(روزنامه آرمان ـ 1395/04/19 ـ شماره 3080 ـ صفحه 6)
** طرح سوال از احمدينژاد به اين دليل مطرح شد كه او سلسه اقداماتي را در آن زمان انجام داد كه سبب جرقه طرح سوال از او شد. ايشان به سمت و سويي رفته بود كه خودش را در يك هالهاي از تصميمگيري و مديريت كشور ميدانست و به نظرات و جايگاه ديگران اهميت نميداد. در كنار اين موضوع، گريز از قانون در بسياري از مقاطع و ناديده گرفتن جايگاه مجلس و پشت پا زدن به موضوعات ديگر سبب شد تا سوال از او به صورت جدي مطرح شود و همين موضوعات جرقههاي آغازين را زد. براي مثال در بحث مشايي وقتي كه گفته شد مشايي در اين سمت نباشد لجبازي صورت گرفت و مشايي را حفظ كرد. در آن زمان مشايي هم تصميمگيرنده و هم صاحب اختيار شد؛ اخبار نشستهايي هم كه با هم داشتند به ما ميرسيد و ميدانستيم چه تصميماتي گرفته ميشد و چه كارهاي قرار است انجام دهند. حتي بنده در يكي از نطقهايم در مجلس به احمدينژاد انتقاد كردم، سوال كردم مشايي كيست؟ از كجا آمده است؟ اينها سوال مردم است.
بحث عزل آقاي متكي در زماني كه خارج از كشور بود هم مباحث خاص خودش را داشت. بحث خانهنشيني و غيره و مجموعه اين اتفاقات كه به نام قانونگريزي از آن ياد ميكنيم و به ويژه جريان انحرافي كه تبديل به يك جريان بسيار مرموز و خطرناك شد، طي تذكراتي به احمدينژاد انتقال داده شد اما ايشان توجهي نميكرد. مجموع اين رفتارها، برخي دوستان را در مجلس به اين باور رساند که باید يك جا اين مسائل متوقف شود. حتي در يكي از جلسات محرمانه موتلفه در كوچه آذر روبه روي مجلس بحث رفت و آمد بزرگان به منزل احمدينژاد در زمان خانهنشيني بود كه چرا او اين كار را انجام ميدهد. در نهايت آقاي بادامچيان به عنوان نماينده اصولگرايان نزد احمدينژاد رفت و به او گفته بود بياييد و به كارتان در دولت برسيد كه احمدينژاد در جواب گفته بود مگر بايد از بزرگان حرف شنوي داشته باشم؟ وقتي اين موضوعات بين دوستان مطرح شد. ديگر عزم ما براي سوال از رئيسجمهور جديتر شد.
* چه تعداد از نمايندگان مخالف سوال از احمدينژاد بودند و دلايل آنها چه بود؟
** زماني كه ما اين كار را شروع كرديم در حقيقت آقاي مطهري سكاندار اين جريان شد. در آن مقطع گروههاي نزديك به احمدينژاد در مجلس بهشدت مخالف بودند، از جمله اعضاي جبهه پايداري كه بهشدت سعي ميكردند چنين اتفاقي رخ ندهد؛ برخي افراد كه هم در مجلس هفتم بودند و هم مجالس هشتم و نهم كه تعدادشان هم زياد نبود، حرفي براي گفتن نداشتند و وقتي دليلي براي انجام بسياري از مسائل ندارند و احساس ميكنند آنچه تصويب ميشود، به ضرر منافع فردي و حزبي آنهاست پس تلاش ميكنند، موضوع را به هر طريق ممكن از گردونه خارج كنند. در اين ميان هم از يك حربه استفاده ميكنند كه لطمه به برخي اركان ميزند. آن هم اين است که در بين افكار عمومي و نمايندگان مجلس شايعه ميكنند مقامات ارشد كشور با اين كار يا آن كار مخالف هستند؛ پس اگر اين كار را انجام بدهيد مخالف نظر بزرگان است. در بحث سوال از رئيسجمهور هم اين قضيه مطرح شد. اين مسائل بين نمايندگان ايجاد شبهه ميكرد كه اگر من سوال از رئيس جمهور را امضا كنم برخلاف نظر مقامات ارشد نباشد! احساس گناه ميكردند. اينها به دنبال فرافكني و دور كردن مردم از اصل قضيه بودند. ولي بزرگان بارها عنوان كردند با كسي تعارف ندارند و خواستند از جانب آنها سخني بيان نشود.
