(روزنامه آرمان – 1394/11/12 – شماره 2965 – صفحه 6)
* برخي شرايط انتخابات اين دوره مجلس را در برخی از حوزهها به انتخابات مجلس هفتم تشبيه ميكنند. اما در اين انتخابات اصلاحطلبان تشويق به مشاركت گسترده دارند. دليل اين مساله چيست؟
** انتخابات مجلس هفتم يك تفاوتهايي داشت. آن تفاوتها را بايد در اين ببينيد كه بخش اصلي قوه مقننه، متعلق به اصلاحات، ردصلاحيت شدند. يعني نواب رئيس مجلس ردصلاحيت شدند. بيشتر محصول يك نوع دلمردگي و واكنش به وضعيت بود. ما هميشه، درحقيقت، حضور يا عدم حضورمان محصول يك شرايط واقعي نيست. ما يك شرايط واقعي داريم و يك شرايط رواني. شرايط رواني هم آثار خودش را ميگذارد. وقتي دلمردگي سايه مياندازد، آثار رواني كافي است تا ارتباط را با صندوق قطع كند. موضع اصلاحطلبان اين بود كه نامزدهاي ما ردصلاحيت شدند و ما نامزدي نداريم براي انتخابات.
* من به خاطر دارم كه در آن دوره يكي از اعضاي هيات رئيسه مجلس در يك سخنراني رسما دعوت كرد كه شركت نكنند.
** ممكن است شما با يك فرد مواجه باشيد. من صحبت از فرد نميكنم. فردي ممكن است يك تصميم شخصي بگيرد. جريان اصلاحطلب در هيچ دورهاي تحريم انتخابات نكرده است. ممكن است حضور پررنگ يا كمرنگي داشته باشد يا زمينهاي براي حضور نداشته باشد. حضور نه فقط به معناي راي دادن بلكه به معناي ليست دادن، مشاركت گسترده كردن، مردم را دعوت به مشاركت كردن، اينها را عرض ميكنم. ليدر اصلاحات به عنوان سمبل اصلاحات، در انتخابات مجلس قبل حضور پيدا كردند و راي دادند. بنابراين وقتي ما از حضور در انتخابات صحبت ميكنيم، منظورمان از حضور، فقط راي دادن نيست.
حالا اگر بخواهيم درباره همين دوره صحبت كنيم، مسالهاي كه الان به نظر ميرسد و اتفاق افتاده، اين است كه اين ردصلاحيتها براي مجموعه اصلاحات، غيرمنتظره بوده است. به اين معنا كه آلترناتيوي از قبل درنظر گرفته نشده است و براي مواجهه با چنين وضعيتي فكري نشده است.
** تقريبا اين بحث در بين اصلاحطلبان مطرح بود كه هيچ چهره شاخصي تاييد نخواهد شد. حتي لايههاي دوم و سوم به مفهوم شناخته شده بودن نه به معناي فكري، تاييد نخواهند شد. البته وقتي از لايههاي اول و دوم و سوم صحبت ميكنيم، منظورمان لايهبندي سازماندهي شده نيست. البته منظور از حيث همين نگاهي كه در جامعه وجود دارد و مردم ميشناسند است وگرنه تصوراتي كه از اين دستهبنديها و لايهبنديها و سازماندهي و... وجود دارد، اينها اساسا غيرواقعي است.
اصلاحطلبي يك جريان گسترده اجتماعي است كه بخش اعظم و گسترده جامعه ما را دربرميگيرد و اساسا نه چنين قدرتي براي سازماندهي آنها وجود دارد و نه چنين سازمانپذيرياي براي اين جريان گسترده وجود دارد. بنابراين وقتي ميگوييم لايه اول و دوم و سوم، منظور شناخته شدهترهاست كه تصور ميشد اينها ردصلاحيت شوند؛ اما شرايط به وجود آمده را تصور نميكرديم و غافلگیر شدیم. به دليل عملكرد غير قابل دفاع كه در دولتهاي نهم و دهم اتفاق افتاده است. گوش مردم شنواست.
* بعد از اينكه آقاي روحاني با حمايت قاطبهاي از جريان اصلاحطلب توانست پيروز شود، انتظار ميرفت جريان اصلاحطلب منفعل ننشيند، آيا ارادهاي براي آن بود؟
** جريان اصلاحطلبي با همه انتقاداتي كه در گذشته داشته، همواره استراتژي آن، اصلاح بوده است. به همين دليل در اين دوره هم با اميد بيشتر اين استراتژي را تعقيب كرده است. تا جايي كه فرصت و امكان داشته، ديالوگهايي را برقرار كرده است. با طرح مباحث در فضاها و عرصههاي عمومي، با گفتوگو و بحث در فضاهاي خصوصيتر و بستهتر؛ سعي كرده تا اين نگاه را تعقيب بكند و احيانا جاهايي كه سوءتفاهم هست را كمك كند تا برطرف شود. اما توجه كنيد كه اين ديالوگ دوطرف دارد. سوءتفاهمات را ميشود برطرف كرد.
