تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۹۰۵۳۳

«نفوذ» پس از برجام با نفوذی‌ها

پایگاه بصیرت / محمد اسماعيلي

(روزنامه جوان – 1394/07/27 – شماره 4655 – صفحه 1)

«نفوذپس از برجام»؛ يكي از پركاربرد‌ترين عبارت‌هاي 90 روز اخير بوده كه ساده انگاري نسبت به مباحث پيرامون آن مي‌تواند خطرات بسياري را متوجه كشور و جامعه كند.

«نفوذ» در سطوح مختلف و در حوزه‌هاي متفاوت سياسي، اقتصادي و فرهنگي قابليت پياده‌سازي دارد كما اينكه رهبر معظم انقلاب اسلامي بيش از 20 بار از روز رسانه‌اي شدن متن برجام - 23تير امسال- تاكنون نسبت به اين مسئله هشدار داده‌اند. ايشان در يكي از سخنراني‌هاي خود مي‌فرمايند: «امروز نفوذ دشمن يكي از تهديدهاي بزرگ است براي اين كشور. دنبال نفوذند. نفوذ يعني چه؟ نفوذ اقتصادي ممكن است، كه البته كم‌اهميت‌ترين آن نفوذ اقتصادي است و ممكن است كه جزء كم‌اهميت‌ترين[هم] نفوذ امنيتي باشد.

نفوذ امنيتي چيز كوچكي نيست، ‌اما در مقابل نفوذ فكري و فرهنگي و سياسي كم‌اهميت‌تر است.» حال با توجه به فخامت موضوع و فراخ بودن دايره گسترش آن، تبيين و تحليل لايه‌هاي نفوذ در كشور و راهكارهاي موردتوجه نظام سلطه در اين باره نيازمند نوشتارهايي منسجم و مستمر است كه اين نوشتار تنها مي‌تواند به يكي از جنبه‌هاي چنين تهديدي بپردازد. با بررسي اظهارات مقامات غربي طي 25 ماه مذاكرات هسته‌اي – به خصوص سه ماه اخير – مي‌توان دريافت ، تمركز بر تئوري« ايجاد روحيه سرخوردگي و ما نمي‌توانيم در جامعه ايراني » يكي از اهداف است كه نهايتاً مي‌تواند تسهيل‌كننده راهبرد نفوذ باشد.

بر اساس اين تئوري بايد ادبيات « تحقير» و « تهديد» محور در مواجهه با ايرانيان به كار گرفته شود تا جامعه ايراني بعد از يك مقطع زماني طولاني به اين باور برسد كه ايران برآمده از انقلاب اسلامي توان مقابله و رويارويي با ايالات متحده امريكا و متحدانش را نداشته و نه‌تنها براي پيشرفت و توسعه كشور بلكه براي رفع نيازهاي ابتدايي خود نيازمند التقاط امريكايي‌هاست بر همين اساس است كه اوباما در مهم‌ترين نطق سالانه خود در مجمع عمومي سازمان ملل با عباراتي جهت‌دار و تحقيرآميز بيان مي‌كند «شعار مرگ بر امريكا براي ايرانيان شغل ايجاد نمي‌كند». يا جان كري بعد از برجام تأكيد مي‌كند: « به ظريف گفتم اعزام كشتي به يمن را تحمل نمي‌كنم فوري تماس گرفت!»

غربي‌ها باور دارند كه استفاده و به‌كارگيري مكرر از چنين ادبياتي مي‌تواند در يك فرايند زماني نسبتاً كوتاه، جامعه ايراني را به اين باور برساند كه كشورشان توان تقابل با امريكايي‌ها را در حوزه‌هاي مختلف ايدئولوژيك، نظامي، سياسي و مذاكراتي ندارد و در هر شرايطي اين ايرانيان هستند كه بايد در مقابل هيبت و عظمت غرب سر تعظيم فرود بياورند و در مقابل خواسته‌هاي آنها مطيع باشند.

نظام‌مند شدن چنين روحيه‌اي اثرات خود را در بخش‌هاي مختلف مي‌گذارد؛ انگيزه جمعي براي توليد داخلي و شكل‌دهي به اقتصاد مقاومتي رنگ مي‌بازد، تز توسعه درون‌زا شعاري باقي مي‌ماند، رويگرداني از شعارهاي برگرفته از گفتمان انقلاب اسلامي عادي شده، نياز تصنعي براي گسترش روابط دوجانبه تهران- واشنگتن در اجتماع شكل‌دهي مي‌شود كه نهايتاً مي‌تواند به تقابل ملت- حاكميت هم بينجامد آنچنانكه اوباما در سخنراني‌هاي هدفمند خود – و از جمله سخنراني مورد اشاره - تلاش مي‌كند، جامعه ايراني را در دوگانه معيشت - استكبارستيزي قرار دهد و «حركت مردم در مسير انقلاب اسلامي» را مساوي با مشقت اقتصادي و مادي معنا كند كه نهايتاً به هم‌رويگرداني مردم از نظام مي‌تواند منجر شود.

حركت امروز نظام سلطه در مسير «ايجاد و تعميق روحيه ما نمي‌توانيم» را مي‌توان‌ يكي از سياست‌هاي ثابت ‌استکبار در طول سال‌هاي پس از حكومت دوران صفويه دانست، آنچنان‌كه در زمان فتحعلي‌شاه قاجار به تلاش فراگير صورت گرفت كه ايراني‌ها به يك باور عمومي با مشخصه ثابت «خود كوچك‌بيني» رسيده و اين تفكر را در خود بقبولانند كه ايران و ايراني همواره بايد در مقام اتهام بوده و در مقابل خواسته‌هاي بيگانگان از حقوق مسلم خود هم چشم‌پوشي كند. بي‌تفاوت شدن جامعه آن روز نسبت به بسياري از زياده‌خواهي‌هاي بيگانه و فقدان دغدغه نسبت به امتيازات داده شده و اغماض نسبت به منافع ملي، نتيجه شكل‌گيري چنين تفكري بود كه هزينه‌هاي فراواني را هم در ساليان متمادي پس از آن دوره به همراه داشت. در همان دوره هم مي‌توان مصاديق بسياري براي « نفوذ » در لايه‌هايي از سطوح تصميم‌ساز حاكميت جست‌وجو كرد كه امروز هم به عنوان يكي از دغدغه‌هاي «نفوذ پس از برجام » شناخته مي‌شود.

بدیهی است عناصر معلوم‌الحال و کسانی که وابستگی عاطفی و فکری به غرب دارند و نمونه‌های فراوانی از آنها در تاریخ می‌توان مثال زد، می‌توانند در دایره عناصر وابسته برای اجرای منویات غربی‌ها قرار بگیرند.

حال با توجه به این تجربيات و تأكيدات رهبر معظم انقلاب مبني بر تمركز غرب براي «نفوذ» در دوران پس از برجام، بايد «استحاله فكري» جامعه - كه مي‌تواند با ابزارهاي مختلف و از جمله وجود عناصر خاص در لايه‌هاي تصميم‌ساز حاكميت - صورت بگيرد، بايد در نظر داشت كه نظام سلطه موازي با اجرای تعهدات ناشی از برجام تلاش مي‌كند «سرخوردگي» و تئوري«ما نمي‌توانيم» را در جامعه ايراني القا کند. هدفي كه‌رويارويي دقيق، همسان و انقلابي مسئولان كشور و به‌ويژه دستگاه ديپلماسي را مي‌طلبد تا ‌نشاط و خودباوري همچنان در سير حركت ملت مشاهده شده و تحفظ و عمل به اصول و آرمان‌هاي انقلاب به عنوان اصل اساسي، اولويت‌اصلي سياست خارجي كشور باقي بماند.

http://javanonline.ir/fa/news/747714

ش.د9403004

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات