سیاسی >>  امام و رهبری >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۲  ، 
کد خبر : ۲۹۱۸۹۳
بيانات در ديدار رئيس و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي

اولويت‌هاي مجلس دهم

مجلس شوراي اسلامي يک نهاد انقلابي و برآمده‌ي از انقلاب است؛ بايد انقلابي عمل کنيد، بايد انقلابي باشيد و بمانيد. البتّه انقلابي بودن صُوَري دارد، اَشکالي دارد؛ پريروز در مرقد امام، بنده يک مقداري در اين زمينه‌ها صحبت کردم؛ اگر بوديد يا اگر گوش کرديد يا اگر شنيديد [ميدانيد]. بالاخره انقلاب يک ضوابطي دارد، يک مباني‌اي دارد. به‌هرحال شما در قانونگذاري انقلابي عمل کنيد، در موضع‌گيري‌ها انقلابي عمل کنيد!
پایگاه بصیرت / بيانات در ديدار رئيس و نمايندگان مجلس

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح روز يکشنبه (16/3/95) در ديدار رئيس و نمايندگان مجلس دهم با تأکيد بر لزوم حفظ اقتدار، هيبت و جايگاه در رأس امور بودن مجلس شوراي اسلامي، به الزامات قانون‌گذاري خوب در مجلس اشاره کردند و با برشمردن اولويت‌هاي کاري مجلس در عرصه‌هاي اقتصاد مقاومتي، فرهنگ و سياست‌هاي داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي، گفتند:

مجلس شوراي اسلامي بايد ضمن دميدن روح آرامش در کشور، «انقلابي» باشد و در قانون‌گذاري انقلابي عمل کند و به مواضع خصمانه و مغرضانه‌ي آمريکا، واکنش نشان دهد و در مقابل سياست‌هاي استکبار ايستادگي کند.

***

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌(1)

والحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا و نبينا ابي‌القاسم المصطفي محمّد و علي آله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيما بقيةالله في الارضين.

توفيق خدمت به ملت در جايگاه نمايندگي مجلس

خيلي خوش‌آمديد برادران و خواهران عزيزي که نقش تعيين‌کننده‌اي خواهيد داشت ان‌شاءالله در پيشرفت کشور، و اجزاي تشکيل‌دهنده‌ي يکي از بزرگ‌ترين ارکان کشور و انقلاب هستيد. به همه‌ي شما تبريک عرض ميکنيم به‌خاطر اينکه اين موفّقيت را کسب کرديد و بحمدالله خداي متعال به شما اين توفيق را داد که در اين جايگاه والا قرار بگيريد.

گذر عمر و فرصت خدمتگزاري

يک جمله ابتدائاً عرض بکنيم. خب روزهاي آخر شعبان و نزديک ماه رمضان است. دلهايمان را توجّه بدهيم به رضاي الهي و مسئوليت الهي. به شما عرض ميکنم: برادران و خواهران عزيز! قدر اين موقعيت را بدانيد و بدانيد که بسيار زودگذر است؛ يعني تا چشم به هم بزنيم، چهار سال گذشته. مثل عمرمان ديگر؛ عمر ما هم همين‌جور است؛ انسان به پشت سرش که نگاه ميکند، ميبيند اين دوران مثل برق گذشت و خوشي‌ها، سختي‌ها، تلخي‌ها، شيريني‌ها، لذّتها، رنجها تمام شد. اگر در اين طومار طولاني - حالا در مورد امثال حقير هفتاد هشتاد ساله مثلاً فرض کنيد- انسان توانسته باشد يک نقطه‌اي گذاشته باشد که بتواند محاسبه کند آن را پيش خداي متعال و اميدي به آن داشته باشد، خب چه بهتر؛ امّا اگر چنانچه در اين طومار طولاني، کاري که بتوان از آن در مقابل خداي متعال دفاع کرد - [چون] انسان را محاسبه مي‌کنند ديگر- نداشته باشيم، زندگي خواهد شد خسارت؛ همان «اِنَّ الاِنسانَ لَفي خُسرٍ» اِلَّا الَّذينَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحٰت؛(۲) ايمان و عمل صالح؛ اگر اين عمل صالح و اين ايمان در اين مجموعه‌اي که از عمر ما گذشته است وجود داشته باشد، خب بله، خسارت نيست؛ به همان اندازه سود هست؛ [امّا] اگر خداي نکرده نباشد يا انسان وقتي محاسبه ميکند، ببيند ميتوان در آن خدشه کرد و مناقشه کرد، آن‌وقت کار انسان خيلي مشکل است؛ خيلي.

يکي از دولتهاي گذشته آمده بودند يک چيزي ميخواستند که درست نقطه‌ي مقابل قانون بودجه‌ي آن سال بود؛ آن‌وقت [قانون‌] برنامه نبود، قانون بودجه بود. هرچه اصرار کردند، من زيرِ بار نرفتم؛ با اينکه مشکلاتي داشتند امّا گفتم ما يک مجلسي داريم که نشسته‌اند تصميم گرفته‌اند و قانون بودجه را با اين‌همه زحمت تصويب کرده‌اند، حالا شما بيا با يک کلمه حرف، همه‌ي قانون را برگردان از اين‌طرف به آن‌طرف؛ اينکه نميشود. مجلس را بايد در رأس امور قرار داد. احترام مجلس، وقار مجلس، هيبت مجلس بايد محفوظ باشد.

دست‌هاي خالي در برابر خداوند متعال

در دعاي شريف ابي‌حمزه، حضرت [علي (ع)] عرض ميکند به خداي متعال: اَللّهُمَّ ارحَمني اِذَا انقَطَعَت حُجَّتي وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِساني وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِياي لُبّي؛(۳) آن‌وقتي که تو از من سؤال ميکني، من جوابي ندارم به تو بدهم -تفحّص ميکنند از اعمال انسان؛ انسان بايد بتواند جواب بدهد ديگر- کَلَّ عَن جَوابِکَ لِساني، زبانم بند مي‌آيد، نميتوانم جواب بدهم، وَ انقَطَعَت حُجَّتي، و استدلال من تمام مي‌شود - انسان يک استدلالهايي پيش خودش دارد ديگر: «اين کار را براي اين کردم، براي آن کردم»؛ بعد [وقتي‌] هر يک از اينها را جواب ميدهند، آدم دستش خالي ميشود از استدلال- وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِياي لُبّي، و مغز من، دل من، روح من در مقابل اين سؤالهاي پياپي که از من خواهد شد، حيران و سرگردان ميمانَد؛ اين‌جوري ميشود. بنده اين را خودم تجربه کرده‌ام، اين تجربه‌ي بنده است، حالا نميخواستم [بگويم‌]؛ ديگر حالا الان به ذهنم آمد، به زبانم آمد، عرض ميکنم.

ماجراي ترور رهبري

در سال ۶۰ که آن حادثه‌ي کذايي براي بنده اتّفاق افتاد در مسجد ابوذر، خب بيهوش شدم. بعد من را بلند کرده بودند و در حيني که من را از داخل مسجد ميبردند به طرف ماشين، دو بار سه بار به هوش آمدم و دوباره از هوش رفتم تا بعد بالاخره يکسره بيهوش شدم. در اين دو سه باري که به هوش آمدم، يک بار احساس کردم که اين لحظه‌ي آخر است، يعني کاملاً احساس کردم که لحظه‌ي مرگ است. ناگهان همه‌ي زندگي گذشته در مقابل چشمم مجسّم شد. با خودم فکر کردم که خب، حالا چه دارم براي عرضه کردن؟ هرچه فکر کردم، ديدم همه‌اش قابل مناقشه است. خب مبارزه کرديم، زندان رفتيم، کتک خورديم، درس داديم، زحمت کشيديم -اين چيزهايي است که آدم به ذهنش مي‌آيد ديگر- در آن لحظه ديدم همه‌ي اينها را ميشود با من مناقشه کنند؛ [بگويند] در فلان قضيه ممکن است يک نيت غير الهي مخلوط اين نيت شما شده؛ هيچّي؛ از بين رفت! ناگهان احساس کردم که بين زمين و آسمان معلّقم، مثل آدمي که اصلاً به هيچ‌جا دستش بند نيست. گفتم پروردگارا! وضع من اين‌جوري است، ميبيني ديگر، من ظاهراً هيچ‌چيز ندارم؛ آن‌طور که حساب ميکنم ميبينم هيچ‌چيز دستم نيست، يک‌جوري مگر خودت رحم کني. اين حالت براي انسان پيش مي‌آيد. سعي کنيم از اين موقعيتها استفاده کنيم.

عمل مجلس به وظايف قانوني و حفظ همکاري با دولت

شما موقعيت خوبي گيرتان آمده؛ چهار سال در مجلس شوراي اسلامي، جايي که اداره‌ي کشور و قانونگذاري کشور آنجا است. اهمّيت اين قانونگذاري خيلي زياد است؛ اين واقعاً همان‌طور که بارها عرض کرده‌ايم، ريل‌گذاري است. شما حرکت دولت را اوّلاً ريل‌گذاري ميکنيد، بعد با اختياراتي که قانون اساسي به شما داده -که ازجمله‌اش تحقيق و تفحّص است که در قانون اساسي تصريح شده- ميتوانيد تضمين کنيد که اين حرکت انجام بگيرد. صِرف توصيه نيست؛ برطبق قانون ميتوانيد دنبال کنيد، تحقيق کنيد، تفحّص کنيد؛ هيچ منافاتي هم با همکاري با دولت ندارد. اعتقاد بنده اين است و هميشه عقيده‌ام در همه‌ي دولتها اين بوده که مجلس بايد با دولت همکاري کند؛ امّا اين همکاري به‌معناي گذشت از حقوق مجلس نيست؛ بايستي حقّتان را استيفاء کنيد؛ تحقيق کنيد، تفحّص کنيد، مؤاخذه کنيد که چرا نشد، چرا کم شد، چرا جور ديگر شد. اين يک فرصت بسيار مهمّي است؛ اين را قدر بدانيد.

مجلس اگر نظارت کرد، جلوي لغزش نماينده را گرفت و نماينده توانست اين پاکيزگي و طهارت خودش را در طول اين چند سال حفظ کند، آن‌وقت زبانش باز خواهد بود؛ آن‌وقت ميتواند اگرچنانچه نقطه‌ي اشکالي در هرجا ديد آن را بيان کند؛ اين را بايد مجلس رعايت بکند. من خواهش ميکنم مسئله‌ي خودنظارتي، خويشتن‌نظارتي مجلس را دستِ‌کم نگيريد. اين را حفظ کنيد.

اهميت مجلس از نگاه حضرت امام(ره)

اوّل انقلاب، آن‌وقتي که صحبت انتخاب رئيس‌جمهور بود و مدام نامزدهاي مختلف مطرح ميشدند، بنده و يک نفر ديگر از دوستانمان، از تهران رفتيم قم خدمت امام -آن‌وقت ايشان قم بودند- در يک وقت تنگِ سختي هم بود، ايشان هم داخل بودند، بالاخره هرجور بود گفتيم بايد ببينيم امام را. چون امام فرموده بودند که معمّمين مطرح نشوند، نامزد نشوند براي رياست جمهوري؛ ما رفته بوديم با امام بحث کنيم، محاجّه(۴) کنيم که بگوييم نه، اين منع را شما برداريد تا آقاي بهشتي را ما مطرح کنيم؛ به نظر ما بهتر از همه، شهيد بهشتي (رضوان‌الله‌تعالي‌عليه) بود؛ رفته بوديم با ايشان بحث کنيم سر اين قضيه. يک قدري گفتيم و شنفتيم و ايشان يک چيزهايي گفت، ما يک چيزهايي گفتيم؛ بعد ايشان به ما گفتند شما برويد مجلس را نگه داريد؛ برويد دنبال مجلس؛ آن‌وقت هنوز انتخابات مجلس [برگزار] نشده بود؛ گفتند برويد سراغ مجلس، مجلس مهم است. توصيه‌شان به ما - به من و آن دوستمان- اين [بود]؛ يعني روي مسئله‌ي دولت اصرار نکنيد؛ مجلس از نظر ايشان مهم‌تر از دولت و قوّه‌ي مجريه بود.

دعا براي افزايش توفيق بندگي و خدمت

خب حالا از خدا بخواهيد؛ واقعاً کمک بخواهيد! ماه رمضان در پيش است؛ روزه فرصت است، دعا فرصت است، بيداري شبها فرصت است، نماز شبي که قاعدتاً مؤمنين در اين‌جور شبها بيشتر توفيق پيدا ميکنند بخوانند، فرصت است؛ دعا کنيد، تضرّع کنيد و از خدا بخواهيد که شما را موفّق کند در اينکه اين کار بزرگ را ان‌شاءالله بتوانيد انجام بدهيد.

خب، من چند نکته عرض ميکنم: يکي درباره‌ي اصل وظيفه‌ي مجلس است و اهمّيت مجلس؛ يکي درباره‌ي مسئله‌ي قانون است؛ يکي بخصوص در زمينه‌ي اقتصاد است؛ يکي بخصوص در زمينه‌ي فرهنگ است؛ يکي هم در زمينه‌ي سياستهاي کلّي و مسائل سياست خارجي و مانند اينها است؛ چند جمله‌ي اين‌جوري را ان‌شاءالله عرض ميکنم.

تلاش براي حفظ مباني اسلام و دستاوردهاي انقلاب

در قانون اساسي شما موظّف شده‌ايد از دستاوردهاي انقلاب و مباني اسلام دفاع کنيد؛ در سوگندتان بود. من در پيامم به شما عرض کردم(۵) اين سوگند، سوگند حقيقي است؛ يعني اگر اين سوگند نقض بشود، کفّاره دارد. سوگند خورده‌ايد که مباني اسلام را و دستاوردهاي انقلاب را حفظ کنيد؛ خب، اين چيز مهمّي است. اين کِي ممکن خواهد شد؟ آن‌وقتي که مجلس واقعاً در رأس امور باشد؛ اين کار هم دست شما است.

از قوانيني که زمينه‌ساز فساد است جلوگيري کنيد، يعني بدقّت مراقب باشيد. يکي از چيزهايي که حالا اين مخصوص مجلس ما نيست -البتّه گاهي در مجلس ما هم اتّفاق افتاده؛ چندباري بنده در اين سالها يادم هست- امّا در مجالس دنيا معمول است، [اين است که‌] يک قانوني را تصويب ميکنند و ده روز ديگر نسخ ميکنند؛ در اين ده روز، افرادي به ميلياردها ميرسند! قانون فسادانگيز. يعني اين قانون جوري است که فرض کنيد فروش يک چيزي را منع ميکنند، ورود يک چيزي را يا صدور يک چيزي را منع ميکنند، آن کسي که بايد استفاده‌ي خودش را بکند، از اين منع استفاده ميکند، بعد ده روز ديگر آزاد ميکنند؛ افراد يک‌شبه به ميلياردها ميرسند. اين قانون فسادانگيز است. ازاين‌قبيل قوانين وجود دارد؛ مراقب باشيد قانوني که گذاشته ميشود، ضدّ فساد باشد.

مجلس در راس امور

«مجلس در رأس امور» تعارف نيست که بخواهيم تعارف بکنيم؛ نه واقعاً بايد مجلس در رأس امور باشد؛ يعني تصميم بگيرد و آن تصميم اجرائي بشود. البتّه من اين را به شما عرض بکنم که در دولتهاي مختلف -هم اين دولت کنوني، هم دولت قبلي، هم دولتهاي قبلي؛ همه‌شان از بعد از رحلت امام؛ و در زمان امام، دولت خود بنده- اتّفاق مي‌افتاد يک جاهايي، در يک تنگناهايي گير ميکرديم و الان دولتها گير ميکنند که از اختيارات ولي‌فقيه استفاده ميکنند؛ اين هست، امّا در همانها هم بنده مکرّراً در نظر داشتم مراقبت بکنم تا آنجايي که ممکن است به مصوّبه‌ي مجلس خدشه وارد نشود. يکي از دولتهاي گذشته آمده بودند يک چيزي ميخواستند که درست نقطه‌ي مقابل قانون بودجه‌ي آن سال بود؛ آن‌وقت [قانون‌] برنامه نبود، قانون بودجه بود. هرچه اصرار کردند، من زيرِ بار نرفتم؛ با اينکه مشکلاتي داشتند امّا گفتم ما يک مجلسي داريم که نشسته‌اند تصميم گرفته‌اند و قانون بودجه را با اين‌همه زحمت تصويب کرده‌اند، حالا شما بيا با يک کلمه حرف، همه‌ي قانون را برگردان از اين‌طرف به آن‌طرف؛ اينکه نميشود. مجلس را بايد در رأس امور قرار داد. احترام مجلس، وقار مجلس، هيبت مجلس بايد محفوظ باشد.

هيبت و اقتدار مجلس را بايد حغظ کرد

من يک‌وقت -ظاهراً يا با آقاي لاريجاني يا يکي از رؤساي مجلس- گفتم که از اوّل مشروطه اين‌جوري بود تا وقتي رضاخان سرِ کار آمد. رضاخان که آمد، مجلس و قانون و قانونگذاري و مانند اينها همه دود شد رفت هوا؛ امّا قبل از آمدن رضاخان -که خب مسئله‌ي قانونگذاري و مجلس و مجلس شورا است و تازه هم مشروطيت سرِکار آمده بود؛ ظاهراً در دوره‌ي دوّم يا سوّم مجلس؛ بالاخره قبل از قدرت گرفتن رضاخان- رئيس مجلس مؤتمن‌الملک(۶) بود که از رجال خوشنامِ زمان قاجار است، برادر مؤتمن‌الملک، نخست‌وزير بود که مشيرالدّوله(۷) است. او هم اتّفاقاً از رجال خوشنام است؛ يعني اين دو برادر جزو رجال نسبتاً خوشنام دوره‌ي قاجار و اوّل پهلوي هستند. پس برادر بزرگ‌تر که مشيرالدّوله بود، رئيس دولت بود، نخست‌وزير بود؛ مؤتمن‌الملک -برادر کوچک‌تر- رئيس مجلس بود. رئيس دولت - نخست‌وزير- از مجلس وقت گرفت که بيايد آنجا يک گزارشي بدهد؛ مثلاً ساعت هشت صبح يک سخنراني بکند. ساعت هشت صبح شد، مشيرالدّوله نرسيد؛ مؤتمن‌الملک به ساعتش نگاه کرد، ديد پنج‌دقيقه از هشت گذشت، گفت نخست‌وزير را ديگر راه ندهيد؛ نخست‌وزير را راه ندهيد؛ پنج‌دقيقه بعد مشيرالدّوله رسيد به مجلس، راهش ندادند! اين‌جور است. نخست‌وزير پنج‌دقيقه از وقت معين تأخير کرده، رئيس مجلس که برادرش بود - برادر کوچک‌ترش هم بود- راهش نداد؛ اين يعني اقتدار مجلس، هيبت مجلس اين است؛ اين را بايد حفظ کنيد. اين دست خود شما است و شما ميتوانيد اين کار را بکنيد.

نظارت مجلس بر عملکرد خود

يکي از چيزهايي که به معناي واقعي کلمه ميتواند اين را در مجلس تأمين کند و تضمين کند، نظارت مجلس بر خويشتن است؛ من اين را در مجلس هشتم گفتم.(۸) مجلس بر خودش نظارت کند. بالاخره مجلس تشکيل ميشود از تعدادي انسان؛ ما انسانها همه‌مان در معرض خطا هستيم؛ يعني شوخي ندارد، بزرگ و کوچک هم ندارد، پير و جوان هم ندارد، همه‌مان در معرض خطا و در معرض لغزش هستيم. چه‌کسي بايد جلوي اين لغزش را بگيرد؟ خود مجلس. انواع‌واقسام لغزشها هم متصوّر است؛ مجلس اگر نظارت کرد، جلوي لغزش نماينده را گرفت و نماينده توانست اين پاکيزگي و طهارت خودش را در طول اين چند سال حفظ کند، آن‌وقت زبانش باز خواهد بود؛ آن‌وقت ميتواند اگرچنانچه نقطه‌ي اشکالي در هرجا ديد آن را بيان کند؛ اين را بايد مجلس رعايت بکند. من خواهش ميکنم مسئله‌ي خودنظارتي، خويشتن‌نظارتي مجلس را دستِ‌کم نگيريد. اين را حفظ کنيد.

دو الگوي وضع قانون

خب، يک مسئله در مورد قانون است. قانونگذاري شأن اصلي شما است منتها قانون را دوجور ميشود گذارد و وضع کرد: خوب و بد؛ ميشود خوب قانونگذاري کرد، ميشود بد قانونگذاري کرد. صرفاً هم بد و خوب بودن به اين نيست که قانون خوب باشد يا قانون بد باشد؛ نه، گاهي يک قانون خوب را شما وضع ميکنيد امّا اين وضع، بد است؛ چرا؟ براي خاطر اينکه در کيفيت وضع اين قانون رعايت دقّت نشده، انسجام با بقيه‌ي قوانين مراعات نشده، وجود وضوح در قانون رعايت نشده. اوّلاً قانون بايستي باکيفيت باشد؛ افزايش قانون، زياد بودن قانون خيلي چنگي به دل نميزند؛ بايد قانون باکيفيت باشد. حالا اينکه آقاي دکتر لاريجاني اينجا گفتند وجود تخصّصهاي مختلف، واقعاً بنده را خرسند ميکند؛ الحمدلله! وجود اين متخصّصين و افراد وارد، مطلّع و خردمند در مجلس خيلي قيمت دارد براي اين جهت؛ دقّت کنيد که اوّلًا قانون متقن باشد، قانون اتقان داشته باشد؛ يعني دلايل وضع اين قانون جوري باشد که هرکس نگاه ميکند، ببيند بله، اين قانون، قانون متقني است. همه‌جانبه‌نگر باشد؛ نگاه جزئي و بي‌توجّه به جوانب گوناگون، قانون را از حيز(۹) انتفاع مي‌اندازد. واضح باشد؛ جوري نباشد که پي‌درپي اصلاحات مکرّر لازم داشته داشته باشد، مرتّب استفساريه بيايد مجلس؛ وقتي قانون واضح نبود، وقتي جامع نبود، مرتّباً استفساريه مي‌آيد که آيا مرادتان اين بوده يا آن بوده؛ گاهي نتيجه‌ي استفساريه‌اي که مجلس صادر ميکند، نقطه‌ي مقابل مضمون خود قانون است؛ خب اين قانون، قانون خوبي نيست؛ يعني مضمون قانون ممکن است خوب باشد امّا قانونگذاري خوبي نيست، قانونگذاري بدي است. بنابراين قانون بايد کيفيت داشته باشد.

اقتصاد مقاومتي يک جدول تشکيل‌شده از خانه‌هاي متعدّد است؛ هر اقدامي که ما ميکنيم، بايد معلوم باشد که کجاي اين جدول را پُر ميکند. يک معامله‌اي دولت ميخواست بکند، دفتر ما تماس گرفتند و از آن مسئول مربوط پرسيدند که خب اين کجاي اقتصاد مقاوتي است؟ بايد تشريح کنند، بايد توضيح بدهند که اين کجاي اقتصاد مقاومتي قرار ميگيرد؛ ضدّ اقتصاد مقاومتي نباشد، خنثي هم نباشد؛ نه‌فقط ضدّيت.

تراکم قانون و افزايش کمّيت قانون، حُسن نيست، کيفيت مهم است

[همچنين‌] تعارض قوانين؛ يکي از چيزهايي که ما دچارش هستيم، مسئله‌ي تراکم قوانين است؛ اين‌قدر که در مسائل مختلف قانون داريم! حالا آقاي دکتر لاريجاني اشاره کردند به مسئله‌ي آمايش سرزمين؛ آمايش سرزمين، از زماني که بنده رئيس جمهور بودم، در هيئت دولت مطرح شد؛ زمان رياست جمهوري خود من که حالا سي سال، سي و چند سال از آن‌وقت گذشته، مسئله‌ي آمايش [سرزمين‌] در دولت مطرح شد -که روي کلمه‌ي آمايش هم بحث کرديم که اين کلمه فارسي است، چيست، ريشه‌اش چيست- و [بنا شد] دنبال کند؛ در همه‌ي دولتها هم دنبال شده، [امّا] هنوز هم [عملي‌] نشده. خب، حالا قانون هم گذاشته‌ايم، براي آمايش سرزمين قانون هم وجود دارد؛ حالا شما بيا چند قانون ديگر هم روي آن اضافه کن! راه‌هاي ميان‌بُر را بايد طي کرد. فرض بفرماييد حالا شما ميخواهيد به برکت آمايش سرزمين و آشنايي‌اي که با استعدادها و ظرفيتهاي استانها يا منطقه‌ها پيدا ميکنيد، از امکانات استانها و مناطق گوناگون کشور استفاده کنيد؛ خيلي خب، حالا [اگر] اين نشد، راه ديگري در کنار اين وجود دارد. خب، درست است که آمايش علمي، مثلاً فرض کنيد در زمينه‌ي استان خراسان اتّفاق نيفتاده امّا استاندار آنجا و مسئولين محلّي آنجا چيزي از استعدادهاي آن استان ميدانند که کسي که در مرکز نشسته آن چيز را نميداند؛ اين خودش يک فرصت است؛ از اين راه‌ها استفاده بشود. بنابراين ميخواهم اين را عرض بکنم که تراکم قانون و افزايش کمّيت قانون، حُسن نيست؛ عمده اين است که قانون کيفيت داشته باشد؛ جامع باشد.

از قوانيني که زمينه‌ساز فساد است جلوگيري کنيد

از قوانيني که زمينه‌ساز فساد است جلوگيري کنيد، يعني بدقّت مراقب باشيد. يکي از چيزهايي که حالا اين مخصوص مجلس ما نيست -البتّه گاهي در مجلس ما هم اتّفاق افتاده؛ چندباري بنده در اين سالها يادم هست- امّا در مجالس دنيا معمول است، [اين است که‌] يک قانوني را تصويب ميکنند و ده روز ديگر نسخ ميکنند؛ در اين ده روز، افرادي به ميلياردها ميرسند! قانون فسادانگيز. يعني اين قانون جوري است که فرض کنيد فروش يک چيزي را منع ميکنند، ورود يک چيزي را يا صدور يک چيزي را منع ميکنند، آن کسي که بايد استفاده‌ي خودش را بکند، از اين منع استفاده ميکند، بعد ده روز ديگر آزاد ميکنند؛ افراد يک‌شبه به ميلياردها ميرسند. اين قانون فسادانگيز است. ازاين‌قبيل قوانين وجود دارد؛ مراقب باشيد قانوني که گذاشته ميشود، ضدّ فساد باشد.

تقدم مصالح ملّي را بر مسائل منطقه‌اي در قانونگذاري

يک مسئله در مورد قانون اين است که مصالح ملّي را مقدّم بداريم بر مسائل منطقه‌اي. البتّه شماها که از مناطق مختلف کشور آمده‌ايد، خب مردم از شما توقّعاتي دارند، انتظاراتي دارند؛ انتظارات به‌طور کامل قابل قبول نيست، تاحدودي قابل قبول است، امّا اينکه حالا تصوّر کنند که شما که از آنجا آمديد، راهشان، آبشان، برقشان، بودجه‌ي دولتي‌شان، همه چيزشان حل خواهد شد، نه، خب اينکه امکان ندارد. شما قهراً خودتان را موظّف ميدانيد مقداري به خواسته‌ها و توقّعات مردم منطقه توجّه کنيد. خب، تاحدودي اشکال ندارد منتها تا آنجايي که معارض با مصالح ملّي نباشد؛ گاهي اوقات با مصالح ملّي [معارض است‌]؛ فرض کنيد در فلان استان اصرار است بر اينکه فرودگاه ايجاد بشود -خب فرودگاه از چيزهاي پُرخرج است؛ جزو موضوعات پُرخرج و زيربناهاي پُرخرج، يکي فرودگاه است- فرض کنيد فرودگاه لازم دارند. شما نگاه ميکنيد مي‌بينيد که خب اين فرودگاه براي اينجا واقعاً لازم نيست؛ بله، يک امتيازي براي آنجا است لکن خب در همسايگي آن، در اين طرفش در آن طرفش فرودگاه‌هاي نزديک هست، من‌باب مثال؛ پول مملکت را، توانايي‌هاي مملکت را، فرصتهاي کشور را صرف کنيم براي يک چيزي که اولويت ندارد! اينجا شما اين مصلحت ملّي را ترجيح بدهيد بر آن مسئله و مصلحت منطقه‌اي و محلّي. بنابراين بنده نميگويم بکلّي به خواستهاي منطقه‌اي بي‌اعتنائي کنيد، که خب چنين چيزي امکان ندارد، امّا آنجايي که با مصلحت ملّي يک معارضه‌اي دارد، حتماً مصلحت ملّي را در قانونگذاري رعايت کنيد.

استفاده از نظرات کارشناسي در قانونگذاري

يک نکته‌ي ديگري که در مورد قانون ميخواهم عرض بکنم، اين است که از کارشناسي‌ها استفاده کنيد. يکي از بخشهاي مهمّي که از کارشناسي آن ميتوانيد استفاده کنيد، بدنه‌ي دولت است. دولت در بخشهاي مختلف کارشناس‌هاي خوبي دارد. از بدنه‌ي کارشناسي دولت -حالا چه سازمان برنامه، چه جاهاي ديگر- در بخشهاي مختلف حتماً استفاده بشود؛ امّا مخصوص آنها هم نيست؛ در بيرون دولت هم الان شما ملاحظه کنيد، در زمينه‌ي مسائل اقتصادي -که حالا اجمالي عرض خواهم کرد- افرادي هستند که در دولت هم نيستند، در دانشگاهند، تدريس ميکنند يا اقتصاددانند؛ اينها کارشناسند. از بدنه‌ي کارشناسي حتماً استفاده بشود براي تصميم‌گيري‌ها.

مسئله‌ي قاچاق که اشاره کردند و بنده هم مکرّر اشاره کرده‌ام، خيلي جدّي است؛ يعني واقعاً قاچاق، خنجري است که به پشت نظام وارد ميشود. يک عدّه‌اي براي خاطر منافع شخصي خودشان، منافع کشور را با قاچاق لگدمال ميکنند؛ بايد با اين مبارزه کرد، بايد با اين مقابله کرد. البتّه بديهي است که اين مقابله آسان نيست؛ براي خاطر اينکه آن کساني که درآمدهاي ميلياردي از قاچاق دارند، به اين آساني‌ها دست برنميدارند. بايد برخورد کرد؛ اين برخورد را البتّه دولت بايد بکند، امّا پشتوانه‌ي اين برخورد دولتي، مجلس است؛ شما هستيد که بايد بخواهيد، بايد تصميم بگيريد، بايد برنامه‌ريزي کنيد. اين‌هم درباره‌ي مسائل مربوط به اقتصاد.

مطابقت قانون با اسناد بالادستي و سياستهاي کلان نظام

با اسناد بالادستي و سياستهايي هم که اعلام ميشود، سعي کنيد [قانون‌] انطباق داشته باشد. حالا مثلاً برنامه‌ي ششم در دستور کار شما است؛ خيلي هم مهم است؛ اين را من عرض بکنم. برنامه‌ي ششم فوق‌العاده مهم است؛ در مورد اين برنامه کوتاهي و اغماض و کم گذاشتن، هيچ جايز نيست؛ يعني واقعاً بايد برنامه را کامل و خوب و دقيق تمام بکنيد. خب اوضاع اوضاع خاصّي است؛ هم از لحاظ اقتصادي، هم از لحاظ سياسي؛ براي کشور الان اوضاع ويژه‌اي است و بايد برنامه‌اي که شما براي پنج سال ميگذاريد، يک برنامه‌ي به‌معناي واقعي کلمه کامل باشد. خب، طبعاً وقتي اين برنامه تنظيم شد، اين شد جزو اسناد بالادستي؛ قانون که ميخواهيد بگذاريد، با اين برنامه يا با برنامه‌هاي [ديگر] مثلاً فرض کنيد [سياستهاي کلّي] اصل ۴۴ و امثال اينها بايد تطبيق بکند.

جوانگرايي؛ فرصتي براي مجلس و قانونگذاري در کشور

خب حالا اين در زمينه‌ي قانونگذاري که حالا شما ان‌شاءالله به اين نکته توجّه ميکنيد. البتّه خب ميبينم که بعضي از دوستان در روزنامه‌ها و امثال اينها مينويسند که بله، عدّه‌ي زيادي از کساني که وارد مجلس شده‌اند سابقه ندارند و مجلس را نمي‌شناسند؛ به نظر من، اين تهديد نيست، اين فرصت است؛ اصلاً انتخابات و جابه‌جا شدن‌ها، خود يک فرصت است؛ اينکه افراد تازه‌نَفَسي بيايند در ميدان که عادت به مجلس نکرده باشند، يک عدّه هم از قبل هستند که اينها هم تجربه‌هايشان را منتقل ميکنند به اينها - يعني اين ترکيب قديم و جديد- در مجلسها يک چيز خوبي است، اين يک فرصتي است؛ از اين فرصت هرچه ميتوانيد استفاده کنيد؛ با نشاط و علاقه و خوب، با استفاده از تجربياتي که ديگران دارند. اين در زمينه‌ي مسائل مربوط به قانون که به نظر من مهم‌تر از همه چيز است.

اولويت رفع مشکلات اقتصادي

در مسئله‌ي اقتصاد؛ ببينيد برادران عزيز، خواهران عزيز! واقعاً مسئله‌ي اقتصاد يک مسئله‌ي اصلي در کشور ما است؛ نه [فقط] امروز، که خب بنده پنج شش سال است که مرتّباً روي مسئله‌ي اقتصاد تکيه ميکنم. من پنج شش سال‌ قبل از اين، در صحبت اوّل سال -عيد- گفتم ما داريم تهديد ميشويم از دو ناحيه و يکي -که شايد هم مهم‌تر بود- از ناحيه‌ي اقتصاد است.(۱۰) واقعش هم همين است؛ آن‌وقت هنوز تحريمها نبود و اِعمال نشده بود. دشمن اقتصاد را به‌عنوان يک حربه‌اي عليه ما به‌کار گرفته، ما هم شايد يک‌خرده ناشيگري کرديم و نشان داديم که از اين حربه خيلي ميترسيم و ناراحتيم؛ [لذا] او بيشتر تشجيع شده و راه خودش را پيدا کرده. علي‌اي‌حال، مسئله‌ي اقتصاد مسئله‌ي بسيار مهمّي است؛ بايد ما مسئله‌ي اقتصاد کشور را حل کنيم. البتّه اجرا به عهده‌ي دولت است؛ دولت است که بايد در ميدان و وسط ميدان کار کند، امّا شما در اين زمينه ميتوانيد خيلي کمک کنيد.

اولويت تلاش براي رفع رکود اقتصادي

تکيه‌ي مهم بايد روي مسئله‌ي رکود باشد، [روي] مسئله‌ي توليد داخلي باشد؛ توليد داخلي خيلي مهم است. من چند روز پيش بود در يک صحبتي گفتم(۱۱) هر حرکتي که دولت در زمينه‌ي مسائل اقتصادي ميکند، بايستي براي ما روشن باشد که اين کجاي اقتصاد مقاومتي قرار ميگيرد. اقتصاد مقاومتي يک جدول تشکيل‌شده از خانه‌هاي متعدّد است؛ هر اقدامي که ما ميکنيم، بايد معلوم باشد که کجاي اين جدول را پُر ميکند. يک معامله‌اي دولت ميخواست بکند، دفتر ما تماس گرفتند و از آن مسئول مربوط پرسيدند که خب اين کجاي اقتصاد مقاوتي است؟ بايد تشريح کنند، بايد توضيح بدهند که اين کجاي اقتصاد مقاومتي قرار ميگيرد؛ ضدّ اقتصاد مقاومتي نباشد، خنثي هم نباشد؛ نه‌فقط ضدّيت. بنابراين، مسئله‌ي توليد داخلي خيلي مهم است؛ علاج رکود خيلي مهم است.

