(روزنامه آفتاب يزد – 1395/03/03 – شماره 4618 – صفحه 8)
* باتوجه به اینکه دکتر عارف با صراحت اعلام کردند که به خواست مردم بیتوجهی نمیکنند و با این اظهارنظرشان از کاندیداتوری خود برای ریاست مجلس خبر دادند، پیشبینیتان در مورد ریاست مجلس دهم چیست؟
** امیدوارم دکتر عارف رای لازم و کافی را از منتخبان مردم برای اداره مجلس بگیرند و بتوانند آن تغییراتی را که مورد نظر مردم است، ایجاد کنند. این تغییرات به این معنی نیست که یک تسویه حساب جناحی انجام بدهند و همان طور که خودشان هم بارها گفتهاند، باید از نیروهای دیگری که در مجلس حضور دارند هم استفاده کنند. تغییر به این معناست که بسیاری از مواردی که در مجلس قبل بوده و بداخلاقیهای سیاسی که شکل میگرفته، در مجلس جدید از بین برود. البته نمیتوانیم بگوییم از بین برود و قطعا هم منهدم نمیشود، اما حداقل کم شود.
یکی از نمایندگان اصولگرای صالح دوره نهم یکسری مسائل پیش آمده را برایمان مطرح کرد که مصداق بداخلاقیهای سیاسی و حاکمیتی رخ داده در مجلس نهم بود. اقداماتی غیراسلامی و خلافهایی را عنوان کرد که در آن مجلس انجام میشد. چه در خصوص فاصله گرفتن از قانون و آییننامه داخلی مجلس و چه درباره دور شدن از اخلاق.
البته خیلی از این موارد در مجلس دهم، علنی هم میشد و هر فرد عادی از بسیاری از رفتارهای غلط و بیاحترامیهای گروهی از نمایندگان به ارکان نظام و حتی توهینهایشان به شخص رئیسجمهور هم آگاهی مییافت. اکنون اما رای ندادن مردم به این نمایندگان، نشان دهنده تشخیص و درکشان نسبت به این بیاخلاقیهای سیاسی است. در سازمان و مدیریت مجلس دهم باید اصلاحاتی اساسی صورت بگیرد. حال چه آقای دکتر عارف رئیس مجلس شود چه آقای لاریجانی. آقای لاریجانی اگر بر صندلی ریاست بنشیند به دلیل اینکه از این بداخلاقان سیاسی رای گرفتهاند، نمیتوانند با آنها برخورد کنند اما آقای دکتر عارف نسبت به کسانی که خلاف اصول گام برمیدارند دِینی ندارند و شاید بتوانند مجلس را با آرامش و بهتر جلو ببرند.
* یکی از مسائلی که در این ارتباط برخی افراد مطرح میکنند این است که آقای دکتر عارف فردی اصلاحطلب است و رئیس مجلس باید دیدگاههای فراجناحی داشته باشد، نظرتان دراینباره چیست؟
** آنچه مسلم است این است که اگر مدیریت مجلس به شکل اشتراکی، در میان تمام گروهها صورت گیرد، به نفع مجلس است و همگرایی و همافزایی ایجاد میکند و در واقع مصداق همان بازی برد- برد است که باعث میشود همه با اشتیاق و جان و دل یک رقابت مثبت داشته باشند. من فکر میکنم این یک امتحان است. چه آقای عارف، چه آقای لاریجانی و چه هر کس دیگری که میخواهد کاندیدای ریاست مجلس شود، باید تیم خود را معرفی کند. تیمی که برای هیئت رئیسه میخواهد انتخاب شود و از روی این موضوع، هم مردم و هم مجلس میتوانند قضاوت کنند که در شرایط آتی مجلس، چه تفکری حاکم خواهد بود و آیا این فقط شعار قبل از انتخاب رئیس است که میگویند ما همگرایی را ایجاد خواهیم کرد و به تعامل با دولت خواهیم پرداخت یا اینکه واقعا این موضوع را مدنظرشان قرار داده اند.
* ریاست دکتر عارف را به نفع دولت یازدهم میدانید یا ریاست دکتر لاریجانی را؟
** ما نفع دولت را نباید در نظر بگیریم بلکه باید راحتی کار دولت در خدمت به مردم و همکاری با دولت در برآورده کردن خواستهها و انتظارات مردم را مدنظر قرار دهیم. من فکر میکنم از آنجایی که دکتر عارف معاون اول رئیس دولت اصلاحات بودند، میتوانند مسائل را درک کنند و با شرایطی که دولت برای خدمت به مردم نیاز دارد، بیگانه نیستند. از این جهت دکتر عارف مناسبتر هستند برای نشستن بر صندلی مجلس.
