(روزنامه اطلاعات ـ 1395/03/01 ـ شماره 26444 ـ صفحه 12)
تغييرات ناگهاني، سرپوشي بر سياستهاي غلط «بن سلمان»
* ارزيابي شما از تغيير و تحولات اخير در وزارتخانههاي عربستان چيست؟** در واقع هر چند که اين تغييرات و تحولات يک امر طبيعي و روتين هست و در حقيقت در همه کشورها از اين دست تغييرات در کابينه رخ ميدهد، اما به دليل ناکارآمدي کابينه عربستان مخصوصاً در حوزههاي خدماتي به نظر ميرسد که يک سلسله اختلاف نظرهايي در درون حاکميت عربستان وجود دارد و برخي از وزراي کابينه با سياستهاي پادشاه و همچنين ولي عهد و جانشين ولي عهد اختلاف نظر دارند و اين نشان ميدهد که دولت عربستان در شرايط فعلي با يک بحران هويتي مواجه شده است و کسري 100 ميليارد دلاري بودجه عربستان در سال 2016 تاثير فزايندهاي روي برخي وزارتخانههاي خدماتي مثل کشاورزي و انرژي و آب و برق گذاشته است و به همين دليل پادشاه تلاش ميکند تا از طريق برکناري برخي وزرا نارضايتيها را در سطح عمومي عربستان کاهش بدهد.
به هر حال اختلاف نظرها کاملاً در درون حاکميت عربستان پررنگ شده و اين اختلافات به نظر ميرسد در آينده هم جديتر خواهد شد و به دليل سياستهاي غلط محمد بن سلمان معاون ولي عهد عربستان و وزير دفاع رژيم آل سعود موجب شده که برخي از وزراي کابينه عربستان با اين سياستها مخالفت بکنند و نتوانند در حقيقت خود را با اين سياستها هماهنگ کنند و لذا اين تغيير و تحولات نشان ميدهد که شرايط در درون حاکميت عربستان به يک نقطه بحراني رسيده است.
* چرا وزير کارکشته نفت عربستان طبق فرمان پادشاه عربستان تغيير کرد؟ آيا اين اقدام در حمايت از برنامه جديد اصلاحات اقتصادي عربستان است؟
** در واقع وضعيت عربستان به لحاظ فروش نفت و اينکه اقدام شخص پادشاه در کاهش قيمت نفت از طريق افزايش يک ميليون بشکهاي موجب شد که بهاي نفت به شدت سقوط کند و در درجه اول سقوط بهاي نفت موجب شده که کابينه عربستان و دولت عربستان با کسري بودجه شديدي مواجه شوند و لذا عربستان سعودي مخصوصاً شخص پادشاه تلاش ميکند که اين بحرانها را بر گردن برخي از وزراي کابينه از جمله وزير نفت عربستان بياندازد که وزير سابق نفت عربستان به دليل اينکه داراي منافع خاصي در آرامکو است، تلاش ميکند تا در حقيقت به نوعي توازن در قيمت نفت به وجود بياورد که اين امر با سياستهاي محمد بن سلمان کاملاً مغايرت دارد و لذا برخي وزرا قرباني سياست غلط پادشاه و فرزند او شدند .
