آرامکو بزرگترین شرکت نفت و گاز جهان و مخزن اسرار خاندان سعودی است. هرچند بیش از 7 دهه از تأسیس آن میگذرد اما کمتر کسی از رمز و راز و منابع مالی آن آگاه است. در سال 1980، ظاهراً آرامکو به طور کامل به مالکیت دولت سعودی درآمد و تمام سهام آمریکاییها از آن خارج شد و سعودیها مدیریتهای کلان این شرکت غولپیکر را برعهده گرفتند. برخی کارشناسان این را کودتای آرام سعودیها دانستند اما کمتر کسی از این تغییر و تحولات نرم و بیسروصدا باخبر شد. به مرور حوزه فعالیتهای آرامکو گسترش یافت و مأموریتهای جدیدی برعهده آن گذاشته شد.
آرامکو در طول سالیان گذشته اهمیت بسیار زیادی داشته به گونهای که معاش 26 میلیون سعودی به آن گره خورده است. آرامکو فقط یک شرکت نفتی غولپیکر نبوده بلکه اساساً عامل توسعه بسیاری از زیرساختهای سعودی و مهمترین منبع اشتغال عربستانیها بوده است.
آرامکو که اکنون بیش از 100 چاه نفتی را در عربستان اداره میکند، سال 2014، به میزان 5/3 میلیارد بشکه یعنی تقریبا 10 میلیون بشکه در روز نفت تولید و 5/2 میلیارد بشکه آن را صادر کرده است. ارزش بازاری آرامکو در سال 2015 طبق برآورد مجله «اکسپلوریشن» 10 تریلیون دلار بوده است. آرامکو میگوید بیش از ۲۶۰ میلیارد بشکه ذخیره اثبات شده نفت و معادل ۵۰ میلیارد بشکه ذخیره گاز طبیعی دارد. این رقم بیش از ۱0 برابر بزرگترین کمپانی غیردولتی نفتی یعنی اکسونموبیل است.
بزرگترین کمپانی انرژی جهان که سرمایهگذاران میتوانند بهراحتی در آن مالک شوند اکسونموبیل است. این کمپانی عظیم است و از نظر فروش سهام رقیب اپل به شمار میرود ولی ذخایر ثابت شده آن ۲۵ میلیارد بشکه است که در مقابل 260 میلیارد بشکه ذخیره آرامکوی سعودی جلوهاش را از دست میدهد. اگر تولید روزانه 10 میلیون بشکهای نفت را برای این کمپانی در نظر بگیریم بیش از مجموع تولید همه شرکتهای آمریکایی میشود. براساس میزان ذخایر نفتی این شرکت و با استفاده از یک روش ارزشگذاری محافظهکارانه (احتساب قیمت 10 دلار برای هر بشکه نفت) ارزش خود کمپانی آرامکو به بیش از 5/2 تریلیون دلار میرسد (البته در برخی برآوردهای غیررسمی اولیه بین 500 تا 600 میلیارد دلار قیمتگذاری شده است).
در شرایطی که قیمت نفت به پایینترین حد خود رسیده است، محمد بنسلمان جانشین ولیعهد سعودی و وزیر دفاع و رئیس شورای امور اقتصادی این کشور در گفتوگو با اکونومیست از تصمیم دولت سعودی برای فروش سهام آرامکو خبر داد. پس از آن خالد فالح، مدیرعامل آرامکو درباره فروش سهام آرامکو گفت: «فعلاً در حال مطالعه هستیم و مساله خیلی جدی است و الان نمیتوانم زمان معینی را برای عرضه سهام اعلام کنم. این عرضه سهام هم شامل بخش فرادستی (آپاستریم) [ذخایر و تولیدات نفت و گاز] و کمپانی اصلی آرامکو میشود و هم شامل بخش فرودستی (داوناستریم) [پالایشگاهها و صنایع پتروشیمی و...]. این فرآیندی است که زمان میبرد و یکشبه نمیشود». شرکت سعودی آرامکو نیز تایید کرد در حال بررسی گزینهها برای «مشارکت عموم در سهام این شرکت از طریق عرضه سهام آن در بازارهای بورس» است که به صورت عرضه کل گروه یا عرضه یکی از شرکتهای تابعه آن انجام خواهد شد.
