1- ايران بايد جزو اقمار آمريكا در منطقه باشد. 2- ايران بايد حافظ منافع آمريكا در منطقه و همپيمان با اسرائيل باقي بماند. 3- ايران لنگرگاه ثبات و امنيت منطقه است. باد حكومت در دماغ حكام عرب بايد توسط ايران تنظيم و كنترل شود. مسئول تنظيم اين باد در ايران، موساد و سرويسهاي سيا در منطقه است.
كودتاي 28 مرداد و سرمايهگذاري آمريكاييها در اين كودتا دربرگيرنده سه منطق فوق بود كه گفته آمد. آمريكاييها براي كودتا و پساكودتا هزينههاي خونيني را روي دست ملت ايران نهادند. ليبرالها و مليگراها عمله اجرايي راهبرد آمريكا در ايران بودند. توده نفتيها هم به عنوان كاتاليزور عمليات آنها عمل ميكردند. تنها جرياني كه حافظ استقلال و عزت ايران و ضامن منافع و مصالح ملي ايرانيان است، جريان روحانيت و جنبش اصيل اسلامي - ايراني بوده كه در مبارزات يكصد سال اخير كارنامه روشني در مبارزه با استعمار و استثمار و استبداد جهاني دارند.
امام خميني(ره) با بنيانگذاري جمهوري اسلامي به روياي سهگانه آمريكا در منطقه و جهان پايان داد. علت اين كه آمريكا هيچگاه جمهوري اسلامي و رهبران آن را به رسميت نشناخت و سفارت خود را بستند و رفت ند، همين است. آنها خاك سرزميني را كه منافع آنها را تضمين نكند و با راهبرد امنيتي آنها در منطقه و جهان همراهي نكند، با فريب و نيرنگ، كودتا و جنگ نرم و سخت شخم ميزنند و به توبره ميكشند و نميگذارند مردمان آن سرزمين روي خوش ببينند.
به همين دليل آمريكاييها خصم ملت ايران و دشمن اصلي ايرانزمين طي نزديك به چهار دهه اخير بودند و هيچگاه هم پردهپوشي نكردند.
تمام توطئهها و دسيسههاي آنها توسط ملت ايران و هوشياري رهبران نهضت اسلامي ايران به باد رفته و ايران اسلامي هر روز مقتدرتر از هميشه ظاهر شده و چون كوه در برابر منافع آمريكا در منطقه و جهان ايستاده است.
جمهوري اسلامي ايران پس از پشت سر گذاشتن توطئهها پيروز و سربلند ايستاده و قرار است در سال 1404 قدرت اول منطقه و تاثيرگذار اصلي در جهان به عنوان يك قطب قدرت جهاني باقي بماند.
آمريكاييها كه روزهاي نخستين انقلاب وعده دوماهه، 6ماهه، يكساله و دوساله سرنگوني نظام را ميدادند و مشتي تبهكار و منافق و سكولار كافر و مشرك را ميفريفتند، امروز سر عقل آمدهاند و ميگويند اين قصه سر دراز دارد و براي سرنگوني نظام حداقل تا سال 2025 بايد سالشماري كرد.
حالا چرا سال 2025 ميلادي زمان را به عقب يا به تعبيري به جلو بردند، خود پژوهشي مستقل را طلب ميكند.
استراتژيستهاي واشنگتن براساس سند راهبرد امنيت ملي آمريكا بر مبناي توطئههايي كه چيدهاند كه در دو بخش "سخت" و "نرم" تعريف شده، معتقدند چيزي به نام جمهوري اسلامي در سال 2025 نبايد باقي بماند.آنها معتقدند اگر ملت ايران تئوري "ما ميتوانيم" را كنار بگذارند، مسئولان نظام در انقلابي ماندن و انقلابي بودن ترديد كنند، دفاع از استقلال را فراموش كنند و دنبال رفاهطلبي و اشرافيت بروند و در دره استحاله فكري سقوط كنند، ميشود به سقوط جمهوري اسلامي اميدوار بود. آمريكا براي انحراف از مسير انقلاب براي ايران برنامه دارد.
آنها معتقدند بخشي از رفتار كاخ سفيد بايد اين باشد كه به ايران القاء شود امپرياليسم خيلي چيز بدي نيست و سازش با كدخدا ميتواند حداقل مشكلاتي كه به دليل عدم سازش با آمريكا وجود دارد را از ميان بردارد.آمريكاييها براساس راهبردهاي امنيتي خود تا سال 2025 معتقدند ايران در اين سال نبايد جمهوري بماند. سرمايهگذاري وسيعي براي اخلال در مباني و سازوكار جمهوريت در ايران كردهاند، سر اينكه هنوز از اهل فتنه و سران فتنه حمايت ميكنند، همين است.
آمريكاييها معتقدند اگر حكومت ايران از صفت جمهوريت ساقط شود، تصوير يك حكومت داعشي و تكفيري را به خود ميگيرد كه هيچ جاذبهاي براي الهامبخش بودن نهضت جهاني اسلام نخواهد داشت.
ايران سال 2025 نبايد اسلامي بماند. بايد حتما از آموزههاي اسلام ناب محمدي(ص) فاصله بگيرد و اسلام يك پوسته روئين بر رفتار جنس حكومت در ايران باشد. مردم و حكام بايد از احكام الهي فاصله بگيرند.
آنها معتقدند ايران بدون جمهوريت خود به خود ساقط است و ايران بدون اسلاميت همان حكومت دلخواه آمريكاست كه منافع آنها را تامين ميكند و به عنوان متحد اصلي رژيم اشغالگر قدس عمل خواهد كرد.
در هر دو صورت جمهوري اسلامي براساس ترفندها، نيرنگها و توطئههاي آمريكا در سند رسمي راهبرد امنيت ملي آنها يك نظام ساقط شده است. بدون شك اين يك روياي دستنايافتني است. حوادث و رويدادها و مناسبات ما با آمريكا طي نزديك به چهار دهه نشان ميدهد استراتژيستهاي آمريكا در اوهام راهبردهاي خود غوطهورندچرا كه واقعيتها در منطقه و جهان چيز ديگري را نشان ميدهد.
اولا- تا سال 2025 كشوري به نام اسرائيل در منطقه وجود ندارد. جنگ 22 روزه، 33 روزه، 55 روزه و... نشان داد افسانه كشورگشايي رژيم صهيونيستي ديگر تكرار نميشود. جنگهاي يادشده يك تست بود و جواب ميدهد.
ثانيا- روسها با پوتين به قرن 21 وارد شده اند. آمريكاييها نميتوانند روي همگرايي با روسها در راهبرد امنيتي خود در قرن 21 خيلي حساب كنند. پوتين و پوتينيسم در روسيه مباني تئوريك و ايدئولوژيك و ميان نخبگان روس ريشههاي عميقي هم دارد.
ثالثا - ماه عسل چينيها و آمريكاييها تمام خواهد شد. آمريكاييها در راهبرد امنيتي خود سهمي هم به سوسياليستهاي چيني بايد بدهند كه اكنون خود در قامت يك امپرياليسم در جهان ظاهر شدهاند.
رابعا - آمريكاييها در آسيا گرفتار به قول خودشان بچهپررويي به نام كره شمالي هستند كه اگر بخواهند زياد سر به سر او بگذارند، خود را گرفتار يك مناقشه اتمي فراتر از جنس سياسي بلكه نظامي خواهند كرد.
خامسا - وضع اروپا هم طوري نيست كه آمريكاييها روي آن حساب باز كنند. اروپاييها با 4 ترقه كه تروريستها در بلاد آنها منفجر كردند، دكور امنيتيشان به هم خورد و مشغول حل بحران امنيتي خود هستند. مشكلات اقتصادي و سياسي برخي دول اروپايي، اتحاديه اروپا را در معرض فروپاشي قرار داده است.
وضع خود آمريكا هم به عنوان يك ابرقدرت در آن مرتبتي نيست كه بخواهد براي سال 2025 از باب آيندهنگري فكري كند. آمريكا در اين سال تكليف خودش با خودش معلوم نيست، لذا نميتواند تكليف جمهوري اسلامي را آنچنان كه ميخواهد مشخص كند.
بايد ديد حداقل بحران بدهيها اقتصاد آمريكا را به كدام سو هدايت ميكند.
سخن آخر اندرباب روياهاي آمريكا، اين است. تكليف مردم ايران با دشمن اصلي خود مشخص است. مردم ثابت كردهاند هر هزينهاي را براي صيانت از جمهوريت و اسلاميت حاضرند پرداخت كنند.
مسئولان مومن و پاي كار نظام، امام و رهبري هم ميدانند تكليفشان چيست، كاري خواهند كرد كه آمريكاييها در سال 2025 آرزوهاي خود را به گور ببرند، اما برخي مسئولان با خوشخيالي فكر ميكنند كه با لبخند وگفتگو، موضوع خصومت ورزي آمريكايي را منتفي و آنها از براندازي نظام و عدول از استراتژي مصوب امنيت ملي منصرف خواهند شد.
با اين جماعت ميخواهم دو كلمه حرف حساب بزنم.
در آمريكا دو جماعت حكومت مي كنند؛ جماعت اول الاغها هستند - دموكرات ها - آنها خود نماد الاغ را براي خود تعيين كرده اند. اتفاقا انقلاب در زمان حكومت همين الاغها در آمريكا به پيروزي رسيد. اينها اگر عرضه داشتند، جلوي وقوع انقلاب اسلامي را ميگرفتند. آنها هرگز قادر نيستند به انقلاب آسيب بزنند. جماعت دوم فيلها هستند. براي مهار فيل فقط يك راه وجود دارد؛بايد بر گردن آن سوار شد و با چكش توي مغز آن زد. اگر برخي فكر ميكنند با لبخند ميشود فيل را هدايت كرد، اشتباه ميكنند.
آمريكاييها با بدعهدي در عصر حكومت الاغها در كاخ سفيد اشتباه عظيمي را مرتكب شدند. اگر رئيسجمهور آينده آمريكا چه از الاغها باشد چه از فيلها، بايد چكش به دست گرفت و از لبخند پرهيز كرد.
ميليونها نفر در ايران و منطقه و جهان منتظر فرمان فرود آمدن چكش از سوي دولت ما هستند. اين چكش روزي فرود خواهد آمد. فقط در اين صورت است كه راهبرد براندازي جمهوري اسلامي توسط الاغها و فيلها عملياتي نخواهد شد.
نزديك به چهار دهه است نشان دادهايم كه هم مهارت الاغسواري داريم و هم فنون فيلسواري را از ياد نبرده ايم. اگر آقايان ادعاي ديپلمات بودن دارند، بايد اين را بفهمند.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=235602
ش.د9501594