(روزنامه اطلاعات – 1395/04/26 – شماره 26487 – صفحه 12)
عزم آنکارا براي تغيير سياستهاي منطقهاي
سفير پيشين ايران در باکو ميگويد،رجب طيب اردوغان رئيس جمهوري ترکيه هنگامي که احمد داود اوغلو نخست وزيرش بود به اين جمع بندي رسيد که بايد در عرصه داخلي وخارجي جبران مافات کند.پس از گذشت حدود هفت ماه از انجماد نسبي روابط ترکيه و روسيه که در پي ساقط کردن هواپيماي جنگنده روسي توسط ترکيه صورت گرفته بود، اردوغان با ارسال نامهاي دوپهلو ضمن ابراز همدردي با خانواده خلبان کشته شده روسي از اتفاق رخ داده ابراز تأسف کرده و خواستار بهبود رابطه با روسيه شد.متعاقب اين نامه نيز پس از حادثه تلخ فرودگاه آتاتورک استانبول، اردوغان با پوتين تماس تلفني برقرار کرد تا گام بعدي را به منظور آب شدن يخ روابط با روسيه بردارد. اين گفتگوي تلفني در فضاي تلخ ناشي از ترور و وحشت، هر چند حلاوتي به فضاي سياسي ترکيه بخشيد، اما حزن و اندوه حاکم بر ترکيه، خبر شروع بهبودي روابط اين کشور با روسيه را تحت الشعاع کشته شدن 50 نفر و زخمي شدن قريب 239 نفر انسان بيگناه قرار داد و اين اتفاق نمود زيادي نيافت.خبرگزاري خبرآنلاين، براي بررسي بيشتر عادي سازي رابطه کرملين- آنکارا، گفتگويي با دکتر افشار سليماني، سفير پيشين کشورمان در جمهوري آذربايجان داشته که در ادامه مي خوانيد:
* عادي سازي رابطه روسيه و ترکيه از چه زاويهاي قابل بررسي است؟
** تحرک جديد در مناسبات مسکو و آنکارا که با مساعي جميله اردوغان و ميانجيگري هاي روساي جمهوري آذربايجان و قزاقستان صورت گرفت و کليد آن را بينالي ييلدريم نخست وزير جديد در اولين روز سخنراني خود پس از تکيه زدن به کرسي نخست وزيري زده بود، چراغ نيمه خاموش روابط را روشن کرد. در واقع اينگونه به نظر آمد که گويي سلفش احمد داوداوغلو مانع بهبود روابط با روسيه بوده است.
* پيامد منطقه اي اين موضوع چه مي تواند باشد؟
** پوتين پس از گفتگوي تلفني با اردوغان و تسليت به او به مناسبت کشته شدن انسانهاي بيگناه در فرودگاه آتاتورک استانبول به دست داعش در نشست با کابينه دولت، به نخست وزير خود مدودف دستور داد تمامي محدوديت هاي ايجاد شده در روابط با ترکيه برداشته شود. پوتين گفت: در گفتگوي تلفني با همتاي ترک خود، طرفين بر عادي شدن روابط دو کشور تاکيد کردند و اردوغان قول داده در زمينه تامين امنيت هرچه بيشتر توريستهاي روسي که عازم ترکيه ميشوند دستور خواهد داد نهادهاي ذيربط تلاش مضاعفي معمول دارند. وي همچنين از همکاري مشترک دو کشور در مبارزه با تروريسم سخن گفت. اين همکاريها در راستاي مبارزه با تروريسم مي تواند معادلات منطقه اي را تحت تأثير قرار دهد.
* عاديسازي رابطه ترکيه با اسرائيل را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
** همزمان با ايجاد تحرک در روابط ترکيه با روسيه، روابط اين کشور با اسرائيل تيز از انجماد رها شد و دوطرف سندي در همين رابطه امضا کردند که از سوي کابينه هاي دوطرف مورد تصويب قرارگرفت.همزمان با اين تحرک در عرصه خارجي، ترکيه در داخل نيز جرقه برخورد نظامي با کردها را پايين کشيد، تا در راستاي تأمين امنيت بيشتر و جبران خسارات اقتصادي ناشي از تندروي، گامي واقع بينانه بردارد که البته عمليات انتحاري در فردوگاه استانبول همه اين تلاشها را تحت الشعاع قرارداد و سبب شد که برخي چنين بيانديشند که تلاش براي بهبود روابط با اسرائيل و روسيه سبب وقوع حادثه ترور از سوي مخالفان داخلي و خارجي اين روابط شده است. اين احتمال حداقل به دليل همزماني اعلام بهبود روابط با طرفهاي فوق و وقوع حادثه استانبول بعيد بنظر مي رسد. از سويي گفتگوي اردوغان با پوتين پس از انفجار استانبول صورت گرفت.فرضيههاي متعددي پيرامون دست داشتن برخي کشورها در حمله به فرودگاه استانبول شنيده مي شود، اردوغان نيز در اين باره گفته است: برخي کشورها از تروريستها در ترکيه حمايت مي کنند تا در مسير پيشرفت اين کشور مانع تراشي کنند.
اين احتمال که اين ترور توسط داعش با چراغ سبز و حمايت عربستان به دليل ناخرسندي رياض از همکاريهاي اخير ترکيه با نيروهاي ائتلاف آمريکا و نيروهاي دموکراتيک کرد و عرب سوري مخالف بشار اسد عليه داعش در ورود به منبج و تصرف مواضعي در شمال حلب، صورت گرفته باشد از احتمال بيشتري برخورداراست. بويژه آنکه رسيدن به توافق از سوي دولت ترکيه با کردهاي سوري و پ.ک.ک تحت هدايت و حمايت واشنگتن که مذاکراتش در پايگاه اينجرليک در ماه گذشته صورت گرفته بود، در جريان بوده است. مذاکرات حول محور اجازه ترکيه به کردهاي سوريه به منظور عبور از فرات جهت رفتن به منبج در ازاي عدم انجام عمليات پ.ک.ک در داخل ترکيه و برقراري آتش بس بوده و همين مذاکرات باعث شد که درمورد انفجار فرودگاه آتاتورک ذهن آنکارا به سوي پ.ک.ک معطوف نشود.
* چرا اردوغان به يکباره تصميم گرفت که رابطه کشورش با روسيه و اسرائيل را به مسير عادي بازگرداند؟
** به نظر ميرسد رجب طيب اردوغان رئيس جمهوري ترکيه هنگامي که احمد داود اوغلو نخست وزيرش بود به اين جمع بندي رسيده بود که بايد در عرصه داخلي وخارجي جبران مافات کند. اما به دليل نگراني هايي که از داوداوغلو داشت، آنرا به بعد از کنار رفتن او موکول کرد و بينالي ييلدريم را مأمور کرد تا آب رفته را به جوي بازگرداند. هرچند که نمي توان همه آبهاي رفته را به جوي برگرداند اما مي توان از ادامه زيانها جلوگيري کرد. بنابراين دوري از داعش، عزيمت به سوي روسيه و اسرائيل و برقراري مفاهمه با کردهاي خودش و سوريه را به نخست وزير مورد اعتماد جديدش سپرد تا بدون فوت وقت اين اهداف را محقق سازد.ييلدريم هم قاطعانه از همان روز نخست شروع بکار، کليد اين پروژه ها را زد و در نشست خبري خود به ضرورت حل مشکل رابطه با روسيه و توسعه روابط با ايران نيز اشاره کرد. وي همچنين اعلام کرد حمله به مواضع پ.ک.ک از سوي ارتش ترکيه متوقف شده است. ازاينها که بگذريم دولت ترکيه حتي در قبال دولت سوريه نيز سخنان تند گذشته را تکرار نميکند حتي گفته ميشود ديدارهاي پنهاني فرستاده اردوغان با اسد هم انجام شده است.هرچند که بعيد بنظر ميرسد آمريکا و متحدانش از مخالفت با ماندن اسد عقب نشيني کنند.
به هرحال افزايش تهديدهاي امنيتي داخلي، خسارات اقتصادي ناشي از تندروي هاي داخلي وخارجي و کاهش تحرکات منطقه اي ترکيه در حالي که در موضوع پناهندگان با اتحاديه اروپا نيز دچار تنش شده بود سبب شد تا اردوغان به دوره تصميمات غيراحساسي وعاقلانه دوران نخست وزيري اش (البته تا قبل از دوسال مانده به خداحافظي اش از نخست وزيري) رجعت کند. اينک اردوغان ديگر سخن از برخوردهاي تند با مخالفانش، تغيير قانون اساسي و برقراري نظام رياستي هم نمي زند و ظاهرا اهتمام خود را بر بازگردان آرامش به کشور و از دست ندادن موفقيت هاي دوران نخست وزيريش و پيشگيري از کاهش محبوبيت خود و حزبش، اجتناب از واردشدن خسارات بيشتر به امنيت و اقتصاد ترکيه متمرکز کرده است.
* اين تغييرات چرا به يکباره رخ داد؟
** شايد اردوغان به اين نتيجه رسيده که اين دموکراسي بود که سبب شد تا او وحزب نوپايش درترکيه به قدرت برسند، پس بايد با دموکراسي کشور را اداره کند و آنرا مستحکمتر کند و اگر در برابر دموکراسي ايستادگي کند، او رفتني است نه دموکراسي، زيرا احزاب، رسانه ها، نهادهاي مدني سوپاپ اطمينانهاي دموکراسي ترکيه هستند و مانع از گوشه نشيني آن خواهند شد و درصورت تهديد دموکراسي در ترکيه احتمال بازگشت مجدد ارتش به صحنه سياسي تقويت خواهد شد که در اين صورت ارتشي که اردوغان آنرا با لطايف الحيل و هوشمندي و ظرافت از عرصه سياست دور کرد و آنرا به کارکرد واقعي خود برگردانده مي تواند اردوغان را از صحنه سياست دور کند.لابد اردوغان ميداند که اين کشورها و ملتها و دموکراسي است که پايدار و ماندني اند نه روساي جمهوري و نخست وزيران، پس بايد براي ذخيره نام نيکي براي دوره پسا فروافتادن از تخت و پسا حيات وانفسا هم انديشيد و بکار بست.
* تحولات ترکيه و چرخش در سياست داخلي و خارجي اين کشور چه تأثيري مي تواند بر ايران داشته باشد؟
** هرچند که در نگاه اول مي توان چنين برداشت کرد که اين بهبود روابط مي تواند به زيان روابط ترکيه و ايران باشد و يقينا اختلاف مواضعي ميان اين بازيگران منطقه اي نسبت به يکديگر وجود دارد، اما با نگرش ايجابي و درنظرداشتن اينکه نيازهاي متقابل در مناسبات کشورها و منافع ملي مبتني بر منافع مشترک با توجه به موقعيت هاي ژئوپوليتيک و مسائل مختلف اقتصادي و مقوله انرژي در تعيين سمت و سو و کميت و کيفيت روابط کشورها تاثير جدي دارند و مي توانند به رويکردهاي مشابه وهمکاريهاي سازنده بيانجامند ميتوان گفت همانگونه که در دوراني که ترکيه با روسيه و اسرائيل روابط حسنه اي داشت، با ايران نيز از مناسبات سازنده و رو به توسعه اي برخوردار بود.از اين پس نيز تهران و آنکارا با مديريت هوشمندانه مي توانند به دور از برخي اختلاف نظرها بر اساس منافع مشترک روابط خود را مستحکم نمايند.
بايد در نظرداشته باشيم که روابط ترکيه با ايران در شرايطي که اين کشور عضو ناتو و متحد منطقه اي آمريکاست با ايران همواره از سطح و عمق نسبي قابل قبولي برخوردار بوده است و اين مناسبات تا ميزان زيادي تحت تاثير رويکردهاي متفاوت دو کشور نسبت به تحولات سوريه دچار افت وخيزهايي شد نه تحت تاثير کشورهاي ثالث.
همچنين روسيه نيز بدون تحت تاثير قرارگرفتن از سوي اسرائيل بايد روابط خود با ايران را عملگرايانه تر و قابل اعتمادتر کند، حتي اگر نگاه به روابط از سوي سه کشور ايران، ترکيه و روسيه منصفانه و با هدف همکاري مشترک باشد، طرفها ميتوانند درزمينه اقتصادي، تجاري، حمل ونقل و انرژي و در نهايت امنيت منطقهاي اولويت را بر همکاري و نه رقابت قرار دهند تا به نفع همه ملتهاي منطقه و تقويت صلح و ثبات منجر شود.در نهايت توسعه و تحکيم روابط کشورها براساس همکاريهاي مشترک، پرهيز از اختلافات، حل اختلافات از طريق مذاکره و پيشگيري از تاثير عناصر ثالث بر روابط دوجانبه اي وچند جانبه اي ميسر است و سه کشور منطقه اي با پيروي از اين استراتژي ميتوانند هداياي خوبي به ملتهاي خود و منطقه بدهند.
در اين حال،بنياد کارنگي با بررسي نظرات چهار تحليلگر برجسته ترکيهاي به اين نتيجه رسيده است که به احتمال زياد سياست اين کشور در قبال سوريه تغيير کند.انديشکده «بنياد کارنگي» در يادداشتي به بررسي حمايت ترکيه از ادامه بحران در سوريه پرداخته و نوشت پنج سال دخالت ترکيه در جنگ سوريه بيآنکه حتي ذره اي از اهداف اوليه اين کشور محقق شده باشد، موجب نوميدي و دل سردي ترکيه شده است. برخي کارشناسان از احتمال تجديد نظر کلي در سياست دولت آنکارا خبر ميدهند.در ابتداي اين يادداشت که پايگاه خبري کُردپرس آن را ترجمه و منتشر کرده، آمده است: بهتازگي تغييراتي در وزارت خارجه ترکيه رخ داده و قدرت کردهاي سوريه هم در منطقه تحت کنترلشان در نزديکي مرزهاي جنوبي ترکيه بيشتر شده، اين تغيير و تحولات موجب شده که بسياري تحليلگران سياسي و حتي برخي تحليلگران حزب خود اردوغان رئيس جمهوري ترکيه گمان کنند تغييري در زمينه سياست هاي اين کشور در قبال سوريه در راه است. اين تغيير مي تواند تأثير زيادي بر آينده جنگ سوريه بگذارد و ما به همين دليل نظرات چهار کارشناس ترکيه اي در مورد سياست هاي آينده اين کشور در قبال سوريه را جويا شدهايم.
اين بنياد با اشاره به گزارش قبلي خود درباره کوشش ترکيه براي ايجاد توازني دوباره در سياست خارجي و شايعات اخير درمورد بهبود روابط با اسد به شکل محدود، اضافه کرد: ترکيه از شورشيان در شمال سوريه به شکلي ستيزه جويانه حمايت لجستيکي و مالي مي کند اما ارتش اين کشور از ورود به جنگ خودداري کرده است. نظرات عمومي در ترکيه متفاوت است و موافق دخالت مستقيم اين کشور در جنگ سوريه نيست. اما تمرکز مردم ترکيه مانند دولت اردوغان بر خطري است که از سوي شبه نظاميان کرد سوري متوجه اين کشور است.
اين شبه نظاميان به پ.ک.ک نزديک هستند که يک گروه چپ و ناسيوناليست کُرد بوده و از دهه 1980 به اين سو با ارتش ترکيه در جنگ بوده است. گاهي در گذشته ميان ترکيه و پ.ک.ک آتش بس و مذاکراتي بوده اما در حال حاضر دو طرف درگير جنگي مرگبار شده اند. گروه هاي کرد سوري نام هاي مختلفي دارند که از آن ميان مي توان به حزب اتحاد دموکراتيک
( پ.ي.د)، يگان هاي مدافع خلق (ي.پ.گ) و نيروهاي سوريه دموکراتيک اشاره کرد اما ارتباط اين گروهها با پ.ک.ک انکارناپذير است. از نگاه ترکيه تعبير اين موضوع قدرت گيري نيرويي متخاصم در امتداد مرزهاي جنوبي اش است.
در زير چهار کارشناس برجسته ترکيه اي از جهان روزنامه نگاري، فضاي دانشگاهي و هسته تفکراتي نظرات خود را در مورد احتمال تغيير در سياست هاي ترکيه در قبال سوريه و چگونگي اين تغيير براي ما بيان کرده اند.
