تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۹  ، 
کد خبر : ۲۹۲۱۰۹

دو اقدام مهم آمریکا در ایجاد موازنه قدرت در غرب آسیا

کمک به ظهور دولت های ورشکسته و تضعیف قرائت فراگیر از اسلام، دو اقدام مهم آمریکا در ترسیم سیاست موازنه قدرت در منطقه غرب آسیاست که به تقویت تروریسم و نا امنی انجامیده است
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسن مولایی
پیمان معروف سایکس پیکو، که باعث تغییر در نقشه منطقه و ایجاد کشورهای جدیدی مثل مصر، عراق و سوریه، اردن، عربستان سعودی و لبنان امروزی شد 19 می برابر با 30 اردبهشت، صد سالگی خود در شرایطی پشت سر گذاشت که بعد از آغاز بیداری اسلامی در سال 2011 بیشتر این کشورها بر اثر دخالت های مستقیم و غیر مستقیم خارجی در آستانه یک سایکس پیکوی جدید قرار دارند.
این کشورها در طول این صد سال نتواستند به یک قرائت ملی از دولت برسند و به همین خاطر، توسل به ایدئولوژی های وراداتی مثل سوسیالیسم و پان عربیسم در دنیای عرب باعث ایجاد یک شکاف بین هویت دولت و هویت جامعه اسلامی شد. به بیان دیگر دولت های غرب آسیا عربی همواره دو کارکرد متناقض داشتند: امنیت و ضد امنیت؛ یعنی امنیت جامعه را از طریق ارعاب و سرکوب تامین می کردند، به همین خاطر بیشتر دولت های قدرتمند عرب در منطقه تبدیل به دولت های توتالیتر و مستبد شدند و تحت لوای سوسیالیسم و پان عربسیم و یا وابستگی به غرب به سرکوب مردم پرداختند. 
تحولات سال 2011، یعنی فروپاشی نظام های عربی مستند به دنبال انقلاب های مردمی در این کشورها، می توانست یک نقطه عطفی در یک قرائت جدید از دولت بر پایه هویت بومی و منشاء قدرت سیاسی باشد؛ قرائتی از دولت که هم حقوق هویتی-دینی، سیاسی، اجتماعی مردم را به رسمیت بشناسد و هم بتواند به عنوان یک دولتی مردمی و قدرتمند در تامین امنیت و آزادی جامعه، توانمند باشد.   
این موضوع اما با دو مانع عمده مواجه بود: از یک طرف دخالت های خارجی مثل امریکا و رژیم صهیونیستی که با ایجاد هرگونه دولتی مردمی، مستقل و قدرتمند با هویتی اسلامی در منطقه مخالف هستند، چرا که هدف امریکایی در غرب آسیا دولت های ضعیفی است که در آن ها قدرت بر پایه قومیت های مختلف تقسیم شده باشد تا در آینده بتوانند به راحتی رفتار آن ها را از این طریق مدیریت کنند و از طرف دیگر هراس تاریخی مردم این کشورها از ایجاد یک دولت قدرتمند است که زمینه اجتماعی این گونه دخالت ها را فراهم می کند.
در چنین وضعیتی آمریکا رهبری جبهه مخالف بیداری اسلامی را در دست گرفته تا دو کار مهم را در کشورهای غرب آسیا دنبال کند: 
1- اولین گام تغییر مسیر انقلاب های مردمی به سمت تنش های قومی و هویتی برای فراهم نمودن زمینه تقسیم قدرت بین قومیت های مختلف در درون یک دولت ضعیف است و به نظر می رسد این گام، طرح یک ساکس پیکوی جدیدی است که قدرت های فرامنطقه ای به دنبال آن هستند؛ سایکس پیکویی که به جای تقسیم سرزمین این بار به دنبال تقسیم قدرت در این کشورها بر اساس منافع کشورهای فرامنطقه ای است.
2- تغییر موازنه قومیتی- مذهبی در سطح دولت های عربی بعد از بیداری اسلامی سیاست دیگری است که غربی ها به خصوص امریکایی ها در جهت جلوگیری از شکل گیری یک اسلام سیاسی فراگیر  و تشکیل دولت های قدرتمند مردمی با هدف ایجاد یک موازنه قوا در سطح کشورهای منطقه ای و محدود کردن تاثیر گذاری جمهوری اسلامی ایران، دنبال می کنند. 
این مساله که موجب ایجاد زمینه بازیگری قرائت های مختلفی از اسلام سیاسی شده است، زمینه رشد تروریسم سلفی-تکفیری لجام گسیخته را در منطقه در قالب داعش و جبهه النصره احرارالشام و القاعده نیز فراهم کرده است. 
از این رو به نظر می رسد تخلیه قدرت و یا کمک به دولت های ورشکسته و تضعیف قرائت فراگیر از اسلام، دو اقدام مهم آمریکا در ترسیم سیاست موازنه قدرت در منطقه غرب آسیاست که به تقویت تروریسم و نا امنی انجامیده است./

منبع: بصیرت انگلیسی
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات