(روزنامه اطلاعات ـ 1394/12/02 ـ شماره 26382 ـ صفحه 12)
دخالت احتمالي نظامي سعودي و ترکيه در سوريه؛ آثار و پيامدها
سياست يک بام و دو هواي سعودي درخصوص دخالت نظامي در يمن و طرح اعزام نيروي زميني به سوريه بسيار ديدني است. سعودي ميگويد که دخالت نظامي در يمن براساس قطعنامه 2216 شوراي امنيت و درخواست رييس جمهور قانوني يمن منصور هادي بوده است، رييسي که پيش از فرار به رياض رسما استعفاء داده بود اما براي هرگونه اعزام نيروي زميني به سوريه تصميمات خود را معطوف به ائتلاف بينالمللي عليه داعش به رهبري آمريکا ميکند. وقتي از آنها سوال ميشود سوريه داراي حکومت قانوني است و عضو سازمان ملل است پاسخ ميدهند که دولت و رييس جمهوري سوريه مشروعيت خويش را از دست دادهاند! بنابراين از اين به بعد اعزام نيروي زميني تحت امر سعودي به سوريه به منظور مقابله با داعش را بايد اعزام نيرو براي سرنگوني نظام سوريه بخوانيم.
به گزارش ايسنا، همين موضع سعودي نشان ميدهد مسئله اعزام نيروي زميني لقمهاي بزرگ است که بلعيدنش براي سعودي سخت خواهد بود اما اين امر باعث نميشود تا طرحي که به عنوان "طرح جايگزين" مدتها پيش از سوي آمريکاييها تدارک ديده شده است به بايگاني برود، چه آن که عمليات نظامي سعودي و هماهنگي اين کشور در حمله به مردم بي دفاع يمن ثابت کرد اتاق جنگ سعودي بر خلاف همه ادعاهاي واهي استقلال طلبانه، بدون اجازه آمريکا حتي يک موشک نميتواند به يمن شليک کند حال چه رسد به اعزام نيرو به سوريه، جايي که روسيه حضوري رسمي در آن دارد و همپيمانان سوريه همچون نيروهاي مقاومت و ايران از کنارش بي تفاوت عبور نميکنند.
ادعاهاي سعودي براي اعزام نيروي زميني به سوريه، ترکيه را نيز به گردابي جديد تبديل ميکند زيرا هرگونه اقدامي عليه سوريه و اعزام نيرو به اين کشور از اراضي ترکيه به منزله اقدام هجومي ترکيه عليه کشور ديگر تلقي شده و چتر حمايت نظام دفاعي ناتو از سر ترکيه برداشته ميشود چرا که تعهد ناتو به ترکيه فقط در قبال هجوم خارجي به عنوان يکي از اعضاي ناتو است مگر آن که اراده آمريکا و ناتو در هرگونه اقدام عملياتي عليه سرزمين سوريه از قبل با ترکيه هماهنگ شده باشد.
موضوع دخالت نظامي در سوريه حتي تا پيش از حضور مستقيم روسيه در سوريه امري آسان نبود با اين همه با توجه به شرايط حاضر هرگونه اقدامي دراين باره پيامدهاي مختلفي به دنبال دارد که به اعتقاد برخي از کارشناسان نظامي و سياسي ميتواند منجر به روياروييهاي جهاني شود:
1-آمريکا درصورت اعزام نيروهاي موسوم به ائتلاف اسلامي عربي متشکل از سعودي، امارات، مصر، اردن، سودان و ترکيه چه موضعي را اتخاذ خواهد کرد؟ آمريکا ماهها پيش اعلام کرده بود که بايد نيروهايي متشکل از کشورهاي سني عرب تشکيل شده و نقش فعال تري در عراق و سوريه براي مبارزه با داعش به عهده گيرند. اگر آمريکاييها در اين باره جدي بودهاند در حقيقت طرح سعودي براي اعزام نيروي زميني به سوريه همان نسخه پيچيده شده آمريکاييها است که علاقه دارند به جاي درگير شدن نيروي زميني آمريکا در هر جنگي در منطقه از نيروهاي اقليمي استفاده کنند.دولت آمريکا با روسيه براي تدوين چگونگي آتش بس در سوريه و تعيين چهارچوبي روشن براي مبارزه با تروريسم در سوريه به برخي تفاهمات رسيدهاند و بر ضرورت آتش بس براي پيش بردن مذاکرات سوري-سوري اصرار دارند و اين موضع را به سعودي هم ابلاغ کردهاند. اگر اين موضوع درست و دقيق باشد پس با استقبال از طرح سعودي براي اعزام نيرو به سوريه به شدت در تعارض است؛ لذا ميتوان گفت در آستانه انتخابات رياست جمهوري در آمريکا، اين کشور همچنان با موضعي خاکستري در خاورميانه گام بر ميدارد به گونهاي که در هر لحظه امکان چرخش سياستها وجود دارد. اين سياست، سعوديها را اميدوار کرده است تا با به قدرت رسيدن جمهوريخواهان، نظام سوريه را سرنگون کنند.
