(روزنامه كيهان – 1395/04/20 – شماره 21386 – صفحه 5)
جشنوارههای غربی و نفوذ مدیریتی در سینمای ایران
حضور فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی در شصت و نهمین دوره جشنواره فیلم کن و اعطای دو جایزه به این فیلم و همچنین حمایت مالی دولت قطر از اثر اخیر فرهادی، بازهم مسئله فیلمهای جشنوارهای و پرداخت پول دولتهای خارجی به این نوع فیلمها را در صدر موضوعات فرهنگی کشور قرار داد. این جوایز، با استقبال مسئولان دولتی و تقدیر صداوسیما مواجه شد، اما فارغ از هیاهو و شادمانی نسبت به کسب جایزه در جشنوارههای وابسته به دولتهای غربی، باید به تحلیل واقع گرایانه این گونه اتفاقات پرداخت. جشنواره کن 2016 اولین جشنوارهای نبود که در آن به فیلمها و هنرمندان ایرانی جوایزی داده شد و بطور قطع، آخرین بار هم نخواهد بود. هر سال، دهها جشنواره و مراسم سینمایی در سرتاسر جهان برگزار میشود که معمولا فیلمها و سینماگران ایرانی هم یک پای ثابت این محافل هستند.
کن، اسکار، گلدن گلوب، برلین، ونیز، تورنتو، ساندنس و ... نامهای آشنایی برای مردم و علاقهمندان به سینما در کشور ما هستند. شاید در نگاه اول طبیعی باشد که برخی از مردم، از حضور و جایزه گرفتن فیلمها و هنرمندان ایرانی در این محافل خوشحال شوند، اما به هر حال، چه موافق این جشنوارهها و جوایز باشیم و چه مخالف، نمیتوان بسیاری از واقعیتها را درباره آنها نادیده گرفت. چه نوع فیلمهایی در جشنوارههای غربی پذیرفته میشوند و جایزه میگیرند؟ تأثیر این جشنوارهها بر سینما و بطور کلی، بر فرهنگ کشور ما چیست؟ در مواجهه با جشنوارههای غربی چه تدبیری را باید در پیش بگیریم؟ چرا برخی از دولتهای خارجی روی بعضی از فیلمسازان ایرانی سرمایه گذاری میکنند؟ اینها پرسشهای مهمی هستند که در این مجموعه گزارش، سعی میکنیم تا به آنها پاسخ دهیم. با ما همراه باشید.
برتری در جشنوارههای غربی یا جهانی شدن؟
ماجرای حضور فیلمهای ایرانی در خارج از کشور به قبل از انقلاب بر میگردد. البته در آن دوران و به دلیل ضعف و کیفیت پایین فیلمهای ایرانی، موفقیت چشمگیری هم حاصل نشد و حضور آثار سینمای ایران در خارج، صرفا به شرکت در چند جشنواره محدود شد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی و پیشرفت سینما در ایران، بطور طبیعی مخاطبان خارجی نیز به سینمای ما علاقهمند شدند. حتی برخی از آثار سینمای ما نظیر فیلم «بچههای آسمان» ساخته مجید مجیدی به کتابهای درسی مدارس راهیافتند و با اقتباس از آنها، فیلمهای دیگری هم ساخته شد.
چندی قبل، روزنامه «مکه» چاپ عربستان نوشت که فیلم «ملک سلیمان» به کارگردانی شهریار بحرانی در حد فیلمهای حرفهای هالیوود است.حتی برخی از سریالهای تلویزیونی ما مثل «یوسف پیامبر» نیز در دهها کشور جهان به نمایش درآمده و در بعضی کشورها، رقیب سریالهای غربی بوده است. فیلم «محمد رسول الله(ص)» اثر اخیر مجید مجیدی نیز با وجود محدودیتهایی که از سوی لابیهای صهیونیستی و جریانهای تکفیری برای آن ایجاد شده، اما در نمایشهای محدودی هم که در چند کشور داشته، حیرت و تحسین مخاطبها را برانگیخته است. انیمیشن «شاهزاده روم» هم تا به حال در کشورهای مختلفی همچون فرانسه، انگلیس، لبنان و ... به نمایش درآمده و با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است.
اما متأسفانه این نوع آثار که هدفشان جذب مردم جهان است و برای به نمایش درآمدن در سینمای همه کشورها متناسب هستند، در اقلیت قرار دارند و نوع دیگری از فیلمها که فقط با هدف شرکت در فستیوالها ساخته میشوند، غلبه پیدا کرده اند! به همین دلیل هم این نوع فیلمها را نه جهانی، بلکه جشنوارهای میخوانیم.
«فیلمهای جشنوارهای» اصلیترین و عمدهترین جریان سینمایی در ایران، به ویژه در سالهای پس از انقلاب اسلامی بودهاند. اصطلاح سینمای جشنوارهای اگرچه در سایر کشورها، رواج ندارد و ما چیزی با این نام یا لقب در سایر کشورها نداریم، اما در ایران، چون نسبت این نوع فیلمها در مقایسه با سایر آثار بسیار زیاد است، ما از این عنوان، برای مشخص و متمایز کردن آنها با دیگر فیلمها استفاده میکنیم. سینمای جشنوارهای، محصول سیاستهای گلخانهای مدیران فرهنگی و سینمایی دولت در دهه 60 بود. جریانی که طی دهههای بعد، رشد و گسترش بیشتری پیدا کرد.
فاصله ایران واقعی با ایران فیلمهای جشنوارهای
با مروری بر فیلمهای جشنوارهای و جوایزی که به این نوع آثار داده میشود، میتوان به چند شاخص یا ویژگی مشترک دست یافت. از جمله اینکه، عموم این فیلم ها، به جز چند نمونه استثنایی، در داخل کشور فاقد مخاطب هستند، به خصوص فیلمهای عباس کیارستمی. فیلمهای این کارگردان، با وجود کسب جایزه از جشنوارههای غربی، در داخل کشور نمیتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند. یکی از آخرین فیلمهای کیارستمی که به نمایش عمومی درآمد، فیلم «شیرین» بود. این فیلم در سال 90 روی پرده سینماها رفت و برخی از مردم، بعد از دیدن چند دقیقه از فیلم، به گیشه مراجعه کردند و خواستار پس گرفتن پول بلیت خود شدند!
ویژگی دیگر این است که همه فیلمهایی که از ایران به جشنوارههای مشهور غربی راه مییابند، تصویری صرفا منفی و وحشتناک از کشورمان نمایش میدهند. بارها و بارها از هنرمندان و منتقدان خارجی که به کشورمان سفر کردهاند شنیده ایم که آنچه از «ایران واقعی» میبینند، با آنچه به عنوان ایران در فیلمهای جعفر پناهی و کیارستمی و ... میبینند، به کلی متفاوت است. البته خود مدیران جشنوارهها نیز معترف هستند که فقط فیلمهایی از ایران را میپذیرند که تصویری سیاه از این کشور نشان دهد؛ به طور مثال، عزتالله ضرغامی رئیس اسبق صداوسیما که در دورهای هم معاون سینمایی وزارت ارشاد بود، در صفحه اینستاگرام خود مطلبی را از مدیر جشنواره فیلم کن نقل کرده است. او نوشته بود که ژیل ژاکوب، رئیس جشنواره فیلم کن بعد از دیدن یکی از فیلمهای امیر نادری، گفته بود که فیلم خوبی است، اما چون به نمایش فقر و فساد و فحشا در آمریکا میپردازد، نمیتوانیم آن را قبول کنیم، اما اگر همین مسائل را درباره ایران گفته بود، حتما میپذیرفتیم. (نقل به مضمون)
با مطالعه فیلمهای جشنوارهای، میتوان یک تناقض قابل تأمل را هم دید؛ بیشتر جوایز، از سوی جشنوارههایی به فیلمهای ایرانی اهدا میشود که در عرصه بین الملل، علیه کشور ما هستند. چرا دولتهایی چون آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و... که در دوران جنگ تحمیلی هر نوع حمایتی از صدام کردند و بعد از آن هم کشور ما را تحت فشار انواع تهدیدها و تحریمها قرار دادند، در جشنوارهها و محافل سینمایی خود، فیلمهای ایرانی را میپذیرند و به آنها جایزه میدهند؟
تکمیل پازل ایران هراسی
پرویز شیخ طادی، کارگردان فیلمهایی چون «روزهای زندگی» و «شکارچی شنبه» به گزارشگر کیهان میگوید: «عمده سیاست جشنوارههای غربی در قبال ایران بر این بنا شده تا با نحوه انتخاب فیلم ها، به هنرمندان و مسئولین ما نشان دهند که فیلمهایی با ویژگیهایی خاص را میخواهند و ما برای ورود به این جشنوارهها و کسب جایزه، باید قواعد و ملاکهای مدنظر آنها را رعایت کنیم. این ویژگیها اغلب مبتنی بر ارائه نگاه انتقادی از مجموعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورمان بوده است. با جوایز خود، ما را وادار کردهاند تا برای خودنمایی در جشنوارههای آنها آثاری بسازیم که تصاویری تیره و تار از کشور، مردم و نظام خودمان به آنها ارائه دهیم.ما هم مجموعه این ویژگیها را پذیرفتهایم تا در آن جشنوارهها حضور یابیم.»
وی درباره عواقب این جریان، توضیح میدهد: «آثاری که به عنوان نماینده سینمای ایران در جشنوارهها و مراسم سینمایی غربی حضور مییابند، وارد منظومه ایران شناسی غربیها میشوند. متأسفانه اغلب این آثار، تکمیلکننده پازل ایران هراسی غرب هستند.مجموعه فیلمهای سینمای ما که برای حضور در جشنوارههای غربی ساخته میشوند، در پروژه «اعتراف جامعه هدف» قرار دارند.این یک فرضیه نیست، بلکه یک نمودار است. مجموعه آثار ما که به جشنوارهها ارسال میشود یک قضاوت را برای افکار عمومی جهان میسازند. مدیران فرهنگی کشور میتوانند یک گروه را برای تحقیق درباره این موضوع تشکیل بدهند تا محصولات سینمای ایران و حضور در این جشنوارهها را بسنجند. ما این کار را انجام نمیدهیم و افکار عمومی جهان را نمیبینیم و به جای آن، معیارهای جشنوارهها را ملاک قرار داده ایم. معیار جشنوارهها با افکار عمومی مردم، خیلی متفاوت است. افرادی که در یک جشنواره جمع میشوند، افکار عمومی نیستند. ملاک ما به لحاظ فرهنگی باید قضاوت افکار عمومی جهان باشد.»
این کارگردان سینمای ایران در ادامه تأکید میکند:«ما با فیلمهای جشنوارهای خودمان به افکار عمومی جهان القا میکنیم که برخلاف واقعیت، مردمی بیاخلاق، با سطح پایین فرهنگی و دارای جامعهای فاقد امنیت هستیم! عمده فیلمهایی که از کشور ما به جشنوارههای غربی میروند، چنین درکی را از مردم و کشور ایران به افکار عمومی منتقل میکنند. این گونه نگاهها روی سرمایهگذاری خارجی هم موثر است.
کسانی که قصد سفر به ایران را دارند، اگر چند تا از این فیلمها را ببینند انگیزه خود برای سفر به چنین کشوری را از دست میدهند. اگر سرمایهگذار باشند و بخواهند سرمایهگذاری خارجی کنند، ترجیح میدهند در یک کشور امن سرمایهگذاری کنند، نه آن طوری که فیلمهای جشنوارهای ما نشان میدهند؛ یک کشور ناامن و آشفته! این گونه فیلمها در همه حوزهها، حتی تعامل میان اندیشمندان و روابط نخبگان هم اثر منفی میگذارد.»
شیخ طادی در پاسخ به این پرسش که آیا مصادیقی از تأثیرگذاری منفی فیلمهای جشنوارهای بر افکار عمومی جهان دارید؟ میگوید: «وقتی با دوستان، اقوام و آشنایانی که برای کار یا تحصیل به آن سوی آبها رفتهاند، تماس میگیریم، عمدتا به برداشت حقارت آمیز خارجیهایی که این فیلمها را دیدهاند اشاره میکنند. آنها میگویند که همسایگان و همکارانشان در کشورهای اروپایی وقتی این فیلمها را میبینند، نگاهشان به ایرانیها تغییر میکند. حتی برخی برای ما به خاطر داشتن چنین کشوری ابراز ترحم میکنند.»
جوایزی برای مدیریت سینمای ایران!
محمدحسین نیرومند، مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس هم معتقد است که جشنوارههایی همچون کن، با جوایز خود، مسیر و جریان تولید آثار سینمایی در ایران را مدیریت میکنند. این کارشناس فرهنگی در گفت وگو با گزارشگر کیهان میگوید: «درحالی که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای ایران میتوانست به قطب سینمای انقلابی جهان تبدیل شود و نوعی از سینما را شکل دهد که بتواند در حوزه مقاومت تأثیرگذار باشد، جشنوارههایی مثل جشنواره کن الگویی را برای ما ساختند که موجب بیخاصیت و خنثی شدن سینمای ما شد. روش جشنواره کن به گونهای است که درحال سیاستگذاری فرهنگی در ایران هستند، به ویژه در حوزه تولید. مصداق بارز این نوع فیلمها هم آثار عباس کیارستمی است. این نوع فیلمها شاید دارای موضوعاتی انسانی باشند، اما فاصله زیادی هم با برند انقلاب اسلامی و روحیه انقلابی دارند. درواقع، جشنوارههای غربی با جوایز خود، تفکر انقلابی را از سینمای ایران گرفته اند.
امروز اگر میبینیم که این همه انتقاد میشود که چرا سینمای ایران در زمینه هنر انقلاب حرفی برای گفتن ندارد، یکی از دلایلش تأثیرگذاری جوایز جشنواره هاست. این جشنوارهها جریان و مسیری را در تولید آثار سینمایی مشخص کردهاند و مدیران سینمایی و فرهنگی ایران هم متأسفانه متوجه این جریان نیستند. به همین دلیل، مسیر سینمای ایران که به قول شهید آوینی میتوانست یک جریان جهانی را ایجاد کند، به یک جریان جهانی که نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد، تبدیل شد.»
وی تأکید میکند: «افتخار مدیران فرهنگی و سینمایی ما این است که تاکنون 30هزار جایزه از جشنوارههای جهانی گرفتهایم! اگر افتخار است، باید جریان هنر انقلابی که متناسب با تفکر امام(ره) بود شکل میگرفت؛ اما نه تنها این جریان شکل نگرفته که تحت تأثیر همین جوایز، اغلب فیلمهای سینمای ما همسو با فرهنگ و تفکرات غربی هستند.»
http://kayhan.ir/fa/news/79500
ش.د9501315