* آقای صوفی یکی از اعضای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان پیشتر گفته بود که آقایان عارف و لاریجانی در یک فراکسیون قرار میگیرند. این موضوع را محتمل میدانید؟
** اینکه آرزوی همه مردم است که اختلافات جناحهای سیاسی کم شود و به تفاهم برسند. ولی این تفاهم ثمره فکر مشترک است. فکرها اگر اصلاح شوند، میتوانند به یک تفاهم برسند. آقای عارف نشان دادهاند که حتی حاضرند برای پیشرفت کار کشور کنارهگیری کنند و به همان فعالیت تدریس خود به عنوان استاد دانشگاه بپردازند. ما ندیدیم هیچجایی ایشان یک رقابت غیراخلاقی انجام دهند. اگر متقابلا این مسئله پیش بیاید، یعنی آقای لاریجانی هم موضعی مشابه آقای عارف اتخاذ کنند، اتفاقا یک رفاقت و دوستی خیلی خوبی بینشان ایجاد خواهد شد. آقای لاریجانی کار مجلس انجام داده است. سال گذشته شاهد بودیم که اصلاحاتی در دیدگاههایش صورت گرفت که ثمره خوبی برای مملکت داشت و توانست مجلس را در جهت نیل به یک خواست ملی حرکت بدهد.
* خب پیشبینی میکنید در یک فراکسیون قرار بگیرند؟
** (باخنده) خداوند هر کاری میتواند انجام دهد اگر بندگان در مسیر خواست او قرار بگیرند. مهم این است که فکرهایشان هماهنگ شود و رفتارهایشان را تغییر دهند.
* میتوان با صراحت و قطعیت گفت که فراکسیون امید فراکسیون اکثریت مجلس آینده است؟
** آنچه مسلم است این است که اکثریت مجلس آینده را نمایندگانی در اختیار دارند که واقعاً به مشکلات مردم توجه داشتند و حاضر شدند خطر کنند و به لیست اصلاحات وارد شوند. تا آخر هم ایستادهاند تا خواستههای مردم را در جهت اصلاح امور به اجرا درآورند. این مسئله نویدبخش مجلس بسیار خوبی است. اما یک موضوع بسیار مهم جریان اصولگرایی، نمایندگان لیست امید را تهدید کرده و گفته است که اگر شما به فراکسیون امید بروید ردصلاحیت خواهید شد. از همین روی ممکن است برخی به خاطر ملاحظات خود وارد فراکسیون امید نشوند و به دکتر عارف رای ندهند البته فکر نمیکنم بر سر مصالح مردم قمار کنند و خودشان را به جهنم بیندازند (باخنده) چون ترسی نباید وجود داشته باشد. وقتی برای خداوند کار کنیم و به مردم خدمت کنیم، خداوند حضور دارد و ما را میبیند. در آیه قرآن داریم که پروردگار به موسی و هارون میفرماید که بروید و فرعون را نصیحت کنید. بعد میگوید: انی معکم (من با شما هستم نترسید) ممکن است گاهی انسان ملاحظات دیگری را در نظر بگیرد ولی به طور کلی نباید به کسانی که افراد را میترسانند اعتنا کرد چون ترس از غیرخدا که معنا ندارد.
شورای نگهبان یک نهاد محترمی است که گاهی ممکن است اشتباهاتی هم بکند، در نهایت افراد را بازمیگرداند. خیلیها را ردصلاحیت کردند اما بعداً تایید نمودند. در نتیجه با این موضوع خیلی منطقی و قانونی باید رفتار شود و این شایعات درنظر گرفته نشود. همیشه باید بدانیم اگر یک جریان به ناحق حاکم باشد خدا با ماست، اما اگر این جریان حق باشد ما باید تسلیم شویم. باید توجه داشته باشیم که مجلس دهم مجلسی شبیه به مجلس پنجم است و افرادی که در آن حضور دارند، به عنوان عضوی از ملت ایران، تجربه این دوران یعنی از دوره پنجم تا دهم را به همراه خود دارند و میدانند که مصلحت مردم و خلاف آن چیست. من به این مجلس جدید خوشبین هستم و امیدوارم که یک مدیریت مناسب هم برای مجلس تدارک دیده شود.
* پیشبینیتان از تعداد فراکسیونهای مجلس دهم چیست؟
** من امیدوار بودم که فراکسیون امید با همان شکلی که نمایندگانش انتخاب شدند، تشکیل شود. ولی خب اشکالی ندارد که یک جریانی با بدنه خودش بخواهد فراکسیون تشکیل بدهد یعنی هم در فراکسیون اصولگرایان باشد و هم در فراکسیون امید. یک چیزی میشود شبیه مجلس پنجم ولی امیدوارم که اصولگرایان، با افراد بیاخلاق و افرادی که واقعا میخواهند فتنه و آشوب ایجاد کنند ادغام نشوند. این باعث میشود که سوابق خوب بعضی از آنها با سوابق برخی ترکیب شود و شرایط نامناسبی ایجاد شود.
* محمودصادقی یکی از منتخبان مردم تهران در لیست امید، هفته گذشته اظهار کرد که در همایش قانونگذاری عدهای از اطرافیان آقای لاریجانی دور منتخبان جدید جمع میشدند و وعدههایی مثل اعطای تسهیلاتی چون مسکن و بیمه به نمایندگان میدادند، نظرتان در این باره چیست؟
** اینکه مدیریت فعلی مجلس اعلام ارائه خدمات برای جذب نمایندگان میکند غیرطبیعی نیست، چرا که هر مدیریتی خواهان بقای خودش است و با ارائه خدماتش سعی میکند افراد را جذب کند. خب در مقابل هم ما اصلاحطلبان باید اعلام کنیم که اگر ما مدیریت مجلس را در اختیار داشته باشیم، چه برنامهای خواهیم داشت. آن چیزی که بد است این است که اخلاق مجلس به سمت تجملات، رفاهیات و این مسائل گرایش یابد. این سخنم به آن معنا نیست که چیزی را که نماینده به آن احتیاج دارد، برایش فراهم نشود و شرایط به گونهای باشد که دغدغههای خانوادگی و فکری داشته باشد و نتواند سخت کار کند. خب هرکس دیگری هم روی کار آید مجبور است یکسری رفاهیات را فراهم کند این یک سوی مسئله.
اما در سوی دیگر، بله در آن روز همایش قانونگذاری عدهای پیرامون نمایندگان را میگرفتند و وعدههایی به آنها میدادند. این کار واقعاً تقبیح شده است، چرا که نمایندگان مردم در آن همایش به خاطر این مسائل جمع نشده بودند و این کار آن افراد باعث نمیشد که منتخبان مردم با شنیدن وعده وعیدها رایشان را به آقای لاریجانی بدهند.
خیلی وقتها انسان برای حفظ یک آرمان سیاسی زندان را هم تحمل میکند. این منتخبان مردم اکثرا مدارج بالا مثل دکترا دارند و در زمره اساتید دانشگاه قرار میگیرند و قطعا وسوسهها بر آنها تاثیری ندارد. وسوسهها همیشه وجود دارند مهم این است که انسان به آنها توجه نکند. مطمئنم که نمایندگان تحت تاثیر وعدههای آن روز قرار نگرفتند کما اینکه به صورت پرشور در جلسه بعدازظهر فراکسیون امید حضور یافتند. آن کسی هم که میخواهد تحت تاثیر این وعدهها قرار گیرد بهتر است که به دنبال آن مسائل برود و از نمایندگی انصراف دهد چون سرنوشت آن کسانی که با این مسائل به مجلس ورود کردند امروز مشخص است. این افراد دیگر از مردم رای نگرفتند و در مجلس دهم حضور ندارند. این افراد هم دنیایشان را از دست دادند و هم آخرتشان را.
* شما از معدود چهرههای شناخته شده مجلس دهم هستید. فکر میکنید سایر نمایندگان این مجلس با توجه به اینکه دارای سوابق سیاسی حائز اهمیتی نیستند، میتوانند از کارآیی لازم برای حل مشکلات مردم برخوردار باشند؟
** روز اولی که من کاندیدای انتخابات مجلس پنجم شدم، مگر چهره شناختهشدهای بودم؟ وقتی به من پیشنهاد کردند که بیایم و نامزد شوم خودم در توان خودم نمیدیدم به لحاظ امکانات و مشهور بودن. اما در صحنه حضور پیدا کردم و تا الان تلاش نمودم که به آن چیزی که به عنوان وظیفه مطرح است عمل کنم. قطعاً اشتباهاتی هم داشتهام ولی سعی کردم در راه باقی بمانم و مسیر را پیدا کنم. این دوستانی که آمدهاند هم باید چنین رویکردی را پیش بگیرند.
زندگی صحنه آموزش و آزمایش است. به دلیل تجربهای که در طول این سالها کسب کردهام اکنون که به ورود خودم فکر میکنم، چه در دوره پنجم و چه در دوره دهم، من همان آدم هستم اما الان دیگر میدانم که چه طور خواستههایم را اجرایی کنم.
