تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۴  ، 
کد خبر : ۲۹۱۹۲۲
پايان سكوت محمدعلي رامين

نگذاشتم، ايران آن روز به سوريه تبديل شود!

پایگاه بصیرت / مطهره شفيعي

(روزنامه آرمان – 1395/02/11 – شماره 3026 – صفحه 6)

بيش از اينكه در زمان امام جمعه بودنش در دهه ۶۰ و حتي دبيركلي‌اش در بنياد جهاني بررسي هولوكاست شناخته شده باشد از آن زمان نامش بر سر زبان‌ها افتاد كه اظهارات متفاوتی بر زبان آورد و در قامت معاون مطبوعاتي وزير ارشاد در سال ۸۸ خواستار توقيف بسياري از نشريات شد. از زمان برگزاری «نخستین همایش جهان پس از آمریکا» که در تابستان سال۱۳۸۱ در دانشگاه تهران برگزار شد او به شدت مورد تهاجم رسانه های داخل و خارج قرار گرفت؛ آن موقع کسی هنوز احمدی نژاد را نمی شناخت. موضوع دبیرکلی بنیادجهانی بررسی هولوکاست از پاییز ۱۳۸۵ مطرح بود؛ یعنی ۳سال قبل از معاونت مطبوعاتی و سخنان او در آن مقطع در نشریات اروپا و آمریکایی منتشر شده است، از سوی دیگر آن‌طور كه در ويكي‌پديا آمده است: «شهرت وي به دليل صدور حکم ۹ لغو امتياز، ۱۵ توقيف و ۶۱ تذكر كتبي بود كه در حدود ۱۳ ماه حضور به عنوان معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد دولت دهم توسط او انجام گرفت».

بدون تعارف محمدعلي رامين را نمي‌شود در گروه‌هاي سياسي تعريف كرد چرا كه عقايدش در نزد اصلاح‌طلبان قابل قبول نيست و برخي اصولگرايان كه در ابتدا رفيق گرمابه و گلستان او بودند به تدريج از اطرافش دور شدند كه برخي از آنها حمايت و دفاع از مرد اهوازي را براي آينده سياسي خود مناسب نمي‌ديدند، بنابراين در دوستي خود با او تجديدنظر كردند و رامين چهره سياسي مستقل با مواضع عجيب ماند! گرچه او داراي ديدگاه‌هايي بود كه دو جناح سياسي كشور آن را نمي‌پسنديدند اما او بر مواضع خود استوار ماند و براي حفظ ديدگاهش تنهايي و طرد شدن را پذيرفت اما به هر حال نامش نه براي ديدگاه‌هايش كه بيشتر به‌واسطه توقيف نشريات در زمان مسئوليت او، ازدواج فرزند و شايعه دو مليتي بودن نوه‌اش در اذهان مانده است.

او آنچنان اهل مصاحبه نيست اما اگر نماينده رسانه‌اي را براي مصاحبه دعوت كند به‌طور مفصل با او سخن مي‌گويد به نحوي كه چندي قبل كه «آرمان» براي مصاحبه با او به دانشگاه پيام‌نور رفته بود حدود ۷ ساعت در آن دانشگاه حضور داشت به طوری كه نهار در سلف دانشگاه پيام نور صرف شد و نماز مغرب و عشاء هم در آنجا خوانده و ساعتي پس از آن، اتمام مصاحبه اعلام شد! به ‌ميهمانانش احترام مي‌گذارد اما سوالاتي مطرح مي‌كند كه فلسفي يا عجيب است و نياز به زمان براي پاسخ دارد. به هر حال پس از پايان حضور او در وزارت ارشاد ترجيح داد سكوت كند و كمتر مصاحبه كرد. حتي زماني كه خبر ازدواج فرزندش با مهناز افشار منتشر و حاشيه‌سازي زيادي داشت او سكوت كرد تا اينكه در روز آخر هفته رامين در يك كانال تلگرامي با موضوعاتي درباره خود مواجه شد كه لازم ديد سكوتش را شكسته و به شايعات پاسخ دهد، هر چند برخي بخش‌ها با اطلاعات منتشر شده در زمان مسئوليت او در وزارت ارشاد همخواني ندارد.

