با گذر از عصرهایی که پارادایم کیفر و پارادایم پاداش در جریان بود و گفتمان غالب را میساخت، امروز در پارادایم اقناع قدرت در دست کسی است که توان اقناع دارد و اقناع از رهگذر ارتباط حاصل میشود و ارتباط در تخصص رسانه و کنشگران ارتباطات است. پس آیا میتوانیم بگوییم قدرت در دست رسانه است؟ یا قدرت در دست صاحب رسانه است؟ این بحث چندان سادهای نیست.زیرا امروز این تصور وجود دارد که رسانه به تعداد انسانهای دارای گوشیهای هوشمند و متصل به شبکه اینترنت تکثیر شده است پس از یک دیدگاه میتوان گفت جامعه واجد قدرتی متکثر شده است. اما در دیدگاه دیگر همچنان تمامیاین صاحب رسانههای منفرد در زمین بزرگ بازی ابرقدرتهای تولید گوشی، نرم افزار، رسانه و... بازی میکنند که هنوز قدرت سخت و نرم را در اختیار دارند.
اما این قدرت به چه کار صاحبش میآید؟
رسانههای سنتی غالباً قدرت را در اختیار احزاب و صاحبان سرمایه قرار دادهاند و ذاتاً از میان این نهادها پا گرفتهاند و از یک سو تریبون افکار این اقشار بودهاند و از سوی دیگر مبلغ محصولات و تغییر دهنده افکار عمومیو ذائقه بازار. اما این تا زمانی ادامه دارد که انحصار اطلاعات در دست رسانههای سنتی باشد.
با گسترش رسانههای دیجیتال و گوشیهای هوشمند اکنون میتوان گفت قدرت در دست مردم نیز قرار دارد اما قدرت برای چه؟
برآیند تعاریفی که از قدرت ارائه شده است نشان میدهد که قدرت بیش از هر چیز توانایی تغییر در دیگران برای پذیرش اراده و خواستههای صاحب قدرت است.
قدرتی که به صورت یک رسانه کوچک جیبی در درست داریم چه میکند؟
اغلب کسانی که این وسیله را در دست دارند دقیقاً نمیدانند چگونه این رسانه کوچک میتواند به آنها قدرت بدهد.در واقع اغلب افراد هدفمندی خاصی برای استفاده از ابزار قدرت ندارند. گروهی این رسانه را به عنوان ابزار فروش به کار میبرند، گروهی وسیله انتشار متون مفرح و عدهای دیگر برای تخریب سیاسی و... با انتشار شایعات و هجویات علیه دیگران. عدهای از مردم کارهای خیریه میکنند و بعضی فقط ارتباطات خود را گسترش میدهند و هر رابطه را یک سرمایه میدانند.گروههای سرکوب شده که در لایههای تاریک اجتماع قرار داشتند نیز حتی امروز با سربلندی خود را در جامعه شبکهای تکثیر میکنند، تصاویری خشن از رفتارهایی خشن، فیلمهای ضد اخلاقی وپیامهای تهدیدآمیز خودساخته نیز از جمله این محصولات رسانههای انفرادی جامعه مجازی است که رسانههای رسمیآن را کتمان میکردند یا روی آن سرپوش میگذاشتند.
اما با وجود به اشتراکگذاری افکار فعالان جامعه رسانهای در فضای مجازی همچنان فکر منسجمیبرای استفاده از این قدرت وجود ندارد. در چنین سردرگمیکنشگران منفرد رسانهای، اغلب خط دهندگان قدیمیافکار عمومیاین بار آشکار و پنهان این پتانسیل خام را در راستای اهداف خود جهت میدهند. همزمان با گسترش گوشیهای هوشمند در کشورمان رسانههای ماهوارهای نیز گسترش بیشتری پیدا کرد و ورود شبکههای ماهوارهای با برنامههای فارسی توانست طیفی از مخاطبان را جذب کند. کسانی که تا چندی پیش در ستونهای مردمیروزنامهها پیام میدادند و در محافل خودمانی شکوههای اجتماعی و اقتصادی خود را مطرح میکردند حالا از سوی این رسانهها دعوت میشوند که مشکلات خود را در قالب آثار چند رسانهای چون صوت، فیلم و عکس به این رسانهها بفرستند. شاید این نخستین دعوت عمومیاز شهروند خبرنگارانی بود که از نامیده شدن به این سمت خوشحال بودند.
فارغ از اینکه دوربینها چه چیزهایی ثبت میکنند کمتر کسی به این موضوع فکر میکند که این شبکهها چه هدفی دارند وبه چه دلیل فقط از شهروندان ایرانی دعوت میکنند که مشکلات را نقد کنند؟ آیا از شهروندانی که در امریکا و انگلیس و سایر کشورهایی که این رسانهها به آنها وابستهاند نیز دعوت میشود مشکلاتی را که برای ایرانیان مقیم پدید میآید گزارش کنند؟ هرگز.
بنابراین در یک مانور 180 درجه قدرت متکثر و بیهدف دوباره به دست رسانههای سنتی میافتد و همچنان رسانه در دست قدرت و قدرت در دست رسانه است. در چنین عرصهای مهم ترین نقشی که رسانههای سنتی میتوانند برای حفظ ارزشهای ملی و انسجام بخشی به مفهوم ملت و اعتبار بخشی به مفهوم شهروند و حقوق شهروندی ایفا کنند این است که قبل از هر چیز خود زمینه نقد اجتماعی را برای شهروندان فراهم کنند و با ایجاد یک فضای عمومیبرای گفتمان و تضارب آرا و اندیشهها رسانههای منفرد و شخصی را به عنوان شهروند خبرنگار، کنشگر اجتماعی و سیاسی به همکاری بطلبند.
امروزه اغلب رسانههای مهم و موفق دنیا بخشهایی ویژه شهروندان و تعامل با آنان ترتیب دادهاند که شهروندان آزادانه میتوانند نقدو نظر خود را در قالب فیلم و گزارش صوتی تصویری ارسال کنند. هنوز رسانههای رسمیما نتوانستهاند چنین فضایی را بخوبی برای شهروندان ایجاد کنند. هر لحظه غفلت از آموزش و توجه به رسانههای اجتماعی و گردآوری و احصای نقد و نظرات آنها، به منزله فرصت دادن به رسانههای سلطه گری است که با سابقه طولانی کنترل و دستکاری حقایق واقعیت را آن گونه که میپسندند جلوه دادهاند نه آن گونه که روی میدهد. جاذبه دیده شدن و شنیده شدن در این رسانهها میتواند شهروند خبرنگاران آموزش ندیده و فاقد سواد رسانهای را مانند آهنربا جذب کند.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6264/15/141676/0
ش.د9501364