* آيا تغييراتي که با صدور يک سري احکام سلطنتي اعلام شد، در راستاي برنامه اصلاحات ويژه "2030" و مهر تائيد بر آن است؟
** در واقع طرح 2030 محمد بن سلمان يک طرح کاملاً رؤيايي و خيال پردازانه است و هيچگاه با توجه به شرايط موجود عربستان و نبود زيرساختهاي فرهنگي براي ايجاد تحول دراماتيک در عربستان کاملاً با شکست مواجه خواهد شد و اين طرح عملياتي نخواهد شد، به دليل اينکه يک زمينه فرهنگي و اجتماعي در عربستان براي ايجاد يک تحول ساختاري در اين کشور وجود ندارد و به نظر ميآيد که در آينده عربستان سعودي با يک بحران بزرگ اجتماعي و فرهنگي و سياسي در درون جامعه عربستان مواجه خواهد شد بخش زيادي از جامعه زنان عربستان درحاشيه هستند و نميتوانند نقشي در ساختار قدرت ايفا کنند و به نظر ميآيد عربستان سعودي به دليل سياستهاي غلط منطقهاي و بين المللي با يک بحران شديد مواجه خواهد شد و طرح محمد بن سلمان موسوم به طرح 2030 يک طرحي است که کاملاً خيال پردازانه و با شرايط کنوني عربستان همخواني ندارد، زيرا زيرساختهاي فرهنگي هنوز براي ايجاد چنين تحول گستردهاي مناسب نيست.
* برخيها مي گويند که دليل اصلي ادغام و انحلال برخي وزارتخانهها تدابير رياضتي است. نظر شما در اين باره چيست؟
** طبيعي است که کاهش کسري بودجه و کاهش شديد بودجه وزارتخانهها تاثير خود را گذاشته و پادشاه عربستان سعي ميکند برخي از وزراء که خارج از دايره حاکميت پادشاهي و خارج از دو قبيله "سديري" و "شمري" هستند را قرباني و وانمود کند که اين وزرا کارايي لازم را ندارند، اين در حالي است که کل دولت عربستان اکنون دچار يک بحران شديد شده و در حقيقت سياستهاي شخص پادشاه و فرزند جوان او در حوزههاي نظامي اقتصادي و سياسي موجب شده است تا دولت عربستان با يک بحران شديدي مواجه شود و اينگونه مسائل در گذشته کمتر اتفاق افتاده و معمولاً شرايط عربستان به گونهاي بوده که پادشاه و حاکميت عربستان سعي ميکردند که اختلافات را در درون حاکميت مهار کنند اما اکنون وضعيت به گونهاي است که کنترل از دست محمد بن سلمان و شخص پادشاه خارج شده است و در حقيقت برخي از وزراء هم قرباني اين سياست شدند.
در اين حال،روزنامه راي اليوم در سرمقاله خود با اشاره به ايجاد وزارت "خوشبختي" در امارات و هيات "سرگرمي" در عربستان اين سوال را مطرح کرد که دقيقا در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس چه ميگذرد و اين بلندپروازيها چگونه در عالم واقع عملي خواهد شد و چه موانعي بر سر راه آنها وجود دارد؟به گزارش ايسنا، اين روزنامه در تحليلي نوشت: سلمان بن عبدالعزيز، پادشاه عربستان ديدگاه خود را درباره پيشرفت و توسعه کشورش تحت عنوان "عربستان 2030" با صدور دستوراتي جديد تقويت بخشيد که براساس اين دستورات ساختار کل وزارتخانهها و نهادهاي حکومتي احيا شد.
از برجستهترين آنها تغيير نام وزارت نفت و معادن به وزارت نيرو، صنعت و منابع معدني است و همچنين براساس اين دستورات علي نعيمي، وزير نفت و معادن که تقريبا 20 سال بود در اين منصب حضور داشت برکنار شد و مساله جديد و قابل توجه در اين دستورات تاسيس هيات عمومي "سرگرمي و رفاه" و "هيات فرهنگ" است که نشانگر رويکرد جديد در دوره پادشاه جديد است که به شهروندان اهميت ميدهد و يک سري از موانعي را که رفاه و لذت مردم از زندگيشان را کمتر ميکرد، تغيير داده است به طوريکه ناصر قصبي، هنرمند معروف عربستاني که با برنامههاي انتقادي کمدي خود لبخند را بر لب ميليونها تن از مردم عربستان و کشورهاي عربي حوزه خليج فارس نشانده در صفحه خود در توئيتر اين پيام را گذاشت: انشاءالله اين هيات سرگرمي انسانيت ما را که دهها سال آن را از دست داده بوديم به ما بازخواهد گرداند و ما همچون ساير خلق خدا خواهيم شد.
