(روزنامه اعتماد – 1394/10/09 – شماره 3427 – صفحه 2)
* در روزهاي اخير طيف منتقد دولت، زنان حاضر در كابينه را مورد انتقادات و حتي توهينهاي شديدي قرار دادهاند و اين همزمان است با موضعگيري همين جريان در مقابل موضوعاتي چون حضور زنان به عنوان نامزد در فرآيند انتخابات. شما آيا اين اقدامات را در راستاي سختگيري براي حضور زنان در قدرت ارزيابي ميكنيد يا خير؟ به عبارتي آيا اين دست حملات را ناشي از يك سياست و برنامه قبلي ميدانيد؟
** بيشك يكي از دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي ما تاكيد بر ضرورت همهجانبه زنان در مقدرات كشور است كه جمله تاريخي و بهيادماندني بنيانگذار انقلاب اسلامي را هم در اين خصوص داريم كه همواره براي زنان ايراني راهگشا و سرمشق بوده است. در واقع بر پايه ديدگاه ايشان زنان مكلف هستند در همه شوون اجتماعي و مهمتر از آن تعيين سرنوشت و مقدرات اساسي كشور، حضور فعال داشته باشند. زنان نيز به خوبي اين نقش را در طول دهههاي گذشته ايفا كردهاند.
درواقع آنها با حضور در عرصههاي انقلاب و دفاع مقدس و صحنههاي مختلف فرهنگي و اجتماعي و آموزشي نقش خود را ايفا كردهاند و تواناييهاي خود را به نمايش گذاشتهاند. در تداوم تلاشهاي دهههاي گذشته، در سالهاي اخير با افزايش فشار براي حضور اجتماعي زنان روبهرو بوديم كه البته ريشهاي هم در تاريخ و فرهنگ جامعه ما دارد. به دليل سيطره همهجانبه فرهنگ «پدرسالار» بر روابط اجتماعي كشور ما كه در شكل مردسالاري در شوون مختلف خود را نشان ميدهد، بهگونهاي رشديابنده ظاهر شده است.
به ويژه اينكه جريانهاي تندرو به نام اسلام در منطقه سبب شده تا اين روند از شدت و فشار بيشتري برخوردار شود. برخلاف آرمانها و آموزههاي گرانقدر انقلاب اسلامي، حضور گسترده زنان در جامعه در سالهاي اخير به عنوان پديدهاي نامطلوب در دولتهاي نهم و دهم تلقي شد و ما شاهد برنامهها و سياستهاي منظم و همهجانبه براي به خانه برگرداندن زنان بودهايم. ضمن اينكه ضرورت حضور زنان در نهاد خانواده و تحكيم خانواده بر همگان آشكار است، اما زنان ايراني نشان دادهاند كه توان ايفاي نقشهاي متنوع و متعدد در كنار هم دارند. آنچه كه امروز در حملههاي بيپروا به زنان صاحب عنوان و مسووليت در كشور شاهد هستيم، نشانههايي است از اين جريان قدرتمند كه زنان را خانهنشين ميخواهد و در طول سالهاي گذشته بسيار تلاش كرده و متاسفانه قوانين و مقرراتي را به مرحله اجرا گذاشته است.
الان كه دولت تدبير و اميد در پرتو تلاشي دوباره براي محقق ساختن آرمانهاي انقلاب اسلامي و گسترش مسيرهاي بهبود همهجانبه شرايط زندگي مردم ايران تلاش خود را گسترش داده، اين جريانها با هدف قرار دادن زنان شاخص و توانمندي كه در عرصههاي قدرت توانايي خود را به نمايش ميگذارند، ميكوشد تا الگوي زن موفق در حوزه اقتصاد و سياست را بشكند و ديدگاههاي عقبافتاده را در اين حوزه بر زنان ايراني تحميل كند. آن هم بدون توجه به تحولاتي كه در طول دهههاي گذشته در به نمايش گذاشتن توانمنديهاي زنان ايراني صورت گرفته و نتايج مثبت آن موجبات افتخار و مباهات نظام اسلامي را در منطقه و جهان فراهم كرده.
اين نگرش تاريخي بيارتباط با واقعيت جهان امروز ميكوشد نمادهاي زنان موفق را در شرايط امروز كشور مورد هجوم قرار دهد تا با تخريب اين نمادها ضرورت حضور زنان در اقتصاد و سياست را زير سوال ببرد و با ايجاد فضاي نامناسب و غيرمطلوب در جامعه از سوي ديگر، سرمايههاي بزرگ انقلاب اسلامي يعني همان زنان را كه در پاسداري از اين نظام نقشي بزرگ ايفا كردهاند، نااميد سازد و آنها را راهي خانهها سازد.
* چرا اين دست حملات در خصوص زناني كه همسو با تفكر سياسي جريان منتقد دولت فعلي وارد قدرت شدهاند، شكل نميگيرد؟ به هر حال آن جريان هم در حد خودش تعدادي از زنان را به عنوان فعالان سياسي و اجتماعي در درون قدرت ميبيند.
** اين جريانها شايد با حضور زنان در حوزه سياست و اقتصاد هم چندان مشكل نداشته باشند. جز اينكه زنان را مطاع و پيرو ميطلبند. در واقع استقلال عمل و هويت مستقل آنها را تحمل نميكنند. از ديد اين گروهها به ويژه در آستانه انتخابات پيشرو كه اصلاحطلبان سرمايه اصلي خود را يعني جلب حمايت را با طرح سهميه سيدرصدي بهدرستي مورد بهرهبرداري قرار دادهاند، باعث نگراني جريانهاي مخالف شده است. اين هجوم و حملات از اين باب است كه آنها نگران به ميدان آمدن زنان در حمايت از جريان اصلاحات هستند، همانگونه كه در سالهاي اصلاحات هم زنان نقش بسيار پررنگي در تحولات كشور داشتند.
به نظر ميرسد كه همزماني اين حملات با جريان انتخابات مجلس شوراي اسلامي و رويكرد موفق اصلاحطلبان در جلب آراي زنان با حمايت از خواسته آنها در اختصاص سهميه سيدرصدي به زنان در تصدي كرسيهاي مجلس، اين تخريبها درراستاي زدن چهرههاي شاخص در اين برنامه است. يعني جريان مقابل ميخواهد امكان بهرهمندي اصلاحطلبان را از اين موقعيت از بين ببرد و اين هم نشانهاي است از ضرورت تقويت اين راهبرد در جريان اصلاحات كه با مزيتهاي غيرقابلانكار خود ميتواند در گردآوري آراي زنان و قسمتهاي تحولخواه جامعه موثر واقع شود. حال آنكه در طرف مقابل حضور زنان باز هم زير سايه سنگين همان فرهنگ مردسالار انجام ميشود و هيچ مطالبهگري در پي ندارد. به همين دليل هم كاملا تحمل ميشود. به عبارتي آن نوع حضور تنها يك حضور ويتريني و نمايشي از زنان در عرصه اجتماعي است كه نهايتا تاثيري ندارد.
* شما فكر ميكنيد رييسجمهوري به عنوان شخص اول مملكت و كسي كه حداقل دو تن از معاونانش در روزهاي اخير مورد حمله جدي قرار گرفتهاند، بايد چه اقدامي انجام دهد؟
** به نظر نميرسد اين حملهها از حملههاي ديگري كه به ايشان و موفقيتهاي ايشان ميشود، جدا باشد. آقاي رييسجمهوري در سخنرانيهاي انتخاباتي خود وعدهاي به زنان دادند كه آن هم ايجاد فرصتهاي برابر بوده تا بتوانند استعدادهاي خود را به فعليت برسانند. فارغ از اينكه هنوز دولت ايشان نتوانسته اقدام قابلتوجهي را در اين خصوص انجام دهد. بنابراين از ايشان انتظار داريم كه دفاع شايسته و تمامقدي را از زناني كه همكاري با ايشان را پذيرفتهاند، انجام دهند تا در مراحل آتي پيشبرد برنامههاي خود بتوانند از اين سرمايههاي عظيم انساني در كشور بهرهمند باشند.
* شما فكر ميكنيد در اين حوزه ميتوانست كاري انجام دهد و اين كار را نكرد يا اينكه از اساس به دليل فشارهاي مشخصي كه وجود دارد، توان انجام اين كارها از دولت سلب شده است؟
** من به ريشههاي تاريخي و فرهنگي اين موانع اشاره كردم و معتقدم اين ريشهها به سادگي قابل برطرف شدن نيستند. به ويژه با توجه به سياستهايي كه در دولتهاي نهم و دهم اجرا شد، به سادگي نميتوان آثار اين دوران را از ميان برداشت. كار دشواري بر دوش دولت آقاي روحاني و همكاران ايشان قرار گرفته است. اما به نظر ميرسد ايشان بايد با گامهاي استوار و حركت قاطع در برابر اين دست رفتارها از سرمايههاي اجتماعي خود پاسداري كند.
* فكر ميكنيد تاثير اجتماعي اين دست حملاتي كه اخيرا صورت گرفته بود چه خواهد بود و اين اقدامات چه برونداد اجتماعي خواهند داشت؟
** به شكل واضح طرف مقابل و طراحان اين حملات ميخواهند زنان را بترسانند تا با اين حس ترس و ترديد، رفتار مطالبهگرانه در ميان آنها به شكلي خفه شود. اما تجربه نشان داده كه اين نوع رفتارها باعث واكنش منفي اجتماعي نسبت به طراحان آن ميشود. چرا كه مردم شناخت به نسبت دقيقتري از اين جريانها از يك سو پيدا ميكنند و از سوي ديگر هم داوري عادلانهاي از توانمندي زنان در عرصههاي اجتماعي و سياسي دارند. بنابراين اين نوع رفتارها نه تنها به تضعيف موضع زنان در عرصه اجتماعي منجر نخواهد شد بلكه هميشه براي طراحان آن نتيجه عكس به جاي گذاشته است.
http://etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=331&PageNO=2
ش.د9405181