تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۹  ، 
کد خبر : ۲۹۲۰۴۷
پاسخ «جوان» به جوابیه صادق زیباکلام

شما رسالتي جز مبارزه با آرمان‌هاي امام(ره) نداريد!

(روزنامه جوان ـ 1394/10/06 ـ شماره 4709 ـ صفحه 2)

در پي چاپ مطلبي با عنوان «زيباكلام، امام و سيدحسن خميني» در ستون سايه روشن صفحه 2 روزنامه جوان به تاريخ 30 آذر 94 كه در آن با آوردن مصاديقي، مواضع وي در تضاد آشكار با انديشه‌هاي امام خميني (ره) ارزيابي شده بود، دكتر زيبا كلام روز گذشته با ارسال جوابيه‌اي تفصيلي بار ديگر ادعاهاي جوان را تأييد كرد و مدعي شد مبارزه امام خميني با رژيم شاه نه براي نابودي اسرائيل، امريكا، انگلستان و صدور انقلاب بود كه براي تحقق آزادي بيان، آزادي انديشه و ... اين دست مطالبات بود!

از آنجا كه جوان بر اساس قانون مطبوعات ملزم نيست كه متن كامل جوابيه دكتر زيبا كلام را منتشر نمايد، بنابراين براي تنوير افكار عمومي بخشي از جوابيه ايشان را كه معادل دو برابر مطلب مندرج در تاريخ پيش گفته است ( حتي کمی بيشتر از تصريح قانون مطبوعات) به همراه توضيحات پاياني جوان به اطلاع خوانندگان فهيم و محترم مي‌رساند و قضاوت را به آنها مي‌سپارد.

با سلام و تحيات، در روزنامه جوان مورخه ۳۰آذر۱۳۹۴ جنابعالي در يادداشتي تحت عنوان «زيباكلام، امام و سيد حسن خميني» حمايت بنده از آقاي سيدحسن خميني را مورد انتقاد قرار داده و به مشاراليه هشدار مي‌دهيد كه چه شده كه صادق زيباكلام كه مواضعش در نقطه مقابل پدربزرگتان و رهبر انقلاب قرار دارد آمده و «سينه‌زن» شما شده است. از جمله به ايشان يادآور شده بوديد كه جد شما، رهبر بزرگ انقلاب، دشمني با امريكا را اصل انقلاب مي‌دانست، مخالف سرسخت ليبراليسم و غرب بود و خواهان نابودي اسرائيل، درحالي‌كه زيباكلام كه هيچ‌كدام اينها را باور ندارد حامي شما شده؛ و با نگراني به مشاراليه ابراز مي‌داريد كه نيروهاي انقلابي و حزب‌اللهي نگران اين وضعيت شده‌اند. مبادا كه خداي‌ناكرده مشكلي و تذبذبي در مواضع انقلابي شما پيش آمده كه اين ليبرال طرفدار امريكا و غرب كه تازه اسرائيل را هم به رسميت مي‌شناسد(البته رضاشاه را از قلم انداخته بوديد)، پا پيش گذاشته و دارد از شما حمايت مي‌كند.

به زبان بي‌زباني به سيدحسن خميني مي‌فرماييد تو را چه شده كه به‌جاي آنكه حزب‌اللهي‌ها، انقلابي‌ها و خط امامي‌ها از تو حمايت كنند، صادق زيباكلامِ ليبرال، غرب‌زده، امريكايي كه تازه اسرائيل را هم به رسميت مي‌شناسد دارد از شما حمايت مي‌كند؟ با نگراني به آقاي سيدحسن خميني مي‌فرماييد كه جد تو كه رهبر اين انقلاب بود يك‌لحظه از انديشه مبارزه با امريكا و غرب و يك آن از دغدغه نابودي اسرائيل غافل نبود و حالا ببين پشت سرت زيباكلام وابسته دارد سينه مي‌زند. كدام را مي‌خواهي انتخاب كني: سازش و مماشات با امريكا، غرب، اسرائيل، نظام سلطه و ليبراليسم را يا پيكار با شيطان، نظام سلطه، محو اسرائيل و صدور انقلاب را؟

اتفاقاً جناب آقاي دكتر گنجي عزيز يكي از بزرگ‌ترين خدمات خميني جوان به انقلاب پرداختن به همين موضوع است. اينكه چه شد كه انقلابي كه به نام خدا و براي تحقق دمكراسي بود و نه به دنبال صدور انقلاب بود، نه درصدد خونريزي و انتقام و نه خواهان مرگ و نيستي و نابودي كشور و ملت ديگري بود و شيوه مبارزات مسالمت‌آميز و پرهيز از اقدامات خشونت‌آميز و تلافي‌جويانه آن توجه و احترام جهاني را برانگيخته بود، آن‌چنان در ماه‌هاي نخستين بعد از پيروزي‌اش به سمت خشونت، به سمت تندروي و مبارزه و دشمني با مخالفين، صدور انقلاب و خصومت با غرب و اروپا و امريكا و نظام سرمايه‌داري رفت. شايد خميني جوان روزي دريابند كه بزرگ‌ترين خدمتي كه در حق جدشان مي‌توانند بنمايند آن است كه به نسل‌هاي بعد از انقلاب، به نسل‌هاي دهه‌هاي ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نشان دهند كه انقلابي كه جدشان رهبري آن را بر عهده داشتند خواهان مرگ و نيستي و نابودي هيچ ملت و كشوري از جمله امريكا و اسرائيل هم نبود.

ايام به كام باد ـ صادق زيباكلام

توضيحات جوان:

1 ـ خوشبختانه جناب زيباكلام مواردي كه «جوان» از زبان ايشان به عنوان نقطه مقابل امام آورده بود را تكذيب نكرده است كه البته آنچه ايشان بارها گفته و مضبوط است قابل تكذيب نيست.

2 ـ ايشان از واژه «سينه‌زن» برآشفته شده‌اند و به خلط بحث پرداخته‌اند. خود ايشان مي‌داند كه در فرهنگ عامه ايرانيان سينه‌زدن الزاماً به حوزه مذهب و عاشورا ارجاع نمي‌شود. بلكه به عنوان «ارادت» و همراهي نيز به كار برده مي‌شود و حالت استعاره دارد. بارها اين جمله را شنيده‌ايم كه «كساني كه ذيل پرچم امام جمع بودند يا زير پرچم امام سينه زدند ...». سينه زدن در محاورات الزاماً به معناي سينه‌زني مصطلح نيست كه بعيد است زيباكلام اين را نداند. لذا بر اين باوريم كه با تغافل آگاهانه مستمسكي براي بهانه‌تراشي ساخته‌‌اند. علاوه بر اين بعيد است كسي كه در همه ابعاد نقطه مقابل حضرت امام است توفيق همان سينه‌زني واقعي اباعبدالله را هم پيدا كرده باشد.

3ـ آنچه ايشان به مديرمسئول روزنامه جوان نسبت داده را مي‌گذريم چرا كه مباحث مهم‌تري را در تحريف امام طرح نموده‌اند. زيباكلام مشت خود را درباره امام باز كرده است و با صراحت بخشي از انديشه امام را پنهان مي‌پسندند. به سان اكبر گنجي امام را طوري مي‌پسندند و تفسير مي‌نمايند كه با رهيافت‌هاي سياسي ـ فكري غرب تطبيق يابد، در غير اين صورت اعتقادي به وي ندارد. زيباكلام با صراحت ابعاد جهاني انقلاب امام را كتمان و تلاش مي‌كند يك امام متساهل، منفعل و بي‌خاصيت در مقابل جهاني كه امام به آن «جهان كفر و بربريت» مي‌گفت ترسيم كند كه البته اين كار را صرفاً با تفسير انجام نمي‌دهد بلكه با صراحت امام را كتمان مي‌كند. انگاره ذهني ايشان و بخشي از روشنفكران نبود آزادي در كشور است. ايشان چه كار ديگري مانده است كه انجام نداده باشد؟ همه سياست‌هاي كلي، آرمان‌ها، اهداف و شعارهاي انقلاب اسلامي را به سخره گرفته است، فقط دو كار را انجام نداده است، دست بردن به اسلحه يا مهاجرت به فرنگ. اما جفاهاي ايشان (در اين پاسخ) در حق امام آنقدر علني و صريح است كه حتماً حجت‌الاسلام سيدحسن خميني و مؤسسه امام موضع خواهند گرفت.

