حالا چند روزی است که مجلس دهم آغاز به کار کرده است و پس از گذشت سه مجلس، باز هم قرعه به نام اصلاح طلبان زدند و با توجه به موضوع بررسي صلاحيتها در دستگاه ناظر، بخشي از نيروهاي تحول خواه با كمكگرفتن از رفتار منسجم مردم و فعالان سياسي، وارد حوزه قانونگذاری شدند. اما این اتفاق در شرایطی رخ داد که گمان این نمی رفت چنین اتفاقی رخ بدهد و بیش از هفتاد و چند درصد از کرسی های پارلمان را نيروهاي مستقل و هواخواهان دولت به خود اختصاص دهند. وضعيت پیش آمده باعث شد تا چند هفته مانده به انتخابات، مشخص نباشد كدام نقشه راه اصلاحطلبان را مي توان اجرائي كرد. از یک سو موضوع رد صلاحیتها بسیاری از کاندیداهای شناخته شده و كارآمد اصلاح طلبان را درگير كرده بود و از سوی دیگر اماواگرهای فراوانی در ترکیب لیستها، چه در تهران و چه در شهرهای دیگر، به گوش میرسید.
با همه این اوصاف اما داستان دیگرگونه شد و با پیامی چندثانیه ای در شبكه هاي اجتماعي که تأکید بر رأی دادن به تمامی هر دو لیست خبرگان و مجلس اصلاحطلبان بود، کار به گونه اي پيش رفت که لیست ٠٣ نفره اصلاح طلبان در تهران که امیدش نام نهاده بودند، به تمامی رأی آورد و در شهرستانها هم اوضاع اگر نه بر وفق مراد که بد هم نبود و در میان منتخبان، نام اصلاح طلبان باقيمانده در فهرست نامزدهاي نهايي انتخابات هم خودنمایی می کرد. این گونه بود که شواهد و قراین، از جایگاه مناسب این طیف سیاسی در میان مردم جامعه حکایت کرد و این موضوع، مسئله ای بود که بسیاری از فعالان سیاسی هم بر آن تأکید کردند؛ پدیده ای به نام «سرمایه اجتماعی» .
ايران، شبيه تهران
همانطورکه پیش از این هم گفته شد، تهران كه يك هشتم جمعيت ايران را در خود جاي داده و نماد قوميت هاي مختلف ايران است، اين بار به طور بي سابقه به يك ليست رأي قاطع داد. اين مدل رفتار انتخاباتي در اعتماد به ليست اصلاح طلبان با وجود كمتر شناخته شده بودن برخي از چهرهها و بستن فهرست در لحظات آخر، نشان داد كه مردم تهران به شناخت بزرگان نظام و اصلاحات اعتماد دارند و این سرمایه ای اجتماعی و بس عظیم بود. اینگونه بود که محمدرضا خاتمی، نایب رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی، در توضیح اتفاق رخداده، به ايرنا گفت: «ما باران می خواستیم ولی سیل آمد. ما در وهله نخست فقط می خواستیم افراطیون مجلس را تسخیر نکنند؛ ولی هم این اتفاق رخ داد، هم نامزدهای لیست امید اکثریت کرسیها را به دست آوردند».
محمدرضا خاتمی در این مسیر تنها نبود که حجتالاسلام عبدالواحد موسوی لاری در گفتوگو با ایلنا، در تشریح نتایج کلی انتخابات مجلس دهم اظهار کرد: «بحث انتخابات در مرحله اول و دوم به نگاه مردم به مقوله تغییرات در مدیریت کشور برمیگردد. ما شاهد بودیم در مرحله اول در شهرهای بزرگ مردم با نگاه کاملا جهتدار، به لیست امید توجه کردند. در فاصله بین انتخابات مرحله اول و دوم، برخی وابستگان جریانهای سیاسی اصولگرا، مردم را متهم کردند که هیجانی رأی دادند و به جهات مختلف توجه نکردند و نگاه عاطفی داشتند».
به باور این فعال سیاسی در مرحله دوم هم مردم در همان مسیر مرحله اول حرکت کردند و بیش از ۶۴ درصد منتخبان از لیست امید بودند. مردم گرایش خود را در این انتخابات نشان دادند. این گرایش برخاسته از خردورزی، تعقل، تجربه و توجه به پیشینه جریانهای سیاسی بود. مردم احساس کردند لیست امید با پشتوانه چهرههای خدمت گزاری است که در دوره اصلاحات، مدیریت کشور با آنها بود و خاطره شیرینی از خود در اذهان به جا گذاشتند. پس مردم نه از روی هیجان بدون تأمل، بلکه با دقت و تجربه به این لیست رأی دادند.
احمد حکیمی پور، دیگر فعال سیاسی اصلاح طلب، هم بر این سرمایه اجتماعی تأکید داشت و در تحلیل موفقیت تغییرخواهان در مجلس گفت: «دلیل پيروزي اصلاحات در انتخابات مجلس اين بود که مردم ايران همواره خاطرات خوشي از دوراني که اصلاح طلبان بر سر کار بودند دارند که دوران سازندگي آيتالله هاشمي و همچنين دوران رئيس دولت اصلاحات، که سرمايه گذاري هاي زيادي در اين دوران براي معيشت مردم به ثبت رسيده بود، باعث شد مردم همواره تصوير خوبي از اين طيف سياسي در ذهن داشته باشند».
اصلاح طلبان با توجه به تجاربي که از ادوار گذشته داشتند و البته با نقد واقع بينانه به عملکرد خود و پيبردن به نقاط ضعف و قوت خود، طبق برنامه ريزي هاي از پيش تعيين شده، پا به اين عرصه مهم گذاشتند. تعداد کرسي هايي که تاکنون اصلاح طلبان توانستند از بهارستان به خود اختصاص دهند، نشانگر انسجام، يکدلي و هماهنگي کامل در اين طيف سياسي است. حال در اينجا يک ارتباط نزديک بين انسجام يک طيف سياسي و انتخاب آنها از سوي مردم وجود دارد و آن هم اين است که وقتي مردم ببينند در يک طيف سياسي انسجام و هماهنگي وجود دارد، علاقه و رغبت بيشتري دارند که به آن طيف سياسي رأي بدهند؛ بنابراین زماني که در يک طيف انسجام وجود دارد نشانگر اين است که آن طيف به دنبال شخص محوري نيست و تمام دغدغه اش حل مشکلات مردم است که اصلاح طلبان همواره اين را نشان دادند و درنهايت اعتماد مردم را در پي داشت و موفقيت اصلاح طلبان را رقم زد.
محمدعلی وکیلی یکی از کرسی نشینان خانه سبز مجلس هم در تحلیل پیروزی اصلاحطلبان تصریح کرد: «در گذشته پیروزی اصلاحات مشروط به مشارکت بالای ۵۵ درصد بود؛ اما برای اولینبار در مشارکت کمتر از ۵۵ درصد ما پیروزی کاملی به دست آوردیم. در پایین شهر تهران ما با کاهش ٠٢ درصدی مشارکت و در بالای شهر با افزایش ٠٣ درصدی مواجه شدیم. در واقع ٠٢ درصد از بدنه اجتماعی اصولگرایان از عملکرد این جناح، ناراضی بودند و نمیخواستند به اصلاحات هم رأی دهند؛ بنابراین ترجیح دادند که نیایند. اولینبار هم در این انتخابات مرزهای جغرافیایی رأی بهم ریخت؛ یعنی اینگونه نبود که اصلاحات فقط در بالای شهر و اصولگرایان در پایین شهر رأی داشته باشند.
مرزهای ارزشی رأی هم بهم ریخت؛ یعنی دیگر اصلاحات فقط در دانشگاه رأی نداشت و در بسیاری از مساجد، رأی اصلاحات بیشتر از اصولگرایان بود. اینها نشان میدهد که تبلیغات سلبی یک طرفه نتیجه معکوس داشته و برایند عملکرد ۱۲ساله اصولگرایان در مجلس، از نظر مردم مثبت نبود. به نظر من مردم در این انتخابات نشان دادند که به حرفهای تخريبي توجه نمیکنند؛ البته یک عامل بسیار تعیین کننده در این انتخابات به نام فضای مجازی وجود داشت که همه را غافلگیر کرد. ما شاهد کمتحرکی در فضای واقعی انتخابات بودیم؛ اما مردم هیجان خود را در تلفنهای همراه خود و در فضای مجازی تخلیه کرده و رفتار خود را پای صندوق رأی آوردند».
اما با نگاهی به این تحلیل ها و جمعبندی کلی آنها میتوان به این رسید که سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان در جامعه بالاست چراکه:
الف) آنها با وجود همه محدودیتها، و با لیست ناشناختهای که ارائه دادند، توانستند به راحتی اکثریت آرا را از آن خود کنند.
ب) اگرچه نگاهی به دیگر شهرهای ایران حکایت از قومی و منطقه ای بودن انتخابات مجلس در آنها دارد؛ اما تقریبا نوعی منطق سیاسی مشترک بین مردم حاکم بود که خود نشان از سرمایه اجتماعی بالاي این طیف سیاسی داشت.
ج) نقش شبکه های اجتماعی در این دوره از انتخابات بسیار پررنگ بود و مادامیکه اعتماد عمومی وجود نداشته باشد، این شبکه ها هم کارایی ندارند؛ پس اعتمادی که در جامعه به اصلاح طلبان بود تا پیام بزرگان اين جريان سياسي در گوشي هاي هوشمند مردم دست به دست شود خود نشانی دیگر از درجه بالای سرمایه اجتماعی این دسته از تغییرخواهان دارد.
چه باید کرد؟
اکنون با موفقیتی که اصلاح طلبان و حامیان دولت به دست آوردند و اینکه چند روزی است بر کرسی های سبز مجلس تکیه زده اند، سؤالی که مطرح می شود این است که حالا آنها برای حفظ سرمایه اجتماعی که به راحتی هم به دست نیامده است، چه باید بکنند. تعاملاتشان باید چگونه باشد و چه برنامه هایی باید داشته باشند. احمد شیرزاد فعال سیاسی اصلاح طلب و استاد دانشگاه معتقد است مجلس می تواند نقشی مهم در حفظ این سرمایه اجتماعی داشته باشد و همین است که می گوید: «روانکاری مشکلات جامعه مهمترین کاری است که مجلس دهم باید انجام دهد. جامعه ما به این نیاز ندارد که برخی مسائل از نو ساخته شود. جامعه نیاز به روغنکاری دارد تا چرخهایی که در هم قفل شده دوباره به راه بیفتد. متاسفانه عدهای به جای راه انداختن این چرخها، چوب لای چرخ آن گذاشتند. مجلس دهم باید این چوبها را بردارد و اجازه دهد لوکوموتیو کشور پیش برود».
به باور وی چندین قانون ریز و درشت وجود دارد که نیاز به اصلاح و بازنگری دارد که مجموعاً همان مصوبات خرد نیز میتواند در قواعد جاری تأثیر زیادی داشته باشد.این فعال سیاسی اصلاحطلب با تأکید بر ضرورت شکلگیری فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس دهم میگوید: باید فراکسیونهای اصلاحطلب، میانهرو و اصولگرا در مجلس وجود داشته باشند و با یکدیگر همکاری کنند. اگر قرار باشد فراکسیونها بیش از حد بزرگ باشند، خیلی نمیتوانند موفق باشند.
محمدعلی وکیلی مانند شیرزاد نقش مجلس را در حفظ این سرمایه اجتماعی مؤثر میداند که میگوید: «شرایط جامعه به ما اجازه سیاسیکاری نمیدهد. وضعیت اجتماعی مردم بود که رقیب ما را زمینگیر کرد و موجب عدم مشارکت ٠٥ درصد مردم شد. من قبلاً هم گفتهام جامعه مینکاری شده؛ مین بیکاری، فساد، اعتیاد، افسردگی، بیاعتمادی و وضعیت بد اقتصادی. در کنار این موضوعات ما بحران آب، آلودگیها و بحران زیستمحیطی را هم داریم و مجلس دهم باید تمام انرژی خود را صرف مهر کردن این بحرانها در گام اول و سپس چارهجویی برای برونرفت از بحرانها کند. از سویی مجلس هم باید اصلاحات را از خود شروع کند و رویکردهای قانونگذاری خود را اصلاح کند.
اکنون مجلس به ماشین قانونسازی تبدیل شده که اشتباه است. ما باید ببینیم قوانین ما کجا ضدتوسعه بوده و مانع فعالیت هستند. ما باید این قوانین را اصلاح و حتی آنها را منسوخ کنیم و به جای قانونگذاری حداکثری به سمت نظارت حداکثری برویم. در این شرایط با فساد و قاچاق مقابله خواهد شد.خود مجلس هم نباید منشأ رانت باشد و امضای مجلسیها نباید پای هر تأخیر معوقه بانکی وجود داشته باشد. اکنون بسیاری از معوقات مشمول سفارشات هستند. در حالی که مجلس باید دیدهبان ملت باشد».
اما فارغ از اینها نکاتی وجود دارد که به نظر میتواند در حفظ و حتی ارتقای سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان نقشی مهم داشته باشد: نخست آنکه به نظر میرسد توجه به تحولات اجتماعی و یافتن راهکارهای متناسب برای حل بحرانها و دشواری در سایه مدیریت جمعی، دیدن امیدهای جامعه به بهبودِ اوضاعِ اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و... ، همچنين رصد نگرانیهای جمعی، مانند نگرانیهای عدم ثبات اقتصادی و فقدان ثبات شغلی و نگرانیهای زیست محیطیِ مربوط به هوا و آب و پارازیت و سایر دغدغههای روزمره مردم از نکاتی است که نباید از آن غفلت کرد.
دوم؛ اصلاح طلبان باید حتما به میراث گذشته خود توجه کنند و همواره این مهم را در نظر داشته باشند که رمز اصلاحطلبی بهبود تدریجی امور است و این شاید یکی از نکته هایی است که در رشد سرمایه اجتماعی تحول خواهان جامعه ایرانی نقشی مهم و چشمگیر داشته است.
سوم؛ گفت وگوی اجتماعی هم از دیگر رموزی است که نمایندگان مجلس و البته اصلاح طلبان برای حفظ سرمایه اجتماعی خود باید به آن توجه داشته باشند. گفتوگو با جامعه چه در زمان موفقیتهای بزرگ و چه در زمان شکستهای بزرگ میتواند کمک شایانی به حفظ سرمایههای اجتماعی داشته باشد؛ مسئله ای که در دوره ای مهم از حیات اصلاح طلبی، اصلاح طلبان آن را به دست فراموشی سپرده بودند؛ آن هم در شرایطی که از ویژگیهای مهم گفتمان اصلاح طلبی گفت وگو و دانستن آداب آن است.
چهارم؛ تلاش برای پاک کردن خاطرات تلخ سالهاي گذشته و سعی در جهت عملی کردن برخي وعده ها میتواند در افزایش سرمایه اجتماعی هواداران دولت و اصلاح طلبان که نقطه اشتراکی با هم دارند، بسیار مؤثر باشد.
پنجم؛ دیگر اقدامی که اصلاح طلبان برای حفظ و حتی افزایش سرمایه اجتماعیشان باید به آن توجه کنند تعامل است؛ به ویژه تعامل با طیف مقابل و اصولگرایان تعقل گرا. اینگونه است که می شود حتی به جذب بخشی از بدنه هوادار این طیف برای اتفاقات آتی هم امیدوار بود؛ اما تعامل نباید تنها داخلی باشد که تعامل خارجی هم بسیار مهم است و باید اصلاح طلبان در آن زمینه هم چنانکه پیش قدم بودند باز هم پیش قدم باشند.
ششم؛ حرکت در جهت رشد و ارتقای نهادهای مدنی مسئله مهم دیگری است که به حفظ سرمایه اجتماعی این طیف امداد خواهد رساند و بی توجهی به آن به اذعان همه تحلیلگران موجب پایین آمدن سرمایه اجتماعی این گروه خواهد شد.
هفتم ؛ تلاشی ویژه برای حل مسائل و مشکلات اقتصادی برای حفظ سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان بسیار حائز اهمیت است و به نظر همکاری تغییرخواهان مجلس دهم با دولت حسن روحانی برای انجام این مهم ضروریتر از هر امر دیگری است؛ چراکه شرایط اقتصادی نخستین و مهمترین امری است که در چشمان مردم جامعه مینشیند و بر قضاوت آنها تأثیر خواهد داشت؛ به وِیژه در شرایط کنونی که تنها یک سال به انتخابات ریاست جمهوری باقی است.
هشتم؛ از آنجایی که تعداد زنان این مجلس بیشتر از همه مجالس دیگر تا کنون است ضروری است که زنان مجلس دهم مهمترین اولویتشان را بر اصلاح قوانینی که به ضرر زنان و شرایط آنان است قرار دهند و البته مسائل زنان را مورد بررسی قرار داده و راهکار ارائه دهند؛ به این ترتیب بخشی مهم از سرمایه اجتماعی خود را حفظ و ارتقا ببخشند زيرا در انتخاباتی که پشت سر گذاشته شد بیشک نقش زنان در موفقیت اصلاح طلبان بسیار چشمگیر بود.
به هرروی ناگفته نباید گذاشت که سرمایه اجتماعی که اصلاح طلبان در سالها فعالیت و البته محدودیت به دست آوردهاند اگرچه گاه کم و گاه زیاد خواهد شد؛ اما ازمیان رفتنی نیست و تنها گاه کم شده و به اغما میرود. اما نکته مهم دراين میان این است که تا فرصت باقی است باید جد و هم خود را بر این قرار دهند که از سرخوردگی این سرمایه مهم جلوگیری کنند که به نظر میرسد ضربهای که در ٢١ سال گذشته از اصولگرایان و دولت مهرورز خوردند از همین نقطه بود.
http://www.sharghdaily.ir/News/94157
ش.د9500561