فشار در اين مقطع بر نمايندگان بسيار زياد بود اما آقاي مطهري يك كار بسيار خوبي انجام دادند؛ كاري كه هم در تاريخ ثبت شد و هم براي دلواپساني كه ميخواستند تخريب كنند، روشن شود تلاشهايشان سودي ندارد. ايشان نامهاي را براي مقام معظم رهبري نوشتند و در اين نامه به مساله ضرورت و اهميتي كه باعث شده بود طرح سوال از رئيس جمهور مطرح شود، اشاره كردند. در حقيقت هدف آقاي مطهري از ارائه اين نامه، نخست درخواست راهكار و سپس اطلاع از ديدگاه مقام معظم رهبري در قبال سوال از رئيسجمهور بود. همان طور كه مقام معظم رهبري بارها فرموده بودند مجلس بايد كار خودش را انجام بدهد و بايد آنچه صلاح مردم و مملكت است را در دستور كار قرار دهد. همين موضوع سبب شد با دلگرمي بيشتر به كار خود ادامه بدهيم. بيشترين زحمت هم بر دوش آقاي مطهري بود تا امضاها به حد نصاب برسد. بنا بر اين بود كه جمعآوري امضاها سياسي نباشد و در سطح جامعه كمترين تنش را ايجاد كند. حتي ما در جلسات خودمان بحث ميكرديم كه امضاها از بين ميانه روهاي دو گروه در درون مجلس باشد.
* شنيده شده در آن زمان برخي نمايندگان صبح سوال از رئيسجمهور را امضا ميكردند و شب امضاي خودشان را پس ميگرفتند. واقعا اين چنين بود؟
** بله؛ اين طور بود. به عنوان مثال ما ۱۰۰ امضا جمع ميكرديم و فردا كه براي اعلام وصول اقدام ميكرديم، ميگفتند امضاها كم شده است. كم شدن امضاها ناشي از فشارهايی بود كه از جانب دولت به نمايندگان وارد ميشد. در آن مقطع يك ليست دست من بود و يك ليست ديگر دست آقاي مطهري كه امضا جمع ميكرديم. خود من شاهد بودم و پيش ۲ تن از نمايندگان رفتم و به من گفتند كه استخاره كردهايم خوب نيامده است و امضا نميكنيم. پس اين خودش مساله بزرگي است كه برخي براي تصميمات مهم كشور استخاره گرفتهاند! ولي با وجود اين موضوعات، تمام تلاش خودمان را ميكرديم تا نمايندگان را قانع كنيم، ولي از آن طرف حوزه پارلماني رياستجمهوري فشار خودشان را به نمايندگان ميآورد، به عنوان مثال كمك هايي به حوزه انتخابيه برخي نمايندگان ميكردند تا در مقام رودربايستي امضايشان را پس بگيرند يا به دنبال اين بودند فلان نماينده بيرون از مجلس با كدام شخص يا مقام و مسئولي ارتباط دارد و ميرفتند سراغ آنها تا به هر نحوي، نماينده را در شرايط سخت قرار دهند تا امضايشان را پس بگيرند.
* به دليل اينكه از طراحان اصلي سوال از رئيسجمهور و سخنگوي اين تصميم تاريخي بوديد، از ماجراي عزل آقاي متكي وزير اسبق امورخارجه چه اخبار پشت پردهاي داريد؟
** ببينيد حرف هاي رئيسجمهور وقت يعني آقاي احمدينژاد و معاون پارلماني ايشان درباره آقاي متكي هيچ كدام صحت نداشت. متكي بسيار انسان شريف، صديق، دوست داشتني و با خدايي است و اهل دروغ و مبالغه نيست. يكي از موضوعاتي كه مطرح شد، اين بود كه به حيثيت كشور لطمه زده شده؛ وزير خارجه كشور رفته است به كشور ديگري براي مراودات سياسي و هر آنچه بوده به پادشاه يا رئيسجمهور كشور مقصد گفته است. مطرح كردند ايشان وزير نبوده است؛ سوال ما اين است اگر ايشان وزير نبوده، چرا فرستاده شد كه برود در يك نشست مهم بينالمللي حضور پيدا كند. گفتند ايشان تا دوشنبه وزير بوده و بعد عزل شده است. اگر تا دوشنبه بوده پس چرا صبر نكرديد متكي از سفر برگردد و بعد اقدام كنيد؟ گفتند اين تصميم قبل سفر بوده چون برنامه سفر چيده شده بود، آقاي رئيسجمهور نامه عزل را نوشته و به دفتر داده و گفته بود دوشنبه كه از سفر برگشت اين نامه را بدهيد اما چون متكي روز دوشنبه نيامد سيستم كار خودش را كرد كه اين موضوع براي يك كشور و يك سيستم خيلي زشت است و خندهدار است اين قدر بينظمي باشد كه رئيسجمهور نامهاي درباره وزيرش به دفتر بدهد و بگويد اين را روز دوشنبه اجرا كن.