سنان اولجن: محاسبات آنکارا تغيير کرده است
سياست هاي ترکيه در قبال سوريه رو به تغيير است. برکناري احمد داوداوغلو از نخست وزيري که از نظر بسياري معمار اصلي سياست هاي مشکل ساز و بلندپروازانه ترکيه در قبال سوريه قلمداد مي شود، اين تغيير و تحول را آسان تر مي کند. اما انگيزه هاي اصلي اين تغيير چيزهاي ديگري است.ترکيه مي خواهد که خود را با واقعيات عيني وفق دهد؛ واقعياتي مانند اينکه اسد به رغم تمام کوشش ها براي سرنگوني اش همچنان با قدرت تمام بر سر کار است. ظهور داعش نيز باعث شده که تمرکز همپيمانان ترکيه ديگر بر تغيير حکومت سوريه نباشد.
به اين ترتيب ترکيه با پيگيري برنامه تغيير حکومت سوريه به طور فزاينده اي دچار انزوا شده در حالي که اين برنامه به خاطر حمايت خلل ناپذير مسکو و تهران از دولت اسد در نهايت بي نتيجه بوده است.دليل دوم اين است که با گذشت زمان، مديريت مسأله کرد در داخل سوريه براي دولت ترکيه تبديل به امري حياتي شده است. کردهاي سوريه و نماينده آنها پ.ي.د با نبردشان عليه داعش موفق به جلب توجه و حمايت جامعه جهاني شده اند. پ.ي.د با گسترش منطقه تحت پوشش خود در شمال سوريه به اين قدرت و نفوذ رسيده است. اما براي دولت ترکيه پ.ي.د شاخه اي از پ.ک.ک است که در حال حاضر در ميانه کارزار تروريستي خشونت باري عليه دولت است. بنابراين محاسبات آنکارا تغيير کرده و اولويت از تغيير حکومت سوريه به سوي مهار پ.ي.د متمايل شده است. افق فکري آنکارا و دمشق هم در اين مورد يکي است.
وردا اوزر: انگيزههاي قوي ترکيه براي دست کشيدن از مخالفت با اسد
ترکيه به مقطعي استراتژيک رسيده است که آنکارا را ناچار مي کند که در مورد سياستش در قبال سوريه دست به تمهيداتي استراتژيک بزند. اين توازن استراتژيک مجدد سه جنبه دارد.جنبه نخست ساختاري است. به نظر مي رسد که نه تنها سياست ترکيه در قبال سوريه بلکه در واقع سياست خارجي ترکيه تغيير خواهد کرد. به عبارت ديگر اين تغيير نشان دهنده تغييري جامع و ساختاري در سياست خارجي است که سوريه را هم شامل مي شود.استقرار دولتي نو در آنکارا بنياد چنين تحولي را پي افکنده و به نمادي از تجديد نظر در سياست خارجي تبديل شده است.
نخست وزير بينالي ييلديرم در اولين جلسه دولت اظهار داشت: ما به دوستانمان مي افزاييم و از دشمنانمان مي کاهيم و به اين ترتيب نخستين سرنخ را به دست داد. رئيس جمهوري اردوغان هم در مهماني افطاري که براي سفراي خارجي داده بود، به اين تغيير جامع اشاره کرد و گفت که او سياست خارجي را به چشم بازياي با مجموع امتياز صفر نگاه نمي کند بلکه برعکس اينگونه فکر مي کند که يک موازنه برد- برد بر پايه منافع مشترک قابل دستيابي است.
نخستين برآورد چنين تحولي نامه همان روز اردوغان به پوتين بود. اردوغان در اين نامه روز ملي روسيه را به رئيس جمهوري اين کشور تبريک گفته و ابراز اميدواري کرده بود که روابط دوجانبه دو کشور به زودي به سطحي برگردد که دو کشور سزاوار آنند. اين نامه نشان دهنده جنبه دوم سياست نو در قبال سوريه است. عادي سازي روابط با روسيه انگيزه اي قوي به آنکارا مي دهد که از مخالفت علنياش با بشار اسد دست بکشد که به شدت مورد حمايت کرملين است.
