در قسمت قبل گفته شد که علاوه بر تلاشهای گسترده دشمنان اسلام در جهت ایجاد و ترویج فرقهها، مذاهب و عرفانهای جعلی و کاذب، در میان خود جوامع اسلامی نیز گاهی افراد سودجویی پیدا میشوند که با فرصت طلبی و بهره گیری از ناآگاهی اطرافیان، ضمن تمسک به خرافات با سوءاستفاده ازعلایق دینی و اعتقادی مردم، در دین و اعتقادات و احکام شریعت اسلامی بدعت ایجاد میکنند و با این حربه برای خود دکانی باز میکنند که اگر معاندین و اجیر شدگان را ازآنها مستثنی کنیم، عموما به قصد کسب درآمد از طریق فریب مردم است. همانگونه که ایجاد فرقههای جدید در ادیان مختلف، جنبهها و ابعاد گوناگونی داشته و دارد، چنین جریانهایی در جوامع اسلامی و در میان مذاهب مختلف اعم از شیعه و سنی نیز از ابعاد و جنبههای مختلف برخوردارند.
گاهی این حرکتها از روی آگاهی کامل و با برنامه از پیش طراحی شده و سازماندهی یافته انجام میشود که عموما در چنین حالتی، سوءاستفاده کنندگان افرادی شیاد هستند واز جهالتها و کم سوادیها و کم اطلاعیها برای انتفاع مادی و مالی بهره میبرند. گاهی نیز هدف کسب منافع مادی و مالی نیست، بلکه افراد سطحی نگر با علقههای دینی و با هدف کمک و تشویق اطرافیان برای گرایش به معنویات و دین به ترویج خرافات میپردازند و گمان میکنند که در حال خدمت به دین و ترویج اخلاقیات هستند، در حالی که خود نیز نمیدانند کاری که انجام میدهند نه تنها کمک به دین و معنویات نیست، بلکه بدعتگذاری آنها در دین نهایتا منجر به انحراف افراد و کج فهمی و کج روی آنان میشود که در طول زمان تغییر در اصل و چهره دین را رقم خواهد زد.
در این جا ذکر این نکته ضروری است که سادهترین راه تشخیص بدعتها و خرافات از اصل دین، تطبیق نظرات نوظهور با سیره راهنمایان واقعی دین است. ترویج عرفانهای کاذب و خرافات در میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی، ازجمله شیعیان در حالی به طور جدی پیگیری میشود که ائمه اطهار علیهم السلام در سیره خویش مبارزات بیامانی را با خرافات و تحریفات و بدعتها به یادگار گذشتهاند. یک نمونه آن، برخورد حضرت امام جعفر صادق علیه السلام با چنین ماجراجویی هاست. هنگامی که به امام صادق علیه السلام عرض شد عدهای میگویند «ابی بن کعب انصاری» فقرات اذان را در خواب شنیده و نقل کردند، حضرت فرمودند: «کذبوا والله ان دینالله اعز من ان یری فی النوم». 1
همانگونه که از برخورد حضرت امام صادق علیه السلام و فرمایش ایشان مشخص است، فلسفه مبارزه با خرافات و انحرافات اینست که دین خدا از وحی سرچشمه میگیرد، پشتوانه براهین عقلی دارد و از اموری از قبیل خواب و خیال و جعلیات بینیاز است. نکته بسیار ظریف اینست که به همان اندازه که احکام فقهی با برهان و استدلال سر و کار دارند، اعتقادات دینی نیز از پشتوانه عقلی برخوردارند. با اینحال، متاسفانه به دلیل ورود افراد غیر متخصص به قلمرو اعتقادی که عرصهای وسیع دارد، این بخش از دین همواره در معرض دست اندازی تحریف گران واهل بدعت و خرافات قرار داشته و آسیبهای فراوانی دیده است.
این یک تجربه مکرر تاریخی است که هرگاه «اصل» رها شود و به «فرع» متمایل شویم، نه تنها «حقیقت» را نخواهیم یافت بلکه آن را گم خواهیم کرد و این آشفتگی و سرگشتگی موجب سوءاستفاده سریع توطئه گران علیه دین خواهد شد. نمونه بارز بدعت و فرقه سازی در مبارزه با دین و اعتقادات مردم، فرقه استعمار ساخته بهائیت است که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با هدایت استعمارگران غربی و پشتیبانی و حمایت رژیمهای طاغوتی شاهنشاهی توانست به جریانی برای سست کردن اعتقادات دینی و انحراف از آن تبدیل شود.
متاسفانه این جریان پیش از انقلاب توانسته بود جمع قابل توجهی از نیروهای مذهبی و متدین را جور دیگری به انحراف بکشاند. از یک طرف سران رژیم طاغوتی پهلوی از این فرقه ضد اسلام حمایت میکردند و آن را ترویج مینمودند در حالی که عده قابل توجهی از سران رژیم، خود معتقد به این فرقه شده بودند و از طرف دیگر جمعی از متدینین و افراد مذهبی به بهانه مبارزه با این فرقه، مبارزه با اصل جریان انحراف و ضد دین را فراموش کرده بودند و همه هم و غم خود را صرف مقابله با این فرقه مینمودند. در حالی که فراموش شدن «اصل» در اصول انجمن حجتیه خود تبدیل به انحرافهای جانبی و حاشیهای شده بود و مهمتر آنکه با ممنوعکردن گرایش به مبارزات سیاسی در میان طرفداران این انجمن، تشکیلات خود به خود در خدمت اهداف رژیم طاغوتی قرار گرفته بود و مانع پیوستن جوانهای انقلابی به مبارزات علیه رژیم ستم شاهی میشد.
