تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۸  ، 
کد خبر : ۲۹۰۶۴۱
نگاهی به چالش‌های داخلی و خارجی ریاض در کوران حوادث خاورمیانه

بنای برج آرزوها بر ریگ‌های روان سیاست

اشاره: پادشاهی عربستان که بواسطه ثروت نفتی اش، زمانی دنیای عرب بر مدار تصمیمات او می‌چرخید و درصحنه جهانی نیز نقش قابل توجهی ایفا می‌کرد، به طور چشمگیر و مستمری در حال از دست دادن تأثیر و نفوذ خود در منطقه و جهان است.عربستان در سالهای اخیر با چالش‌های خود ساخته بی‌شماری مواجه بوده است: از مشکلات داخلی در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی گرفته تا رویارویی با ایران، تلاش برای حفظ رابطه دو جانبه با آمريكا، افزایش گرایش‌های افراطی سلفی و تکفیری و بالاخره بحران‌های متعددی که دامن دنیای عرب را گرفته است.عربستان سعودی نتوانست با سرعت شتابان توسعه در منطقه همسو و همگام شود، همین امر باعث شده از همه طرف تحت فشاری استخوان شکن قرار بگیرد. به نظر می‌رسد تنها راه خلاصی از این فشار نابود کننده برای عربستان، وفق دادن خودش با این تغییرات فراگیر است.
پایگاه بصیرت / ألون بن مئیر / مدیر مرکز توسعه استراتژیک آمريكا - مترجم: عاطفه رضوان‌نیا
(روزنامه ايران - 1395/02/06 - شماره 6197 - صفحه 18)

برای عربستانی‌ها - به واسطه فرهنگ، نوع آرایش اجتماعی-سیاسی و نقش محوری مذهب در آن - تغییر مسیر دادن بدون تجربه یک آشفتگی بزرگ که برای سال‌ها می‌تواند ثبات این کشور را برهم بزند، فوق‌العاده دشوار خواهد بود و این مهمترین چالشی است که این کشور با آن مواجه است. با این حال، عربستان چاره‌ای جز تغییر مسیر دادن و ایجاد اصلاحات و تغییرات اساسی در سیاست‌های خارجی و داخلی خود ندارد.

زیرا چالش‌های داخلی این کشور به‌طرزی قابل توجه، رو به افزایش است: این کشور از زمان آغاز جنگ عراق در سال 2003 با بحران هویت مواجه بوده است. بحرانی که بعد از بهار عربی و پیامدهای ناشی از آن بیش از پیش تأثیرات آن مشاهده شده است. بسیاری از جوانان عربستانی دیگر تحمل زندگی کردن در شرایط بردگی و تحت ظلم را ندارند. آنها طالب آزادی بیشتر وحقوق شهروندی خود هستند و از دریافت هر کمک مالی ای که برای ساکت نگه داشتن و حفظ وضع موجود است، خودداری می‌کنند.

با شروع بهار عربی، دولت عربستان 130 میلیارد دلار هزینه کرد تا معترضان داخلی را ساکت نگه دارد. این کمک‌های مالی با آنکه به همه اقشار از سطوح بالا گرفته تا پایین جامعه تعلق گرفت، نتوانست 60 درصد جمعیت زیر 21 سال این کشور را اقناع کند.

آنها تمایل ندارند در کشوری زندگی کنند که هر گونه انتقادی از دولت تهدیدی علیه امنیت ملی محسوب می‌شود و فرد منتقد را درمعرض مجازات‌هایی چون اعدام و تیرباران قرار می‌دهد. پلیس مخفی در همه جا حضور دارد، آزادی بیان به‌طور کامل سرکوب می‌شود و زنان محروم از حقوقی چون سفر کردن به‌تنهایی و رانندگی، به‌معنای واقعی کلمه در خانه‌ها محبوسند. در عربستان، هر مخالفتی با سیاست‌های خاندان آل سعود بشدت سرکوب می‌شود. فقط در سال 2015، 157 نفر در این کشور گردن زده شدند و بیش از 82 نفر از ابتدای سال 2016 تا کنون اعدام شده‌اند. این رقم دو برابر تعداد افرادی است که توسط نیروهای تکفیری داعش در مدت مشابه سر بریده شدند.