اين در حالي است که قصبي آماج حمله شديدي از سوي دهها هزار توئيت کننده قرار گرفت که مخالف سرگرمي هستند چرا که برخي از آنها سرگرمي را به منزله خروج از ارزشهاي اسلامي و اجتماعي و تقليد از غرب ميدانند و اين مسالهاي بود که به هر حال به دليل رويکرد ديني و بسيار محافظه کارانه جامعه سعودي قابل پيشبيني بود.پيشتر محمد بن سلمان، پسر پادشاه عربستان زماني که در مورد لزوم توجه به سرگرمي شهروندان عربستاني صحبت کرد و در جريان مصاحبه با شبکه العربيه از ديدگاه اقتصادي خود براي عربستان و رهايي آن از اعتياد به نفت و پايان مرحله تکيه بر نفت به عنوان يک منبع اساسي و تقريبا تنها منبع درآمدي سخن گفت بسياري را و همچنين ما را غافلگير کرد.
اين دومين گام در اين سمت و سو در کشورهاي عربي و کشورهاي عربي حوزه خليج فارس بود چرا که امارات نيز در اختصاص وزارتي به مقوله خوشبختي پيشتاز بود. اين وزارتخانه اين مسئوليت را برعهده دارد که زندگي اماراتيها را مملو از شادي و خوشحالي کرده و هرگونه ناراحتي را از آنها دور کند. اما وضعيت اماراتي که روي بازي به سبک غربي نشان ميدهد تفاوت ريشهاي با وضعيت عربستان دارد چرا که در عربستان پليس وهابي وجود دارد و قوانيني هست که به زنان اجازه رانندگي را نميدهد و با ساختن هرگونه سينما مخالفت ميکند و هر گونه اختلاف ميان زن و مرد را جز در حد و مرز شرع ممنوع ميکند و درهاي بسياري از کارها را مقابل زنان که نيمي از جامعه هستند، بسته است.آنچه که در مورد هيات سرگرمي و رفاه گفته ميشود بر هيات فرهنگ در عربستان نيز انطباق پيدا ميکند. چرا که عربستاني که شاهد نهضت فرهنگي خلاقانه بيسابقهاي در زمينه رمان، شعر، داستان کوتاه، سفرنامهها، نقد ادبي و نقد فني است اما بيشتر اين نوع از خلاقيتهاي عربي ورودشان به عربستان يا ارائهشان در نمايشگاههاي کتاب در رياض، جده و ديگر شهرها به دليل سانسور شديد و فيلتر کردن پايگاههاي سياسي، ادبي و هنري ممنوع هستند.
دستورهاي پادشاه عربستان که بر تشکيل اين دو هيات رفاه و سرگرمي و فرهنگ تاکيد داشته است هيچ گونه اطلاعات و جزئياتي پيرامون مکانيزمها براي اين هيات ارائه نداده و ممکن است که ما در آينده در مورد مکانيزمهاي اين هياتها اطلاع کسب کنيم اما مساله قطعي اين است که مردم عربستان نياز مبرمي به اين دو هيات دارند تا رنجهاي خود را به ويژه در سايه اقدامات رياضتي در کشور و حذف يارانه اقلام اساسي که به دليل کاهش درآمدهاي نفتي و افزايش کسري بودجه اجرايي شده است، کاهش دهند.
