(روزنامه اطلاعات ـ 1395/02/09 ـ شماره 26426 ـ صفحه 12)
مقدمه: یک کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با خبرآنلاین موضوع روابط عربستان با کشورهای منطقه و سیاست خارجی این کشور را مورد بررسی قرار داد.
سیاستهای عربستان در قبال ایران هر روز تهاجمی تر می شود و گویی سعودی در تلاش است محوری قدرتمندتر در قبال ایران تشکیل دهد و سران این پادشاهی هر روز با رایزنی و دیدار و سفر به پایتختهای عربی و اسلامی منطقهای تلاش دارند فضا را برای ایران در منطقه دشوارتر سازند.
سفر پادشاه عربستان به مصر و حضور در اجلاس سازمان همکاری اسلامی هم آخرین یا به عبارت بهتر تازهترین نسخه این تلاشها بود. برای رصد و تحلیل این اقدامات عربستان وب سایت خبرآنلاین با محمدعلی مهتدی مصاحبه ای انجام داده است که مشروح این گفتگو را میخوانیم:
** ادب و فرهنگ در عربستان ضعیف است. وقتی از لبنان و مصر افراد تحصیلکرده یا حتی فعالان اقتصادی و تجاری به کشورهای خلیج فارس می روند احساس می کنند دید سعودیها نسبت به اینها ارباب رعیتی است و در نتیجه نوعی نگاه غیر دوستانه بین آنها برقرار است.
بعد از انقلاب مصر شاهد چند حمله مردمی به سفارت عربستان سعودی در این کشور بودیم. در نتیجه کلا مصر با این عظمت کشوری نیست که تسلیم عربستان شود. مشکل مصر همین مسائل اقتصادی است و این مسئله است که عربستانیها از آن سواستفاده می کنند. اما مصر را نمی توان با پول خرید و هرچند میلیارد دلار پول هم که عربستان اهدا کند، مصر کشوری نیست زیر چتر سعودی برود و خود را بفروشد. ضمن اینکه مشکل اقتصادی مصر گسترده تر از ۴یا ۵میلیارد دلار است.
مصر هم اکنون ۴۳میلیارد دلار کسری بودجه دارد، ۴۷میلیارد دلار بدهی خارجی این کشور است و در این شرایط اگر بخواهد به اقتصاد خود سر و سامان دهد و بر فرض اینکه بتواند بر فساد حاکم غالب شود حداقل باید ۱۲۰میلیارد دلار پول به این کشور تزریق شود تا بتوانند اقتصادشان را سر و سامان دهند.
لذا پولهایی که عربستان در این سفر وعده داده صرفا جنبه مسکن دارد و به طور موقت توانسته قدری از مشکلات روزمره را بر طرف و به تثبیت قیمتها در مصر کمک کند اما در حدی نیست که بتواند مصر را بخرد. به همین دلیل ما می بینیم در همین سفر آنچه که مصریها به عربستان داده اند بیشتر زرق و برق تشریفات است.
روزنامهها، شبکههای تلویزيونی و رسانهها در مدح و ثنای پادشاه عربستان غوغا کردند، خیابانهای قاهره را آذین بندی و پرچم عربستان را همه جا نصب کردند، مراسم استقبال و اعطای مدال نیل به ملک سلمان و دکترای افتخاری مواردی هستند که هزینه ای برای مصر ندارد. اما اینکه مصر بخواهد سیاستهای منطقه ای خود را بر اساس خواست محمد بن سلمان تنظیم کند غیر ممکن است. مصر در گذسته هم با عربستان سعودی مماشات کرده است.
در مورد یمن، عربستان نیروی زمینی ندارد و اصولا ارتشی ندارد و اینها می خواستند ارتش مصر دخالت کند، در حالی که ارتش مصر تجربه دخالت در دهه ۶۰میلادی داشته و ۲۰هزار نفر کشته داده و در نهایت هم هیچ عایدی نداشته و از یمن خارج شده و شاید هم همان درگیری مصر در یمن باعث می شود در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ارتش مصر از اسرائيل شکست بخورد.
بنابراین مصر کشوری نیست که برای سعودیها ارتش به یمن بفرستد. صرفا به ارسال یک واحد سمبلیک و چندین فروند شناور دریایی در باب المندب اکتفا کرده است.
در مانورهایی که در شمال عربستان اخیرا صورت گرفته هم مصر مشکلی برای شرکت در مانور ندارد اما اگر قرار باشد این نیروها فردا وارد عملیات در سوریه یا عراق شوند به طور حتم مصر شرکت نخواهد کرد.
شرکت در مانورها وقتی هزینه اش را عربستان سعودی می دهد برای مصر مشکلی ندارد و تعهدی هم برای این کشور ایجاد نمی کند. سیاست منطقه ای مصر همانطور که شما اشاره کردید نسبت به سوریه و یمن، عراق و لبنان در مقایسه با عربستان متفاوت است، البته نمی توان گفت این سیاست مطابق با سیاست ایران در قبال سوریه است ولی حداقل شبیه عربستان هم نیست.
مصریها زرنگ هستند و همین موضع به آنها کمک می کند که بتوانند از همه سو بهره ببرند. به نظر نمی رسد مصریها به سادگی مواضع خود را تغییر دهند یا حداقل به شکل عملی بخواهند وارد صحنه شوند تا این سیاستها را تغییر دهند.
نکته دیگر اینکه در عربستان و کل منطقه همه چیز سیال است. گویی برنامهها روی شن بنا می شود و ثباتی ندارد و هیچ کس نمی تواند تضمین کند تعهداتی که الان عربستان سعودی نسبت به مصر کرده تا یکی دو سال آینده همچنان پابرجا باقی خواهد ماند.
عربستان الان تعهد کرده تا ۵سال آینده نیاز مصر به مشتقات نفتی را برطرف کند و این چیزی حدود ۲۰میلیارد دلار هزینه خواهد داشت ولی آیا عربستان آن ثبات را خواهد داشت که بتواند به این تعهدات عمل کند؟ خود مصریها در این مورد تردید دارند. من تصور می کنم کلا تبلیغات اطراف این سفر و زرق و برق تشریفات و تاثیر این تبلیغات روی منطقه بیشتر مورد توجه قرار گرفته تا نتایج عملی از این سفر. نتایج عملی چندانی از این سفر به دست نخواهد آمد. مصری چیزی ندادند جز تشریفات و پروتکل و فکر هم نمی کنم در آینده هم چیزی به سعودیها بدهد.
چند ماه پیش یک فایل صوتی از صدای آقای السیسی منتشر شد که خیلی سر و صدا کرد. در آن السیسی میگفت پول برای عربستان مانند برنج است و با این پولی که به ما می دهند ما قبول نمیکنیم و سعودی باید ۲۰۰میلیارد دلار به ما پول بدهد تا به آنها کمک کنیم. البته وقتی این نوار پخش شد خیلی سر و صدا کرد ولی مشخص می کند دید مصریها نسبت به سعودی چگونه است. مصریها در شرایط بحران اقتصادی دیدشان به عربستان یک حساب بانکی است و نه بیشتر. با یک حساب بانکی نمی توان توافقات استراتژیک کرد.
اصلا روابط مصر و عربستان نمی تواند استراتژیک باشد و آنقدر بین آنها از نظر ژئوپلتیک و سیاسی اختلاف وجود دارد که هیچ راهی برای ساختن روابط استراتژیک وجود ندارد و این روابط بر اساس نیاز طرفین آنی و کوتاه مدت است. اما این نگاه متفاوت در موضوعات منطقهای در دوره مبارک چندان جدی نبود و با وقوع تحولات موسوم به بهار عربی این اختلافات جدیتر شده است.
عربستان بعد از مبارک و قبل از به قدرت رسیدن مرسی و زمانی که حکومت نظامیها بود و قبل از انتخابات دو شرط برای اعطای کمک به مصر تعیین کردند، یکی اینکه حسنی مبارک اعدام نشود و دوم اینکه پای ایران به انقلاب مصر کشیده نشود و می ترسیدند ایران به این انقلاب وصل شود و مصر را به محور مقاومت متصل کند.
مقامات عربستان به شدت از چیزی به نام ملت، تظاهرات مردمی و انقلاب می ترسند و دلیل این ترس هم به طبیعت رژیم سعودی باز می گردد. از ترس اینکه مبادا چنین انقلابهایی همهگیر شود و در نهایت به خودشان برسد. در مصر از طریق کمک اقتصادی این شرایط را گذاشتند و با ارتش و دستگاه امنیتی مصر تفاهم کردند. اینها نتیجه ترس عربستان از مفهومی به نام انقلاب است.
امروز هم تلاش اصلی آنها در منطقه مهار حرکتهای مردمی و مبارزه با محور مقاومت است چرا که دو مفهوم مقاومت و انقلاب به شدت سعودی را میترساند و هر جا این دو مفهوم پدید آید سعودی در خط مقدم مبارزه با آن قرار دارد.
* با این وضعیت و با توجه با اینکه هرچقدر هم نگاه عربستان تهاجمی باشد طبیعتا حساب و کتابی هم پشت این رفتارها وجود دارد. اگر این خواستهها برآورده نشود کمکهای مالی چندانی هم در انتظار مصر نخواهد بود. در نتیجه این چشمانداز چگونه خواهد بود؟ در واقع عربستان را میتوان به قماربازی تشبیه کرد که دائما در حال باخت است و مدام بر مبلغ قمار خود میافزاید.
** این مثالی که شما زدید کاملا درست است. دقیقا مانند قمار بازی که سر میز قمار مینشیند و دائما میبازد ولی به جای اینکه یک جا عقبنشینی کند تا باخت خود را کاهش دهد، دائما بیشتر سرمایهگذاری میکند تا زمانی که همه هویت و آبروی خود را پای میز قمار بگذارد. عربستان در چنین وضعیتی قرار دارد.
یک سال است یمن را بمباران می کند، ولی هیچ به دست نیاورده، در بحرین هنوز اعتراضات مردمی ادامه دارد، در سوریه فکر میکردند دوماهه میتوانند دولت اسد را تغییر دهند، الان ۵ سال گذشته و همچنان اتفاقی نیفتاده است. جریانهای تکفیری را برای مقابله با مقاومت در منطقه پخش کردند ولی در حال بازگشت به سمت خود است و به تهدیدی برای خودشان تبدیل شده است. واقعیت این است عربستان بیشتر در حال کار کردن با اسرائيل است.
* به نکته خوبی اشاره کردید. در سالهای اخیر گویی تابوی رابطه کشورهای عربی به ویژه عربستان با اسرائيل شکسته شده است. این روند را چگونه باید تحلیل کنید؟
** من لازم می دانم بگویم نسبت به نفوذ اسرائيل در عربستان نگران هستم و این نفوذ خیلی گسترده از چیزی است که ما می بینیم. بعد از اینکه گفته شد آمریکاییها ضعیف شدند و دیگر در خاورمیانه نمی توانند سیاستهایی را که در قرن گذشته در این منطقه پیاده میکردند را پی بگیرند و مرکز ثقل خود را به اقیانوس آرام و چین بردند، میبینیم که عربستان و اسرائيل بسیار با هم نزدیک شدند.
در ظاهر ملاقاتهایی هم انجام می شود بین مقامات اسرائيل و عربستان ولی بحث نفوذ اسرائيل در عربستان به نظر می رسد بیشتر از اینها باشد. ما فقط نوک کوه یخی را می بینیم که بخش اعظمش زیر آب است. ماه گذشته بحث انتقال یهودیان یمن به اسرائيل مطرح شد. یمن در محاصره کامل عربستان سعودی است.
پس چطور این یهودیان از یمن به اردن و سپس به اسرائيل منتقل می شوند، این جز با هماهنگی بین اسرائيل و سعودی امکان پذیر نیست. نشانه دوم بمبارانهایی که در یمن صورت میگیرد. تردید زیادی وجود دارد که این هواپیماهایی که بمباران میکنند واقعا متعلق به عربستان باشند. چون در هر ارتشی تناسبی بین نیروی زمینی و دریایی و هوایی وجود دارد. عربستان اصلا نیروی زمینی ندارد. می شود کشوری که نیروی زمینی ندارد، چنین نیروی هوایی کارآمدی داشته باشد؟ شایعاتی است که اینها اسرائيلی یا آمریکایی هستند و از جنوب سودان و اریتره و جیبوتی و میپرند و به یمن میروند. در این ارتفاع هم کسی نمیتواند ببیند چه آرمی روی بدنه هواپیما است. به ویژه که نحوه بمباران و کشتاری که انجام می دهند دقیقا مانند تاکتیکهایی است که نیروی هوایی اسرائيل در نوار غزه انجام می داد و انگار همان هواپیماهایی که غزه را بمباران می کردند، یمن را بمباران می کنند.
مسئله کشتار 7000 نفر حاجی که سال گذشته در منا رخ داد، چرا این اتفاق افتاد و چه کسی مسئول است و چرا کمک رسانی نشد. 7000 دوربین در همه اماکن حج وجود دارد و همه چیز را می بینند، چرا موضوع بررسی نشد.
با توجه به همه این مسائل من فکر می کنم وضعیت سیاست عربستان در منطقه بسیار خطرناک است و هماهنگی عربستان با اسرائيل و با نومحافظه کاران آمریکایی خیلی گسترده تر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم و این خطری است که کل منطقه را تهدید می کند. در چنین شرایطی موضوع برگزاری حج هم بسیار مورد توجه قرار گرفته و عربستان سعودی هم کارشکنیهای زیادی بر سر صدور روادید هیئتهای ایرانی برای شرکت در برنامههای آماده سازی حج سال آینده صورت داده است.
همین حالا در بسیاری از کشورها در الجزایر روزنامهها و محافل مردمی اعتراضاتی را مطرح کردند که به حج نروید یا باید امنیت حج در اختیار کشورهای اسلامی باشد.
در هر صورت اگر قرار باشد ما طبق گذشته با خاطر راحت حاجی بفرستیم و اینها گروگان سعودیها باشند باید منتظر وقوع فاجعه دوباره ای باشیم و این کار بسیار خطرناکی است. این تصمیم مراجع و تصمیم کلان نظام است که در این شرایط امنیتی می توان تنها بحث استطاعت مالی را طرح کرد یا بخشی از شرط استطاعت آمادگی امنیتی هم هست و صرفا استطاعت مالی نیست. به هر حال سیاست عربستان برای ایران بسیار خطرناک است و باید کاملا همه ابعاد موضوع را مد نظر داشت. ادامه دارد...
ش.د9500024