* آقای داوری چرا این روزها بخش زیادی از اصولگرایان که پیش از این حامی احمدینژاد بودند، حتی پا را فراتر از منتقدین شناسنامه داراو از جمله اصلاحطلبان گذاشته و تبدیل به کسانی شده اند که بیشترین انتقادها را علیه وی مطرح میکنند؟
** اساسا با اصل سوال شما مخالفم، این به ظاهر بخش زیادی از اصولگرایان و منتقدین جریان احمدینژاد نماد درستی ازهمه واقعیت نیست. من یک بار نشستم و محاسبه کردم، واقعیت این است که افراد معدودی، یعنی کمتر از 15 نفر در فضای سیاسی ایران که منتسب به جریان اصولگرایی هستند انتقاداتی را متوجه رئیس جمهور سابق میکنند. ولی فراموش نکنیم جریان اصولگرا یعنی بدنه اجتماعی، حزب اللهی و انقلابی کشور.
و ما(جریان احمدینژاد) با این بدنه ارتباط داریم و در این دو سال اخیر این بدنه نیز حمایت هایش نسبت به آقای احمدینژاد روزبه روز بیشتر میشود البته بخشی از آن به خاطر عملکرد ناموفق دولت یازدهم دراین دوسال بوده است.
* آیا این افزایش طرفداران احمدینژاد را بر اساس آمار خاصی ارائه میدهید یا نظر شخصی شماست؟
** اینکه شما به ندرت چهرههایی مثل آقای کریمی اصفهانی، جعفرزاده نماینده رشت، عوض حیدرپور را در مجلس میبینید که علیه احمدینژاد حرف میزنند، نشانه موردی بودن مخالفتها با رییس دولت سابق است.
* اگر به این است! که اساسا کل فراکسیون رهروان ولایت در مجلس، آبشان با احمدینژاد در یک جوی نمیرود.
** ببینید منظور من از این که عدهای را مشخصا نام بردم، آنهایی هستند که علیه احمدینژاد حرف میزنند، همان کسانی که اولویتشان را بر این گذاشتند تا از رئیس دولت نهم و دهم انتقاد کنند. حرف من این است که این عده در کل فضای رسانهای کشور کمتر از 10، 15 نفر هستند. منتها چون رسانههای زیادی (هم در فضای مجازی و هم مکتوب)، حرفهای این افراد را به گوش بقیه میرسانند، صدای این منتقدین اصولگرا شنیده میشود. وگرنه همین الان اگر ما رسانهای داشته باشیم که صدای حامیان احمدینژاد -که صدای بخش خاموش جامعه است- را به گوش مردم برساند، مطمئن باشید که صدای مخالفین رئیس جمهور سابق در میان صدای حامیان او گم خواهد شد.
* پس چرا تا الان علی رغم تلاش رسانههای حامی احمدینژاد این صدای مخالفین گم نشده و شنیده میشود؟
** به خاطر آنکه ما امکانات مخالفان احمدینژاد را نداریم، در حال حاضر جناب دکتر الهام بیشتر از دو سال است که امکانات چاپ روزنامهشان را نداشتند و خود بنده ماهنامه بررسی اقتصادی را دو شماره منتشر کردم اما به دلیل محدودیتهای مالی نتوانستم ادامه بدهم. ولی این واقعیت را به شما بگویم تودههای مردم، این امپراطوری رسانهای علیه احمدینژاد را به عقب زدهاند، شما اگر به تمام نظرسنجیها رجوع کنید میبینید که آقای احمدینژاد موقعیتشان نسبت به سال 92 به مراتب ارتقا پیدا کرده و تحکیم شده است.
* دقیقا منظورتان کدام نظرسنجی است؟ میشود نام ببرید؟
** حالا من نمیخواهم آن منابعی که به من چنین اطلاعاتی را دادهاند نام ببرم ولی شما مراجعه کنید به مراکز نظرسنجی دولت، اطلاعاتش را بخواهید تا ببینید نظرسنجیها چه میگویند.
* بنابراین شما همه انتقادهایی که در حال حاضر از آقای احمدینژاد میشود را فقط به رسانهها معطوف میکنید.
** این انتقادها معطوف به چند نفر است ولی رسانهها آن را بزرگنمایی میکنند.
* یعنی میگویید بقیه اعضای فراکسیون رهروان مجلس از موافقین احمدینژادند؟
** ببینید من از شما میپرسم آیا به نظرتان فضای موجود اصولگرایی در کشور یک دست است؟ خب معلوم است که نه. اصولگرایان، طیفهای مختلف هستند که در مورد موضوعات گوناگون دیدگاههای متضاد دارند، ممکن است این اختلافها درباره نظرشان پیرامون دولت نهم و دهم هم وجود داشته باشد که این هم اهمیتی ندارد.
* اما به این سادگیها هم نیست! الان در میان احزاب و جبهههای مختلف اصولگرایی این روسا و دبیر کلهای آنها هستند که تلاش میکنند تا خود را از جریان احمدینژاد جدا کنند.
** خب جدا کنند! اصلا اهمیتی ندارد.
* به هر حال اینها هر کدام نمایندهای از طیف اصولگرا هستند..
** مگر این گروهها و جریانهایی که شما اسم میبرید وزن و تاثیرپذیریشان در فضای نخبگی و یا ملی چه قدر است؟! در سال 84، همه جریانهای رسانهای و سیاسی کشور در مقابل آقای احمدینژاد ایستادند، حتی برخی از این گروههای اصولگرایی را که شما اسم میبرید در آن انتخابات از آقای احمدینژاد حمایت نکردند.اما آقای احمدینژاد توانست از این مانع عبور کند، به خاطر اینکه ملت ما، متاثر از جریانات حزبی نیست. اصولا جریانات حزبی در ایران یک جریان بسته متمایل به قدرت است که در میان تودههای مردم جایگاهی ندارد. من چند سال در وزارت کشور کار پژوهشی کردم و این اطلاعاتی که به شما میدهم اطلاعات دقیق است! کل جمعیت فعال در احزاب ایران زیر هزار نفرند. پس اینها(احزاب) مگر میخواهند چه اتفاق خاصی در صحنه اجتماعی رقم بزنند؟
* به هر حال این احزاب میتوانند بخشی از مردم را به طرف خودشان جذب کنند.
** اصلا اینطور نیست. ایران چنین شرایطی ندارد.
* این را میپذیرم که شرایط احزاب ما قابل قیاس با سایر کشورها نیست اما نمیتوان گفت که تاثیرگذاری احزاب فقط به اندازه همان( به قول شما)- زیر هزار نفر- است.
** مردم ما نسبت به پیامهای احزاب مطلقا حساسیت و تاثیرپذیری ندارند. حالا هرچه قدر که ما به یک جریان سیاسی متصل شویم، پرچمی را بلند کنیم و روزنامه انتشار دهیم فرقی نمیکند.
جریانهای سیاسی حلقههای محدود و بسته حزبی هستند ونه احزاب فراگیر که مردم را به صحنه بیاورند. این احزاب با همین بوقهای رسانهای و سر وصداها توانسته اند اسم خودشان را زنده نگه دارند وگرنه هیچ یک از این گروهها عقبه مردمی اجتماعی ندارند.
* سوال من این است که چرا همین احزاب شناسنامه دار اصولگرا (با همه بی تاثیری که میگویید) زمانی به سود احمدینژاد کار میکردند ولی الان علیه او فعالیت میکنند؟
** اگر احزاب شناسنامه دار اصولگرا، زمانی از احمدینژاد حمایت میکردند از روی استیصال و ناچاری بوده است. یعنی چون گزینههای دیگری برای رای آوری نداشتند، گفتند از آقای احمدینژاد حمایت میکنیم وگرنه در هیچ دورهای ایشان با اتکا به احزاب شناسنامه دار اصولگرا، رای کسب نکرد.
* همین حرفتان هم تایید این گفتهای است که عرض کردم، اینکه در حال حاضر احزاب اصولگرا مورد بحث، برخلاف گذشته که ازاحمدینژاد حمایت میکردند، علیه او حرف میزنند.
** بودن یا نبودن این احزاب برایم موضوعیتی ندارد که بخواهم راجع به آن صحبت کنم، برای این احزاب و گروههای اصولگرا جایگاه تاثیرگذاری در اجتماع قائل نیستم. اینها حلقههای خاص حزبی سیاسی هستند. طرفداران احمدینژاد در تودههای مردمند.
* من درحال حاضر بحث تودههای مردمی و نظرشان را مطرح نمیکنم، هر چند که ممکن است با نظر شما دراینباره موافق هم نباشم.اما بحثم راجع به همان چهرهها و احزاب سیاسی اصولگراست، اگر حرف شما را هم راجع به بی تاثیر بودن این احزاب بپذیریم، من میگویم که چرا همین احزاب بی تاثیر اصولگرا که در گذشته لااقل علیه احمدینژاد نبودند الان بر ضد او حرف میزنند؟
** ببینید مخالفت یا موافقت جریانهای حزبی چه در حوزه اصلاحطلبان و چه اصولگرایان به چشم نمیآید. شخصیت رئیس دولت اصلاحات به خاطر این به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد چون توانست اقبال مردمی را به سمت شخص خود جذب کند، یعنی رای ایشان برای خودشان بود و هیچ ربطی به احزاب اصلاحطلب نداشت، چون اگر داشت آن احزاب، در سال 84 میتوانستند آقای معین یا آقای هاشمی را رئیس جمهور کنند. بنابراین من با شیوه تحلیل شما مخالفم. جریانهای حزبی در ایران ویترینی هستند که مردم از کنار آن بی تفاوت عبور میکنند چون احزاب نمیتوانندکالاهای موردنیاز مردم را ارائه دهند بلکه کالاهای بنجل را پشت ویترین حزبی خود قرار داده اند.
این موضوع هم فقط مربوط به اصولگرا و اصلاحطلب نیست. به یاد داریم همین جریان نهضت آزادی با این همه شعار نخبگی و روشنگری در سال 81، در انتخابات شورای سوم با کراوات هم نتوانست از مردم رای بگیرد.
* آقای داوری من نمیخواهم بگویم چون فلان شخص رده بالایی از فلان حزب اصولگرایی علیه احمدینژاد حرف میزند این یعنی اینکه مردم هم قرار است حتما مثل آن شخص در آن حزب فکر کنند ولی حقیقت این است که برخی احزاب اصولگرا به دنبال این هستند تا خود را از احمدینژاد جدا کنند.
** بله. آقای احمدینژاد 8 سال مدیر اجرایی این کشور بوده است و طبیعی است که در تخصیص منابع و مقاصد ملاحظه جریانهای گروهی و حزبی را نمیکرده و مسلما برای همین، امروز احزاب سیاسی روی خوش به احمدینژاد نشان نمیدهند به هر حال آنها(احزاب ) روحیه رئیس دولت سابق را شناخته اند.
* بنابراین شما رفتار برخی اصولگرایان و احزاب شان علیه احمدینژاد را ناشی از این امر میدانید که چون او به این جریانات بهایی نداده، چنین رویکردی شکل گرفته؟
** اساسا آقای احمدینژاد به سهم دادن در هیچ سطحی اعتقاد ندارند، آقای احمدینژاد معتقد است که منابع باید عادلانه تقسیم شود و این باعث شد که ایشان توجهی به گروهها و احزاب سیاسی نکنند. من یک بار به شما پیشنهاد میدهم فهرست چهرههای سیاسی ایران که در حال حاضر فعال هستند را در بیاورید ببینید آیا اینها واقعا میتوانند نماینده کل ایران باشند؟
یکی از مشکلات جدی ایران در عرصه سیاسی کشور بحران نمایندگی است!به این معنا که اشخاص سیاسی در نمایندگی کردن مردم و تودههای آنها دچار اخلال کارکردی هستند.ما به اشتباه تصور میکنیم، تحلیلهای گردهای را، مردم باور دارند.
جامعه را وقتی در معرض انتخاب درست قرار دهید آنها طوری رفتار میکنند که برای نخبگان قابل تحلیل نیست. هنوز که هنوز است، جریان دوم خرداد در تحلیل انتخابات سال 84، اعتقاد دارند که تکثر کاندیدا داشتند، یعنی آنها نتوانستند گزینهای را وارد انتخابات کنند که مطمئن باشند آرای کل مردم را در خود جای میدهد.
شما یک باراز بیرون خواص، به سیاست نگاه کن. نظرت دگرگون خواهد شد یکی از دلایل موفقیتهای دکتر احمدینژاد تا به امروز این است که ایشان از منظر تودههای مردم به پدیدهها نگاه میکند و نه از زاویه احزاب.
* جدا شما نظرتان این است که در حال حاضر مردم نسبت به احمدینژاد نگاه بسیار بهتری از سال 84 دارند؟
** من یک نکتهای را به شما بگویم. اگر همین امروز انتخابات برگزار شود و آقای دکتر احمدینژاد تمامی فرصتهای تبلیغاتی اش را در اختیار آقای روحانی بگذارد تردیدی نکنید که آقای احمدینژاد به نسبت 3 به 1 در انتخابات پیروز خواهد شد.یعنی اگر آقای روحانی 10 میلیون رای بیاورد آقای احمدینژاد 30میلیون خواهد آورد.
* این موضوع را بر چه اساسی مطرح میکنید؟
** این ترکیبی است از مقایسهای که تودههای مردم بین منش و روش آقای احمدینژاد با خودشان دیده اند. یک چیز را همیشه یادتان باشد مردم همیشه به خودشان رای میدهند این یک اصل انتخاباتی است. مردم نگاه میکنند که کدام رئیس جمهوری به آنها نزدیک تر است. هر کاندیدایی که رفتار و کنشش بتواند به تودههای مردم قرابت پیدا کند، تردیدی نکنید که همان گزینه پیروز خواهد شد. بنابراین من فکر میکنم در بین جریان مقابل آقای احمدینژاد فقط رئیسجمهور اصلاحات میتواند در این عرصه با ایشان(احمدینژاد) رقابت داشته باشد.
* دکتر داوری! خارج از احزاب سیاسی اصولگرا این روزها برخی از ائمه جمعه هم به طور غیرمستقیم از احمدینژاد انتقاد میکنند اینکه انتقاد به شخصیتهای مذهبی هم رسیده، چگونه ارزیابی میکنید؟
** می دانید چرا انتقاد از آقای احمدینژاد فروکش نمیکند و حتی بعضا افزایش مییابد؟فقط به خاطر اینکه محبوبیت آقای احمدینژاد روز به روز در سطح جامعه افزایش مییابد. اگر این افراد ذرهای در دلشان این موضوع بود که آقای احمدینژاد رای نخواهد آورد علیه او هجمه نمیکردند.
* در راستای اشخاص سیاسی اگر این استدلال را بتوانیم بپذیریم درباره برخی از اشخاص مذهبی مثل ائمه جمعه که این موضوع صدق نمیکند. نمیتوان گفت آنها هم بنا به امیال سیاسی شان دست به انتقاد از رئیس دولت سابق زدهاند.
** معتقدم خط تخریب آقای احمدینژاد به دفتر آقای هاشمی ختم میشود. یعنی از گفتمان سازی جریان انحرافی تا حملات متعددی که علیه آقای احمدینژاد در این چند ساله چه از سوی اصلاحطلبان، چه اصولگرایان صورت گرفته، اینها در یک نقطه به هاشمی میرسد.
* می توانم حرف شما را قبول نکنم؟ بعید است که مثلا مواضع آقای هاشمی بتواند این روزها به ائمه جمعه تااین حد نزدیک باشد که آنها را هم علیه احمدینژاد بشوراند.
** ببینید من ائمه جمعه را نمیگویم. جریانهایی وجود دارد که از طریق واسطهها، اطلاعات، بولتن، حرف و خبر میسازد و در شبکههای اجتماعی پخش میکند و همینها ممکن است افراد خوب را تحت تاثیر قرار دهد. من مخاطب حرف هایم برخی از ائمه جمعه نیست.
بلکه این را میگویم که ابتدا با کلید واژه جریان انحرافی که همه اش هم پوچ است هجمهها علیه احمدینژاد آغاز شد و سپس وارد بحث فسادهای مالی و اداری و... شدند و مجموعه شکلگیری این گفتمانها به دفتر هاشمی میرسد.
* یعنی آقای هاشمی امروز هم، تا این حد توان دارد که تمام ارکان نظام را تحت تاثیر قرار دهد؟ او که خود یکی از کسانی است که علیه اش تا دلتان میخواهد هجمه میکنند.
** من میگویم چون فضایی علیه احمدینژاد ایجاد شده بخشی از خواص را هم تحت تاثیر قرار میدهد اما این تاثیرگذاری طولانی مدت نیست و شما مطمئن باشید که بسیاری از تودههای مردم و نخبگان روز به روز به سمت آقای احمدینژاد گرایش پیدا میکنند همین الان هم میبینیم که در دفتر ایشان و یا سفرهای استانی که دارند این گرایش تا چه حد پیش رفته است و چگونه از دکتر احمدینژاد حمایت میشود.
* با توجه به این فضایی که اکنون وجود دارد به نظر شما آیا آقای احمدینژاد از سدهای قانونی برای حضور در انتخابات میگذرد؟
** آقای احمدینژاد هیچ برنامهای برای انتخابات ندارد به خصوص در مجلس. البته اگر از من سوال شود بنده خواهشم از ایشان این است که در سال 96 کاندیدای ریاست جمهوری شوند تا فردی در صحنه باشد که مطالبات عمومی را نمایندگی میکند.
مطلب بعدی اینکه ایشان از تمام سطوح نظارتی عبور میکنند و این اطمینان من هم دلایل متعددی دارد. اینکه شایعهای ساخته و پرداخته شده که آقای احمدینژاد نمیتواند از فیلتر شورای نگهبان بگذرد از همان جایی نشات میگیرد که گفتم. ولی من میخواهم این مطلب را به شما به عنوان یک روزنامه اصلاحطلب بگویم، به دنبال اینکه گفتمان رد صلاحیت آقای احمدینژاد را بر سر زبانها بیندازید نباشید.
* (با خنده) اصلاحطلبان که خودشان محتاج این هستند کسی صلاحیتشان را تایید کند! بقیه هم صلاحیتشان احراز شد قدمشان روی چشم! اما سوال من این است که آیا با توجه به اینکه انتقادها علیه احمدینژاد را ازسوی اصولگرایان و همینطور تریبونهای مختلف میبینیم، این موضوع میتواند زمینه عدم احراز صلاحیت احمدینژاد را فراهم کند؟
** مطمئن باشید یخ رد صلاحیت آقای احمدینژاد نخواهد گرفت این موضوع را خیلی صریح به شما میگویم. اما شما و رسانه تان باید از صلاحیت احمدینژاد دفاع کنید و از آنهایی که میگویند او رد صلاحیت میشود انتقاد کنید.
* اینکه ما صرفا این موضوع را در قالب سوال مطرح میکنیم دلیل بر این نمیشود که خواستار رد صلاحیت شدن احمدینژاد باشیم یا نباشیم. همان طورکه وقتی شما در گفتههای قبلی تان پیش بینی کردید، آقای هاشمی ممکن است برای مجلس خبرگان تایید صلاحیت نشود، به این معنا نیست که الزاما شما خواستار رد صلاحیت هاشمی هستید، اما میخواهم تحلیل شما را بدانم که این صحبتهای علیه او (احمدینژاد) میتواند زمینه ساز عدم احراز صلاحیتش در صورت کاندیداتوری باشد؟
** من معتقدم هر چیزی که به طور غیرقانونی انتخاب مردم را محدود کند باید مورد انتقاد همه باشد. شما تردید نکنید که نظام جمهوری اسلامی مطلقا نسبت به تایید صلاحیت آقای احمدینژاد شک ندارد. صلاحیت کاندیدای ریاست جمهوری از یک ساز وکار خاصی برخوردار است، بنابراین مطلقا زمینهای برای رد صلاحیت آقای دکتر احمدینژاد نیست و اگر جریانهایی هم در این زمینه ورود پیدا کنند مطمئن باشید موفق نخواهند شد.
شورای نگهبان با فشار سیاسی تسلیم خواسته تاریخی آقای هاشمی نمیشود! او خواسته تاریخی اش عدم احراز صلاحیت احمدینژاد است.
* چرا برخی مرتب میگویند جریان خاص خطرناک است؟
** اصلا جریان خاص چه هست!جریان انحرافی را آقای هاشمی باب کرد و دوستان اصولگرا هم در این تله افتادند وگرنه هیچ واقعیت و کد مشخصی در جریان انحرافی وجود ندارد.
* پس اینکه یکی از شخصیتهای مذهبی گفتند به لطف خدا این جریان به اهدافش نرسید یعنی چه؟ مگر چهاهدافی است؟
** من متن صحبت ایشان را دیدم نمیدانم تا چه اندازه درست است ممکن است این متن را فردا، ایشان تکذیب کنند. چون این متن را عادلانه نمیبینم. احتمال میدهم خبرنگاران در انتقال صحبتهای ایشان دچار سهو شده اند. چون برای من خیلی عجیب بود که چنین صحبت هایی از سوی ایشان شنیده شود.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=19963
ش.د9404604