(روزنامه آرمان – 1394/11/08 – شماره 2962 – صفحه 7)
* بعضا اعلام شده كه ما فرصت نكردهايم صلاحيت برخي كانديداها را احراز كنيم. «عدم احراز صلاحيت» چه پشتوانه قانوني دارد؟
** واژه يا تعبير «عدم احراز» در قوانين انتخاباتي وجود ندارد. يك واژه ابداعي است كه از مجلس هفتم طرح كردهاند. ما در تمام قوانين انتخاباتي واژه «رد يا تأييد صلاحيت» داريم. در تبصره ماده ۵۰ قانون انتخابات به صراحت آمده است كه رد صلاحيت داوطلبان نمايندگي مجلس شوراي اسلامي بايد بر اساس اسناد و مدارك معتبر قانوني باشد. مطلب ديگر اين است كه آقايان اعلام ميكنند ما بايد صلاحيت را احراز كنيم. گرچه چنين چيزي اصلا در قانون نيست، اگر قرار بر احراز است، وظيفه شماست كه احراز كنيد، بالاخره هركسي كه يك مسئوليتي را ميپذيرد بايد توان انجام آن را داشته باشد. از طرف ديگر دفاتر نظارتي هم كه در سراسر كشور شعبه دارند. اما با وجود اين ابزار و امكانات، اينكه در نهايت گفته بشود كه ما نتوانستيم «احراز» كنيم، به نظر من پشتوانه حقوقي ندارد. فكر ميكنم كه شوراي نگهبان هم براي دفاع از كشور، شهروندان و نامزدهاي انتخابات به نحو شايسته تجديد نظري ميكند.
* با شكل گرفتن برجام، كشور فضاي اجتماعي و سياسي جديدي را تجربه ميكند. به نظر شما اين رد صلاحيتها چه پيامدهاي اجتماعي ميتواند داشته باشد؟
** مهمترين پيامد اين است كه ممکن است باعث يأس در جامعه شود. همانطور كه گفتيد در شرايط موجود كشور نشاط و شور انتخاباتي و حضور گسترده مردم در صحنه براي كشور و نظام، بسيار ضروري و مفيد است. براي همين است كه مقام رهبري همين چند روز قبل دوباره با صراحت تكرار كردند كه همه بيايند در انتخابات شركت كنند حتي مخالفان رهبري و نظام هم شركت كنند، چون انتخابات مال كشور است. اينها به اين معني است كه بايد فضاي سياسي و نشاط انتخاباتي تقويت شود و شرايط و اقتضائات مشاركت حداكثري فراهم شود كه همه انگيزه پيدا كنند حتي مخالفان نظام كه چيزي را قبول ندارند نيز انگيزه پيدا كنند و در صحنه حاضر شوند. لازمه اين كار اين است كه بسترهايش فراهم شود.
* افكار عمومي از روحاني انتظار دارد همانگونه كه در برجام عمل كرد، اينك نيز در فضاي داخلي وارد عمل شود و آنچه را تحت عنوان برجام ۲ گفته ميشود، در كشور اجرا كند. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
** بههرحال هر كسي در حوزه و توانايي خودش بايد تلاش كند. اين رد صلاحيتهايي كه اتفاق افتاده است در حوزه اختيارات رئيسجمهوري و قوه مجريه نبوده است. اختيارات قوه مجريه هماني بود كه هياتهاي اجرايي عمل كردند. بنابراين بايد همانطور كه اشاره شد همه تلاش خود را انجام دهند تا شرايط برگردد. درباره برجام ۲ من فكر ميكنم كه بايد ببينيم كه ويژگيهاي برجام چه بوده است. برجام، دو نكته كليدي داشت: يكي اينكه بر اثر سياستهاي ناكارآمد و روشهاي نادرست شرايط و بهانههايي فراهم شد كه در طول چند سال دشمنان براي ما شش قطعنامه صادر و بعد هم اين تحريمهاي شديد را به كشور ما تحميل كردند.
نكته ويژه دوم اين است كه سياستهاي كارآمد، راهگشا و منطقي باعث شد كه اين همه قطعنامه و تحريم خفهكننده با درايت و سياست در عرصه بينالمللي حل و فصل و يك افتخار ملي حاصل شود و كشور از اين وضع بيرون بيايد. اگر بخواهيم برجام را به داخل تعميم بدهيم، بايد اين دو معني در آن مستتر شود.
يكي اينكه در اثر سياست ناكارآمد و غلطي كه در سالهاي گذشته بود اوضاع داخلي ما اوضاع نامطلوبي شده است؛ اخلاق سقوط كرده، اتهامافكني و دروغگويي متأسفانه توسط بعضي از جريانات به اوج رسيده، شكاف اجتماعي شكل گرفته و اعتماد ملي كاهش پيدا كرده است. همچنين احزاب به كما رفتهاند و سياستورزي شكل طبيعي خود را از دست دادهاند. نكته كليدي دوم اين است كه بايد با سياست، درايت و عقلانيت كارآمد به تدريج مشكلات را حل كرد، يعني يك گفتوگوي ملي بين جناحهاي كشور شكل بگيرد، بين دستگاهها رايزني و تعامل انجام شود، يعني در سطوح بالاي كشور همه مقامات در راستاي منافع ملي گام بردارند.
در اينجا طبيعي است كه دولت ميتواند و بايد پيشگام شود. همانطور كه در برجام هم ابتكار عمل را به عهده گرفت، در اين جا هم ميتواند گامهاي موثري را بردارد. البته اين فقط يك طرف ندارد؛ دولت طرفها ديگري هم دارد كه بايد پيشگام شود و طرفهاي ديگر را متقاعد كند كه وارد چنين فرايندي بشوند كه گامهاي مثبتي برداريم.
