کنار گذاشتن داود اوغلو بعنوان کارگزاری مزاحم را در مجموع شاید بتوان نتیجه کم و بیش منطقی روندهای منفی در ترکیه در سالهای اخیر و زایلشدن بخشی از دستاوردهای اولیه و بیسابقه حزب و عدالت در سه چهار سال اخیر دانست که سکوت و همراهی خود داود اوغلو هم در آن بیتاثیر نبوده است. با حذف داود اوغلو میتوان انتظار داشت که روندهای منفی یادشده تشدید شوند. اکنون اردوغان یکه تاز ترکیه است و در آخرین موضع گیری خود بار دیگر بر تشکیل سیستم ریاستی در ترکیه تأکید کرد.
بیان مسئله
در طی دو سال گذشته در یک تصمیم درون حزبی، رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه و رئیس حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه»، احمد داود اوغلو، وزیر خارجه این کشور را برای احراز دو پست مهم معرفی کرد: ریاست حزب و ریاست دولت آینده ترکیه. واگذاری این پست از سوی اردوغان از آن رو بود که رییس جمهور نباید تعلق حزبی به هیچ یک از احزاب داشته باشد، ولی نخستوزیر باید از سوی حزب حائز اکثریت در پارلمان انتخاب گردد، اما هم اکنون شاهد کناره گیری داود اوغلو از این پست ها هستیم که نیازمند واکاوی دقیق می باشد.
مقدمه
اردوغان پس از تکیه زدن به کرسی ریاست جمهوری ترکیه پنهان نکرده که در صدد افزایش اختیارات این پست و خارج کردن آن از یک موقعیت تشریفاتی است. نظر به ضرورت واگذار کردن پست رهبری حزب عدالت و توسعه، او به دنبال بهترین گزینه بود تا همزمان فردی را به ریاست حزب بگمارد که شانس پیشبرد اهداف حزب را برای پیروزی در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۵ نیز داشته باشد. در حالی که نام افرادی همچون عبدالله گل (رییس جمهور پیشین ترکیه) و بینالی ایلدیریم و نعمان کورتولموش در برابر اردوغان مطرح بود، گزینه او کسی بود که میتوان او را تئوریسین و معمار روابط ترکیه در عصر "نوعثمانیگرایی” دانست.
اما چرا احمد داود اوغلو گزینه اردوغان برای این دو پست اعلام شد؟ این پرسشی است که در صورت یافتن پاسخ درست آن، آیندهای که اردوغان برای خود، حزبش و ترکیه متصور است، نیز روشن میشود
انتخاب داود اوغلو بعنوان کارگزاری معتمد
از مارس ۲۰۰۳ که اردوغان به نخست وزیری ترکیه برگزیده شد، نام این کشور به او و حزب اسلامگرای عدالت و توسعه گره خورده است. از آن روز تاکنون اردوغان چهرهای جدید از ترکیه ترسیم کرده که ناظران آن را «نوعثمانی گرایی» میدانند.
گرچه نقش عبدالله گل نیز در حزب «عدالت و توسعه» پر رنگ است ولی انتصاب گل به دبیر کلی حزب برای نخست وزیر شدن در سال ۲۰۱۵ شائبه مدل پوتین ـ مدودیف را پیش میکشید و در عین حال، رابطه اردوغان و گل دیگر به گرمی گذشته نبود. دستکم در ماجرای سرکوب معترضان در پارک گزی (که به کشته شدن یک نوجوان ۱۵ ساله منتهی شد) عبدالله گل موضعی مخالف با رفتار سرکوبگرانه اردوغان گرفت. در حالی که اردوغان معترضان را تروریست مینامید، عبدالله گل آنان را به حضور پذیرفت.
گل همچنین در مخالفتی آشکار با تمهیداتی که اردوغان برای فیلتر کردن توئیتر و فیسبوک در اثنای اعتراضات جوانان انجام داده بود، پیامی را در صفحه توئیتر خود نوشت که نوعی دهن کجی به اردوغان بود. او نوشت: «بستن شبکههای اجتماعی غیر قابل قبول است.»
به موازت این اقدام، در حالی که اردوغان حزب جمهوری خواه خلق ترکیه (بزرگترین حزب مخالف دولت) را به طراحی توطئه های داخلی و خارجی متهم کرده بود، عبدالله گل با کمال قلیچداراوغلو رهبر این حزب دیدار کرد و پس از این دیدار گفت که پیام مخالفان را دریافت کرده است. اردوغان اما در واکنش به اظهارات عبدالله گل گفت: «من که پیامی دریافت نکردم، نمی دانم چه کسی چه پیامی دریافت کرد».
شاید همین اختلافات بود که اردوغان را قانع کرد که مدل پوتین ـمدودیف برای تعویض جای خودش و عبدالله گل، فایده ندارد. اردوغان میدانست که مقام ریاست جمهوری جز یک پست تشریفاتی نبود و واگذاری پست مهم نخست وزیری به گل را چندان به صلاح نمی دید. به بیان دیگر اعتمادی که پوتین به مدودیف داشت، اردوغان به گل نداشت. رجب طیب اردوغان به دنبال شخصیتی بوروکرات همچون داود اوغلو بود تا پس از تکیه زدن بر مسند نخست وزیری با افزایش قدرت و اختیارات رییس جمهور مشکل نداشته باشد.
میتوان گفت اقدام اردوغان در ترفیع یک استاد دانشگاه به وزارت خارجه و سپس رساندن او به ریاست حزبی که خودش نقش محوری در آن داشته، نوعی تصفیه داخلی در حزب عدالت و توسعه بود. این یعنی شخصیتهایی همچون عبدالله گل باید کم کم به حاشیه رانده شوند.
صرف نظر از این بُعد درون حزبی، اندیشههای داوود اوغلو مبنی بر «فعالسازی عمق استراتژیک ترکیه» دقیقا آن چیزی است که اردوغان در سر میپروراند. این کارگزار بیخطر برای اردوغان، گویا تنها کسی بود که بتواند در نقش رهبری حزب و نخست وزیر آینده ترکیه، منویات اردوغان را برآورده کند که هم به دنبال افزایش اختیارات داخلی خود است و هم افزایش قدرت منطقهای ترکیه.
وقتی که اردوغان در اوت ۲۰۱۳ از آرامگاه آتاتورک دیدار کرد، در دفتر یادداشت آرامگاه نوشت: «ترکیه با عزمی جزم در حال تبدیل شدن به قدرتی منطقهای و جهانی است.» اردوغان برای تحقق چنین آرزویی، نیاز به کسی داشت که مشابه خودش فکر کند. داود اوغلو بازآفرینی نقش عمق استراتژیک ترکیه را تنها در حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان میدید. رد پای چنین باوری را میتوان در دو کتاب داوود اوغلو یافت. « تغییرات تمدنی و مسلمانان جهان» و همچنین «تاثیر اسلام و غرب بر تئوریهای سیاسی » نام دو کتاب داود اوغلو به زبان انگلیسی است که وی در آن ریشههای بازگشت به عصر قدرت عثمانی را مطرح میکند. به همین دلیل بود که اردوغان نیز ایفای این نقش را در کسوت وزیر خارجه از سال ۲۰۰۹ به اوغلو واگذار کرد؛ کسی که تا پیش از آن مشاور ارشد اردوغان بود.
تئوریسین نظریه «عمق استراتژیک ترکیه»
«عمق استراتژیک: جایگاه و نقش ترکیه در عرصة بین الملل» نام دیگر کتاب اوغلو به زبان ترکی (ترجمه شده به عربی) است که بازآفرینی نقش ترکیه را در عرصه بینالمللی یک ضرورت میداند. در این نگاه، وی تلویحا خاطرنشان میسازد که غیاب عثمانی (پایگاه خلافت اسلامی) عرصه را برای دیگر کشورها (مثلا ایران و عربستان) خالی کرده است تا هر یک بخواهند زعامت جهان اسلام را برعهده بگیرند.
او ترکیه را کشوری میداند که به دلیل میراث تاریخیاش، واجد «عمق استراتژیک» به ویژه در اروپا و کشورهای عربی است که زمانی در جغرافیای پهناور دولت عثمانی قرار داشتند. او در این کتاب میگوید که عمق استراتژیک کشورش در دوران جنگ سرد به حاشیه رانده شده بود، ولی باید بار دیگر به محور معادلات نظام بینالملل بازگردد.
میراث تاریخی که این «عمق استراتژیک» را برای ترکیه به جا گذاشته از نظر داود اوغلو عبارتند از:
• خاورمیانهای بودن (اشاره به ریشههای اسلامی ترکیه)
• بالکانی بودن (اشاره به ریشههای اروپایی ترکیه)
• آسیایی بودن (اشاره به ریشههای قومی ترکانی که از آسیایی مرکزی به ترکیه کوچ کردند.)
در حالی که داوود اوغلو باور دارد برخی از دولتهای پیشین ترکیه جنبه اروپایی بودن ترکیه را برجسته و دو پارامتر دیگر را نادیده میگرفتند، او ترکیهای را قادر به ایفای نقش محوری در عرصه بینالملل میداند که از هر سه این مولفهها برای فعالسازی عمق استرتژیک کشور بهره جوید.
پایان ماه عسل اردوغان و اوغلو
با همه نقشی که داود اوغلو در سیاست های اردوغان داشت، اما طی هفته های قبل جنگ قدرت در ترکیه بین رئیس جمهور و نخستوزیر به مرحله حساسی رسید. داود اوغلو اعلام کرد که نمیتواند در شرایط کنونی، بیش از این، دبیر کل حزب حاکم عدالت و توسعه باشد. احمد داود اوغلو، نخست وزیر ترکیه روز پنجشنبه ۵ مه در کنفرانسی مطبوعاتی در آنکارا گفت: «تحت وضعیت موجود نمیتواند چنین وظیفهای را ادامه دهد.» طبق آییننامههای حزب عدالت و توسعه، او باید از مقام نخستوزیری نیز کنارهگیری کند. بر این اساس، کنگره ویژه حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» در ۲۲ ماه مه برگزار میشود، تا جانشین داود اوغلو انتخاب شود.
تصمیم برگزاری یک کنگره اضطراری در حزب عدالت و توسعه، نشان دهنده بحرانی درون حزبی است. پیش تر رسانههای ترکیه از بالا گرفتن جنگ قدرت بین اردوغان و داود اوغلو خبر داده بودند. نخستوزیر و رئیس جمهور ترکیه، شامگاه چهارشنبه چهارم مه ملاقاتی یک ساعت و نیمه داشتند، اما جزییات یا رئوس مذاکرات این دو روشن نشد
رئوس اختلافات بین اردوغان و اوغلو
بین داود اوغلو و اردوغان در زمینه تصمیمگیریها و دامنه اختیارات اختلاف نظر وجود داشت. داود اوغلو مسئولیت مستقیم توافق با اتحادیه اروپا در مورد پناهجویان را بر عهده دارد؛ توافقی که اروپا را نسبت به کاهش موج پناهجویی به سوی این قاره امیدوار کرد، اما وظایف سنگینی را نیز به ترکیه محول کرده است. رسانههای ترکیه همچنین نوشتهاند که این دو مقام بر سر موضوع کردها و آزادی مطبوعات دیدگاههای متفاوتی دارند.
اختلاف نظر این دو زمانی برملا شد که چند وقت گذشته بخشی از اختیارات داود اوغلو به عنوان دبیرکل حزب عدالت و توسعه محدود شد. داود اوغلو که پیشتر وزیر خارجه ترکیه بود، دو سال قبل و پس از رئیس جمهور شدن رجب طیب اردوغان، رهبر حزب عدالت و توسعه و نخستوزیر ترکیه شد.
گفته شده که یکی از موارد اختلاف این دو، تلاش اردوغان برای افزایش اختیاراتش از طریق تغییر در قانون اساسی ترکیه است. حزب عدالت و توسعه برای دستیابی به چنین هدفی، نیازمند تصاحب ۶۰ درصد آرا در انتخابات پارلمانی بود، اما به این منظور نائل نشد، زیرا ۱۳ کرسی کمتر از حد نصاب لازم کسب کرد.
با وجود بحث بر سر جنگ قدرت دو چهره مقتدر «عدالت و توسعه»، داود اوغلو در کنفرانس مطبوعاتی خود تاکید کرد که دوستی با اردوغان برایش از هر چیز مهمتر است، هرگز کلمهای علیه اردوغان بر زبان نخواهد راند و خانواده اردوغان را مانند خانواده خودش میداند.
رسانههای ترکیه در حال بحث هستند که چه کسی پس از داود اوغلو، نخست وزیر خواهد شد. هم اکنون بیشتر گمانهزنیها روی بینالی یلدریم و برات آلبایراق است که هر دو وزیران کابینه و از معتمدان اردوغان هستند. آلبایراق، وزیر انرژی شانس بیشتری دارد؛ زیرا داماد اردوغان است.
تغییر و تحولات بیسابقهای که ترکیه در فاصله ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ به خود دید بیش از آن که از ایدهها و اندیشههای اردوغان نشات گرفته باشند، حاصل تدابیر و درنگهای احمد داود اوغلو هستند. این که حالا داوداوغلو از قدرت کنار زده میشود، هم به پشت کردن هر چه بیشتر اردوغان به ایدهها و نقطه نظرات داود اوغلو برمیگردد، و هم به رویکرد متاخر داود اوغلو در دنبالهروی از اردوغان نسبت به پیگیری و استمرار ایدههای اولیه خودش.
1- اختلاف بر سر تنوع قومی و فرهنگی ترکیه
داود اوغلو گرچه معمار سیاست خارجی نوین ترکیه به شمار میرود، ولی یکی از اصول مهم سیاست خارجی خود را در کتاب معروفش با عنوان «عمق استراتژیک »، روی « انسجام و ثبات داخلی» میگذارد و تاکید میکند که تنوع قومی و فرهنگی ترکیه را باید مزیت به حساب آورد و عرصه را برای شکوفایی آنها باز کرد.
او همچنین ثبات و دمکراسی در کشور را مکمل یکدیگر میداند و هشدار میدهد که محدودکردن بی محابای دموکراسی به بهانه حفظ ثبات و امنیت، هم دموکراسی را نابود می کند و هم موجد ثبات و امنیت نمی شود. این که داود اوغلو در تاریخ ۹۰ ساله ترکیه به گونهای بی سابقه به دیدار رهبران مذهبی ارمنی و مسیحی می رود و در سوق دادن اردوغان به حل مناقشه با کردها نقشی تعیینکننده بازی می کند، از همین دیدگاه ناشی می شود.
اما بعد از سال ۲۰۱۲ رویدادهای پارک گزی، ناپیگیری سیاست حل مناقشه با ارمنستان و ارمنی های خود ترکیه و به سکتهافتادن روند صلح با کردها و … نشانههایی شدند دال بر گام گذاشتن اردوغان در مسیری معکوس و سکوت و مماشات و بعضا همراهی داود اوغلو با این روند؛ روندی که بخشی از دستاوردهای ده سال اول را پنبه کرد.
تردیدی نیست که بخشی از اقدامات مثبت و بی سابقه اولیه دولت اردوغان، برای گسترش پایگاه اجتماعی خود و عقب راندن ارتش و الیت سیاسی سنتی ترکیه بود تا آن ها به فکر کودتای سرد یا گرم علیه این دولت نیفتند. بخشی از این اقدامات هم در راستای انجام شروط برای ورود ترکیه به اتحادیه اروپا بود که به اندازه کافی از سوی اروپا تحویل گرفته نشد؛ رفتاری که در کنار عوامل داخلی، در توقف اصلاحات دولت اردوغان و تضعیف ایدههای داود اوغلو سهمی قابل اعتنا داشت.
2- مشکلگشایی با همسایگان در عین یارگیریهای بحثانگیز
اصل مهم دیکر داود اوغلو برای ارتقای نقش منطقهای و بینالمللی ترکیه، Zero problem policy toward Turkey´s neighbours یا «به صفر رسانی مشکلات با همسایگان ترکیه » بود. گرچه این اصل در مورد اسرائیل از سال ۲۰۰۹ با چالشهایی توام شد، ولی در مجموع آنکارا تا سال ۲۰۱۱ رفتار و رویکردی داشت در راستای حسنهکردن مناسبات با همسایگان دور و نزدیک ترکیه. اما از سال ۲۰۱۲ مایههایی از توهم و جاهطلبی منطقهای بر رویکرد آنکارا سایه انداخت و به خصوص به سیاست اشتباهی در مورد سوریه راه برد که از همکاری با شیطان هم در برانداختن اسد ابایی نداشته و بازگشت از آن هم برای اردوغان و دولت او آسان نبوده است.
این سیاست هم عرصه داخلی ترکیه را با چالش و تنش روبرو کرده است و نقض اصل اول، ثبات و انسجام داخلی، و هم ناقض اصل فقدان مشکل با همسایگان (نقص اصل دوم: به صفر رسانی مشکلات با همسایگان ) شده و هم از یکی دیگر از اصول مهم داود اوغلو در سیاست خارجی یعنی Multidimensional foreign Policy یا «سیاست خارجی چند بعدی» (اتحاد با غرب و ناتو و همزمان دوستی و همکاری با روسیه و …) فاصله گرفته است.
در تاریخ معاصر ترکیه کمتر سابقه داشته که مناسبات با واشنگتن و مسکو تا این حد با مشکل و معضل روبرو باشد. همه این مشکلات صرفا به آنکارا برنمیگردد، ولی سهم خود آنکارا در آنها برجسته است.
3- اختلاف بر سر مسئله پناه جویان
اروپاییها در یک سال اخیر برای مهار جریان پناهجویی نیازمند نزدیکی به ترکیه شدند و از رویکرد انتقادآمیز سه چهار سال قبل فاصله گرفتند. قرارداد کم سابقه اخیر میان اتحادیه اروپا و ترکیه در این زمینه حاصل این روند بود که امتیازهای معینی را به ترکیه داده است (کمک ۶ میلیارد یورویی، لغو مشروط ویزا برای شهروندان ترکیه جهت سفر به اروپا، تسریع مذاکرات برای ورود ترکیه به اتحادیه اروپا…)
اردوغان به دلایلی معین از جمله این که این قرارداد ممکن است نفوذ و وزن داود اوغلو در صحنه بینالمللی و داخلی را به ضرر او افزایش دهد دائم به مخالف خوانی علیه آن مشغول بوده که البته برخی رویکردهای اروپاییها هم، محملهایی برای این مخالفخوانی اردوغان فراهم کردهاند.
با آشکارشدن اختلاف بر سر قرارداد با اروپا حالا معلوم شده که داوداوغلو در مورد مسائل یاد شده و فاصلهای که اردوغان از ایدههای او گرفته، در این اواخر از سکوت و تایید بیرون آمده و به تدریج موضعی انتقادی داشته است. او به خصوص با خیز و تلاش اردوغان در تبدیل نظام پارلمانی ترکیه به یک نظام ریاستی (متناسب با قدرتطلبی اردوغان) همراهی نداشته، احیای مذاکرات صلح با کردها را بر خلاف اردوغان ممکن میدانسته و از برخی رویکردها علیه روزنامهنگاران و منتقدان ناراضی بوده است.
نتیجه گیری
کنار گذاشتن داود اوغلو بعنوان کارگزاری مزاحم را در مجموع شاید بتوان نتیجه کم و بیش منطقی روندهای منفی در ترکیه در سالهای اخیر و زایلشدن بخشی از دستاوردهای اولیه و بیسابقه حزب و عدالت در سه چهار سال اخیر دانست که سکوت و همراهی خود داود اوغلو هم در آن بیتاثیر نبوده است. با حذف داود اوغلو میتوان انتظار داشت که روندهای منفی یادشده تشدید شوند. اکنون اردوغان یکه تاز ترکیه است و در آخرین موضع گیری خود بار دیگر بر تشکیل سیستم ریاستی در ترکیه تأکید کرد. این روزها دولت و جامعه ترکیه خود را در نقطه شروعی دیگر می بینند تا شاید با تدابیر بهتری اشتباهات گذشته را جبران کنند./