ايشان با خط دادن به سيدحسن خميني مي‌نويسد: «يكي از بزرگ‌ترين خدمات خميني جوان به انقلاب پرداختن به همين موضوع است؛ اينكه چه شد كه انقلابي كه به نام خدا و براي تحقق دموكراسي بود و نه به دنبال صدور انقلاب...».

زيباكلام علناً هزاران جمله از امام درباره صدور انقلاب را كتمان مي‌كند و گويي امام در فرانسه جمهوري چندم را تشكيل داده است. در جاي ديگري باز توقع خود از سيدحسن را اينگونه برملا مي‌سازد: «شايد خميني جوان روزي دريابد كه بزرگ‌ترين خدمتي كه به حق جدشان مي‌توانند بنمايند آن است كه به نسل‌هاي بعد از انقلاب نشان دهند كه انقلابي كه جدشان رهبري آن را برعهده داشتند، خواهان مرگ و نيستي و نابودي هيچ ملت و كشوري از جمله امريكا و اسرائيل هم نبود.» معلوم نيست چه كساني امروز در ايران خواستار نابودي ملت‌هاي ديگرند، اما از نگاه امام، ملتي به نام اسرائيل وجود ندارد و از قضا امام بالاتر از مرگ از «محو» براي اسرائيل سخن مي‌گفت، اما زيباكلام دوست دارد دست به «تغافل آگاهانه» بزند. آيا امام نفرموده‌اند «ما درصدد خشكانيدن ريشه‌هاي فاسد صهيونيزم، سرمايه‌داري و كمونيسم در جهان هستيم و به ياري خدا تصميم گرفته‌ايم نظام‌هايي كه بر اين سه پايه استوارند نابود سازيم.»

جناب زيباكلام امام را نه مي‌شود بزك كرد و نه پنهان. شما از يك سو خجالت مي‌كشيد پيرو امام باشيد و از سوي ديگر مي‌ترسيد علناً به آن سفر كرده پرخاش كنيد، پس لااقل سكوت كنيد. شما غير از مقابله با آرمان‌ها و اهداف امام و سياست‌هاي كلي نظام هيچ مأموريت و مسئوليتي براي خود قائل نيستيد و اين چيزي نيست كه بخواهيد كتمان كنيد يا وارونه جلوه دهید. ما مي‌پذيريم كه شما نسبتي با امام نداريد و شما هم اين مدعاي ما را صدها بار ثابت كرده‌ايد. حداقل در مبارزه با انقلاب امام مثل اكبر گنجي صادق باشيد. اين جمله كه «من برخلاف شما هرچه و هر كه هستم، خودم هستم و پشت كسي پنهان نمي‌شوم و افكار و عقايدم را از زبان رهبر انقلاب بيان نمي‌كنم» را نفهميديم، اما اگر منظور اين است كه ما پژواك كلام امام و رهبري هستيم خود بدان معترفيم. ما پشت‌ سر كسي پنهان نمي‌شويم بلكه با افتخار پشت امام و رهبري راه مي‌رويم. اين پرستيژ روشنفكري است كه ضمن داشتن دستان خالي در حوزه محتوا، فاصله با راه امام را واجد كف و سوت غرب مي‌داند و به خود مي‌بالد.

شما در تأسي به غرب هدف حكومت را در امنيت و رفاه خلاصه مي‌دانيد. حال آنكه امام با صراحت مي‌فرمايد «در انقلاب‌هاي ديگر طاغوتي مي‌آيد و طاغوت ديگري را برمي‌دارد و مي‌گويد بايد من باشم اما ما قيام‌لله كرده‌ايم، اگر آن طاغوت كه مي‌آيد آدم خوبي هم باشد به يك بعد از انسان توجه مي‌كند و آن هم بعد مادي است». واقعاً شما به اين باور داريد كه امام نظام اسلامي را واجد صلاحيت به هر دو بعد انسان مي‌داند؟ قطعاً خير. بنابراين باز تأكيد مي‌شود حمايت شما از سيدحسن خداي نكرده اين ترديد را در جوانان انقلابي ايجاد مي‌كند كه سيدحسن در مسير امام نيست. شما از سوخته‌شدگان در مسير مبارزه با امام هستيد لااقل به فرزند امام جفا نكنيد و در جهت‌يابي نسل سوم و چهارم انقلاب پارازيت پخش نفرماييد.

http://javanonline.ir/fa/news/762027

ش.د9405421

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات