(روزنامه اطلاعات – 1394/10/30 – شماره 26356 – صفحه 12)
اين روزها ملتهاي اروپايي بيش از هر زمان ديگر نگران چند تحول و موضوع مهم بينالمللي هستند که حوادث تروريستي فرانسه، سيل آوارگان سوري و خاورميانهاي به سمت مغرب زمين و کنشهاي روسيه در يک سال اخير بهويژه در اوكراين و سوريه از آن جمله هستند و ملت روماني نيز از اين فرآيند جدا نيست ولي هر ساله حال و هواي حوادث دسامبر 1989 به افکار عمومي اين كشور باز ميگردد و به مبحث کانوني رسانههاي ارتباط جمعي تبديل ميشود. اکنون بيش از ربع قرن از سقوط ديکتاتور روماني و عضويت اين کشور در ساختارهاي اروپايي و آتلانتيک به ويژه اتحاديه اروپا و ناتو ميگذرد و اکثريت مردم از سويي ضمن تاييد ضرورت تغيير و ارج گذاري به آزاديهاي حاصله بر اين باورند كه روندهاي دموکراتيک در کشورشان تثبيت شده است و مهمترين نشانه آن استعفاي دو ماه پيش ويکتور پونتا» از سمت نخست وزيري به دليل آتش سوزي در يک کلوب شبانه خصوصي که طي آن حدود 60 نفر جان باختند، بود در حالي که احزاب سياسي مخالف در چند مورد وي را استيضاح كرده بودند ولي در هيچ مرحله اي به آراي لازم براي سقوط دولت نرسيدند.
اين مردم از سوي ديگر معتقدند که پيشرفتها در حوزه اقتصادي و رفاه عمومي به ويژه در مبحث توزيع عادلانه سرمايهها و فرصتها رضايتبخش نيست و نتيجه مهم آن کاهش بي سابقه جمعيت روماني و رسيدن به 18 ميليون نفر از بيش از 23 ميليون نفر سال 1389 است و اين در حالي است که از نظر سياسي و امنيتي پس از تحولات اوكراين عليرغم عضويت اين کشور در ناتو مردم به شدت نگران توسعهطلبي روسيه هستند، امري که موجب تسريع در روند استقرار سامانه راداري و دفاع موشکي آمريکاييها در منطقه «واسلويلوي» روماني شد. در حال حاضر سوال مهم اين است که آيا خرسندي از همگرايي در اتحاديه اروپا و ناتو و نگراني از پوتينيسم واقعي است؟
يک سال از انتخابات رياست جمهوري در روماني و پيروزي «يوهانيس» شهردار سابق شهر «سي بي يو» از رومانهاي آلمانيتبار ميگذرد. وي در زمان تبليغات انتخاباتي بهويژه در دور دوم از حمايت تمام عيار شخصيتها و رسانههاي اروپايي بهره برد و اتباع روماني در خارج نيز نقش قابل توجهي در پيروزي وي داشتند و بر کسي پوشيده نيست که شعار اصلي يوهانيس مبارزه با فساد و بهبود شرايط زندگي مردم بود. ربع قرن از سقوط رژيم ديکتاتوري چائوشسکو و فروريختن عمودهاي آخرين خيمهگاه اردوگاه کمونيسم در روماني ميگذرد و همچنان تحولات دسامبر1989 در اين كشور مورد توجه تحليلگران سياسي، جامعه شناسان و روانشناسان و حتي هنرمندان است. اين موضوع با توجه به روابط خوب روماني و کشورمان در دورههاي مختلف و اشتراکات فرهنگي و اجتماعي و سفر چائوشسکو به تهران (به عنوان اولين رئيس يک کشور خارجي پس از پيروزي حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني در مقام رياست جمهوري) در روزهاي پاياني حاکميتش و اعتراضات صورت گرفته در مجلس شوراي اسلامي نسبت به اين سفر همواره مورد توجه افکار عمومي داخلي بوده است.