اما اين جريان لزوما به جاي طرف مقابل نميتواند حرف بزند و تصميم بگيرد. آن تصميمات قاطعي كه احيانا بعضا گرفتهاند و هنوز اميد به تحققش دارند را لزوما نميتواند جابهجا كند. اما تا حدودي توانسته است در اين فضاها تاثيراتي بگذارد و تغييراتي ايجاد كند. طبيعتا، وضعيت كشور و شرايط بينالمللي هم ميتواند به اصلاح ديدگاهها كمك كند. به هرحال، نميشود از نظر دور داشت كه تغيير نگاه در مساله هستهاي، به بسياري از اين مسائل بستگي داشت و هر تغيير ديگري هم ميتواند متاثر از شرايط داخل، احيانا واقعنگري در يك جريان يا محدوديتهاي بينالمللي، كمك كند يا كمك كرده باشد.
* آيا مشخصا درباره يك وفاق يا آشتي سياسي توسط دولت صحبت شده است؟ و درباره رايزنيهايي كه ميتواند با جريانات سياسي مختلف صورت پذيرد.
** چنين گفتوگوهايي همواره در جريانات مختلف وجود داشته است؛ اما نگاههاي ناشي از برداشتهاي غلط يا از برنامهها و تصميماتي كه مبناي آن بر حذف يك جريان است، تا حالا، آن اندازهاي كه انتظار ميرفت، راه را باز نكرده. اما تلاشها صورت گرفته است. اميدواريم انتخابات مجلس، بتواند بيشتر به تبيين اين واقعيت كمك كند. اگر كسي در پي كشف حقيقت بوده كه جايگاه واقعي اصلاحطلبان را در جامعه ببيند، انتخابات سال ۹۲، پيام مناسبي داشت.
انتخابات سال ۹۲، نشان داد كه بعد از همه فشارها، نتيجه يك انتخابات حتي با وجود برخي محدوديتها مثبت خواهد بود. آقاي روحاني كه رسما مواضعش، نقد هشت سال گذشته است. پس اگر كسي بخواهد واقعبينانه برخورد كند، خود پيام انتخابات سال۹۲، خيلي از مسائل را روشن ميكند. اما اگر كساني، همچنان بر تصميمات ناصواب خودشان، ايستاده باشند، ما اميدواريم كه انتخابات۹۴، كمك كند به اينكه ذهنها كمي روشنتر شود و از ايستادگيهاي بيحاصل بر مواضع غلط، پيشگيري كند.
* بعد از انتخابات ۹۲، يك گفتمان سياسي جديد در ادبيات سياسي كشور، رسوخ پيدا كرده است كه به آن گفتمان اعتداليون يا جريان حامي دولت اطلاق ميشود. قبلا گفته ميشد اصلاحطلبان و اصولگريان. الان ميگوييم اصلاحطلبان، اصولگرايان و حاميان دولت. آيا اين جريان جداست از مجموعه اصلاحطلبان يا به صورت هماهنگ پيش ميرود؟ اعتداليون و اصلاحطلبان در مجلس آينده و انتخابات پيش رو تا چه اندازه در يك مسير حركت ميكنند؟ آیا برنامههاي خاص خودشان را دارند؟
** دو جريان اصولگرا و اصلاحطلب كه باز هر دو طيف هستند و يك حزب نيستند. طيفي هستند كه از تندترين نيروها تا معتدلترين نيروها ميتواند در آن وجود داشته باشد. ما اين دو طيف را ميشناسيم. مواضع دولت به گونهاي بوده كه توانسته بخشهايي از دو جريان را در بر بگيرد. وقتي از دولت ميگوييم، از جرياني صحبت ميكنيم كه بخشهايي از دو جريان را در دل خودش دارد. بنابراين حتما جريان اعتدالي و حامي دولت، نه عين جريان اصولگراست و نه عين جريان اصلاحطلب. اما اين نكته وجود دارد كه جريان اصلاحطلبي، كف انتظاراتش را در حد نيروهاي حامي دولت تعريف كرده؛ آن وجه از نيروهاي اعتدالي اصولگرا هم در اين كف تعريف و ديده ميشود و نسبت به آن واكنش مثبت وجود دارد.
اين تفاوت ماجراست. همانطور كه دوستان ديگر، احيانا در گفتوگوها اشاره كردهاند، ممكن است در يك حوزه انتخابيه، اگر برقراري رقابت بين نيروهاي حامي دولت از اصولگرا و اصلاحطلب باعث شود يك نيروي تند از جريان اصولگرا به مجلس ورود پيدا كند، اين رقابت اتفاق نخواهد افتاد. وجه مثبتي كه در نگاه كلان وجود دارد و به آن اشاره كردم اين است. اگر فكر كنيم در یک شهر نيروي اصلاحطلبي كه مورد حمايت ماست، اگر وارد انتخابات شود، راه را بر ورود يك نيروي تندرو به مجلس باز ميكند، ما در اين رقابت شركت نخواهيم كرد و راه را بازخواهيم كرد كه يك نيروي معتدل وارد مجلس شود. اين چيزي است كه تعريف شده و در برنامهها ديده شده و اميدواريم در صحنه عمل هم اجرا شود.
* از صحبتهاي شما برميآيد كه با وجود اينكه رقابتي ميان اصلاحطلبان و حاميان دولت قائل نيستيد اما فاصلهاي ميگذاريد بين ليستي كه اصلاحطلبها قرار است ارائه بدهند با حاميان دولت. يكي از پايگاههاي مهم حامي دولت را ما حزب اعتدال و توسعه ميبينيم. آقاي دهقان سخنگوي اعتدال و توسعه گفته بودند كه احتمالا ليست مشترك ميدهيم. تحليلتان در اين باره چيست؟
** ليست مشترك، يك اقدام تاكتيكي است در يك نقطه زماني. من بحث جوهره فكري و بحث بنمايه استراتژي را گفتم. در جريان عمل، اينكه مثلا معلوم ميشود ما يك جايي نامزد نداريم، از يك نامزد حزب اعتدال و توسعه حمايت كنيم يا حتي از يك راست معتدل حمايت كنيم، اين تاكتيك مربوط به يك نقطه مشخص است. استراتژي كلان اين است كه با جريان حامي دولت، تحت هيچ شرايطي رقابت نكنيم و اجازه ندهيم با رقابت ما، يك اصولگراي تندرو به مجلس راه پيدا كند.
اين بنمايه استراتژي است؛ اما در جريان عمل چه اتفاقي خواهد افتاد؟ يك ليست خواهد بود؟ چون بسياري از حوزههاي انتخابي يك نماينده دارد. اين مساله در واقع، در همان نقطه معين تصميمگيري درباره اش انجام ميشود و يك اقدام تاكتيكي است، اما بنمايه اين است كه جريانات حامي دولت با هم رقابت نميكنند. رقابت با جرياناتي است كه در واقع گذشتهاي مخرب را رقم زدهاند و بناست كه با آنها رقابت شود و راه ورود آنها به مجلس بسته شود.
* با اين اوصاف، به نظر ميرسد كه رقابتي ميان اصولگرايان تندرو و مجموعه سياسي كشور هست. البته اصولگرايان تندرو هم بعضا ردصلاحيت شدهاند.
** اين رقابت هست. آنها بيشتر تاييد شدهاند. ليست بسيار پررنگي دارند. جريان اصولگرا در تهران تقريبا از ميان ۱۹۰كانديدا ميخواهد ۳۰ كانديداي خود را انتخاب كند. از چه رو ما ميگوييم از آنها هم ردصلاحيت شده؟ نه ممكن است چند نفر كه پروندههاي مشخصي داشتهاند ردصلاحيت شدهاند. اين طرف، هركس كه در گذشته حكم داشته، حكمي كه تمام شده و آثاري هم نبايد داشته باشد، باز ردصلاحيت شده.
بنابراين ما اصلا چهره شاخص اصلاحطلب به آن شكل در سطح كشور نداريم كه مانده باشد. شايد ۳۰ نفر مانده باشد. لذا مجموعه نيروهايي كه همه اصلاحطلبان را دربرميگيرد و طيف حامي دولت كه برخي از افراد جريان اصولگرا را هم دربرميگيرد، اين مجموعه با هم رقابت نخواهند كرد؛ چون بناست كه نيروهايي وارد مجلس شوند كه كمك كنند به حل مشكلات اين وضعيت سخت. بنابراين، رقابت بين مجموعه اين نيروها با جريانات تندرو خواهد بود.
* گفته شده ممكن است در ليست اصلاحطلبان، تعدادي از اصولگرايان معتدل هم وجود داشته باشند. پايگاههای اجتماعي اصلاحطلبان و حتي دولت معمولا بين مردم، دولت را دولت اصلاحطلبي ميدانند. تا چه اندازه به اين قضيه توجه شده؟ يك تصميم در يك مجموعه سياسي گرفته ميشود اما به پايگاههاي اجتماعي هم فكر شده است؟
** اين استراتژي با توجه به همه اين مولفهها اتخاذ شده، اما در يك حوزه انتخابي ممكن است ما اصلا نامزد نداشته باشيم. يعني كسي كه بتوانيم از او حمايت بكنيم، وجود نداشته باشد. ممکن است نيرويي كه عضوي از جبهه سياسي اصلاحطلبان نيست اما نگاه مثبتي به دولت دارد و به عنوان يك نيروي حامي دولت شناخته ميشود، مانده باشد. ترتيبات آن را شرايط خاص منطقهاي مشخص ميكند اما اين نيرو ميتواند دربرابر يك نيروي تندرو مورد حمايت قرار بگيرد. اينكه الان بخواهيم بحث از ليست مشترك كنيم، اصلا بحث ليست نيست.
بحث يك حوزه انتخابيه است با يك نامزد. شما بين دو نامزدي كه يكی اصولگراي تندرو هست و يكی اصولگراي معتدل حامي دولت، اگر بخواهيد در انتخابات شركت كنيد، بهطور طبيعي به دومي راي ميدهيد. بر اساس اين نگاه سياسي كه بنايش اصلاح امور است. اصلاح امور از طريق مجاري قانوني، مشاركت از طريق مجاري انتخاباتي. طبيعتا، راهي كه پيش پاي شما قرار ميگيرد، اين هست. هر كس ديگري هم كه اين پايههاي تحليلي و فكري را قبول داشته باشد، به همين تصميم خواهد رسيد.
* از نظر استراتژيك درست است اما در بعد رواني وآگاهيهاي عمومي، پايگاههاي اجتماعي جريان اصلاحطلبي تا چه اندازه نسبت به اين استراتژي توجيه شدهاند؟
** بخشي از اين اتفاق، محصول وضعيتهاي خاص است؛ يعني خود وضعيتهاي خاص ميتواند در چنين صحنههايي، بعضا سرنوشتساز شود. شما سال ۹۲ را تصور كنيد. آقاي هاشمي حضور پيدا كرده و حضورش موجي از اميد را ايجاد كرده است. حالا ردصلاحيت شده و همه آن اميدها، يكباره رفت. به يكباره، يك مجموعه از تصميمات، سرنوشتساز ميشود. تصميم به كنارهگيري آقاي عارف. من به جزئياتش نميخواهم اشاره كنم. طرح ديدگاههايي توسط آقاي روحاني كه تصورش براي خيليها وجود نداشت. بازتاب اين ديدگاهها از طريق رسانه ملي در برنامهاي كه بهطور طبيعي پرمخاطب است، يعني شنيده شدن اين ديدگاهها توسط جامعه. آقاي هاشمي، احزاب و گروهها و حمايت يكپارچه از آقاي روحاني.
يعني به يك باره يك مجموعه شرايطي پديد ميآيد كه لزوما قبلش ممكن است متصور نبوديم. هيچ موقع تصورمان اين نبود كه چنين اتفاقي بيفتد اما اين اتفاق افتاد. نميتوان هم گفت كه يك نفر منشأ اين اتفاق بود؛ يعني حركتي بود كه همه اجزا، از نامزدها تا حاميان، رسانه، خود ديدگاهها، همه اينها باهم منشأ آن تحول در جامعه شد و موجي را ايجاد كرد كه به نظر من در چند روز آخر نتيجه انتخابات را تغيير داد. اين اتفاق ممكن بود در سال ۸۴ هم بيفتد اما نيفتاد.
چرايي آن، بحث مهم و مستقلي را ميطلبد. اين اتفاقات در سال ۹۲ افتاد. آيا اين شرايط در انتخابات پيش ميآيد؟ اگر مجموعه اتفاقات مردم را قانع كند كه حضور در انتخابات و دادن راي به يك نيروي مستقل، بهتر از وارد شدن يك نيروي افراطي به مجلس است، اگر جامعه به اين اقناع برسد، سال ۹۲ميتواند تكرار شود. من الان نميتوانم بگويم كه اين اتفاق ميافتد يا نه اما تمام كساني كه دلشان در گرو اصلاح وضعيت امور كشور است، براي چنين روندي تلاش ميكنند.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/142492
ش.د9404913