اولويت رفع مشکل کمبود اشتغال

مسئله‌ي اشتغال، که وابسته‌ي به همين مسئله‌ي توليد داخلي و مانند اينها است، خيلي مهم است. همين‌طور مدام همه‌ي ما ميگوييم؛ دولتي ميگويد، مجلسي ميگويد، اقتصاددانِ آزادِ روزنامه‌اي ميگويد، که فلان‌درصد از کارخانه‌ها تعطيلند يا مثلاً کمتر از نصف ظرفيت کار ميکنند. خب بالاخره چه ميشود؟ بالاخره بايد اينها راه بيفتد، بايد کار بکند؛ اگر کار کرد، اشتغال به وجود خواهد آمد. اين خجلت و شرمندگي نظام از بيکاري جوان، از خجلت خود آن جوان در داخل خانه بيشتر است؛ اين را شما بدانيد. بنده خودم وقتي‌که به فکر اين جوان بيکار مي‌افتم [شرمنده ميشوم‌]. در بعضي از شهرستان‌ها بيکاري بالا است. البتّه ما نرخ يا به‌اصطلاح درصد بيکاري را يک‌مقداري معين ميکنيم؛ حالا دوازده درصد يا ده درصد -همين‌که حالا گفته ميشود- لکن اين ميانگين است. وقتي انسان اين را ميبيند شرمنده ميشود؛ يعني شرمندگي بنده‌ي حقير از ملاحظه‌ي اين آمار و مطالعه‌ي اين حقيقت، از شرمندگي آن جواني که بيکار ميرود خانه و دستش چيزي نيست، کمتر نيست، بلکه بيشتر است؛ اين را بايد برطرف بکنيم.

ببينيد ما در داخل کشور يک گُسلهايي داريم، گُسلهاي قومي داريم، گُسلهاي عقيدتي داريم، سنّي و شيعه داريم مثلاً فرض بفرماييد، گُسلهاي جناحي داريم -همين جناحهايي که هست، که مي‌بينيد- اين گُسلها تا مادامي که فعّال نشده، زلزله به وجود نمي‌آيد؛ اشکالي هم ندارد. بودن اختلافات اشکالي ندارد. اگر چنانچه اين گُسلها فعّال شد، آن‌وقت زلزله به وجود مي‌آيد؛ سعي دشمن در فعال کردن اين گُسلها است؛ حواستان باشد. مرتّباً دارند بر آتش اختلافات ميدمند براي اينکه آن را برافروخته‌تر و مشتعل‌تر بکنند؛ سعي کنيد اين اتّفاق نيفتد.

اولويت مبارز با مساله قاچاق

مسئله‌ي قاچاق که اشاره کردند و بنده هم مکرّر اشاره کرده‌ام، خيلي جدّي است؛ يعني واقعاً قاچاق، خنجري است که به پشت نظام وارد ميشود. يک عدّه‌اي براي خاطر منافع شخصي خودشان، منافع کشور را با قاچاق لگدمال ميکنند؛ بايد با اين مبارزه کرد، بايد با اين مقابله کرد. البتّه بديهي است که اين مقابله آسان نيست؛ براي خاطر اينکه آن کساني که درآمدهاي ميلياردي از قاچاق دارند، به اين آساني‌ها دست برنميدارند. بايد برخورد کرد؛ اين برخورد را البتّه دولت بايد بکند، امّا پشتوانه‌ي اين برخورد دولتي، مجلس است؛ شما هستيد که بايد بخواهيد، بايد تصميم بگيريد، بايد برنامه‌ريزي کنيد. اين‌هم درباره‌ي مسائل مربوط به اقتصاد.

اهميت مسايل فرهنگي

مسئله‌ي بعدي مسئله‌ي فرهنگ است. البتّه فرهنگ، در بلندمدّت، از اقتصاد خيلي مهم‌تر است؛ اقتصاد مسئله‌ي فوري و اولويت کنوني ما است، [امّا] مسئله‌ي فرهنگ يک مسئله‌ي مستمرّي است و بسيار مهم است؛ حتّي در قضيه‌ي اقتصاد هم مهم است.

احساس ولنگاري در عرصه فرهنگ

برادران عزيز، خواهران عزيز! در مسئله‌ي فرهنگ، بنده احساس يک ولنگاري ميکنم؛ در دستگاه‌هاي فرهنگي -اعم از دستگاه‌هاي دولتي و غير دولتي- يک نوع ولنگاري و بي‌اهتمامي در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در توليدِ کالاي فرهنگي مفيد که کوتاهي ميکنيم، چه در جلوگيري از توليد کالاي فرهنگي مضر که کوتاهي ميکنيم.

وظيفه‌ي ما توليد کالاي فرهنگي مفيد و جلوگيري از کالاي فرهنگي مضر است

اهمّيت کالاي فرهنگي از کالاي مصرفي جسماني کمتر نيست، بيشتر است. فرض کنيد مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلان‌جور پفک مضر است، نخوريد؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چه‌جور ضرري است، چه ميزان ضرر دارد، براي چند درصد از مردم ضرر دارد؟ اين را دائماً ميگويند، امّا ضرر فلان‌جور فيلم يا فلان‌جور کتاب يا فلان‌جور بازي رايانه‌اي يا امثال اينها را کسي جرئت نميکند بگويد که نبادا متّهم بشوند به اينکه جلوي آزادي اطّلاعات و جريان آزاد اطّلاعات را گرفته‌اند. آنهايي که اساس اين حرفها هستند، خودشان بيشتر از ما در اين مسائل سخت‌گيري ميکنند؛ اين را باور کنيد.

حالا آزادترين مناطق دنيا از لحاظ اطّلاعات، مثلاً فرض کنيد دولتهاي غربي‌اند، ازجمله آمريکا؛ از خبرهاي دقيق و روشني که از آمريکا ميرسد در کنترل اطّلاعات افراد و انگشت گذاشتن روي آن چيزهايي که دستگاه روي آنها حسّاس است، انسان واقعاً تعجّب ميکند؛ ما يک‌دهم آنها کنترل اطّلاعاتي نداريم و نميکنيم. بمجرّد اينکه [در اينجا] يک فيلمي را ممنوع کردند يا فرض کنيد که يک جريان رايانه‌اي را مثلاً محدود کردند يا ممنوع کردند، فوراً آنها سروصدا بلند ميکنند، ما هم باورمان مي‌آيد؛ ما هم باور ميکنيم که واقعاً کار خطايي کرده‌ايم. نه آقا، بايد مراقبت کرد! وظيفه‌ي ما توليد کالاي فرهنگي مفيد و جلوگيري از کالاي فرهنگي مضر است. بنده در اين زمينه احساس يک ولنگاري‌اي ميکنم؛ بايد اين را شماها در نظر داشته باشيد و اهمّيت بدهيد.

انقلابي عمل کردن در مجلس

در مورد سياستها. خب شما که مجلس شوراي اسلامي هستيد، يک نهاد انقلابي هستيد؛ مجلس شوراي اسلامي يک نهاد انقلابي و برآمده‌ي از انقلاب است؛ بايد انقلابي عمل کنيد، بايد انقلابي باشيد و بمانيد. البتّه انقلابي بودن صُوَري دارد، اَشکالي دارد؛ پريروز در مرقد امام، بنده يک مقداري در اين زمينه‌ها صحبت کردم؛(۱۲) اگر بوديد يا اگر گوش کرديد يا اگر شنيديد [ميدانيد]. بالاخره انقلاب يک ضوابطي دارد، يک مباني‌اي دارد. به‌هرحال شما در قانونگذاري انقلابي عمل کنيد، در موضع‌گيري‌ها انقلابي عمل کنيد؛ موضع‌گيري‌ها هم دوجور است: يکي موضوع‌گيري‌هاي شخصي شما است که در نطقهاي شما خودش را نشان ميدهد، يکي موضع‌گيري‌هاي عمومي است. مجلس نهم در اين جهت انصافاً کارنامه‌ي خوبي داشت. در جهت مقابله و مواجهه‌ي با جريانهاي معارض و متعرّض سياسي عليه انقلاب، بايد موضع‌گيري داشت، بايد موضع داشت.

عدم انفعال مجلس در برابر دشمن

شما ببينيد، مثلاً فرض کنيد حالا کنگره‌ي آمريکا - دولت آمريکا که قطعاً رفتارش با ما کاملاً خصمانه است؛ يعني اين را که بنده عرض ميکنم، نه متعصّبانه است، نه از روي حدس و گمان است، [بلکه‌] از روي اطّلاعات روشن و دقيق عرض ميکنم؛ دولت آمريکا برخوردش با جمهوري اسلامي بشدّت خصمانه است- اعتراض دارد به دولت آمريکا که شما با ايران مدارا ميکنيد؛ مرتّب هم قطعنامه صادر ميکنند و حرف ميزنند و چه ميکنند. خب چه کسي بايد جواب اينها را بدهد؟ چه کسي بايد به ميدان اينها بيايد؟ چه کسي بايد دهان اينها را ببندد؟ دشمن در عرصه‌ي سياسي روي عکس‌العمل‌ها محاسبه ميکند. اگر او يک‌چيزي گفت و شما ساکت شديد، يک‌جور حساب ميکند؛ اگر ساکت شديد و سرتان را هم پايين انداختيد، يک‌جور حساب ميکند؛ اگر ساکت شديد و سرتان را پايين انداختيد و نُچ‌نُچ هم کرديد با خودتان، يک‌جور حساب ميکند؛ [امّا] اگر سرت را بالا گرفتي و جواب دادي، يک‌جور ديگر حساب ميکند. اگر دشمن احساس بکند که شما منفعل هستيد، اهل عقب‌نشيني هستيد، کوتاه نمي‌آيد. اصلاً در عالم سياست «کوتاه‌آمدن» نيست، مي‌آيند جلو مرتباً زياده‌خواهي ميکنند؛ در قضاياي مختلف، که حالا همين قضيه‌ي مذاکرات هسته‌اي آخري‌اش است؛ مي‌بينيد ديگر! مرتّب دارند مطالبه ميکنند، زيادي ميخواهند، تهديد ميکنند. همان حرفهايي که آن زمان راجع به حرکت هسته‌اي و غني‌سازي و بيست درصد و مانند اينها ميگفتند که [گزينه‌ي‌] جنگ روي ميز است و از اين حرفها -که پي‌درپي ميگفتند- حالا باز همان حرفها را دوباره دارند تکرار ميکنند؛ هم دولتي‌هايشان دارند تکرار ميکنند، هم مجلسي‌هايشان تکرار ميکنند، هم نامزدهاي رياست‌جمهوري آينده‌شان تکرار ميکنند؛ اين دو سه نامزدي که حالا در صحنه‌اند و باقي مانده‌اند، اينها هم حتّي تکرار ميکنند که ما اگر سرکار بياييم، اين کار را ميکنيم، اين کار را ميکنيم!

. قانونگذاري شأن اصلي شما است منتها قانون را دوجور ميشود گذارد و وضع کرد: خوب و بد؛ ميشود خوب قانونگذاري کرد، ميشود بد قانونگذاري کرد. صرفاً هم بد و خوب بودن به اين نيست که قانون خوب باشد يا قانون بد باشد؛ نه، گاهي يک قانون خوب را شما وضع ميکنيد امّا اين وضع، بد است؛ چرا؟ براي خاطر اينکه در کيفيت وضع اين قانون رعايت دقّت نشده، انسجام با بقيه‌ي قوانين مراعات نشده، وجود وضوح در قانون رعايت نشده.

پرهيز از ايجاد اختلاف و فعال سازي گسل‌هاي جامعه

يک نکته‌اي که [بايد] خيلي به آن دوستان توجّه بکنند: ببينيد ما در داخل کشور يک گُسلهايي داريم، گُسلهاي قومي داريم، گُسلهاي عقيدتي داريم، سنّي و شيعه داريم مثلاً فرض بفرماييد، گُسلهاي جناحي داريم -همين جناحهايي که هست، که مي‌بينيد- اين گُسلها تا مادامي که فعّال نشده، زلزله به وجود نمي‌آيد؛ اشکالي هم ندارد. بودن اختلافات اشکالي ندارد. اگر چنانچه اين گُسلها فعّال شد، آن‌وقت زلزله به وجود مي‌آيد؛ سعي دشمن در فعال کردن اين گُسلها است؛ حواستان باشد. مرتّباً دارند بر آتش اختلافات ميدمند براي اينکه آن را برافروخته‌تر و مشتعل‌تر بکنند؛ سعي کنيد اين اتّفاق نيفتد. شما عقيده‌ات را داشته باش؛ يکي جناح «الف» است، يکي جناح «ب» است، يکي جناح فلان است، خب باشند، اشکالي هم ندارد. امّا اگر چنانچه اين به يقه‌گيري و کشمکش زباني [منجر شد] که کشمکش زباني هم گاهي به کشمکش يدي منتهي ميشود -«فَإنَّ الحَرب اوّله اللسانُ»؛(۱۳) همه‌ي جنگها غالباً از زبان شروع ميشود- [ايراد دارد]. خب، مراقب باشيد دشمن اين گُسلها را فعّال نکند. يکي از نقاط مهم اين است. هيچ اشکال ندارد که شما در مجلس در فلان قضيه‌ي سياسي، طبق همان نگاه و بينش سياسي خودت رأي بدهي، ديگري هم طبق سياست خودش؛ امّا اين را به دعوا نکشانيد، به اختلاف نکشانيد، عين همين قضيه را من بين دولت و غير دولت قائلم؛ از جمله دولت و مجلس، دولت و مردم. ممکن است مردم سياستهاي يک دولتي را قبول نداشته باشند -يا اغلبِ سياستهايش را، يا همه‌ي سياستهايش را، يا بعضي از سياستهايش را- اشکالي ندارد. کيست که مخالف نداشته باشد؟ کيست که معترض و منتقد نداشته باشد؛ همه‌ي ماها مخالفيني داريم، معترضيني داريم، منتقديني داريم؛ ايرادي هم ندارد. ايراد آنجايي است که اين مخالفت به يقه گرفتن يکديگر منتهي بشود؛ اين را مراقب باشيد که در مجلس انجام نگيرد؛

آثار مجلس آرام و مجلس پرتنش

اگر در مجلس تشنّج به وجود بيايد -همچنان‌که در بعضي از دوره‌ها داشتيم که تشنّج در مجلس به وجود مي‌آمد- اين تشنّج سرريز ميشود روي ملّت، در داخل مردم تشنّج ايجاد ميکند؛ ولو از لحاظ رواني. اگر در مجلس آرامش باشد، اين آرامش سرريز پيدا ميکند بر مردم و اين آرامش خيلي مهم است؛ هُوَ الَّذي اَنزَلَ السَّکينَةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ لِيزدادُوا ايمانًا مَعَ ايمانِهِم.(۱۴) خاصيت سکينه اين است؛ سکينه يعني همان آرامش، آرامش روحي؛ طوفاني نبودن. اين موجب ميشود که «لِيزدادُوا ايماناً مَعَ ايمانِهِم»، فرصت افزايش ايمان به انسان ميدهد؛ اين خيلي چيز مهم و با اهمّيتي است.

ايستادگي جمهوري اسلامي در برابر نقشه‌هاي دشمن براي منطقه

خب، دشمن در سطح افکار عمومي دنيا سعي ميکند ايران اسلامي را متّهم کند، در سطح داخلي ما سعي ميکند گُسلها را فعّال کند، در سطح منطقه -اين منطقه‌ي غرب آسيا- سعي دشمن اين است که نقشه‌هاي حسّاس و مهم خودش را براي اين منطقه‌ي حسّاس پيش ببرد و مانع را -که عبارت است از ايران اسلامي که مانع از تحقّق نقشه‌هاي او است- خنثي کند؛ سعي دشمن اين است. در مورد عراق اينها نقشه دارند، در مورد سوريه نقشه دارند، در مورد فلسطين نقشه دارند، در مورد لبنان نقشه دارند؛ نقشه‌هاي مشخّص. يک روزي از دهنشان در رفت، اسم خاورميانه‌ي جديد و خاورميانه‌ي بزرگ را آوردند؛ آن خانمي که رأس سياست خارجي‌شان بود، آن سالها گفت. اشتباه کردند؛ [امّا] گفتند. اين به تعبير آنها «خاورميانه» -که اين تعبير، تعبير غلطي است و کاملاً از فکر و ايده و ذهن متکبّر غربي برميخيزد، يعني هرچه به غرب نزديک است و به اروپا نزديک است، اين اسمش خاور نزديک است؛ هرچه دور است، خاور دور است؛ هرچه وسط است، خاور ميانه است؛ يعني معيار اروپا است، حالا آسياي به اين عظمت معيار نيست- که آنها حالا به تعبير خودشان «خاورميانه‌ي بزرگ» و «خاورميانه‌ي جديد» گفتند، آنها براي اين منطقه برنامه دارند؛ علّتش هم اين است که اين منطقه بسيار حسّاس است از لحاظ مختلف؛ از لحاظ وجود مسلمانها، وجود اسلام، از جهات وجود رژيم صهيونيستي، از جهت وجود منابع عظيم نفتي در اينجا، از جهت وجود آبراه‌هاي مهمّ دنيا در اينجا -تنگه‌ي هرمز اينجا است، تنگه‌ي باب‌المندب اينجا است، چند تنگه‌ي مهم در اين منطقه است؛ اين تنگه‌ها خيلي مهم است در دنيا، از لحاظ جغرافياي سياسي بسيار مهم است، از لحاظ راهبردي خيلي مهم است- لذا روي اين منطقه حسّاسند؛ برنامه دارند، نقشه دارند؛ نقشه‌هايشان را ميخواهند بي‌مانع و بي‌دردسر دنبال کنند.

مراقب باشيد حرف شما و عمل شما به هدفهاي آمريکا کمک نکند. ما گاهي در گذشته مواردي را داشته‌ايم که نماينده‌ي مجلس يک حرفي زده که اين حرف، صددرصد در خدمت هدفهاي رژيم صهيونيستي بوده. يعني صددرصد، نه نود درصد! کأنّه درست حرفهاي آنها را ديکته کردند به او و او اينجا منعکس کرده. داشته‌ايم از اين قبيل مواردي، البتّه بندرت؛ مراقب باشيد چنين چيزهايي پيش نيايد.

جمهوري اسلامي حالا وارد شده و جلوي نقشه‌هاي اينها را گرفته؛ عراق را ميخواستند ببلعند؛ جمهوري اسلامي نگذاشته. اينها از اين ناراحتند؛ نقشه‌هايشان به هم خورد؛ اينها ميخواستند عراق را ببلعند. عراق خيلي کشور ثروتمندي است؛ ميدانيد؟ عراق خيلي ثروتمند است؛ اينها ميخواستند عراق را ببلعند و با تسلّط بر عراق، ايران را دائماً تهديد کنند. همچنان‌که از شرق، جور ديگري ميخواستند تهديد کنند؛ هدفشان اين بود. سياستهاي جمهوري اسلامي مانع شده و نگذاشته. خب، اينها درصددند که اين مانع را برطرف کنند؛ شبيه همين قضيه در سوريه است، شبيه اين قضيه در فلسطين است؛ سياستها اينها است؛ مقابل اين سياستها بايستي بِايستيد. چهره‌ي استکبار را افشا کنيد؛ حقايقي را که در مورد استکبار و نظام سلطه در اختيار شما قرار دارد يا قرار ميگيرد افشا کنيد، بگوييد؛ فضا درست کنيد؛ در نطقهايتان، در موضع‌گيري‌هاي عمومي.

مواضع اعلاميتان در خدمت دشمن نباشد

و مراقب باشيد حرف شما و عمل شما به هدفهاي آمريکا کمک نکند. ما گاهي در گذشته مواردي را داشته‌ايم که نماينده‌ي مجلس يک حرفي زده که اين حرف، صددرصد در خدمت هدفهاي رژيم صهيونيستي بوده. يعني صددرصد، نه نود درصد! کأنّه درست حرفهاي آنها را ديکته کردند به او و او اينجا منعکس کرده. داشته‌ايم از اين قبيل مواردي، البتّه بندرت؛ مراقب باشيد چنين چيزهايي پيش نيايد.

دعاي خير رهبري براي مجلسيان

خب، خيلي طولاني شد؛ بنده بنا ندارم معمولاً در اين جلسه زياد صحبت کنم. ان‌شاءالله که خداوند شماها را موفّق بدارد و کمکتان کند. ما شما را دعا ميکنيم؛ همين‌طوري که آقاي دکتر لاريجاني گفتند دعا [کنم‌]، واقعاً من دعا ميکنم شما حضرات را، برادران و خواهران را؛ شما هم ما را دعا کنيد تا ان‌شاءالله بتوانيم اين باري را که بر دوشمان است که بار سنگيني است و بار آساني نيست، برداريم.

پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد موجبات رضايت خودت از ما را فراهم کن؛ ما را بر کسب رضايت خودت موفّق بفرما؛ قلب ولي‌عصر (ارواحنافداه) را از ما راضي و خشنود کن؛ شهداي عزيز ما را با پيغمبر محشور کن.

والسّلام عليکم و رحمةالله‌

۱) در ابتداي اين ديدار -که به‌مناسبت آغاز به کار دهمين دوره‌ي مجلس شوراي اسلامي برگزار شد- آقاي دکتر علي لاريجاني (رئيس مجلس شوراي اسلامي) مطالبي بيان کرد.

۲) سوره‌ي عصر، آيه‌ي ۲ و بخشي از آيه‌ي ۳؛ «که واقعاً انسان دستخوش زيان است. مگر کساني که گرويده و کارهاي شايسته کرده‌اند...»

۳) مصباح المتهجّد، ج ۲، ص ۵۹۲

۴) بحث و گفتگو کردن همراه با استدلال‌

۵) پيام به‌مناسبت آغاز به کار دهمين دوره‌ي مجلس شوراي اسلامي (۱۳۹۵/۳/۴)

۶) حسين پيرنيا

۷) حسن پيرنيا

۸) بيانات در ديدار رئيس و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي (۱۳۹۰/۳/۸)

۹) جايگاه‌

۱۰) از جمله، بيانات به مناسبت حلول سال ۱۳۸۶ هجري شمسي‌

۱۱) بيانات در مراسم بيست‌وهفتمين سالگرد رحلت امام خميني (۱۳۹۵/۳/۱۴)

۱۲) بيانات در مراسم بيست‌وهفتمين سالگرد رحلت امام خميني (۱۳۹۵/۳/۱۴)

۱۳) مصرعي از يک بيت عربي با اندکي اختلاف‌

۱۴) سوره‌ي فتح، بخشي از آيه‌ي ۴؛ «او است آن کس که در دلهاي مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ايماني بر ايمان خود بيفزايند. ...»
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات