود و ماندن در قدرت به هر بهانهاي ميانديشد. مجلس آينده حتي نميتواند اصلاحطلب تندرو باشد. مجلس اعتدالي ميتواند مشكلات كشور را ساماندهي كند.
* منظور از مجلس اعتدالي وجود چه نمايندگاني در مجلس است؟
** منظور اين است كه نمايندگاني در مجلس حضور پيدا كنند كه به اعتدال سياسي اعتقاد داشته باشد. اعتقاد به اعتدال سياسي يعني اينكه منافع كشور را در هر شرايطي به منافع حزبي و جناحي ترجيح دهند. در اين صورت است كه اميد در دل جامعه زنده خواهد شد و عقبماندگيهاي ناشي از برخی سوءمدیریتها در دولت گذشته با يك سرعت مطلوب جبران خواهد شد. مجلس اعتدالي عدالت را درگفتار و رفتار خود در نظر دارد و هر كسي را كه در اين مملكت مشغول خدمت است خادم ميداند، نه اينكه به بهانههاي مختلف به خدمتگزاران ايران هجمه آورده يا بدون دليل خاص و براساس اصول جناحي خود حتي حاضر باشد وزرا را استيضاح كند. در يك كلام، مجلس اعتدل در تمامي زمينهها براي مردم پيشرفت فراهم ميكند. مجلس اعتدالي از تندروي و كندروي جلوگيري ميكند.
* مجلس اعتدالي تا چه اندازه بر نگرش جريانهاي سياسي به بازيهاي سياسي تاثيرگذار است؟
** اگر يك مجلس با نگرش اعتدالي از سوی مردم برگزيده شود تندروها نيز تحت تاثير اين مجلس و براي زيست سياسي رفتهرفته به سمت اعتدالگرايي حركت خواهند كرد و اگر همين تندروها ثمرات رفتار اعتدالي را در پيشرفت كشور مشاهده كنند بعيد نيست تندرويهاي خود را كنار گذاشته و معتدل شوند و اين يك پيروزي براي جريان اعتدالگرا و اصلاحطلب محسوب ميشود؛ زيرا تندروها هرگونه اصلاح اصلاحات را برنمیتابند اما اگر نگرش اعتدالي پيدا كنند ديگر به اصلاحات در كشور با ديد منفي نگاه نميكنند و بعيد نيست آنگاه اصلاحات را مانند اصلاحطلبان لازمه پيشرفت كشور بدانند.
* اصولگرايان در مقابل اصلاحطلبان تعريف شدهاند، حال چگونه ميتوانند به اصلاحات تن دهند؟
** اصولگرايان زماني كه خود را در شرايطي ببينند كه چارهاي جز رفتار اعتدالي ندارند آنگاه بعید است كه تندروي كنند و معقول و منطقي به چالشهاي سياسي در ايران نگاه خواهند كرد. زماني كه اصولگرايان به اين نتيجه برسند حتما اصلاحات را در دستور كار خود قرار خواهند داد. آنها زماني كه ببينند بخش زيادي از مردم به نگرش اعتدالي باور دارند و تندروي را برنميتابند و به عبارتي اينگونه بفهمند مردم دلواپس تندروي آنها هستند براي زيست سياسي در ايران و حضور در جامعه سياسي ايران به اصلاحات احترام خواهند گذاشت و شايد تحت تاثير اعتدالورزي ساختارهاي تشكيلاتي خود را نيز اصلاح كنند.
* اجماع ميان اصلاحطلبان و اصولگرايان را چگونه اريابي ميكنيد؟
** از منظر عملي با توجه به اينكه فضاي فعلي فضاي اعتدال است و بدون شك در ميان اصولگرايان نيز افرادي هستند كه تندروي را دوست ندارند لذا ميتوان از اين افراد نيز براي رسيدن به مقصود خود استفاده كرد. منظور جمع اين دو جريان نيست؛ زيرا در صورت اجماع اين دو طيف، رقابت بيمعني خواهد شد. منظور اين است كه ميتوان از افراد اصولگراي اعتدالي نيز در جهت كمك به دولت آينده در مجلس استفاده كرد و اين هيچ ربطي به اجماع اصلاحطلبان و اصولگرایان و حذف رقابت ميان آنها ندارد. رقابت ميان طيفهاي مختلف سياسي باعث پختگي آنها ميشود.
* چند وقتي است كه اصولگرايان با نسبت دادن شخصيتهاي درون حزبي خود به اصلاحطلبان درصدد القاي اين موضوع هستند كه اگر پيروزياي نصيب رقيب شد، تمام و كمال متعلق به آنها نيست و اگر همراهي اصولگرايان نبود پيروزي نصيب آنها نميشد. در اين مورد چه پاسخي به آنها داريد؟
** اين حرفهايي كه ميزنند محلي از اعراب ندارد. آنها درصدد هستند تا ضعفهاي خود را پنهان كنند و اينچنين بگويند كه هميشه خودشان پيروز هستند. در زمان انتخابات رياستجمهوري سال 92 هم اين برنامه را داشتند اما آقاي روحاني اجازه نداد زمينه براي آنها فراهم شود. اصولگرايان بايد وقت خود را بهجاي برنامهريزي عليه رقيب وقف برنامهريزي براي پيروزي اخلاقي در انتخابات مجلس كنند.
* تصور نميكنيد که برخي از اعضای جبهه پايداري بعضا به بداخلاقيهاي انتخاباتي ميپردازند؟
** اين موضوع كه چه افرادي بداخلاقيهاي سياسي دارند اهميت ندارد. ميگويند اعضاي جبهه پايداري هستند اما اعضاي اين جبهه قبلا كجا بودند؟ مگر در خود جريان اصولگرايي تعريف نميشوند. سوال است چرا يك دوره اصولگرايان از آنها جدا شدند و بعد دوباره در اين زمان به آنها پيوستند. جبهه پايداري وظيفهاي در جريان اصولگرايي دارد يعني برنامهریزي آنها اينطور است كه اگر قرار است انتقاد و اعتراضي به جريان اصولگرايي شود مستقيم به جبهه پايداري اصابت كند تا بقيه اصولگرايان در امان باشند. جبهه پايداري سپر دفاعي اصولگرايان است.
* اين نقش تا چه زماني قرار است بر عهده جبهه پايداري باشد؟
** تا هر زمان كه جريان ديگري پيدا شود كه بتواند اين نقش را بازي كند. البته این ترفندها دوام زيادي ندارد و به زودي فاش میشود. بهجای برنامهریزی برای حمله به رقیب باید برای پیروزی در انتخابات راهکارهای منصفانه برگزید.
http://armandaily.ir/?News_Id=130511
ش.د9404177