در نتيجه اعتراض به همين سفر بود که دکتر ولايتي وزير وقت خارجه سفير کشورمان در روماني را به تهران فراخواند. شايان ذکر است که در آن سالها حجم مبادلات دوجانبه به يک ميليارد دلار رسيده بود، رقمي که به مراتب بيش از مبادلات کشورمان با شوروي سابق بود و در آن زمان صدها جوان ايراني براي تحصيل دانشگاهي بهويژه در رشته پزشکي راهي روماني شده بودند و برخي از محصولات صنعتي اين کشور از جمله تراکتور در سراسر ايران به کشاورزان خدمات آسان ميداد و صدها متخصص رومانيايي در خطوط انتقال برق و آب و سدسازي کشورمان فعال بودند. از فروپاشي شوروي سابق و فرو ريختن تيرک خيمههاي اردوگاه کمونيسم در شرق اروپا ميتوان به عنوان فوران آتشفشان زورآزمايي دو جبهه جنگ سرد در دهه پاياني قرن بيستم ياد كرد؛ اين نزاع دموکراسي، ليبراليسم و اقتصاد بازار بود و از آن زمان تاکنون بيشتر کشورهاي رها شده از بيرق کمونيسم براي رسيدن به روياي ديرينه و عملي شدن شعارهاي مذکور تلاش ميكند. تحولات اين روزهاي اوكراين مويد اين امر است.
البته فوران اين آتشفشان گداختههايي چون بحرانهاي قره باغ، کوزوو، بوسني، آبخازيا را به ارمغان آورده و ترکشهاي آن از ميان ملتهاي مذکور قربانيان زيادي گرفت که بيشترين آنان از مسلمانان بوسني و کوزوو بودند. هر ساله از سوي افکار عمومي، سازمانهاي مردم نهاد و موسسات علمي و پژوهشي در ماه دسامبر ميز گردها و نشستهاي علمي و تحليلي در اين زمينه برگزار ميشود و اطلاعات جديدي در مورد حقايق آن زمان اعلام و کتابهاي زيادي در مورد چرايي و چگونگي اين تحولات و فرآيند سقوط رهبر حزب کمونيست روماني منتشر شده و ميشود ؛ ولي هم چنان سؤالات بي پاسخي در مورد تحولات خونين روماني وجود دارد که مهمترين آنان عبارتند از:
الف) چرا چائوشسکو نتوانست به فرآيند اصلاحات سياسي و واگذاري مسالمت آميز قدرت بپيوندد؟
ب) تروريستهاي فرضي که با مردم روماني در اواخر دسامبر1989 درگير بودند چه کساني بودند؟
ج) چرا شمار قربانيان حوادث دسامبر روماني قبل از اعدام چائوشسکو که کمتر از50 نفربود پس از اعدام وي به بيش از1000 نفر رسيد؟
د) آمريکاييها و شوروي سابق و قدرتهاي خارجي بهويژه دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي کشورهاي همسايه روماني چه نقشي در روند انقلاب اين کشور داشتند؟
هـ) تحت چه شرايطي نيروهاي سکوريتاته (دستگاه اطلاعات و امنيت) و ارتش که به شدت خود را وفادار به چائوشسکو ميدانستند خيلي سريع ابراز بيوفايي و حتي در اعدام او و همسرش نيز مشارکت كردند؟
و) مردم روماني چه نظري در مورد شرايط موجود دارند و آيا به شرايط آن روزها غبطه ميخورند يا خير؟
دامنه اين سؤالات، گسترده و از حدود و ثغور اين مقاله خارج است و صد البته پاسخگويي بسيار دشوار و در مواردي غير ممکن است. در اين مقاله تلاش ميشود با توجه به اندوخته تجربي حضور در مراکز علمي و چندين سال فعاليت در اين کشور تصويري هرچند مختصر در مورد روند و محتواي تحولات دسامبر1989 روماني ارائه شود. سال 1989 به عنوان زمان فروپاشي ديوار برلين، اتحاد دو آلمان و سقوط تفکر و حاکميت کمونيسم به عنوان يک ايده و فلسفه حکومتي، آغازگر تغييرات بنيادين در شرق و مرکز اروپا و پايان چند دهه جنگ سرد نظام سرمايهداري و اقتصاد بازار با نظام سوسياليستي و پيروزي سياسي غرب در برابر شرق بود که نقش بسيار مهمي در تاريخ اروپا و جهان در اواخر هزاره دوم ميلادي داشت.
در واقع دو حرکت سياسي از دو بخش قاره سبز يکي در آلمان با فروپاشي ديوار برلين و ديگري در شوروي سابق با اصلاحات سياسي وگلاسنوست گورباچف نويد فروپاشي غول تاريخ کمونيسم را ميداد و طبيعي است که روماني با قرارگرفتن در حوزه جغرافيايي و سياسي کشورهاي اردوگاه کمونيسم سابق نميتوانست از اين فرآيند دوري گزيند و از تغيير و تحول اساسي مبرا باشد. رهبران شرق و غرب علاقه مند بودند تا مجموعه تحولات و جابجايي قدرت در اين کشورها آرام و مسالمتآميز باشد، موضوعي که رهبران حزب کمونيست از جمله جيفکوف در صوفيه، هرنکر در برلين شرقي، ياروزلکي در ورشو و غيره به خوبي درک و با دست خود شروع به نواختن آهنگ تحول و جدايي دائمي از کمونيست و سيستم متمرکز كردند ولي ظاهراً رهبر حزب کمونيست روماني اعتماد به نفس بالايي داشت و گوشش به اين حرفها بدهکار نبود.
اسناد تاريخي گواه آن است که در ماه مارس1989«ميهاي چائوشسکو» برادر بزرگتر ديکتاتور روماني که در اتريش به سر ميبرد در تماسي تلفني هشدارهايي را به رهبر روماني داده بود و در آن زمان با سفري کوتاه به بخارست، برادر کوچکتر را در جريان ارزيابي و جمعبندياش از اراده و تصميم قدرتهاي بزرگ براي حمايت همه جانبه از تغييرات در حاکميت سياسي اردوگاه کمونيسم ميدهد. در همين راستا در گزارش سازمان اطلاعات روماني در خصوص تحولات دسامبر1989 اينگونه آمده است: گورباچف پس از آخرين اجلاس سران ورشو در مسکو اوايل دسامبر 1989 در ملاقات خصوصي نتوانست چائوشسکو را به پذيرش ضرورت انجام تغيير و تحول در حاکميت سياسي و واگذاري مسالمتآميز قدرت وادار كند و رهبر حزب کمونيست روماني غافل از آينده تلخ و خونين خود به گونهاي اعتراضي ملاقات را نيمه تمام گذاشت و بدون خداحافظي و بدرقه رسمي مسکو را به سمت بخارست ترک كرد و کمتر از سه هفته پس از اين مذاکره و ملاقات، چائوشسکوي نگونبخت در دادگاه نظامي و انقلابي محاکمه و همراه همسر وفادارش به جوخه اعدام سپرده شد که در آن زمان فيلم اعدام زوج چائوشسکو بارها و بارها از شبکههاي مختلف تلويزيوني دنيا پخش شد و رسانههاي صهيونيستي نيز از اين تصاوير بهره مورد نظر را بردند.
تشکيل دادگاه نظامي، محاکمه سريع و ابهامآميز و اعدام چائوشسکو و همسرش که نقش نفر دوم کشور را برعهده داشت سرآغاز مجموعهاي از تحولات خونين و درگيريهاي خياباني بود که براي انقلاب روماني يکهزار کشته و هزاران مجروح بر جاي گذاشت. روماني و ديگر کشورهاي کمونيستي سابق در يک دوره 45 ساله حکومت متمرکز و خفقان سياسي شرايط بسيار سخت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و بهويژه معيشتي را تحمل كردند.
نيکلاي چائوشسکو سياستمدار بدفرجام
اکنون با گذشت سالها از مرگ رهبر حزب کمونيست روماني اين ارزيابي وجود دارد که چائوشسکو رهبري مقتدر، تماميت خواه و ديکتاتوري سازنده بود که آثار جاوداني را براي نسلهاي آينده اش برجاي گذاشت که کاخ مرکزي، کانال دانوب ـ درياي سياه و مترو بخارست از آن جمله است. رهبر اقتدارگراي روماني در 26 ژانويه 1918 در خانوادهاي کشاورز و پر جمعيت در منطقه «الت» روماني متولد شد و رشد كرد و پس از 71 سال زندگي پر فراز و نشيب و تجربه کارگري در کارخانه، مبارزه سياسي و زنداني شدن، بر عهده گرفتن رياست شاخه جوانان حزب کمونيست، رياست جمهوري و رهبري کشور بين سالهاي 1989ـ1974 و داشتن سه فرزند، در 25 دسامبر1989 در يک دادگاه نظامي کوتاه و سريع محاکمه و به دليل عدم پاسخگويي به قاضي، دادستان و عوامل دادگاه صحرايي و به رسميت نشناختن آنان، همراه با همسرش به اعدام محکوم و به شکل رقتآميزي با رگبار چندين گلوله و با دستهاي بسته به قتل رسيد.
نظام کمونيستي و رژيم سياسي تمرکزگراي چائوشسکو دو ويژگي و دو مرحله کاملاً متفاوت را تجربه كرد. وي در سالهاي نخست قدرت تلاش وافري براي تحکيم حزب سوسياليست کارگري يا همان کمونيست و کسب استقلال نسبي از مسکو بهکار برد بهطوري که مداخله نيروهاي ورشو در چکسلواکي سابق را رسماً محکوم كرد. اين حرکت روماني مورد استقبال کشورهاي غربي قرار گرفت و اين ارزيابي به دست آمد که بلوک کمونيستي به سمت تضعيف حاکميت پيش ميرود. در اين مقطع چائوشسکو نقش مهمي در عرصه بينالمللي بازي کرد و در نتيجه کشورهاي غربي وامهاي چشمگيري به روماني دادند بهطوري که آثار آن در زندگي روزمره مردم مشهود است. در آن مقطع چائوشسکو به عنوان تنها رهبر کمونيستي به لندن سفر و نيکسون رئيس جمهوري وقت آمريکا نيز در اقدامي غير منتظره به بخارست سفر کرد.
در آن زمان شرايط به گونهاي رقم خورد که عمر ماه عسل روابط چائوشسکو و غرب بسيار کوتاه شد و مرحله دوم حيات سياسي رهبر کمونيست روماني پس از ديدار رسمي از چين و کره شمالي و تبادل نظر با کيم ايلسونگ و مائو و طراحي انقلاب فرهنگي آغاز شد. در آن مقطع تلاش زيادي براي کيش شخصيتي چائوشسکو و ايجاد يک دستگاه اطلاعاتي و امنيتي قوي و همهجانبه بهکار رفت. چائوشسکو طرحهاي پنج سالهاي را براي توسعه صنعتي،کشاورزي و اقتصادي تدوين و اجرايي شدن آنها را دنبال كرد و از اوايل دهه 80 تصميم به بازپرداخت بدهيهاي خارجي و رهايي کشور از وابستگي وارداتي گرفت که عليرغم موفقيت در بازپرداخت بدهيها و اعلام استقلال در تأمين بسياري از نيازهاي کشور شرايط سخت اقتصادي، کوپني کردن بسياري از کالاها و محدوديتهاي سياسي و اجتماعي کاسه صبر ملت روماني از حاکميت چائوشسکو را لبريز كرد.
تمرکز بر پروپاگاندا و سياست خارجي پويا
رهبر حزب کمونيست روماني خيلي بيشتر از همتايان شرق اروپاي خود، به خود بزرگبيني و عوامفريبي از راه تبليغات توجه داشت و از زمان به قدرت رسيدن توجه ويژهاي به سياست خارجي داشت و روندي را پيش گرفت که همواره نوعي برجستگي و دست برتر در عرصه بينالمللي داشته باشد. سياستهاي وي در عرصه روابط خارجي با موفقيت همراه بود بهطوري که ضمن قرار گرفتن در اردوگاه کمونيستي روابط فعالي با جهان غرب داشت. در سال 1968 دوگل رئيس جمهوري فرانسه به بخارست سفر كرد؛ در همان سالها دو رئيس جمهوري آمريکا به روماني سفر كردند. چائوشسکو نيز در سال 1970 به واشنگتن سفر كرد. ادامه دارد...
ش.د9405530