علاوه بر آن، فعالان سیاسی به زندانهای طولانی مدت محکوم می‌شوند و بازداشت افراد بدون برگزاری جلسه دادگاه و به بهانه هایی نظیر به خطر افتادن امنیت ملی توسط آنها، عملی متعارف در عربستان محسوب می‌شود.

در عربستان فرصت‌ها برای آنکه استعداد‌های فردی افراد شکوفا شده و افراد تحرک اجتماعی رو به بالایی را تجربه کرده یا به عبارتی منزلت اجتماعی پیدا کنند، محدود است. همین امر باعث می‌شود، مردان جوان در جست‌و‌جوی هویتی جدید به سازمان‌های تروریستی مختلف بپیوندند.

در حوزه آزادی‌های زنان نیز با وجود تلاش‌های زنان فعال سیاسی برای ایجاد اصلاحات، خشونت علیه زنان تبدیل به یکی از سمبل‌های فرهنگ عربستان و یک ابزار پذیرفته شده از سوی اجتماع برای کنترل رفتار زنان شده‌است. اجحاف در حق زنان تا آنجا پیش رفته است که دولت به‌طرزی کاملاً غیر عادلانه، زنانی را که مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرند،به اتهام فحشا اعدام می‌کند.

همچنین قتل ناموسی در این کشور امری پذیرفته شده است و اگر مردی به دلایل ناموسی اقدام به کشتن همسر، خواهر یا دختر خود کند، بدون هیچ مجازاتی به زندگی خود ادامه می‌دهد.

مذهب، دستاویزی برای سرکوب

عربستان سعودی خود را پدرخوانده اسلام سنی می‌داند. دولت این کشور که میزبانی مقدس ترین زیارتگاه‌های مسلمانان را در دست دارد، براحتی و با چنین اعتباری جایگاه و نقش ویژه‌ای برای خود در بین کشورهای مسلمان دست و پا کرده است. برگزاری سالیانه مناسک حج این جایگاه را ویژه‌تر ساخته‌است. دولت عربستان با تکیه بر این جایگاه دست به اشاعه قوانین خشک و متعصبانه‌ای از اسلام می‌زند که با نام وهابیت شناخته می‌شود. هرچند خطرات تفکر افراطی سلفی و تکفیری با پیدایش گروه‌های تروریستی مثل القاعده و داعش کاملاً آشکار شده‌است. اما عربستان با ساختن هزاران مدرسه و صرف هزینه‌های کلان در حال صادر کردن چنین تفکراتی که ریشه در وهابیت دارند، به کشورهای مسلمان است.

این تفکرات افراطی در خود عربستان نیز کاملاً قابل مشاهده است. کشور با قوانین وهابی اداره می‌شود. موسیقی کاملاً ممنوع است و پلیس‌های مذهبی اختیار تام دارند تا نهایت خشونت را در قبال کسانی که خاطی می‌دانند، اعمال کنند. کودکان عربستانی نیز از طفولیت در معرض آموزه‌های وهابی قرار می‌گیرند. همچنین مفتی‌های سعودی از قدرت تام الاختیار برخوردارند و می‌توانند برای خوشایند خود هر از گاه حکمی را صادر کنند. سیستم مذهبی مطابق خواست اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جوانان عمل نمی‌کند، این سیستم خشم و نارضایتی جوانان در این کشور را در پی داشته و هر روز بیش از قبل برای دولت عربستان دردسر ایجاد می‌کند.

افزایش بحران اقتصادی

اما نارضایتی‌های جوانان تنها بحران خودساخته دولت ریاض نیست. کاهش بهای نفت با افزایش بیش از حد تولید که مقامات سعودی با هدف ضربه وارد کردن به ایران و توافق هسته‌ای انجام دادند، آسیب قابل توجهی به اقتصاد این کشور زده است. عربستان سعودی 270 میلیارد بشکه ذخیره نفتی دارد، بنابراین کاهش بهای نفت با این حجم وسیع ذخایر نفتی، تأثیری بی‌سابقه روی اقتصاد عربستان داشته است. این بحران طوری بر سران عربستان فشار وارد کرده که آنان را مجبور ساخته ضمن کاهش یارانه‌ها، بسیاری از پروژه‌های توسعه‌ای را ناتمام رها کنند. بحران نفتی همچنین از اهمیت این کشور در سطح بین‌الملل و در میان کشورهای عرب کاسته است. عربستان دیگر مانند گذشته‌ها نمی‌تواند بر کشورهای عربی تأثیر داشته باشد.

درست است که سعودی‌ها 660 میلیارد دلار ذخیره نقدی دارند، اما دولت در سال 2015، حدود 70 میلیارد دلار از ذخیره نقدی برداشت کرد تا بتواند کسری بودجه ملی را جبران کند. این مسأله نشان می‌دهد که با ادامه کاهش بهای نفت طی چند سال آینده که ظاهراً سران این کشور همچنان بر آن اصرار می‌ورزند، اقتصاد عربستان عملاً ورشکست خواهد شد. نابرابری عمیقی بین طبقات مختلف در این کشور وجود دارد. تقریباً یک پنجم جمعیت این کشور که اکثریت آنها را شیعیان تشکیل می‌دهند، در فقر زندگی می‌کنند. نکته قابل تأمل این است که بیشترین ذخایر نفتی عربستان درست در جنوب این کشور و در جایی قرار دارد که اکثریت شیعه ساکن هستند.

در این محله‌های فقیر نشین، فاضلاب شهری در خیابانها جاری است و مقادیر بسیار ناچیزی برای از بین بردن هزاران مشکلی که فقرا با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، توسط دولت هزینه می‌شود. فقرایی که هر روز فقیرتر می‌شوند. اما در مقابل آنان هزاران شاهزاده و شاهزاده خانم سعودی هستند که اغلب زندگی پرخرجی در اروپا دارند. آنها صدها میلیون دلار خرج می‌کنند تا در ویلاهای لوکس اقامت کنند. ولخرجی‌های شاهزاده‌ها یکی دیگر از دلایل خالی شدن خزانه دولت در عربستان است.

عربستان از آنجا که برای کسب درآمد همیشه وابسته به صادرات نفت و میزان درآمد نفتی اش بیش از بودجه ملی سالانه بوده است، هرگز تلاشی برای ایجاد صنایع متنوع نکرده است. بعلاوه، سعودی‌ها بشدت به میلیون‌ها نفر کارگر خارجی نیاز دارد که برای انجام کارهایی که از نظر شهروندان این کشور «کارهای کثیف» تلقی می‌شوند و کسر شأن یک سعودی می‌دانند، وابسته هستند. این کارگران خارجی اغلب در وضعیتی مشابه برده‌ها زندگی می‌کنند و در معرض خشونت هستند.

رقابت خصمانه با ایران

ناآرامی و تنش همیشه و از دیرباز مشخصه رابطه عربستان و ایران بوده است. این دشمنی خاموش با شروع جنگ عراق در سال 2003 و به‌موازات افزایش اثر گذاری تهران بر دولت شیعه عراق، خود را بیش از پیش نمایان ساخت. با آغاز جنگ داخلی در سوریه و اعلام حمایت ایران از بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، دشمنی بین ایران و عربستان پر رنگ تر هم شد. در حالی‌که ایران از جناح اسد حمایت می‌کرد، سعودی ها، که به قدر کافی نیروی پیاده نداشتند تا به سوریه اعزام کنند، تلاش کردند شورشیان مخالف اسد را از همه لحاظ، از در اختیار گذاشتن پول و تجهیزات جنگی گرفته تا تربیت نیروی نظامی، تأمین کنند.

دشمنی عربستان با ایران، پس از اینکه ایران انرژی هسته‌ای را حق مسلم خود خواند، بیشتر هم شد. از نظر ریاض برنامه هسته‌ای ایران تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی این کشور محسوب می‌شد. اما حتی پس از اینکه تهران با سران 1+5 به توافق دست یافت هم ریاض همچنان به دشمنی خود با تهران ادامه داد و اعلام کرد، درباره نیات غایی تهران در دنبال کردن برنامه هسته‌ای مشکوک است.

اعدام روحانی شیعه شیخ نمر النمر - شخصیت مبارزی که نقض حقوق بشر در عربستان سعودی را به زیر سؤال برده بود و در نهایت به جرم تحریک علیه امنیت ملی و خیانت به همراه 46 نفر دیگر به مرگ محکوم شد - دشمنی بین دو کشور را عمیق تر کرد.

این مسأله احساسات برخی را در تهران برانگیخت و باعث تظاهرات در تهران و در نهایت تعرض به سفارت عربستان شد که تهران نیز مخالف آنها بود. از همین رو بود که تهران خواهان برقراری روابط مجدد با عربستان و آشتی با ریاض شد. اما سران عربستان در نهایت به این پیام‌های آشتی‌جویانه جواب رد دادند. چرا که از نظر اعراب، آشتی تهران و ریاض، به دلایل دشمنی‌های تاریخی که بیشتر ناشی از منافع ژئوپلیتیکی و تمایل یکسان دو طرف به برقراری هژمونی در منطقه است، امکان پذیر نیست.

عربستان باور دارد ایران بواسطه جمعیت زیاد، برخورداری از منابع طبیعی زیاد و پیشرفت صنعتی بزودی تبدیل به قدرت بلامنازع منطقه می‌شود و در صورت تحقق چنین امری توانایی و منابع کافی برای اعمال نفوذ در همه قلمروهای خلیج فارس را خواهد داشت، حال آنکه اعراب خلیج فارس را قلمرو خود می‌دانند.

روابط رو به اضمحلال با آمريكا

سیاست‌های افراطی که منجر به آسیب دیدن روابط خارجی عربستان شده، تنها منحصر به ایران نمی‌شود. عربستان سعودی و آمريكا برای دهه‌ها با هم روابط دو جانبه داشته‌اند اما این روابط نیز بنا به دلایل مختلف خدشه دار شده است. از جمله این دلایل می‌توان به تغییر در منافع ژئواستراتژیک آمريكا، چرخش محور آمريكا به سوی شرق و همچنین تغییر رفتار این کشور در قبال ایران و سوریه که درست در نقطه مقابل سیاست‌های عربستان در این حوزه‌ها قرار دارد، اشاره کرد. اگرچه آمريكا هنوز هم از نیروی نظامی عربستان سعودی حمایت می‌کند و عملاً ضامن امنیت ملی آن است، اما عربستان هنوز متقاعد نشده که آمريكا تا انتها به این تعهد پایبند بماند.

دولت اوباما ترجیح می‌دهد برای حفظ امنیت در منطقه بین ایران و عربستان سعودی موازنه برقرار باشد. رئیس جمهوری آمريكا در یکی از مصاحبه‌های اخیرش با مجله آتلانتیک، گفته است «عربستان باید یاد بگیرد سهم رقیب خود در منطقه، یعنی ایران را بپذیرد.» اوباما همچنین معتقد است توافق با ایران و زبان دیپلماسی با این کشور به ثبات بیشتر در منطقه می‌انجامد، ثباتی که به نفع عربستان نیز خواهد بود.

یکی دیگر از مناقشات بین عربستان و آمريكا عملکرد آمريكا در قبال اسد است. آمريكا در شروع بحران سوریه به ریاض قول داده بود، اگر اسد از خط قرمزها عبور کند، توسط آمريكا تنبیه می‌شود. دو سال پیش نیز آمريكا بعد از اتهاماتی که به دولت سوریه درباره استفاده از سلاح‌های شیمیایی وارد شد، تصمیم به اجرای چنین تنبیهی گرفت و از همپیمانان خود خواست، با وارد کردن ناوهای جنگی خود به مدیترانه برای رویارویی نظامی با دولت سوریه آماده شوند. عربستان در این ایام خود را یکی از کامرواترین دولت‌های جهان می‌دانست. اما در نهایت با ورود روسیه به بحران و تأکید بر اینکه باید مشکل را با زبان دیپلماسی حل کرد، نه خشونت، غائله به پایان رسید. ریاض همچون اسرائیل از این مصالحه بشدت عصبانی شد. از نظر عربستان، آمريكا در این مورد کوتاهی کرد. این کار آمريكا در ذهن عربستانی‌ها این شبهه را ایجاد کرده که در صورت تهدید امنیت عربستان، معلوم نیست آمريكا به تعهداتش عمل کرده و تا پایان از عربستان پشتیبانی کند. این دلایل باعث شده، روابط دو کشور تیره شود.

بحران در دنیای عرب

کشور نفتخیز و ثروتمند عربستان سال‌های زیادی به کشورهای عربی مثل اردن و مصر کمک مالی کرده و در ازای این کمک نفوذ زیادی بر این کشورها داشته است. این کشور بواسطه صرف این پول‌ها، در سال‌های اخیر توانسته جای مصر را که به صورت سنتی رهبری کشورهای عرب را برعهده داشت، بگیرد و خود در رأس هرم کشورهای عرب جای گیرد.

با روی کار آمدن السیسی در مصر، زمان دوباره به عقب بازگشت و مصربا اینکه هنوز هم نیازمند کمک‌های مالی عربستان است، جایگاه سنتی خود را به عنوان رهبر کشورهای عربی به دست آورد. دیدار اخیر پادشاهی عربستان از مصر بیانگر نیازمندی این پادشاهی به حمایت‌های مصر در مقابله با ایران، درگیری‌ها در عراق و سوریه، و جنگ علیه حوثی‌های یمن است. عربستان باید بپذیرد، جنگ بین شیعه و سنی برنده ندارد. حتی در صورت شکست سنی‌ها در عراق و سوریه، ایران باز هم نقش مؤثری در این دو کشور ایفا خواهد کرد. پس جنگیدن عملاً بی‌فایده است.

عربستان باید به مسأله حقوق بشر در این کشور و جمعیت معترض توجه کند و بداند برای ساکت نگهداشتن جمعیت معترض، توسل به هیچ خشونتی جواب نخواهد داد. جوانان باید فرصت برابری برای پیشرفت و رشد در اختیار داشته باشند، زنان استحقاق برخورداری از حقوق اولیه انسانی و رهایی از بند بردگی را دارند. دولت عربستان، وقت زیادی برای بیدار شدن ندارد، خیلی دور نیست که جوانان عربستان درست مثل همتایانشان در مصر، لیبی و سوریه به پا خیزند و حاضر باشند برای رسیدن به آمالشان جان بدهند.

عربستان باید سیستم قضایی خود را اصلاح کند، از نمایش صحنه‌های خشن سر زدن مجرمان دست بردارد، چرا که این صحنه‌ها نه تنها باعث ترس و وحشت نمی‌شود بلکه نفرت از دولت و پادشاهی را ایجاد می‌کند. به لحاظ اقتصادی نیز لازم است عربستان روی صنایع مختلف سرمایه گذاری کند و وابستگی خود به نفت را کاهش دهد. در زمان کوتاهی این کشور می‌تواند میلیون‌ها شغل و طبقه متوسط را خلق کند. لازم است عربستان به توسعه پایدار، دخالت دادن شهروندان در پروژه‌های اقتصادی، و توانمند‌سازی شهروندانش بیندیشد. به این ترتیب شهروندان احساس عزت نفس پیدا کرده و به جای متکی بودن به کمک‌های مالی دولتی، برای توسعه و پیشرفت خود می‌کوشند. عربستان باید با ایران آشتی کند و روابط دیپلماتیک را با آن از سر بگیرد، این مسأله به ایجاد صلح در سوریه نیز کمک خواهد کرد.

ودر آخر، عربستان همچنان می‌تواند نقش تعیین کننده در میان کشورهای عرب داشته باشد به شرطی که برای کاهش خشونت در منطقه بخصوص آشتی دادن حوثی‌ها و دولت به رسمیت شناخته شده یمن بکوشد. چالش‌های بالا برطرف نخواهد شد مگر آنکه عربستان با واقعیت مواجه شود. راه حل چالش هایی که گفته شد اعمال خشونت بیشتر و استفاده از قوه قهریه نیست. عربستان باید با اتکا به نیروی انسانی و منابع خود رهبری خود در منطقه را اثبات کند و به همراه سایرکشورهای قدرتمند منطقه، سیاستی آشتی جویانه را در پیش گیرد، که تنها دستور ممکن برای برقراری صلح و ثبات است.

منبع: Huffington Post

http://iran-newspaper.com/newspaper/page/6197/18/126407/0

ش.د9500044

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات