تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۷  ، 
کد خبر : ۲۹۰۹۶۴

رد پای تطهیر تکفیری‌ها در رسانه‌های زنجیره‌ای!

(روزنامه كيهان ـ 1394/10/03 ـ شماره 21238 ـ صفحه 14)

با تشدید حملات گروه تروریستی/تکفیری موسوم به داعش این بار علیه اهدافی در کشورهای غربی، پس از سلسله نمایش سربریدن‌ها و کشتارهای فجیع، اینک موج افشای این تروریست‌های اجاره‌ای غربی/عربی/عبری فراگیرتر شده و پس از سالها دولت سوریه و بشاراسد رئیس‌جمهوری قانونی آن در رسانه‌های غربی و بالتبع در رسانه‌های شبه روشنفکری و به اصطلاح اصلاح‌طلب رسمیت یافتند. دیگر صحبت از حذف بشاراسد نیست و از رای مردم سوریه سخن به میان می‌آید.

دیگر مخالفان دولت سوریه، همگی مدافع آزادی و دمکراسی محسوب نشده و به سیاق چند سال گذشته از سوی این نشریات تجلیل و تحسین نمی‌شوند.

شاید برخی اذهان و خاطره‌ها، به یاد نیاورند و مطبوعات به اصطلاح اصلاح‌طلب و شبه روشنفکری هم برای این فراموشی تاریخی تلاش کنند، اما از صفحات تاریخ نمی‌توان زدود که همین رسانه‌های به ظاهر آزادی‌خواه و طرفدار حقوق‌بشر، متاسفانه به دنبال مرادهای خود در غرب، چگونه بر طبل حمایت از مخالفان دولت سوریه کوبیدند و معارضان مسلح این دولت را به نام‌های ارتش آزاد سوریه یا جبهه النصره و یا دیگر تروریست‌های مسلحی که از سوی ترکیه به آن کشور تزریق شدند را جنگجویان راه آزادی خواندند! آنها نتوانستند یا نخواستند دسیسه‌ها و توطئه‌های پشت پرده دشمن صهیونیستی را ببینند که چگونه پس از ناکامی در فتنه 88 و ناامیدی از استحاله و فروپاشی انقلاب و نظام اسلامی، جبهه خود را برای گسست محور مقاومت، بر روی سوریه متمرکز کرد. آنها حتی رو شدن مداوم دست صهیونیست‌ها و آل سعود در ماجراهای سوریه را نتوانستند دریابند یا نخواستند! از همان هنگام که روشن گردید، نخستین کشتاری که از مخالفان سوری به دولت این کشور نسبت داده شد را یک گروه نیروی ویژه اسرائيلی انجام داده تا حضور مستقیم عوامل رژیم آل‌سعود در میان تروریست‌هایی که علیه دولت سوریه می‌جنگیدند . و چگونه می‌توانستند چنین حقایقی را دریافته یا منتشر کنند، درحالی که خود بخشی از سناریوی غرب در جریان فتنه 88 را اجرا کردند!!

بی‌مناسبت نیست برای یک مرور تاریخی هم که شده، نگاهی به مطالب این نشریات در دوران تولد و پاگیری گروه تروریستی موسوم به داعش بیندازیم تا شاید بتوان آنچه امروز در همین نشریات در تحلیل مسائل بین‌المللی (برگرفته از رسانه‌های معلوم‌الحال غربی) منتشر می‌شود را بهتر مورد بررسی قرار داد. برای اینکه این بررسی سیر منطقی داشته باشد، در اینجا یکی از نشریات فوق یعنی «مهرنامه» را که هم نشریه محوری و اصلی جریان موسوم به اصلاح طلب و شبه روشنفکری محسوب شده و هم سردبیر و هیئت تحریریه و نویسندگانش در دیگر نشریات زنجیره‌ای به عنوان سردبیر یا اعضای اصلی شورای نویسندگان فعالیت دارند، سوژه اصلی قرار داده‌ایم.

1- هنوز ماجرای شورش مارس 2011 علیه بشاراسد جدی نشده بود که همزمان با آن و در سلسله مقالاتی در اردیبهشت 1390، «مهرنامه» به بحث حاکمیت اقلیت علوی در سوریه پرداخت که چنین حکومتی غیر دمکراتیک و کودتایی است.

در همین شماره در مجموعه گفت‌وگوهایی با تاکید بر مداخله نظامی آمریکا و هم‌پیمانانش در لیبی، مسئله دخالت نظامی در سوریه مورد بررسی قرار گرفت. در آن مجموعه مصاحبه‌ها سعی شده بود با گفت‌وگوهایی تحت عنوان «مداخلات بشر دوستانه»، «دست شورای امنیت باز است»، «جریحه‌دار شدن وجدان جمعی، دخالت جامعه جهانی» و «جنگ عادلانه، دخالت بشردوستانه، مقوله تجاوز نظامی به سوریه مسئله‌ای بشردوستانه و به خاطر جریحه‌دار شدن وجدان جامعه جهانی تلقی گردد!!

2- در اواسط سال 1390 که چهره تروریست‌های سوری به تدریج مشخص می‌گردید، در مقاله‌ای با عنوان «معترضان دولت سوریه کیستند؟ - بازی اسد با کارت اپوزیسیون» به قلم مایکل ویس از نشریه دینو ریپابلیک (5 جولای 2011) در «مهرنامه» گزارشی از گردهمایی گروه‌های مخالف دولت سوریه در ایتالیا و ترکیه منتشر شد که در آن ضمن تاکید بر کناره‌گیری بشاراسد از «دوره انتقالی از دیکتاتوری به دمکراسی با یک جامعه متساهل متکثر ملی قومی و مذهبی» سخن گفته شده بود! در این مقاله آمده بود:

«... در فاصله 31 می تا 2 ژوئن نیز صدها نفر از سوری‌ها متشکل از تبعیدی‌ها و فعالان داخل کشور در یک کنفرانسی در ایتالیا و ترکیه گرد هم آمدند. ... یک شورای 25 نفره «شورای نجات ملی» انتخاب شد و در بیانیه پایانی چند اصل را اعلام کرد: اسد باید برود. سوریه یک جامعه متکثر به لحاظ قومی و قبیله‌ای است...»

3- نیمه شهریور 1390 نشریه «مهرنامه» با تصویر روی جلد بشار اسد و تیتر بزرگ «ارثیه پدری» منتشر شد و پرونده‌ای را درباره سابقه حزب بعث سوریه منتشر کرد به دنبال پرونده فوق، مجموعه مطالبی درباره قذافی و کتاب سبز وی چاپ شده بود تحت عنوان «پوپولیست تخیلی» که در مجموع، این دو مطلب سعی بر یکسان نمایاندن حکومت بشار اسد در سوریه و رژیم قذافی داشت.

4- در شماره 17 مهرنامه به تاریخ آذرماه 1390 با تاسی به تازه‌ترین نوشته‌ها و خط و خطوط رسانه‌ای غرب، علنا مسئله حمله نظامی به سوریه و حمایت از گروه‌های تروریستی مورد تاکید قرار گرفت. به خاطر داریم که در همان ایام گروه‌های تروریستی وابسته به غرب با سلاح شیمیایی، مردم بی‌گناه را هدف قرار دادند و این جنایت بزرگ را به ارتش سوریه منتسب کردند تا بتوانند رسما به این کشور حمله کرده و آن را اشغال نمایند. در این مسیر حتی تا مرز اعلام منطقه «پرواز ممنوع» هم پیش رفتند. اما نشریات زنجیره‌ای به دنبال اربابان غربی، (در خوش‌بینانه‌ترین نگاه) چشم و گوش بسته هر آنچه آنها می‌گفتند و می‌نوشتند، تکرار می‌کردند.

مقاله «سناریوهایی برای سوریه» از بلال ای ثعاب برگرفته از دو ماهنامه نشنال اینترست نشریه مرکز استراتژیست جیمز مارتین از موسسه مانتری مطالعات بین‌المللی - نوامبر و دسامبر 2011 در همین شماره «مهرنامه» انتشار یافت.

در بخشی از مقاله فوق آمده است:

«... خشونت سوری‌ها به مثابه یک جنگ داخلی نیست اما سناریویی است که در آن دولت ملی اقدام به کاربرد سرکوب مرگبار علیه جنبش معترضان بی‌سلاح می‌کند. به تعبیر دیگر، یک قتل عام یک جانبه است...(اما) مقاومت‌های مسلحانه سیستماتیک نیست بلکه انفجاری و آنی است ... زمان آن رسیده است که شرایط استفاده از گزینه نظامی در سوریه را مورد بررسی جدی قرار دهیم.»

5- شماره 20 مهرنامه (ویژه‌نامه نوروز 1391)- پیش‌بینی زودهنگام سقوط بشار اسد در سال 2012 برگرفته از راهکار یکی از مراکز استراتژیست آمریکایی با استفاده از مقاله یکی از همین استراتژیست‌ها در نشریه رسمی آنها.

در این شماره ترجمه ویژه‌نامه «اکونومیست» در پرونده‌ای به نام «جهان در سال 2012» به طور کامل به چاپ رسیده بود که یکی از مقالات آن تحت عنوان «شمشیر داموکلس بر سر اعراب» از شان اسمایلی پیش‌بینی سقوط رئیس‌جمهوری سوریه را در این سال کرده بود:

«... بشار اسد رئیس‌جمهوری سوریه بعید است که سال را با حضور در سریر قدرت به پایان برساند، چرا که اکثریت سنی- از جمله افسران عالی نظامی و تاجران- بر این باورند که حکومت از سوی اقلیت علوی که یک‌دهم از جمعیت را تشکیل می‌دهد، قابل تحمل نیست....»

همچنین سلسله مقالاتی تحت عنوان «عرب‌ها دموکرات می‌شوند» با اسامی «پیروزی حکومت خوب»، «دموکراسی اسلامی»، «زمامداری جدید» و «دموکراسی در برزخ» به مقوله تحولات بهار عربی و سقوط دیکتاتورها و تعمیم آن به سوریه و بشار اسد پرداخته بود.

6- همان ایام بود که جمعی از اصلاح‌طلبان، با سوار شدن به موج دروغ‌پردازی‌ غربی‌ها به ادعای بمباران شیمیایی مردم سوریه، نهایت خوش‌رقصی خود برای آمریکا را نشان دادند. آنها در این نامه نوشتند:

جناب آقای دکتر بشار اسد رئیس‌جمهوری سوریه

با سلام

اخبار رسیده از کشور سوریه نشان‌دهنده فاجعه‌ای است که ریشه در اعتراض و ناخشنودی مردم سوریه به حکومت موروثی شما دارد. استفاده از تسلیحاتی نظیر توپ و تانک در مقابله با مردم بی‌دفاع و در پاسخ به خواست‌های مشروع و مدنی آنها تنها بدنامی و رسوایی همیشگی برای چنین حکومت‌ها و اداره‌کنندگان آن به ارمغان می‌آورد. آنچه مایه حیرت و تاسف فراوان است این واقعیت مشئوم است که فردی چون شما که تحصیلات خود را در رشته پزشکی به اتمام رسانده است و برای نجات جان انسان‌ها قسم‌ خورده است آمر این وقایع جنایت‌بار باشد.

ما اعضای جامعه پزشکی ایران ضمن محکوم کردن کشتار مردم بی‌دفاع سوریه، از اقدامات خشونت‌بار و غیرانسانی که به دستور شما در آن کشور انجام می‌شود اعلام انزجار می‌نماییم.

7- هفته‌نامه آسمان (از دیگر نشریات زنجیره‌ای) در گزارش مفصلی با تیتر «خسته از درگیری در آرزوی اصلاحات» نوشت: «... این روزها تصویر جنگ سوریه همان تصاویر اجساد بی‌سر و دست است که لباس‌های عادی به تن دارند و تنها اسلحه‌ای کنارشان افتاده است... تصاویری از جوانان به خواب رفته، مردانی از جنبش اخوان‌المسلمین یا ارتش آزاد که در منطقه میدان در دمشق مغلوب نیروهای ارتشی شدند. وقتی در دمشق که حالا به جای توریست و زائران میزبان آوارگان شهرهای حمص، حماء، ادلب و حلب شده است به دنبال جواب این سوال می‌گردی که چرا مخالفان و منتقدان حکومت راه دیگری به جای جنگیدن و مقابله نظامی را انتخاب نکردند، به سختی به جواب واحد و مشخصی می‌رسی....»

اما هفته‌نامه آسمان با اتکا به سخنان فردی ناشناس، جواب را به مخاطبش القا می‌کند. جوابی که قرابت زیادی با پاسخ‌های رسانه‌های غربی همچون بی‌بی‌سی و صدای آمریکا دارد:

«... حکومت اهمیتی به تظاهرات مسالمت‌آمیز ما نداد، مخالفان ابتدای ناآرامی‌ها منتقدانی بودند که خواهان برکناری بشار اسد نبودند و مقابله نظامی را هم نمی‌خواستند. ما هر جمعه تظاهرات بدون درگیری و خشونت داشتیم اما فایده‌ای نداشت...»

8- روزنامه شرق (دیگر نشریه زنجیره‌ای) هم در همان ایام در مطلبی با عنوان «آماده‌باش در مرزها، درگیری در شهرها، اسد: سوریه درگیر جنگ کامل است» به بحران پدید آمده بین سوریه و ترکیه پس از سرنگونی «پرواز 22 ژوئن» اشاره کرده و فضا را به گونه‌ای جلوه می‌دهد که گویا سوریه به زودی وارد جنگی تمام عیار شده و سقوط می‌کند.

9- روزنامه شرق در یادداشت دیگری با عنوان «ترکیه، روسیه و آینده سوریه» خط فکری ضد مقاومت را تقویت کرده و ضمن بررسی تیرگی روابط میان ترکیه و سوریه پیشنهاد داد که «در سوریه اسلامگرایان بسیار نیرومند هستند و اگر حکومت اسد در نتیجه جنگ داخلی سقوط کند، پیروز میدان، اسلامگرایان خواهند بود؛ نکته‌ای که هم ترکیه، هم روسیه، هم غربی‌ها و هم سایر اعراب به آن واقف‌اند. بنابراین به نظر می‌رسد که گزینه حفظ رژیم و کنار گذاردن بشار اسد کم‌هزینه‌ترین گزینه‌هاست.»

10- اما روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «دمشق در شوک» ضمن بررسی انفجار مهیب در ساختمان شورای امنیت ملی دمشق و طی یک رپرتاژ ویژه برای عملیات «آتشفشان دمشق»، مدعی شد که ابراهیم الشعار، وزیر کشور سوریه نیز به همراه سایر مقامات در این انفجار کشته شده است!

11- روزنامه اعتماد (نشریه زنجیره‌ای دیگر) هم در تاریخ 1391/04/10 در مطلبی ترجمه شده با عنوان «رویکرد جدید به سوریه» از فرید زکریا مقاله‌نویس نشریه تایمز نوشت:

«باید برای سوریه چه کرد؟ مداخله نظامی غرب به نظر گزینه‌ای دردسرساز است، ولی موقعیت موجود در سوریه یک کابوس انسانی است و طی هفته‌های آتی نیز بی‌ثباتی بیشتری ایجاد می‌کند. سفر اخیرم به ترکیه و روسیه مرا مجاب کرده که راهی برای حرکت به جلو وجود دارد فشار بر حکومت بشار اسد واقعی و فزاینده است. سوریه به لحاظ مالی در مضیقه است و حالا از سوی ترکیه هم با فشار نظامی مواجه شده است.»

روزنامه اعتماد در ادامه مقاله فرید زکریا به موضع روسیه در قبال سوریه اشاره کرده و می‌نویسد که «آمریکا دائما روسیه را به خاطر حمایت از اسد ملامت کرده و معتقد است روسیه به خاطر حمایت از متحدش‌ جان انسان‌ها را قربانی کرده و تجهیزات نظامی ارتش سوریه را فراهم کرده است. بخشی از این ادعا درست است و بخشی از آن هم غلط و البته اغراقش هم زیاد است اما به هر حال اگر هدف ساقط کردن حکومت اسد است، چه درست و چه غلط این چیزها به کار نمی‌آید...»

12- اما «فردای پس از بشار اسد»، عنوان مقاله وال استریت ژورنال بود که خبر آنلاین (رسانه به اصطلاح اصلاح‌طلب) آن را ترجمه و منتشر کرد. در بخشی از این مقاله که سقوط نظام فعلی سوریه را قطعی می‌دانست آمده بود:

«... ایالات متحده و متحدان آن در خاورمیانه درصدد برآورد خسارت‌هایی هستندکه به راه افتادن ناآرامی‌های فرقه‌ای در سوریه موجب خواهد شد و البته سرایت این مسئله به دیگر کشورهای منطقه. چنین نتیجه‌ای امروز بیش از هر زمان دیگری در سوریه محتمل است. آمریکایی‌ها، اسرائیلی‌ها و دوستان عرب آنها متفق‌القول اعتقاد دارند که در شرایطی که مخالفان و شبه نظامیان مسلح بتوانند دولت بشار اسد را کنار بزنند، بی‌شک دمشق و دیگر شهرهای سوریه شاهد ناآرامی‌های فرقه‌ای خواهد بود. در لوای چنین سناریویی، علوی‌های نزدیک به بشاراسد به مناطق تحت کنترل و قبیله‌ای خود در سواحل غربی خواهند رفت و از همانجا نیروهای خود را برای بازاحیای قدرت جمع‌آوری و بسیج خواهند کرد...»

خبر آنلاین در ادامه انتشار مقاله وال‌استریت ژورنال به اظهارات یک مقام آمریکایی به ضعف دولت سوریه در تسلط و کنترل مناطقی از این کشور اشاره کرده و عنوان می‌کند که «مناطق بسیاری در سوریه است که دولت کنترل چندانی بر آن نداشته و یا تصاحب اختیار آن کار آسانی است...»

از نگاه مشترک وال استریت ژورنال و خبر آنلاین «حمله شبه نظامیان به مقر دولتی سوریه در هفته گذشته که بسیاری از مقام‌های دولتی را شوکه کرد به گمان بسیاری از تحلیلگران نقطه عطفی در تحولات داخلی سوریه است...»

13- نشریه «مهرنامه» در شماره 27 خود (آذرماه 1391) در حالی که جنایات گروههای تروریستی مانند داعش و جبهه النصره و ارتش آزاد در سوریه به اوج رسیده بود، به انتشار 100 چهره برتر سال 2012 به انتخاب نشریه فارین پالیسی پرداخت که نوزدهمین این چهره‌های «ریما دالی و باسیل قرتابیل» از مخالفان دولت سوریه و از همراهان گروههای تروریستی بودند! در توضیح این انتخاب به نقل از همان نشریه، می‌نویسد:

«... وقتی در بهار امسال توپخانه بشار اسد، شهرها را یکی پس از دیگری به ویرانه تبدیل می‌کرد، ریما دالی تنها یک نشان و پیام را با خود حمل می‌کرد: به کشتارها خاتمه دهید...»

به نوشته نشریه فوق «باسیل قرتابیل» نیز که از دیگر برگزیدگان آن سال بود، یک متخصص کامپیوتر به حساب می‌آمد که باعث جا باز کردن شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک و توییتر در سوریه شد تا به قول همان مقاله، «سوریه به فضای باز اینترنت بپیوندد»! و این همان فضایی است که امروزه بیشترین تبلیغات را برای گروه داعش انجام می‌دهد.

نکته جالب اینکه اولین نفر لیست فوق، آنگ سان سوچی (رهبر انقلاب زعفرانی میانمار) بود که چشم خود را به روی نسل‌کشی مسلمانان در این کشور بست و از همین روی جایزه صلح نوبل دریافت کرد. نشریات زنجیره‌ای هم به اقتدای کانون‌های سیاست در غرب، وی را بانوی میانمار نامیدند و از نسل‌کشی وحشیانه مسلمانان هیچ نگفتند، حتی از اینکه در یک انتخابات نژادپرستانه (که مسلمانان از شرکت در آن محروم بودند) همین بانوی صلح! بیرون آمد، شادی کردند و آن را پیروزی آزادی اعلام کردند!!

14- سرمقاله شماره 19 «مهرنامه» به تاریخ 30 بهمن 1391 به نام «مصلحت برتر از حقیقت است»، وتوی قطعنامه شورای امنیت علیه سوریه توسط روسیه را مصلحتی می‌داند که حقیقت را قربانی کرده است. در همین شماره مقاله‌ای به نقل از نشریه فارین افرز (ارگان شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا) به نام «سه موج بیداری در جهان غرب، آیا انقلاب‌های عربی به دمکراسی می‌انجامد؟» پس از اشاره به تونس و مصر، بدون آنکه علنا نام ببرد، موج سوم را به سوریه متعلق دانست.

15- در شماره 31 «مهرنامه» (مهرماه 1392) پرونده دیگری از نشریه اکونومیست تحت عنوان «پاییز عربی؟» به چاپ رسید که در یکی از آنان دولت قانونی سوریه را «شبه نظامی گانگستری» خوانده بود. سپس در یک مطلب شگفت‌انگیز که البته برای فارین‌افرز و سیاست‌های ضد ایرانی آن بعید نیست اما در نشریه‌ای که ادعای ایرانی بودن دارد، حیرت‌آور و غم‌انگیز است، تروریست‌های تکفیری داعش و النصره را وابسته به ایران معرفی نمود! در این مطلب که تحت عنوان «فرقه‌گرایی سوری» چاپ شد، از کشتار جوانان معترض به حمایت ایران از سوریه توسط افراد تنومند ریشو سخن گفته بود که فریاد وااسلاما و وامقدسا سر می‌دادند!!!

در ادامه این مطلب آمده بود:

«... قیام مارس 2011 علیه اسد... اوباش را برای قتل‌عام به روستاها فرستاد، مناطق سنی‌نشین را با سلاح‌ سنگین زیر آتش گرفت و هزاران نفر را دستگیر و شکنجه کرد. این خشونت مردم معترض به ویژه طبقات محروم را به تجدیدنظر در مبارزه کشاند و همراه با شبکه جهانی جهاد به مبارزه سخت و موثر خود علیه رژیم اعتباری ادامه دادند... می‌توان روی گروه‌های رادیکال جهادی حساب باز کرد...»

آش آن قدر شور بود که به قول معروف خان هم فهمید و نشریه «گاردین» در همان روزها با اشاره به شرایط خاص کشور سوریه، درباره رویکرد جمهوری اسلامی ایران در این زمینه نوشت:

«... در صحنه بین‌المللی، مسئولان ایران نشان داده‌اند که اراده تزلزل‌ناپذیری در حمایت از حکومت بشار اسد در سوریه دارند اما دقت در فضای رسانه‌ای ایران نشان می‌دهد که این رویکرد قاطع در برخی از رسانه‌ها پیگیری نمی‌شود. در حالی که برخی رسانه‌ها از رویکرد نظام در این خصوص حمایت می‌کنند اما برخی رسانه‌ها مانند روزنامه شرق و اعتماد دست به انتشار گزارش‌هایی در حمایت از معترضین در سوریه می‌زنند و برخلاف استراتژی که جمهوری اسلامی دنبال می‌کند، این سوال را از مخاطبان خود می‌پرسند که آیا واقعا ایران طرف درستی را در این میان گرفته است!»

16- این در حالی بود که همین نشریات، همزمان به تجلیل از رژیم آل‌سعود و قصه‌بافی درباره آن پرداختند. فی‌المثل در شماره 24 (آخر مرداد 1391) «مهرنامه» سلسله مقالاتی درباره عربستان و حکومت آل‌سعود تحت عنوان «آیا بهار عربی به عربستان می‌رسد؟» به چاپ رسید که در یکی از مقالات آن تحت عنوان «قدرت محافظه‌کاری» ثبات و امنیت آل‌ سعود را به رخ کشیده شده بود و در مطلب دیگری به نام «در جاذبه و دافعه سعودی» به مطالبی مانند «تصویر نادرست ایرانیان از بدوی بودن عربستان»، «میراث پیامبر در عربستان»، «حفظ حرمت خادمین‌الحرمین»، «همراهی مردم با دولت سعودی در مورد حقوق بشر»، «منصوبین پادشاه همگی نخبگان و تحصیل‌کردگان دانشگاه‌های غربی هستند» اشاره کرده و برای این مملکت قرون وسطایی «بسترهای جامعه مدنی مانند آزادی مطبوعات، توجه به حقوق شهروندی، نظام تامین اجتماعی و آموزش کاملا رایگان تراشیده بود!»

کمک‌های میلیاردی و لجستیک از گروه‌های تروریستی با توجه به «ام‌القرایی جهان اسلام و دفاع از اسلام وفق ماده 34 قانون اساسی برای حاکمیت و جهت‌دهی به جنبش‌های اسلامی در سراسر دنیا» توجیه شده بود! توجیهی که حتی در محافل غربی نیز با حیرت و شگفتی مواجه شد!!

در پایان مطلب فوق، نویسنده آرزو کرده بود که:

«... (حکومت آل‌سعود) قرائت قشر نو تحصیل‌کرده سعودی را با قومیت عربی و شریعت اسلامی تطبیق دهد، آنگاه با الگوی تازه‌ای از سعودی روبروییم که جذابیت بیشتری از ترکیه و حزب عدالت و توسعه آقای اردوغان دارد»!!!!

در همان شماره در مقاله‌ای به نام «دمکراسی قبائلی» به وجود دمکراسی در اعماق جامعه عربستان اشاره شده بود!!!!!!؟

17- اما پس از نمایش جنایات داعش و تغییر ظاهری سیاست‌های غرب در مورد برخورد با این گروه، نشریات شبه روشنفکری و به اصطلاح‌ اصلاح‌طلب هم تغییر رویه دادند و فی‌المثل همان نشریه «مهرنامه» در دو شماره 36 (تیرماه 1393) و 39 (دی و بهمن 1393) در دو پرونده به مقوله داعش پرداخت و البته در سلسله مقالات خویش (برگرفته از همان نشریات غربی) سعی کرد ریشه‌های داعش را از وقایع سوریه جدا کرده و به ترکیه و عراق پیوند بزنند!

18- نکته جالب آنکه نشریه «اندیشه پویا» (یکی دیگر از نشریات زنجیره‌ای) در شماره دی و بهمن 1393، همزمان با «مهرنامه»، در 3 مقاله ترجمه‌ای، گروه تروریستی داعش را مستقل از سیاست‌های خارجی ارزیابی کرده و آن را غیر وابسته و خودجوش نشان داده بود که درآمد خویش را نیز از راه گرفتن خراج و مالیات و فروش نفت ارزان و معامله گروگان‌ها می‌گذراند!! یعنی به همین راحتی حتی اعتراف سعودی‌ها به صدور چک‌های میلیاردی در وجه داعش نادیده گرفته شده بود!!!!

http://kayhan.ir/fa/news/63884

ش.د9405105

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات