(روزنامه وقايعاتفاقيه – 1395/03/20 – شماره 147 – صفحه 3)
* برخــی از مخالفان دولت میگویند ریاستجمهوری آقای روحانی تکدورهای است، دراینباره و همینطور درباره ورود احتمالی آقای احمدینژاد به انتخابات 96 چه نظری دارید؟
** درباره یکدورهایشدن دوره ریاستجمهوری آقای روحانی، کسانی که این حرف را میزنند، آرزوی خود را بیان میکنند. ایرادی هم ندارد چون باید به گونهای نیروهای خود را حفظ کنند اما درباره قسمت دوم پرسش، به شخصه اعتقاد دارم وزن افراد در داخل کشور باید با رأی مردم مشخص شود. اگر مانع از این کار شویم تا ابد فریاد این افراد گوش فلک را کر میکند که اگر من میآمدم، چنینوچنان میکردم؛ مانند اتفاقی که در انتخابات 92 برای رقبای آقای روحانی افتاد و میزان اقبال مردم به آنها مشخص شد یا آنچه در انتخابات مجلس اخیر برای برخی از اصولگرایان شاخص به وقوع پیوست. اگر این افراد فرصت حضور در انتخابات را نمییافتند، مدام آن را بر سر مخالفان میکوبیدند. معتقدم بهترین راه حلوفصل منازعات سیاسی، صندوقهای رأی است.
درباره آقای احمدینژاد هم بنده از حق نامزدی ایشان دفاع میکنم. ما معتقد به رقابت گفتمانها و سلیقههای مختلف در انتخابات هستیم. اگر آقای احمدینژاد محکومیت قضائی ندارد و استعلامش از مراجع چهارگانه مشکلی ندارد، حتما باید امکان ورود به انتخابات را پیدا کند اما اگر بهانه ما این باشد که چون در زمان دولت وی، مملکت دچار آسیب شده پس دیگر حق نامزدشدن ندارد، حرف درستی نزدهایم. این را باید مردم تشخیص دهند. مردم باید با رأی خود، دیگر اجازه خرابکردن کشور را به کسی ندهند. اگر نگذاریم رقابتهای سیاسی بین نامزدهای طیفهای مختلف شکل بگیرد، تشنجات سیاسی کشور را از پای درمیآورد. با این تفاصیل یک چیز را با اطمینان میتوانم بگویم و آن اینکه اگر احمدینژاد بار دیگر نامزد شود، هیچ اصولگرایی دیگر پشت وی نخواهد بود.
مطمئنم در انتخابات آینده، کاندیدای اصلی اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل شخص آقای روحانی خواهد بود. امیدوار هم هستم در یک سال باقیمانده با هماهنگی بیشتر، دولت به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کند. در دور دوم هم شاهد باشیم، آقای روحانی با دولتی بسیار قویتر و پشتوانه مردمی بیشتر برنامههای خود را پیش برد. مانع پیروزی روحانی در انتخابات 96 هیچیک از نامزدهای اصولگرایان نیست، آنچه میتواند باعث موفقنشدن وی شود، حفظنکردن انسجامی است که پیروزی ایشان و حامیانش را در سال 92 و 94 رقم زد. اگر انشاءالله این هماهنگی و انسجام را حفظ کنیم، به طورقطع پیروز میدان خواهیم بود.
* برخی معتقدند حملاتی که به دولت روحانی میشود، به مراتب بیشتر از آن چیزی است که به دولتهای قبلی میشد؟
** احساس من این است رنجشی که پایداریها و بخشی از جریان قدرت از آقای روحانی دارند،درباره هیچکدام از رؤسای جمهوری قبلی نداشتهاند؛ چراکه اقای روحانی سر بزنگاه نقشه آنها را به هم زد. آنها پس از شکست در انتخابات 92، در سال 94 میخواستند جلوی پیشروی وی را بگیرند که نشد. شک ندارم همه مخالفان همت خود را بسیج میکنند تا اولا برنامههای روحانی را به شکست بکشانند، ثانیا روحانی را از نامزدشدن در دور بعد ناامید کنند و ثالثا بین طرفداران روحانی و خود ایشان شکاف و افتراق ایجاد کنند.
* برنامه اصلاحطلبان و حامیان دولت برای مقابله با این رویکرد چیست؟
** چون ما از نیت و برنامه تندروها آگاهیم، در قسمت سوم که جدایی و افتراق و ناامیدکردن روحانی است، توفیقی نخواهند داشت؛ ازاینرو تمرکز خود را روی قسمت اول نقشهشان، یعنی به شکستکشاندن برنامههای روحانی خواهند گذاشت. آنها نهایت تلاش خود را برای سیاهنمایی علیه دولت یازدهم به کار خواهند گرفت. دراینباره نقش اصلی را خود دولت و شخص رئیسجمهوری برعهده دارد. خود ایشان باید با ارادهای قوی وارد میدان شود و برنامههای مخالفان را نقش بر آب کند. پیشبینی من این است که آرزوی تندروها برای سال 96 تحقق پیدا نخواهد کرد.
* عملکرد آقای روحانی را در سهساله اخیر چگونه میبینید؟
** وقتی در میان فعالان سیاسی صحبت میکنیم، همگی میگویند روحانی فراتر از انتظار ظاهر شده است. به نظر ما تا به حال روحانی فردی در تراز اصلاحطلبی بوده است؛ هر چند خودش این را نمیگوید ولی وقتی رفتار، گفتار و عملکردش سنجیده میشود، میبینیم که ایشان هر آنچه از دستش برآمده را انجام داده است. روحانی این کارها را برای بهدستآوردن دل مردم یا اینکه خود را به عنوان فردی اصلاحطلب جا بزند، انجام نداده است. وی فردی هوشیار است که با داشتن دانش و تجربه، به عمق ویرانیهای کشور آگاه است و برای ساختن آن تاکنون همه مرارتها را تحمل کرده است و میکند.
* نگرانیهایی درباره دوقطبیشدن جامعه در انتخابات 96 وجود دارد؛ ارزیابیتان چیست؟
** رقابت یعنی شکلگیری دو قطبی. شما به انتخابات آمریکا نگاه کنید، بالاخره زمان انتخابات چنین دوقطبیهایی رخ خواهد داد؛ منتهی فرق آنها با ما این است که در آنجا به علت وجود سازوکارهای قوی، تشکیلات جا افتاده و وجود احزاب بعد از پایان انتخابات، همه دور هم جمع میشوند تا برنامههای رئیسجمهوری جدید را پیاده کنند اما در ایران اینطور نیست. یعنی نامزدهای شکستخورده تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا مانع از موفقیت رئیسجمهوری جدید شوند. نقد محترمانه و حتی سخت و بیرحمانه دولت جدید، حق منتقدان و رقبا است؛ ولی بهکارگیری قدرتهای فراجناحی برای به شکستکشاندن برنامههای وی، دیگر حق آنها نیست. باید توجه کرد که اکثریت مردم کشور، افراد سیاسی به معنای خاص کلمه نیستند. درست است در انتخابات به اصلاحطلبان یا اصولگرایان رأی میدهند اما بعد از انتخابات میخواهند اثر این رأی را در زندگی خود ببینند.
* یکی از مباحثی که در ماههای اخیر مطرح شده است، بحث بلوکهشدن 2 میلیارد دلار از ثروت کشور با حکم دادگاهی در آمریکاست؛ نظر شما دراینباره چیست؟
** من معتقد به شفافیت هستم. باید بررسی شود که این پولها با دستور چه کسانی و توسط چه افرادی از کشور خارج شده است. چه درباره این موضوع چه درباره موضوعات دیگر، مثلا همین پرونده بابک زنجانی را ببینید، معتقدم باید درباره آن شفافسازی کامل شود. اینکه همدستان زنجانی چه کسانی بودهاند؟ چه کسی به او نفت فروخته است؟ با چه کسانی نشست و برخاست کرده و امتیاز داده و گرفته است؟ مشکل، وجودنداشتن شفافیت است. وقتی شفافیت نیست، مسئولیت هم وجود ندارد. آخرش هم معلوم نیست که این حیفومیلها چه بوده و کجا اتفاق افتاده است. دولت روحانی وارث یک ویرانه است. مردم نمیدانند چه بلایی سر پول نفت آمده که این همه بیکاری و تورم و رکود ایجاد شده و چه حیفومیلهایی به اسم دورزدن تحریمها انجام شده است. باید اینها را نه به قصد مچگیری از طرف مقابل، بلکه به منظور شفافسازی برای مردم بیان کرد. درباره این دو میلیارد دلار هم همینطور است. هر مسئولی دراینباره نقش داشته است، باید مسئولیت کار خود را بپذیرد و اگر اقدامش غیرقانونی بوده است، تبعات قانونی آن را قبول کند.
* مخالفان دولت میگویند برجام تاکنون دستاوردی نداشته است، ارزیابی شما چیست؟
** حرف کاملا غیرمنصفانهای است. آنها میگویند چرا در ایران سرمایهگذاری خارجی نشده است؟ هدف برجام یک چیز بوده و آن برداشتن تحریمها و حلوفصل مسئله هستهای است. حلوفصل مسئله هستهای طبق نقشهراهی که رهبری داده و شورایعالی امنیت ملی هم تأیید کرده، صورت گرفته است اما درباره دستاوردهای برجام، همینکه ما اکنون انرژی هستهای قانونی داریم که دنیا هم مشروعیت آن را به رسمیت شناخته است، خود یکی از دستاوردهای بزرگ برجام است. درباره لغو تحریمها هم باید گفت، امروز همه تحریمها و قطعنامههای سازمان ملل جز بعضی تحریمهای دوجانبه آمریکا علیه ایران، برداشته شده است. اگر ما نمیتوانیم از این لغو تحریمها استفاده کنیم، باید ببینیم چه مسئلهای وجود دارد؛ مثلا فرض کنید سوئیفت را برداشتهاند اما نظام بانکی ما آنقدر در دوران تحریم آسیب دیده که به لحاظ نرمافزاری امکان بهرهگیری از سوئیفت را ندارد.
* نظرتان درباره برجام 2 چیست؟
** مگر برجام یک بدون اتفاق نظر داخلی ممکن بود؟ اصلاحطلبان، بیشترافراد جبهه اصولگرایان، بخش عمده مجلس، قوه قضائیه، نیروهای مسلح، نیروهای اجتماعی و رهبری به این نتیجه مشترک رسیده بودند که باید مسئله هستهای به شکلی حل شود و همینطور هم شد. اگر چنین اتفاق نظری نبود، به نظر شما برجامی شکل میگرفت؟ اگر در داخل وحدت نداشته باشیم بدونشک کشور در سراشیبی سقوط میافتد. از مسائل سیاسی صرف نظر کنیم، مگر فساد اقتصادی مانند خوره به جان کشور نیفتاده است؟ آیا نمیتوان محتوای برجام دو را بر مبارزه با فساد اقتصادی گذاشت؟ آیا همین اقتصاد مقاومتی و رونق اقتصادی را نمیتوان برجام سه نامید؟
* برداشت شما از اقتصاد مقاومتی چیست؟
** وقتی اصول آن را میخوانیم، مبانی عقلی و علمی خوبی دارد. اقتصاد مقاومتی همانطورکه بارها تأکید شده، به منزله ریاضتکشیدن نیست. قرار نیست اقتصاد کوپنی راه بیندازیم و کالاهای اساسی را جیرهبندی کنیم. قرار بر ایجاد رونق اقتصادی با استفاده از امکانات داخلی و حمایت از تولید داخلی است. قرار بر رشد علم و اقتصاد دانشبنیان است. قرار بر دستیابی به تکنولوژیهای روز است اما همه اینها روی کاغذ است و تا اجرا و عملی نشود، کسی از آن بهرهمند نمیشود.
* ما باید عمیقا به این فکر کنیم که چرا در این 30 سال نتوانستیم اقتصادی پویا و رشدی همهجانبه داشته باشیم. اول گفتیم تازه انقلاب شده است، بعد گفتیم جنگ است، بعد از آنهم چند دولت عوض کردهایم. همه مدل اقتصادی را هم تجربه کردهایم از لیبرالیستی تا سوسیالیستی اما چرا وضعمان تغییر بنیادی نکرده و بهبود نیافته است؟
** از سویی دیگر اقتصاد مقاومتی نیاز به بازار دارد. اگر بخواهید تولیدات داخلی و کارخانههایتان رشد کند، نیاز به بازار منطقهای و فرامنطقهای دارید. اگر اقتصاد پویا میخواهیم، باید لوازم آن را هم قبول کنیم. مدام صحبت از مدل چین میکنند، خوب چین چه کار کرد؟ پذیرفت که اگر میخواهد در سال 2020 قدرت اول اقتصادی دنیا شود، باید سیاست خارجی تعاملگرا داشته باشد. آنها در نقشهراه خود علنا گفتهاند که برای رسیدن به این هدف باید کمترین تنش را با آمریکا داشته باشند و در این قول خود مصمم ماندهاند. آنها هرجا منافعشان اقتضا کند، حتی از دوستان خود میگذرند و طرف آمریکا را میگیرند؛ این یعنی برنامهریزی اقتصادی حول منافع ملی. ما هم باید با توجه به منافع ملی خود برنامهریزی اصولی و منطقی داشته باشیم.
http://vaghayedaily.ir/fa/News/4818
ش.د9500680