این اخبار موجی از واکنشها را درون عربستان و خارج از آن برانگیخت. اکونومیست ۷ ژانویه 2016 برنامه خصوصیسازی سهام دولتی کمپانی آرامکو را «انقلاب تاچری در سعودی» نامید. (اشاره به سیاستهای خصوصیسازی منسوب به خانم مارگارت تاچر، نخستوزیر وقت بریتانیا که در فضای پس از فروپاشی اتحاد شوروی به موجی جهانی تبدیل شد.) فایننشالتایمز نیز ۱۱ ژانویه ۲۰۱۶ گزارش مهمی را با عنوان «بانکها در تکاپوی تکهای از سهام آرامکوی سعودی» منتشر کرد.
این تصمیم خاندان سعودی مقدمه یک تحول بزرگ و استراتژیک نه در عربستان بلکه در خاورمیانه و جهان خواهد شد و بدون تردید پیامدهایی نیز بر کشورهای صادرکننده نفت از جمله ایران بر جای خواهد گذاشت. پرسشهای مهمی در این باره مطرح است که در ادامه سعی خواهیم کرد پاسخ آنها را در حد توان پژوهش حاضر بیان کنیم: چرا سعودیها تصمیم به فروش سهام آرامکو گرفتهاند؟ آیا این امر مقدمهای برای بینالمللیسازی ذخایر انرژی جهانی خواهد بود؟ ارتباط این قضیه با افزایش تنش عربستان و ایران و اعدام شیخ نمر چیست؟ چه تأثیری بر آینده قدرت در عربستان و چه پیامدهایی بر امنیت منطقه و امنیت ملی عربستان خواهد داشت؟ ایران چه سیاستی را باید در قبال این اقدام سعودی اتخاذ کند؟
1- علل و زمینهها
درباره علل و زمینههای مساله فروش سهام آرامکو چندین سناریو میتواند وجود داشته باشد البته ترکیبی از سناریوهای پیش رو (جز سناریوی چهارم) میتواند به فهم دقیقتر این مساله کمک کند.
1-1- نگرانی از آینده قدرت
به نظر میرسد آلسعود بویژه محمد بنسلمان نگران آینده قدرت در عربستانسعودی هستند و روزهایی را متصور هستند که دیگر در قدرت نباشند. در نتیجه باید برای آن روز آیندهنگری داشته باشند. آیندهای که در صورت وقوع، یکی از نیازمندیهای حتمی آن ثروت قابل اعتناست. بسیاری از اقدامات خاندان سعود بویژه محمد بن سلمان را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. از جمله این اقدامات تشکیل نهادی بهعنوان «شورایعالی» در آرامکو و در جایگاهی بالاتر از هیات مدیره این شرکت است.
ریاست این شورا را شخص محمد بن سلمان در اختیار دارد. از قضا ایده این خصوصیسازی را نیز همین محمد بن سلمان مطرح کرده است. در این سناریو پسر پادشاه به دنبال آن است که با خصوصیسازی آرامکو، بزرگترین سرمایه عربستان را تبدیل به سرمایهای خانوادگی کند تا اگر در آینده دیگر در رأس حکومت نبودند، سرمایه قابل توجهی برای اتکا به آن موجود باشد. وقوع انقلابهای عربی و بیداری اسلامی در کشورهای عربی و سرنگونی حکومتهای به ظاهر باثبات مانند مصر و تونس و همچنین رقابت نفسگیر داخلی، بر هراس و نگرانی پسر پادشاه سعودی افزوده است.
1-2- جهانیسازی منابع و راهبرد احاله مسؤولیت
یکی از انگیزههای فروش سهام آرامکو میتواند جهانیسازی منابع عظیم هیدروکربنی عربستان سعودی باشد. اگر آرامکو مالکیتی بینالمللی داشته باشد، حوزه خلیجفارس جزئی از حوزه منافع کمپانیهای بزرگ و به عبارتی قدرتهای فرامنطقهای میشود. عربستان با این اقدام به دنبال آن است که در صورت بروز هرگونه تهدیدی علیه این کشور در این حوزه جغرافیایی، برای غلبه بر این تهدیدات احتمالی، سیاست احاله مسؤولیت را در پیش گیرد. بدین معنا که چون این منطقه جزو حوزه منافع قطعی قدرتهای فرامنطقهای و کمپانیهای فراملیتی میشود لذا این بازیگران جدید خودشان به تهدیدهای محتمل پاسخ میدهند و دیگر نیازی به اقدام خود عربستان نیست بلکه مسؤولیت تأمین امنیت منطقه خلیجفارس برعهده بازیگران جدید بینالمللی که همان کمپانیهای قدرتمند جهانی هستند، گذاشته میشود. احاله مسؤولیت از راهبردهای پیشنهادی «مرشایمر» است.
این سناریو، این ایده را تقویت میکند که نگاه عربستان سعودی در حوزه سیاست بینالملل مبتنی بر نئورئالیسم تهاجمی است. بر این مبنا عربستان بهدنبال این است که اگر جنگی در منطقه به وقوع بپیوندد دیگر عربستان نگران آینده جنگ و حمایت متحدان و حامیانش از خود نخواهد بود، چرا که اساساً منافع این بازیگران نوظهور اقتضا میکند که قدرتمندانه برای دفع هرگونه خطر احتمالی و تأمین امنیت منطقه و حفاظت از سرمایههای کلان خود بموقع در صحنه حاضر شده و تهدیدات احتمالی را دفع کنند.
1-3- حل مشکل پاسخگویی به افکار عمومی
شیوه مدیریت آرامکو و چگونگی هزینهکرد منابع مالی آن یکی از ابهامها و پرسشهای افکار عمومی سعودی در طول سالیان گذشته بوده است.
مردم همواره به این شرکت بهعنوان محلی برای غارت اموال عمومی از جانب شاهزادگان و مدیران ارشد نگاه کردهاند.
از منظر آنان آرامکو فاقد شفافیت مالی و هزینهای بوده و میزان ذخایر و سرمایه آن مشخص نیست و هیچ اقدامی هم برای شفافیت آن صورت نگرفته است. تاکنون مواردی از فساد مالی و اداری این شرکت به بیرون درز کرده و در رسانههای سعودی بازتاب یافته است.
یکی از دلایلی که میتوان برای فروش سهام آرامکو در بازارهای بورس بینالمللی عنوان کرد آن است که مقامهای خاندان سعودی از این طریق میتوانند مشکل پاسخگویی به افکار عمومی داخلی را حل کرده و خود را از این دغدغه دیرینه برهانند.
محمد بن سلمان در این باره میگوید: «فروش احتمالی آرامکو، تنها با هدف تقویت بازار سهام در این کشور که از سال گذشته به روی خارجیها هم باز شده، صورت نمیگیرد، بلکه این اقدام به افزایش شفافیت در این شرکت کمک میکند و فساد احتمالی موجود در آن را نیز از بین میبرد». این تصمیم مهم میتواند به تمام شایعات قبلی درباره احتکار ثروت ملی از سوی خاندان سعودی و اینکه خاندان حاکم از درآمدهای نفتی برای اهداف و آرزوهای شخصی خود سوءاستفاده میکردهاند پایان دهد و خط بطلانی بر همه آن ادعاها بکشد بنابراین خاندان حاکم دیگر مسؤولیت چندانی در قبال مردم نخواهد داشت و این شرکتهای خصوصی بینالمللی هستند که باید درباره هرگونه فساد و سوءاستفاده مالی آن پاسخگو باشند.
1-4- طرح تحول ملی و اصلاحات اقتصادی
موافقان فروش سهام آرامکو علت اصلی تصمیم محمد بن سلمان برای فروش را برنامه اصلاحات اقتصادی وی برای مقابله با کاهش قیمت نفت میدانند. «طرح تحول ملی» محمد بن سلمان که هدف آن ایجاد تغییرات اقتصادی، اجتماعی و آموزشی در عربستان طی ماههای آینده است، به دنبال کاستن از بار مسؤولیتها و تعهدات دولت سعودی و سپردن آن به بخش خصوصی است.
موافقان این طرح مدعیاند جانشین ولیعهد به دنبال آن است که جامعه را تغییر داده و آن را از یک جامعه مصرفی وابسته به نفت به یک جامعه تولیدی و صنعتی که وابستگی اندکی به یارانه و پاداشهای سخاوتمندانه دولتی دارد، تبدیل کند.
بر این مبنا، آرامکو به جای آنکه یک شرکت دولتی فاقد ابتکار و خلاقیت باقی بماند، میتواند از یک شرکت محدود سعودی پا را فراتر گذاشته و در سطح بینالمللی به فعالیت بپردازد و حوزه فعالیت خود را نیز از نفت سنتی به انواع نفتها (سنتی، غیرسنتی، صنعتی و بازفرآوریشده) گسترش دهد.
از سوی دیگر، فروش سهام در کوتاهمدت نیز میتواند بخشی از کسری بودجه دولت را جبران کند. طبق این دیدگاه، کسری بودجه دولت در سال 2015 بالغ بر 98 میلیارد دلار بوده و احتمال میرود این کسری در بودجه 2016 بالغ بر 87 میلیارد دلار باشد. همچنین طبق اصلاحاتی که محمد بن سلمان مد نظر دارد، در بودجه سال مالی 2016 یارانه محصولات نفتی و گازی با کاهش روبهرو خواهد بود. همچنین انگیزههایی نیز وجود دارد که نرخ مالیاتها نیز افزایش داده شود.
این دلایل که ذیل طرح تحول ملی و عزم محمد بن سلمان برای انجام اصلاحات اقتصادی یا مقابله با کسری بودجه دولت مطرح میشود، ضعیف به نظر میرسد. اگر هدف دولت سعودی مقابله با معضل اقتصادی باشد به راحتی میتواند با پایین آوردن عرضه نفت، بر بازار تأثیر گذاشته و قیمت نفت را بالا ببرد. همچنین تصمیم مهم اینچنینی را نمیتوان در چارچوب برنامههای اقتصادی معمولی که همه دولتها دارند گنجاند.
2- سازوکار عرضه
برخی کارشناسان معتقدند با توجه به فعالیتهای متنوع آرامکو و بزرگبودن این شرکت که ارزش آن بالغ بر 5/2 تریلیون دلار است، عرضه کل سهام آن در بازارهای بورس جهانی به یکباره مشکل خواهد بود، از این رو محتمل است که ابتدا برخی حوزههای غیرراهبردی که روی دوش این شرکت سنگینی میکند، در بازارهای بورس عرضه شود. احتمال میرود این شرکت ابتدا عرضه سهام برخی واحدهای کوچکتر مانند واحد پالایشگاههای محلی را انتخاب کند. یکی دیگر از گزینهها آن است که «مجموعهای از شرکتهای تابعه در بخشهای بعد از تولید» را عرضه کند. این میتواند معیاری به شرکت آرامکو بدهد که ارزش کل آن را برآورد کند بدون آنکه تأثیری منفی بر ذخایر نفتی آن در صورت کاهش قیمت سهام در بازار بگذارد.
درباره مشتریان نیز 2 احتمال وجود دارد؛ یکی روش «آیپیاو» به کار گرفته شود، به این معنا که سهام کمپانی به بازار بورس برای خرید عمومی در سراسر جهان عرضه شود. در این مدل، صرفنظر از میلیونها نفر سهامداران معمولی که به همه ملیتها تعلق دارند، مالکان اصلی بانکداران و ثروتمندان بزرگ جهانوطن هستند. احتمال دیگر آن است که عرضه اولیه صرفاً در بازار بورس داخلی و برای عربستانیها به فروش برسد که این فراتر از ظرفیت بازار بورس عربستان و پروژهای جهانی است. در صورت عرضه سهام شرکت آرامکوی سعودی، بانکهای جیپی مورگان و اچاسبیسی بیشترین بخت برای خرید و تصاحب سهم عمدهای از آن را دارند.
پس از آن نیز بانکهای «سیتی بانک»، «بانک بارکلیز» و «دویچه بانک» قرار دارند. عرضه احتمالا به صورت تدریجی صورت خواهد گرفت و احتمالا با 5 یا 10 درصد سهام آغاز شود.
3- پیامدهای فروش آرامکو
تبعات فروش آرامکو در محیط داخلی عربستان و محیط منطقهای احتمالاً شگرف خواهد بود. در درون سعودی اختلافات داخلی تشدید خواهد شد. نگرانی درباره آینده نفت عربستان باعث شده هماکنون بین مدیران ارشد شرکت آرامکو و محمد بن سلمان اختلافاتی به وجود آید. ظاهرا پیشنهاد فروش سهام آرامکو در ابتدا از جانب مدیران ارشد آرامکو داده نشده بلکه محمد بن سلمان که این روزها به تصمیمگیر اصلی نفت تبدیل شده و نیز شورایعالی آرامکو و تیم جدیدی که با خود به آرامکو آورده، این تصمیم سرنوشتساز را گرفتهاند. این تصمیم محمد بن سلمان از اجماع لازم برخوردار نیست و نوعی هرج و مرج ایجاد کرده است. این نگرانیها باعث شده هماکنون بین مدیران ارشد شرکت آرامکو و محمد بن سلمان اختلافاتی به وجود آید.
بدون تردید عملیشدن این تصمیم اعتراضاتی را در بدنه کارشناسی و مدیریتی آرامکو ایجاد خواهد کرد. مخالفان این تصمیم بر این باورند که کشور نباید منابع مالی خود را به حراج بگذارد بویژه آنکه نفت اکنون پایینترین قیمت خود را شاهد است. دگرگونی آرامکو از یک شرکت دولتی به یک شرکت خصوصی در راستای تأمین منابع سرمایهگذاران و بانکهای بزرگ خواهد بود و بیشترین نفع و سود را کانونهای ثروت جهانی خواهند برد، نه سرمایهداران معمولی یا مردم عادی. حال آنکه به باور بسیاری از سعودیها، نفت حق تودههای ملت و نسلهای آینده سعودی است. همچنین شاید این شرکت از ادامه سرمایهگذاری در برنامههای اجتماعی منع شود که این به ضرر شهروندان عادی تمام خواهد شد.
کارشناسان همچنین از پیامدهای وخیم بر اقتصاد سعودی سخن میگویند. شکست این طرح میتواند منجر به آشوبهای گسترده داخلی شود.
همچنین در سطح منطقهای، عرضه سهام کمپانی آرامکو به بازار بورس میتواند سرآغاز موجی شود برای ارائه مدل به سایر دولتها همانگونه که در دهه ۱۳۷۰ مدل «ببرهای آسیا» تبلیغ میشد و از اینطریق عملاً ذخایر نفت و گاز جهان میلیونها «مالک» (سهامدار) پیدا خواهد کرد. شاید عدهای خواستار «جذب سرمایه خارجی» از طریق عرضه سهام شرکت ملی نفت و ذخایر نفت و گاز کشورهای منطقه از جمله ایران در بورسهای جهانی شوند. علاوه بر این سیستم امنیتی منطقه خلیجفارس دچار تغییراتی خواهد شد؛ حضور نظامی بازیگران فرامنطقهای افزایش یافته و کمپانیها و شرکتهای جدید در ترتیبات امنیتی منطقه به ایفای نقش خواهند پرداخت.
4- جمعبندی
در مجموع به نظر میرسد تصمیم فروش سهام آرامکو در درازمدت به ضرر خاندان حاکم سعودی تمام شود و اقتدار این خاندان بر ارکان قدرت در عربستان را تضعیف کند. تاکنون سعودیها از سلاح نفت و دلارهای حاصل از آن برای خرید وفاداریهای داخلی و پیشبرد طرحهای منطقهای و بینالمللی خود بخوبی استفاده لازم را بردهاند. سهیمشدن بازیگران و کمپانیهای بینالمللی در ثروت سعودی خواه ناخواه اختلافاتی بین نهاد دینی و علمای وهابی و خاندان حاکم سعودی ایجاد خواهد کرد، چرا که نهاد مذهبی و حتی عامه مردم مخالف ورود بیگانگان به کشور و سپردن سرنوشت کشور به «کافران» هستند. از این رو احتمالا در صورت تحقق چنین طرحی، شاهد ناآرامیها و نافرمانیهای داخلی در آینده باشیم.
علاوه بر این غلبه رویکرد سودجویانه کمپانیهای بزرگ بر رویکرد رفاهی– که خاندان سعودی در مواقع بحرانی با تزریق پول و پاداش به اجرا گذاشته است- مشکلات و چالشهای اقتصادی زیادی در سطح جامعه ایجاد خواهد کرد و نارضایتیها را از حکومت بالا خواهد برد. از این رو سیاست «صبر و انتظار» از سوی جمهوری اسلامی و در عین حال تلاش برای جلوگیری از سرایت خطرات این طرح بر سیاستهای نفتی کشور میتواند سرلوحه تصمیمگیران قرار گیرد.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1808/1/152790/0
ش.د9405308