2- اگر چنين طرحي جدي باشد نيروي زميني مورد ادعاي سعودي از کجا وارد خاک سوريه خواهد شد؟ دو راه براي سعودي بيشتر وجود ندارد:
-ترکيه:اين سناريو به معناي مشارکت عملي ترکيه در انتقال نيرو و ادوات نظامي به شکل رسمي به سوريه خواهد بود. اين اقدام در صورت مخالفت دولت سوريه به معناي تجاوز نظامي به خاک سوريه است که به فراخور تحولات پاسخ ميدهد. ترکيه در چنين حالتي بايد به فکر واکنش روسيه نيز بماند. چنين معادلهاي رويارويي بينالمللي در منطقه ايجاد ميکند به همين دليل بعيد است ناتو و اتحاديه اروپا اجازه چنين حادثهاي را بدهند. آيا اروپايي که پس از توافق هستهاي و دستيابي به برجام به دنبال آشتي سياسي با ايران هستند اجازه ميدهند بيخ گوش اروپا جنگي فراگير که دامنههاي آن تمام اتحاديه اروپا را فرا ميگيرد، آغاز شود؟ پاسخ به اين سوال حتما منفي است به خصوص آن که اتحاديه اروپا از طريق ايتاليا و آمريکا تا مرز ورود به جنگ در ليبي نيز رسيدهاند.
-اردن:دولت اردن از آغاز بحران در سوريه تلاش کرده است تا مسافت معيني را با دمشق حفظ کند، اين مسافت به اردن امکان ميدهد هرگاه اراده کند روابط را کاملا قطع يا عکس آن عمل کند، اما همين حلقه ارتباط باعث شده است تا برخي پيامها و هيئتها بين دو کشور مبادله شود. اردن به رغم همه اخلاصش به پادشاهي سعودي به دليل کمکهاي مالي سخاوتمندانه اين پادشاهي دلايل زيادي دارد تا از ورود به جنگ داخلي در سوريه امتناع کند. يکي از دلايل آشکار، همسايگي اين کشور با فلسطين اشغالي است، عاملي که باعث شد تا تحولات سياسي موسوم به بهار عربي به اين کشور سرايت نکند.
در حقيقت براي حفظ امنيت اسرائيل، آمريکا هيچ علاقهاي ندارد اوضاع اردن که بخش اعظم آنها را فلسطينيها تشکيل ميدهند با بحران امنيتي و نظامي روبهرو شود. ديگر اين که اردن هنوز از زير بار هزينههاي سنگين مالي جنگ در سوريه و انتقال آوارگان سوري کمر راست نکرده است. دولت اردن به خوبي ميداند با وجود روسها و نيروهاي مقاومت همپيمان با سوريه، انتقال نيرو و ادوات نظامي از اردن به سوريه به منزله زير آتش رفتن اين کشور است. از امور مهم ديگر آن است که جريان قوي اخوانالمسلمين در اين کشور با ورود اردن به جنگ با سوريه از سايه خارج ميشود و مي تواند در سايه بحران نظامي و پس از شکست در مصر اين بار بخت خود را در اردن آزمايش کند. ورود به اين دايره آتش سالهاي سال اردن را با عدم استقرار امنيتي و سياسي مواجه ميکند و بعيد است آمريکا به چنين حالتي براي حفظ امنيت اسرائيل رضايت دهد .
3- با ورود سعودي به سوريه، جنگ در لبنان نيز به شکل گستردهاي آغاز ميشود و جناحهاي رقيب وارد نبردهاي موازي با جنگ سوريه ميشوند. اين معادله در لبنان قطعي خواهد بود در حالي که طي چهار سال اخير اروپا و آمريکا تلاش وسيعي داشتهاند تا لبنان وارد حلقه درگيريهاي مشابه سوريه و عراق نشود. اين جا هم از نگاه غربيها امنيت اسرائيل بيش از امنيت لبنان و مردمش مورد توجه است.
با ورود سعودي به لبنان نيروهاي پاسدار صلح سازمان ملل در جنوب لبنان در اسرع وقت لبنان را ترک خواهند کرد چرا که ميدانند با چنين شرايطي قطعنامه 1701 و آتش بس ناشي از آن در جنوب رودخانه ليطاني يک شبه فرو ميريزد، آنگاه هر معادلهاي عليه اسرائيل از لبنان قابل تحقق خواهد بود. در حقيقت اروپا و آمريکا با زنجيرهاي فولادي به دور لبنان تلاش کردهاند تا لبنان درگير جنگهاي داخلي نشود و از منازعات اقليمي به دورماند اما ورود سعودي به سوريه به مثابه پايان همه اين سياستها خواهد بود.
4-عراق نيز همچون لبنان شاهد تحولات دراماتيکي خواهد شد. نه دولت عراق با چنين رويدادي کنار ميآيد و نه اکثريت مردم عراق که خود را در کنار دولت و ارتش سوريه براي جنگ با داعش ميبينند. بدون هيچ گونه ترديدي هرگونه تلاش سعودي براي اعزام نيرو به سوريه فقط در سايه شعارهاي طايفي و مذهبي فتنه گرايانه قابل تحقق خواهد بود، همان کاري که داعش در سوريه و عراق انجام داد و موفق شد دهها هزار سرباز پياده نظام با پول سعوديها براي خود تامين کند.
به همين دليل وحدت سياسي و ملي شکننده در عراق به سرعت ازهم گسسته ميشود و عراق نيز درگير نزاعهاي داخلي ميشود و داعش بر خلاف ادعاهاي سعودي نه تنها در سوريه نابود نميشود که درعراق جاني تازه ميگيرد، همان بلايي که سعودي بر سر ملت يمن در آورد و اکنون بخشهاي مهمي از جنوب يمن تحت کنترل نيروهاي تکفيري و القاعده قرار گرفته است. در ادامه اين روند با به هم ريختن داخل عراق مرزهاي مشترک سعودي-عراق به شدت دستخوش تحولات نظامي و امنيتي ميشود و پادشاهي سعودي همزمان بايد در سه منطقه عراق، سوريه و يمن ارتش پادشاهياش را درگير جنگ کند.
5- با آن که جمهوري اسلامي ايران مواضع خود در قبال چنين طرحي را اعلام کرده است اما اگر سعودي بر اين خيال است که ايران پس از اين اقدام به سوي درگيري مستقيم با سعودي پيش ميرود تصوري در کمال ناپختگي دارد زيرا درگير شدن سعودي در سوريه حتي اگر با کمک برخي نيروهاي زميني ديگر کشورهاي عربي باشد جز به اجراي طرح آمريکايي رفورم سياسي آرام در سعودي منجر نميشود و شاهزادههاي سعودي با درگير کردن ارتششان در سه نقطه ديگر توان مقابله با تحولات داخلي اين کشور را نخواهند داشت. در چنين حالتي چرا بايد ايران درگير جنگ با کشوري شود که از قبل همه برگهاي برندهاش را سوزانده است؟
6-شاه بيت دخالت نظامي سعودي در سوريه به همراهي ترکيه موضع و واکنش نظامي روسيه خواهد بود که اخيرا در شمال درياي سياه در انظار ارتش ترکيه مانورهاي نظامي گستردهاي انجام داده است. اين در حالي است که هيچ قطعنامهاي که مجوز دخالت نظامي ترکيه يا سعودي را در سوريه مجاز قلمداد کند تحت هيچ شرايطي از شوراي امنيت عبور نخواهد کرد. نه چين و نه روسيه اجازه تصويب چنين قطعنامهاي را نخواهند داد لذا سرمايه گذاري يا اميد بستن سعودي به کسب چنين مجوزي خيالي خام خواهد بود.
روسيه که در اوج برگزاري مذاکرات سوريه 3 در ژنو قطع حملات در حومه شمالي حلب را به شدت رد کرده بود بدون شک درمقابل هرگونه تحرک نظامي ترکيه و سعودي سکوت اختيار نخواهد کرد و به شدت واکنش متقابل نشان ميدهد.
اين درحالي است که اخيرا تغييرات گستردهاي در ارتش سوريه براساس نگاه کارشناسان ايراني و روسي صورت گرفته است که باعث وحدت عملي بيشتر ارتش با هم پيمانان نظام سوريه در جنگهاي جاري دراين کشور شده است که آثار آن اکنون در جنوب سوريه و حومه شمالي حلب پيدا است. براساس سياستهاي جديد ديگر فتح خاکريزهاي مجموعههاي مسلح و سپس واگذاري مجدد آن به اين مجموعهها جايي در دکترين ارتش سوريه ندارد و تلاش شده است تا همه موانع براي ايفاي نقش ارتش سوريه به عنوان نيروي راهبردي در جنگ سوريه برطرف شود.
از سويي،هنوز خيلي روشن نيست که پادشاهي سعودي از طرح اعزام نيروي زميني موسوم به "ائتلاف اسلامي" به سوريه چه اهدافي را در سر دارد اما يک چيز روشن است و آن اين که اگر اين موضوع حتي در حد مانور سياسي و نظامي باشد جز کوبيدن بر طبل گرايشات مذهبي – طايفي نخواهد بود.سعودي تنها برگي که از آن ميتواند استفاده کند تهييج گرايشهاي طايفي و ابري کردن آسمان حقايق است والا بسيج 150 هزار نيرو و سازماندهي آن و فرماندهي چنين عمليات نظامي در قد و قواره پادشاهي سعودي نيست چرا که اگر قادر به اين کار بود تاکنون در باتلاق يمن گرفتار نميشد.
ضمن اين که تجربه جنگ زميني در نبردهاي منطقهاي و بينالمللي ندارد که بتواند از آن در اعزام نيرو به سوريه و يا جنگ در اين کشور با بهانه مبارزه با داعش استفاده کند .جالب است که سعودي هم پس از تشکيل ائتلاف بينالمللي به رهبري آمريکا عليه داعش و عضويت در آن پس از ماهها ادعا ميکند که حمله هوايي بدون حملات زميني براي مبارزه با داعش کافي نيست! هر چه که هست همه اين ادعاها با توقف مذاکرات سوريه 3 در ژنو اوج گرفته است:
1-سعودي از زمان اوج گيري درگيريها در سوريه با اداره بندر بن سلطان سه جبهه اصلي عليه نظام سوريه گشود. غوطه شرقي، درعا و حلب سه ضلع اصلي اين جبههها بود. اکنون هر سه اين جبههها در سايه حضور مستقيم روسيه و تجديد قواي نيروهاي ارتش سوريه و هم پيمانانش در آستانه فروپاشي قرار گرفته است. تا پيش از مذاکرات ژنو، سعودي اين اميد را داشت تا از اين جبههها براي گرفتن امتياز در مذاکرات استفاده کند اما با پيشرويهاي جبهه متحد در سوريه عليه مواضع مجموعههاي نيابتي سعودي در حومه حلب و سپس آغاز تحرکات ارتش سوريه در درعا اين اميد سعودي بر باد رفت. همين امر کافي است تا سعودي تحت عنوان مبارزه با داعش به سوي طرح ادعايي اعزام نيروي 150 هزار نفري به سوريه تغيير مسير دهد.
2- سعودي اساسا همه تلاشهاي دوساله اخير خويش از سقوط نفت تا حمله به يمن و گشودن جبهه سنگين سياسي عليه ايران و حمايت آشکار و بي پرده از مجموعههاي مسلح تکفيري در سوريه را به اميد روي کار آمدن جمهوريخواهان در آمريکا معطوف کرده است والا خود بهتر از هر کسي ميداند که بدون چتر آمريکا بازيگري بي ثمر در ميدان درگيريها است.
سعودي تلاش ميکند بحران سياسي را بدون وصول به راه حل سياسي حفظ کند تا اين بار باز هم با تکيه به آمريکاييها با عبور از دوران دموکراتها به زعم خويش به ميدان بازي جمهوريخواهان برسد. از نگاه سعودي زماني که نيروهاي آمريکايي در درياي مديترانه به منظور حمله به سوريه با بهانه سلاحهاي شيميايي آماده و متمرکز بودند فرصت مناسبي بود تا نظام سوريه از بيخ و بن کنده شود اما با ورود روسيه و تفاهم با آمريکاييها، سلاحهاي شيميايي از سوريه برچيده شد اما نظام سوريه باقي ماند.
3- سعودي تا زماني که ميدان عمل مجموعههاي مسلح تروريستي را يکه تازانه ميديد و روياي سقوط زودهنگام دمشق را در سرش ميپروراند به شدت با طرح تجزيه احتمالي سوريه مخالفت ميکرد. زماني بنگاههاي سخن پراکني سعودي مدعي بودند که بشار اسد در حال انتقال ارتش سوريه به لاذقيه است تا پس از سقوط دمشق حکومت علوي نشين در منطقه ساحلي سوريه برپا کند از همين رو با هرگونه تجزيه سوريه مخالف بود چرا که ميگفت حالا که قرار است سوريه را تحت قيمومت خود قرار دهيم پس چرا همه آن از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب را به سلطه خويش در نياوريم. اما پس از سقوط انديشه سرنگوني نظام در چند ماهه اول درگيريها و بر باد رفتن پيش شرط برکناري بشار اسد در هرگونه مذاکرهاي حالا حاضر است از پس مانده شکار شير ولو تکهاي را به دست آورد.
برخي منابع مطلع ميگويند سعودي در سايه اعلام آمادگي براي اعزام نيروي زميني به سوريه با شعار مبارزه با داعش در انديشه تسلط بر شرق سوريه در استانهاي رقه و دير الزور است تا پس از سرکوب و بيرون راندن داعش، امارت تحت سلطه خويش را در اين منطقه برپا کند و نظريه آلمان شرقي و آلمان غربي را در خاورميانه به اميد فروپاشي نظام سوريه و وحدت دوباره آن احياء کند.
4-همه سئوال ميکنند سعودي در پي دخالت در سوريه چه ميخواهد و چه ارمغاني براي مردم سوريه دارد؟ سعودي نه پروژه آزاديخواهي، دموکراسي و الگويي از زندگي مدينه فاضله دارد تا به مردم سوريه عطا کند، نه عهده دار فکر رهايي قدس از اشغالگران اسرائيلي است تا آزادي فلسطين را به مردم سوريه و منطقه هديه دهد، نه الگويي اقتصادي است تا طلوع نظامي عادلانه در سوريه را نويد دهد، نه پيام آور وحدت است تا جبران شکست وحدت ملي را به روح آسيب ديده ملي گرايي سوريه ارزاني بخشد، نه قدرت برتر نظامي است تا شر استعمارگران جديد را از سر مردم سوريه برهاند، نه صاحب تکنولوژي و علوم برتر جهان است تا روح استقلال گرايي و جهش علمي را به دانشگاههاي سوريه بازگرداند، نه مروج انديشهاي نوين از معارف اسلامي و روح انساني در قرآن کريم است تا طرحي نو در انديشه اسلامي دراندازد و نه مفسر عادلي از وحي الهي است تا انديشههاي تکفيري و باطل را از اسلام محمدي جدا کرده و به رخ سوريها بکشاند، پس سعودي با قدرت مالي - نفتياش چه ميخواهد براي مردم سوريه به همراه آورد؟ سعودي وارد يک بازي قبيلهاي شده است که در قبال جمله مشهور "يا اشباح الرجال" بشار اسد در جريان جنگ سي و سه روزه در خطابي غير مستقيم به پادشاهي سعودي، امراي سعودي اکنون سر بشار اسد را از مجموعههاي مسلح تکفيري در سوريه در پارچهاي آغشته به خون ميخواهند.
از همين منظر است که هيئت مخالفان رياض در زير چتر حمايتهاي مالي و تسليحاتي سعودي عهده دار نقشي ويرانگر براي آينده سوريهاند و براي سعودي فرقي نميکند از چه ابزارهايي استفاده ميکند و چه بر سر هرگونه مذاکراتي در آينده نزديک يا دور ميآورد، چه مذاکرات ژنو باشد چه مذاکرات وين يا مونترو، چه دي ميستورا باشد چه کوفي عنان يا اخضر ابراهيمي!
5-سعودي پس از شکست مجموعههاي تروريستي در حومه حلب در صدد ايجاد وحدت و ستاد مشترکي بين دهها گروه مسلح در خاک سوريه است تا بحران اختلافات عقايدي و عملياتي بين اين مجموعهها را به منظور ايجاد جبهه مشترک نظامي عليه نظام سوريه و هم پيمانانش ايجاد کند. تا پيش از مذاکرات سوريه 3 در ژنو، سعودي بر اين باور بود که تعدد گروههاي مسلح ضد نظام در سوريه به مثابه برگ برنده در هر مذاکراتي است و بهانهاي است تا به دنيا نشان دهد که مردم سوريه در قالب دهها گروه نظامي در حال جنگ با دولت و ارتش سوريه هستند، از همين رو در هر جايي از سوريه هر گروهي براي خود امارتي و خليفهاي برگزيد اما امروز و پس از تحولات مذاکرات ژنو و با بي نتيجه بودن اين سياست تمام توان خود را با کمک ترکيه بر اين گذارده است تا نام، مجموعه و جبههاي متحد از مجموعههاي مسلح تکفيري در سوريه ايجاد کند تا در قالب اقدامات سياسي و نظامي مشترک کرسي ثابتي در مذاکرات با نظام سوريه پيدا کنند و اين برنامه براي اجرا وقتي طولاني و مناسب ميخواهد که با تاريخ تعيين شده براي مذاکرات ژنو همخواني ندارد، از همين رو تلاش براي تاخير يا بي ثمر کردن آن ميتواند از قدمهاي بعدي پادشاهي سعودي باشد. ادامه دارد...
ش.د9405844