* در برجام هرچند دولت مجري بود اما اراده حاكميت هم براي برجام با دولت همراهي كرد. آيا براي برجام داخلي اين اراده وجود دارد؟
** بايد همه متقاعد شوند كه اين ضرورت دارد كه ضرورت آن هم كمتر از برجام نيست، چون آسيبهاي برجام عمدتا مادي و فيزيكي بود ولي آسيبهاي كاهش اعتماد وآسيبها و شكافهاي اجتماعي و بداخلاقي بسيار پيچيدهتر از آسيبهاي فيزيكي است. اگر بشود كه همه مقامات، دستگاهها و جريانها را متقاعد كرد كه اين روند به هيچوجه به صلاح كشور و نظام جمهوري اسلامي نيست، طبيعي است كه بسترهاي آن فراهم ميشود كه يك اراده ملي به سمت تعامل و رايزني همدلي و گفتوگوي ملي انجام شود.
* برخي به گونهاي از عدم احراز صحبت ميكنند كه گويي مراجع نظارتي مسئول تشخيص شايستگي افراد براي انتصاب به شغلي هستند. آيا اينگونه تعبير درست است؟
** اين سوال مهمي است. يك مصادره به مطلوبي در بحث انتخابات انجام دادهاند و با بحث استخدام يا تعيين مسئول يك قياس معالفارقي ميكنند. بارها گفته شده و به كرات در رسانهها مطرح شده است كه ميگويند چگونه است كه براي انتخاب يك مسئول، مديركل يا معاون وزير اين همه بررسي انجام ميشود كه آيا فرد صلاحيت دارد؟ توانمند و شايسته اين مسئوليت است يا نه؟ نماينده مجلس هم همينطور.
مصادره به مطلوب اين است كه اين مقامي كه مسئول بررسي صلاحيت توانايي مديران است در هرجايي طبق قانون مشخص است. براي سمت مديركل، مقام بررسيكننده وزير است و براي وزارت، مقام بررسيكننده رئيسجمهوري و مجلس است ولي در مجلس اين مردم هستند كه مسئول اين انتخاباند. چرا ميگويند كه انتخاب اصلح كنيم؟ چون انتخاب اصلح مال مردم و حق مردم است. اين مردم هستند كه انتخاب ميكنند.
* در اين دوره هرچند برخي اصولگراها هم رد صلاحيت شدند، بيشتر از همه اين اصلاحطلبان بودند كه شامل رد يا عدم احراز صلاحيت شدند. اصلاحطلبان براي اين وضع چه راهبردي دارند؟
** اصلاحطلبان از قبل راهبردها را اعلام كردهاند. از جمله راهبردي كه اگر رد صلاحيتها بود، چه كنيم؟ چون حضور اصلاحطلبان در انتخابات در راستاي منافع ملي و مصالح عمومي كشور است. انتخابات نهاد اساسي كشور است و بايد زنده بماند و حفظ شود تا جمهوري اسلامي حفظ شود و زنده بماند. اصلاحطلبان تلاششان را در اين زمنيه كردهاند و خواهند كرد. اصلاحطلبان متأسفانه در اين زمينه همواره با مشكل رد صلاحيت مواجه بودهاند و چيز جديدي برايشان نيست. از سوي ديگر اينطور نيست كه اصلاحطلبان فقط محدود به چهرههاي شاخص باشد.
اكثر جامعه اصلاحطلب هستند و اصلاحطلبان تلاش ميكنند تا جايي كه امكان دارد از يك طرف رايزني كنند براي نامزدهايي كه بدون دليل رد صلاحيت شدند تا به عرصه برگردند و از طرف ديگر برررسي ميكنند تا در ميان نامزدهاي موجود اصلاحطلبان را شناسايي كنند. گفتهاند كه اگر در برخي حوزهها هيچ نامزدي نباشد، ميبينيم كه آيا فرد ديگري كه غير اصلاحطلب اما دلسوز اين كشور وجود دارد يا نه؟، اگر معقول و معتدل است و ميتواند به پيشرفت كشور كمك كند، ما نه به عنوان يك اصلاحطلب، بلكه به عنوان يك فرد صالح از او پشتيباني ميكنيم.
به هرحال اين روشها از قبل پيشبيني شده و اصلاحطلبان در صحنه حضور دارند چون براي آنها مهم اين است كه اولا يك مجلس معتدل و معقول تشكيل شود كه به حل مشكلات كشور كمك كند و غوغاسالاري و بحرانآفريني نكند و ثانيا تندروها به حاشيه بروند. در دهه گذشته تندروي در كشور آسيبهايي را ايجاد كرده كه اينها بايد مهار شود و اين جريان بايد به حاشيه برود. اصلاحطلبان هم به حد خودشان تلاش ميكنند كه جلو تندروي را بگيرند وبرنامههاي افراطيون براي قبضه كردن مجلس را با همت وهوشياري مردم خنثي كنند تا عقلانيت بيشتري بر كشور و به ويژه بر مجلس حاكم شود. من فكر ميكنم با همه مشكلات موجود مجلس آينده با توجه به هوشمندي مردم، مجلسي خواهد بود كه عقلانيت بهتر و اعتدال بيشتري نسبت به اين مجلس خواهد داشت.
* علي مطهري گفت كه من براي رد صلاحيتم اعتراض ميكنم اما التماس نه.
** به نظر من هم التماس معني ندارد. ولي هر كسي خودش ميداند چگونه عمل كند. در احقاق حق كه التماس وجود ندارد. كسي كه ميداند و ميبينيد كه حق اوست التماسش معني ندارد و صراحتا بايد اعترض را خود را اعلام كند. آن دستگاههاي ذيربط بايد احقاق حق كنند و پاسخگو باشند.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/142033
ش.د9405366