(روزنامه اعتماد ـ 1395/03/20 ـ شماره 3547 ـ صفحه 7)
رخنه پوزيتيويسم در زندگي عادي
باقر ساروخاني، عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ابتداي اين نشست با بيان اينكه ديدگاههاي مختلفي درباره خانواده ايراني وجود دارد، گفت: برخي از انحلال خانواده و پوزيتيويسم سخن ميگويند و معتقدند خانوادههاي جديدي در راه است، برخي هم جبرگرا هستند و ميگويند خانواده بدون تغيير در ماهيت حركت ميكند اما به اعتقاد من پوزيتيويسم، در زندگي عادي انسانها و دانش ميتواند رخنه كند. وي با بيان اينكه همه بايد به سوي اثباتگرايي حركت كنند، افزود: كار جامعهشناسي اين بوده كه مراحل رسيدن به اثبات گرايي را بررسي كند، با اين وجود ما اعتقاد نداريم كه همه جامعه بشري بايد به مراحل آخر نظريهپردازان مختلف برسد. عضو هيات علمي دانشگاه تهران با اشاره به اينكه بايد بين پوزيتيويسم و جبرگرايي حركت كنيم، يادآور شد: اثبات گرايان اعتقاد دارند كه خانواده ايراني از بين رفته است و جبرگراها ميگويند نه از بين نرفته است. اما من هيچ كدام از اينها را قبول ندارم. همه موجودات زنده وقتي به مرحله بحران ميرسند ميتوانند خودشان را بازسازي كنند. وي با تاكيد بر اينكه ديدگاه بدبينانه نسبت به اين موضوع ندارد، گفت: ميشود از اين خرابهها جوانههاي تازهاي پديد بيايد كه يكي از اين جوانهها خانواده مدني است. حال چرا نميگويم خانواده مدرن، چون خانواده مدني فراتر از خانواده مدرن است.
خانواده مدني و حقوق شهروندي
ساروخاني با اشاره به ويژگيهاي خانواده مدني توضيح داد: خانواده مدني خانوادهاي است كه در آن اعضايش، شهروندان اجتماعي در درون يك واحد كوچكتر هستند و اين اعضا ميتوانند از حقوق شهروندي يعني برابري و فرصتهاي يكسان برخوردار باشند.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: وقتي به تاريخ خانواده نگاه ميكنيم ميبينيم زنها هميشه در روستاها در خارج از خانه فعال بودند و پيدايش شهرنشيني زنان را خانهدار كرد. نتيجه كار هم اين شد كه زن از شرايط جامعه بيخبر بود و با بسط شهرنشيني تبديل به يك موجود بيولوژيك شد كه فقط فرزندآور بود. چنين زني نميتوانست شهروند باشد و فضاهاي اجتماعي را تسخير و با همسرش گفتوگو كند.
در خانواده چطور انسانهاي دموكراتي شكل ميگيرند؟!
وي با بيان اينكه انفكاك زن و مرد در اين دوره به وجود آمد، گفت: اين اتفاقات موجب پيدايش دو دنياي متفاوت با ديوارهاي بلند به نام دنياي زن و دنياي مرد شد و همين موضوع به برتري مرد، مردسالاري و خانواده پدرسالار منجر شد. حال ببينيد در اين خانواده چطور ميشود انسانهاي دموكراتي شكل بگيرند؟!
برابري زن و شوهر مهمترين ويژگي خانواده مدني
ساروخاني مهمترين ويژگي خانواده مدني را كاهش حراست از قداست انسانيت و برابري زن و شوهر دانست و گفت: بعد از اين مرحله يك تقسيمكار ترجيحي ايجاد ميشود. در نتيجه اين فرآيند پديدههاي سنتي در خانواده مدني تغيير ميكند و زنها وارد بازار كار ميشوند و كارهايي را انجام ميدهند كه تا قبل از اين مردانه بوده است. عضو هيات علمي دانشگاه تهران گسترش خزانه ارتباطي را يكي ديگر از ويژگيهاي خانواده مدني خواند و يادآور شد: در اين خانواده زن چون فضاي اجتماعي را تجربه كرده و شاغل است صلاحيت گفتوگو كردن و توضيح دادن امور اقتصادي شوهرش به او را دارد در حالي كه در گذشته مرد نميتوانست با همسرش درباره اين موضوعات صحبت كند. اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اينكه اين خانواده ميتواند با هزاره سوم جلو برود، گفت: اين خانواده عقلاني است و تصميمات در آن مشاركتي ميشود. افراد در اين خانواده ميتوانند گفتوگو كنند و فرزندان نيز آن را ياد ميگيرند.
نقش خانواده در بازار كار
وي با تاكيد بر اينكه در جامعه ايران با يك بيكاري هميشگي روبهرو بودهايم، گفت: اين در حالي است كه خانواده مدني ميتواند يك تحرك و يك بازار كار ملي را به وجود بياورد و از بيكاري اغتشاشبرانگيز دور شود. در درون اين خانواده فرزندمحوري است و نه فرزندسالاري!
چون فرزندان، مدار و محور خانواده مدني هستند، چنين خانوادهاي گاهي اوقات فرش خود را ميفروشد تا فرزندش وارد دانشگاه شود. به گفته ساروخاني، اين خانواده جايگاه سرمايه فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است چون خانواده مدني زماني به وجود ميآيد كه در آن انسانها بالاترين درجه سرمايه اجتماعي را داشته باشند.
نه پوزيتيويست هستم نه جبرگرا
عضو هيات علمي دانشگاه تهران با بيان اينكه اين خانواده ميتواند از صندوق مشترك برخوردار باشد، گفت: اين بدين معني است كه درآمد متعلق به شخص نباشد، بلكه متعلق به خانواده باشد. من از سال ٤٢ روي موضوع خانواده كار ميكنم و كتاب نوشتم و خانواده مدني آن چيزي است كه به دنبال آن بودم. ما نه پوزيتيويست و نه جبرگرا هستيم، بلكه بايد خانواده مدني را در ادامه جامعه مدني بسازيم.
صادر نشدن يك نظريه براي همه خانوادههاي ايراني
عاليه شكربيگي، در بخش ديگري از اين نشست با بيان اينكه خانواده هنوز زنده و ارزشمند است، گفت: تحولات خانواده بحثي جهاني است اما ميزان تحول از جامعه به جامعه ديگر و از فرهنگي به فرهنگ ديگر متفاوت است. وي با اشاره به تعاريف مختلف انديشمنداني چون كاپلان، پارسونز و... از بحران افزود: در اين تعاريف خانواده را شبيه يك سيستم ميدانند كه اگر خللي در هريك از اعضاي آن به وجود بيايد، كل سيستم دچار بحران ميشود. امروز تغيير نقشها، عملكرد و وظايف در سيستم خانواده به وجود آمده است البته ساختار هم روي تغييرات خانواده تاثير داشته است. به طور مثال ساختار كشاورزي تغييراتي را در خانواده داشته است، در ساختار امروز نيز كه ساختار فناوري اطلاعات و ارتباطات است، خانوادهها تغييرات خاصي را دارند. به گفته نويسنده كتاب «دائره المعارف خانواده»، افرادي چون بليز معتقدند خانواده حتي اگر به پايان خط هم برسد، باز به پايداري خواهد رسيد. امروز گفته ميشود كه خانواده ايراني به بحران رسيده و تغييرات بنيادين در آن رخ داده است.
حركت ساختار قانوني و حقوقي جلوتر از تحول در خانواده ايراني
استاد دانشگاه پيام نور با اشاره به اينكه حركت و تحول در خانواده ايراني جلوتر از ساختار قانوني و حقوقي آن حركت ميكند، تاكيد كرد: به طور مثال در بحث طلاق نيز جامعه خود راهحل ازدواج مجدد را جايگزين كرد.
عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز، از ديدگاه پارسونز، براي اينكه يك سيستم بتواند به تعادل پويا برسد، بايد چهار كاركرد انطباق، كنترل ابزاري، مديريت هيجانات و حفظ يكپارچگي را داشته باشد و هرگونه اختلال در هريك از اينها بحران به وجود ميآورد. وي با بيان اينكه امروز خانواده ايراني دست سياستبازان افتاده است، گفت: اين افراد به هر دليلي پرونده خانواده روي ميزشان است و تلاش ميكنند براي حفظ جايگاه خود در كنار خانواده مانور بدهند. شكربيگي به تغييرات و تحولات خانواده ايراني اشاره كرد و گفت: افزايش طلاق، گرايش به شغل و تحصيلات بالا، گرايشهايي به همخانگي و زوجزيستي، تغيير در الگوهاي همسرگزيني، تاخير در ازدواج، كاهش فرزندآوري و افزايش خانوادههاي تكوالد و همچنين افزايش زنان سرپرست خانوار، همگي از تغييرات الگوهاي زندگي در خانواده ايراني است. وي با تاكيد بر اينكه نميتوانيم براي همه خانوادههاي ايراني يك نظريه صادر كنيم، افزود: چون گونههاي مختلفي از خانواده ايراني از سنتي، مدرن، پستمدرن و در حال گذار وجود دارند.
آسيبشناسي نهاد خانواده در ايران
شكربيگي با انتقاد از اين گزاره كه تغييرات خانواده در ايران برگرفته از ارزشهاي غربي است، گفت: بخشي از اين تغييرات را نهادهايي كه كاركرد غلط دارند، ايجاد ميكنند و باعث ميشوند خانواده دچار تحولات شود. دولت به عنوان يك عامل مداخلهگر از سويي براي خانوادهها سندهاي ازدواج صادر ميكند و از طرف ديگر براي افزايش جمعيت سياستگذاري ميكند در حالي كه اينها در خانواده مشكل ايجاد ميكند.
اين استاد دانشگاه به نرخ طلاق در سالهاي اخير اشاره كرد و گفت: با بررسي نرخ طلاق در سالهاي اخير مشخص ميشود كه نرخ طلاق در دختران ٢٠ تا ٢٥ سال و در پسران ٢٥ تا ٢٩ سال است. اين آمار نشان ميدهد كه اين افراد دچار مشكل هستند و مهارتهاي كنترل رفتار را در خانواده ندارند. نسل امروز ما در سالهاي اول زندگي فرزندآوري را به تاخير مياندازد تا مشخص كند آيا هنوز هماهنگيهاي لازم را دارد يا خير.
خانواده به مثابه يك امر اجتماعي
وي با بيان اينكه خانواده به مثابه يك امر واقعي اجتماعي صفت مستمر دارد، توضيح داد: در طول تاريخ شكل و فرم خانواده وجود داشته اما محتواي آن تغيير كرده است بنابراين بايد عواملي را كه به طور مستمر سبب استمرار خانواده به مثابه يك بنياد يا نهاد شده شناسايي كنيم. دولت بايد اجازه دهد خانواده خودش را بازسازي كند. شكربيگي با اشاره به نظريه گورويچ گفت: دگرگوني همواره وجود دارد و هر گونه نگرش به خانواده ايراني بايد با نگرشي پويا و ديالكتيك باشد. وي تاكيد كرد: خانواده ايراني بازسازماني يا بحران خودش را كنترل ميكند. از سوي ديگر بحث توانمنديهاي خانواده مطرح است. بر اساس مدل توانمنديهاي خانوادههاي امريكايي- قفقازي، ٦ نوع توانايي مهرباني، قدرداني، تعهد، توانايي تحمل بحران، ارتباطات مثبت و گذراندن وقت با يكديگر وجود دارد و خانواده ايراني علاوه بر اينها نيازمند مهارتهاي گفتاري و رفتاري است.
نبايد انحرافات را طبيعي دانست
احمد بخارايي، نويسنده كتاب «جامعهشناسي زندگيهاي خاموش در ايران» در بخش ديگري از اين نشست با بيان اينكه بازسازي يا بازسازماني با بحران تفاوت دارد، گفت: بحران به معناي در آمدن صداي زنگ خطر است. من در كتاب «جامعهشناسي انحرافات» كه در سال ٨٦ نوشتم در فصل چهارم كتاب به ماهيت انحرافات پرداختم و سعي كردم توضيح بدهم كه آيا انحرافات طبيعي است يا خير؟وي در ادامه افزود: برخي با ارجاع به دوركيم ميخواهند انحرافات را طبيعي قلمداد كنند در حالي كه اين گونه نيست و توپ را با اين كار در زمين جامعه مياندازيم تا سياستگذاران! امروز بعد از ٩ سال از نگارش آن كتاب هنوز هم اين نگراني تشديد شده است. اكنون بيشتر جامعهشناساني چون دكتر آزاد (تقي آزد ارمكي) بازسازي يا بازسازماني را طبيعي ميدانند در حالي كه اين گونه نيست.
بحران خانواده ناشي از گريز از واقعيت
عضو هيات علمي دانشگاه پيامنور در بخش ديگري از سخنانش به تغييرات خانواده ايراني اشاره كرد و گفت: خانواده ايراني از خانواده سنتي، به نوين گرا و بحران زده تغيير يافته است. عوامل بيروني و دروني روي تغييرات خانواده نوينگرا و بحران زده موثر است. عقلانيت و واقعيت گريزي و عدم حمايت قانون از زن از ديگر عوامل سلبي موثر بر تغييرات خانواده است. وي ادامه داد: به طور مثال افزايش سن ازدواج همراه با نبود رابطه بين دختر و پسر خانواده را بحران زده ميكند، از سوي ديگر در خانواده نوين گرا استقلال اقتصادي به عنوان يك عامل ايجابي است اما در خانواده بحران زده كمبود سرمايه اقتصادي يك عامل سلبي است.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=45830
ش.د9500762