هرچند با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و برچیده شدن بساط بهائیت در کشور، انجمن حجتیهایها هم با برملاشدن انحرافات و اعوجاجات در افکارشان، ظاهراً تشکیلات خود را منحل کردند، اما هم فرقه جعلی و استعمار ساخته بهائیت همچنان به صورت جسته و گریخته گهگاهی فعالیتهای پنهانی خود را آشکار میکند و هم تفکرات انجمن حجتیهای (با فعالیت تشکیلاتی نیمه پنهان) پابرجاست و روز به روز نیز بر حجم این فعالیتها افزوده میشود.
خرافات و عرفانهای کاذب از قدیم الایام اشکال و ظواهر متفاوتی داشتهاند و در طول ایام قالبهای گوناگونی را برای خود انتخاب کردهاند. روزی در فرقه و دین ظاهر میشوند، روزی به شکل آئین و مرام جدید در میآیند، روزی در قالب سحر و جادو ظاهر میشوند، روزی به قالب دعانویسی وارد میشوند، روزی طالعبینی، کفبینی و فالگیری را مستمسک قرار میدهند، روزی در سخن و کلام افراد خود شیفته نمایان میشوند، روزی احکام شرعی را هدف قرار میدهند، روزی مقدسات مورد قبول عامه مردم را مورد هجمه قرار میدهند، روزی در قالب یک مسجد ظاهر میشوند، روزی به ائمه معصومین نسبت داده میشوند، روزی در کالبد افراد شیاد که خود را معصوم معرفی میکنند ظاهر میشوند، روزی در مراسم عزاداری و آئینهای سوگواری و یا جشنهای مذهبی خود را به نمایش میگذارند و قس علیهذا...
خلاصه آنکه خرافات، مجموعهای از عقاید، افکار، آرا، آداب و اعمال نامعقول و بیاساسی هستند که با عقل و منطق و علم و واقعیت سازگاری ندارند و عموماً توسط عدهای کلاهبردار با استفاده از شیوههای مختلف از جمله ضعف دانش و عقل مراجعان، به منظور بهرهبرداریهای مالی و معنوی به کار برده شده و ترویج میشوند و میتوانند علاوه بر فریب موقت مخاطبان، در دراز مدت تبدیل به افکاری ضد فرهنگ انسانی و اسلامی و اجتماعی شوند که به سادگی از ذهن افراد خارج نخواهند شد. در دوره جدید، مروجین خرافات برای آنکه مخاطبین خود را درباره عقاید و افکار ترویجی خود که با عقل و منطق سازگاری ندارند توجیه نمایند، اعجوجاجات خویش را به نام عرفان به خورد آنان میدهند و متاسفانه در برخی موارد نیز از نام بزرگان دینی برای این منظور سوءاستفاده میکنند و اعمال خلاف خود را به آنان نسبت میدهند.
تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به دلیل آنکه امور دینی فاقد متولی رسمی بود، بطور طبیعی اعتقادات و از جمله آنچه در مراسم و محافل مذهبی و مجالس عزاداری و مدیحه سرائیها مطرح میشد، از ضابطه خاصی برخوردار نبود و در کنار آن برخی نویسندگان و مولفان آثار دینی و فرهنگی نیز بیتوجه به آفات ترویج خرافات و افکار بدعت آلود و خواب و خیال به تصور اینکه مثلاً برای گریاندن مردم در عزاداریها به هر وسیله، و یا بیان امور غریب موجب نزدیکتر شدن آنها به دین و پیشوایان دینی میشود، اینگونه مطالب را نقل میکردند و به این آلودگیها دامن میزدند و همین مطالب دستمایه گردانندگان محافل میشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، این انتظار بود که خردگرایی در ترویج دین، به عنوان یک اصل مورد توجه قرار گیرد و زنگارهای گذشته از پیکر دین زدوده شود و محافل مذهبی از آلودگیهایی همچون خرافات، تحریفات، بدعتها، خواب و خیال و اوهام پالایش گردند. اما متاسفانه نه تنها چنین نشد، بلکه عناصر سوداگر با استفاده از رواج بازار دین، بیمهارتر از گذشته وارد میدان شدند و هرچه توانستند بر تحریفات افزودند و آلودگیها را به اوج رساندند. تاسف بارتر اینکه طی سالهای اخیر آلودگیها، خرافات و خواب و خیال و اوهام خود را به نام عرفان به خورد ملت میدهند و این واژه عمیق و علوم سنگین مربوط به آن را به حدی سطحی و سبک جلوه دادهاند و اشخاص معمولی را چنان در مقام بالای عرفانی قرار دادهاند که گویی هر کمسواد زیادهگویی عارف است و هر خوش صدای حرمتشکنی دارای کرامات عرفانی! و این بزرگترین ظلم به عرفای بزرگ و علم عرفان محسوب میشود. ادامه دارد...
http://jomhourieslami.net/?newsid=100366
ش.د9501622