(روزنامه كيهان – 1395/02/28 – شماره 21345 – صفحه 5)
توجه به سبک زندگی معیار سریالهای سیما
طي سال هاي اخير، با افزايش شبکههای ماهوارهای و هجوم رسانهای بيگانه به حريم زندگي مردم ايران، جایگاه رسانه ملي نیز حساستر شده است. هرچند که تأثیر ساير رسانهها، به ویژه روزنامهها و نشریات، سایتها و خبرگزاریها و سینما در این کارزار نیز قابل انکار نیست، اما واقعیت این است که حاصل همه فعاليت هاي فرهنگي و رسانه اي كشور، از آنتن صدا و سيما در سطح جامعه گسترش و اشاعه مي يابد.
به همين دليل، رسانه ملي بيشترين قابليت را براي تحكيم اتحاد ملي و تسخير سنگرهاي رسانه اي مهاجم دارد. به همین دلایل نیز، رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار مدیران سازمان صداوسیما با ایشان، از رسانه ملی با عنوان «قرارگاه جنگ نرم» یاد کردند.
امام خامنهای در این جلسه که 20 مهر سال 94 برگزار شده بود، محور اصلی جنگ نرم دشمنان علیه کشورمان را «تغییر باورهای مردم» معرفی کردند و مسئول اصلی ایستادگی در برابر تهاجم رسانهای به مرزهای عقیدتی و فرهنگی کشور را صداوسیما معرفی کردند.
قرار گرفتن صداوسیما در خط مقدم جنگ نرم، صرفا یک فرایند تدافعی نیست. چالشهاي رسانه اي پيش روی رسانه ملی، مي تواند بستري براي بيدار كردن بسياري از استعدادهاي خفته، جاري ساختن نيروهاي تازه و فتح كردن قله هايي مرتفعتر باشد. چراکه صدا و سيما اگر قابلیت هاي بالقوه خود را بيش از پيش بالفعل کند، ميتواند بسياري از مشكلات فرهنگي، اجتماعي و سياسي كشورمان را برطرف كند.
خارج شدن روز افزون از انفعال، خنثي سازي شبیخون رسانهای و نفوذ فرهنگی غربي، واكسينه كردن جامعه در مقابل جنگ نرم و در نهايت صدور بيش از پيش ارزش هاي انقلاب اسلامي به جهان، محورهای جنگ رسانهای است که متمرکز کردن برنامههای تولیدی صداوسیما بر آنها میتواند تهدید جنگ نرم را تبدیل به یک فرصت کند. در این میان، نقش سریالها و برنامههای سرگرمکننده مهمتر است.چنانچه مجموعههای نمایشی سيما بتوانند سيماي زيباي زندگي براساس آموزه هاي ديني را بازنمايي كنند و به شكلي دراماتيك، شيوه هاي زيستي مبتني بر فرهنگ خويش را هدف آموزش قرار دهند، بسياري از مشكلات فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و سياسي ما برطرف خواهد شد.
مسئولیت صداوسیما روشن است، اما راهکارهای عملیاتی ساختن مقاومت فعال رسانهای در جنگ نرم، خیلی پیچیده و دشوار است. یکی از عواملی که حرکت صداوسیما در این عرصه را کند میکند، تناقض در انتشار پیامها و معانی است.
تناقض در سیگنالها
یکی از نقاط ضعف قابل مشاهده در برخی از برنامههای سیما، تناقض در پرداختن به سبک زندگی است.
محمدتقی فهیم، کارشناس سینما و تلویزیون در گفت وگو با گزارشگر کیهان، ابتدا به اهمیت سریالها و برنامههای نمایشی سیما اشاره میکند و میگوید: «هر چند که در سال جدید، برنامههای غیرنمایشی، مثل اخبار و برنامههای ترکیبی و گفت وگو محور، پربیننده بودند، اما اهمیت سریالها نسبت به این گونه برنامهها به مراتب بیشتر است. چون مجموعههای نمایشی، محمل اصلی ترویج فرهنگ و سبک زندگی به مردم هستند.»
این مستندساز با تأکید بر لزوم توجه بیشتر به نیازهای جامعه در سریالهای تلویزیونی میگوید: «هر چند به دلیل کمبود بودجه و تنگنای اقتصادی صداوسیما، سازندههای برخی از سریالها ناچار هستند که به سمت اسپانسر بروند، اما این روند نباید روی محتوای سریالها تأثیر بگذارد و طوری شود که قصه سریالها بهطور کامل در خدمت اسپانسرها قرار بگیرد.»
فهیم درباره تناقضهای محتوایی در برخی از سریالها میگوید: «امسال در شرایطی که از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری شده است، اما میبینیم که در سریال «قرعه» علاوه بر تبلیغ بانک به رویابافی کاذب و دست یابی به ثروت از طریق شانس و قرعهکشی پرداخته میشود. درحالی که مهمترین محور در بحث اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال زایی و رونق واحدهای اقتصادی است، جای شگفتی است که در یکی از سریالهای سیما، درست برخلاف این شاخصها، تصویرسازی میشود.
چون در این سریال به مخاطب القا میشود که اگر همچنین در سریال «زعفرانی» در میان این همه موضوع مهم، رقابت دو رستوران و قهوه خانه به عنوان یکی از محورهای درام تعیین میشود. یعنی واحدهایی که نقش چندانی در تولید ندارند و این درحالی است که وقتی قرار است درباره اقتصاد مقاومتی کار شود، بهتر است درباره رقابت دو کارخانه یا واحد تولیدی کار شود. همچنین سریالی مثل «بیمار استاندارد» که از شبکه ملی یعنی شبکه یک پخش میشد، به رغم فرم خوب اما در محتوا، هیچ نسبتی با سبک زندگی اسلامی و ایرانی نداشت. این درحالی است که در سالهای گذشته، اغلب سریالها سعی میکردند تا قصه خود را در بستر مسائل جامعه مطرح کنند. مثل سریال «پایتخت» .
وی تأکید میکند: «چنین مسائلی، بیش از هر چیزی گویای عدم شناخت نیازها و اولویتهای فرهنگی جامعه از سوی برنامه سازان و تولید کنندگان سریالهای سیماست. این مشکل هم ناشی از فقدان یا ضعف اتاقهای فکر در رسانه ملی است. به هر حال، صداوسیما به اتاقهای فکر نیاز دارد تا حداقل، نیازهای جامعه را بشناسند و موضوعات را اولویت بندی کنند تا این گونه شاهد پرداختن به مضامین بیارتباط با نیازهای روز جامعه در سریالها نباشیم.»
اختلال فیلمهای خارجی در سبک زندگی
علی اکبر رضایی، کارشناس رسانه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در گفت وگو با گزارشگر کیهان، درباره مسئله پرداختن به سبک زندگی در سریالهای تلویزیونی میگوید: «رسالت و مأموریت صداوسیما تنها پرکردن اوقات فراغت نیست، بلکه در حوزه فیلم و سریال باید آموزش شیوه زندگی براساس شاخصهای دینی و ملی در دستور کار سازندگان سریالهای تلویزیون قرار بگیرد. حداقل انتظار از سریالهای سیما، نزدیک بودن داستان و محتوا با زندگی مردم است.»
وی با بیان عدم توجه به مسئله سبک زندگی در سریالها، میافزاید: «بهطور مثال، سؤال این است که سریال «بیمار استاندارد» چه ربطی به سبک زندگی اسلامی و ایرانی دارد؟ این سریال چه الگویی از زندگی را به مخاطب خودش آموزش میدهد؟ سریال «قرعه» هم که یکی از پربینندهترین سریالهای سیما در سال جدید محسوب میشود، همه آدمها را کلاهبردار و دنبال پول و کسب سود و ... معرفی میکند.»
این کارشناس رسانه در ادامه به عدم تناسب بسیاری از فیلمهای خارجی با سبک زندگی اسلامی و ایرانی اشاره میکند و میگوید: «تلویزیون به بهانهها و مناسبتهای مختلف، حجم قابل توجهی از آنتن خود را در اختیار فیلمهای خارجی قرار میدهد. بهطور مثال، در تعطیلات نوروز اخیر، تعداد فیلمهای خارجی به نمایش درآمده از شبکههای مختلف سیما، نسبت به فیلمها و سریالهای ایرانی بسیار بیشتر بود. این درحالی است که این فیلمها، نگاه فرهنگی کشورهای مبدأ را ترویج میکنند و براساس نیازها، معیارها و ارزشهای فرهنگی جامعه ما نیستند.»
صداوسیما بر مدار جوانی
اما بدون تردید، بخش قابل توجهی از مخاطبهای تلویزیون، نسل جوان هستند. هیچ کس نمیتواند نقش رسانههای مختلف در تأثیرگذاری بر جوانان و نوجوانان را انکار کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای نیز در دیدار فرهنگیان و معلمان با ایشان به این نکته اشاره و تأکید نمودند: «من سال گذشته هم گفتم، عمل نشده، آنچنانکه باید عمل نشده؛ صداوسیما باید یک سرفصل کارى مخصوص آموزشوپرورش داشته باشد؛ آدم هاى با فکر، بنشینند برنامهریزى کنند. چند روز پیش -شاید هفته پیش- جمعى از نوجوانها و جوان هاى دانشآموز اینجا در حسینیه بودند و برایشان بنده صحبت کردم. یکىشان یک نامهاى به من داد، دیدم حرف حسابى میزند؛ نوشته بود که در صداوسیما براى کودکان برنامه هست، براى بزرگها برنامه هست، براى ما جوان هاى دبیرستانى برنامه نیست. دیدم راست میگوید، حرف درستى است. کدام برنامه را براى این جوان فراهم کردید که بتواند از آن استفاده روحى، استفاده فکرى، استفاده دینى، استفاده علمى کند. البتّه برنامههاى علمى در بعضى از شبکهها هست، اینها برنامه نیست؛ برنامهسازى باید بشود؛ هنرمندانه کار باید بشود. این هم یک دستگاه که دستگاه موظّفى است.»
پس از بیان این سخنان، رئیس وقت رسانه ملی با صدور بیانیهای اعلام کرد که صداوسیما برای رفع این دغدغههای مقام معظم رهبری، اقدام خواهد کرد.
اما محمدحسین نیرومند، کارشناس فرهنگی و مدیر عامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «با صدور اعلامیه و انتشار نامه، نمیتوان به این موضوع جامه عمل پوشاند. تنها راه حل صداوسیما برای عمل به این فرمایش رهبری این است که مدیران صداوسیما از امکانات و توان کل کشور بهره بگیرند. باید نگاه برخی از مدیران صداوسیما تغییر کند و محدود کردن همکاری خود با برخی افراد خاص را کنار بگذارند و از همه نیروهایی که دلسوز فرهنگ و هنر انقلاب هستند، بهره ببرند.»
وی تأکید میکند: «متأسفانه برخی از مدیران سیما دچار غرور کاذب هستند وبهطور طبیعی در این شرایط، از بسیاری از اهالی دغدغه مند عرصه فرهنگ و هنر، نمیتوانند بهره ببرند.»
این مدرس دانشگاه میافزاید: اشکال کار صداوسیما این است که چون حوزه مسائل اقتصادی در صداوسیما پر رنگ است، بیشتر آدمهایی جذب میشوند که انگیزههای مالی دارند. چون اهل فرهنگ و شخصیتهایی که دنبال ارتقاء فرهنگی هستند، خود را به آب و آتش نمیزنند تا در صداوسیما حضور یابند و این مدیران صداوسیما هستند که باید سراغ آنها بروند.»
نیرومند در پایان پیشنها میدهد: به نظر من مدیران صداوسیما برای یافتن راه حلها باید با گروههای مختلف فرهنگی و هنری و افراد دغدغهمند، جلسات مختلف داشته باشند و راهکارها را از آنها بگیرند.
بازشناسی هویت و همدلی ملی
«جهانگير الماسي» بازيگر پیشکسوت معتقد است که صداوسیما باید برنامههایی برای بازشناسي هويت و افزایش همدلي ملي برای نسل جوان تولید کند.
این بازیگر سینما و تلویزیون به گزارشگر کیهان میگوید: «رسانه ملي بايد در برنامههای خود، به محوریترین ارزش فرهنگی این کشور، یعنی پرستش خداوند یکتا بپردازد. همان باوري كه همواره توانسته موجب راندن بيگانگان و چپاولگران شود.»
الماسي تصريح میکند: همدلی و گردهمایی جوانان ايراني براي حراست از مرزهاي هويتي، فرهنگي و جغرافيايي كشورمان، جز با خرد و دانايي و درك منافع ملي صورت نمي گيرد. درست مثل همان اتفاقي كه در ابتداي انقلاب و در تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي رخ داد.
وی به برخی از شاخصهایی که میتوانند اولویت برنامهسازی برای جوانان و نوجوانان باشند، به این ترتیب اشاره میکند: شرح چپاولها و غارتگريهاي بيگانگان در طول تاریخ، قضاياي مربوط به کودتای 28 مرداد، موضوع نفت، شبه قراردادهاي آرامكو، اقتصاد سرمايهداري كمپرادور و دلاورها و جوانمرداني كه با اشغالگران و استعمارگردان به مبارزه پرداختند، میتوانند موضوعات خوبی برای ساخت سریال باشند.
بازیگر سریال پر مخاطب «در چشم باد» میافزاید: نمایش راههای به یغما رفتن منابع کشورشان از سوی بیگانگان در سریالها، آگاهی و معرفت جمعي نسل جوان را افزایش میدهد. اگر جوانان در آثار سینمایی و تلویزیونی این گونه موضوعات را ببینند، راه هاي نفوذ فرهنگی و اقتصادی و سیاسی، باز نخواهد شد.
الماسي در پاسخ به این پرسش که برای طرح جذاب و دلنشین این موضوعات در سریالهای تلویزیونی باید چه کرد، اظهار میدارد: اول اینکه ناظران و برنامه سازان، خودشان بايد به این گونه موضوعات اعتقاد داشته باشند. هم ایمان داشته باشند و هم در زندگي فردي و اجتماعي خويش به آنها پايبند باشند.همچنین در پرداختن به هر موضوعي در سريالها و برنامه هاي صداوسيما بايد از برخورد سطحي پرهيز كرد؛ برنامهها بايد عمق داشته باشند.
تصاوير سیما باید جلوهاي از هويت، طبيعت، معماري و حال و هواي ايراني را نمايش دهند.ضمن اینکه لازم است يك روانشناسي اجتماعي، با شناخت از هويت تاريخي و اعتقادي ما، برنامه هاي صداوسيما را نظم بدهد.الماسي همچنین به برنامههای کودک و نوجوان اشاره میکند و میگوید: «این برنامهها نياز به يك بازنگری جدي دارند. در اين برنامهها بايد به بازيها، روابط اجتماعي و ساير مسائل تربيتي دقيقتر پرداخته شود.»
http://kayhan.ir/fa/news/75102
ش.د9500354