* پس همان گمانه تسويه حساب سياسي قوت ميگيرد؟
** متكي به هيچوجه با هواپيمای شخصي به آن سفر نرفته بود، ما بليتهاي سفر ايشان را بررسي كرديم. اصلا چنين چيزي نبوده كه ايشان با هواپيماي شخصي سفر برود. رفتن به اين سفر يك برنامهريزي دو سه ماهه نياز دارد و يك شبه نبوده است. بليتها و نوع هواپيما و تاريخ رفت و برگشت سفر هم مشخص است. گويا در يكي از سفرهاي آقاي احمدينژاد و تيمش به آمريكا و سازمان ملل، يك شب از شبهاي سفر، مشايي، متكي را صدا ميكند و به او ميگويد: «برويد و زمينه مذاكره پشت پرده با سران آمريكايي را تدارك ببينيد تا نشستي داشته باشيم». آنجا متكي با تعجب به مشايي ميگويد:«اين كار در اختيار بنده نيست، اين اتفاق بايد با نظر بزرگان كشور صورت گيرد، آيا در جريان و موافق اين كار هستند؟» مشايي آنجا با لحن تندي ميگويد اين حرفها چيست كه ميزنيد و شما برويد اين كار را انجام دهيد، در حقيقت اين كار به فرد ديگري ارتباط ندارد. آقاي متكي اين كار را نكردند، موضوع را انتقال دادند و كليد اختلاف از اينجا زده شد تا جايي كه اقدام به عزل، نقطه جوش اختلاف بود كه البته از احمدينژاد اين كارها بعيد نبود.
* درباره دليل خانهنشيني احمدينژاد هم روايتهاي مختلفي شنيده ميشود. طي بررسيهايي كه داشتيد، به چه روايتي رسيديد؟
** احمدينژاد به علت اينكه در مناطق مختلف كشور رفت و آمد ميكرد، مردم هم از او استقبال ميكردند و با تودهها در ارتباط بود (اين استقبالها به خاطر در دست داشتن قدرت اجرايي كشور بود). به او القا كرده بودند كه اگر هر اقدامي انجام دهد مردم با او همراهي ميكنند. بر اين باور بود كه اگر رفت و خانهنشيني كرد، خيل جمعيت از مردم به خاطر ايشان يا بيرون ميريزند يا عملكرد ايشان را مورد حمايت قرار ميدهند و به تبع آن ميتواند به خواستههاي خودش برسد و نظر خود را تحميل كند. ايشان دنبال ايجاد دو دستگي در متن جامعه بود. از اينها گذشته ايشان حتي تمركز بر مسائل حياتي كشور نداشت از طرفي حال اقتصاد خوب نبود، بيكاري بيداد ميكرد، ولي با اين اوصاف به دنبال روش خودش بود. به موضعگيري ايشان درمسائل خارجي دقت كنيد. از آن طرف مي گفت در پس پرده با خارجي ها و آمريكا ارتباط بگيريم و از طرف ديگر به آمريكا بدو بيراه بگوييم. خوب اين در دستور كار ايشان بود و ديده ميشد.
* بزرگاني كه براي پا در مياني به منزل احمدينژاد ميرفتند تا ايشان را به آشتي دعوت كنند نقل قول هاي متفاوتي داشتند. به عنوان مثال حجت الاسلام آقا تهراني استاد اخلاق دولت نهم گفته بود، احمدينژاد گفته است من خودم با بزرگان كشور صحبت ميكنم، استعفا ميدهم يا مصلحتي ميمانم. از اين دست روايتها را از مهندس باهنر و ديگران شنيدهايم، شما مستندات ديگري هم داريد؟
** ما خوشحال بوديم اگر ايشان استعفا ميكرد. اگر استعفا ميداد، طرح سوال نميكرديم. منتها ايشان به هيچوجه حاضر نبود اين كار را انجام بدهد. من حتي نميپذيرم كه اين حرف را زده باشد. شايد هم براي گرم كردن بازار خودش يا مظلوم نمايي اين حرفها را زده است. آقاي احمدينژاد با وجود همه تلاش هايش براي مردمداري اما در كشورداري خوب عمل نكرد.
* با اين حساب بايد مرزي بين اصولگرايان و احمدينژاد قائل شد.
** آقاي احمدينژاد از اول هم خودش را اصولگرا نميدانست و خودش را جريان سومي ميدانست و ميداند. الان هم ممكن است براي جمع كردن راي اصولگرايان يا سكوت كند يا دوباره به نزد آنها برود. البته بعيد است اصولگرايان دوباره بخواهند با اين طناب به ته چاه بروند. شك نكنيد اگر احمدينژاد دوباره وارد عرصه شود اينبار مشاييهاي بيشتري حضور خواهند داشت. يعني يك جريان مشاييسم سر كار مي آيد و بازار خرافه در كشور بيشتر ميشود. آقاي احمدينژاد اعتقاد داشت هر آنچه ميانديشد درست است و بايد اجرا شود، بنابراين مجلس كار خودش را به درستي انجام داد.
* در آخرين جلسه علني سال ۹۰ احمدينژاد براي پاسخ به سوالات به مجلس آمد. طرح سوال از سوي مطهري نماينده تهران و توضيحات احمدينژاد، همه نشان از فرماليته بودن آن جلسه بود! چرا آن جلسه دستاوردي نداشت؟
** من اعتقاد دارم زحمت دوستان نتيجه داد و اگر امروز ميبينيم همان طيف اصولگرايي كه او را بر سر كار آوردند، اكنون ديگر به دنبال او نيستند، نتيجه زحمات همان دوستان است. ما در بحث سوال از رئيس جمهور وقت، اين موضوع را مطرح كرديم كه احمدينژاد از قانون فرار ميكرد، آمد و مجبور به پاسخگويي به ملت و مجلس شد كه اين نشان از جايگاه مجلس دارد. او براي آمدن به مجلس بهشدت اكراه داشت. مجلس نشان داد اگر كسي فرافكني و قانونگريزي كند بايد پاسخگو باشد و فرقي هم نميكند، احمدينژاد باشد، رئيسجمهور باشد. احمدينژاد در آن روز بهشدت از حضورش عصباني بود و با كنايه با هيات رئيسه و نمايندگان سخن ميگفت. آقاي احمدينژاد به دنبال اين بود كه به افكار عمومي القا كند اين كار برايش مهم نيست و بيارزش است يا موضوعات مطروحه بسيار ساده و بياهميت است. بيشتر به دنبال اين بود كه نشان دهد مجلس در راس امور نيست ولي همين كه او آمد و مجبور به پاسخگويي شد يعني مجلس در راس امور است. معتقديم در آن مقطع وظيفه خودمان رابه خوبي انجام داديم.
* برخي معتقدند دولت در انتخابات مجلس نهم تلاش كرده تا تركيب مجلس هشتم را تحت تاثير قرار بدهد. اين شايعه را قبول داريد؟
** احمدينژاد بهشدت تيم و افرادش را بسيج كرد و منابع را هم در اختيارشان گذاشته بود. رهبري اين جريان را هم پايداريها به عهده داشتند. اينها نزديكترين افراد به احمدينژاد بودند و هستند. در كل كشور شروع به فعاليت كردند. به همين دلیل، دلواپسان و نزديكان او در مجلس هشتم، مجددا در مجلس نهم هم تكرار شدند و تا حدودي حضور دولت در تركيب مجلس نهم تاثيرگذار بود، بالاخره برخی به مجلس نهم راه پيدا نكردند.
