** در تغيير ترکيب نمايندگان در کل مجلس دهم به خصوص تغيير جدي نمايندگان تهران در مجلس مسائل مختلفي از طرف دو جناح مطرح ميشود. برخي از چهرهها پيام اين راي را خواسته مردم در تغيير ترکيب مجلس و حضور اصلاحطلبان و اعتداليون در قدرت ميدانند و در مقابل اصولگرايان نيز معتقدند مردم تهران همواره به نقض وضع موجود راي دادهاند و اين تغيير امري طبيعي است و در دوره بعد نيز باز اصولگرايان ترکيب اصلي را در دست ميگيرند.
اگر اينگونه ميفهمند که پيام اين تغيير را بر امري متداول مبني بر روال عادي مردم تهران براي نقض وضع موجود تعبير کنند و دادههاي آنها در همين حد است، به رويه خود ادامه دهند. شايد نميخواهند واقعيت را ببينند. اگر نتوانيم واقعيتهاي موجود در جامعه را به درستي تحليل و بررسي کنيم، راه و مسير اشتباه خود را ادامه ميدهيم و هرگز نميتوانيم خطاهاي خود را اصلاح کنيم. زماني که انقلاب کرديم با شعارهايي انقلاب کرديم و اين شعارها عدالت، مساوات، آزادي، استقلال را در خود داشت.
امروز با گذشت بيش از سه دهه هنوز نسبت به اين مسائل در خيلي زمينهها فاصله داريم. شکاف اجتماعي بيشتر شده و در مسائل فرهنگي نيز درگير مسائل و مشکلات جدي هستيم. با تهديد کردن هم در هيچ حوزهاي به جايي نرسيدهايم و نميرسيم.
* يعني کل اين قصور وعقب بودن از اهداف را به پاي کارنامه اصولگرايي مينويسيد؟
** نه ابدا. اصلاحطلب و اصولگرا در کنار هم يک مجموعه هستيم. وضعيت موجود ماحصل روندي است که در چارچوب کلي شکل گرفته است. اما مساله اين است که بعضا يک طرف با طرف ديگر برخورد نامناسب تري داشته است.
اصلاحطلبان هميشه از رويه برخوردي که اصولگرايان در قدرت با آنها داشتند انتقاد کرده اند اما خود آنها نيز گاه در قدرت رويه بهتري با اصولگرايان نداشتهاند.
اما رفتاري که اصلاحطلبان در زمان بودن در دولت با اصولگرايان داشتند نسبت به رفتاري که در دولت بعدي يعني دولت احمدينژاد با اصلاحطلبان شد زمين تا آسمان فرق ميکرد.
اصولگرايان البته احمدينژاد را اصولگرا نميدانند!
اگر نميدانستند چه طور آن زمان محکم پشت وي ايستادند و گفتند آسمان باز شده احمدينژاد پايين افتاده است. مجلسي که ابتداي کار حاميوي بودند به مرور به جايي رسيد که رو در روي وي ايستادند. حتي کار به جايي رسيد که احمدينژاد رو در روي رهبري نيز ايستاد. کدام رييسجمهور در تاريخ ايران رو به روي رهبري ايستاده بود؟!
* اصولگرايان مدعي هستند که رييسجمهور اصلاحات ايستاده بود.
** بايد مورد بدهند. اين ادعا بياساس است. هرگز ايشان غير قانوني حرف نزد و غيرقانوني توقع نداشت و هرگز مقام معظم رهبري را جز با احترام و بزرگي ياد نکرد.
* برخي البته لوايح دو قلو را آغاز تنش با ساختار ميدانند.
** به هيچ وجه اينطور نيست. لوايح دوقلو فقط يک لايحه بود همين. مجلس ميتوانست رد کند. شوراي نگهبان ميتوانست رد کند. نميتوانيم يک لايحه برآمده از کليت يک دولت را با رفتار يک رييسجمهور در قبال رهبري مقايسه کنيد.
لايحه دادن نظر است. مخالفت کردن با هيچ شخصي نيست. رييسجمهور برنامه کار خود را دارد و اگر رهبري بر مسالهاي تاکيد کنند رييسجمهور تبعيت ميکند کما اينکه در کليت کار رييسجمهور اصلاحات مقابل رهبري نايستاد. قهر نکرد و در خانه بنشيند تا نظر خود را تحميل کند. اما در مورد آقاي احمدينژاد چه ميشود گفت؟!
* در مورد مجلس ششم هم ادعاي بي اساسي است.مگر خودشان توانستند همه بحرانهاي جريانهاي سياسي خود را مديريت کنند؟ نبايد از ياد ببريم که دولت نميتواند تمام مسائل در مجلس را مديريت کند.
** البته برخي از چهرههاي اصولگرا معتقدند اين کارها و اقدامات در نهايت به نفع چهرهاي است که ممنوع ميشود يا مورد هجمه قرار ميگيرد. بله. اين اتفاق ميافتد. از آدميبد ميگويند و به آن شخص اجازه صحبت نميدهند. مردم هم اعتراض خود را به آن شکل نشان ميدهند.
* يعني اگر موضوع ممنوعالتصويري حل شود محبوبيت کاهش مييابد؟
** نه، منظورم اين نبود. معيار اصلي اخلاق و شخصيت فرد است.
[يادآور ميشود: اين گفتوگو پيش از انتخاب دکتر پزشکيان به عنوان نايب رييس مجلس شوراي اسلامي انجام شده است]:
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=250488
ش.د9501099