اين گامي است که اين گونه القا ميکند که تصميمات جسورانهاي چه بسا در راه باشد همانند کاهش اختيارات هيات امر به معروف و نهي از منکر که از جمله آنها منع اين هيات از بازداشت شهروندان و تفتيش آنها است و اين ماموريت به پليس واگذار شده است. ما بعيد نميدانيم که دستوري صادر شود که موانع موجود براي رانندگي کردن زنان را بردارد و بازارهاي کاري بيشتري را به روي زنان باز کند و برخي از فعاليتهاي هنري و فرهنگي همچون تئاتر و خلق آثار سينمايي را پيش روي جوانان دختر و پسر قرار دهد به ويژه اينکه عمليات دور زدن ممنوعيت اعمال شده توسط دولت در سايه وجود يوتيوپ و فيس بوک و ديگر رسانهها در حال افزايش است. آيا ما بيلبرد بسيار بزرگي را در يکي از ميدانهاي پايتخت عربستان يا در فرودگاه آن خواهيم ديد که روي آن نوشته شده باشد "لبخند بزن، تو در رياض هستي؟ اين روزها هيچ چيز بعيد نبوده و جاي تعجب ندارد."
اين در حالي است که،مردي که ?سال پيش در اوج قيمت نفت، سقوط شديد قيمت نفت را پيشبيني کرده بود اکنون هشدار داده فاجعه مالي عربستان در راه است. دو سال پيش «ژاک شرايبر» بدرستي سقوط شديد قيمت نفت را پيشبيني کرد و اکنون هشدار فاجعه مالي در عربستان سعودي را داده است.سي ان ان گزارش کرد، وقتي شرايبر حرف ميزند، مردم مينشينند و به حرفهايش گوش ميدهند. پيشگويي 2014 او ظاهراً يک ميليارد دلار سود براي شرکتش داشت .مدير عامل شرکت صندوق تأميني «PointState» دو سال پيش زماني اين پيشبيني را کرد که قيمت نفت بيش از هر بشکه 100 دلار بود.طبق اين گزارش، سقوط نهايي قيمت نفت به پايينتر از هر بشکه 26 دلار در فوريه گذشته، موجب دردسرهايي براي عربستان سعودي و کشورهاي ديگر وابسته به نفت شد.
شرايبر معتقد است که امور حتي بدتر از اين خواهد شد و در بيست و يکمين کنفرانس سالانه سرمايهگذاري «سون» که هفته گذشته برگزار شد، گفت: دو يا سه سال ديگر تا بيچاره شدن عربستان زمان باقي نمانده است.وي پيشبيني کرد که عربستان سعودي «از نظر ساختاري ورشکسته» خواهد شد زيرا با دو تهديد هزينههاي بسيار بالا و کاهش قيمت نفت روبهرو است.
شرايبر ادامه داد: ترديدي نيست که آنها در حال حاضر بدهيهاي زيادي دارند.طبق اين گزارش، مشکل اينجاست که عربستان سعودي براي آنکه بتواند بودجه خود را سر به سر کند، به نفت هر بشکه بيش از 100 دلار نياز دارد.شرايبر تصريح کرد برنامه اسرافکارانه هزينههاي اجتماعي عربستان در آستانه برخورد با کاهش قيمت نفت قرار گرفته است.ذخيره ارزي بانک مرکزي عربستان حدود 600 ميليارد دلار است اما سعوديها حدود 140 ميليارد دلار را بين اواخر 2014 تا فوريه کاملاً به هدر دادند.
صندوق بينالمللي پول اخيراً هشدار داده است که عربستان سعودي در نهايت احتمالاً پول نقد خود را تمام ميکند.طبق گزارشهاي خبري، جنگ يمن و تأمين مالي گروههاي مسلح در سوريه و عراق براي عربستان هزينه هنگفتي دارد که بزودي اقتصاد اين کشور را دچار پيامدهاي جدي خواهد کرد.
روياي خام سعوديها
در حالي که تلاشهاي ايران پس از برجام هسته اي براي ايجاد باب گفتگو و گسترش چتر ديپلماسي در منطقه بحران زده خاورميانه همچنان ادامه دارد، عربستان رقيب استراتژيک ايران با احساس خطر از گسترش قدرت نرم کشورمان و نزديکي غرب با آن درصدد ايجاد اختلال و باز توليد خشونت از طريق حمايت از گروههاي تکفيري در منطقه به ويژه در سوريه است.داود احمدزاده در خبرآنلاين نوشت،حضور مسئولان ايراني در نشست اخير سازمان کنفرانس اسلامي و تاکيد مجدد بر حمايت ايران از راه حلهاي صلح آميز براي بازگشت امنيت پايدار و کاهش متنازعات منطقه اي گوياي اين امر اساسي است.