* علت رفتارهاي اين روزهاي احمدينژاد چيست؟ نظرتان درباره بازگشت او مثبت است؟
** باز گذاشتن دست احمدينژاد براي سفرها از خوبيهاي نظام است كه فردي كه درمقام رئيسجمهور بوده و ميزان زيادي بحث و جدل داشته است را آزاد گذاشته كه سفرهايش را برود و خستگي آن ۸ سال را جبران كند. بازگشت به احمدينژاد و احمدينژادها كشور را مجدد دهها سال عقب ميبرد. به هيچوجه دنيا ديگر دنياي گفتمان احمدينژادي نيست. بازگشت به او، افزايش مجدد نيازمندان جامعه است. بازگشت به او دراز كردن مجدد دست مردم در برابر دولت است. در ضمن او خودش را نه اصولگرا و نه اصلاحطلب ميدانست بلكه او خودش را يك جريان سوم تعريف ميكرد. گفتمان احمدينژاد ديگر در داخل و خارج قابل پذيرش نيست. او ميخواست چهرهاي مثل گاندي براي خود درست كند. بازگشت احمدينژاد امكان ندارد و اگر بيايد، برخي بايد در برابر ملت پاسخگو باشند كه چطور با وجود قانونگريزيهاي اين فرد حاضر به حضور مجددش شدند. اصولگرايان هم دنبال بازگشت او نيستند، مگر جريان خاص. اين جريان خاص به دليل از دست دادن پايگاه اجتماعي و قدرت خود به اين فكر ميكند كه فقط و فقط با بازگشت احمدينژاد به قدرت، به ثروت و قدرت دوباره ميرسند. البته يا خودش ميآيد يا كسي را معرفي ميكند. ما نياز داريم اداره كشور به نيروهاي متعهد، راستگو، قانون گرا و متخصص سپرده شود. اين مسائل را بيشتر از دولت سابق در دولت روحاني ميبينيم.
در دولت قبل اكثر كارها هياتي انجام ميشد، به طوري كه شب تصميم ميگرفتند و صبح انجام ميدادند ولي روحاني با اينكه كشور را در شرايط سختي تحويل گرفته بود، علميتر و منظمتر عمل كرد. مردم با انتخاب روحاني نشان دادند هنوز به روحانيت اعتماد و اعتقاد دارند. لازم است اشاره كنم كه روحاني ارتباط خوبي هم با رهبري دارد چون از قبل با رهبري در نقاط مختلفي كار كرده است تا احمدينژادي كه اين ارتباط و نزديكي را در كارنامهاش نداشت. روحاني شخصيت كاركشتهاي است كه به نقاط قوت و ضعف كشور واقف است و بايد به او كمك كرد.
* اين روزها بحث فيشهاي حقوقي فضاي رسانهاي كشور را در برگرفته است، به نظر شما چقدر اين جدال فيشهاي حقوقي، سياسي كاري است و چقدر آن از سر خيرخواهي است؟
** اول اينكه جرياني كه بحث فيشهاي حقوقي را مطرح كرد، جريان مخالف دولت است. كيهان شروعكننده آن است. وقتي جريان مخالف يك سال مانده به انتخابات رياستجمهوري، اين مساله را مطرح ميكند طبيعي است اسمش را نميتوان خيرخواهي يا محض رضاي خدا گذاشت. اصلا نميشود چنين تصوري داشت و بنده به عنوان يك فرد سياسي قبول نميكنم بلكه يك نوع انتقامگيري ميدانم كه ميخواهد افكار عمومي را به سمت و سوي ديگري هدايت كند. اگر نيتشان الهي است چرا جنجال ميكنند و چرا آب به آسياب ميريزند. مستندات را جمعآوري كنند و دستشان هم كه الحمدا... باز است، بروند سراغ دستگاههاي نظارتي به جاي اينكه مردم را درگير اين مسائل كرده و كشور را تضعيف كنند. اسناد را ببرند به مراكز مربوط نشان دهند. دوم اينكه چرا اين يكي دو سال را مورد توجه قرار دادند، بروند قبل ترها را هم بررسي كنند. من يك كد ميدهم، برويد سراغ شركت ملي مس و کارهایشان را در همه ادوار بررسي كنيد. هم دولت سابق كه نيروهاي نزديك به مشايي و احمدينژاد آنجا بودند و هم اين دولت، ببينيد و بگوييد مزاياي كدام يك بيشتر است.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/156671
ش.د9501269