سومين جنبه در واقع قوي ترين انگيزه آنکارا براي چنين تحولي است: کوشش حزب کردي پ.ي.د براي تأسيس فدراسيون در شمال سوريه آن قدر عيني و واقعي شده که به شکلي طبيعي دغدغه اي امنيتي براي آنکارا ايجاد مي کند. آمريکا و بسياري کشورهاي اروپايي از پ.ي.د حمايت مي کنند و اين بر وجهه بينالمللي اين گروه افزوده است. قدرت گيري مهارنشدني پ.ي.د - ي.پ.گ به همان اندازه براي اسد يک تهديد محسوب مي شود. احتمال دارد که اين تهديد وجودي مشترک آنکارا را وادار به همکاري غيرمستقيم و برقراري گفتوگو با دولت اسد کند.
امبرين زامان: ترکيه احتياط به خرج ميدهد
از زماني که پ ک ک در دهه 1980 به شکلي خونين قدم به صحنه گذاشت، سياست خارجي ترکيه به زحمت بر سرکوب حقوق کردها تمرکز کرده است. ارتش نيروي محرکه اين سياست بوده و دوستي تازه اردوغان با ارتش به معناي اين است که تفکر استراتژيک درباره سوريه در جهت برنامه ريزي براي محدود کردن دستاوردهاي کردها در آنجا خواهد بود. مذاکرات پشت پرده اخير ترکيه با دولت اسد گوياي آن است که ترکيه در مورد همپيماني آمريکا با ي.پ.گ دچار نوميدي فزاينده اي شده است.
اما اين فرض که ترکيه آماده پا گذاشتن بر سر غرور خود و فشردن دست اسد است، خوشخيالي است. ترکيه به جاي آن و بيش از آن، احتياط به خرج مي دهد. جنگ سوريه ممکن است سال ها ادامه يابد و ترکيه بدون تغيير بازي و مداخله مستقيم روسيه يا آمريکا احتمالاً به حمايت از شورشيان وابسته به خود در برابر ي.پ.گ و دولت اسد به يک اندازه ادامه مي دهد.
بايرام بالجه: عقبنشيني از سوريه کافي نيست
همان طور که مخالفان دولت ترکيه هر روز تأکيد مي کنند و اردوغان و تيمش اعتراف يا حداقل تصديق مي کنند، ترکيه نه تنها در منطقه خاورميانه بلکه در عرصه جهاني کاملاً منزوي شده است. ترکيه در حال حاضر به جز جمهوري آذربايجان دوست يا متحد قابل اتکايي در منطقه ندارد. رفتار اردوغان در مراسم عزاداري محمد علي کلي گواهي روشن بر تصوير جهاني ترکيه بود.
داوداوغلو همان طور که از سال 2009 به بعد – يا حتي پيش از 2009 که سمت مشاور اردوغان را داشت که در آن زمان نخست وزير بود- معمار سياست خارجي ترکيه بود و برکناري اش نيز احتمالاً آغاز زماني باشد که آنکارا موازنه جديدي در سياست خارجي به
بن بست خورده اش ايجاد کند. بهبود روابط با اسرائيل و شايد روسيه براي شکستن يا حداقل کاستن از انزواي ترکيه به خصوص در بحران سوريه ضروري است. در مورد يک سياست نو احتمالي در قبال سوريه هم هيچ نشانه اي از شکل گيري آن وجود ندارد. اگر آنکارا زماني بخواهد سياستش در قبال سوريه را تغيير دهد و از کمک به گروه هاي مخالف دولت اين کشور دست بکشد، انگيزه اصلي و اوليه مسأله کُرد خواهد بود. اما به نظر من اين کافي نيست.
روابط ترکيه و سوريه تا 1998 اساساً به خاطر مسأله کردها مشکل آفرين بود. در اين زمان روابط دوجانبه دو کشور به لطف توافق ميان آنها عليه الحاق گرايي کردها بهبود يافت.جنگ سوريه اين الحاق گرايي را هم در سوريه و هم در ترکيه دوباره تقويت کرده است. از آن هم مهمتر اينکه اين موضوع باعث همدلي با کردها در عرصه جهاني شده است. بنابراين مشخص نيست که عقب نشيني ترکيه از باتلاق سوريه – يا حتي تجديد دوستي با بشار اسد که ناممکن است- براي مهار الحاقگرايي کردي در ترکيه کافي باشد. ادامه دارد...
ش.د9501172