* هنگام بستن لیست امید شائبات فراوانی به دلیل ناشناختهبودن افراد مطرح میشد که ممکن است از این لیست یک راستگویی دیگر خارج شود. نظرتان در این باره چیست؟
** من با اینکه اسم یک خانم را مطرح میکنند مخالفم، چرا که خیلی از آقایان بودهاند که 180 درجه تغییر عقیده دادهاند و در عوض خیلی از خانمها هم بوده اند که به سمت اصلاحطلبی گرایش پیدا کرده اند.
اگر یک کسی برود و لیست افراد حاضر با گرایشهای سیاسیشان در مجلس پنجم را درآورد و با افرادی که امروز در میان اصلاحطلبان حضور دارند مقایسه کند، میبینند که از آن طرف هم خیلی از خانمها بودهاند که آمده اند به سمت ما. خیلی از آقایان هم بودهاند که از اصلاحطلبی به اصولگرایی گرایش پیدا کردهاند ولی این موارد برایشان مطرح نمیشود. مرحوم دولابی اظهار میداشت که اگر یک کسی را دیدید که شب یک گناهی را انجام داد صبح او را مورد شماتت قرار ندهید شاید سحر توبه کرده باشد (!)
بهتر است ما هم در مورد شخصیت آدمها اخلاق را رعایت کنیم، اما وسوسههای دنیوی همواره وجود دارد. ما نمیتوانیم هیچ تضمینی در خصوص تغییر دیدگاه افراد داشته باشیم منتهی به نفع ماست که در دوراهی خط انبیا و خط رفاهطلبی، خط انبیا را برگزینیم. این گزینه گارانتی محکمتری دارد.
وسوسه دیگر زن و مرد نمیشناسد به خصوص در این دوره. کسانی که در این دوره در لیست امید قرار گرفتند را نباید تقبیح کنیم و در موردش قضاوت کنیم، چرا که خیلیها در این دوره به دلیل ترس و محافظهکاری با وجود برخورداری از کیفیت لازم حاضر نشدند در لیست قرار بگیرند ولی برخی از افرادی هم که در لیست امید قرار گرفتند آگاهانه آمدند تا رای بیاورند و از این طریق به منافع خودشان برسند. شاید این افراد اگر در فراکسیون اصلاحطلبان قرار بگیرند، تحتتاثیر اعضای این فراکسیون تغییر رفتار خواهند داد. زیاد نباید نگران این مسائل بود.
* کاظم جلالی و بهروز نعمتی، دونفر از اصولگرایان لیست امید تهران هستند که هنوز نیامده تغییر رفتار دادهاند. قرار بود در فراکسیون امید حضور داشته باشند، اما نیامدند و این نیامدنشان هم این موضوع را به اذهان متبادر کرد که این آقایان صرفاً با بلیت اصلاحطلبان به مجلس ورود کردند، اما با تصاحب کرسیها دوباره به زیر بیرق اصولگرایان پناه بردند. نظرتان در این باره چیست؟
** این افراد میثاقنامه را امضا نکردند. به خاطر اینکه یک تعاملی پیش بیاید و از جانب طرفداران دولت یعنی حزب اعتدال و توسعه معرفی شدند، همچنین چون در تصویب برجام نقش برجستهای داشتند، در لیست قرار گرفتند.
درباره این رفتار آنها مردم همه چیز را به خوبی میدانند. بهتر است قضاوت را به آنها بسپاریم. چون این افراد قرار نیست که یک بار در عرصه سیاسی حاضر باشند و همین 4 سال که نیست کسانی که به آنها رای دادهاند حتی در کوچه و خیابان این موضوع را خواهند شنید که این افراد چه کردند و خود مردم 4 سال دیگر جواب مستحکمی به آنها خواهند داد.
البته این مسئله را هم باید در نظر بگیریم که در درون خودمان تحمل شنیدن صدای مخالف را داشته باشیم و نشان دهیم که این سعه صدر را داریم که بشنویم و جواب بدهیم. خب نباید ما هم یک حصار سیاسی درست کنیم ما باید آزاداندیشی را در کشور رفتار کنیم، نه گفتار چون بین رفتار و گفتار فاصله است.
اگر که ما مثلا یک لیست 25 نفره ایجاد میکردیم و دقت لازم و کافی را هم داشتیم شاید امروز با چنین اتفاقاتی مواجه نمیشدیم، اما به هر حال ما هنگام بستن لیست تاکید داشتیم که یک لیست کاملا تعاملی درست کنیم. این نظر هم وجود دارد که اصلاحات نمیتوانست 50 درصد نمایندگان مردم را نادیده بگیرد. باید در اداره مجلس آزاداندیشی را در نظر میگرفت تا همه افراد بیایند و آن تکثری که ویژگی اصلاحطلبان است، در مجلس دهم نمود یابد و آرای موافق و مخالف مطرح شود و بعد هم رایگیری صورت گیرد. چرا درک یک چیز به این راحتی را با شخصیت و هویت خودمان مخلوط میکنیم. ما به اندازه کافی در میان نمایندگان اصلاحطلب از پتانسیل لازم برخوردار هستیم. نیازی نیست که به شیوههایی که رقبایمان انجام میدادند و ما تقبیح میکردیم رفتار کنیم.
یک مکالمهای هابیل با قابیل دارد. هابیل میگوید اگر تو دست دراز کنی و من را بُکُشی من دست دراز نمیکنم که تو را بکشم چون من به جهان آخرت ایمان دارم. ما هم در مقابل زرنگیها، دورنگیها، کلک زدنها نباید مقابله به مثل کنیم بلکه باید به خداوند توکل کنیم و سر حرف خودمان بایستیم و مطمئن باشیم که ما برنده نهایی این قضیه هستیم. اصلا تفاوت مذهب تشیع با سایر مذاهب در این است که امام اول ما امام علی (ع) مقابله به مثل در بدیها نمیکند بلکه روی حقیقت به هر قیمتی که شده میایستند و از حق دفاع میکنند که این یعنی بندگی و حقگرایی.
منظور من این نیست که اصلاحطلبان به سوی این افراد آغوش باز کنند آن هم برای کسانی که تکلیف خودشان با خودشان مشخص نیست بلکه قرآن میفرماید العفو. یعنی بگذر. این بدان معنا نیست که ببخش. میگوید ازش بگذر و عبور کن. چون این افراد موفق نمیشوند. آن چیزی را که وجود ندارد نباید ببینیم قدرتی که با دوز و کلک به دست بیاید وجود ندارد. براساس این آیه قرآن که میفرماید «کل من علیها فان و یبقی»، همه چیز از بین رفتنی و نابود شدنی است. رئیس دولت اصلاحات یک موقعی میگفت عمر دنیا که چیزی نیست عمر این ریاستها که دیگر تنها 4سال است یعنی برای یک مسئله بسیار ناچیز انسان نباید آن هویت شفاف و واحد خود را زیر سوال برد.
اگر در میان اصلاحطلبان بودیم، حق را هر موقع تشخیص دادیم و بیان کردیم و از هیچ چیزی نترسیدیم، نشان میدهد که ما اصلاحطلبانِ اصلاح شده هستیم. یعنی ما آن چیزی که میگوییم رقیب ما چرا انجام میدهد را نباید در درون خودمان انجام دهیم. باید همه به آرای دیگران احترام بگذاریم و به آن فکر کنیم چه در درون گروه خودمان و چه نسبت به بیرون گروه خودمان. این مهم باید یک اخلاق متعارف در میان اصلاحطلبان شود.
* مجلس دهم مجلسی است که درصدی از نمایندگان مستقل را در خود جای داده است. فکر میکنید آینده این مستقلان چه خواهد شد؟ جذب فراکسیون امید میشوند یا فراکسیون اصولگرایان؟
** ممکن است در هیچ کدام از دو فراکسیون قرار نگیرند. اما باید در نظر داشت که همیشه رایشان تعیین کننده خواهد بود اگر حق گرا باشند چون حق همیشه یک حرف نیست که ما میزنیم. قضاوت متخصص را هم شامل میشود. ممکن است تعدادی از این مستقلان در یک موضوع خاص تخصص داشته باشند که هم اصولگرایان واقعی و هم اصلاحطلبان واقعی باید به این نکات توجه کنند. رایهای سیاسی، فراکسیونی هستند ولی آنچه به زندگی مردم باز میگردد باید تخصصی و از روی علم و دانش باشد و نیازی به وزن کشیهای فراکسیونی ندارد.چون کشور را باید با علم اداره کرد و اخلاق. همان چیزی که به آن حکمت میگویند یعنی علم و اخلاق با هم باید باشد.
نباید اینطور باشد که در مورد مسئلهای فراکسیون اصلاحطلبان و امید نظری داشته باشد و اصولگرایان در مقابلش جبهه بگیرند. همیشه برآیند رای مردم به نمایندگان اعم از اصولگرا و اصلاحطلب باید حاکمیت باشد. از همین روی میتوانیم بگوییم حداقل 3 فراکسیون در مجلس آتی تشکیل خواهد شد که البته تشکیل این 3 فراکسیون هم امر مثبتی است؛ یک فراکسیون حالت متعادل کننده باید داشته باشد و اجباری نداشته باشد در جهت گیری کامل به سمت یک گروه سیاسی و رایش آزادانه باشد. مستقلان همیشه باید مستقل از گرایشات سیاسی براساس تشخیص خودشان رای دهند.
* به نظرتان این افراد به فراکسیون امید جذب میشوند؟
** اگر فراکسیون امید درست عمل کند و مستقلان هم افرادی منطقی و بر اساس مبانی درست رهبری شوند، به هم نزدیک خواهند شد.
* شما نخستین و آخرین زنی بودید که توانستید به هیئترئیسه مجلس راه یابید. آیا تصمیمی برای حضور مجدد در هیئترئیسه دارید و آیا سایر زنان مجلس دهمی توانایی حضور در ترکیب هیئت رئیسه را دارند؟
** بله، همیشه هرکسی به هر جایی که برای نخستین دفعه ورود میکند، آن دفعه میشود نخستین بارش. اگر از آن مقام و منصبی که قرار است جای بگیرد شناخت کافی و وافی داشته باشد و در درون خودش چنین احساسی را داشته باشد و ملاحظات فراکسیونی اش را هم در نظر بگیرد، میتواند کاندیدا بشود. حتی برای دفعه اول. اما باید خودش تشخیص دهدکه توانایی حضور در ترکیب هیئت رئیسه را دارد یا نه و در بخش بعدی باید توانایی هایش در جذب آراء را در نظر بگیرد. خود من با توجه به اینکه از طرف خانه کارگر هم حمایت میشوم، برای دفاع از حقوق کارگران به من این حکم شده است که حضور در ترکیب داشته باشم چون باید رای مجلس و همراهی فراکسیون را داشته باشم.
فعلا نظری نمیدهم در مورد خودم. میگویند شرفالمکان بالمکین. من در مراسمی برای تجلیل از خانم منیره گرجی دعوت شدم، دیدم که آقای محمود دعایی (مدیر مسئول روزنامه اطلاعات) نزدیک در خروجی نشسته بود. تا آخر مراسم هم حضور داشتند و به این معنی نبود که میخواهند زود فضا را ترک کنند همه خواستار آن بودند که ایشان بیایند و در راس جلسه بنشینند. توجه دلها به سمت ایشان بود. افکار عمومی این حرکت را تحسین میکند که یک انسان ارجمندی که میتواند پیشرو باشد کنار در نشسته است. این فرد یک روح بزرگ دارد و این مسائل به صندلی بالا و پایین ربطی ندارد.
* صحبتهای فراوانی در خصوص ترمیم و تغییر کابینه دولت مطرح میشود به طوری که خود اعضای دولت هم این موضوع را طرح میکنند. چقدر این مسئله را دریک سال باقی مانده از عمر دولت یازدهم محتمل میدانید؟ آیا در جلساتتان با سایر نمایندگان در این باره صحبت شده است؟
** دولت چون مسئول است باید اختیار داشته باشد و صلاح کار خودش را در درون خودش تشخیص دهد یعنی اگر دولت صلاح بداند که یک وزیری را تغییر دهد ما نباید مقاومتی داشته باشیم ولی بنا به وظایفی که داریم در مقابل وزیری که پیشنهاد میدهد نظر موافق و مخالف خود را اعلام میکنیم. باید در این معرفی مصلحت مردم و پیشرفت دولت در نظر گرفته شود چون پیشرفت دولت در رسیدن به چشمانداز 1404 است که خواسته هر ایرانی است و باید برای آن کارهای بسیار انجام بدهیم البته در این راه خیلی هم نمیتوانیم ایده آلیست باشیم چون خوبها و جوانهای نسل اول انقلاب پیر شدهاند و نسل دوم و سوم آمدهاند و برخی هم در این سونامی که در عرصه سیاست ایجاد شده کنار زده شدند و خیلیها هم به افسردگی مبتلا شدند.
بر همین اساس ممکن است برای دولت تعداد آدمهایی که میتواند جایگزین کند و یک خانه تکانی انجام دهد، کم باشد ولی بالاخره باید در درون بدنه دولت مدیریت منابع انسانی صورت گیرد و از همین نفرات باقیمانده هم بتواند به خوبی بهره ببرد. خود ما هم باید در مجلس فرد فرد وزرا را بررسی کنیم و درباره ادامه کارشان با دولت به تعامل بپردازیم.
من احتمال میدهم در حد یکی، دو وزیر تغییراتی صورت گیرد. البته باید در نظر داشت که در این یک سال باقی مانده از عمر دولت تغییر وزرا در برخی بخشها به صلاح است یا خیر. چون ممکن است در بعضی قسمتها جواب ندهد.
* باروی کارآمدن مجلس همسو با دولت به نظرتان دکتر روحانی میتواند به وعدههای داخلیاش و آن وعده خاصش جامه عمل بپوشاند؟
** چرا که نه. اگر دولت بتواند با کمک مجلس فضایی سرشار از آرامش و همکاری و صمیمیت را ایجاد کند و فضای دو قطبی را نپذیرد، میتوان به این وعدهها عمل کرد. البته بگذارید اینطور بگویم که در فضای دو قطبی هم میتوان کار کرد ولی یک قطب آن همدلی و همکاری باید باشد چون همدلی خالی به درد نمیخورد همدلی و همکاری توامان با هم مهم است. از این طریق میتواند آشتی ملی ایجاد کند.
* حال بپردازیم به چند سوال اقتصادی. شما را به عنوان یک چهره اقتصادی میشناسند. هماکنون زنان کارآفرین و صنعتگر در شمار موفقترین اعضای اتاق بازرگانی هستند. ارزیابی شما از نقش فعلی زنان در توسعه اقتصادی کشور چیست؟
** البته ما باید همواره خوبیهایمان را کم ببینیم و فاصلهمان را با حد ایدهآل درنظر بگیریم. این موضوع به معنای خودکمبینی نیست، بلکه واقع بینی است. ما هنوز تا یک نقش موثر و کاملا برجسته در پیشرانی اقتصاد کشور فاصله داریم
یعنی فکر میکنیم تا 1404 بتوانیم صندلیهای زیادی از ردیف اول را احراز کنیم حداقل در حد سیدرصدی که برای خودمان هدفگذاری کردهایم. برای رسیدن به آنجا باید از هماکنون هدفگذاری کنیم و سعی کنیم با توکل به خدا موفق شویم؛ هم در سطوح مدیریت، سیاستگذاری و پیشرانی و هم در عرصههای میانی. این قاعده مخروط است که در آن همه زنان باید کار کنند و درآمدی داشته باشند، همه زنان به خصوص خانهدارها باید در اقتصاد نقش ایفا کنند برای اینکه خانوادههایشان به رفاه بهتری دست یابند در چنین شرایطی مرد مجبور نمیشود در وضعیت سخت اقتصادی به هر کاری دست بزند.
اشتغال خانگی همیشه در کشور ما وجود داشته است یکی از مهمترین ارکان پایداری ما در همه جنگها، یورشها و غارتها همین اشتغال خانگی بوده است، چرا که خانمهای ما همواره بنکدار خانواده بودهاند یعنی به اندازه کافی ملزومات حیات را پسانداز میکردند. این نقش باید ادامه یابد. نباید بگذاریم این جایگاه از بین برود همان قدر که چهره زن ایرانی را با ابروان پیوسته و لبخند ترسیم میکنیم، آن اقتدار و محبوبیتش را باید در نظر بگیریم، امروزه نه در پشت پرده بلکه اکنون میتواند در کنار و دوشادوش همسرش باشد پشت پرده برای زمانی بود که شبیخون میزدند و زنان فاقد امنیت بودند.
* با توجه به سابقه شما در فراکسیون کارگری، به نظر شما راهکارهای افزایش اشتغالزایی و نیز افزایش امنیت شغلی در میان کارگران چیست؟
** ما حدود 60 درصد منابع متوسط و کوچکمان در حال حاضر دو مشکل اساسی دارند یا کمبود نقدینگی یا مسئله مصادره توسط بانکها یعنی در شرایط استیصال کمبود نقدینگی هستیم، چرا من این دو را از هم جدا کردم؟ چون تعدادی از کارخانجات وقتی کمبود نقدینگی دارند سریع تعطیل میکنند و وضع موجودشان را حفظ میکنند تا بیشتر از این بدهکار نشوند ولی تعدادی میآیند و بیشتر از این بدهکار بانکها میشوند و از این مرحله که عبور میکنند بانکها هم با مقررات غیرمنطقی که در محکومیت و جرایم ایجاد کردهاند باعث میشوند تا کارخانه آن قدر بدهیهایش زیاد شود که بانک شکایت کند و کارخانه را تصرف کند.
این مسئله باعث میشود که بخش عظیمی از منابع ملی که از پول نفت در اختیار بانکها قرار گرفته است بلوکه شود. درصد زیادی از بانکهای خصوصی در بانکهای دولتی سرمایهگذاری میکنند که از منابع ملی است. در حال حاضر یکی از بزرگترین مشکلات ما در ارتباط با نظام بانکی و برداشتهای غیرمنطقی است که از قانون بانکداری بدون ربا صورت میگیرد، که حتما باید در این خصوص استفسار انجام شود. این مشکلات باعث میشود که این میزان از منابع ملی بلوکه شود و برای سرمایهگذاری مجدد به رقم خیلی بیشتر از آن نیاز خواهیم داشت.
کارخانهای که امروز نیاز خودروسازی ما را برطرف میکرده توسط یک بانک الان مهر و موم و بلوکه شده و کارگرانش هم رفتهاند. قانون بیمه بیکاری هم که منابع تامین اجتماعی را هدر میدهد و همینجوری کارگران منتظر پیدا کردن کار هستند و کارفرما هم مستاصل است یعنی یک نیروی انسانی کارآفرین کشور به درجه استیصال رسیده و حجم عظیمی از منابع ملی بلوکه شده و کارگرانش هم از جای دیگر ارتزاق میکنند و منابع ملی را مصرف میکنند این سه کاملا به زیان کشور است. برای این مشکل باید یک راهحلی پیدا شود و این اختلافاتی که بین بانکها و نیروی کار ما وجود دارد توسط دولت و مجلس چارهیابی شود و در اسرع وقت این کارخانجات باز شوند و کارشان راه بیفتد تا بتوانند به نوعی آن جریمه منطقیشان را پرداخت کنند، چراکه ما مقصر این شرایط بودهایم نه کارآفرین و سرمایهگذار. بعضی جاها میگویند خود کارآفرین
و سرمایهگذار فاقد توانایی بودهاند. ممکن است افراد اینچنینی هم باشند که بدون برخورداری از شایستگی وام گرفته و ورشکست شدهاند ولی همه بدین صورت نبوده است یک کارگروهی هم وجود دارد و رسیدگی میکند به اینکه چه افرادی مقصر بودهاند و چه افرادی مقصر نبودهاند ولی در فرمول موجود هم مشکل وجود دارد و باید از طرف معاونت حقوقی ریاست جمهوری به آن پرداخته شود. اکنون یک قانونی هم به مجلس آوردهاند به عنوان قانون بانکداری بدون ربا که کارآیی لازم را ندارد. قانونی است که به تخصص و علم و دانش نیاز دارد و میخواهد با عجله آن را تصویب کند که این قانون باید نگه داشته شود تا کل آن مورد بررسی قرار گیرد. اگر این قانون تصویب شود 6 ماه آن به انتخابات برمیخورد و استقرار دولت جدید، بدینصورت حدود دو سال کشور عقب میافتد. امیدواریم شورای نگهبان این قانون را نگه دارد تا بررسی آن به مجلس دهم موکول شود.
* کاهش ساعت کاری زنان شاغل دارای فرزند زیر 6 سال، معلول یا دارای بیماری صعبالعلاج یا زنان سرپرست خانوار در مجلس موافقان و مخالفانی دارد. موافقان این طرح نقش مادری را بر هر نقش دیگری ارجح میدانند و مخالفان هم این طرح را مانع دستیابی زنان به پستهای مدیریتی و خارج شدن کم کم زنان از گردونه بازار کار با ممانعت کارفرمایان از استخدام زنان میدانند؛ شما جزء کدام گروه هستید؟
** من کلا با اولویت دادن به خانواده موافق هستم، چرا که خانواده بخشی از وجود زن است و باید فرزندان او خوب تربیت شوند. خوب تربیت شدن به معنای نازپرورده بار آوردن آنها نیست ولی تمرکز میخواهد و نیاز است تا انسان وقت بگذارد. این موضوع به توانایی مادر خانواده بستگی دارد که آیا میتواند دو تا کار را همزمان مدیریت کند یا نه، برخی میتوانند و برخی نمیتوانند. من در کودکی به مکتب قرآن میرفتم و یک معلم در آنجا داشتم که در خانه بود. ایشان با یک دست با چرخ خیاطی دستی خود کار میکرد. نوزاد شیرخوارهای هم داشت که با دست دیگرش از او مواظبت میکرد و من هم میرفتم، مینشستم جلو چرخ خیاطیاش و قرآن میخواندم و او قرائت من را تصحیح میکرد (باخنده)یعنی در آن واحد، هم مادر بود و هم صنعتگر و هم معلم. ایشان تواناییاش را داشت.
اگر کسی توانایی دارد وقتش را تنظیم کند و براساس استعداد و توانایی خودش مشغول به کار شود. چون هر کسی باید بر این موضوع آگاه باشد که کار کردن برای سلامت وجودش مفید است و کار را نباید یک پدیده تحمیلی به وجود خودش بداند ولی حد و مرز و نحوهاش را خودش انتخاب کند. از همین روی این قانون باید آزادانه باشد و فرد خودش انتخاب کند. یعنی خانمیکه بچه کوچک دارد وقت بیشتری را صرف فرزندش کند و مسئله بعدی این است که اینگونه زنان باید تامین مالی شوند یعنی وقتی یک خانم کارگری احتیاج دارد کار کند برای تامین معاش خانوادهاش اگر یک ساعت کاریاش را کم میکنیم نباید از حقوقش بکاهیم باید حقوقش را کامل دریافت کند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=37350
ش.د9500223