ايران مدل برجام و مذاکرات هسته اي با گروه1 +5 را گام مهمي در زدودن اختلافات ديرينه و آغاز فصل نوين در روابط با همسايگان خويش مي داند، گرچه رهبران سعودي همچنان سوداي ديگر در سر دارند و به تصور خود مي توانند با ائتلاف سازي و ايجاد بلوک بنديهاي قدرت جعلي و حتي نزديک به اسراييل از تغيير شرايط موجود جلوگيري کنند.
آنچه مسلم است ايران و عربستان سعودي در فرداي وقوع انقلاب اسلامي و تغيير در ساختار قدرت سياسي آن در ابعاد ايدئولوژيکي و سياسي و مذهبي، دچار چالش اساسي شدند. عربستاني که داعيه دار رهبري جهان سني و شريک استراتژيک غرب پس از فروپاشي تز دو ستوني نيکسون در منطقه خاورميانه به شمار مي رفت بر همين اساس پس از آغاز جنگ هشت ساله رژيم بعث عراق عليه ايران شوراي همکاري خليج فارس با محوريت رياض پشتيباني مالي و لجستيکي بغداد را برعهده گرفت و صدام با توهم قدرت مطلق و دلارهاي نفتي کشورهاي عربي با خريد تسليحات پيشرفته از غرب و شرق جنايتهاي بسياري عليه ملت ايران مرتکب شد. گرچه پايداري ملت ايران در دفاع از ميهن خويش بالاخره رژيم بعث صدام حسين را وادار به پذيرش قطعنامه 598 و قبول آتش بس کرد، با اين وجود رياض همواره از ايران و بسط نفوذ منطقه اي آن ترس و واهمه داشت، بنابراين به رغم محکوميت حمله عراق به کويت از سوي کشورمان، حاکمان خام انديش سعودي پس از فروپاشي رژيم بعثي عراق در فرداي جنگ دوم خليج فارس تلاش کردند که با وارد کردن عناصر قدرت از خارج از منطقه به نوعي به گمان خويش با کنترل ايران اين خلا قدرت را پرکنند.
روياي سعوديها براي حفظ سيادت خويش بر دنياي عرب بر دو عنصر اصلي تمرکز يافته، اول اين که بعد از اضمحلال دولت اخواني به رهبري محمد المرسي در مصر و ادامه آشوب سياسي در عراق امکان رهبري بر دنياي عرب فراهم شده است، دوم اين که با تکيه برتداوم نزديکي با غرب و بکارگيري عنصر مذهب مي توان ضمن تشديد فرقه گرايي به تحديد قدرت ايران پرداخت.
در حالي که ايران همواره از امنيت جمعي و مشاع در خليج فارس و عدم دخالت نيروي بيگانه حمايت کرده و مي کند. پس از آشوب سياسي در منظومه کشورهاي عربي و گسترش موج دموکراسي خواهي از شمال خاورميانه تا حوزه خليج فارس، اين رژيم آل سعود بود که به عنوان مدافع حکومتهاي اقتدارگرا و فاسد پادشاهي از تمامي امکانات خويش براي سرکوب موج قيامهاي مردمي استفاده و ضمن حضور نظامي در بحرين و سرکوب اکثريت معترضين شيعي، مامن امني براي ديکتاتورهاي سابق تونس و يمن بود.در هر صورت عربستان سعودي براي کنترل اوضاع خاورميانه و ادامه هماوردي استراتژيک با ايران و محور مقاومت با همفکري ترکيه نوعثماني با تجهيز گروههاي تکفيري در منطقه به ويژه سوريه همزمان با تشکيل ائتلاف ضديمني به دنبال بالکانيزه کردن منطقه خاورميانه و گسترش روزافزون جنگهاي قومي و مذهبي برآمد.
آنچه رويدادهاي سوريه نشان مي دهد حاکي از اين است که رياض به همراه ترکيه به عنوان دو محور اصلي ضد دولت سوريه به هيچ وجه حاضر به ترک مخاصمه و عدم پشتيباني از گروههاي تروريستي مثل جبهه النصره و جند الشام نبوده و نيستند. منابع و اسناد متقني از حمايتهاي مالي و نظامي تروريستها حتي از سوي رسانههاي غربي منتشر شده با اين وجود، غرب به رغم اذعان به گسترش خطر تروريسم و سرايت اين حملات به قاره سبز و تشديد موج آوارگان و مصائب انساني به دليل ملاحظات سياسي و اقتصادي از بيان واقعيتهاي موجود خودداري مي کنند.
در منطق آمريکا و اروپا همچنان تقسيم تروريستها به تروريسم خوب و بد کاربرد دارد، بنابراين معارضين دولت بشار اسد در قالب ارتش آزاد سوريه و گروههاي ديگر همچنان بايستي تقويت و کمک رساني شوند. در صورتي که در نبرد ميداني سوريه ابتکار عمل دست داعش و جبهه النصره است که مسلما بدون پشتيباني سعوديها امکان نبرد و خلق جنايتهاي ضد انساني بيشتر پيدا نمي کنند، بنابراين براي بازگشت آرامش به شهر جنگ زده حلب بايستي قدرتهاي بزرگ تکليف خويش را با دو گروه شناخته شده تروريستي و حاميان منطقه اي آن مشخص نمايند بي شک بدون قطع اين کمکها هيچ راه حل صلح آميزي را نمي توان براي آينده سوريه پيش بيني کرد.
از سوي ديگر گرچه حضور روسها در صحنه ميداني سوريه و حمايت هوايي از ارتش آن در نبردهاي سخت توازن قوا به نوعي به نفع جبهه مقاومت تغيير داده، با اين وجود روسيه همچنان به دنبال بازيهاي سياسي و گرفتن امتياز از غرب و احياي قدرت منطقه اي خويش از طريق حفظ پايگاههاي راهبردي اش در خاک سوريه است . متاسفانه توافق جديد مسکو با واشنگتن در برقراري آتش بس در حلب موجب حملات هدفمند تروريستها به حلب و اشغال مجدد شهرک خان طومان و شهادت شماري از مشاورين نظامي محور مقاومت شد، اين حادثه نشان مي دهد که هزينه اصلي در عرصه ميداني و نبردهاي خونين با تروريستهاي تکفيري را محور مقاومت متقبل مي شود.
نکته مهم اين است رسانههاي عربي تلاش دارند که انسداد سياسي موجود در سوريه و تطويل بحران را به ظن خود به دخالت ايران ربط دهند در صورتي که به رغم انتقادهاي موجود بر رژيم بشار اسد در وضعيت فعلي، نماينده قانوني مردم سوريه و صاحب کرسي آن در سازمان ملل متحد است. ايران بنا به درخواست اين دولت کمکهايي در قالب مشاوره و مالي ارسال مي کند، اين در حالي است که سعوديها ضمن لشکرکشي به يمن از اقدام به هر جنايت جنگي عليه مردم بيدفاع يمن خودداري نکردند.
در وضعيت فعلي ايران به عنوان بازيگر مستقل و توانمند منطقه اي بدنبال منافع ملي خويش و رفع تهديد است و طبق سياست اصولي در قالب اقدامات مشترک آماده همکاري و رسيدن به يک تفاهم منطقه اي است. اين غرب است که بايد با واقع بيني ضمن ايجاد فشار به متحدان منطقه اي خود مساعي لازم را براي خشکاندن ريشههاي تروريسم و قطع کمکهاي مالي و نظامي انجام دهد. ادامه دارد...
ش.د9500189