نوه‌ام دوتابعيتي نيست

او به درخواست آن گروه تلگرامي به شايعات پاسخ داده است و البته در ابتدا تاكيد كرده كه آن گروه و اعضايش خودشان را درگير حواشي نكنند. به نظر مي‌رسد اين خواست رامين به اين دليل بوده كه در چند سال اخير اين حاشيه‌سازي‌ها براي او و خانواده‌اش مشكل‌آفرين شده است كه ادامه و زماني كه نوشت «مثلا نشر اكاذيب عليه اين و آن، چه سودي دارد و كدام مشكل جامعه ما را برطرف مي‌كند» اين گمانه را تقويت كرد. او البته تاكيد دارد كه پاسخ به شبهاتي كه آنها را تكراري و دروغ‌هاي عجيب و غريب مي‌خواند هيچ سودي ندارد. يكي از شايعاتي كه درباره خانواده رامين مطرح شد، دوتابعيتي بودن نوه او بود و مطرح شد مهناز افشار در آمريكا فرزندش را به دنيا آورده كه بتواند تابعيت آنجا را دريافت كند كه البته اين شايعه پيش از رامين از سوي عروس او اين‌چنين تكذيب شده بود: «اين دروغ زايمان در آمريكا را از كجا آوردند نمى‌دانم. من نه فرزندم را در آمريكا به دنيا آوردم و نه دنبال تابعيت و شناسنامه آمريكايى بودم.» و حالا رامين هم گفته است: «آيا شما نمي‌دانيد كه در خانواده بنده هيچ فرد دوتابعيتي وجود ندارد؟» تكذيب دوتابعيتي بودن اعضاي خانواده رامين تنها يك بخش از شايعات بود و او ترجيح داد درباره توقيف تعداد زيادي نشريه در زمان حضورش در معاونت مطبوعاتي هم اين‌چنين توضيح دهد: «آيا شما نمي‌دانيد كه هيات نظارت بر مطبوعات شامل هفت نفر اشخاص حقوقي و مستقل هستند و اصولا معاون مطبوعاتي، در اين هيات فقط دبير جلسات بوده و حتي حق رأي هم ندارد و به همين دليل، موضوع ديكتاتوري بنده در دوران معاونت مطبوعاتي، يك سخن جاهلانه يا مغرضانه است» و در بخش بعدي مخاطبانش را كه هنوز از توقيف نشريات دلگير هستند خطاب قرار مي‌دهد و مي‌پرسد: «آيا شما نمي‌دانيد كه تمام تلاش بنده اين بود، تا شخصا رسانه‌ها را مطابق قانون هدايت كنم و آنها را از درگير شدن با برخي دستگاه‌ها مراقبت و محافظت كنم».

نكته قابل تامل اينكه در بخش بعدي از هزينه‌اي مي‌گويد كه براي دفاع از مطبوعات پرداخته است، البته باز هم در انتهاي اين توضيح فراموش مي‌كند كه در توقيف نشريات مشغول ايفاي نقش پليس خوب است، چون اين‌گونه شروع كرد كه «البته نمي‌دانيد كه به خاطر اين مساله اخير چقدر مورد شماتت مسئولان مربوطه قرار داشتم»، بعد به راميني كه براي افكار عمومي بيشتر آشناست تبديل مي‌شود و مي‌گويد: «ولي به هر حال در همان سال فتنه بزرگ و بحران استثنائي نظام اسلامي كه بخشي از رسانه‌ها، معركه‌گردان حوادث تلخ بودند، نظير ماه‌هاي قبل‌تر، رسانه‌نگاران در دوره بنده به زندان نيفتادند يا به دشمن پناهنده نشدند و فضاي كشور آرام و روابط رسانه‌ها با حاكميت صميمانه‌تر و معقول‌تر شد و اعتماد از دست رفته تا حدودي ترميم گرديد» و اظهارات بعدي او سبب شد تا برخي به حافظه خود رجوع كنند و البته كمتر يادشان آمد كه رامين از چه اقداماتي اينچنين به فداكاري اشاره مي‌كند: «تفاوت‌هاي آشكاري که در آن دوره احساس شد، به خاطر مديريت صريح و فداكارانه‌اي بود كه بنده پذيرفتم تا خلاف معاونان قبل و بعد از خودم، تمام تصميمات هيات نظارت را شخصا هم ابلاغ و هم اعلان عمومي كنم؛ روزانه و بدون اعلام قبلي به رسانه‌ها شخصا سر بزنم و مسائل را از نزديك مشاهده و همانجا حل و فصل كنم و هرگز برخي مقامات را با رسانه‌ها درگير نكنم.»

«زيرآب زدن‌هاي موذيانه» را به ديگران سپردم

رامين دل پري دارد و مي‌گويد: «اگر همه اينها مديريت ناشيانه يا ديكتاتوري بوده است، پس همه بدانند كه بنده مديريت «بده و بستان» و «زيرآب زدن‌هاي موذيانه» را به ديگران سپرده و هيچ انتظار مديريتي در اين مجموعه‌ها را ندارم». رامين گرچه يك چهره سياسي فعال نيست و از جريان انتخابات هم به دليل دور شدن از جريان اصولگرايي سنتي بهره‌اي ندارد اما به هر حال با وجود داشتن فرزند با گرايش سياسي اصلاح‌طلبانه بايد خط و مرز خود را با اصلاح طلبان اين‌گونه نشان دهد: «حقير افتخار مي‌كنم كه از قانون عدول نكردم، نه براي اصلاح‌طلبان و نه براي اصولگرايان؛ دليل اين سخن آن است كه بعد از مهار جريان ضدانقلابي موسوم و منسوب به اصلاح‌طلبان كه تعدادي فرصت‌طلب و تاجرمسلك بودند كه سياسيون را فقط به بازي مي‌گرفتند، برخي از همان نوع، ولي با عنوان اصولگرا انتظار ويژه‌خواري داشتند كه چون مقاومت بنده را پس از مهار رقيب رسانه‌اي خود مشاهده كردند، آن چنان بزرگوارانه در بولتن‌هاي خود بنده را تخريب كردند كه دكتر احمدي‌نژاد ناچار به بركناري حقير شد»، پس در اينجا نشان داد كه ارتباطش با احمدي‌نژاد پابرجاست و در بياني عجيب اصلاح‌طلبان را در بركناري‌اش موثر دانست. او پس از انتقاد از اصلاح‌طلبان، خودش را مصلح سياسي ترسيم مي‌كند و مي‌گويد: «پس اصلاح‌طلبان بدانند كه ضمن حفظ مواضع انقلابي و ارزشي خودم، خيرخواه آنان بودم و اصولگرايان هم بدانند كه اين كمترين بنده ناچيز و روسياه پروردگار، هرگز به هيچ كس باج نداده و نخواهم داد.»

شايعه‌پراكني عليه فرزندم باج‌خواهي است

او به موضوع فرزندش و ازدواج او با مهناز افشار هم اشاره كرده و گفته است: «منتقدان و مخالفان و دوستان كريم حقير هم بدانند كه تخريب و شايعه‌پراكني عليه فرزندم نيز كار باج‌خواهاني است كه يا به بهانه بنده، فرزندم را مورد محبت قرار مي‌دهند يا به بهانه فرزند، پدرش را با انواع توهين و تحقير و تمسخر، نوازش مي‌كنند، اين شايعه‌سازي‌ها ممكن است آرامبخش دل‌هايي منتقم باشد، ولي بعد از اين ايام كوتاه دنيا، روزگار حساب و كتاب هم فرا خواهد رسيد. او در پايان هم آورده است: «چهارماه پرآشوب بعد از شروع فتنه ۸۸، بنده رسالتي را براي نظام مقدس اسلامي و دولت مطلوب خودم در جهت آرامش رسانه‌ها و امنيت ملي و پيشرفت مملكتم، احساس كردم و براي انجام آن، اگر آبرويي داشتم، هزينه كردم و خداي رحمان و رحيم را هزاران بار شاكرم كه در حد ناچيز خودم، نگذاشتم ايران آن روز به سوريه امروز تبديل شود.»

http://armandaily.ir/fa/Main/Detail/150024

ش.د9500479

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات